بهایی ها به چه چیزهایی اعتقاد دارند؟ چه اعتقاداتی دارند که نجس محسوب میشوند؟
بهایی ها به چه چیزهایی اعتقاد دارند؟ چه اعتقاداتی دارند که نجس محسوب میشوند؟ بهائیت، اشکالات و انتقادات وارد بر آنفرقه بهائیت از جمله مسلک‌های بشری بی‌بنیاد است که فاقد اصول، معیارها و ملاک‌های دینی قوی و مستند می‌باشد؛ عقاید و اصول فکری آن نه تنها فاقد شالوده مستحکم ادیان آسمانی است، بلکه از لحاظ اصول و معیارهای اولیه شکل‌گیری و منابع مستند، کاملاً ضعیف و غیرعلمی است به همین دلیل نقد این فرقه در قالب انتقادهای رایج در علوم مربوط به ادیان و مذاهب امکان ندارد و به تعبیر دیگر از آنجا که فرقه بهائیت در مورد مسائل اعتقادی گنگ و نامفهوم بوده و آسمان و ریسمان را به هم بافته، ساختار فکری و عقیدتی منسجم و مستقلی ندارد و قابل دفاع و استناد نیست. از این رو به هیچ وجه توان اقناع افراد آگاه و تیزبین را ندارد و تنها صاحبان و متولیان آن، با استفاده از ابزارها و شگردهای سیاسی، تبلیغاتی، اجتماعی، اقتصادی و...، در گوشه و کنار جامعه سعی می‌کند افراد ساده و کم‌اطلاع را فریب داده و جذب نمایند. برخی از این اشکالات و انتقادات عمده عبارتند از:یکم. تناقضات درونی‌انسجام، هماهنگی و عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی آموزه‌ها، یکی از شاخصه‌های مهم ادیان الهی است. مروری کوتاه بر تعالیم و کتب بهائیت بیانگر تناقضات و تعارضات درونی بسیار متعدد است که نارسائی‌ها، مجهولات و پرسش‌های فراروی محققان و حتی معتقدان به این فرقه به وجود آورده تا آنجا که این موضوع به عنوان یکی از مشخصات اصلی بهائیت و چالش‌اساسی رهبران و طرفداران آن محسوب می‌گردد. به عنوان نمونه؛1. تلوّن در عقیده، تغییر در ادعابه اعتراف خود بابیان و بهائیان، علی‌محمد شیرازی بنیان‌گذار فرقه بابیه، شش مرتبه ادعای خویش را تغییر داد.مرحوم حسین محبوبی اردکانی در تعلیقاتش بر (الم‌آثر و الاثار) می‌نویسد: (باب در 1260 ادعای ذکریت کرد یعنی که مفسر قرآن است. در 1261 ادعای بابیت کرد یعنی وسیلهِ رابطه با امام زمان است. در 1262 ادعای مهدویت کرد یعنی امام زمان است. در 1263 ادعای نبوت کرد یعنی که پیغمبرم. در 1264 ادعای ربوبیت کرد یعنی که پروردگار عالمیانم. در 1265 ادعای الوهیت کرد. در 1266 تمام دعاوی خود را منکر شد و توبه کرد و توبه نامه نزد ولیعهد فرستاد) چهل سال تاریخ ایران در دورهِ پادشاهی ناصرالدین شاه (الم‌آثر و الاثار)، به کوشش ایرج افشار، 629/2؛ بهائیت در ایران، پیشین، صص 104 -105؛ کتاب بهائیان، پیشین، صص 216-214..میرزا حسینعلی (بهاءاللَّه) نیز مقامات زیادی برای خود ادعا داشت؛ گاهی ادعا می‌کرد بر او وحی نازل شده، زمانی اعلام می‌نماید که (من هیچم و کم ز هیچ هم بسیاری) و زمانی دیگر خویشتن را بر تخت الوهیت نشانده و (خدای خدایان)، (آفریدگار جهان)، (کسی که لم یلد و لم یولد است) و (معبود حقیقی)، می‌نامد. میرزا حسینعلی در قصیده (ورقائیه) چنین می‌سراید: (مکاتیب، ج‌2، ص‌254)و در لوح عهدی که به منزله وصیت نامه از خویش باقی گذاشت از موضع الوهیت، پیروانش را به اطاعت و تبعیت از جانشینان خود تشویق و ترغیب نمود! میرزا حسینعلی نوری، مجموعه الواح، قاهره: مطبعه سعادت، 1338 ق، صص 400-403. و همه اینها در حالی است که بهائیان خود را (موحد و یکتاپرست) می‌نامند! و عباس افندی در اثبات پیامبری حسینعلی می‌کوشد.2. وحدت عالم انسانی‌بهائیان ادعای (وحدت عالم انسانی) و برابری تمام انسان‌ها دارند که منظور از آن اتحاد واقعی و تساوی انسان‌ها از نظر حقوق روحانی، اجتماعی، فردی و مدنی است. شعار وحدت عالم انسانی در بهائیت برگرفته از آموزه‌های اصیل اسلامی است؛ قرآن مجید میان نژادهای مختلف انسانی (اعم از سیاه وسفید و...) تفاوتی قائل نمی‌شود و تنها معیار برتری را پرهیزکاری و تقوای الهی می‌داند: و این در حالی که در کتاب (اقدس) علناً هر کس به دیانت بهائی باور نداشته باشد، گمراه شمرده شده است‌ میرزا حسینعلی نوری، بدیع، تهران: مطبعه آزادگان، ص 140..همچنین عبدالبهاء بر این عقیده است؛ (سیاهان آفریقائی خلقتشان گاوی است!) خطابات بزرگ، ص 119. و (غیربهائیان نزد خدا به شکل حیوان هستند!) بدیع، پیشین، ص 213. خود بهاءاللَّه،کور و بینا را مساوی نمی‌داند. و خانواده او در برخورد بین ایرانیان و خارجی‌ها، رفتاری آکنده از تبعیض و بسیار متفاوت از خودشان نشان می‌دادند. موارد متعددی را در کتاب خاطرات خویش بیان می‌کند. آن وقت چگونه با این همه تناقض از وحدت عالم سخن می‌گویند؟! نگاهی به زندگی و عملکرد رهبران این فرقه نیز که مدعی وحدت عالم انسانی بودند نشان می‌دهد که آنان به تنهائی خود از جمله ناقضین‌این شعار بوده‌اند و بر سر حکومت و رهبری جامعه بهائی به فحاشی و بد و بیراه گفتن نسبت به یکدیگر و وارد نمودن انواع اتهامات زشت و ناپسند نسبت به یکدیگر پرداخته‌اند؛ بهاءاللَّه با اینکه ادعا می‌کند: (ادب پیرهن من است و باید ادب سرلوحه باشد.) اما در نزاع قدرت با برادرش می‌گوید: (یحیی سگ و گرگ و کلاغ و مار و الاغ و پشه و وزغ است). میرزا حسینعلی نوری، مائده آسمانی، تهران: مؤسسه ملی مطبوعات امری، جزء یکم، ص 40؛ ر.ک: بهائیت در ایران، پیشین، ص 196.از این رو عبدالبهاء خود اعتراف می‌نماید: (انصاف باید داشت از نفسی که در تربیت اولاد و عیال و آل عاجز مانده، چگونه امید تربیت اهل آفاق نماییم و آیا در این قضیه ذره‌ای شبهه و تردید است؟ لا واللَّه) مکاتیب، عبدالبهاء، جلد دوم، ص 182. از سوی دیگر (طرد روحانی) منتقدین توسط تشکیلات بهائی نیز از دیگر شاهکارهای مدعیان وحدت عالم انسانی است. به عنوان نمونه حسین فلاح یکی از نجات‌یافته گان از فرقه بهائیت در این زمینه می‌گوید: (من با یکی از بهائیان همدان که حدود 70 سال سن داشت بعد از مسلمان شدنم صحبت کردم. گفتم شما تاکنون خودت هم پی برده‌ای که بهائیت اعتقادی نیست که قبول داشته باشی، بطلان آن را می‌دانی پس چگونه تاکنون اقدامی نکرده‌ای؟ او دستش را روی قرآن گذاشت و گفت من خیلی وقت است که مسلمان شده‌ام در دل خود مسلمان هستم ولی جرات ابراز آن را ندارم. چون سنی از من گذشته است و می‌ترسم در این سن به امر تشکیلات بهائیت زن و بچه‌ام مرا رها کرده و آواره شوم...به همین خاطر نمی‌توانم مسلمانی خود را علنا اعلام کنم!) (خاطرات حسین فلاح، ویژه‌نامه ایام 29).3. تبلیغ و نشر نفحات‌در بهائیت تبلیغ در همه جا و هر وقت و برای همه‌کس امری واجب است؛ عبدالبهاء می‌گوید: (تکلیف هر نفسی از احبای الهی این است که شب و روز آرام نگیرد و نفسی بر نیارد جز فکر نشر نفحات اللَّه) الواح وصایا، عباس افندی، مصر، ص 13. و بدین‌وسیله دیگران را در بلاد دور دست به تبلیغ و نشر نفحات بهائی تحریص می‌نمودند؛ اما در عین حال تبلیغ بهائیت در اسرائیل ممنوع است.! همچنین برای آشنائی با سایر مواردی که بزرگان بهائیت برای راحتی خودشان محافظه کاری نموده و تبلیغ را ممنوع می‌کردند (ر.ک: کتاب بهائیان، سیدمحمد باقر نجفی، قم: مشعر، 1383).نکته قابل تأمل دیگر اینکه ورود به اسرائیل و حتی زیارت اماکن بهائی از سوی بهائیان، بایستی با اجازه بیت‌العدل باشد و توقف بیش از 9 روز در ارض اقدس (به اصطلاح بهائیان) بدون اجازه بیت‌العدل با مجازات طرد روبرو خواهد شد!4. تساوی حقوق مردان و زنان‌تساوی (حقوق رجال و نساء) از جمله تعالیم و ادعاهای دوازده‌گانه بهائیت است، که بدین وسیله ادیان الهی را مورد حمله قرار می‌دهند و این‌در حالی است که در خود بهائیت نه تنها زنان حق شرکت و عضویت در بیت‌العدل را ندارند، بلکه در سهم الإرث نیز از مردان عقب‌ترند. به علاوه‌نه تنها میان زنان و مردان تساوی حقوق وجود ندارد، حتی میان زن روستایی و شهری هم تفاوت وجود دارد؛ مهریه زن روستایی برابر با نوزده مثقال نقره است و مهریه زن شهری نوزده مثقال طلا! ر.ک: گنجینه حدود و احکام، عبدالحمید اشراق خاوری، تهران: مؤسسه ملی مطبوعات امری، صص 171-167.صبحی از مبلغان بهائی در خاطراتش می‌نویسد: (چنان که در اسلام رعایت حقوق زن شده در هیچ شریعتی نگشته و اگر مقصود تساوی در جمع شئون است این مخالف رأی اکثر حکما و قانون خلقت و طبیعت است و اگر آزادی مطلقه زنان منظور است سال‌ها قبل از تولد بها در اکثر نقاط اروپا این شیوه عملی شده و تازه بعد از این همه حرف‌ها، زن و مرد در شریعت بهائی مساوی نیست: اولاً؛ به موجب کتاب (اقدس) مرد می‌تواند دو زن و یک باکره برای خود بگیرد در صورتی که زن نمی‌تواند سه شوهر کند. ثانیاً؛ مرد می‌تواند زن خود را طلاق گوید و زن با شوهر خود این معامله نتواند. ثالثاً؛ در میراث خانه مسکونه و البسه مخصوصه به اولاد اناث نمی‌رسد. رابعاً: زن نمی‌توان عضو بیت عدل باشد و اعضا باید مرد باشند (و هلّم جرّاً)) خاطرات صبحی، پیشین..5. دین دوره‌ای‌بهائیت به جهت اثبات حقانیت خویش، چنین استدلال می‌نماید که چون هر دوره جدیدی، مقتضیات جدید دارد؛ پس دائم باید دین جدید بیاید!و بدین طریق جاودانگی اسلام را مورد تشکیک قرار داده و دیانت جدید بهائی را اثبات می‌نماید. اما با کمال تعجب نسبت به خود دین بهائیت،دیگر چنین استدلالی را بر نتابیده و یا اینکه موکول به گذشت سال‌های بسیار متمادی می‌کند؛ زیرا از یکسو در حالی که به زعم بهائیان هنوز 20 سال از(ظهور مستقل مقام صاحب شریعت و نبوت و رسالت علی‌محمد شیرازی) مفاوضات، عباس افندی، لندن: انتشارات بریل، 1908، ص 124. نگذشته و شرایط زمانه، دستخوش هیچ دگرگونی اساسی نشده بود، حسینعلی میرزا پای به میدان نهاده و به نوشتن احکام و شریعت جدیدمبادرت می‌ورزد و حال آنکه خود میرزا حسینعلی در کتاب اقدس تصریح می‌کند: (من یدعی امراً قبل اتمام الف سنه کامله انه کذاب مفتر) اقدس، میرزا حسینعلی، ص 35. یعنی؛هر کس ادعای امری را، پیش از اتمام هزار سال کامل، مدعی شود، دروغگو و افترا زننده است. و از سوی دیگر در کتاب اقتدارات چنین می‌نویسد: (سوگند به نفس که همه ظهورات به این ظهور بزرگتر، پایان گرفت، و هر کس که پس از چنین ظهوری، مدعی ظهور جدیدی شود، او دروغگو و افتراء زننده است) اقتدارات، میرزا حسینعلی، ص‌237. و در جایی دیگر با کمال تعجب آمده؛ (امتداد دین بهائیت بسیار، لااقل پانصد هزار سال است.)! مکاتیب، ج 2، ص 76. و بدین‌گونه برای بهائیت جاودانگی قائل می‌شوند!! جهت آگاهی کامل از این تناقضات و نقد و بررسی عقاید بهائیت ر.ک: بهائیان، پیشین.واقعیت این است، از آنجا که عقاید فرقه بهائیت بنای وحیانی ندارد و صرفاً بر ادعاها و اظهارات لفظیه رؤسای خود استوار گردیده، در سطوح مختلف دچار تناقض‌های آشکار می‌باشد. وجود این قبیل تناقضات در منابع‌و متون بهائی و مسائل عقیدتی این فرقه به حدی است که به گفته بهائی‌پژوهان (در صورت اتکاء به متون خودشان مجبوریم نصی را با ردّ نصی دیگرپذیرا شویم!) همان. و حتی خود رهبران این فرقه برای فرار از این تناقضات‌و اغلاط فراوان، مجبور شده‌اند دراین صد ساله اخیر چند بار منابع مذهبی فرقه خود را تغییر داده تصحیح نموده یا آنها را دور از دسترس پیروان خویش قرار دهند. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، پیشین. تا آنجا که دسترسی و مطالعه برخی از منابع اصلی بهائیت حتی برای پیروان آن ممنوع است.دوم. ناسازگاری با اصول ادیان الهی‌ادیان توحیدی دارای سه اصل کلی و مشترک یعنی توحید، نبوت و معاد باشند؛ اما از آنجا که فرقه بهائیت آسمانی و الهی نبوده و تنها بر اثر خواست نفسانی و شیطانی عده‌ای شکل گرفته، عقاید و باورهای آنها نیز با اصول مشترک ادیان الهی در تضاد و تناقض است، زیرا؛1. انکار توحیدنه تنها توحید در آیین بهائیت مورد اشاره و تأکید قرار نگرفته بلکه با ادعاهای الوهیت رهبران و بنیانگذاران این فرقه به شرک گرفتار گردیده است.به عنوان نمونه علی‌محمد باب در نامه خود به یحیی (صبح ازل) چنین می‌نویسد: (هذا کتاب من اللّه الحی القیوم قل کلّ من اللّه یبدون قل کلّ الی اللّه یعودون) ر.ک: نقطة الکاف، میرزا جانی کاشانی، ضمیمه کتاب، به همّت ادوارد براون. یعنی این نامه‌ای است از خدای زنده و بر پادارنده‌ی جهان (-(باب )-)بگو همه از خدا آغاز می‌شوند و همه به سوی او باز می‌گردند.!و همچنین ایشان در لوح هیکل‌الدین تصریح می‌کند؛ (ان علی قبل نبیل ذات اللَّه و کینونته) لوح هیکل الدین، ص 5.، یعنی علی قبل نبیل - که به حساب ابجد نبیل 92 است‌و محمد هم 92 - ذات خدا و کنه اوست.! حسینعلی میرزا نیز به صراحت در کتاب اقدس ادعا می‌کند: (گوش فرا دهیدای جماعت بهائیان که خدای شما از زندان بزرگ پیام می‌دهد که نیست خدائی جز من توانا و متکبر و خودپسند) کتاب اقدس، ص 77..و در کتاب مبین نیز می‌گوید: (اسمع ما یوحی من شطر البلأ علی بقعه المحنه و الابتلأ من سدرةالقضأ انه لا اله الا انا المسجون الفرید) میرزا حسینعلی نوری، کتاب مبین، چاپ 1308 قمری، ص 286. یعنی؛ (گوش‌دار که از مصدر بالا بر زمین محنت و ابتلا این وحی نازل شد که نیست خدایی مگر من تنها که در زندان به دست بندگان ظالم خود گرفتارم) خندق آبادی، جامعه جعفریه، کتابفروشی و چاپخانه پامنار، 1335ه.، ص 28. و با این ادعا مردمان را به اطاعت و خشوع از خویش فرا خوانده و می‌گوید: (به تحقیق ظاهر شده است محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود اهل آسمان‌ها و زمین و محل سجده و سجود اولین و آخرین) همان، ص 36..نقد و بررسی‌ادعای خدایی توسط رهبران بهائی بر خلاف فطرت خداشناس بشر، عقل سلیم و آموزه‌های توحیدی تمام ادیان الهی وکتب آسمانی خصوصاً قرآن کریم می‌باشد؛ هر انسانی بر اساس فطرت و وجدان پاک خود می‌یابد که خودش مخلوق است و آفریدگار او هیچ شباهت و سنخیتی با او ندارد. پیامبران راستین الهی نیز همصدا با این ندای فطری همواره اساس دعوت خویش را بر مبنای توحید و پرستش خدای یگانه قرار داده‌اند. تکیه بر اصل بنیادین، (لا اله الا اللَّه) مبارزه با شرک و بت‌پرستی و دعوت به سوی بندگی و عبودیت خالق جهان سرلوحه رسالت همه پیامبران الهی بوده است. بر این اساس پیامبران الهی‌به هیچ وجه اجازه نداشته‌اند که مردم را به سوی عبادت و بندگی خود دعوت نمایند.خداوند در قرآن کریم به شدت این موضوع را محکوم می‌نماید: (وَمَن یقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ)؛ انبیاء (21)، آیه 29.؛ (و هر کس از آنان بگوید من (-(نیز)-) جز او خدایی هستم او را به دوزخ کیفر می‌دهیم (-(آری )-) سزای ستمکاران را این‌گونه می‌دهیم.)از این منظر یکی از ویژگی‌های پیامبران راستین این است که هرگز ادعای الوهیت و ربوبیت نداشته و مردم را دعوت به بندگی خود نمی‌کردند: (مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یؤْتِیهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللّهِ)؛ آل‌عمران (3)، آیه 79. یعنی برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او بدهد سپس او به مردم بگوید: (غیر از خدا مرا پرستش کنید.)نکته قابل توجه اینکه سردمداران بهائیت پیوسته تلاش دارند چنین ادعاهایی را کتمان، تحریف یا توجیه نمایند؛ به عنوان نمونه ادعا می‌کنندباب یا بهاء انعکاس دهنده فیض یا نور الهی یا محل ظهور صفت یا اسم خدا بوده است، نه خود خدا. و این در حالی است که تعابیر صریح و شرک آلود باب و بهاء به هیچ وجه پذیرای این قبیل توجیهات نمی‌باشد. مثلاً باب خود را(ذات و کُنه خدا) ایشان در صفحه 5 لوح هیکل الدین تصریح می‌کند (ان علی قبل نبیل ذات اللَّه و کینونته). می‌داند و جناب بهاء هم به این معنا گواهی می‌دهد؛ (ان علیاً قبل محمد ذات اللَّه و کینونیته الباقیه) رحیق مختوم، عبدالحمید اشراق خاوری، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ج 1، ص‌356. و خودش نیز به همین ترتیب در منتسب کردن خود به خداوند حد و مرز خاصی را نمی‌شناسد؛ چنانکه در لوح سیاح علاوه بر آن که خود را (ظهور خدا) دانسته، خود را (باطن خدا در غیب ناپیدا) نیز می‌خواند چنین اظهار می‌دارد: (و کل خلقوا بأمری) که همه موجودات را مخلوق خود دانسته است!!! ایشان در لوح سیاح، از میرزا علی مراغه‌ای می‌خواهد که بدین ترتیب شهادت دهد: (فاشهد بأنی ظهوراللَّه فی جبروت البقاء و بطونه فی غیب العماء... و کل خلقوا بأمری) (گنج شایگان، عبدالحمید اشراق خاوری، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص 80.) که همگی در تضاد کامل با فطرت و عقل سلیم، آموزه‌های اصیل وحیانی و سیره پیامبران راستین الهی می‌باشد.2. نبوت جدیدبهائیان در جهت زمینه‌سازی برای پذیرش نبوّت حسینعلی میرزا (بهاء)، تلاش دارند که (علی‌محمد باب) را از جمله پیامبران خداوند محسوب کنند که به اراده خداوند متعال بعد از حضرت رسول‌اکرم‌صلی الله علیه وآله مبعوث گشت و اهل عالم را به دینی جدید دعوت کرد! پیروان مسلک ساختگی بهائی، مدّعی‌اند که (باب) دو مقام داشت:الف) پیامبری مستقل و صاحب کتاب بود!ب) بشارت دهنده به ظهور پیامبر دیگری به نام میرزا حسینعلی بود! بدین‌گونه با ظهور باب و بهاء شریعت اسلام الغاء گردیده و شریعتی مستقل و آیینی جدید به نام بهائیت به وجود آمده است. بیان، واحد اول، باب 15؛ واحد دوم، باب اول؛ واحد سوم، باب 14؛ و نیز ر.ک: نصائح الهدی إلی مَنْ کان مسلمِ فصار بابیا، علاّمه شیخ محمّدجواد بلاغی، ص 16. این کتاب، به زبان فارسی، توسط سید علی علامه فانی اصفهانی ترجمه شده و با نام: نصیحت به فریب‌خوردگان باب و بهاء، انتشار یافته است: چاپ اوّل، 1331 ش، اصفهان، و چاپ دوم، 1405 ق، چاپخانه اسلام، قم. نقد و بررسی‌ادعای نبوت جدید توسط بهائیت و نسخ شریعت اسلام از زوایای مختلفی باطل بوده و دارای اشکالات اساسی می‌باشد:ادعاهای متناقض‌ادعاهای متناقض علی‌محمد باب - در زمینه رابطه با امام زمان(عج) مهدویت، نبوت و الوهیت - و میرزا حسینعلی نوری - نظیر من یظهراللهی، مهدویت، ربوبیت و الوهیت -، تناقضات و تعارضات درونی آموزه‌ها ناسازگاری با منطق و عقلانیت، وجود اغلاط و اشتباهات متعدد جالب است بدانیم حسینعلی میرزا در پاسخ دانشمندان و ادبای عرب، که از عدم رعایت اصول زبان عربی توسط وی، ایرادهای زیادی گرفته‌اند، می‌گوید: (یا معشر العلماء لا تفرقوا کتاب اللَّه بما عندکم من القواعد والعلوم انه لقسطاس الحق بین الخلق قد یوزن ما عند الامم بهذا القسطاس الا عظم و انه بنفسه لوانتم تعلمون) (اقدس، ص 28) یعنی اینکه؛ علما نباید نوشته‌های این کتاب را با قاعده‌های صرف و نحو بسنجند؛ بلکه باید قاعده‌های ادب عرب را با این نوشته‌های من بسنجند!!! در کتاب‌ها، الواح و نامه‌ها، فقدان معجزه‌ای قابل پذیرش برای اثبات پیامبری، جالب است بدانیم؛ از دیدگاه بهائیت، (بهاءاللَّه یک معجزه است، زیرا بدون اینکه به مدرسه برود! توانسته الواح مقدس فارسی و عربی را املاء نماید.) و خود میرزا حسینعلی نوری نیز تلاش می‌نمایند تا خود را (اُمّی) و درس نخوانده معرفی نماید. (عباس افندی، مقاله شخصی سیاح، تهران: مؤسسه ملی مطبوعات امری، 119 بدیع، 117-116.)و این در حالی است که اسناد معتبری از جنبه‌های مختلف دعوی امی بودن ایشان را تکذیب می‌نماید. زیرا میرزا حسنیعلی در سنین کودکی نزد پدر و بستگان و معلمان خصوصی به فرا گرفتن علوم و فنون مقدماتی پرداخته و بدین‌سبب از رفتن به مدرسه بی‌نیاز بود. (الکواکب الدریه فی مأثر البهائیه، آیتی معروف به آواره، جلد یک، ص 254.)و در ایام جوانی چون هیچ اشتغالی نداشت، همه اوقاتش صرف گردش وتفریح یا مطالعه و تقریر و یا حضور در مجالس عارفان و حکیمان و محافل شاعران و ادیبان می‌گشت و از این راه معلوماتی پراکنده و فراوان آموخت. هم چنین خواهرش عزیه خانم نیز او را تحصیل کرده و غیر امی می‌دانسته است. ناتوانی در پاسخگویی به سؤالات و عجز در مناظره با علما و بالاخره تکذیب مکرر ادعاها و نوشتن توبه‌نامه توسط باب، جملگی دلیلی آشکار بر بطلان چنین ادعائی است؛ که با منطق و سیره پیامبران و اصول ادیان الهی در ناسازگاری کامل می‌باشد.
عنوان سوال:

بهایی ها به چه چیزهایی اعتقاد دارند؟ چه اعتقاداتی دارند که نجس محسوب میشوند؟


پاسخ:

بهایی ها به چه چیزهایی اعتقاد دارند؟ چه اعتقاداتی دارند که نجس محسوب میشوند؟
بهائیت، اشکالات و انتقادات وارد بر آنفرقه بهائیت از جمله مسلک‌های بشری بی‌بنیاد است که فاقد اصول، معیارها و ملاک‌های دینی قوی و مستند می‌باشد؛ عقاید و اصول فکری آن نه تنها فاقد شالوده مستحکم ادیان آسمانی است، بلکه از لحاظ اصول و معیارهای اولیه شکل‌گیری و منابع مستند، کاملاً ضعیف و غیرعلمی است به همین دلیل نقد این فرقه در قالب انتقادهای رایج در علوم مربوط به ادیان و مذاهب امکان ندارد و به تعبیر دیگر از آنجا که فرقه بهائیت در مورد مسائل اعتقادی گنگ و نامفهوم بوده و آسمان و ریسمان را به هم بافته، ساختار فکری و عقیدتی منسجم و مستقلی ندارد و قابل دفاع و استناد نیست. از این رو به هیچ وجه توان اقناع افراد آگاه و تیزبین را ندارد و تنها صاحبان و متولیان آن، با استفاده از ابزارها و شگردهای سیاسی، تبلیغاتی، اجتماعی، اقتصادی و...، در گوشه و کنار جامعه سعی می‌کند افراد ساده و کم‌اطلاع را فریب داده و جذب نمایند. برخی از این اشکالات و انتقادات عمده عبارتند از:یکم. تناقضات درونی‌انسجام، هماهنگی و عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی آموزه‌ها، یکی از شاخصه‌های مهم ادیان الهی است. مروری کوتاه بر تعالیم و کتب بهائیت بیانگر تناقضات و تعارضات درونی بسیار متعدد است که نارسائی‌ها، مجهولات و پرسش‌های فراروی محققان و حتی معتقدان به این فرقه به وجود آورده تا آنجا که این موضوع به عنوان یکی از مشخصات اصلی بهائیت و چالش‌اساسی رهبران و طرفداران آن محسوب می‌گردد. به عنوان نمونه؛1. تلوّن در عقیده، تغییر در ادعابه اعتراف خود بابیان و بهائیان، علی‌محمد شیرازی بنیان‌گذار فرقه بابیه، شش مرتبه ادعای خویش را تغییر داد.مرحوم حسین محبوبی اردکانی در تعلیقاتش بر (الم‌آثر و الاثار) می‌نویسد: (باب در 1260 ادعای ذکریت کرد یعنی که مفسر قرآن است. در 1261 ادعای بابیت کرد یعنی وسیلهِ رابطه با امام زمان است. در 1262 ادعای مهدویت کرد یعنی امام زمان است. در 1263 ادعای نبوت کرد یعنی که پیغمبرم. در 1264 ادعای ربوبیت کرد یعنی که پروردگار عالمیانم. در 1265 ادعای الوهیت کرد. در 1266 تمام دعاوی خود را منکر شد و توبه کرد و توبه نامه نزد ولیعهد فرستاد) چهل سال تاریخ ایران در دورهِ پادشاهی ناصرالدین شاه (الم‌آثر و الاثار)، به کوشش ایرج افشار، 629/2؛ بهائیت در ایران، پیشین، صص 104 -105؛ کتاب بهائیان، پیشین، صص 216-214..میرزا حسینعلی (بهاءاللَّه) نیز مقامات زیادی برای خود ادعا داشت؛ گاهی ادعا می‌کرد بر او وحی نازل شده، زمانی اعلام می‌نماید که (من هیچم و کم ز هیچ هم بسیاری) و زمانی دیگر خویشتن را بر تخت الوهیت نشانده و (خدای خدایان)، (آفریدگار جهان)، (کسی که لم یلد و لم یولد است) و (معبود حقیقی)، می‌نامد. میرزا حسینعلی در قصیده (ورقائیه) چنین می‌سراید: (مکاتیب، ج‌2، ص‌254)و در لوح عهدی که به منزله وصیت نامه از خویش باقی گذاشت از موضع الوهیت، پیروانش را به اطاعت و تبعیت از جانشینان خود تشویق و ترغیب نمود! میرزا حسینعلی نوری، مجموعه الواح، قاهره: مطبعه سعادت، 1338 ق، صص 400-403. و همه اینها در حالی است که بهائیان خود را (موحد و یکتاپرست) می‌نامند! و عباس افندی در اثبات پیامبری حسینعلی می‌کوشد.2. وحدت عالم انسانی‌بهائیان ادعای (وحدت عالم انسانی) و برابری تمام انسان‌ها دارند که منظور از آن اتحاد واقعی و تساوی انسان‌ها از نظر حقوق روحانی، اجتماعی، فردی و مدنی است. شعار وحدت عالم انسانی در بهائیت برگرفته از آموزه‌های اصیل اسلامی است؛ قرآن مجید میان نژادهای مختلف انسانی (اعم از سیاه وسفید و...) تفاوتی قائل نمی‌شود و تنها معیار برتری را پرهیزکاری و تقوای الهی می‌داند: و این در حالی که در کتاب (اقدس) علناً هر کس به دیانت بهائی باور نداشته باشد، گمراه شمرده شده است‌ میرزا حسینعلی نوری، بدیع، تهران: مطبعه آزادگان، ص 140..همچنین عبدالبهاء بر این عقیده است؛ (سیاهان آفریقائی خلقتشان گاوی است!) خطابات بزرگ، ص 119. و (غیربهائیان نزد خدا به شکل حیوان هستند!) بدیع، پیشین، ص 213. خود بهاءاللَّه،کور و بینا را مساوی نمی‌داند. و خانواده او در برخورد بین ایرانیان و خارجی‌ها، رفتاری آکنده از تبعیض و بسیار متفاوت از خودشان نشان می‌دادند. موارد متعددی را در کتاب خاطرات خویش بیان می‌کند. آن وقت چگونه با این همه تناقض از وحدت عالم سخن می‌گویند؟! نگاهی به زندگی و عملکرد رهبران این فرقه نیز که مدعی وحدت عالم انسانی بودند نشان می‌دهد که آنان به تنهائی خود از جمله ناقضین‌این شعار بوده‌اند و بر سر حکومت و رهبری جامعه بهائی به فحاشی و بد و بیراه گفتن نسبت به یکدیگر و وارد نمودن انواع اتهامات زشت و ناپسند نسبت به یکدیگر پرداخته‌اند؛ بهاءاللَّه با اینکه ادعا می‌کند: (ادب پیرهن من است و باید ادب سرلوحه باشد.) اما در نزاع قدرت با برادرش می‌گوید: (یحیی سگ و گرگ و کلاغ و مار و الاغ و پشه و وزغ است). میرزا حسینعلی نوری، مائده آسمانی، تهران: مؤسسه ملی مطبوعات امری، جزء یکم، ص 40؛ ر.ک: بهائیت در ایران، پیشین، ص 196.از این رو عبدالبهاء خود اعتراف می‌نماید: (انصاف باید داشت از نفسی که در تربیت اولاد و عیال و آل عاجز مانده، چگونه امید تربیت اهل آفاق نماییم و آیا در این قضیه ذره‌ای شبهه و تردید است؟ لا واللَّه) مکاتیب، عبدالبهاء، جلد دوم، ص 182. از سوی دیگر (طرد روحانی) منتقدین توسط تشکیلات بهائی نیز از دیگر شاهکارهای مدعیان وحدت عالم انسانی است. به عنوان نمونه حسین فلاح یکی از نجات‌یافته گان از فرقه بهائیت در این زمینه می‌گوید: (من با یکی از بهائیان همدان که حدود 70 سال سن داشت بعد از مسلمان شدنم صحبت کردم. گفتم شما تاکنون خودت هم پی برده‌ای که بهائیت اعتقادی نیست که قبول داشته باشی، بطلان آن را می‌دانی پس چگونه تاکنون اقدامی نکرده‌ای؟ او دستش را روی قرآن گذاشت و گفت من خیلی وقت است که مسلمان شده‌ام در دل خود مسلمان هستم ولی جرات ابراز آن را ندارم. چون سنی از من گذشته است و می‌ترسم در این سن به امر تشکیلات بهائیت زن و بچه‌ام مرا رها کرده و آواره شوم...به همین خاطر نمی‌توانم مسلمانی خود را علنا اعلام کنم!) (خاطرات حسین فلاح، ویژه‌نامه ایام 29).3. تبلیغ و نشر نفحات‌در بهائیت تبلیغ در همه جا و هر وقت و برای همه‌کس امری واجب است؛ عبدالبهاء می‌گوید: (تکلیف هر نفسی از احبای الهی این است که شب و روز آرام نگیرد و نفسی بر نیارد جز فکر نشر نفحات اللَّه) الواح وصایا، عباس افندی، مصر، ص 13. و بدین‌وسیله دیگران را در بلاد دور دست به تبلیغ و نشر نفحات بهائی تحریص می‌نمودند؛ اما در عین حال تبلیغ بهائیت در اسرائیل ممنوع است.! همچنین برای آشنائی با سایر مواردی که بزرگان بهائیت برای راحتی خودشان محافظه کاری نموده و تبلیغ را ممنوع می‌کردند (ر.ک: کتاب بهائیان، سیدمحمد باقر نجفی، قم: مشعر، 1383).نکته قابل تأمل دیگر اینکه ورود به اسرائیل و حتی زیارت اماکن بهائی از سوی بهائیان، بایستی با اجازه بیت‌العدل باشد و توقف بیش از 9 روز در ارض اقدس (به اصطلاح بهائیان) بدون اجازه بیت‌العدل با مجازات طرد روبرو خواهد شد!4. تساوی حقوق مردان و زنان‌تساوی (حقوق رجال و نساء) از جمله تعالیم و ادعاهای دوازده‌گانه بهائیت است، که بدین وسیله ادیان الهی را مورد حمله قرار می‌دهند و این‌در حالی است که در خود بهائیت نه تنها زنان حق شرکت و عضویت در بیت‌العدل را ندارند، بلکه در سهم الإرث نیز از مردان عقب‌ترند. به علاوه‌نه تنها میان زنان و مردان تساوی حقوق وجود ندارد، حتی میان زن روستایی و شهری هم تفاوت وجود دارد؛ مهریه زن روستایی برابر با نوزده مثقال نقره است و مهریه زن شهری نوزده مثقال طلا! ر.ک: گنجینه حدود و احکام، عبدالحمید اشراق خاوری، تهران: مؤسسه ملی مطبوعات امری، صص 171-167.صبحی از مبلغان بهائی در خاطراتش می‌نویسد: (چنان که در اسلام رعایت حقوق زن شده در هیچ شریعتی نگشته و اگر مقصود تساوی در جمع شئون است این مخالف رأی اکثر حکما و قانون خلقت و طبیعت است و اگر آزادی مطلقه زنان منظور است سال‌ها قبل از تولد بها در اکثر نقاط اروپا این شیوه عملی شده و تازه بعد از این همه حرف‌ها، زن و مرد در شریعت بهائی مساوی نیست: اولاً؛ به موجب کتاب (اقدس) مرد می‌تواند دو زن و یک باکره برای خود بگیرد در صورتی که زن نمی‌تواند سه شوهر کند. ثانیاً؛ مرد می‌تواند زن خود را طلاق گوید و زن با شوهر خود این معامله نتواند. ثالثاً؛ در میراث خانه مسکونه و البسه مخصوصه به اولاد اناث نمی‌رسد. رابعاً: زن نمی‌توان عضو بیت عدل باشد و اعضا باید مرد باشند (و هلّم جرّاً)) خاطرات صبحی، پیشین..5. دین دوره‌ای‌بهائیت به جهت اثبات حقانیت خویش، چنین استدلال می‌نماید که چون هر دوره جدیدی، مقتضیات جدید دارد؛ پس دائم باید دین جدید بیاید!و بدین طریق جاودانگی اسلام را مورد تشکیک قرار داده و دیانت جدید بهائی را اثبات می‌نماید. اما با کمال تعجب نسبت به خود دین بهائیت،دیگر چنین استدلالی را بر نتابیده و یا اینکه موکول به گذشت سال‌های بسیار متمادی می‌کند؛ زیرا از یکسو در حالی که به زعم بهائیان هنوز 20 سال از(ظهور مستقل مقام صاحب شریعت و نبوت و رسالت علی‌محمد شیرازی) مفاوضات، عباس افندی، لندن: انتشارات بریل، 1908، ص 124. نگذشته و شرایط زمانه، دستخوش هیچ دگرگونی اساسی نشده بود، حسینعلی میرزا پای به میدان نهاده و به نوشتن احکام و شریعت جدیدمبادرت می‌ورزد و حال آنکه خود میرزا حسینعلی در کتاب اقدس تصریح می‌کند: (من یدعی امراً قبل اتمام الف سنه کامله انه کذاب مفتر) اقدس، میرزا حسینعلی، ص 35. یعنی؛هر کس ادعای امری را، پیش از اتمام هزار سال کامل، مدعی شود، دروغگو و افترا زننده است. و از سوی دیگر در کتاب اقتدارات چنین می‌نویسد: (سوگند به نفس که همه ظهورات به این ظهور بزرگتر، پایان گرفت، و هر کس که پس از چنین ظهوری، مدعی ظهور جدیدی شود، او دروغگو و افتراء زننده است) اقتدارات، میرزا حسینعلی، ص‌237. و در جایی دیگر با کمال تعجب آمده؛ (امتداد دین بهائیت بسیار، لااقل پانصد هزار سال است.)! مکاتیب، ج 2، ص 76. و بدین‌گونه برای بهائیت جاودانگی قائل می‌شوند!! جهت آگاهی کامل از این تناقضات و نقد و بررسی عقاید بهائیت ر.ک: بهائیان، پیشین.واقعیت این است، از آنجا که عقاید فرقه بهائیت بنای وحیانی ندارد و صرفاً بر ادعاها و اظهارات لفظیه رؤسای خود استوار گردیده، در سطوح مختلف دچار تناقض‌های آشکار می‌باشد. وجود این قبیل تناقضات در منابع‌و متون بهائی و مسائل عقیدتی این فرقه به حدی است که به گفته بهائی‌پژوهان (در صورت اتکاء به متون خودشان مجبوریم نصی را با ردّ نصی دیگرپذیرا شویم!) همان. و حتی خود رهبران این فرقه برای فرار از این تناقضات‌و اغلاط فراوان، مجبور شده‌اند دراین صد ساله اخیر چند بار منابع مذهبی فرقه خود را تغییر داده تصحیح نموده یا آنها را دور از دسترس پیروان خویش قرار دهند. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، پیشین. تا آنجا که دسترسی و مطالعه برخی از منابع اصلی بهائیت حتی برای پیروان آن ممنوع است.دوم. ناسازگاری با اصول ادیان الهی‌ادیان توحیدی دارای سه اصل کلی و مشترک یعنی توحید، نبوت و معاد باشند؛ اما از آنجا که فرقه بهائیت آسمانی و الهی نبوده و تنها بر اثر خواست نفسانی و شیطانی عده‌ای شکل گرفته، عقاید و باورهای آنها نیز با اصول مشترک ادیان الهی در تضاد و تناقض است، زیرا؛1. انکار توحیدنه تنها توحید در آیین بهائیت مورد اشاره و تأکید قرار نگرفته بلکه با ادعاهای الوهیت رهبران و بنیانگذاران این فرقه به شرک گرفتار گردیده است.به عنوان نمونه علی‌محمد باب در نامه خود به یحیی (صبح ازل) چنین می‌نویسد: (هذا کتاب من اللّه الحی القیوم قل کلّ من اللّه یبدون قل کلّ الی اللّه یعودون) ر.ک: نقطة الکاف، میرزا جانی کاشانی، ضمیمه کتاب، به همّت ادوارد براون. یعنی این نامه‌ای است از خدای زنده و بر پادارنده‌ی جهان (-(باب )-)بگو همه از خدا آغاز می‌شوند و همه به سوی او باز می‌گردند.!و همچنین ایشان در لوح هیکل‌الدین تصریح می‌کند؛ (ان علی قبل نبیل ذات اللَّه و کینونته) لوح هیکل الدین، ص 5.، یعنی علی قبل نبیل - که به حساب ابجد نبیل 92 است‌و محمد هم 92 - ذات خدا و کنه اوست.! حسینعلی میرزا نیز به صراحت در کتاب اقدس ادعا می‌کند: (گوش فرا دهیدای جماعت بهائیان که خدای شما از زندان بزرگ پیام می‌دهد که نیست خدائی جز من توانا و متکبر و خودپسند) کتاب اقدس، ص 77..و در کتاب مبین نیز می‌گوید: (اسمع ما یوحی من شطر البلأ علی بقعه المحنه و الابتلأ من سدرةالقضأ انه لا اله الا انا المسجون الفرید) میرزا حسینعلی نوری، کتاب مبین، چاپ 1308 قمری، ص 286. یعنی؛ (گوش‌دار که از مصدر بالا بر زمین محنت و ابتلا این وحی نازل شد که نیست خدایی مگر من تنها که در زندان به دست بندگان ظالم خود گرفتارم) خندق آبادی، جامعه جعفریه، کتابفروشی و چاپخانه پامنار، 1335ه.، ص 28. و با این ادعا مردمان را به اطاعت و خشوع از خویش فرا خوانده و می‌گوید: (به تحقیق ظاهر شده است محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود اهل آسمان‌ها و زمین و محل سجده و سجود اولین و آخرین) همان، ص 36..نقد و بررسی‌ادعای خدایی توسط رهبران بهائی بر خلاف فطرت خداشناس بشر، عقل سلیم و آموزه‌های توحیدی تمام ادیان الهی وکتب آسمانی خصوصاً قرآن کریم می‌باشد؛ هر انسانی بر اساس فطرت و وجدان پاک خود می‌یابد که خودش مخلوق است و آفریدگار او هیچ شباهت و سنخیتی با او ندارد. پیامبران راستین الهی نیز همصدا با این ندای فطری همواره اساس دعوت خویش را بر مبنای توحید و پرستش خدای یگانه قرار داده‌اند. تکیه بر اصل بنیادین، (لا اله الا اللَّه) مبارزه با شرک و بت‌پرستی و دعوت به سوی بندگی و عبودیت خالق جهان سرلوحه رسالت همه پیامبران الهی بوده است. بر این اساس پیامبران الهی‌به هیچ وجه اجازه نداشته‌اند که مردم را به سوی عبادت و بندگی خود دعوت نمایند.خداوند در قرآن کریم به شدت این موضوع را محکوم می‌نماید: (وَمَن یقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ)؛ انبیاء (21)، آیه 29.؛ (و هر کس از آنان بگوید من (-(نیز)-) جز او خدایی هستم او را به دوزخ کیفر می‌دهیم (-(آری )-) سزای ستمکاران را این‌گونه می‌دهیم.)از این منظر یکی از ویژگی‌های پیامبران راستین این است که هرگز ادعای الوهیت و ربوبیت نداشته و مردم را دعوت به بندگی خود نمی‌کردند: (مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یؤْتِیهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللّهِ)؛ آل‌عمران (3)، آیه 79. یعنی برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او بدهد سپس او به مردم بگوید: (غیر از خدا مرا پرستش کنید.)نکته قابل توجه اینکه سردمداران بهائیت پیوسته تلاش دارند چنین ادعاهایی را کتمان، تحریف یا توجیه نمایند؛ به عنوان نمونه ادعا می‌کنندباب یا بهاء انعکاس دهنده فیض یا نور الهی یا محل ظهور صفت یا اسم خدا بوده است، نه خود خدا. و این در حالی است که تعابیر صریح و شرک آلود باب و بهاء به هیچ وجه پذیرای این قبیل توجیهات نمی‌باشد. مثلاً باب خود را(ذات و کُنه خدا) ایشان در صفحه 5 لوح هیکل الدین تصریح می‌کند (ان علی قبل نبیل ذات اللَّه و کینونته). می‌داند و جناب بهاء هم به این معنا گواهی می‌دهد؛ (ان علیاً قبل محمد ذات اللَّه و کینونیته الباقیه) رحیق مختوم، عبدالحمید اشراق خاوری، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ج 1، ص‌356. و خودش نیز به همین ترتیب در منتسب کردن خود به خداوند حد و مرز خاصی را نمی‌شناسد؛ چنانکه در لوح سیاح علاوه بر آن که خود را (ظهور خدا) دانسته، خود را (باطن خدا در غیب ناپیدا) نیز می‌خواند چنین اظهار می‌دارد: (و کل خلقوا بأمری) که همه موجودات را مخلوق خود دانسته است!!! ایشان در لوح سیاح، از میرزا علی مراغه‌ای می‌خواهد که بدین ترتیب شهادت دهد: (فاشهد بأنی ظهوراللَّه فی جبروت البقاء و بطونه فی غیب العماء... و کل خلقوا بأمری) (گنج شایگان، عبدالحمید اشراق خاوری، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص 80.) که همگی در تضاد کامل با فطرت و عقل سلیم، آموزه‌های اصیل وحیانی و سیره پیامبران راستین الهی می‌باشد.2. نبوت جدیدبهائیان در جهت زمینه‌سازی برای پذیرش نبوّت حسینعلی میرزا (بهاء)، تلاش دارند که (علی‌محمد باب) را از جمله پیامبران خداوند محسوب کنند که به اراده خداوند متعال بعد از حضرت رسول‌اکرم‌صلی الله علیه وآله مبعوث گشت و اهل عالم را به دینی جدید دعوت کرد! پیروان مسلک ساختگی بهائی، مدّعی‌اند که (باب) دو مقام داشت:الف) پیامبری مستقل و صاحب کتاب بود!ب) بشارت دهنده به ظهور پیامبر دیگری به نام میرزا حسینعلی بود! بدین‌گونه با ظهور باب و بهاء شریعت اسلام الغاء گردیده و شریعتی مستقل و آیینی جدید به نام بهائیت به وجود آمده است. بیان، واحد اول، باب 15؛ واحد دوم، باب اول؛ واحد سوم، باب 14؛ و نیز ر.ک: نصائح الهدی إلی مَنْ کان مسلمِ فصار بابیا، علاّمه شیخ محمّدجواد بلاغی، ص 16. این کتاب، به زبان فارسی، توسط سید علی علامه فانی اصفهانی ترجمه شده و با نام: نصیحت به فریب‌خوردگان باب و بهاء، انتشار یافته است: چاپ اوّل، 1331 ش، اصفهان، و چاپ دوم، 1405 ق، چاپخانه اسلام، قم. نقد و بررسی‌ادعای نبوت جدید توسط بهائیت و نسخ شریعت اسلام از زوایای مختلفی باطل بوده و دارای اشکالات اساسی می‌باشد:ادعاهای متناقض‌ادعاهای متناقض علی‌محمد باب - در زمینه رابطه با امام زمان(عج) مهدویت، نبوت و الوهیت - و میرزا حسینعلی نوری - نظیر من یظهراللهی، مهدویت، ربوبیت و الوهیت -، تناقضات و تعارضات درونی آموزه‌ها ناسازگاری با منطق و عقلانیت، وجود اغلاط و اشتباهات متعدد جالب است بدانیم حسینعلی میرزا در پاسخ دانشمندان و ادبای عرب، که از عدم رعایت اصول زبان عربی توسط وی، ایرادهای زیادی گرفته‌اند، می‌گوید: (یا معشر العلماء لا تفرقوا کتاب اللَّه بما عندکم من القواعد والعلوم انه لقسطاس الحق بین الخلق قد یوزن ما عند الامم بهذا القسطاس الا عظم و انه بنفسه لوانتم تعلمون) (اقدس، ص 28) یعنی اینکه؛ علما نباید نوشته‌های این کتاب را با قاعده‌های صرف و نحو بسنجند؛ بلکه باید قاعده‌های ادب عرب را با این نوشته‌های من بسنجند!!! در کتاب‌ها، الواح و نامه‌ها، فقدان معجزه‌ای قابل پذیرش برای اثبات پیامبری، جالب است بدانیم؛ از دیدگاه بهائیت، (بهاءاللَّه یک معجزه است، زیرا بدون اینکه به مدرسه برود! توانسته الواح مقدس فارسی و عربی را املاء نماید.) و خود میرزا حسینعلی نوری نیز تلاش می‌نمایند تا خود را (اُمّی) و درس نخوانده معرفی نماید. (عباس افندی، مقاله شخصی سیاح، تهران: مؤسسه ملی مطبوعات امری، 119 بدیع، 117-116.)و این در حالی است که اسناد معتبری از جنبه‌های مختلف دعوی امی بودن ایشان را تکذیب می‌نماید. زیرا میرزا حسنیعلی در سنین کودکی نزد پدر و بستگان و معلمان خصوصی به فرا گرفتن علوم و فنون مقدماتی پرداخته و بدین‌سبب از رفتن به مدرسه بی‌نیاز بود. (الکواکب الدریه فی مأثر البهائیه، آیتی معروف به آواره، جلد یک، ص 254.)و در ایام جوانی چون هیچ اشتغالی نداشت، همه اوقاتش صرف گردش وتفریح یا مطالعه و تقریر و یا حضور در مجالس عارفان و حکیمان و محافل شاعران و ادیبان می‌گشت و از این راه معلوماتی پراکنده و فراوان آموخت. هم چنین خواهرش عزیه خانم نیز او را تحصیل کرده و غیر امی می‌دانسته است. ناتوانی در پاسخگویی به سؤالات و عجز در مناظره با علما و بالاخره تکذیب مکرر ادعاها و نوشتن توبه‌نامه توسط باب، جملگی دلیلی آشکار بر بطلان چنین ادعائی است؛ که با منطق و سیره پیامبران و اصول ادیان الهی در ناسازگاری کامل می‌باشد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین