آیا فرقه اهل حق مسلمان هستند یا سنی؟ حضرت علی _ علیه السّلام _ میفرماید: یهلک فی اثنان: محبّ غال و مبغض قال:[1] و ما با مطالعة تاریخ این سخن امیرالمؤمنین _ علیه السّلام _ را به عینه میبینیم که گذشته از دشمنان آن حضرت، عدهای نیز بر اثر افراط و غلو در مورد حضرت علی _ علیه السّلام _ به بیراهه کشیده شده و از نیل به هدایت بازماندهاند؛ این افراد که در اصطلاح علمای ملل و نحل به غالیان معروف هستند، فرقههای متعددی را تشکیل میدهند که معروفترین و نامیترین این فرقهها، فرقة اهل حق میباشد. اهل حق به معنی لفظ نام گروهی است که به ایشان با نوعی تسامح، علی اللهی نیز میگویند، اینان حضرت علی _ علیه السّلام _ را تجلی خداوند میدانند[2] و در مورد تجلی خداوند و حلول عقایدی دارند که در کتابهای مفصل بدان اشاره شده است؛ با این همه آنان علی اللهی واقعی نیستند، بلکه عقایدشان آمیختهای از اعتقادات مانوی و ادیان کهن ایمانی و مذهب اسماعیلی و تناسخ هندی و دیگر ادیان سری است.[3] بنابر ادعای بزرگان اهل حق، اساس مذهب اهل حق کوشش برای وصول به حق و خداوند میباشد و در این راه باید نخست مرحلة شریعت یعنی انجام آداب و مراسم ظاهری دین و مرحله طریقت یعنی رسوم عرفانی و مرحله معرفت یعنی شناخت خداوند و مرحله حقیقت یعنی وصول به خداوند را بپیمایند.[4] اختلاف موجود بین اهل حقها زیادتر از آن است که بتوان از یک گروه واحد اهل حق سخن گفت، برخی از محققان با توجه به اسناد و مدارک منتشره، اهل حقهای امروزی را به سه گروه تقسیم کردهاند: 1. گروه شیطان پرستان: اینان شیطان را تقدیس میکنند و خوک را مقدس میشمارند و از گوشت آن میخورند و با طهارت مخالفند. 2. گروه علی اللهی: که شامل تعداد بسیاری از طائفههای اهل حق میشود، اینان تصور میکنند که حضرت علی - علیه السّلام - جسماً و ذاتاً خداست. دین خود را جدا از اسلام میدانند؛ واجبات شرعی را قبول ندارند. 3. گروه اهل حقهای به ظاهر مسلمان که خود را شیعه امامی میدانند .[5] با همه این گروهبندیها همه اهل حق در پنج مورد با هم اشتراک دارند که عبارت است از: 1. سرسپردن. 2. داشتن پیر و دلیل. 3. نیاز دادن به جای نماز. 4. روزه سه روزه گرفتن. 5. شارب داشتن.[6] الف) انتقادهای اعتقادی مذهب اهل حق را باید التقاطی از عقاید گوناگون مذاهب مختلف دانست که از هر مذهبی و هر فرقهای نکتهای و مطلبی را اخذ کرده و با آمیختن همة آنها، مذهب جدیدی را به وجود آورده است: 1. انحراف از توحید اهل حق در مورد خداوند دچار تشبیه و تجسیم و... میشوند و عقاید بیارزش در این مورد دارند، آنان میگویند: خدا قبل از آفرینش درون درّی بوده و آن درّ در قعر دریا قرار داشت.[7] و فرشتگان نیز از خداوند صادر شدهاند. نخستین ایشان از زیر بغل خداوندگار پیدا شد، دومین آنها از دهان او، سومین آنها از نفسش، چهارمین از عروقش، پنجمین از نورش...[8] و... در حالی که طبق آموزههای اسلامی، خداوند منزه از جسم، مکان، زمان و... بوده و خالق همة ممکنات است و حضرت علی _ علیه السّلام _ در وصف خداوند میفرماید: برتر و بالاتر است از گفتار کسانی که او را بر مخلوقاتش تشبیه میکنند یا راه انکارش را میپویند.[9] و در خطبهای دیگر میفرماید: (... تغییر و گوناگونی در او راه ندارد و گذشت زمان هیچ گونه تبدیل و دگرگونی برای او به وجود نیاورد. آمد و شد شبها و روزها او را کهنه نسازد و روشنایی و تاریکی تغییرش ندهد، او به اجزاء و جوارح و اعضا و به عوارض و ابعاض به هیچ کدام توصیف نگردد. حد و نهایتی برای او نیست و انقطاع و انتهایی ندارد.)[10] 2. انکار معاد و اعتقاد به تناسخ اهل حق معاد مورد نظر دین اسلام را قبول ندارد و تناسخ مأخوذ از ادیان هندی را جایگزین آن قرار داده است و معتقدند (روح هر کسی هزاربار با بدنهای مختلف متولد میشود؛ گاه به صورت انسان و گاه به صورت حیوان، زمانی به شکل پرنده و زمانی دیگر به شکل درنده و خزنده.[11] و انسان باید هزار مرتبه متولد شود و هر مرتبه در قالبی زندگی کند تا در هزار و یکمین مرحله بهشتی یا جهنمی شود.[12] و نام این نقل و انتقال را به جای تناسخ، تکامل مینهند. گذشته از ایرادهای عقلی و منطقی که در کتاب های کلامی و فلسفی به آنها اشاره شده، سؤال این است که: این نقل و انتقالها چرا صورت میگیرد؟ و چرا در همان دفعه اول روح به جهنم یا بهشت نمیرود، و هزار بار باید عوض شود؟ و اگر این مراحل برای تکامل لازم است، پس در طول این هزار بار نقل و انتقال باید همه به تکامل برسند که در آن صورت همگی بهشتی خواهند بود و اگر به تکامل نرسند هزار بار نقل و انتقال بیخود خواهد بود. ب) انتقادهای عملی با این که اهل حق خود را مسلمان و متدین به دین اسلام میدانند، اما نه تنها در اصول دین همانند سایر مسلمانان نیستند؛ در فروع دین هم مانند سایر مسلمانان عمل نمیکنند که به چند مورد از این موراد اشاره میشود: 1. ترک نماز و روزه اهل حق، نماز و روزه بر شیوه اسلامی را کاملاً مردود میدانند، سلطان سهاک در مسائل عقیدتی اکیداً اعلام داشته که روزه سه روز و نیاز به جای نماز. اینها پولی را که به عنوان نیاز و سرانه دادن، میدهند کافی از نماز میدانند و میگویند: ما نیاز میدهیم و آن نیاز غالباً یک گوسفند قربانی است که آن را رئیس دیگ جوش کند و به اهل حق بخوراند و میگویند اگر نیاز نباشد نماز بیسود است اگر نیازدهی پس نماز بیهوده است.[13] و بدین ترتیب با آیات قرآن که روزه را یک ماه[14] و نماز را واجب میداند، مخالفت میکنند و با این همه ادعای مسلمانی هم میکنند. 2. تغییر قبله اهل حق کعبه را قبله نمیدانند و (پیدیور) که محلی در غرب شهرستان پاوه یعنی جایگاه سلطان سهاک را قبله خود میپندارند. و مردگان را رو به این منطقه خاک میکنند و قربانیها را هم رو به این منطقه قربانی میکنند. و البته در مقام شعر نیز قلب را قبله هر شخصی معرفی میکنند. 3. منع از کوتاه کردن شارب (سبیل) اهل حق شارب (سبیل) زدن را کاملاً ممنوع میشمارند. و اهل حق واقعی را کسی میدانند که شارب او دست نخورده باقی مانده باشد. از یکی از بزرگان آنها نقل شده است که: صاحبکار فرمود: در دوره مرتضی علی (دورهای که خدا در جسد حضرت علی حلول کرده بود) قرار چنین بوده هر کسی که ما را خواست سبیل نگیرد، از نان و آب روزه نباشد، اهل حق قلیان نکشد؛ آن وقت قرار چنین بود، چه بر طریقت چه بر حقیقت، ما اقرار دادیم در پیش محمد مصطفی هر کسانی از این سه چیز بیرون باشد ما از او جدا باشیم، نشانه یاری (احل حق بودن) همین است.[15] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. خاکسار و اهل حق، نورالدین مدرسی، چهاردهی. 2. سرسپردگان، سید محمد علی خواجه الدین. 3. اهل حق، احمد مالامیری کجوری. [1] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 25، ص 270. [2] . مردانی، محمد، سیری کوتاه در مرام اهل حق، انتشارات مؤسسه دفاع از حریم اسلام، چاپ اول، 1377، ص 39 و 47 تا 55. [3] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1375، ص 78. [4] . همان، ص 79. [5] . مقدمه داود الهامی بر کتاب سیری کوتاه در مرام اهل حق تألیف محمد مردانی، انتشارات مؤسسة دفاع از حریم اسلام، چاپ اول، 1371، ص 10 و 11. [6] . سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص 56. [7] . مالامیری کجوری، احمد، اهل حق، نشر مرتضی، چاپ اول، 1376، ص 192. [8] . فرهنگ فرق اسلامی، ص 80. [9] . نهجالبلاغه، خطبة 49. [10] . همان، خطبه 1860. [11] . اهل حق، ص 15. [12] . سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص 64. [13] . ر. ک: سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص 38. [14] . بقره/181. [15] . اهل حق، ص 127.
آیا فرقه اهل حق مسلمان هستند یا سنی؟
حضرت علی _ علیه السّلام _ میفرماید: یهلک فی اثنان: محبّ غال و مبغض قال:[1] و ما با مطالعة تاریخ این سخن امیرالمؤمنین _ علیه السّلام _ را به عینه میبینیم که گذشته از دشمنان آن حضرت، عدهای نیز بر اثر افراط و غلو در مورد حضرت علی _ علیه السّلام _ به بیراهه کشیده شده و از نیل به هدایت بازماندهاند؛ این افراد که در اصطلاح علمای ملل و نحل به غالیان معروف هستند، فرقههای متعددی را تشکیل میدهند که معروفترین و نامیترین این فرقهها، فرقة اهل حق میباشد. اهل حق به معنی لفظ نام گروهی است که به ایشان با نوعی تسامح، علی اللهی نیز میگویند، اینان حضرت علی _ علیه السّلام _ را تجلی خداوند میدانند[2] و در مورد تجلی خداوند و حلول عقایدی دارند که در کتابهای مفصل بدان اشاره شده است؛ با این همه آنان علی اللهی واقعی نیستند، بلکه عقایدشان آمیختهای از اعتقادات مانوی و ادیان کهن ایمانی و مذهب اسماعیلی و تناسخ هندی و دیگر ادیان سری است.[3]
بنابر ادعای بزرگان اهل حق، اساس مذهب اهل حق کوشش برای وصول به حق و خداوند میباشد و در این راه باید نخست مرحلة شریعت یعنی انجام آداب و مراسم ظاهری دین و مرحله طریقت یعنی رسوم عرفانی و مرحله معرفت یعنی شناخت خداوند و مرحله حقیقت یعنی وصول به خداوند را بپیمایند.[4]
اختلاف موجود بین اهل حقها زیادتر از آن است که بتوان از یک گروه واحد اهل حق سخن گفت، برخی از محققان با توجه به اسناد و مدارک منتشره، اهل حقهای امروزی را به سه گروه تقسیم کردهاند:
1. گروه شیطان پرستان: اینان شیطان را تقدیس میکنند و خوک را مقدس میشمارند و از گوشت آن میخورند و با طهارت مخالفند.
2. گروه علی اللهی: که شامل تعداد بسیاری از طائفههای اهل حق میشود، اینان تصور میکنند که حضرت علی - علیه السّلام - جسماً و ذاتاً خداست. دین خود را جدا از اسلام میدانند؛ واجبات شرعی را قبول ندارند.
3. گروه اهل حقهای به ظاهر مسلمان که خود را شیعه امامی میدانند .[5]
با همه این گروهبندیها همه اهل حق در پنج مورد با هم اشتراک دارند که عبارت است از:
1. سرسپردن. 2. داشتن پیر و دلیل. 3. نیاز دادن به جای نماز. 4. روزه سه روزه گرفتن. 5. شارب داشتن.[6]
الف) انتقادهای اعتقادی
مذهب اهل حق را باید التقاطی از عقاید گوناگون مذاهب مختلف دانست که از هر مذهبی و هر فرقهای نکتهای و مطلبی را اخذ کرده و با آمیختن همة آنها، مذهب جدیدی را به وجود آورده است:
1. انحراف از توحید
اهل حق در مورد خداوند دچار تشبیه و تجسیم و... میشوند و عقاید بیارزش در این مورد دارند، آنان میگویند: خدا قبل از آفرینش درون درّی بوده و آن درّ در قعر دریا قرار داشت.[7] و فرشتگان نیز از خداوند صادر شدهاند. نخستین ایشان از زیر بغل خداوندگار پیدا شد، دومین آنها از دهان او، سومین آنها از نفسش، چهارمین از عروقش، پنجمین از نورش...[8] و...
در حالی که طبق آموزههای اسلامی، خداوند منزه از جسم، مکان، زمان و... بوده و خالق همة ممکنات است و حضرت علی _ علیه السّلام _ در وصف خداوند میفرماید: برتر و بالاتر است از گفتار کسانی که او را بر مخلوقاتش تشبیه میکنند یا راه انکارش را میپویند.[9] و در خطبهای دیگر میفرماید: (... تغییر و گوناگونی در او راه ندارد و گذشت زمان هیچ گونه تبدیل و دگرگونی برای او به وجود نیاورد. آمد و شد شبها و روزها او را کهنه نسازد و روشنایی و تاریکی تغییرش ندهد، او به اجزاء و جوارح و اعضا و به عوارض و ابعاض به هیچ کدام توصیف نگردد. حد و نهایتی برای او نیست و انقطاع و انتهایی ندارد.)[10]
2. انکار معاد و اعتقاد به تناسخ
اهل حق معاد مورد نظر دین اسلام را قبول ندارد و تناسخ مأخوذ از ادیان هندی را جایگزین آن قرار داده است و معتقدند (روح هر کسی هزاربار با بدنهای مختلف متولد میشود؛ گاه به صورت انسان و گاه به صورت حیوان، زمانی به شکل پرنده و زمانی دیگر به شکل درنده و خزنده.[11] و انسان باید هزار مرتبه متولد شود و هر مرتبه در قالبی زندگی کند تا در هزار و یکمین مرحله بهشتی یا جهنمی شود.[12] و نام این نقل و انتقال را به جای تناسخ، تکامل مینهند.
گذشته از ایرادهای عقلی و منطقی که در کتاب های کلامی و فلسفی به آنها اشاره شده، سؤال این است که: این نقل و انتقالها چرا صورت میگیرد؟ و چرا در همان دفعه اول روح به جهنم یا بهشت نمیرود، و هزار بار باید عوض شود؟ و اگر این مراحل برای تکامل لازم است، پس در طول این هزار بار نقل و انتقال باید همه به تکامل برسند که در آن صورت همگی بهشتی خواهند بود و اگر به تکامل نرسند هزار بار نقل و انتقال بیخود خواهد بود.
ب) انتقادهای عملی
با این که اهل حق خود را مسلمان و متدین به دین اسلام میدانند، اما نه تنها در اصول دین همانند سایر مسلمانان نیستند؛ در فروع دین هم مانند سایر مسلمانان عمل نمیکنند که به چند مورد از این موراد اشاره میشود:
1. ترک نماز و روزه
اهل حق، نماز و روزه بر شیوه اسلامی را کاملاً مردود میدانند، سلطان سهاک در مسائل عقیدتی اکیداً اعلام داشته که روزه سه روز و نیاز به جای نماز. اینها پولی را که به عنوان نیاز و سرانه دادن، میدهند کافی از نماز میدانند و میگویند: ما نیاز میدهیم و آن نیاز غالباً یک گوسفند قربانی است که آن را رئیس دیگ جوش کند و به اهل حق بخوراند و میگویند اگر نیاز نباشد نماز بیسود است اگر نیازدهی پس نماز بیهوده است.[13]
و بدین ترتیب با آیات قرآن که روزه را یک ماه[14] و نماز را واجب میداند، مخالفت میکنند و با این همه ادعای مسلمانی هم میکنند.
2. تغییر قبله
اهل حق کعبه را قبله نمیدانند و (پیدیور) که محلی در غرب شهرستان پاوه یعنی جایگاه سلطان سهاک را قبله خود میپندارند. و مردگان را رو به این منطقه خاک میکنند و قربانیها را هم رو به این منطقه قربانی میکنند. و البته در مقام شعر نیز قلب را قبله هر شخصی معرفی میکنند.
3. منع از کوتاه کردن شارب (سبیل)
اهل حق شارب (سبیل) زدن را کاملاً ممنوع میشمارند. و اهل حق واقعی را کسی میدانند که شارب او دست نخورده باقی مانده باشد. از یکی از بزرگان آنها نقل شده است که: صاحبکار فرمود: در دوره مرتضی علی (دورهای که خدا در جسد حضرت علی حلول کرده بود) قرار چنین بوده هر کسی که ما را خواست سبیل نگیرد، از نان و آب روزه نباشد، اهل حق قلیان نکشد؛ آن وقت قرار چنین بود، چه بر طریقت چه بر حقیقت، ما اقرار دادیم در پیش محمد مصطفی هر کسانی از این سه چیز بیرون باشد ما از او جدا باشیم، نشانه یاری (احل حق بودن) همین است.[15]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. خاکسار و اهل حق، نورالدین مدرسی، چهاردهی.
2. سرسپردگان، سید محمد علی خواجه الدین.
3. اهل حق، احمد مالامیری کجوری.
[1] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 25، ص 270.
[2] . مردانی، محمد، سیری کوتاه در مرام اهل حق، انتشارات مؤسسه دفاع از حریم اسلام، چاپ اول، 1377، ص 39 و 47 تا 55.
[3] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1375، ص 78.
[4] . همان، ص 79.
[5] . مقدمه داود الهامی بر کتاب سیری کوتاه در مرام اهل حق تألیف محمد مردانی، انتشارات مؤسسة دفاع از حریم اسلام، چاپ اول، 1371، ص 10 و 11.
[6] . سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص 56.
[7] . مالامیری کجوری، احمد، اهل حق، نشر مرتضی، چاپ اول، 1376، ص 192.
[8] . فرهنگ فرق اسلامی، ص 80.
[9] . نهجالبلاغه، خطبة 49.
[10] . همان، خطبه 1860.
[11] . اهل حق، ص 15.
[12] . سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص 64.
[13] . ر. ک: سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص 38.
[14] . بقره/181.
[15] . اهل حق، ص 127.
- [سایر] آمار اهل سنت به تفکیک فرقه ها؟
- [سایر] فرقه ضاله بهائیت یکی از مذاهب اسلام است یانه؟(مانند:شیعه،سنی،وهابیت و...)لطفا در حد امکان توضیح دهید؟
- [سایر] آیا روایت 73 فرقه شدن امت اسلام بعد از پیامبر (ص) صحیح است؟ و آیا در منابع اهل سنت هم به این روایت اشاره شده است؟
- [سایر] فرقه وهابیت چگونه بوجود آمده و تفاوت آن با دیگر مذاهب اهل تسنن چیست؟
- [سایر] فرقه وهابیت چگونه بهوجود آمد و تفاوت آن با دیگر مذاهب اهل تسنن چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] ازدواج شیعه با فرقه ضالّه بهائیت و یا اهل سنّت چگونه است؟
- [سایر] اشعریان چه کسانی هستند ؟ تاریخچه این گروه چیست ؟ و آیا ارتباطی با 4 فرقه اصلی اهل سنت دارند ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] صوفیه اهل سنت چند فرقه هستند چه اعتقاداتی داردند و چند درصد از اهل سنت صوفی هستند؟ اینکه در بعضی از این طریقت ها مثل فرقه نقشبندیه نام امیرالمونین و امام صادق علیهما السلام را به عنوان پیر طریقت ذکر می کنند بر چه اساسی است و چقدر صحت دارد؟
- [سایر] کدام اسلام را باور کنیم؟ اسلام داعش، طالبان، شیعه، سنی یا ...
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله بروجردی] هر گاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسطهی آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگر چه صاحب آن سنی یا کافریست که در امان مسلمانان است، در صورتی که قیمت آن چیز به 6 / 12 نخود نقرهی سکهدار برسد، باید از روزی که آن را پیدا کرده، تا یک هفته روزی دو مرتبه و بعد تا یک ماه هفتهای یک مرتبه و بعد تا یک سال ماهی یک مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بر مسلمانان لازم است که حقوق و روابط اجتماعی خود را طبق احکام اسلام، مرتب و منظم کنند و از بدع و سنت های بیگانگان، جداً پرهیز نمایند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.