اگر به دختری قول ازدواج داده باشی و دو سال باهاش رابطه داشته باشی ولی الان پدرت مخالف باشه باید چکار کرد؟ پرسشگر گرامی از ارتباط و اعتماد شما به این مجموعه سپاسگزاریم؛ یکی از مهمترین ارکان مشاوره مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد، میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی، محیطی، شخصیتی، جنسیتی و ... ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد . چون ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما که در ارائه راهکارهای عملی دخیلند اطلاع نداریم برحسب وظیفه مطالب و رهنمودهایی را با توجه به مقدار آشنایی که از طریق متن ارسالیتان با وضعیت شما کسب می کنیم ارائه می دهیم و این شما هستید که باید با تطبیق آنها بر وضعیت خود برنامه مناسب را در پیش بگیرید. دوست گرامی قبل از پرداختن به پاسخ شما، توجهتان را به یک نکته مهم جلب می کنیم و آن اینکه : ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی انسان است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگی مشترک وقتی ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که عقربه روحیه ها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگی به ضعف و سستی می گراید و سرانجام گسسته می شود. ما در زندگی خود شاهد پدیدههای تلخ و درد آوری هستیم که دختران و پسران و خانوادههاشان را می آزارد و کاخ زندگی مشترک زوجین را فرو می پاشد. بیتردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بیاساس، عامل اصلی تحقق این پدیدهها به شمار می آید. بنابراین، اگر در گزینش همسر، اصول صحیح رعایت شود، بخش عظیمی از ناگواریها و نابسامانیها و مشکلات از میان می رود و زندگی جوانان پربارتر و زیباتر می شود. اکنون با توجه به وضعیتی که شما در آن هستید باید گفت : اولا به طور کلی، دوستی با جنس مخالف بدون عقد شرعی، شرعا گناه است؛ به علاوه، این دوستیها عوارض و پیامدهای ناگواری برای هر دو طرف به دنبال دارد و لذا باید از آن اجتناب نمود. ثانیا قول و قرار ازدواج که در این گونه روابط گذاشته میشود حتی اگر از صمیم قلب هم باشد پایه و اساس درستی ندارد چون دختر و پسر مزبور آشنایی کاملی از یکدیگر ندارند و درباره ازدواج درست فکر نکردهاند. بنابراین ابتدا و قبل از هر چیز ارتباطتان را با دختر مزبور قطع کنید و آنگاه سعی کنید اطلاعاتتان را در مورد ملاک های همسر مناسب، بالا ببرید ( در صورت تمایل می توانید این ملاکها را در مکاتبات بعدی از ما بخواهید). سپس به دور از احساسات و هیجانات برخاسته از عشق و علاقه، ببینید وی چقدر از ملاکهای لازم را دارد. اگر وی شرایط لازم را ندارد سعی کنید او را فراموش کنید و به دنبال همسر مناسب خود باشید؛ اما اگر او واجد حداقل 60 تا 70 درصد معیارهای یک همسر مناسب است با استفاده از راهکارهای زیر برای راضی کردن والدینتان تلاش کنید. قبل از بیان راهکارها باید گفت مخالفت والدین با ازدواج فرزندانشان دلایلی دارد که ابتدا به آن ها اشاره می کنیم. دو نوع دلیل برای مخالفتها وجود دارد : الف) مخالفت بر پایه تعصّب و بدون منطق گاهی پدر و مادرها بدون در نظر گرفتن خواستههای منطقی فرزندانشان و به صرف علاقه، برای کودکان دیروزشان تصمیم میگیرند؛ مثلاً چون از قبل، زوج دیگری را برای پسر خود و یا مردی را برای دختر خود پیشبینی کردهاند، نامزد مورد نظر آن ها را نمیپذیرند. البته همیشه مخالفتها برای ازدواج به این خاطر نیست که خانواده، شخص دیگری را در نظر دارد؛ بلکه گاهی دلایل دیگری دارند. ب) مخالفت بر پایه شناخت و منطق گاهی اوقات، دلیل مخالفت خانوادهها، کاملاً اصولی و منطقی است. پدر و مادرها به شناخت دقیقی از روحیات فرزند خود و مقتضیات زمان و تجربیات زندگی دست یافتهاند و با تکیه بر دانستههای خود، ابراز مخالفت میکنند. بله، گاهی مخالفتها اصلاً بر سر افراد نیست؛ بلکه خانواده، معتقد است که جوان آنها هنوز آمادگی لازم برای ازدواج را ندارد. گاهی نیز مخالفت خانواده، به دلیل شخص منتخب فرد است. هم کُفو بودن، ایمان و داشتن شرایطی که بتواند زوجین را به تفاهم برساند، نکاتی است که مدّ نظر خانوادههاست؛ ولی جوانان به آن، دقّت کافی ندارند. سطح تحصیلات طرفین، فرهنگ خانوادهها، اعتقادات شخصی و... معیارهایی است که بعضاً از سوی جوانان، ساده در نظر گرفته میشوند، امّا میتوانند نتایج شگفتآوری را در خانواده به همرا داشته باشد. در ادامه گفتنی است در صورت مخالفت والدین در زمینه ازدواج دو گام اساسی باید برداشته شود : گام اوّل؛ گفتگو اوّلین گام برای حلّ اختلافات پیش آمده، یک گفتگوی دوستانه است. فراموش نکنید گفتگویی میتواند نتیجه بخش باشد که در یک فضای آرام و خالی از هر گونه پیش زمینه ذهنی باشد. شما میتوانید در صورت لزوم، از یکی از ریشسفیدان خانواده که در موضوع مورد اختلاف، کاملاً بیطرف بوده است، دعوت کنید که در جلسه شما حضور داشته باشد و یا اصل جلسه را راهاندازی نماید. شما میخواهید با عزیزانتان در خصوص سرنوشت خود صحبت کنید. کسانی که تنها به خاطر علاقهای که به شما دارند، با شما مخالفت میکنند؛ پس سعی کنید قلبتان را از کدورتهای پیش آمده پاک کنید و همگی را به حساب دلواپسی خانواده بگذارید. و سه نکته را فراموش نکنید : الف) ذهنتان را از کدورتهای قبلی پاک کنید. ب) به خاطر داشته باشید که آنها به شما علاقهمند هستند. ج) به دنبالِ یافتن راه حل باشید، نه مقصّر جلوه دادن یکدیگر. گام دوم؛ نتیجه بگیرید مطمئن باشید اگر جلسهای با حفظ ویژگیهایی که گفتیم، به راه بیندازید، به نتایج بسیار قابل قبولی دست خواهید یافت، موقعیت خود را به خوبی خواهید شناخت و در خصوص تصمیماتی که گرفتهاید به نتیجه قطعی خواهید رسید. اگر مطمئن شوید که مخالفت خانواده، بدون منطق و دلیل است، دیگر مواضع را نیز به خوبی بررسی کنید. این که آیا فردی را که به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کردهاید، به خوبی میشناسید؟ آیا در مورد او با دیدگاه منطق، به اطمینان کامل رسیدهاید؟ آیا خود را نیز به خوبی شناختهاید؟ آیا برای پذیرفتن مسئولیت آینده، آمادگی کامل دارید؟ آیا سایر شرایط زندگی خود را نیز سنجیدهاید؟ آیا قادرید بدون رضایت خانوادهاتان ازدواج کنید و تشکیل زندگی بدهید؟ آیا توانایی اداره زندگی بدون پشتوانه همه جانبه والدین خود را دارید؟ با خودتان صادق باشید و به تمامی این سؤالات پاسخ بدهید. سعی کنید تمامی شرایط را در ذهن خود مجسّم کنید و به طور ملموس، آنچه را که باید تجربه کنید، حس نمایید و اگر به این نتیجه رسیدید که نمیتوانید کاملاً منطقی تصمیم بگیرید سعی کنید بیش از این، خود و اطرافیانتان را آزرده خاطر نسازید. در تمام این مدّت، سعی کنید که جزئیات را فراموش نکنید. نکات مهم و کلیدی : 1- ای کاش ما دلیل مخالفت خانواده تان را می دانستیم، لذا با فرض هر دو حالت (که به آن ها اشاره شد) عرضه می داریم که اگر دلیل آنها برای مخالفت یک دلیل درست و عاقلانه است، پس، از آنها حرف شنوی داشته باشید و مبادا بی احترامی کنید. اما اگر دلیل والدینتان قانع کننده و درست نبود به راهکارهای مذکور عمل نمایید. 2- در اولین گام از افراد آشنا و دارای نفوذ کلام و مورد اعتماد به عنوان واسطه کمک بگیرید تا از کانال ایشان رضایت والدینتان فراهم گردد. برای این کار شخصی چون عمو، دایی و یا هر کس که بزرگ فامیل است و والدینتان از او حرف شنوی دارند را واسطه کنید تا با والدینتان صحبت کنند و آنها را راضی کنند تا امکان ازدواج شما را فراهم نمایند. اگر هم از جهت اقتصادی شرایط امکان پذیر نیست، می توانید فعلا با مراسم ساده ای عقد ازدواج را اجرا کنید و عروسی را به سال های بعد موکول نمایید. لازم است واسطه، فردی کاردان و دلسوز باشد که هم مشکل شما را خوب درک کند و هم بتواند خانواده تان را برای این کار قانع سازد. 3- در این مدت خودتان با والدینتان چک و چونه نزنید و با تمام ارادت قلبی به آنها احترام بگذارید و کار را به واسطه ها واگذار نمایید تا آنها به شکلی قطعی و یا مشروط، رضایت آنها را بدست آورند. 4- تاکید می کنیم قبل از تمام این امور از وجود شرایط همسر ایده آل در دختر مورد نظرتان اطمینان پیدا کنید .دوستی های قبلی را رها و در صدد بررسی شرایط در ایشان برآیید. 5- جلب رضایت والدین با کسب مشورت و اخذ نظر آنها موجب می شود درصد خطا در انتخاب همسر کاهش یافته ، میزان ضرر و بروز پیامدهای منفی بسیار تقلیل یابد و همچنین برخورداری از حمایت روحی و بهره مندی از تجارب والدین و حمایت آن ها از فرزندان در حوادث و رخدادهای بحرانی به خصوص حوادثی که حتی علوم از بیان آنها و راه حل آنها عاجز است بسیار موثر و راهگشا خواهد بود. 6- تا رضایت والدین فراهم نشده و قبل از آن از وجود شرایط همسر مناسب در او اطمینان پیدا نکردید هیچ قول و قرار دیگری نگذاشته و به هم وعده ندهید و حتی ارتباط را هم قطع کنید که در فضای ارتباط عاطفی نمی توان تصمیم عاقلانه گرفت. 7- اگر اختلاف شما و خانواده در مشخصات سلیقه ای بود نه اساسی، سعی کنید آنها را راضی نمایید و اگر در شرایط اساسی اختلاف داشتید تابع نظر آنها باشید چرا که نمی توان ازدواج کرد و والدین را از خود راند. 8- برای راضی کردن والدینتان نکات مثبت و برجسته دختر مورد نظر را برایشان توضیح دهید و بگویید بدلیل دارا بودن این صفات وی می تواند همسر مناسبی برای شما باشد. 9- در نهایت این که اگر کفویت بین شما و ایشان وجود ندارد او را فراموش کرده و با این کار آرامش و سعادت زندگی آینده خود را تضمین کنید، و فراموش نکنید اگر چه این جدایی ها در ابتدا سخت و شکننده می باشد اما با در نظر گرفتن عواقب جبران ناپذیر ازدواج نامناسب، تحمل آن آسان تر خواهد شد. موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید. نویسنده : فاطمه سادات حسین پور
اگر به دختری قول ازدواج داده باشی و دو سال باهاش رابطه داشته باشی ولی الان پدرت مخالف باشه باید چکار کرد؟
اگر به دختری قول ازدواج داده باشی و دو سال باهاش رابطه داشته باشی ولی الان پدرت مخالف باشه باید چکار کرد؟
پرسشگر گرامی از ارتباط و اعتماد شما به این مجموعه سپاسگزاریم؛ یکی از مهمترین ارکان مشاوره مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد، میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی، محیطی، شخصیتی، جنسیتی و ... ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد .
چون ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما که در ارائه راهکارهای عملی دخیلند اطلاع نداریم برحسب وظیفه مطالب و رهنمودهایی را با توجه به مقدار آشنایی که از طریق متن ارسالیتان با وضعیت شما کسب می کنیم ارائه می دهیم و این شما هستید که باید با تطبیق آنها بر وضعیت خود برنامه مناسب را در پیش بگیرید.
دوست گرامی قبل از پرداختن به پاسخ شما، توجهتان را به یک نکته مهم جلب می کنیم و آن اینکه : ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی انسان است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگی مشترک وقتی ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که عقربه روحیه ها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگی به ضعف و سستی می گراید و سرانجام گسسته می شود. ما در زندگی خود شاهد پدیدههای تلخ و درد آوری هستیم که دختران و پسران و خانوادههاشان را می آزارد و کاخ زندگی مشترک زوجین را فرو می پاشد. بیتردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بیاساس، عامل اصلی تحقق این پدیدهها به شمار می آید. بنابراین، اگر در گزینش همسر، اصول صحیح رعایت شود، بخش عظیمی از ناگواریها و نابسامانیها و مشکلات از میان می رود و زندگی جوانان پربارتر و زیباتر می شود.
اکنون با توجه به وضعیتی که شما در آن هستید باید گفت :
اولا به طور کلی، دوستی با جنس مخالف بدون عقد شرعی، شرعا گناه است؛ به علاوه، این دوستیها عوارض و پیامدهای ناگواری برای هر دو طرف به دنبال دارد و لذا باید از آن اجتناب نمود. ثانیا قول و قرار ازدواج که در این گونه روابط گذاشته میشود حتی اگر از صمیم قلب هم باشد پایه و اساس درستی ندارد چون دختر و پسر مزبور آشنایی کاملی از یکدیگر ندارند و درباره ازدواج درست فکر نکردهاند.
بنابراین ابتدا و قبل از هر چیز ارتباطتان را با دختر مزبور قطع کنید و آنگاه سعی کنید اطلاعاتتان را در مورد ملاک های همسر مناسب، بالا ببرید ( در صورت تمایل می توانید این ملاکها را در مکاتبات بعدی از ما بخواهید). سپس به دور از احساسات و هیجانات برخاسته از عشق و علاقه، ببینید وی چقدر از ملاکهای لازم را دارد. اگر وی شرایط لازم را ندارد سعی کنید او را فراموش کنید و به دنبال همسر مناسب خود باشید؛ اما اگر او واجد حداقل 60 تا 70 درصد معیارهای یک همسر مناسب است با استفاده از راهکارهای زیر برای راضی کردن والدینتان تلاش کنید. قبل از بیان راهکارها باید گفت مخالفت والدین با ازدواج فرزندانشان دلایلی دارد که ابتدا به آن ها اشاره می کنیم.
دو نوع دلیل برای مخالفتها وجود دارد :
الف) مخالفت بر پایه تعصّب و بدون منطق
گاهی پدر و مادرها بدون در نظر گرفتن خواستههای منطقی فرزندانشان و به صرف علاقه، برای کودکان دیروزشان تصمیم میگیرند؛ مثلاً چون از قبل، زوج دیگری را برای پسر خود و یا مردی را برای دختر خود پیشبینی کردهاند، نامزد مورد نظر آن ها را نمیپذیرند. البته همیشه مخالفتها برای ازدواج به این خاطر نیست که خانواده، شخص دیگری را در نظر دارد؛ بلکه گاهی دلایل دیگری دارند.
ب) مخالفت بر پایه شناخت و منطق
گاهی اوقات، دلیل مخالفت خانوادهها، کاملاً اصولی و منطقی است. پدر و مادرها به شناخت دقیقی از روحیات فرزند خود و مقتضیات زمان و تجربیات زندگی دست یافتهاند و با تکیه بر دانستههای خود، ابراز مخالفت میکنند. بله، گاهی مخالفتها اصلاً بر سر افراد نیست؛ بلکه خانواده، معتقد است که جوان آنها هنوز آمادگی لازم برای ازدواج را ندارد.
گاهی نیز مخالفت خانواده، به دلیل شخص منتخب فرد است. هم کُفو بودن، ایمان و داشتن شرایطی که بتواند زوجین را به تفاهم برساند، نکاتی است که مدّ نظر خانوادههاست؛ ولی جوانان به آن، دقّت کافی ندارند. سطح تحصیلات طرفین، فرهنگ خانوادهها، اعتقادات شخصی و... معیارهایی است که بعضاً از سوی جوانان، ساده در نظر گرفته میشوند، امّا میتوانند نتایج شگفتآوری را در خانواده به همرا داشته باشد.
در ادامه گفتنی است در صورت مخالفت والدین در زمینه ازدواج دو گام اساسی باید برداشته شود :
گام اوّل؛ گفتگو
اوّلین گام برای حلّ اختلافات پیش آمده، یک گفتگوی دوستانه است. فراموش نکنید گفتگویی میتواند نتیجه بخش باشد که در یک فضای آرام و خالی از هر گونه پیش زمینه ذهنی باشد. شما میتوانید در صورت لزوم، از یکی از ریشسفیدان خانواده که در موضوع مورد اختلاف، کاملاً بیطرف بوده است، دعوت کنید که در جلسه شما حضور داشته باشد و یا اصل جلسه را راهاندازی نماید. شما میخواهید با عزیزانتان در خصوص سرنوشت خود صحبت کنید. کسانی که تنها به خاطر علاقهای که به شما دارند، با شما مخالفت میکنند؛ پس سعی کنید قلبتان را از کدورتهای پیش آمده پاک کنید و همگی را به حساب دلواپسی خانواده بگذارید.
و سه نکته را فراموش نکنید :
الف) ذهنتان را از کدورتهای قبلی پاک کنید.
ب) به خاطر داشته باشید که آنها به شما علاقهمند هستند.
ج) به دنبالِ یافتن راه حل باشید، نه مقصّر جلوه دادن یکدیگر.
گام دوم؛ نتیجه بگیرید
مطمئن باشید اگر جلسهای با حفظ ویژگیهایی که گفتیم، به راه بیندازید، به نتایج بسیار قابل قبولی دست خواهید یافت، موقعیت خود را به خوبی خواهید شناخت و در خصوص تصمیماتی که گرفتهاید به نتیجه قطعی خواهید رسید.
اگر مطمئن شوید که مخالفت خانواده، بدون منطق و دلیل است، دیگر مواضع را نیز به خوبی بررسی کنید. این که آیا فردی را که به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کردهاید، به خوبی میشناسید؟ آیا در مورد او با دیدگاه منطق، به اطمینان کامل رسیدهاید؟ آیا خود را نیز به خوبی شناختهاید؟ آیا برای پذیرفتن مسئولیت آینده، آمادگی کامل دارید؟ آیا سایر شرایط زندگی خود را نیز سنجیدهاید؟ آیا قادرید بدون رضایت خانوادهاتان ازدواج کنید و تشکیل زندگی بدهید؟ آیا توانایی اداره زندگی بدون پشتوانه همه جانبه والدین خود را دارید؟
با خودتان صادق باشید و به تمامی این سؤالات پاسخ بدهید. سعی کنید تمامی شرایط را در ذهن خود مجسّم کنید و به طور ملموس، آنچه را که باید تجربه کنید، حس نمایید و اگر به این نتیجه رسیدید که نمیتوانید کاملاً منطقی تصمیم بگیرید سعی کنید بیش از این، خود و اطرافیانتان را آزرده خاطر نسازید. در تمام این مدّت، سعی کنید که جزئیات را فراموش نکنید.
نکات مهم و کلیدی :
1- ای کاش ما دلیل مخالفت خانواده تان را می دانستیم، لذا با فرض هر دو حالت (که به آن ها اشاره شد) عرضه می داریم که اگر دلیل آنها برای مخالفت یک دلیل درست و عاقلانه است، پس، از آنها حرف شنوی داشته باشید و مبادا بی احترامی کنید. اما اگر دلیل والدینتان قانع کننده و درست نبود به راهکارهای مذکور عمل نمایید.
2- در اولین گام از افراد آشنا و دارای نفوذ کلام و مورد اعتماد به عنوان واسطه کمک بگیرید تا از کانال ایشان رضایت والدینتان فراهم گردد. برای این کار شخصی چون عمو، دایی و یا هر کس که بزرگ فامیل است و والدینتان از او حرف شنوی دارند را واسطه کنید تا با والدینتان صحبت کنند و آنها را راضی کنند تا امکان ازدواج شما را فراهم نمایند. اگر هم از جهت اقتصادی شرایط امکان پذیر نیست، می توانید فعلا با مراسم ساده ای عقد ازدواج را اجرا کنید و عروسی را به سال های بعد موکول نمایید. لازم است واسطه، فردی کاردان و دلسوز باشد که هم مشکل شما را خوب درک کند و هم بتواند خانواده تان را برای این کار قانع سازد.
3- در این مدت خودتان با والدینتان چک و چونه نزنید و با تمام ارادت قلبی به آنها احترام بگذارید و کار را به واسطه ها واگذار نمایید تا آنها به شکلی قطعی و یا مشروط، رضایت آنها را بدست آورند.
4- تاکید می کنیم قبل از تمام این امور از وجود شرایط همسر ایده آل در دختر مورد نظرتان اطمینان پیدا کنید .دوستی های قبلی را رها و در صدد بررسی شرایط در ایشان برآیید.
5- جلب رضایت والدین با کسب مشورت و اخذ نظر آنها موجب می شود درصد خطا در انتخاب همسر کاهش یافته ، میزان ضرر و بروز پیامدهای منفی بسیار تقلیل یابد و همچنین برخورداری از حمایت روحی و بهره مندی از تجارب والدین و حمایت آن ها از فرزندان در حوادث و رخدادهای بحرانی به خصوص حوادثی که حتی علوم از بیان آنها و راه حل آنها عاجز است بسیار موثر و راهگشا خواهد بود.
6- تا رضایت والدین فراهم نشده و قبل از آن از وجود شرایط همسر مناسب در او اطمینان پیدا نکردید هیچ قول و قرار دیگری نگذاشته و به هم وعده ندهید و حتی ارتباط را هم قطع کنید که در فضای ارتباط عاطفی نمی توان تصمیم عاقلانه گرفت.
7- اگر اختلاف شما و خانواده در مشخصات سلیقه ای بود نه اساسی، سعی کنید آنها را راضی نمایید و اگر در شرایط اساسی اختلاف داشتید تابع نظر آنها باشید چرا که نمی توان ازدواج کرد و والدین را از خود راند.
8- برای راضی کردن والدینتان نکات مثبت و برجسته دختر مورد نظر را برایشان توضیح دهید و بگویید بدلیل دارا بودن این صفات وی می تواند همسر مناسبی برای شما باشد.
9- در نهایت این که اگر کفویت بین شما و ایشان وجود ندارد او را فراموش کرده و با این کار آرامش و سعادت زندگی آینده خود را تضمین کنید، و فراموش نکنید اگر چه این جدایی ها در ابتدا سخت و شکننده می باشد اما با در نظر گرفتن عواقب جبران ناپذیر ازدواج نامناسب، تحمل آن آسان تر خواهد شد.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
نویسنده : فاطمه سادات حسین پور
- [سایر] سلام من دختری هستم که از لحاظ روحی داغونم نمی دونم باید چکار کنم. درسم تموم شده ولی دوست پسرم به من قول داده بود که بیاد خواستگاریم. ولی نیومد من رو هم ترک کرد. از اونجایی که من باهاش رابطه داشتم داره داغونم می کنه.
- [سایر] با دختری که فکر می کردم دوستم داره بعد از 3 سال حالا که رفتم برای درخواست ازدواج هیچ واکنشی نشان نمیده باید چکار کنم؟
- [سایر] اگه والدین کسی که قراره باهاش ازدواج کنم بی سواد یا کم سواد باشه تاثیر داره تو زندگیم؟
- [سایر] سلام شبتون بخیر امیدوارم مثل همیشه سرحال و خندان باشید دختری 27 سال و مجردم تو مسئله ازدواج به مشکلات زیادی برخوردم اما الآن میخوام میخوام بدونم چجوری باید صبوری کنم تا خدا راضی باشه و به قول معروف صبر جمیل داشته باشم آیا اینکه با خدا درد دل کنم و گاهی گلایه یعنی صبور نیستم؟! بخدا خیلی دعا میکنم ولی خیلی سخت میگذره خیلی تنهام و کسی نیست که باهاش حرف بزنم واسه همین فقط با خودش حرف میزنم و کمک میخوام آیا باید بگم خدایا دستت درد نکنه، باشه اشکالی نداره که انقدر سختی میکشم، فدای سرت؟!
- [سایر] من 7 سال است که خواستگار دختری از اقوام و نزدیکان هستم، ولی پدرش مخالف است چون هر کس از دخترش خواستگاری می کند به خاطر جراحات جنگی که دارد حالش بد می شود و چون بهانه ای نداشت به ما گفت که دخترم را نظر کرده ام که شوهرش سید باشه . من می خواستم که مرا راهنمایی کنید آیا این کاری که پدرش می کند درست است یا نه ؟ من باید چکار کنم؟
- [سایر] شما در مورد سن ازدواج صحبت کردین اگر دختری خواستگار هم داشته باشه ولی خانواده ی سختگیری داشته باشه چکار باید کرد میدونم در این مورد صحبت کردین ولی ما باید به چه صورت با خانواده صحبت کنیم تا منطقی بر خورد کنن
- [سایر] آیا ازدواج با دختری که با پسری رابطه داشته درست است؟
- [سایر] من مدت شش سال است ازدواج کردم و به همسرم قول وفاداری دادم، حال اگر بدون اجازه همسرم با کسی رابطه جنسی داشته باشم چگونه است؟ چون احساس می کنم از جانب همسرم کاملا ارضا نمی شوم.
- [سایر] سلام میخواستم نقش دوستی با جنس مخالف را در نابسامانی های زوجیتی توضیح بدین چه ازدواج با خود اون فرد باشه چه با کسی دیگر
- [سایر] ... سلام آقای مرادی.من اولین باره که میام تو سایتتون.چقد خوبه که شما خداروشکر هستین..از زور گریه نمیتونم بنویسم.. من دختری 22 ساله دانشجو هستم.چادری.به قول مامانبزرگم سنگین میرمو سنگین میام.اما حالا باورم نمیشه من همون مریمم.چشم خلاصه میگم سرتونو درد نیارم.از همکلاسیام 2 ماه پیش به من پیشنهاد ازدواج داد.منم با وجود اینکه خانوادم با ازدواج زود من مخالفن ولی قبول کردم.ولی حالا اون آقا میگن که من هیچ شرایطی ندارم بیام به پدرت چی بگم؟من چکار کنم.اما رابطشو با من قطع نمیکنه.انگار خودمم نمیخوام که تموم بشه اما نمیخوام گناه کنم.تو ماه رمضون به خدای خودم قول دادم.اما من دارم گناه میکنم.با اس ام اس زدن بهش.با دیدنش.متاسفانه به اجبار هم که شده تو دانشگاه میبینمش.مقصر کیه؟منم که تو این سن به یه همزبونی غیر از پدر مادرم احتیاج دارم؟پدرو مادرمن که میگن ازدواج برام زوده؟یا اون آقا که شرایط مطلوبشو بهونه کرده؟تورو خدا بهم بگین چی کار کنم...