سلام،خسته نباشید بسیار تشکر میکنم از سایت بسیار عالی شما و اجرتان با خدا باشد من در طول روز و حتی موقع خواب در شب(خواب هایی که می بینم)بسیار مشوش هستند و باعث می شود که تمرکزم را از دست بدهم از شما خواهشمندم اذکار یا توصیه هایی را به اینجانب فرمایید که این افکار کمتر سراغم بیایند و من قدرت تمرکز بیشتری داشته باشم. با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، پرسشگر گرامی یکی از عوامل مشکلاتی اینچنین، نادرست بودن سبک زندگی است، سبک زندگی مجموعه ای از کارهایی است که ما در طول شبانه روز ی انجام می دهیم، که خوابیدن یکی از آنها است اگر خواب انسان صحیح نباشد مشکلاتی در طول بیداری برای او اتفاق می افتد که به برخی از آنها در زیر اشاره خواهد شد. یکی از شرایط خواب صحیح رعایت زمان خواب است، طبق تحقیقات بهترین زمان برای خواب از ساعت ده و یا حداکثر یازده شب است تا ساعت سه و نیم و یا چهارونیم، زمان ذکر شده برای خواب جایگزینی ندارد مثلا شخص نمی تواند بگوید که من یک بعد از نصف شب می خوابم و در عوض ساعت هفت و نیم از خواب بیدار می شوم، عدم رعایت زمان فوق باعث می شود که سیستم روانی انسان نتواند بهره برداری مناسبی از خواب نماید ولذا موجب بروز اختلال در کار کرد آن می شود. رعایت زمان فوق برای خوابیدن به یکباره امکان پذیر نیست و باید با تمرین و برنامه ریزی به این مهارت دست یابیم و دانستن اینکه بیخوابی و بد خوابی چه پیامدهایی دارد می تواند ما در رسیدن به این مهارت تشویق کند. پیامدهای عمومی اختلالات خواب الف: از نظر جسمی؛ 1- کاهش مقاومت بدن در برابر انواع مسموم، میکروبها، اختلالات آب وهوایی، زکام، گلودرد. 2- حادتر شدن بیماریهایی که احتمالا فرد مبتلا است. 3- خستگی جسمی، احساس سنگینی پس از صرف غذا،کاهش نیروی جنسی، تنبلی در کار. 4- کاهش نیروی جسمی و ایجاد اختلال در گوارش و هضم غذا. 5- اختلال در عملکرد حواس. 6- اختلال در سیستم قاعدگی در زنان ب: از نظر روانی وعاطفی؛ 1- ایجاد عصبانیت، اضطراب، پرخاشگری، غمگینی، افسردگی، مشاجرات خانوادگی 2- منفی نگری و همه چیز را بد و تاریک دیدن. 3- احساس نارضایتی از زندگی، زندگی مانند بار سنگینی بردوش سنگینی میکند. 4- زمینه برای اختلالات شخصیتی. 5- تضعیف اعتماد به نفس و پایین آمدن احساس حرمت خود. ج: از نظر موفقیت در زندگی؛ خواب یک عامل موفقیت در زندگی است، افرادی که اختلال خواب دارند یا به اندازه کافی نمیخوابند، در روابط اجتماعی، پیشرفت و کار آمدی شخصی و صمیمیت دچار مشکل میشوند. یک خصیصه ی مشترک افرادی که در هر زمینهای موفقیت بدست آوردهاند، خوش خواب بودن آنها است. د: در زمینه فکری و ذهنی؛ 1- اختلال تفکر، 2- تضعیف قدرت ادراک 3- ضعف تمرکز 4- ضعف حافظه و یادگیری؛ تحقیقات نشان داده است که مدت به خاطر سپردن بسیار کوتاهتر شده و به خاطر آوردن مطالب یاد گرفته قبلی نیز با اشکال مواجه میشود. 5- شخص بد خواب نمیتواند افکار خود را تعقیب کند،از این شاخه به آن شاخه میپرد. 6- ذهن غالباً از واقعیت جدا شده و یکی از خصائص بسیار با ارزش خود یعنی دور اندیشی را از دست می دهد. ه: پیری زودرس؛ بدخوابی یکی از علل تسریع زمان پیری است. طبیعی این است که بر اثر بالارفتن سن فقط مقدار خوابی که شخص نیاز دارد، کاهش یابد نه این که دچار اختلال شود. خواب به عنوان یک عامل ترمیم و تعمیر کننده ی دستگاههای بدن عمل میکند، وقتی کم باشد عدم ترمیم بدن باعث پیری میشود. و: سوانح و تصادفات؛ بسیاری از سوانح و اتفاقات در اثر بیخوابی یا بدخوابی افراد رخ میدهد. ز: اختلال در زیبایی؛ خوب و به اندازه ی کافی خوابیدن بهترین داروی ضد چین چروک صورت است ولی افراد مبتلا به اختلال خواب هرگز رنگ صورتشان شاداب نیست، چشمانشان گود رفته است. توصیه هایی برای بهتر خوابیدن الف: نکاتی که قبل از خواب باید رعایت نمود: 1- یکی از نکات مهمی که در خوب خوابیدن تاثیر بسزایی دارد پرهیز کردن از چرت زدن های(cat napping) میان روز است این چرت زدن ها موجب می شود که بدن آمادگی و اشتیاق خود را برای یک خواب خوب و بهنگام شبانه که از ساعت ده و یازده شب شروع می شود، از دست بدهد و به خواب عمیق که آرامش بخش ترین خوابهاست فرو نرود. 2- قرائت سوره قدر شب هنگام و قبل از خواب و غرق شدن در مفاهیم رفیع آن 3- اگر چه فعالیت بدنی فرد را برای خواب آماده میسازد تا در شروع خواب با مشکلی مواجه نشود ولی قبل از خواب نباید فعالیت سنگین و شدید که خسته کننده است، انجام داد. 4- از نظر احساسی و عاطفی باید یک ساعت قبل از خواب، از هر گونه هیجان دوری نمود(مثل یادآوری خاطرات تلخ) 5- مطالعه کتاب به ویژه کتابهای مذهبی (قرآن و ...) که آرام بخش است، مفید خواهد بود. 6- قبل از خواب در مورد مسایل و کارهایی که فردا باید انجام داد، نباید فکر کرد. 7- پوشیدن لباس مناسب و آزاد که حساسیت و مانعی برای بدن ایجاد نکند. 8- محل خواب باید جای آرام و بدون سروصدا باشد و مخصوص خواب در نظر گرفته شده باشد و هر گونه فعالیت دیگر مثل مطالعه کردن نیز باید در بیرون از رختخواب صورت پذیرد. 9- دکوراسیون اتاق، نور، حرارت، رطوبت و ... ب: رژیم غذایی مناسب و مطلوب؛ تأثیر تغذیه بر خواب بسیار شدید است. رژیم غذایی نامناسب یکی از علل اختلال در خواب محسوب میشود. علل بیخوابی در بسیاری موارد همان ناراحتیهای گوارشی هستند. از سوی دیگر هرمونهای خواب و رویا نیز به کمک پروتئینهای مواد غذایی ساخته میشوند. بنابراین، ایجاد تغییرات در روش تغذیه بسیار می تواند مفید باشد. 1- کاهش مقدار کل مواد غذایی به ویژه گوشت قرمز و شکر مخصوصا خوردن شام سبک و عاری از مواد غذایی فوق 2- مصرف سبزی و میوههایی به صورت سالاد، آش یا پوره مفید است. 3- شیر، پنیر، ماست که به سهولت هضم میشوند. 4- مصرف کاهو در اول وعده ی غذایی. 5- طریقه غذا خوردن، خوب جویدن غذا و آرامش روحی در موقع غذا بسیار مفید است. نویسنده:غلامرضامهرانفر
سلام،خسته نباشید بسیار تشکر میکنم از سایت بسیار عالی شما و اجرتان با خدا باشد من در طول روز و حتی موقع خواب در شب(خواب هایی که می بینم)بسیار مشوش هستند و باعث می شود که تمرکزم را از دست بدهم از شما خواهشمندم اذکار یا توصیه هایی را به اینجانب فرمایید که این افکار کمتر سراغم بیایند و من قدرت تمرکز بیشتری داشته باشم.
سلام،خسته نباشید بسیار تشکر میکنم از سایت بسیار عالی شما و اجرتان با خدا باشد من در طول روز و حتی موقع خواب در شب(خواب هایی که می بینم)بسیار مشوش هستند و باعث می شود که تمرکزم را از دست بدهم از شما خواهشمندم اذکار یا توصیه هایی را به اینجانب فرمایید که این افکار کمتر سراغم بیایند و من قدرت تمرکز بیشتری داشته باشم.
با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، پرسشگر گرامی یکی از عوامل مشکلاتی اینچنین، نادرست بودن سبک زندگی است، سبک زندگی مجموعه ای از کارهایی است که ما در طول شبانه روز ی انجام می دهیم، که خوابیدن یکی از آنها است اگر خواب انسان صحیح نباشد مشکلاتی در طول بیداری برای او اتفاق می افتد که به برخی از آنها در زیر اشاره خواهد شد. یکی از شرایط خواب صحیح رعایت زمان خواب است، طبق تحقیقات بهترین زمان برای خواب از ساعت ده و یا حداکثر یازده شب است تا ساعت سه و نیم و یا چهارونیم، زمان ذکر شده برای خواب جایگزینی ندارد مثلا شخص نمی تواند بگوید که من یک بعد از نصف شب می خوابم و در عوض ساعت هفت و نیم از خواب بیدار می شوم، عدم رعایت زمان فوق باعث می شود که سیستم روانی انسان نتواند بهره برداری مناسبی از خواب نماید ولذا موجب بروز اختلال در کار کرد آن می شود. رعایت زمان فوق برای خوابیدن به یکباره امکان پذیر نیست و باید با تمرین و برنامه ریزی به این مهارت دست یابیم و دانستن اینکه بیخوابی و بد خوابی چه پیامدهایی دارد می تواند ما در رسیدن به این مهارت تشویق کند.
پیامدهای عمومی اختلالات خواب
الف: از نظر جسمی؛
1- کاهش مقاومت بدن در برابر انواع مسموم، میکروبها، اختلالات آب وهوایی، زکام، گلودرد.
2- حادتر شدن بیماریهایی که احتمالا فرد مبتلا است.
3- خستگی جسمی، احساس سنگینی پس از صرف غذا،کاهش نیروی جنسی، تنبلی در کار.
4- کاهش نیروی جسمی و ایجاد اختلال در گوارش و هضم غذا.
5- اختلال در عملکرد حواس.
6- اختلال در سیستم قاعدگی در زنان
ب: از نظر روانی وعاطفی؛
1- ایجاد عصبانیت، اضطراب، پرخاشگری، غمگینی، افسردگی، مشاجرات خانوادگی
2- منفی نگری و همه چیز را بد و تاریک دیدن.
3- احساس نارضایتی از زندگی، زندگی مانند بار سنگینی بردوش سنگینی میکند.
4- زمینه برای اختلالات شخصیتی.
5- تضعیف اعتماد به نفس و پایین آمدن احساس حرمت خود.
ج: از نظر موفقیت در زندگی؛
خواب یک عامل موفقیت در زندگی است، افرادی که اختلال خواب دارند یا به اندازه کافی نمیخوابند، در روابط اجتماعی، پیشرفت و کار آمدی شخصی و صمیمیت دچار مشکل میشوند. یک خصیصه ی مشترک افرادی که در هر زمینهای موفقیت بدست آوردهاند، خوش خواب بودن آنها است.
د: در زمینه فکری و ذهنی؛
1- اختلال تفکر، 2- تضعیف قدرت ادراک 3- ضعف تمرکز
4- ضعف حافظه و یادگیری؛ تحقیقات نشان داده است که مدت به خاطر سپردن بسیار کوتاهتر شده و به خاطر آوردن مطالب یاد گرفته قبلی نیز با اشکال مواجه میشود.
5- شخص بد خواب نمیتواند افکار خود را تعقیب کند،از این شاخه به آن شاخه میپرد.
6- ذهن غالباً از واقعیت جدا شده و یکی از خصائص بسیار با ارزش خود یعنی دور اندیشی را از دست می دهد.
ه: پیری زودرس؛
بدخوابی یکی از علل تسریع زمان پیری است. طبیعی این است که بر اثر بالارفتن سن فقط مقدار خوابی که شخص نیاز دارد، کاهش یابد نه این که دچار اختلال شود. خواب به عنوان یک عامل ترمیم و تعمیر کننده ی دستگاههای بدن عمل میکند، وقتی کم باشد عدم ترمیم بدن باعث پیری میشود.
و: سوانح و تصادفات؛
بسیاری از سوانح و اتفاقات در اثر بیخوابی یا بدخوابی افراد رخ میدهد.
ز: اختلال در زیبایی؛
خوب و به اندازه ی کافی خوابیدن بهترین داروی ضد چین چروک صورت است ولی افراد مبتلا به اختلال خواب هرگز رنگ صورتشان شاداب نیست، چشمانشان گود رفته است.
توصیه هایی برای بهتر خوابیدن
الف: نکاتی که قبل از خواب باید رعایت نمود:
1- یکی از نکات مهمی که در خوب خوابیدن تاثیر بسزایی دارد پرهیز کردن از چرت زدن های(cat napping) میان روز است این چرت زدن ها موجب می شود که بدن آمادگی و اشتیاق خود را برای یک خواب خوب و بهنگام شبانه که از ساعت ده و یازده شب شروع می شود، از دست بدهد و به خواب عمیق که آرامش بخش ترین خوابهاست فرو نرود.
2- قرائت سوره قدر شب هنگام و قبل از خواب و غرق شدن در مفاهیم رفیع آن
3- اگر چه فعالیت بدنی فرد را برای خواب آماده میسازد تا در شروع خواب با مشکلی مواجه نشود ولی قبل از خواب نباید فعالیت سنگین و شدید که خسته کننده است، انجام داد.
4- از نظر احساسی و عاطفی باید یک ساعت قبل از خواب، از هر گونه هیجان دوری نمود(مثل یادآوری خاطرات تلخ)
5- مطالعه کتاب به ویژه کتابهای مذهبی (قرآن و ...) که آرام بخش است، مفید خواهد بود.
6- قبل از خواب در مورد مسایل و کارهایی که فردا باید انجام داد، نباید فکر کرد.
7- پوشیدن لباس مناسب و آزاد که حساسیت و مانعی برای بدن ایجاد نکند.
8- محل خواب باید جای آرام و بدون سروصدا باشد و مخصوص خواب در نظر گرفته شده باشد و هر گونه فعالیت دیگر مثل مطالعه کردن نیز باید در بیرون از رختخواب صورت پذیرد.
9- دکوراسیون اتاق، نور، حرارت، رطوبت و ...
ب: رژیم غذایی مناسب و مطلوب؛
تأثیر تغذیه بر خواب بسیار شدید است. رژیم غذایی نامناسب یکی از علل اختلال در خواب محسوب میشود.
علل بیخوابی در بسیاری موارد همان ناراحتیهای گوارشی هستند. از سوی دیگر هرمونهای خواب و رویا نیز به کمک پروتئینهای مواد غذایی ساخته میشوند. بنابراین، ایجاد تغییرات در روش تغذیه بسیار می تواند مفید باشد.
1- کاهش مقدار کل مواد غذایی به ویژه گوشت قرمز و شکر مخصوصا خوردن شام سبک و عاری از مواد غذایی فوق
2- مصرف سبزی و میوههایی به صورت سالاد، آش یا پوره مفید است.
3- شیر، پنیر، ماست که به سهولت هضم میشوند.
4- مصرف کاهو در اول وعده ی غذایی.
5- طریقه غذا خوردن، خوب جویدن غذا و آرامش روحی در موقع غذا بسیار مفید است.
نویسنده:غلامرضامهرانفر
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما میدونم آخر وقته ، دیگه پاسی از شب گذشته و شما مشغول خوندن پیامها ما بندگان بی ملاحظه خدا هی از شما انتظار پاسخگویی به نامه هامون داریم . بدون توجه به اینکه شما قثط برای رضای خدا تا این موقع شب مزاحمتون هستیم. فکر میکنم همه کسانی که به این سایت سر میزنن قدر زحمات شما رو میدونن با این حال حاج آقا با شرمندگی ازتون دوباره تقاضا میکنم پیام یه کم طولانی منو بخونین و بی زحمت منو راهنمایی کنین من الله توفیق
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید اینجانب از ابتدای مهر 88 که ئارد دانشگاه شده ام ودر شهر دیگری تحصیل می کنم که از خانواده دور هستم ودر حین خواب شروع به حرف زدن میکنم و حتی وقتی که به شهرم باز می گردم دچار این اختلال می شوم البته من خودم نمی دانستم که دچار چنین اختلالی شدم دوستانم به من گفته اند راه حل این اختلال چیست و آیا مشکلی ایجاد می کند البته در خواب هم زیاد جابه جا می شوم و در طی این مدت هم دچار بدبینی و پرخاشگری شده ام و استرس هم زیاد است که وقتی دچار استرس می شوم دچار تعریق زیاد بدن ویخ کردن بدن لرزش دست وپا می شوم لطفا هر چه سریعتر پاسخ اینجانب را بدهید با تشکر
- [سایر] (ابتلا به وسواس فکری-اجباری )(ابتلا به افسردگی) سلام خسته نباشید مدت8ساله که وسواس فکری دارم ولی الان چندماهیه که خیلی شدیدشده واقعا کلافم کرده.به عنوان مثال یک ماه پیش یه سوسک تو خونه دیدم از اون روز تا حالا شب که می خوام بخوابم دشک و پتومو باید وارسی کنم که نکنه سوسک روش باشه یا موقع تعویض لباس وارسیش میکنموانقدر نگاش میکنم که خودم خسته میشمو روحیم به هم میریزه به حدی که نگاه و وارسیم روی یک چیزشاید10دقیقه تا یک ربع طول می کشه و خیلی موردای دیگه هست که همه رنجم میدن.اگه خوابی ببینم دست خودم نیست2روزفکرمو درگیر میکنه.خیلی با فکرم بازی میکنم.گذاشتن یه کتاب داخل کمدم خیلی کار سختیه واسم چون رو مرتب گذاشتنش حساسم.فکرم خیلی داغونه.کمکم کنین لطفا.
- [سایر] سلام و عرض خسته نباشید ، خانوم عطاریان من یه مشکل بزرگی دارم و اون اینه که حدود یه سال دچار وسواس فکری هستم و اینجوری هست که توی نمازام یه فکرای توهین به مقدسات تو ذهنم میاد که گاهی وقتا میتونم کنترلش کنم ولی بیشتر وقتا نمیتونم ، هم به مشاوره هم به دکتر روان پزشک مراجعه کردم برام قرص فلوکستین و هالوپریدول دادن حدود سه ماهه دارم میخورم ولی خیلی فرقی تو خودم حس نکردم جز اینکه این قرصا باعث شده نتونم درس بخونم بخاطر بی حال شدن و عدم تمرکز ، البته فکرام تا حدودی کمتر شده و گاهی حس میکنم میتونم کنترلش کنم ، حالا سوال اصلی من از شما اینه که من که هم راه دارویی رو امتحان کردم هم روانشناسی رو ، و با توجه به اینکه این فکرا فقط موقع نماز برام پیش میاد خاستم بپرسم نمیشه مثلن یه مدت طولانی نماز نخونم تا اصلن این افکار رو فراموش کنم؟ البته این سوال رو با مسئولیت خودم میگم ، آخه نمازی که باید مایه ی آرامشم باشه شده جایی برای استرس و اضطراب ، مثلن اگه یکی دو ماه نخونم و بعدش قضایی اش رو بجا بیارم کم کم ، احتمال اینکه بیماریم بهبود پیدا کنه هست خودم که اینتوری فکر میکنم ، ممنون میشم راهنماییم کنید ، با تشکر
- [سایر] سلام مدتی است از طریق سایت با شما در ارتباط هستم به پیشنهاد شما تحت نظر روانپزشک هستم الان در حال حاضر صبح یک عدد آسنترا 100 و شب یک عدد کلرامیپلامین 10 و روزی 3عدد پرانول 10 می خورم از زمانی که دارو درمانی را شروع کردم خیلی بهتر شدم . مدتی است که کلاسهای توحید شناسی و همچنین ورزش می روم به نظ خودم خیلی نسبت به قبل بهتر شدم ولی باز هر از گاهی افکار منفی و مزاحم و ترس از مرگ و پوچی و بی فایده بودن دنیا و یا اینکه نکنه دارم دیوانه می شم به سراغم می آید ، ولی با این وجود باز تا حدی می توانم افکارم را کنترل کنم خانم کهتری عزیز سوال من از شما این است که تا کی باید به دارو درمانی ادامه بدهم الان نزدیک 9 ماه است که دارو مصرف می کنم و اینکه آیا مصرف این داروها برای بارداری مشکلی به وجود نمی آورد و اینکه اصلا ً با شرایطی که فعلاً دارم شما صلاح می دانید به فکر بارداری باشم و اینکه سنم داره به 35 سال نزدیک می شه و از اینکه نکنه فرصت برای بارداری نداشته باشم این مساله هم خیلی نگرانم کرده بازم هم مثل همیشه منتظر جوابتان هستم از اینکه برای تک تک افرادی که با شما در ارتباط هستند وقت می گذارید کمال تشکر را دارم انشاالله خدا به شما توان بیشتری عنایت نماید خواهر شما
- [سایر] با سلام و خسته نباشید خواهشمندم به سوال بنده در اسرع وقت پاسخ دهید : بنده مدت یازده سال است که شدیدا گرفتار وسواس در نماز شده ام به طور میانگین 45 دقیقه حداقل زمانی است که برای خواندن دو نماز صرف می کنم. گاهی حتی 2 تا3 ساعت هم طول کشیده. مرتب نمازم را می شکنم و از سر می گیرم . زنم دیگر به ستوه آمده و از این رفتار من بسیار ناراحت است . خودم هم دیگر نمی خواهم به این رفتارم ادامه دهم ولی هرچه سعی میکنم (حدود 3 سال) که به وسواس خود اعتنا نکنم نمی شود هر چه روایت و فتوا و کتاب و سایت و ... هم بوده سعی کردم بهره بگیرم بعضی اوقات به طور مقطعی و موقت هم جواب داده ولی متاسفانه زود اثرش از بین رفته. من نمی دانم چگونه خودم را راضی به بی اعتنائی و غلط نماز خواندن کنم. البته این وسواس طبعا هی از یک جای نماز به جای دیگر سرایت می کند حتی متاسفانه به وضو و ... بنده هم سرایت کرده. این وسواس من از در انزوا نماز خواندن زیاد در کودگی شروع شد. بعدها که خواستم جلوی دیگران نماز بخوانم وسواس در ریا نشدن پیدا کردم همین بعدها به وسواس در قرائت و وسواس در چیزهای دیگر سرایت کرد. واقعا مستاصل شده ام هر کاری می دانستم کردم دیگر نمی دانم چگونه این تکرارها را ترک کنم و خودم را راضی کنم که نماز غلط هم برای من درست است. البته بنده یقین دارم که نمازی که می خوانم غلط است برای همین هم آن را می شکنم و اصلا ظن و شک ندارم . برای همین هم ترک آن این قدر سخت شده . البته وقتی که وسواس به بنده فشار می آورد و ترس من را فرا می گیرد به طور غیر اختیاری شروع به غلط خواندن می کنم که بعش هم طبیعتا مثل همیشه نمازم را می شکنم . خواهشمندم من را کمک کنید. خسته و ذله شدم. با تشکر فراوان.
- [سایر] سلام \" جانا سخن از زبان ما می گویی\" /// چه سخنی ؟ عرض میکنم.گله گله از هیچ کس(اونم این کس) نباید کرد /// البته گله نکردن 1001 خاصیت داره .بقول شاعر : از خود گله کن اگر خماری داری///تا خشت به آسیا بری خاک آری .ما که به توصیه حاج آقا گوش کردیم و برد بسیار نمودیم.این ما و این شما. در ذیل توجه دوستان را جلب میکنم به چند جمله تا روشن(بخوانیدروووشن) شویم چقدر ناخواسته احیاناً حاج آقا را کلافه کردیم. *-یعنی روزم 50 ساعته است!!!؟ ولی نه روزهای من هم مثل بقیه 24 ساعت است حتی یک دقیقه هم بیشتر نیست. * از شما غیر از این پیامی نرسیده.چرا برای شما \"گله نکردن\" سخته ؟ *خسته نباشید با گله کردن هم وقت و هم حال مرا گرفتید . خدا قبول کنه! *با این گله های مکرر و تحلیل های غیر منطقی، مگر آدمی خسته می شود؟!!! (اصلا) * چرا به سلام و سرچ عادت نمی کنید؟ *خدایا شکر. الان ساعت3 بامداد است و تو میدانی که 21 ساعته که بیدارم و 3ساعت و نیم بیشتر وقت برای خواب و نماز ندارم. و فردا تهران، قم و شب دانشگاه کاشان و باز گله بندگان خوبت و ... الحمدلله رب العالمین *لطفا تحلیل دیگری در مورد علت عدم پاسخ من به پیام ها بنویسید.راهنمایی: 1.معمولا هر روز بیش از 3000 نفر از سایت بازدید می کنند و اکثر افراد صفحات مختلفی از سایت را ملاحظه می فرمایند.و برخی پیام ارسال می کنند. 2. من در برخی ایام دسترسی به اینترنت ندارم: مثل همین 5 روز مسافرت کرمان (که روزی بیش از 12 ساعت در جلسات و حاشیه جلسات، سخنرانی و پرسش و پاسخ فردی و عمومی داشتم و بیش از 1000 نامه و یادداشت کوتاه و بلند خواندم و 1300 پرسش نامه ی نخوانده آوردم تهران؛ علی رغم وجود امکانات یک دقیقه هم کانکت نشدم.) 3.در روزهای عادی بیش از 3 ساعت نمیرسم و وقت ندارم. 4. یک نفر هم همکار یا کمک در امر سایت ندارم. 5. ساعت نزدیک به 5 بامداد است. واین هم من: 1- امروز قدر 3000 نفر از سایت شما بازدید کردم 2-خب ما هم در برخی روزها به اینترنت دسترسی نداریم و الا باز هم گله می کردیم. 3-ساعت 2:48 دقیقه بامداد بود که وارد شدم و الان ساعت نزدیک 5 بامداد ووو تا بحال نزدیک 150 پیام خواندم و پر از گله و شکایت خسته شدم اِ چقدر گله(صدای سوت از سر م بلند میشود )میشنوید که (((سوت))) خدا به شما صبر عنایت کند و به ما هم توفیق ناله نکردن. اللّهم پروردگارا ارزُقنا \"ننالیدن\" و وفقنا به توفیق \"هیچ کس گله ازما ندیدن\". و در نهایت این نکته که: ** وحشی از عشق خبرداشت که باصدغم یار/// مُرد و حرفی گله آمیز از او نشنیدیم** جدا خدا توفیق و صبرتان عنایت کند .یاعلی
- [سایر] سلام حاج اقا. خدا قوت خسته نباشین. ان شاالله که خواب کردین؟ یه چیزی جدی میگم. ته دلم خیلی دوست دارم بفهمم که یه روز قشنگ توپ توپ خوابیده باشین و فقط یه 24 ساعت استراحت کرده باشید. همینجوری. چون میدونم استراحت با خیال راحت بعد از کلی کار چه کیفی داره. خدا بهتون قدرت بدهد ... و انرژی مضاعف به مقدار کافی. ان شاالله. گاهی وقتا بعضی افراد با یک حرکت کوچیک و یا سکوت و یا حتی مکث چند ثانیه ای میخوان که حرفی رو به مخاطب القا کنن که فکر میکنم روش موثر و هوشمندانه ایه. احساس کردم امروز یه همچین چیزی رو دیدم. ولی دوزاریم دیر افتاد. واقعا از این که متوجه شدم در کنارتونم ، چه در قلب و چه در معنا خوشحال شدم. ممنونم از این که منو کنارتون میبینید. همیشه و مطمئنم که خداحافظی امروز معنا نداشت. شایدم جوگیر شده بودم. به هر حال ممنونم؛ تبلیغ دین هم که موضوع کلاس بود واقعا از دغدغه های خود منه. من همین الانم به نیت تبلیغ دین خدا دارم درس میخونم و امیدارم که این نیت قلبی من در سینم حفظ باشه به نظرم ما خیلی دیر فهمیدیم وقتی که ماهواره کوفتی گوش و چشم مردم پر کرده بود و مردم فقط حرف غلط اونارو میدیدن و جواب در مقابلشون نبود. به نظر من با دشمن باید با سلاح خودش بهش حمله کرد. با رسانه. با فیلم. با تبلیغات گسترده تصویری که با ابزاری مثل گرافیک و معنا سازی عقاید مردم رو زنده کنیم. بفهمونیمشون ما از جنس خودشونیم. نه یه مشت ... که ... بگذریم . مطمئن باشین اگر خدا توفیقشو به من بده و نیتم رو محفوظ بداره از بزرگترین اهداف زندگیم گستردگی اسلام و روشن سازی تمام مردم دنیاست. راستی میخواستم حضوری بابت شب 23 تشکر کنم نشد. خیلی اون شب حال داد. هنوز دسمالی که اشکامو باهاش پاک کردم دور ننداختم... حاج اقا خیلی خیلی خیلی دوستتون دارم به اندازه ده تای یه بچه سه ساله که خیلی زیاده اگه خواستید این جایی که از خودم ابراز محبت تولید کردم پخش نکنید . مارو هم دعا کنید... من هم شما رو دعا میکنم. خیلی... التماس دعا. عرفان.
- [سایر] با عرض سلام وخسته نباشید. من 3 ساله که ازدواج کردم تقریبا از زندگی و همسرم راضی هستم بسیار مهربان،دلسوز واز نظر روابط جنسی هم مشکلی نداریم و همیشه سعی کردم بهترین باشم با مهربانی به استقبالش میروم همیشه در ساعات اداری بهش زنگ میزنم و حالش رو می پرسم سعی کردم هیچ موقع چه از لحاظ مادی و معنوی بهش فشار نیارم ولی با وجود این حرفها از دوگانگی همسر خیلی ناراحت و افسره می شوم بعضی موقعها انقدر دوستم داره که بهم میگه اگه تو نبودی من هم نبودم و به من عشق می ورزه ولی بعضی موقعها میگه دیگه از دستت خسته شدم من دیگه نمی تونم باهات زنگی کنم ما باید از هم جداش شیم من همسرم خیلی دوست دارم و این حرف واقعا من و اذیت میکنه بطوری که مریض میشم.ولی بعد از 2 الی 3 روز دوباره باهام خوب میشه انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده احساس میکنم همسرم مشکل عاطفی داره چون توی دوران عقد و تا قبل از اینکه پسرم بدنیا بیاد علاقه بی اندازه بهم داشت همیشه بهم می گفت دوستت دارم دیونتم و از اینکه من به غیر از اون کس دیگه ای رو دوست داشته باشم (مادر وپدر)ناراحت می شد از اینکه دوستش نداشته باشم می ترسید زودرنجه ، اگه حرفمون بشه و من بگم خسته شدم چه اشتباهی کردم باهات ازدواج کردم گریه میکنه در ضمن ما روزی نیم ساعت بیشتر همدیگر رو نمی بینیم که باهم حرف بزنیم چون من شاغلم و همسرم درآژانس کار میکنه و ساعت کاریمون دقیقا مخالف همدیگر است و شبها موقع خواب پیش همدیگر هستیم از لحاظ مالی شدیدا در مضیغه هستیم 9 ماهه که آرزو دارم باهم به بیرون بریم و لی همسر شدیدا مخالفت میکنه میگه از کار و زندگی میافته خودش هم دیگه از این جور زندگی خسته شده هرجا سراغ کار میره دست خالی برمیگرده همین باعث شده ناامید بشه هی بهم میگه بهترین کار جداییه من تحمل این زندگی رو ندارم لطفا کمکم کنید چیکار کنم من دوست ندارم از همسرم جدا بشم دوستش دارم؟
- [سایر] سلام بنده دختری 27 ساله هستم که در یک مؤسسه قرآنی که مشغول به فعالیت هستم . مؤسسه ما واقع در فرهنگسرایی است که گروه های مختلفی فعالیت دارند. حدوداً سه هفته است که از طریق نرم افزار موبایل یک رابطه پیامی بین بنده و یکی از کارمندان اداری فرهنگسرا ایجاد شده است. ایشان فردی با ظاهر مذهبی و آنطور که من 3 ساله ایشون رو دیدم ، آدم قابل اعتمادی است ولی بازهم نمیتوانم با یقین بگویم.بنده تا به حال به هیچ وجه تجربه چنین رابطه ای را نداشتم. قبل از ایجاد این رابطه ، قبلاً نیز متوجه رفتارها و نگاه های غیرعادی او شده بودم. درطول این سه هفته هیچگونه پیام عاشقانه و تحریک کننده ای بین ما رد و بدل نشده است. صبح بخیر و فرستادن عکس گل ، از سارکارکه برمیگردم منزل پیام خسته نباشید و شب ها شب بخیر و یکسری گفتگو ی خیلی عادی درباره مسائل دیگر.بعد از چند روز درباره مداح مورد علاقه اش گفت و چندین مداحی برایم فرستاد و گفت خیلی صدای این مداح را دوست دارد. درآخرپیام ها همیشه جمله مواظب خودت و خوبیهایت باش را می گوید. جمله عاشقانه و ... هیچ چیز دیگری تابه حال نگفته و بنده اصلاً هدفش را از این رابطه نمیدانم. دو سه روز بعد همان روزی که فردا یش قرار بود مثلا برایم خواستگار بیاید به او گفتم نمیخواهم دیگر رابطه ما ادامه پیدا کند و اوگفت هرچی توبگی من نمیخوام باعث دلخوری باشم.من گفتم بحث دلخوری نیست هررابطه ای هدفی داره و من احساس میکنم رابطه ما هدفمند نیست . همون موقع پیام داد که من سرم خیلی شلوغه شب بهت پیام میدم. و وقتی شب بهم پیام داد گفتم نظرتو بگو گفت الان حالم خوب نیست و حالم گرفته اگه اجازه بدی بعداً با هم صحبت کنیم . یک هفته گذشت و جواب فکرش را نگفت ، بعد به او گفتم توبرای حرفم ارزش قائل نشدی و حتی جواب فکرت را به من نگفتی. گفت زود قضاوت نکن فکر کردم . گفتم جوابشوبگو گفت : فکرکردم ولی الان نمیگم بهت گفتم که نمیخواهم رابطه ادامه داشته باشد ولی علاقه به او دارم قبل از شروع رابطه هم این علاقه را داشتم ولی الان بیشترشده. الان هم پیام که میده سعی میکنم جوابشو ندم . الان نمیدونم چکارکنم رابطه ام دوست ندارم ادامه داشته باهاش و از این رابطه ها میترسم. واز طرفی هم نمیخوام از دستش بدم. درضمن من متولد 66 و او 67 است . ومن سنم رابه او نگفتم . چندبارسؤال کرد ولی من بهش نگفتم. خانم بوالحسنی من باید چکارکنم؟ چه رفتاری باهاش داشته باشم ؟ به خدا وضع روحیم خیلی به هم ریخته .خودم و لعنت میکنم که چرا جواب پیاماشو دادم. احساس گناه و عذاب وجدان میکنم . کاش اجازه نمیدادم این رابطه شروع میشد. اول برام خیلی دعا کنید .بعد خواهش میکنم من و راهنمایی کنید.ازتون ممنونم.