توضیحی درباره اختلالات روانی بدهید و بیان کنید چگونه میتوان فهمید فردی دچار اختلال روانی و رفتاری است؟ قبل از پرداختن به اختلالات روانی، بایسته است مقدمهای در این زمینه ذکر شود؛ اکثر ما دورانی از احساس اضطراب، افسردگی، رنجیدگی و احساس کهتری یا بیکفایتی در روبهرو شدن با مشکلات زندگی را تجربه کردهایم... . به فرموده قرآن (ما انسان را در رنج آفریدیم) بلد (90)، آیه 4.؛ یعنی انسان از آغاز زندگی حتی از آن لحظهای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع میشود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنجها را طی میکند تا متولد شود و بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکلتر دوران پیری با انواع مشقات و رنجها مواجه است و این طبیعت زندگی دنیاست و کسی که در دورههایی از زندگی، طعم تنهایی، شک به خویشتن و یأس را نچشیده باشد، باید او را استثنایی به شمار آورد. البته بیشتر مردم به رغم اینکه با مشکلات عدیدهای مواجه هستند، به اختلالهای روانی دچار نمیشوند؛ آنها به نحوی با مشکلات خود کنار میآیند و به فعالیت خود ادامه میدهند هلیگارد واتکینسون، زمینه روانشناسی، ج 2، ص 185 و 186، انتشارات رشد، چاپ هشتم.. اما در مقابل افرادی هستند که در برابر ناملایمات، فشارها و مشکلات، تسلیم و به اختلالهای روانی مبتلا میشوند و برای ادامه زندگی نیاز به کمک دارند. دانش روانپزشکی، روانشناسی بالینی و مشاوره و نیز ساخت و تولید داروهای روان گردان، همه به منظور کمک به افرادی است که در مقابل تنیدگیها و فشارهای زندگی، دچار مشکل شدهاند و تعادل روانی خود را از دست دادهاند. یکی از راههای شناخت افراد دارای اختلال روانی، رفتارهای نابهنجاری است که انجام میدهند. در اینجا این سؤال مطرح میشود که بر اساس چه ملاکهایی، رفتار بهنجار را از رفتار نابهنجار تمیز دهیم؟ در این مورد اتفاق نظر کلی وجود ندارد؛ اما بر اساس ویژگیهایی میتوان گفت که فرد واجد آنها دچار اختلال روانی است. این ویژگیها عبارت است از: 1. پریشانی شخصی ؛ افرادی که دچار اختلال روانی هستند، به شدت احساس رنج و ناراحتی میکنند. این گونه افراد مضطرب، افسرده یا تحریکاتی و تکانشی هستند و نمیتوانند رفتارهای خود را کنترل کنند. از این رو ممکن است دچار بیخوابی، بیاشتهایی و انواع دردهای بدنی باشند همان. و همواره از یک ناراحتی عمیق در زندگی خود رنج میبرند. 2. غیرانطباقی بودن رفتار ؛ یعنی رفتار آنها پیامدهای زیانباری برای فرد یا اجتماع دارد. مثل فردی که آنقدر مشروب میخورد که نمیتواند شغل خود را حفظ کند منظور این نیست که اگر کسی کم مشروب الکلی بخورد و بتواند شغل خود را حفظ کند آدم سالم و بهنجاری است. در فرهنگ اسلامی اگر کسی شراب بنوشد سفیه است. (فایُّ سفیهٍ اَسْفَه مِنْ شارب الخمر)؛ (بحارالانوار،ج 64، ص 264). یا فردی که چنان از جمعیت میترسد که نمیتواند با اتوبوس به محل کارش برود. 3. تخطّی از هنجارها ؛ هر جامعهای معیارهایی ویژه یا ارزشهایی برای رفتارهای قابل قبول دارد. اگر فرد به طور مشخص، از معیارهای پذیرفته شده جامعه منحرف گردد، ناهنجار تلقی میشود.این معیار مشکلاتی دارد از جمله اینکه رفتاری که در یک جامعه بهنجار تلقی میشود، ممکن است در جامعه دیگری نابهنجار به نظر آید. بنابراین معانی هنجاری از جامعهای به جامعه دیگر و از زمانی به زمان دیگر در یک جامعه فرق میکند. اینجا است که نیاز به معیارهایی جهان شمول داریم تا بر اساس آن مرز بهنجاری و نابهنجاری را تشخیص دهیم. به نظر میرسد ادیان ابراهیمی به ویژه دین اسلام که جامع همه ادیان الهی است بهترین برنامه جهان شمول در بر دارد و میتوان بر اساس آن قوانین کلی و معیارهای صحیح را استنباط کرد.. 4. مغایر بودن با اهداف ؛ معمولاً رفتار افراد نابهنجار، با اهدافشان ناسازگار است؛ مثلاً برای رهایی از بعضی مشکلات، اقدام به کارهایی میکنند که مشکلات آنها را دو چندان میکند. به عنوان نمونه برخی افراد برای رسیدن به آرامش روحی، به مواد مخدر یا الکل پناه میبرند!! 5. خطرناک بودن ؛ افراد نابهنجار برای خود و دیگران، یک تهدید به حساب میآید، زیرا کنترلی بر رفتار خود ندارند و هر لحظه ممکن است به اقدام خطرناکی دست بزنند. 6. نداشتن فهم و درک صحیح؛ افراد نابهنجار علیرغم اینکه ابزار شناخت حقیقت را دارند اما از نیروی تعقل و تفکر و خردورزی استفاده نمیکنند. (لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها)؛اعراف (7)، آیه 179.. قرآن کریم با تعبیرهای مختلف به این حقیقت اشاره میکند و میفرماید انسانهای ناسالم و افراد غیرمؤمن، دارای درک، فهم و تعقل نیستند. (صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ)؛ به عبارت دیگر در نگرش اسلامی؛ حماقت، سفاهت و کودنی از نشانههای نابهنجاری است (وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ)؛ (هیچ کس از دین ابراهیم (توحید) رویگردان نمیشود مگر کسی که نفس خود را خوار کند) همان.. ر.ک: ابوترابی، علی، نقد بهنجاری از دیدگاه روانشناسی با نگرش به منابع اسلامی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1386.. نویسنده:ابوالقاسم بشیری
توضیحی درباره اختلالات روانی بدهید و بیان کنید چگونه میتوان فهمید فردی دچار اختلال روانی و رفتاری است؟
توضیحی درباره اختلالات روانی بدهید و بیان کنید چگونه میتوان فهمید فردی دچار اختلال روانی و رفتاری است؟
قبل از پرداختن به اختلالات روانی، بایسته است مقدمهای در این زمینه ذکر شود؛ اکثر ما دورانی از احساس اضطراب، افسردگی، رنجیدگی و احساس کهتری یا بیکفایتی در روبهرو شدن با مشکلات زندگی را تجربه کردهایم... .
به فرموده قرآن (ما انسان را در رنج آفریدیم) بلد (90)، آیه 4.؛ یعنی انسان از آغاز زندگی حتی از آن لحظهای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع میشود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنجها را طی میکند تا متولد شود و بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکلتر دوران پیری با انواع مشقات و رنجها مواجه است و این طبیعت زندگی دنیاست و کسی که در دورههایی از زندگی، طعم تنهایی، شک به خویشتن و یأس را نچشیده باشد، باید او را استثنایی به شمار آورد. البته بیشتر مردم به رغم اینکه با مشکلات عدیدهای مواجه هستند، به اختلالهای روانی دچار نمیشوند؛ آنها به نحوی با مشکلات خود کنار میآیند و به فعالیت خود ادامه میدهند هلیگارد واتکینسون، زمینه روانشناسی، ج 2، ص 185 و 186، انتشارات رشد، چاپ هشتم.. اما در مقابل افرادی هستند که در برابر ناملایمات، فشارها و مشکلات، تسلیم و به اختلالهای روانی مبتلا میشوند و برای ادامه زندگی نیاز به کمک دارند. دانش روانپزشکی، روانشناسی بالینی و مشاوره و نیز ساخت و تولید داروهای روان گردان، همه به منظور کمک به افرادی است که در مقابل تنیدگیها و فشارهای زندگی، دچار مشکل شدهاند و تعادل روانی خود را از دست دادهاند.
یکی از راههای شناخت افراد دارای اختلال روانی، رفتارهای نابهنجاری است که انجام میدهند. در اینجا این سؤال مطرح میشود که بر اساس چه ملاکهایی، رفتار بهنجار را از رفتار نابهنجار تمیز دهیم؟
در این مورد اتفاق نظر کلی وجود ندارد؛ اما بر اساس ویژگیهایی میتوان گفت که فرد واجد آنها دچار اختلال روانی است. این ویژگیها عبارت است از:
1. پریشانی شخصی ؛ افرادی که دچار اختلال روانی هستند، به شدت احساس رنج و ناراحتی میکنند. این گونه افراد مضطرب، افسرده یا تحریکاتی و تکانشی هستند و نمیتوانند رفتارهای خود را کنترل کنند. از این رو ممکن است دچار بیخوابی، بیاشتهایی و انواع دردهای بدنی باشند همان. و همواره از یک ناراحتی عمیق در زندگی خود رنج میبرند.
2. غیرانطباقی بودن رفتار ؛ یعنی رفتار آنها پیامدهای زیانباری برای فرد یا اجتماع دارد. مثل فردی که آنقدر مشروب میخورد که نمیتواند شغل خود را حفظ کند منظور این نیست که اگر کسی کم مشروب الکلی بخورد و بتواند شغل خود را حفظ کند آدم سالم و بهنجاری است. در فرهنگ اسلامی اگر کسی شراب بنوشد سفیه است. (فایُّ سفیهٍ اَسْفَه مِنْ شارب الخمر)؛ (بحارالانوار،ج 64، ص 264). یا فردی که چنان از جمعیت میترسد که نمیتواند با اتوبوس به محل کارش برود.
3. تخطّی از هنجارها ؛ هر جامعهای معیارهایی ویژه یا ارزشهایی برای رفتارهای قابل قبول دارد. اگر فرد به طور مشخص، از معیارهای پذیرفته شده جامعه منحرف گردد، ناهنجار تلقی میشود.این معیار مشکلاتی دارد از جمله اینکه رفتاری که در یک جامعه بهنجار تلقی میشود، ممکن است در جامعه دیگری نابهنجار به نظر آید. بنابراین معانی هنجاری از جامعهای به جامعه دیگر و از زمانی به زمان دیگر در یک جامعه فرق میکند. اینجا است که نیاز به معیارهایی جهان شمول داریم تا بر اساس آن مرز بهنجاری و نابهنجاری را تشخیص دهیم. به نظر میرسد ادیان ابراهیمی به ویژه دین اسلام که جامع همه ادیان الهی است بهترین برنامه جهان شمول در بر دارد و میتوان بر اساس آن قوانین کلی و معیارهای صحیح را استنباط کرد..
4. مغایر بودن با اهداف ؛ معمولاً رفتار افراد نابهنجار، با اهدافشان ناسازگار است؛ مثلاً برای رهایی از بعضی مشکلات، اقدام به کارهایی میکنند که مشکلات آنها را دو چندان میکند. به عنوان نمونه برخی افراد برای رسیدن به آرامش روحی، به مواد مخدر یا الکل پناه میبرند!!
5. خطرناک بودن ؛ افراد نابهنجار برای خود و دیگران، یک تهدید به حساب میآید، زیرا کنترلی بر رفتار خود ندارند و هر لحظه ممکن است به اقدام خطرناکی دست بزنند.
6. نداشتن فهم و درک صحیح؛ افراد نابهنجار علیرغم اینکه ابزار شناخت حقیقت را دارند اما از نیروی تعقل و تفکر و خردورزی استفاده نمیکنند. (لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها)؛اعراف (7)، آیه 179..
قرآن کریم با تعبیرهای مختلف به این حقیقت اشاره میکند و میفرماید انسانهای ناسالم و افراد غیرمؤمن، دارای درک، فهم و تعقل نیستند. (صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ)؛ به عبارت دیگر در نگرش اسلامی؛ حماقت، سفاهت و کودنی از نشانههای نابهنجاری است (وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ)؛ (هیچ کس از دین ابراهیم (توحید) رویگردان نمیشود مگر کسی که نفس خود را خوار کند) همان..
ر.ک: ابوترابی، علی، نقد بهنجاری از دیدگاه روانشناسی با نگرش به منابع اسلامی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1386..
نویسنده:ابوالقاسم بشیری
- [سایر] چرا برخی افراد دچار اختلال روانی میشوند؟
- [سایر] آیا میتوان از بازی برای اصلاح اختلالات رفتاری کودک استفاده کرد؟
- [آیت الله اردبیلی] حکم نماهایی که از لحاظ روانشناسی انسان را دچار بعضی هیجانات و اختلالات روانی در دراز مدت می¬کند چیست؟
- [سایر] نامزدم رفتارهایی دارد که در تعادل روحیاش تردید کردهام. از کجا میتوان فهمید که شخص تعادل روحی - روانی ندارد؟
- [سایر] سلام،بیماری کاتاتونیک شکلی از اسکیزوفرنیا هست،یا کاتاتونیک طیف گسترده ای از بیماریهای روانی است،و تنها مختص اسکیزوفرنیا نیست،خیلی از بیماران روانی که علامتهای کاتاتونیک را بروز میدهند حتما دچار اسکیزوفرنی نیست،مثل پارانوئید،که هم نوع اسکیزوفرنی دارد و هم اختلال شخصیت است،حالا آیا کاتاتونیک هم اینچنین است یا کاتاتونیک فقط مختص اسکیزوفرنیا است؟با تشکر.
- [سایر] به نظر من همجنس گرایی به هیچ عنوان اختلال یا بیماری نیست؛ چون در سال 1973 از لیست اختلالات در انجمن روانشناسان دنیا حذف شده. حالا اینکه فردی از دینی پیروی می کنه که این پدیده رو ممنوع می دونه یک بحث شخصیه. اما با یک جستجوی ساده انگلیسی در گوگل می تونید بخونید که چرا و در چه تاریخی انجمن بین المللی روانشناسان دنیا و آمریکا آن را از بیماری ها و اختلالات حذف کردند. حالا جواب شما چیست؟
- [سایر] با سلام اینجانب پسری دارم با 20سال سن دانشجوی رشته کامپیوتر در شهرستان دچار اختلالات رفتاری شده از جمله استفاده از کامپیوتر به صورت شبانه روزی ویا تیک های عصبی معمولا شبها تا صبح بیدار است وروزها می خوابد به حرفهای ما هم توجه نمی کند وپرخاشگری میکند و....ا لطف فرمایید وراهنمایی کنید با کمال تشکرواحترام
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید اینجانب از ابتدای مهر 88 که ئارد دانشگاه شده ام ودر شهر دیگری تحصیل می کنم که از خانواده دور هستم ودر حین خواب شروع به حرف زدن میکنم و حتی وقتی که به شهرم باز می گردم دچار این اختلال می شوم البته من خودم نمی دانستم که دچار چنین اختلالی شدم دوستانم به من گفته اند راه حل این اختلال چیست و آیا مشکلی ایجاد می کند البته در خواب هم زیاد جابه جا می شوم و در طی این مدت هم دچار بدبینی و پرخاشگری شده ام و استرس هم زیاد است که وقتی دچار استرس می شوم دچار تعریق زیاد بدن ویخ کردن بدن لرزش دست وپا می شوم لطفا هر چه سریعتر پاسخ اینجانب را بدهید با تشکر
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنی به صورت مزمن مبتلا به جنون دائم یا ادواری بوده، و سوابق جنون و بستری شدن در بیمارستان روانی را از شوهر مخفی نگاه داشته، و حتّی پس از طرح دعوا از طرف مرد، نیز موضوع را انکار نموده است. مرد پس از ازدواج و دخول و گذشت چند سال، از نوع بیماری و سوابق بستری شدن قبلی زوجه در بیمارستان آگاهی نسبی یافته، و بلافاصله پس از اطّلاع، ضمن مشورت با حقوقدانها، اقدام به فسخ نکاح می نماید. حال اگر بیماری فوق توسّط کمیسیون پزشکی قانونی به صورت زیر تأیید گردد: (زوجه دارای سابقه اختلال روانی و واجد علائم جنون حدّاقلّ از سال 1367 (شش سال قبل از ازدواج) بوده، و در حال حاضر نیز دچار عوارض مزمن بیماری است.) در فرض مسأله آیا مرد حقّ فسخ دارد، و به زن مهریّه ای تعلّق می گیرد؟
- [سایر] سلام.باتشکر و سپاس فراوان از لطف شما.من و همسرم با یک مراسم بسیار ساده با هم ازدواج نمودیم. اعتقادم این بود که هر کس برای رضای خداوند ساده بگیرد خود خداوند ان زندگی را تضمین میکند. تمام تجملات را حذف کردیم. بسیار خاطره انگیز و زیبا ولی بینهایت ساده و بیتکلف. با شادی تمام زندگی را شروع کردیم.ایشان بسیار فرد خوبی است. من خیلی او را دوست دارم. پس از ان تصمیم به بچه دار شدن نمودیم.و با عنایت حق تعالی صاحب فرزند سالم و زیبایی شدیم. اما متاسفانه پس از ان من دچار ناراحتی و اختلالات روحی روانی شدیدی شدم . 1 سال است که تحت معالجه هستم. و پس از ان افسردگی . اکنون نزد پدر و مادرم زندگی میکنم. خب حالا دیگر تحمل هیچ چیز را ندارم. فقط شما بگویید چرا؟ همه چیز در استانه از هم پاشیدن است. واقعا چرا؟ من هر چه فکر میکنم نمیفهمم واقعا مصلحت خداوند چیست؟ چرا زندگی خوب من این گونه متزلزل شده ؟