دوستی دارم که یک سال از من کوچکتر است. ما در یک مدرسه بودیم و الان حدود یک سال و نیم است که وارد دانشگاه شده و با من هم رشته ای است و در فواصل مختلف میاد که من درس یادش بدم؛ به همین واسطه خیلی رابطه مان صمیمی شده و تقریبا به هم وابسته شدیم. چند باری می خواستم رابطه دوستی مان را کم کنم ولی او با عناوین مختلف که چرا محل نمی ذاری و یا اگه کاری کردم ببخشید، دوباره رابطه را زیاد کرده. گاهی هم وقتی با هم هستیم رطوبتی از من خارج میشه بدون اینکه کار حرامی انجام بدیم نمی دونم چیه؟ من هم دوستش دارم.خواهشمندم راه کار عملی و مصداقی برای حل این مسئله بفرمایید؟ ممنون.
دوستی دارم که یک سال از من کوچکتر است. ما در یک مدرسه بودیم و الان حدود یک سال و نیم است که وارد دانشگاه شده و با من هم رشته ای است و در فواصل مختلف میاد که من درس یادش بدم؛ به همین واسطه خیلی رابطه مان صمیمی شده و تقریبا به هم وابسته شدیم. چند باری می خواستم رابطه دوستی مان را کم کنم ولی او با عناوین مختلف که چرا محل نمی ذاری و یا اگه کاری کردم ببخشید، دوباره رابطه را زیاد کرده. گاهی هم وقتی با هم هستیم رطوبتی از من خارج میشه بدون اینکه کار حرامی انجام بدیم نمی دونم چیه؟ من هم دوستش دارم.خواهشمندم راه کار عملی و مصداقی برای حل این مسئله بفرمایید؟ ممنون. برادر گرامی، اهتمام شما به تطبیق رفتارها و اندیشه هایتان با چارچوبهای منطقی و محکم دین و دستاوردهای درست روانشناختی، قابل تقدیر است. ارتباط با شما را قدر می دانیم. دوست خوبم؛ تفسیر باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر بودن پل صراط همین است. گاهی فاصله محبت و شهوت، یک خط باریک است. عقل و ایمان حکم می کند در مورد علاقه به دوستانتان بسیار مراقب باشید. روح و جسم شما، امانتی است که قرار است سالهای سال شما را برای رسیدن به موفقیت ها و کمالات فراوان همراهی نماید. یک روح پاک و غیر وابسته به مخلوق، یک ذهن منطقی و آگاه و ایمانی چون کوه، شما را به اوج خوشبختی خواهند رساند؛ لذتهای مادی و معنوی ای که لایق آنهایید. دام های شیطان در این آخرالزمان، غفلت و لذت طلبی، بسیار پیچیده تر و لطیف تر شده است. گاهی دو حس عاطفی و جنسی، به شکل ناخودآگاه با یکدیگر تداخل می کنند و ضربات سختی بر پیکرۀ روح و اندیشۀ فرد وارد می آورد؛ ضمن اینکه آیندۀ معنوی و مادی وی را تحت تاثیر منفی خود قرار خواهد داد. در ادامه بیشتر در مورد رابطه دوستی و آسیبهای افراط در آن با شما سخن می گوییم. دوست گرامی، بدون تردید انسان دارای یک سلسله نیازهای مادی و غیرمادی است و رشد و کمال او نیز در گرو ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست. یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. عواطف انسان از بدو تولد تا پایان عمر باید ارضا شود و الا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد، یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند. گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جذابیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود. لازم به ذکر است جوانانی که از روحیه عاطفی بیشتری برخوردارند و اجتماعی تر و خونگرم هستند تحت تأثیر احساسات و عواطف دیگران بیشتر واقع می شوند. علاقه و وابستگی به دوستان تا وقتی که موجب اخلال در برنامه زندگی و کاری انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشکالی ندارد، بلکه اگر در راستای اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانه‌روی است و زیاده‌روی و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشکلات ذکر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشکلات آن فکر کنید و سعی کنید خود را قانع کنید که افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شماست. علاوه بر این که افراط در این گونه دوستی‌ها گاهی اثر عکس می‌گذارد و روابط دوست با انسان به جای گرمی به سردی می‌گراید. زیرا افراط موجب به وجود آمدن توقع زیاد می‌گردد و ممکن است یک طرف نتواند پاسخگوی این توقعات باشد. همچنین تذکر این نکته ضروری است که افراط در اینگونه وابستگی ها به زندگی آینده آنها به صورت جدی آسیب می رساند زیرا با هزینه کردن عواطف بیش از حد معمول با دوستان، باعث می شوند در آینده نتوانند روابط عاطفی و جنسی مطلوبی با همسر خود داشته باشند زیرا هر انسانی دارای یک منبع محدودی از انرژی روانی است و همین طور که توانایی جسمانی او محدود است انرژی های روانی او نیز محدود است بنابراین باید این انرژی ها را به موقع، به تدریج و با احتیاط هزینه کرد. یکی دیگر از آسیب های خطرناک وابستگی های افراطی، ضعیف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زیرا افراد وابسته در تصمیم گیری های خود نیز به دیگران وابسته می شوند و نمی توانند به موقع و به نحو صحیح تصمیم بگیرند. پس در رابطه با مشکلی که دوستی شما با آن مواجه است توجه به چند نکته الزامی است : 1- دوست و دوست یابی از نیارهای واقعی زندگی است و دارای فلسفه خاصی است؛ اما آنچه مهم است این است که در این راستا همچون دیگرجنبه‌های زندگی رعایت اعتدال لازم و ضروری است. به عبارت دیگر علاقه به دوست، احساسی پاک و لطیف است، اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند. ولی به نظر می‌رسد عقل و منطق این مقدار ابراز علاقه را تایید نکند. 2- انسان در برابر هر یک از نعمت‌های الهی - از جمله دوست خوب - همواره باید بداند که بالاخره روزی آن را از دست خواهد داد. بنابراین دل سپاری در برابر هر چیز باید به گونه‌ای باشد که فقدانش موجب آزار انسان نگردد. 3- سعی کنید نسبت به دشواری دوری از دوستان خونسرد باشید. مسلما به تدریج رنج این فراق کاهش خواهد یافت و عادی خواهد شد. 4- روابط اجتماعی خود را افزایش دهید تا عمل جانشینی به طور عادی انجام گیرد. 5- با سوق دادن خود به مسایل معنوی می توانید از این گذرگاه به راحتی عبور کنید. 6- می توانید به صورت تدریجی از دوستان خود جدا شوید این کار را می توان با محدود کردن روابط، کم کردن ملاقات های یکدیگر و در نهایت ترک رابطه انجام داد. 7- در صورت ترک دوستی، از امور و یا نشانه هایی که شما را به یاد دوستتان می اندازد اجتناب کنید. 8- نکته مهم در صورت ترک رابطه این است که باید جدایی به صورت غیر ملموس و کاملا طبیعی اتفاق بیفتد و علت آن را حتی دوست شما نفهمد. 9- بدانید دوستی های غیر متعادل که دربالا به آن اشاره شد انسان را از همه مسایل، اعم از اجتماعی ،اقتصادی ،تحصیلی و...عقب می اندازد. 10- خداوند هر کس را به نحوی می آزماید و شاید آزمون شما تصمیم گیری درباره همین مورد حساس باشد پس بدانید نمرات بالا در امتحان باعث آرامش و شادی همیشگی درون و روان انسان خواهد شد. 11- افکار خود را کنترل کرده و اشتغالات ذهنی مفید برای خود فراهم کنید. 12. حالت شما تا حدودی از مظاهر تجرد در جوانی است و اقدام به ازدواج، رابطه دوستی را به تعادل خواهد رساند. برادر محترم، همراهی با شما در عبور از ناملایمات و ابهامات زندگی، افتخاریست که خداوند را برآن شاکریم. موفق باشید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. نویسنده : عباسعلی هراتیان
عنوان سوال:

دوستی دارم که یک سال از من کوچکتر است. ما در یک مدرسه بودیم و الان حدود یک سال و نیم است که وارد دانشگاه شده و با من هم رشته ای است و در فواصل مختلف میاد که من درس یادش بدم؛ به همین واسطه خیلی رابطه مان صمیمی شده و تقریبا به هم وابسته شدیم. چند باری می خواستم رابطه دوستی مان را کم کنم ولی او با عناوین مختلف که چرا محل نمی ذاری و یا اگه کاری کردم ببخشید، دوباره رابطه را زیاد کرده. گاهی هم وقتی با هم هستیم رطوبتی از من خارج میشه بدون اینکه کار حرامی انجام بدیم نمی دونم چیه؟ من هم دوستش دارم.خواهشمندم راه کار عملی و مصداقی برای حل این مسئله بفرمایید؟ ممنون.


پاسخ:

دوستی دارم که یک سال از من کوچکتر است. ما در یک مدرسه بودیم و الان حدود یک سال و نیم است که وارد دانشگاه شده و با من هم رشته ای است و در فواصل مختلف میاد که من درس یادش بدم؛ به همین واسطه خیلی رابطه مان صمیمی شده و تقریبا به هم وابسته شدیم. چند باری می خواستم رابطه دوستی مان را کم کنم ولی او با عناوین مختلف که چرا محل نمی ذاری و یا اگه کاری کردم ببخشید، دوباره رابطه را زیاد کرده. گاهی هم وقتی با هم هستیم رطوبتی از من خارج میشه بدون اینکه کار حرامی انجام بدیم نمی دونم چیه؟ من هم دوستش دارم.خواهشمندم راه کار عملی و مصداقی برای حل این مسئله بفرمایید؟ ممنون.

برادر گرامی، اهتمام شما به تطبیق رفتارها و اندیشه هایتان با چارچوبهای منطقی و محکم دین و دستاوردهای درست روانشناختی، قابل تقدیر است. ارتباط با شما را قدر می دانیم.
دوست خوبم؛ تفسیر باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر بودن پل صراط همین است. گاهی فاصله محبت و شهوت، یک خط باریک است. عقل و ایمان حکم می کند در مورد علاقه به دوستانتان بسیار مراقب باشید. روح و جسم شما، امانتی است که قرار است سالهای سال شما را برای رسیدن به موفقیت ها و کمالات فراوان همراهی نماید. یک روح پاک و غیر وابسته به مخلوق، یک ذهن منطقی و آگاه و ایمانی چون کوه، شما را به اوج خوشبختی خواهند رساند؛ لذتهای مادی و معنوی ای که لایق آنهایید. دام های شیطان در این آخرالزمان، غفلت و لذت طلبی، بسیار پیچیده تر و لطیف تر شده است. گاهی دو حس عاطفی و جنسی، به شکل ناخودآگاه با یکدیگر تداخل می کنند و ضربات سختی بر پیکرۀ روح و اندیشۀ فرد وارد می آورد؛ ضمن اینکه آیندۀ معنوی و مادی وی را تحت تاثیر منفی خود قرار خواهد داد. در ادامه بیشتر در مورد رابطه دوستی و آسیبهای افراط در آن با شما سخن می گوییم.
دوست گرامی، بدون تردید انسان دارای یک سلسله نیازهای مادی و غیرمادی است و رشد و کمال او نیز در گرو ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست. یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. عواطف انسان از بدو تولد تا پایان عمر باید ارضا شود و الا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد، یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند.
گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جذابیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود. لازم به ذکر است جوانانی که از روحیه عاطفی بیشتری برخوردارند و اجتماعی تر و خونگرم هستند تحت تأثیر احساسات و عواطف دیگران بیشتر واقع می شوند.
علاقه و وابستگی به دوستان تا وقتی که موجب اخلال در برنامه زندگی و کاری انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشکالی ندارد، بلکه اگر در راستای اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانه‌روی است و زیاده‌روی و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشکلات ذکر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشکلات آن فکر کنید و سعی کنید خود را قانع کنید که افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شماست.
علاوه بر این که افراط در این گونه دوستی‌ها گاهی اثر عکس می‌گذارد و روابط دوست با انسان به جای گرمی به سردی می‌گراید. زیرا افراط موجب به وجود آمدن توقع زیاد می‌گردد و ممکن است یک طرف نتواند پاسخگوی این توقعات باشد.
همچنین تذکر این نکته ضروری است که افراط در اینگونه وابستگی ها به زندگی آینده آنها به صورت جدی آسیب می رساند زیرا با هزینه کردن عواطف بیش از حد معمول با دوستان، باعث می شوند در آینده نتوانند روابط عاطفی و جنسی مطلوبی با همسر خود داشته باشند زیرا هر انسانی دارای یک منبع محدودی از انرژی روانی است و همین طور که توانایی جسمانی او محدود است انرژی های روانی او نیز محدود است بنابراین باید این انرژی ها را به موقع، به تدریج و با احتیاط هزینه کرد.
یکی دیگر از آسیب های خطرناک وابستگی های افراطی، ضعیف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زیرا افراد وابسته در تصمیم گیری های خود نیز به دیگران وابسته می شوند و نمی توانند به موقع و به نحو صحیح تصمیم بگیرند.

پس در رابطه با مشکلی که دوستی شما با آن مواجه است توجه به چند نکته الزامی است :
1- دوست و دوست یابی از نیارهای واقعی زندگی است و دارای فلسفه خاصی است؛ اما آنچه مهم است این است که در این راستا همچون دیگرجنبه‌های زندگی رعایت اعتدال لازم و ضروری است. به عبارت دیگر علاقه به دوست، احساسی پاک و لطیف است، اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند. ولی به نظر می‌رسد عقل و منطق این مقدار ابراز علاقه را تایید نکند.
2- انسان در برابر هر یک از نعمت‌های الهی - از جمله دوست خوب - همواره باید بداند که بالاخره روزی آن را از دست خواهد داد. بنابراین دل سپاری در برابر هر چیز باید به گونه‌ای باشد که فقدانش موجب آزار انسان نگردد.
3- سعی کنید نسبت به دشواری دوری از دوستان خونسرد باشید. مسلما به تدریج رنج این فراق کاهش خواهد یافت و عادی خواهد شد.
4- روابط اجتماعی خود را افزایش دهید تا عمل جانشینی به طور عادی انجام گیرد.
5- با سوق دادن خود به مسایل معنوی می توانید از این گذرگاه به راحتی عبور کنید.
6- می توانید به صورت تدریجی از دوستان خود جدا شوید این کار را می توان با محدود کردن روابط، کم کردن ملاقات های یکدیگر و در نهایت ترک رابطه انجام داد.
7- در صورت ترک دوستی، از امور و یا نشانه هایی که شما را به یاد دوستتان می اندازد اجتناب کنید.
8- نکته مهم در صورت ترک رابطه این است که باید جدایی به صورت غیر ملموس و کاملا طبیعی اتفاق بیفتد و علت آن را حتی دوست شما نفهمد.
9- بدانید دوستی های غیر متعادل که دربالا به آن اشاره شد انسان را از همه مسایل، اعم از اجتماعی ،اقتصادی ،تحصیلی و...عقب می اندازد.
10- خداوند هر کس را به نحوی می آزماید و شاید آزمون شما تصمیم گیری درباره همین مورد حساس باشد پس بدانید نمرات بالا در امتحان باعث آرامش و شادی همیشگی درون و روان انسان خواهد شد.
11- افکار خود را کنترل کرده و اشتغالات ذهنی مفید برای خود فراهم کنید.
12. حالت شما تا حدودی از مظاهر تجرد در جوانی است و اقدام به ازدواج، رابطه دوستی را به تعادل خواهد رساند.
برادر محترم، همراهی با شما در عبور از ناملایمات و ابهامات زندگی، افتخاریست که خداوند را برآن شاکریم.
موفق باشید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
نویسنده : عباسعلی هراتیان





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین