چرا برخی افراد دچار اختلال روانی می‌شوند؟
سوال: چرا برخی دچار اختلال روانی می‌شوند؟ پاسخ: متخصصان در پاسخ به این سؤال، دو نوع جواب داده‌اند: یک. عده‌ای معتقدند: بیماری‌های روانی، علت جسمانی دارد. این دیدگاه، به رغم اینکه مورد انتقاد قرار گرفته، اما هنوز مورد توجه برخی روان‌پزشکان است و بیشتر با دارو درمانی به سراغ درمان اختلالات روانی می‌روند. دو. دیدگاه دوم جنبه روان شناختی دارد. از نظر برخی از روان‌شناسان ممکن است بیماری‌های روانی، علت زیستی داشته باشد و مشکلاتی در پیک‌های عصبی یا مغز باعث اختلالات روانی شود. با این حال آنان بیشتر روی عوامل روان‌شناختی تأکید می‌کنند و بر این باورند که علت بیماری‌های روانی، ممکن است تعارض‌های ناهشیار (براساس دیدگاه روان‌تحلیل‌گران)، توقف رشد شخصی (براساس دیدگاه انسان‌گرایی)، یادگیری‌های نامناسب (رفتارگراها) و تفکر نادرست (براساس دیدگاه شناخت‌گراها) باشد. به نظر می‌رسد در حال حاضر یک رویکرد ترکیبی نسبت به علل بیماری‌های روانی وجود دارد؛ یعنی، روان‌پزشک و روان شناس، باید بدون هیچ گونه تعصبی نشانه‌ها و علائم بیماری را بررسی کند و براساس نشانگان موجود، به درمان بیمار بپردازد ( برای مطالعه بیشتر ر.ک: هافمن، روان‌شناسی عمومی، ج 2، صص 157-159.) آنچه بیان شد، درباره تبیین بیماری‌های روانی است؛ اما پرسش این است که چرا برخی مبتلا به بیماری می‌شوند و برخی نه؟ در پاسخ به این سؤال به دو نکته باید توجه کرد: 1. بیماری و سلامتی روی پیوستار قرار دارد و کمتر می‌توان افرادی را یافت که کاملاً در دو انتهای این پیوستار باشند ؛ بلکه بیشتر آنان در میانه این پیوستار قرار دارند. البته برخی بیشتر به سمت سلامتی کشش دارند و عده‌ای متمایل به بیماری‌اند. 2. انسان‌ها در برابر فشارها و مشکلات زندگی، واکنش‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهند. برخی به دلیل قوی بودن زیرساخت‌های روانی، در مقابل این دشواری‌ها تسلیم نمی‌شوند ؛ اما عده‌ای دیگر به دلیل ضعف اراده یا ضعف ایمان و نداشتن باورهای صحیح دینی و همچنین عدم مهارت در کنترل استرس‌ها تسلیم می‌شوند. این گروه دوم، دچار بیماری روانی می‌شوند و نیازمند کمک و درمان هستند. بنابراین مشکلات جسمانی، حوادث ناگوار و استرس‌ها و عدم آمادگی لازم برای مقابله با تنش‌ها و همچنین زمینه‌های ارثی و ژنتیکی از عواملی است که موجب مشکلات روانی می‌شود. به وجود آمدن روان‌پزشکی و روان‌شناسی، در واقع برای یاری این افراد است تا به زندگی عادی برگردند. اما از متون دینی نیز استفاده می‌شود که برخی عوامل موجب فشار روانی و مشکلات روحی می‌شود. در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم: الف. فراموشی یاد خدا؛ از نگاه قران مجید، کسی که از یاد خدا روی‌گردان شود زندگی او دچار تنگی و دشواری می‌شود و زمینه بیماری‌های روانی در او فراهم می‌شود: )(وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً))؛ (طه (20)، آیه 124.). ب. عدم تعقل و تفکر؛ از نگاه قرآن مجید، افرادی که از نیروی عقل و فکر خود بهره نمی‌برند قدرت تشخیص خوب و بد را از دست می‌دهند و زمینه ناهنجاری در آنها فراهم می‌شود: )(لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها))؛ (اعراف (7)، آیه 179.)؛ )(أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ))؛ (نحل (16)، آیه 108.). ج. ارتکاب گناه؛ آلوده شدن به گناه موجب زنگار دل و بیماری قلب می‌شود. )(کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ))؛ (مطففین (83)، آیه 14.) و در روایت آمده است که شرابخواری موجب سفاهت می‌شود؛ (فایّ سفیهٍ أسْفَه مِن شارب الْخَمر) ( بحارالانوار، ج 64، ص 264 و ج 77، ص 268، ج 2، ص 38.). د. کفر و نفاق؛ همانطور که ایمان و عمل صالح موجب خوشبختی و سعادت انسان می‌شود، نداشتن باورهای صحیح نیز موجب بیماری دل و شقاوت و بدبختی می‌شود )(فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً))؛ (بقره (2)، آیه 10.)؛ (در دل‌های منافقان بیماری است، پس خدا بر بیماری ایشان می‌افزاید). البته این بدان معنا نیست که هر کسی ایمان آورد هیچ‌گونه بیماری ندارد زیرا ایمان مراتبی دارد و هر چه ایمان قوی‌تر و عمل صالح بیشتر و خالص‌تر باشد سلامت روانی انسان در سطح بالاتری است و اگر ایمان ضعیف باشد یا عمل انسان خالص نباشد آسیب‌پذیری آدمی بیشتر می‌شود. نویسنده:ابوالقاسم بشیری
عنوان سوال:

چرا برخی افراد دچار اختلال روانی می‌شوند؟


پاسخ:

سوال:
چرا برخی دچار اختلال روانی می‌شوند؟
پاسخ:
متخصصان در پاسخ به این سؤال، دو نوع جواب داده‌اند:
یک. عده‌ای معتقدند: بیماری‌های روانی، علت جسمانی دارد. این دیدگاه، به رغم اینکه مورد انتقاد قرار گرفته، اما هنوز مورد توجه برخی روان‌پزشکان است و بیشتر با دارو درمانی به سراغ درمان اختلالات روانی می‌روند.
دو. دیدگاه دوم جنبه روان شناختی دارد. از نظر برخی از روان‌شناسان ممکن است بیماری‌های روانی، علت زیستی داشته باشد و مشکلاتی در پیک‌های عصبی یا مغز باعث اختلالات روانی شود. با این حال آنان بیشتر روی عوامل روان‌شناختی تأکید می‌کنند و بر این باورند که علت بیماری‌های روانی، ممکن است تعارض‌های ناهشیار (براساس دیدگاه روان‌تحلیل‌گران)، توقف رشد شخصی (براساس دیدگاه انسان‌گرایی)، یادگیری‌های نامناسب (رفتارگراها) و تفکر نادرست (براساس دیدگاه شناخت‌گراها) باشد.
به نظر می‌رسد در حال حاضر یک رویکرد ترکیبی نسبت به علل بیماری‌های روانی وجود دارد؛ یعنی، روان‌پزشک و روان شناس، باید بدون هیچ گونه تعصبی نشانه‌ها و علائم بیماری را بررسی کند و براساس نشانگان موجود، به درمان بیمار بپردازد ( برای مطالعه بیشتر ر.ک: هافمن، روان‌شناسی عمومی، ج 2، صص 157-159.)
آنچه بیان شد، درباره تبیین بیماری‌های روانی است؛ اما پرسش این است که چرا برخی مبتلا به بیماری می‌شوند و برخی نه؟
در پاسخ به این سؤال به دو نکته باید توجه کرد:
1. بیماری و سلامتی روی پیوستار قرار دارد و کمتر می‌توان افرادی را یافت که کاملاً در دو انتهای این پیوستار باشند ؛ بلکه بیشتر آنان در میانه این پیوستار قرار دارند. البته برخی بیشتر به سمت سلامتی کشش دارند و عده‌ای متمایل به بیماری‌اند.
2. انسان‌ها در برابر فشارها و مشکلات زندگی، واکنش‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهند. برخی به دلیل قوی بودن زیرساخت‌های روانی، در مقابل این دشواری‌ها تسلیم نمی‌شوند ؛ اما عده‌ای دیگر به دلیل ضعف اراده یا ضعف ایمان و نداشتن باورهای صحیح دینی و همچنین عدم مهارت در کنترل استرس‌ها تسلیم می‌شوند. این گروه دوم، دچار بیماری روانی می‌شوند و نیازمند کمک و درمان هستند. بنابراین مشکلات جسمانی، حوادث ناگوار و استرس‌ها و عدم آمادگی لازم برای مقابله با تنش‌ها و همچنین زمینه‌های ارثی و ژنتیکی از عواملی است که موجب مشکلات روانی می‌شود.
به وجود آمدن روان‌پزشکی و روان‌شناسی، در واقع برای یاری این افراد است تا به زندگی عادی برگردند. اما از متون دینی نیز استفاده می‌شود که برخی عوامل موجب فشار روانی و مشکلات روحی می‌شود. در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
الف. فراموشی یاد خدا؛ از نگاه قران مجید، کسی که از یاد خدا روی‌گردان شود زندگی او دچار تنگی و دشواری می‌شود و زمینه بیماری‌های روانی در او فراهم می‌شود: )(وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً))؛ (طه (20)، آیه 124.).
ب. عدم تعقل و تفکر؛ از نگاه قرآن مجید، افرادی که از نیروی عقل و فکر خود بهره نمی‌برند قدرت تشخیص خوب و بد را از دست می‌دهند و زمینه ناهنجاری در آنها فراهم می‌شود: )(لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها))؛ (اعراف (7)، آیه 179.)؛ )(أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ))؛ (نحل (16)، آیه 108.).
ج. ارتکاب گناه؛ آلوده شدن به گناه موجب زنگار دل و بیماری قلب می‌شود. )(کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ))؛ (مطففین (83)، آیه 14.) و در روایت آمده است که شرابخواری موجب سفاهت می‌شود؛ (فایّ سفیهٍ أسْفَه مِن شارب الْخَمر) ( بحارالانوار، ج 64، ص 264 و ج 77، ص 268، ج 2، ص 38.).
د. کفر و نفاق؛ همانطور که ایمان و عمل صالح موجب خوشبختی و سعادت انسان می‌شود، نداشتن باورهای صحیح نیز موجب بیماری دل و شقاوت و بدبختی می‌شود )(فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً))؛ (بقره (2)، آیه 10.)؛ (در دل‌های منافقان بیماری است، پس خدا بر بیماری ایشان می‌افزاید). البته این بدان معنا نیست که هر کسی ایمان آورد هیچ‌گونه بیماری ندارد زیرا ایمان مراتبی دارد و هر چه ایمان قوی‌تر و عمل صالح بیشتر و خالص‌تر باشد سلامت روانی انسان در سطح بالاتری است و اگر ایمان ضعیف باشد یا عمل انسان خالص نباشد آسیب‌پذیری آدمی بیشتر می‌شود.

نویسنده:ابوالقاسم بشیری





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین