فراماسونری چیست؟ چند کتاب در این موضوع معرفی نمایید
فراماسونری(Freemasonry) سازمانی صهیونیستی و نیمه مخفی است.[1] ماسونری جمعیتی کاملاً سرّی و دارای تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است. تشکیلات فراماسونری آنگونه که در انگلستان و پس از آن در فرانسه و آلمان و آمریکا در قرن هجدهم و پس از آن پدید آمد،[2] به سازمان مخوف ،پیچیده و بسیار ذی‌نفوذی مبدل شد که که از طریق اعمال نفوذهای مخفیانه، خواست‌ها ، اراده و منافع لایه‌های مختلف طبقات سرمایه دار عصر جدید را پیش می‌برد.[3] این سازمان اسرار آمیز با تشکیل‌ لژهای[4] متعدد در جذب‌ نخبگان و دولتمردان کشورهای مختلف و پرورش فکری آنها اقدام می نماید و با استفاده از نفوذ آنها در ارکان اجتماعی و حکومتی ، پنجه‌های‌ قدرت‌ و نفوذ خود را در حاکمیت‌ کشورها فرو برده واستعمار را در نیل به اهدافش یاری می نماید. فراماسونری و صهیونیسم فراماسونری دارای پیوندهای نزدیک با صهیونیسم و در واقع بازوی سازمانی سرمایه سالاری یهودی جهانی است که با استفاده از شبکه‌های فعال ، پیچیده ، پر قدرت و مرموز فراماسونری، اندیشه‌ حکومت‌ بر جهان‌ را در سر می‌پروراند؛ ( هدف ، حکومتِ ماست ... زمانی که نوبت حکومت ما فرا رسد تکیه کلام خود یعنی عبارت آزادی ، مساوات و برادری را عوض نخواهیم کرد، بلکه مقصود خودمان را با الفاظ دیگری از قبیل حق آزادی و وظیفه مساوات و هدف برادری ادا خواهیم کرد. در نتیجه ، تمام حکومت ها را به استثنای حکومت خودمان از بین خواهیم برد... [ آن گاه] با دست های محکم و قوی حکم فرمایی می کنیم و چون قدرت را از دست کسانی که مطیع ما شده اند به دست آورده ایم ، جاه طلبی های بی مورد و حرص و آز و انتقام بیرحمانه و کینه را منحصر به خود می نمائیم . ما هستیم که با ترور، همه جا را احاطه می کنیم و افراد زیادی را با عقاید مختلف و روش های متفاوت در اختیار می گیریم .)[5] این شبکه‌ها از عوامل ذی نفوذ در سیاست خارجی و نیز سیاست‌های داخلی دولت‌های امپریالیستی غربی، به ویژه آمریکا هستند.[6] و راه استعمار را برای سیطره بر سایر کشورهای جهان هموار می سازند. فراماسونری و بهائیت تعلیمات بهائیت نیز انطباق زیادی با تعلیمات فراماسونری دارد که از جمله آنها می‌توان به جدایی دین از سیاست، تسامح و تساهل، تشکیل حکومت واحد جهانی، تطابق دین با عقل جزئی ، اشاره کرد. ماسونیت ‌با نشر این تعالیم سعی در استحاله تمامی فرهنگ های مذهبی در تفکر و فرهنگ غربی داشت . چنانکه پیامد نشر این تفکر (امانیسم‌) و (لیبرالیسم‌) مذهب همه روشنفکران غربزده گردید و مبشر جهانی شد که با تبلیغ فرهنگ جهانی سعی در استیلای فرهنگ و تمدن مغرب‌زمین بر تمام جهان دارد .[7] شکل گیری و تداوم فرقه بهائیت نیز با تلاش و برنامه ریزی ایادی استعمار و کانون های آن شکل گرفته است ؛ به دنبال اقدامات قاطع‌ امیرکبیر در اعدام باب و سرکوب‌ خشونت و آشوب های مسلحانه بابیان در نقاط مختلف کشور، پیروان باب از سرنگونی‌ قاجاریه و تسلط بر ایران سرخورده شدند . آشنایی‌ آنها با افکار و تحرکات‌ اعضای‌ محفل‌ فرهنگی‌ (مانکجی هاتریا)- رئیس سازمان اطلاعاتی بریتانیا در هند و ایران و بنیانگذار واقعی اولین سازمان فراماسونری در ایران[8]-‌ نظیر شاهزاده‌ جلال‌الدین‌ میرزا، آخوندزاده، میرزا ملکم‌خان، میرزا حسین‌خان‌ سپهسالار و...، تغییراتی‌ در روش‌ فکری‌ ایشان‌ به‌ وجود آورد و آنها با افکار ماسونی‌ و لیبرالی‌ آشنا شدند. سپس‌ با تدوین‌ کتاب‌ (تاریخ‌ جدید) که‌ صورت‌ اصلاح‌ شده‌ (تاریخ‌ قدیم) بابیان‌ بود واژه‌های‌ تند بر ضد شاه‌ قاجار و برخی‌ عوامل‌ حکومت‌ را حذف‌ یا تعدیل‌ نموده و در عوض، همصدا با امثال‌ آخوندوف، حملات‌ پیشین‌ خود به‌ روحانیت‌ را شدت‌ بخشیدند. و با استفاده‌ از روش‌ ملکم‌ و آخوندزاده، دست‌ به‌ تألیف‌ رساله‌های‌ جدیدی‌ مانند مقاله‌ سیاح‌ زدند.[9] بر اساس تحقیقات تاریخی ، مانکجی در سال های 1854-1890، با سران بابی و از جمله با شخص میرزا حسینعلی نوری(بهاء) ارتباط نزدیک داشته است . همچنین مطابق گزارش رکن‌الدوله‌ به‌ امین‌السلطان‌ در 1308ق، ملکم‌خان‌ در عکا با بهاء دیدار و مذاکره‌ داشته‌ است.[10] عباس‌ افندی‌ نیز بعدها طی‌ نوشته‌ای‌ تلویحاً‌ از زحمات‌ ملکم‌ تقدیر و از اینکه‌ دوستانش‌ حق‌ او را پاس‌ نداشتند ، اظهار تأسف‌ می‌کند.[11] از سوی دیگر سفر کاملاً ‌برنامه‌ریزی شده سال‌های 1911-1913 عباس افندی به اروپا و آمریکا، که با تبلیغات فراوان از سوی متنفذترین محافل سیاسی و مطبوعاتی دنیای غرب همراه بود،‌ نشانی آشکار از این پیوند عمیق و همکاری میان سران فرقه بهائی و کانون‌های مقتدر فراماسونری در اروپا و آمریکا است که به عنوان نقطه عطف در تاریخ این فرقه از آن یاد می‌شود. در طول این سفر کوشش می‌شد تا وی به عنوان نماد پیدایش ( مذهب جدید انسانی) و آرمان فراماسونری معرفی شود. بررسی جریان این سفر و مجامعی که عباس افندی(عبدالبهاء ) در آن حضور می‌یافت، ثابت می‌کند که کارگردان اصلی این نمایش (انجمن جهانی تئوسوفیستی) یکی از محافل عالی فراماسونری غرب بود. او به ویژه در آمریکا در مجامع متعدد فراماسونری حضور یافت و سخنرانی کرد.[12] فراماسونری در ایران اصولاً در میان نخبگان فراماسونری ایران، درصد بالایی از بهائیان وجود دارند ؛ یکی از مهم ترین فعالان در این عرصه میرزاملکم خان ارمنی- مشهور به پدر فراماسونری ایران- است و افرادی همچون علیقلی نبیل الدوله ،میرزا آقاخان کرمانی ،ابراهیم حکیمی ، سید جمال واعظ ، ذبیح الله قربان ، احسان یارشاطر، امیرعباس هویدا، پری اباصلتی از این دسته اند. در فعالیت های تروریستی دوران مشروطه نیز که توسط مجامع مخفی طراحی می گردید ، افرادی نظیر سردار محیی، احسان الله خان دوستدار، اسدالله خان ابوالفتح زاده، ابراهیم خان منشی زاده و محمدنظرخان مشکات الممالک ، نقش اساسی داشتند که بسیاری از اعضای آن بابی و بهائی بودند . و پس از تأسیس سازمان ماسونی لژ بیداری ایران (1325 ق. / 1907 م) در پیرامون آن مجتمع شدند. فعالیت ها و اقدامات چنین افرادی که کاملاً در راستای اهداف استعمار طراحی و برنامه ریزی می شد یکی از عمده ترین عوامل انحراف مشروطیت به شمار می رود.[13] در دوران پهلوی نیز بهائیان در کنار عناصر فراماسون و صهیونیست ، نقش مهمی در اجرای نظرات و سیاست های استعمار داشتند. بسیاری از نزدیکان شاه و خاندان پهلوی و عده زیادی از کارگزاران و متولیان پست های حساس و کلیدی کشور بهائی بودند .[14] ‌‌در سالهای‌ نهضت‌ ملی‌ شدن‌ نفت، شاهد تشکیل‌ لژ همایون‌ در ایران‌ هستیم‌ که‌ یکی‌ از کارکردهای‌ اصلی‌ آن‌ مقابله‌ با نهضت‌ ضد استعماری‌ نفت، و جاسوسی‌ برای‌ انگلیس‌ بود. یکی‌ از اعضای‌ این‌ لژ دکتر ذبیح‌ قربان‌ از اعضای‌ فرقه‌ بهائیت‌ بود که‌ نفوذ فراوانی‌ در شیراز داشت. او رئیس‌ دانشکده‌ پزشکی‌ دانشگاه‌ شیراز و عضو مؤ‌سس‌ لژ دیگری‌ به‌ نام‌ حافظ‌ نیز بود.[15] در سال 1341 تعداد ماسون های آمریکائی به حدی رسید که لژمحلی آمریکا در صدد ایجاد لژی در ایران برآمده و چندی بعد ریاست این لژ آمریکائی به یکی از فراماسونهای‌ بهائی که دارای مقام(ژنرال ماسونی درجه 33 ) بود، به نام‌ (علی نقی خان نبیل الدوله)واگذار گردید.[16] در مدّت 37 سال سلطنت محمّد رضا،در سراسر کشور جولانگاه محافل و مأموران ( بهائی-ماسونی)گردید . اکثر کسانی که در این مدّت به عنوان نخست وزیر انتخاب‌ شدند ، یا از استادان و اعضای بلند و پایه لژهای فراماسونری بودند و یا از دست نشاندگان و مأموران‌ یهود و ماسون . به عنوان نمونه‌، (امیر عباس هویدا) که از نخست وزیران معروف دوران سلطنت محمّد رضا پهلوی به شمارمی‌رفت ، از نوادگان میرزا یعقوب یهودی و از بهائیان مشهور بود که در دهه 1320 وارد شبکه تارعنکبوتی سیاسیون متمایل به انگلستان شد و از فعالان و اعضای بلند پایه فراماسونری ایران گردید. و در دوران سیزده ساله (از بهمن 1343 تا مرداد 1356 ) نخست وزیری خویش خدمات زیادی را در راستای تحقق اهداف شوم صهیونیسم و استعمارگران انجام داد. در این دوران پیوندهای نهان و عیان دربار پهلوی با محافل قدرتمند و چپاولگرغرب و صهیونیسم جهانی ، به مستحکمترین شکل خود رسید. [17] بسیاری از دولتمردان کابینه هویدا نیز عضو لژهای مختلف فراماسونری بودند چنانکه در گزارش دیگر ساواک در تاریخ 8/2/1352 اسامی وزرای کابینه هویدا و عضویت آنان در لژهای این سازمان مخوف و وابسته به انگلیس و اسرائیل ، به شرح ذیل اعلام می شود : ( امیرعباس هویدا (لژ تهران ) ، محمود قوام صدری وزیر مشاور ، نصیرعصار معاون نخست وزیر (لژ ژاندارک ) ، حسن زاهدی وزیر کشور (لژ اهواز) ، منوچهر پرتو وزیر دادگستری (لژ کورش ) ، مجید رهنما وزیر علوم و آموزش عالی (لژ تهران ) ، فتح الله ستوده وزیر پست و تلگراف و تلفن (لژ ژاندارک ) ، مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر (لژ کورش ) ، ایرج وحیدی وزیر کشاورزی ( لژ خیام ) ، جواد منصور وزیر اطلاعات (لژ کورش ) ، هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد (لژ خیام ) )[18] بدین ترتیب فرقه ضاله بهائیت با ارتباط با سازمان های فراماسونری ، خدمات شایانی به صهیونیسم و استعمارگران وخیانت های جبران ناپذیری به ملّت ایران و فرهنگ اسلامی این سرزمین کردند. چنانکه در اثرتحقیقی اسماعیل رائین که در سال 1346 به چاپ رسیده است، می خوانیم: ( فراماسونری که انگلیسی ها از 350 سال قبل آن را با کلمات دلپذیر آزادی، برادری، برابری و نوعدوستی رواج دادند، از قرن هجدهم به بعد به بزرگترین وسیله استعمار ملت ها تبدیل شد... با کوشش مداوم عمّال سیاست استعماری که اکثراً فراماسون بودند قسمت هایی از ایران نیز از دست رفت. فراماسون هایی که در نقش عاملین استعمار ظاهر شدند، اساس ملیت‌ ما را برهم زدند، افتخارات ملی را مسخره کردند و به کرّات بیگانه‌پرستی را جایگزین وطن‌پرستی ساختند.)[19] (منبع : جریان شناسی بهائیت , علیرضا محمدی , قم : نشر معارف ) [1] - در لغت ماسون (mason) به معنای بنّا و فراماسون (Freemason) بنّای آزاد است . و در اصطلاح کسی که عضو سازمان فراماسونری است، ماسون یا فراماسون نامیده می شود. و ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد . [2] - ر.ک : فرهنگ علوم سیاسی ، علی آقا بخشی و مینو افشاری راد ، تهران : چاپار ، 1383 ، ص 257 . [3] - جهت آشنایی بیشتر ر.ک : محمد خاتمی ، فراماسونری، تهران : کتاب صبح، 1380، صص 13 – 35 . [4] - کلاس یا پایگاههای‌ فراماسونری‌ . [5] - اسرار سازمان مخفی یهود، ژرژ لامبلن ، ترجمه مصطفی فرهنگ ، ص 42. [6] - ر.ک : شهریار زرشناس ، کتاب نیمه پنهان آمریکا، تهران : انتشارات صبح ، 1381. [7] - رضا برنجکار ، مهدویت و فرقه ها ، فصلنامه موعود ، شماره 22 . [8] - به دلیل فقدان تحقیقات بنیادین در این زمینه تأسیس آن به غلط به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است . ر. ک : جستارهایی از تاریخ بهائی گری در ایران ، پیشین ، ص 22. [9] - ‌‌ حضور بهائیت در انجمن های‌ ماسونی‌ و شبه‌ ماسونی‌ ، علی رجبی‌ ، ویژه نامه ایام ، ش 29 . [10] - ابراهیم‌ صفایی، پنجاه‌ نامه‌ تاریخی، دوران‌ قاجاریه، ص‌ 121. [11] - مائده‌های‌ آسمانی، 9/144 . [12] - عبدالله شهبازی، نظریه توطئه، صعود سلطنت پهلوی و تاریخ نگاری جدید در ایران ، تهران : مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، 1383 ، صص 69 - 74 . [13] - سایه روشن های بهائیت -91، روزنامه کیهان ، شنبه 28 آبان 1384 . [14] - جواد منصوری , تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد , ج .1 تهران , مرکز اسناد انقلاب اسلامی , .1377 ص324 . [15] - فراموشخانه‌ و فراماسونری‌ در ایران، اسماعیل رائین. تهران : امیر کبیر ، 1357 ، ج‌ 3 ، ص‌ 380. [16] - محمد خاتمی ، فراماسونری، تهران : کتاب صبح، 1380، ص 132 . [17] - محمد احمدی ، پژوهه صهیونیت ، تهران : ضیاء اندیشه ، 1376 ، ج 1 ، صص 390- 391 . [18] - گزارش اداره کل سوم ساواک ، 8 /2/1352 ؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، حسین فردوست تهران : انتشارات اطلاعات ، 1369 ، ج 1 ، ج 2 ، ص 394 . [19] - فراموشخانه و فراماسونری در ایران ، پیشین ، ج ا ، ص11.
عنوان سوال:

فراماسونری چیست؟ چند کتاب در این موضوع معرفی نمایید


پاسخ:

فراماسونری(Freemasonry) سازمانی صهیونیستی و نیمه مخفی است.[1] ماسونری جمعیتی کاملاً سرّی و دارای تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است. تشکیلات فراماسونری آنگونه که در انگلستان و پس از آن در فرانسه و آلمان و آمریکا در قرن هجدهم و پس از آن پدید آمد،[2] به سازمان مخوف ،پیچیده و بسیار ذی‌نفوذی مبدل شد که که از طریق اعمال نفوذهای مخفیانه، خواست‌ها ، اراده و منافع لایه‌های مختلف طبقات سرمایه دار عصر جدید را پیش می‌برد.[3] این سازمان اسرار آمیز با تشکیل‌ لژهای[4] متعدد در جذب‌ نخبگان و دولتمردان کشورهای مختلف و پرورش فکری آنها اقدام می نماید و با استفاده از نفوذ آنها در ارکان اجتماعی و حکومتی ، پنجه‌های‌ قدرت‌ و نفوذ خود را در حاکمیت‌ کشورها فرو برده واستعمار را در نیل به اهدافش یاری می نماید.

فراماسونری و صهیونیسم
فراماسونری دارای پیوندهای نزدیک با صهیونیسم و در واقع بازوی سازمانی سرمایه سالاری یهودی جهانی است که با استفاده از شبکه‌های فعال ، پیچیده ، پر قدرت و مرموز فراماسونری، اندیشه‌ حکومت‌ بر جهان‌ را در سر می‌پروراند؛ ( هدف ، حکومتِ ماست ... زمانی که نوبت حکومت ما فرا رسد تکیه کلام خود یعنی عبارت آزادی ، مساوات و برادری را عوض نخواهیم کرد، بلکه مقصود خودمان را با الفاظ دیگری از قبیل حق آزادی و وظیفه مساوات و هدف برادری ادا خواهیم کرد. در نتیجه ، تمام حکومت ها را به استثنای حکومت خودمان از بین خواهیم برد... [ آن گاه] با دست های محکم و قوی حکم فرمایی می کنیم و چون قدرت را از دست کسانی که مطیع ما شده اند به دست آورده ایم ، جاه طلبی های بی مورد و حرص و آز و انتقام بیرحمانه و کینه را منحصر به خود می نمائیم . ما هستیم که با ترور، همه جا را احاطه می کنیم و افراد زیادی را با عقاید مختلف و روش های متفاوت در اختیار می گیریم .)[5] این شبکه‌ها از عوامل ذی نفوذ در سیاست خارجی و نیز سیاست‌های داخلی دولت‌های امپریالیستی غربی، به ویژه آمریکا هستند.[6] و راه استعمار را برای سیطره بر سایر کشورهای جهان هموار می سازند.

فراماسونری و بهائیت
تعلیمات بهائیت نیز انطباق زیادی با تعلیمات فراماسونری دارد که از جمله آنها می‌توان به جدایی دین از سیاست، تسامح و تساهل، تشکیل حکومت واحد جهانی، تطابق دین با عقل جزئی ، اشاره کرد. ماسونیت ‌با نشر این تعالیم سعی در استحاله تمامی فرهنگ های مذهبی در تفکر و فرهنگ غربی داشت . چنانکه پیامد نشر این تفکر (امانیسم‌) و (لیبرالیسم‌) مذهب همه روشنفکران غربزده گردید و مبشر جهانی شد که با تبلیغ فرهنگ جهانی سعی در استیلای فرهنگ و تمدن مغرب‌زمین بر تمام جهان دارد .[7]
شکل گیری و تداوم فرقه بهائیت نیز با تلاش و برنامه ریزی ایادی استعمار و کانون های آن شکل گرفته است ؛ به دنبال اقدامات قاطع‌ امیرکبیر در اعدام باب و سرکوب‌ خشونت و آشوب های مسلحانه بابیان در نقاط مختلف کشور، پیروان باب از سرنگونی‌ قاجاریه و تسلط بر ایران سرخورده شدند . آشنایی‌ آنها با افکار و تحرکات‌ اعضای‌ محفل‌ فرهنگی‌ (مانکجی هاتریا)- رئیس سازمان اطلاعاتی بریتانیا در هند و ایران و بنیانگذار واقعی اولین سازمان فراماسونری در ایران[8]-‌ نظیر شاهزاده‌ جلال‌الدین‌ میرزا، آخوندزاده، میرزا ملکم‌خان، میرزا حسین‌خان‌ سپهسالار و...، تغییراتی‌ در روش‌ فکری‌ ایشان‌ به‌ وجود آورد و آنها با افکار ماسونی‌ و لیبرالی‌ آشنا شدند. سپس‌ با تدوین‌ کتاب‌ (تاریخ‌ جدید) که‌ صورت‌ اصلاح‌ شده‌ (تاریخ‌ قدیم) بابیان‌ بود واژه‌های‌ تند بر ضد شاه‌ قاجار و برخی‌ عوامل‌ حکومت‌ را حذف‌ یا تعدیل‌ نموده و در عوض، همصدا با امثال‌ آخوندوف، حملات‌ پیشین‌ خود به‌ روحانیت‌ را شدت‌ بخشیدند. و با استفاده‌ از روش‌ ملکم‌ و آخوندزاده، دست‌ به‌ تألیف‌ رساله‌های‌ جدیدی‌ مانند مقاله‌ سیاح‌ زدند.[9] بر اساس تحقیقات تاریخی ، مانکجی در سال های 1854-1890، با سران بابی و از جمله با شخص میرزا حسینعلی نوری(بهاء) ارتباط نزدیک داشته است . همچنین مطابق گزارش رکن‌الدوله‌ به‌ امین‌السلطان‌ در 1308ق، ملکم‌خان‌ در عکا با بهاء دیدار و مذاکره‌ داشته‌ است.[10] عباس‌ افندی‌ نیز بعدها طی‌ نوشته‌ای‌ تلویحاً‌ از زحمات‌ ملکم‌ تقدیر و از اینکه‌ دوستانش‌ حق‌ او را پاس‌ نداشتند ، اظهار تأسف‌ می‌کند.[11]
از سوی دیگر سفر کاملاً ‌برنامه‌ریزی شده سال‌های 1911-1913 عباس افندی به اروپا و آمریکا، که با تبلیغات فراوان از سوی متنفذترین محافل سیاسی و مطبوعاتی دنیای غرب همراه بود،‌ نشانی آشکار از این پیوند عمیق و همکاری میان سران فرقه بهائی و کانون‌های مقتدر فراماسونری در اروپا و آمریکا است که به عنوان نقطه عطف در تاریخ این فرقه از آن یاد می‌شود. در طول این سفر کوشش می‌شد تا وی به عنوان نماد پیدایش ( مذهب جدید انسانی) و آرمان فراماسونری معرفی شود. بررسی جریان این سفر و مجامعی که عباس افندی(عبدالبهاء ) در آن حضور می‌یافت، ثابت می‌کند که کارگردان اصلی این نمایش (انجمن جهانی تئوسوفیستی) یکی از محافل عالی فراماسونری غرب بود. او به ویژه در آمریکا در مجامع متعدد فراماسونری حضور یافت و سخنرانی کرد.[12]

فراماسونری در ایران
اصولاً در میان نخبگان فراماسونری ایران، درصد بالایی از بهائیان وجود دارند ؛ یکی از مهم ترین فعالان در این عرصه میرزاملکم خان ارمنی- مشهور به پدر فراماسونری ایران- است و افرادی همچون علیقلی نبیل الدوله ،میرزا آقاخان کرمانی ،ابراهیم حکیمی ، سید جمال واعظ ، ذبیح الله قربان ، احسان یارشاطر، امیرعباس هویدا، پری اباصلتی از این دسته اند. در فعالیت های تروریستی دوران مشروطه نیز که توسط مجامع مخفی طراحی می گردید ، افرادی نظیر سردار محیی، احسان الله خان دوستدار، اسدالله خان ابوالفتح زاده، ابراهیم خان منشی زاده و محمدنظرخان مشکات الممالک ، نقش اساسی داشتند که بسیاری از اعضای آن بابی و بهائی بودند . و پس از تأسیس سازمان ماسونی لژ بیداری ایران (1325 ق. / 1907 م) در پیرامون آن مجتمع شدند. فعالیت ها و اقدامات چنین افرادی که کاملاً در راستای اهداف استعمار طراحی و برنامه ریزی می شد یکی از عمده ترین عوامل انحراف مشروطیت به شمار می رود.[13]
در دوران پهلوی نیز بهائیان در کنار عناصر فراماسون و صهیونیست ، نقش مهمی در اجرای نظرات و سیاست های استعمار داشتند. بسیاری از نزدیکان شاه و خاندان پهلوی و عده زیادی از کارگزاران و متولیان پست های حساس و کلیدی کشور بهائی بودند .[14] ‌‌در سالهای‌ نهضت‌ ملی‌ شدن‌ نفت، شاهد تشکیل‌ لژ همایون‌ در ایران‌ هستیم‌ که‌ یکی‌ از کارکردهای‌ اصلی‌ آن‌ مقابله‌ با نهضت‌ ضد استعماری‌ نفت، و جاسوسی‌ برای‌ انگلیس‌ بود. یکی‌ از اعضای‌ این‌ لژ دکتر ذبیح‌ قربان‌ از اعضای‌ فرقه‌ بهائیت‌ بود که‌ نفوذ فراوانی‌ در شیراز داشت. او رئیس‌ دانشکده‌ پزشکی‌ دانشگاه‌ شیراز و عضو مؤ‌سس‌ لژ دیگری‌ به‌ نام‌ حافظ‌ نیز بود.[15] در سال 1341 تعداد ماسون های آمریکائی به حدی رسید که لژمحلی آمریکا در صدد ایجاد لژی در ایران برآمده و چندی بعد ریاست این لژ آمریکائی به یکی از فراماسونهای‌ بهائی که دارای مقام(ژنرال ماسونی درجه 33 ) بود، به نام‌ (علی نقی خان نبیل الدوله)واگذار گردید.[16]
در مدّت 37 سال سلطنت محمّد رضا،در سراسر کشور جولانگاه محافل و مأموران ( بهائی-ماسونی)گردید . اکثر کسانی که در این مدّت به عنوان نخست وزیر انتخاب‌ شدند ، یا از استادان و اعضای بلند و پایه لژهای فراماسونری بودند و یا از دست نشاندگان و مأموران‌ یهود و ماسون . به عنوان نمونه‌، (امیر عباس هویدا) که از نخست وزیران معروف دوران سلطنت محمّد رضا پهلوی به شمارمی‌رفت ، از نوادگان میرزا یعقوب یهودی و از بهائیان مشهور بود که در دهه 1320 وارد شبکه تارعنکبوتی سیاسیون متمایل به انگلستان شد و از فعالان و اعضای بلند پایه فراماسونری ایران گردید. و در دوران سیزده ساله (از بهمن 1343 تا مرداد 1356 ) نخست وزیری خویش خدمات زیادی را در راستای تحقق اهداف شوم صهیونیسم و استعمارگران انجام داد. در این دوران پیوندهای نهان و عیان دربار پهلوی با محافل قدرتمند و چپاولگرغرب و صهیونیسم جهانی ، به مستحکمترین شکل خود رسید. [17] بسیاری از دولتمردان کابینه هویدا نیز عضو لژهای مختلف فراماسونری بودند چنانکه در گزارش دیگر ساواک در تاریخ 8/2/1352 اسامی وزرای کابینه هویدا و عضویت آنان در لژهای این سازمان مخوف و وابسته به انگلیس و اسرائیل ، به شرح ذیل اعلام می شود : ( امیرعباس هویدا (لژ تهران ) ، محمود قوام صدری وزیر مشاور ، نصیرعصار معاون نخست وزیر (لژ ژاندارک ) ، حسن زاهدی وزیر کشور (لژ اهواز) ، منوچهر پرتو وزیر دادگستری (لژ کورش ) ، مجید رهنما وزیر علوم و آموزش عالی (لژ تهران ) ، فتح الله ستوده وزیر پست و تلگراف و تلفن (لژ ژاندارک ) ، مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر (لژ کورش ) ، ایرج وحیدی وزیر کشاورزی ( لژ خیام ) ، جواد منصور وزیر اطلاعات (لژ کورش ) ، هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد (لژ خیام ) )[18]
بدین ترتیب فرقه ضاله بهائیت با ارتباط با سازمان های فراماسونری ، خدمات شایانی به صهیونیسم و استعمارگران وخیانت های جبران ناپذیری به ملّت ایران و فرهنگ اسلامی این سرزمین کردند. چنانکه در اثرتحقیقی اسماعیل رائین که در سال 1346 به چاپ رسیده است، می خوانیم: ( فراماسونری که انگلیسی ها از 350 سال قبل آن را با کلمات دلپذیر آزادی، برادری، برابری و نوعدوستی رواج دادند، از قرن هجدهم به بعد به بزرگترین وسیله استعمار ملت ها تبدیل شد... با کوشش مداوم عمّال سیاست استعماری که اکثراً فراماسون بودند قسمت هایی از ایران نیز از دست رفت. فراماسون هایی که در نقش عاملین استعمار ظاهر شدند، اساس ملیت‌ ما را برهم زدند، افتخارات ملی را مسخره کردند و به کرّات بیگانه‌پرستی را جایگزین وطن‌پرستی ساختند.)[19]

(منبع : جریان شناسی بهائیت , علیرضا محمدی , قم : نشر معارف )
[1] - در لغت ماسون (mason) به معنای بنّا و فراماسون (Freemason) بنّای آزاد است . و در اصطلاح کسی که عضو سازمان فراماسونری است، ماسون یا فراماسون نامیده می شود. و ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد .
[2] - ر.ک : فرهنگ علوم سیاسی ، علی آقا بخشی و مینو افشاری راد ، تهران : چاپار ، 1383 ، ص 257 .
[3] - جهت آشنایی بیشتر ر.ک : محمد خاتمی ، فراماسونری، تهران : کتاب صبح، 1380، صص 13 – 35 .
[4] - کلاس یا پایگاههای‌ فراماسونری‌ .
[5] - اسرار سازمان مخفی یهود، ژرژ لامبلن ، ترجمه مصطفی فرهنگ ، ص 42.
[6] - ر.ک : شهریار زرشناس ، کتاب نیمه پنهان آمریکا، تهران : انتشارات صبح ، 1381.
[7] - رضا برنجکار ، مهدویت و فرقه ها ، فصلنامه موعود ، شماره 22 .
[8] - به دلیل فقدان تحقیقات بنیادین در این زمینه تأسیس آن به غلط به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است . ر. ک : جستارهایی از تاریخ بهائی گری در ایران ، پیشین ، ص 22.
[9] - ‌‌ حضور بهائیت در انجمن های‌ ماسونی‌ و شبه‌ ماسونی‌ ، علی رجبی‌ ، ویژه نامه ایام ، ش 29 .
[10] - ابراهیم‌ صفایی، پنجاه‌ نامه‌ تاریخی، دوران‌ قاجاریه، ص‌ 121.
[11] - مائده‌های‌ آسمانی، 9/144 .
[12] - عبدالله شهبازی، نظریه توطئه، صعود سلطنت پهلوی و تاریخ نگاری جدید در ایران ، تهران : مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، 1383 ، صص 69 - 74 .
[13] - سایه روشن های بهائیت -91، روزنامه کیهان ، شنبه 28 آبان 1384 .
[14] - جواد منصوری , تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد , ج .1 تهران , مرکز اسناد انقلاب اسلامی , .1377 ص324 .
[15] - فراموشخانه‌ و فراماسونری‌ در ایران، اسماعیل رائین. تهران : امیر کبیر ، 1357 ، ج‌ 3 ، ص‌ 380.
[16] - محمد خاتمی ، فراماسونری، تهران : کتاب صبح، 1380، ص 132 .
[17] - محمد احمدی ، پژوهه صهیونیت ، تهران : ضیاء اندیشه ، 1376 ، ج 1 ، صص 390- 391 .
[18] - گزارش اداره کل سوم ساواک ، 8 /2/1352 ؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، حسین فردوست تهران : انتشارات اطلاعات ، 1369 ، ج 1 ، ج 2 ، ص 394 .
[19] - فراموشخانه و فراماسونری در ایران ، پیشین ، ج ا ، ص11.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین