به ازدواج با کسی سخت علاقهمندم؛ ولی خانوادهام مخالفت میکنند! چگونه با او ارتباط برقرار کنم و حرف دلم را به او بگویم و خانوادهام را راضی سازم؟ این پرسش، در واقع حاوی سه سؤال است که ابتدا به پاسخ سؤال پایانی میپردازیم: موافقت و مخالفت والدین در ازدواج، از دیدگاههای مختلف و در چندین علم و دانش مورد بررسی قرار میگیرد و هر یک از این علوم، نیز به غرضی خاص و از دریچهای ویژه به آن مینگرند. به تعبیری دیگر این موضوع، یک بحث بین رشتهای است و در علم فقه، حقوق، روانشناسی و جامعهشناسی خانواده، مدنظر دانشمندان هر یک از این علوم است و در این میان آنچه هم اکنون مورد توجه است، بررسی ضرورت و تأثیر روانشناختی این عنصر، در تشکیل خانواده و انجام یک ازدواج موفق است. از دیدگاه روانشناختی، تأثیر موافقت و مخالفت والدین در ازدواج موفّق، به جایگاه والدین در نزد فرزندان خانواده بستگی دارد. بر اساس فرهنگ دینی و ایرانی، چون والدین یک تأثیر عمیق و به سزا در ذهن و خاطر فرزندان دارند و بعد از تشکیل خانواده، پشتوانه و استوانه خانواده تازه شکل گرفته محسوب میشوند؛ لذا همراهی نکردن آنها برای فرزندان، یک شکست محسوب میشود، در حالی که در فرهنگ غرب، فرزندان بعد از رسیدن به سن قانونی، حتی از حمایت عاطفی والدین بیبهرهاند و بر همین محرومیت خو گرفته و به سراغ شریک زندگی خود میروند؛ بدون آنکه والدین اطلاع داشته باشند. حال با عنایت به این جایگاه برجسته والدین و وابستگی روحی و عاطفی فرزندان در تمام سنین به والدین، نه تنها عدم مخالفت؛ بلکه موافقت والدین یک عنصر ضروری در ازدواج موفق است و چه بسا شرط انجام یک ازدواج موفق، رضایت و همراهی مستمر والدین با فرزندان است؛ چه اینکه بدون تحصیل رضایت آن دو، آنان در انجام یک عمل خطیر، بدون پشتوانه میباشند و این خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است. فرزندان ایرانی و مسلمان، با وجود فراهم بودن تمام شرایط یک ازدواج موفق، چون رضایت والدین را به همراه خود ندارند؛ کمتر میتوانند یک زندگی شیرین و همراه با پیشرفتی را پیش روی داشته باشند. از منظر روانشناختی، این قضیه را باید با نگاه به پیامدهای ناشی از نبود رضایت و همراهی صمیمانه والدین بررسی کرد که آیا ازدواج بدون موافقت والدین و حتی همراه با مخالفت آنان موفق خواهد بود؟ آیا این ازدواج از پیامدهای منفی مصون است؟ در یک کلام مخالفت والدین با ازدواج چه تأثیرات مثبت و یا منفی بر موفقیتآمیز بودن آن ازدواج دارد؟ میزان تأثیر این پدیده در موفقیت یک ازدواج، به نظام ارزشی و فرهنگ خانوادگی وابسته است و در این بین، هرگز نمیتوان نظام و فرهنگی را یافت که مخالفت والدین یا حتی بیگانه فرض کردن آنها، شرط موفقیت یک ازدواج باشد. از اینرو بهرهمندی از عنصر رضایت والدین، از نظر ارزشی و فرهنگی، حداقل یک پشتوانه روحی برای جوانان در مسیر ازدواج است؛ تا این راه را با اطمینان خاطر و پشت گرمی کامل طی کنند. ازدواج کردن - بدون توجه به عوامل دیگر مرتبط با آن - خود به خود همراه با دل نگرانی و اضطراب است و به واسطه مبهم بودن آینده آن و ناآشنا بودن دو طرف برای همدیگر، عملی رازآلود و معماگونه است. کمترین تأثیر روانشناختی این نوع مخالفت، آن است که به میزان دلبستگی روحی و روانی به والدین، به نگرانی و اضطراب یک جوان جویای اطمینان و سکون میافزاید و در صورتی که در نهانخانه اعتقادات خود برای دعا و نفرین والدین تأثیری ماورای اسباب طبیعی قائل شود، این پدیده ژرفتر خواهد شد. پس با تکیه بر جایگاه والدین در خانوادههای ایرانی و مسلمانان از دیدگاه روانشناختی، جلب رضایت آنان در ازدواج یک ضرورت بیتردید است و حضور این عامل، موجب دلگرمی جوانان به ازدواج و برخورداری آنها از اطمینان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سکون میگردد. همچنین راه بهرهمندی از پشتوانهای محکم و تجارب آنها و دلسوزی و نیکاندیشی آنان را هموار میکند و خرمنی از خوبیها و علم، دانش، تجربه و مصلحتاندیشی دلسوزانه و حتیپشتوانه اقتصادی فراروی دو جوان نیازمند میگذارد. مخالفت والدین با ازدواج، یعنی، محرومیت از تمام این خوبیها و از دست دادن این عناصر ضروری که نمیتوان حتی از یکی از آنها چشم پوشید. روشن است که ازدواج بیبهره از سرمایه (رضایت پدر و مادر) در واقع به نوعی ازدواج بیبهره از موفقیت کامل خواهد بود. آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با (ازدواج خاصی)، باید از آن دست شست؟ نه بلکه باید در تحصیل رضایت آنان کوشید. باید بررسی کرد، علت مخالفت آنها چیست؟ آیا آنان دلیلی قانع کننده، برای مخالفت خود دارند؟ آیا شما جوابی منطقی و منصفانه برای مخالفت آنها دارید یا نه؟ مخالفت آنها را بجا و مقتضی اندیشه و محصول عاقبت اندیشی (پیران تجربه) میدانید یا نه؟ به هر حال اگر در عمق نهان خانه وجدان، مخالفت آنها را بجا میشمارید، پس تسلیم حق شوید و از اصرار بر تصمیم غلط خود دست بکشید؛ اما اگر مخالفت آنها را بیمورد میشمارید، هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید و در برابر هم جبههای تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود مکوبید؛ بلکه درصدد جلب رضایت آنان برآیید. شما باید با تکیه بر دو عنصر محبت و اندیشه، عشقورزی و مصلحتاندیشی خانوادگی، والدین خود را نیز به جبهه موافقان با این ازدواج خاص دعوت کنید و جملگی یک صدا (فریاد موافقت) برآورید و اقدام کنید. پس تا زمانی که رضایت آنان را به دست نیاورده یک صدا نشدهاید، اقدام نکنید. برای تحصیل رضایت والدین از چند راهکار میتوانید بهره گیرید: 1. صحبت همراه با احترام و محبت با والدین بدون اصرار و سماجت؛ 2. استفاده از همکاری و میانجیگری خیراندیشان و خویشاوندان نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنان؛ 3. اصرار و سماجت، آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق باشد. 4. گاهی اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان یک عامل مؤثر، میتواند شما را در رسیدن به هدفتان یاری دهد. پس صبر و تحمل داشته باشید و عجولانه عمل نکنید؛ بلکه اجازه بدهید مدتی بگذرد. با این، حال اگر پدر و مادرتان - به رغم سعی و تلاش شما - رضایت ندادند، به مصلحت شما است که از این ازدواج دست بکشید و بدون رضایت آنان اقدام نکنید، مگر آنکه مخالفت آنان را برطرف و تبدیل به رضایت کنید. و چنانچه احساس کردید لجاجت در کار است - نه مخالفت - در این صورت از همکاری افراد خیرخواه و آگاه، در رفع این حالت کمک بگیرید. از همین جا به پاسخ سؤال دوم شما که (چگونه حرف دلم را به گوش او برسانم) میپردازیم. پس از آنکه رضایت والدین را به دست آوردید، راه ابراز محبت و بیان حرف دل نیز گشوده میشود. آن گاه مادر و خواهر شما - همچون کبوتران پیامآور عشق و محبت - پیام شما را به او میرسانند و با رعایت آداب و رسوم سنتی و ارزشهای فرهنگی و شرایط دینی و شرعی، مسیر عشق ورزی سالم را به روی شما میگشایند. چون حرف دل را جز با مأنوس دل نتوان گفت و گوش نامحرم جای اسرار نهانی نیست؛ ابتدا باید احراز نمود که او این قابلیت را دارا است و آن گاه بدون دغدغه و بیریا، ابراز کرد که دوستت دارم؛ ولی اگر شما گفتید و او نپذیرفت و یا حتی جواب منفی داد، آیا میتوانید حدس بزنید که چه از دست دادهاید؟ آری شما محبت و قلبتان را ارزان عرضه داشتهاید و این در قاموس (عاشق آگاه) جای ندارد. البته باید با احراز ویژگیها و با تحقیق و بررسی، وی را همسری ایدهآل بیابید؛ آن گاه در صدد رساندن حرف دل خود به وی برآیید. در ضمن این انتخاب آگاهانه، او خود متوجه میشود که محبتش در دل پاک شما خانه کرده است و خود به خود این محبت ابراز میگردد. با این بیان پاسخ سؤال نخست نیز به دست آمد که ارتباط بعد از انتخاب، مسیر خود را مییابد. محمد رضا احمدی
به ازدواج با کسی سخت علاقهمندم؛ ولی خانوادهام مخالفت میکنند! چگونه با او ارتباط برقرار کنم و حرف دلم را به او بگویم و خانوادهام را راضی سازم؟
به ازدواج با کسی سخت علاقهمندم؛ ولی خانوادهام مخالفت میکنند! چگونه با او ارتباط برقرار کنم و حرف دلم را به او بگویم و خانوادهام را راضی سازم؟
این پرسش، در واقع حاوی سه سؤال است که ابتدا به پاسخ سؤال پایانی میپردازیم: موافقت و مخالفت والدین در ازدواج، از دیدگاههای مختلف و در چندین علم و دانش مورد بررسی قرار میگیرد و هر یک از این علوم، نیز به غرضی خاص و از دریچهای ویژه به آن مینگرند. به تعبیری دیگر این موضوع، یک بحث بین رشتهای است و در علم فقه، حقوق، روانشناسی و جامعهشناسی خانواده، مدنظر دانشمندان هر یک از این علوم است و در این میان آنچه هم اکنون مورد توجه است، بررسی ضرورت و تأثیر روانشناختی این عنصر، در تشکیل خانواده و انجام یک ازدواج موفق است. از دیدگاه روانشناختی، تأثیر موافقت و مخالفت والدین در ازدواج موفّق، به جایگاه والدین در نزد فرزندان خانواده بستگی دارد. بر اساس فرهنگ دینی و ایرانی، چون والدین یک تأثیر عمیق و به سزا در ذهن و خاطر فرزندان دارند و بعد از تشکیل خانواده، پشتوانه و استوانه خانواده تازه شکل گرفته محسوب میشوند؛ لذا همراهی نکردن آنها برای فرزندان، یک شکست محسوب میشود، در حالی که در فرهنگ غرب، فرزندان بعد از رسیدن به سن قانونی، حتی از حمایت عاطفی والدین بیبهرهاند و بر همین محرومیت خو گرفته و به سراغ شریک زندگی خود میروند؛ بدون آنکه والدین اطلاع داشته باشند. حال با عنایت به این جایگاه برجسته والدین و وابستگی روحی و عاطفی فرزندان در تمام سنین به والدین، نه تنها عدم مخالفت؛ بلکه موافقت والدین یک عنصر ضروری در ازدواج موفق است و چه بسا شرط انجام یک ازدواج موفق، رضایت و همراهی مستمر والدین با فرزندان است؛ چه اینکه بدون تحصیل رضایت آن دو، آنان در انجام یک عمل خطیر، بدون پشتوانه میباشند و این خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است.
فرزندان ایرانی و مسلمان، با وجود فراهم بودن تمام شرایط یک ازدواج موفق، چون رضایت والدین را به همراه خود ندارند؛ کمتر میتوانند یک زندگی شیرین و همراه با پیشرفتی را پیش روی داشته باشند. از منظر روانشناختی، این قضیه را باید با نگاه به پیامدهای ناشی از نبود رضایت و همراهی صمیمانه والدین بررسی کرد که آیا ازدواج بدون موافقت والدین و حتی همراه با مخالفت آنان موفق خواهد بود؟ آیا این ازدواج از پیامدهای منفی مصون است؟ در یک کلام مخالفت والدین با ازدواج چه تأثیرات مثبت و یا منفی بر موفقیتآمیز بودن آن ازدواج دارد؟
میزان تأثیر این پدیده در موفقیت یک ازدواج، به نظام ارزشی و فرهنگ خانوادگی وابسته است و در این بین، هرگز نمیتوان نظام و فرهنگی را یافت که مخالفت والدین یا حتی بیگانه فرض کردن آنها، شرط موفقیت یک ازدواج باشد. از اینرو بهرهمندی از عنصر رضایت والدین، از نظر ارزشی و فرهنگی، حداقل یک پشتوانه روحی برای جوانان در مسیر ازدواج است؛ تا این راه را با اطمینان خاطر و پشت گرمی کامل طی کنند. ازدواج کردن - بدون توجه به عوامل دیگر مرتبط با آن - خود به خود همراه با دل نگرانی و اضطراب است و به واسطه مبهم بودن آینده آن و ناآشنا بودن دو طرف برای همدیگر، عملی رازآلود و معماگونه است. کمترین تأثیر روانشناختی این نوع مخالفت، آن است که به میزان دلبستگی روحی و روانی به والدین، به نگرانی و اضطراب یک جوان جویای اطمینان و سکون میافزاید و در صورتی که در نهانخانه اعتقادات خود برای دعا و نفرین والدین تأثیری ماورای اسباب طبیعی قائل شود، این پدیده ژرفتر خواهد شد. پس با تکیه بر جایگاه والدین در خانوادههای ایرانی و مسلمانان از دیدگاه روانشناختی، جلب رضایت آنان در ازدواج یک ضرورت بیتردید است و حضور این عامل، موجب دلگرمی جوانان به ازدواج و برخورداری آنها از اطمینان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سکون میگردد. همچنین راه بهرهمندی از پشتوانهای محکم و تجارب آنها و دلسوزی و نیکاندیشی آنان را هموار میکند و خرمنی از خوبیها و علم، دانش، تجربه و مصلحتاندیشی دلسوزانه و حتیپشتوانه اقتصادی فراروی دو جوان نیازمند میگذارد. مخالفت والدین با ازدواج، یعنی، محرومیت از تمام این خوبیها و از دست دادن این عناصر ضروری که نمیتوان حتی از یکی از آنها چشم پوشید. روشن است که ازدواج بیبهره از سرمایه (رضایت پدر و مادر) در واقع به نوعی ازدواج بیبهره از موفقیت کامل خواهد بود. آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با (ازدواج خاصی)، باید از آن دست شست؟ نه بلکه باید در تحصیل رضایت آنان کوشید. باید بررسی کرد، علت مخالفت آنها چیست؟ آیا آنان دلیلی قانع کننده، برای مخالفت خود دارند؟ آیا شما جوابی منطقی و منصفانه برای مخالفت آنها دارید یا نه؟ مخالفت آنها را بجا و مقتضی اندیشه و محصول عاقبت اندیشی (پیران تجربه) میدانید یا نه؟ به هر حال اگر در عمق نهان خانه وجدان، مخالفت آنها را بجا میشمارید، پس تسلیم حق شوید و از اصرار بر تصمیم غلط خود دست بکشید؛ اما اگر مخالفت آنها را بیمورد میشمارید، هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید و در برابر هم جبههای تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود مکوبید؛ بلکه درصدد جلب رضایت آنان برآیید. شما باید با تکیه بر دو عنصر محبت و اندیشه، عشقورزی و مصلحتاندیشی خانوادگی، والدین خود را نیز به جبهه موافقان با این ازدواج خاص دعوت کنید و جملگی یک صدا (فریاد موافقت) برآورید و اقدام کنید. پس تا زمانی که رضایت آنان را به دست نیاورده یک صدا نشدهاید، اقدام نکنید. برای تحصیل رضایت والدین از چند راهکار میتوانید بهره گیرید: 1. صحبت همراه با احترام و محبت با والدین بدون اصرار و سماجت؛ 2. استفاده از همکاری و میانجیگری خیراندیشان و خویشاوندان نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنان؛ 3. اصرار و سماجت، آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق باشد. 4. گاهی اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان یک عامل مؤثر، میتواند شما را در رسیدن به هدفتان یاری دهد. پس صبر و تحمل داشته باشید و عجولانه عمل نکنید؛ بلکه اجازه بدهید مدتی بگذرد. با این، حال اگر پدر و مادرتان - به رغم سعی و تلاش شما - رضایت ندادند، به مصلحت شما است که از این ازدواج دست بکشید و بدون رضایت آنان اقدام نکنید، مگر آنکه مخالفت آنان را برطرف و تبدیل به رضایت کنید. و چنانچه احساس کردید لجاجت در کار است - نه مخالفت - در این صورت از همکاری افراد خیرخواه و آگاه، در رفع این حالت کمک بگیرید. از همین جا به پاسخ سؤال دوم شما که (چگونه حرف دلم را به گوش او برسانم) میپردازیم. پس از آنکه رضایت والدین را به دست آوردید، راه ابراز محبت و بیان حرف دل نیز گشوده میشود. آن گاه مادر و خواهر شما - همچون کبوتران پیامآور عشق و محبت - پیام شما را به او میرسانند و با رعایت آداب و رسوم سنتی و ارزشهای فرهنگی و شرایط دینی و شرعی، مسیر عشق ورزی سالم را به روی شما میگشایند. چون حرف دل را جز با مأنوس دل نتوان گفت و گوش نامحرم جای اسرار نهانی نیست؛ ابتدا باید احراز نمود که او این قابلیت را دارا است و آن گاه بدون دغدغه و بیریا، ابراز کرد که دوستت دارم؛ ولی اگر شما گفتید و او نپذیرفت و یا حتی جواب منفی داد، آیا میتوانید حدس بزنید که چه از دست دادهاید؟ آری شما محبت و قلبتان را ارزان عرضه داشتهاید و این در قاموس (عاشق آگاه) جای ندارد. البته باید با احراز ویژگیها و با تحقیق و بررسی، وی را همسری ایدهآل بیابید؛ آن گاه در صدد رساندن حرف دل خود به وی برآیید. در ضمن این انتخاب آگاهانه، او خود متوجه میشود که محبتش در دل پاک شما خانه کرده است و خود به خود این محبت ابراز میگردد. با این بیان پاسخ سؤال نخست نیز به دست آمد که ارتباط بعد از انتخاب، مسیر خود را مییابد.
محمد رضا احمدی
- [سایر] چگونه خانوادهام را برای ازدواج با همکلاسی ام راضی کنم؟
- [سایر] بازم سلام حاج آقا . همین توصیه ای که فرمودید: ازدواج با اتباع غیر ایرانی را برای ایرانیان توصیه نمی کنم. راستی حاج آقا چطوری باید ارتباط برقرار کنم؟ آخه نمی دونم از ترسه یا خجالت ... برام خیلی مشکله و هم خیلی سخت که بخوام با دختری حرف بزنم و ارتباط برقرار کنم. چه برسه بخوام حرف از خواستگاری و این چیزا رو پیش بکشم. (حاج آقا فکر کنم واسه من هیچ راه حلی نباشه.) نظر شما چیه؟
- [سایر] سلام حاج آقا . عیدتون مبارک . خیلی دلم برای کلاستون تنگ شده و خیلی هم دلم گرفته. می شه این هفته حتما کلاس رو برقرار کنید. شدیدا نیاز به حرف هاتون دارم. خیلی .... خیلی......
- [آیت الله نوری همدانی] در اروپا بسیاری از افراد تحت عنوان دوست دختر و پسر با همدیگر ارتباط زناشوئی برقرار میکنند و صاحب فرزند نیز میشوند و پس از گذشت سالیان طولانی عقد ازدواج میخوانند، آیا چنین ارتباطی مصداق لکلِّ قومِ نکاحٌ) هست یا نه؟
- [آیت الله نوری همدانی] برخی از جوانان مسلمان جهت رفع نیاز غریزه جنسی با زنان ارتباط برقرار میکنند در حالی که هیچ راه شرعی را در نظر نمیگیرند آیا برای کسانی که زبان نمیدانند و امکان خواندن را ندارند قصد استرقاق و یا نکاح معاطاتی (تنها در این موارد) میتواند رافع معصیت باشد یا نه؟
- [سایر] سلام پسر23ساله ای دارم که در آذر ماه امسال با توجه به مخالفت های من وپدرش با دختر مورد نظر او بدون حضور خانواده ان دختر راعقد کرد والان با او زندگی می کند والان می خواهد با خانواده ارتباط برقرار کند وپدرش به هیچ وجه راضی نمی شود او را ببیند و می گوید من او را در قلبم دفن کرده ام من چکار باید بکنم ؟کمک ام کنید؟(پیگیری)
- [سایر] خواستگاری دارم که سادهلوح است و وقتی در جمع حرف میزند، دیگران مسخرهاش میکنند. آیا ازدواج با چنین شخصیتی درست است؟
- [سایر] در خارج از کشور آیا می توان با زنان مسیحی یا ادیان دیگر که در زمینه مسائل جنسی امرار معاش می کنند بدون خواندن صیغه نکاح ارتباط جنسی برقرار کرد. در حالی که در مکتب آنها چیزی به نام صیغه وجود ندارد و این کار با رضایت جنسی خودش انجام می شود ودر ازای آن پول می گیرد.
- [سایر] سلام ورودتون به مهمانی خدا مبارک از طرح مجدد اما زیبای قصه آفرینش ممنون جالبه اما نمیدونم چرا حالم خوب نمیشه منظورم یه حال معنوی خوبه از فرصت طلایی رجب و شعبان به خاطر کلاسهای فشرده و پرحجمی که میرفتم نتونستم استفاده کنم به خودم میگم هرسال که از رجب منتظر اومدن ماه مبارک بودم نمیتونستم ماه رمضان رو خوب درک کنم امسال که بدون آمادگی پریدم وسط مهمونی خدا که دیگه هیچ!!!!!! حاج آقا مشکلم اینجاست که نتونستم با خدا ارتباط برقرار کنم وقتی با خدا حرف میزنم احساس میکنم دارم ادا در می آورم و خودم نیستم در حالی که وقتی با آدمها ارتباط دارم بیشتر به خودم نزدیکم چرا اینجوریه؟با این که میدونم خدا منو میبینه و از رگ گردن به من نزدیکتره اما نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم یعنی ارتباطم مصنوعی میشه و به دلم نمی چسبه. خیلی وقتها هم به خاطر فاصله زیادی که به خاطر غفلتها و گناهانم بین من و خدا افتاده از شرمندگی روم نمیشه که چیزی بگم و این فاصله فهم خدا رو برام سخت کرده البته همون طور که گفتم از لحاظ تئوری مشکلی ندارم میدونم خدامهربونه و بخشنده و غفور و بنده هاش رو با همه بدیهاشون میپذیره اما وقتی به عمل میرسم همه چیز تصنعی میشه. ازتون خواهش میکنم تو ماهی که بهترین فرصت برای ارتباط با خداست راه رو نشونم بدید که اگه این ماه بگذره و من آمرزیده نشم...!!!
- [سایر] بنده گرفتار مشکلی به نام استمنا هستم. آیا چنین کاری گناه کبیره است؟ و آیا راه حلی برای این مشکل وجود دارد؟یکی از دوستانم گفته: ارتباط جنسی برقرار کردن با دختری که نامحرم است و نسبتی با انسان ندارد بهتر از استمناست، آیا این حرف درستی است؟ لطفاً جوابم را بدهید و مرا از این مشکل بیرون آورید.
- [آیت الله بهجت] در زناشویی دائم یا غیر دائم، باید صیغه عقد خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست، و صیغه را یا خود زن و مرد میخوانند، یا دیگری را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند.
- [آیت الله خوئی] در زناشویی چه دائم، چه غیر دائم باید صیغه خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست و صیغ عقد را یا خود زن و مرد میخوانند یا دیگری را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] در زناشویی، چه دائم و چه موقّت، باید صیغه خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد میخوانند یا دیگری را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند و اگر زن و مرد نتوانند صیغه را صحیح بخوانند، باید وکیل بگیرند.
- [آیت الله مظاهری] در زناشویی، چه دائم و چه غیر دائم، باید صیغه خوانده شود، و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد میخوانند یا دیگری را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند.
- [آیت الله سیستانی] در زناشوئی چه دائم ، و چه غیر دائم باید صیغه خوانده شود ، و تنها راضی بودن زن و مرد ، و همچنین نوشتن بنابر احتیاط واجب کافی نیست ، و صیغه عقد را یا خود زن و مرد میخوانند ، و یا دیگری را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند .
- [آیت الله بروجردی] در زناشویی چه دائم و چه غیر دائم باید صیغه خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست و صیغهی عقد را یا خود زن و مرد میخوانند، یا دیگری را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در زناشویی چه دائم و چه موقّت باید صیغه خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد یا معاطات و کتابت کافی نیست، مگر درباره شخص لال که اگر میتواند بنویسد، با نوشته و اگر نمیتواند، با اشاره، انشاء عقد ازدواج مینماید و احتیاط مستحبّ آن است که اگر بتواند، کسی را که قادر به خواندن عقد است وکیل کند. صیغه عقد ازدواج را یا خود زن و مرد میخوانند یا دیگری را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند، یا ولیّ کسی صیغه عقد را برای او میخواند یا دیگری را وکیل میکند.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه خریدار یا فروشنده را به معامله مجبور کنند , به صورتی که وی در اصل عقد، قصد جدّی به داد و ستد کرد , ولی راضی نبود و پس از آن ابراز رضایت نمود، آن داد و ستد صحیح است و نیازی به عقد جدید نیست و اگر وی در اصل مع امله قصد جدّی نداشت و فقط با زبان یا فعل , بدون قصد, کاری را انجام داد، اظهار رضایت بعدی کافی نیست , بلکه باید عقد قولی (صیغه) یا فعلی (معاطات) برقرار شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] عقد ازدواج شرایطی دارد از جمله: 1 احتیاط آن است که صیغه آن به عربی صحیح خوانده شود، ولی در صورتی که مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی بخوانند می توانند به زبان خود بخوانند و گرفتن وکیل برای خواندن صیغه به زبان عربی واجب نیست، ولی باید لفظی بگویند که معنی همان صیغه عربی را بفهماند. 2 کسی که صیغه را می خواند بایدقصد انشاء داشته باشد یعنی قصدشان این باشد که با گفتن این الفاظ همسری در میان آن دو برقرار گردد، زن خود را همسر مرد قرار دهد و مرد این معنی را قبول کند، وکیل نیز باید چنین قصدی را داشته باشد. 3 کسی که صیغه عقد را می خواند باید عاقل و احتیاطاً بالغ باشد هر چند از طرف دیگری وکیل باشد. 4 ولی یا وکیل در اجرای صیغه عقد باید زن و شوهر را معین کند، بنابراین اگر کسی چند دختر دارد نمی تواند به مردی بگوید : (زوجْتک احْدی بناتی) (یکی از دخترانم را به همسری تو درآوردم). 5 زن و مرد باید از روی اختیار به ازدواج راضی باشند ولی اگر یکی از آن دو ظاهراً با کراهت اجازه می دهد، اما می دانیم قلباً راضی است عقد صحیح است. 6 صیغه عقد باید صحیح خوانده شود و اگر طوری غلط بخوانند که معنی آن را عوض کند عقد باطل است، اما اگر معنی عوض نشود اشکالی ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] عقد ازدواج چند شرط دارد : اوّل : آنکه اگر مرد و زن قدرت خواندن صیغة عقد بعربی را داشته باشند ، ، بعربی بخوانند ؛ ولی اگر مرد و زن نتوانند صیغه را بعربی صحیح بخوانند ؛ به هر لفظی که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم هم نیست که وکیل بگیرند امّا باید لفظی بگویند که معنی (زَوَّجْتُ( تاآخر) وقَبِلْتُ) را بفهماند . دوّم : مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را می خوانند ، قصد انشاء داشته باشند ، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را می خوانند ، زن به گفتن ( زَوَّجْتُکَ نَفْسی ) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و با گفتن این لفظ پیمان زناشوئی میان خود و آن مرد ببندد و مرد به گفتن ( قَبِلْتُ التَّزْویجَ )این پیمان و زن بودن او را برای خود قبول نماید ، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را می خوانند ، به گفتن ( زَوَّجْتُ (تا آخر) و قَبِلْتُ ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کرده اند ، زن و شوهر شوند و میان آنها زناشوئی برقرار شود . سوّم : کسی که صیغه را می خواند عاقل باشد ، و بنابر احتیاط مستحّب بالغ باشد چه برای خود بخواند و چه از طرف دیگری وکیل شده باشد ؛ ولی اگر نا بالغ ممیِّز ، با قصد انشاء صیغة عقد را برای دیگری وکالتاً یا فضولتاً اجرا کند و او اجازه دهد یا برای خود با اذن یا اجازه ولّی عقد کند یا بعد از بلوغ ، عقد قبل از بلوغ را ، برای خود قبول کند ، صحیح می باشد . چهارم : اگر وکیل زن و شوهر یا ولّی آنها صیغه را می خوانند ، در عقد ، زن و شوهر را معیّن کنند ، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند ، پس کسی که چند دختر دارد ، اگر به مردی بگوید زَوَجْتُکَ اِحْدی بَناتی ( یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را ) و او بگوید قَبِلْتُ یعنی قبول کردم ، چون در موقع عقد ، دختر معیّن نبوده عقد باطل است . پنجم : زن و مرد با ازدواج راضی باشند ، ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است ، عقد صحیح است .