به ازدواج با کسی سخت علاقه‌مندم؛ ولی خانواده‌ام مخالفت می‌کنند! چگونه با او ارتباط برقرار کنم و حرف دلم را به او بگویم و خانواده‌ام را راضی سازم؟
به ازدواج با کسی سخت علاقه‌مندم؛ ولی خانواده‌ام مخالفت می‌کنند! چگونه با او ارتباط برقرار کنم و حرف دلم را به او بگویم و خانواده‌ام را راضی سازم؟ این پرسش، در واقع حاوی سه سؤال است که ابتدا به پاسخ سؤال پایانی می‌پردازیم: موافقت و مخالفت والدین در ازدواج، از دیدگاه‌های مختلف و در چندین علم و دانش مورد بررسی قرار می‌گیرد و هر یک از این علوم، نیز به غرضی خاص و از دریچه‌ای ویژه به آن می‌نگرند. به تعبیری دیگر این موضوع، یک بحث بین رشته‌ای است و در علم فقه، حقوق، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی خانواده، مدنظر دانشمندان هر یک از این علوم است و در این میان آنچه هم اکنون مورد توجه است، بررسی ضرورت و تأثیر روان‌شناختی این عنصر، در تشکیل خانواده و انجام یک ازدواج موفق است. از دیدگاه روان‌شناختی، تأثیر موافقت و مخالفت والدین در ازدواج موفّق، به جایگاه والدین در نزد فرزندان خانواده بستگی دارد. بر اساس فرهنگ دینی و ایرانی، چون والدین یک تأثیر عمیق و به سزا در ذهن و خاطر فرزندان دارند و بعد از تشکیل خانواده، پشتوانه و استوانه خانواده تازه شکل گرفته محسوب می‌شوند؛ لذا همراهی نکردن آنها برای فرزندان، یک شکست محسوب می‌شود، در حالی که در فرهنگ غرب، فرزندان بعد از رسیدن به سن قانونی، حتی از حمایت عاطفی والدین بی‌بهره‌اند و بر همین محرومیت خو گرفته و به سراغ شریک زندگی خود می‌روند؛ بدون آنکه والدین اطلاع داشته باشند. حال با عنایت به این جایگاه برجسته والدین و وابستگی روحی و عاطفی فرزندان در تمام سنین به والدین، نه تنها عدم مخالفت؛ بلکه موافقت والدین یک عنصر ضروری در ازدواج موفق است و چه بسا شرط انجام یک ازدواج موفق، رضایت و همراهی مستمر والدین با فرزندان است؛ چه اینکه بدون تحصیل رضایت آن دو، آنان در انجام یک عمل خطیر، بدون پشتوانه می‌باشند و این خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است. فرزندان ایرانی و مسلمان، با وجود فراهم بودن تمام شرایط یک ازدواج موفق، چون رضایت والدین را به همراه خود ندارند؛ کمتر می‌توانند یک زندگی شیرین و همراه با پیشرفتی را پیش روی داشته باشند. از منظر روان‌شناختی، این قضیه را باید با نگاه به پیامدهای ناشی از نبود رضایت و همراهی صمیمانه والدین بررسی کرد که آیا ازدواج بدون موافقت والدین و حتی همراه با مخالفت آنان موفق خواهد بود؟ آیا این ازدواج از پیامدهای منفی مصون است؟ در یک کلام مخالفت والدین با ازدواج چه تأثیرات مثبت و یا منفی بر موفقیت‌آمیز بودن آن ازدواج دارد؟ میزان تأثیر این پدیده در موفقیت یک ازدواج، به نظام ارزشی و فرهنگ خانوادگی وابسته است و در این بین، هرگز نمی‌توان نظام و فرهنگی را یافت که مخالفت والدین یا حتی بیگانه فرض کردن آنها، شرط موفقیت یک ازدواج باشد. از این‌رو بهره‌مندی از عنصر رضایت والدین، از نظر ارزشی و فرهنگی، حداقل یک پشتوانه روحی برای جوانان در مسیر ازدواج است؛ تا این راه را با اطمینان خاطر و پشت گرمی کامل طی کنند. ازدواج کردن - بدون توجه به عوامل دیگر مرتبط با آن - خود به خود همراه با دل نگرانی و اضطراب است و به واسطه مبهم بودن آینده آن و ناآشنا بودن دو طرف برای همدیگر، عملی رازآلود و معماگونه است. کمترین تأثیر روان‌شناختی این نوع مخالفت، آن است که به میزان دلبستگی روحی و روانی به والدین، به نگرانی و اضطراب یک جوان جویای اطمینان و سکون می‌افزاید و در صورتی که در نهان‌خانه اعتقادات خود برای دعا و نفرین والدین تأثیری ماورای اسباب طبیعی قائل شود، این پدیده ژرف‌تر خواهد شد. پس با تکیه بر جایگاه والدین در خانواده‌های ایرانی و مسلمانان از دیدگاه روان‌شناختی، جلب رضایت آنان در ازدواج یک ضرورت بی‌تردید است و حضور این عامل، موجب دلگرمی جوانان به ازدواج و برخورداری آنها از اطمینان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سکون می‌گردد. همچنین راه بهره‌مندی از پشتوانه‌ای محکم و تجارب آنها و دلسوزی و نیک‌اندیشی آنان را هموار می‌کند و خرمنی از خوبی‌ها و علم، دانش، تجربه و مصلحت‌اندیشی دلسوزانه و حتی‌پشتوانه اقتصادی فراروی دو جوان نیازمند می‌گذارد. مخالفت والدین با ازدواج، یعنی، محرومیت از تمام این خوبی‌ها و از دست دادن این عناصر ضروری که نمی‌توان حتی از یکی از آنها چشم پوشید. روشن است که ازدواج بی‌بهره از سرمایه (رضایت پدر و مادر) در واقع به نوعی ازدواج بی‌بهره از موفقیت کامل خواهد بود. آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با (ازدواج خاصی)، باید از آن دست شست؟ نه بلکه باید در تحصیل رضایت آنان کوشید. باید بررسی کرد، علت مخالفت آنها چیست؟ آیا آنان دلیلی قانع کننده، برای مخالفت خود دارند؟ آیا شما جوابی منطقی و منصفانه برای مخالفت آنها دارید یا نه؟ مخالفت آنها را بجا و مقتضی اندیشه و محصول عاقبت اندیشی (پیران تجربه) می‌دانید یا نه؟ به هر حال اگر در عمق نهان خانه وجدان، مخالفت آنها را بجا می‌شمارید، پس تسلیم حق شوید و از اصرار بر تصمیم غلط خود دست بکشید؛ اما اگر مخالفت آنها را بی‌مورد می‌شمارید، هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید و در برابر هم جبهه‌ای تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود مکوبید؛ بلکه درصدد جلب رضایت آنان برآیید. شما باید با تکیه بر دو عنصر محبت و اندیشه، عشق‌ورزی و مصلحت‌اندیشی خانوادگی، والدین خود را نیز به جبهه موافقان با این ازدواج خاص دعوت کنید و جملگی یک صدا (فریاد موافقت) برآورید و اقدام کنید. پس تا زمانی که رضایت آنان را به دست نیاورده یک صدا نشده‌اید، اقدام نکنید. برای تحصیل رضایت والدین از چند راه‌کار می‌توانید بهره گیرید: 1. صحبت همراه با احترام و محبت با والدین بدون اصرار و سماجت؛ 2. استفاده از همکاری و میانجی‌گری خیراندیشان و خویشاوندان نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنان؛ 3. اصرار و سماجت، آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق باشد. 4. گاهی اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان یک عامل مؤثر، می‌تواند شما را در رسیدن به هدفتان یاری دهد. پس صبر و تحمل داشته باشید و عجولانه عمل نکنید؛ بلکه اجازه بدهید مدتی بگذرد. با این، حال اگر پدر و مادرتان - به رغم سعی و تلاش شما - رضایت ندادند، به مصلحت شما است که از این ازدواج دست بکشید و بدون رضایت آنان اقدام نکنید، مگر آنکه مخالفت آنان را برطرف و تبدیل به رضایت کنید. و چنانچه احساس کردید لجاجت در کار است - نه مخالفت - در این صورت از همکاری افراد خیرخواه و آگاه، در رفع این حالت کمک بگیرید. از همین جا به پاسخ سؤال دوم شما که (چگونه حرف دلم را به گوش او برسانم) می‌پردازیم. پس از آنکه رضایت والدین را به دست آوردید، راه ابراز محبت و بیان حرف دل نیز گشوده می‌شود. آن گاه مادر و خواهر شما - همچون کبوتران پیام‌آور عشق و محبت - پیام شما را به او می‌رسانند و با رعایت آداب و رسوم سنتی و ارزش‌های فرهنگی و شرایط دینی و شرعی، مسیر عشق ‌ورزی سالم را به روی شما می‌گشایند. چون حرف دل را جز با مأنوس دل نتوان گفت و گوش نامحرم جای اسرار نهانی نیست؛ ابتدا باید احراز نمود که او این قابلیت را دارا است و آن گاه بدون دغدغه و بی‌ریا، ابراز کرد که دوستت دارم؛ ولی اگر شما گفتید و او نپذیرفت و یا حتی جواب منفی داد، آیا می‌توانید حدس بزنید که چه از دست داده‌اید؟ آری شما محبت و قلبتان را ارزان عرضه داشته‌اید و این در قاموس (عاشق آگاه) جای ندارد. البته باید با احراز ویژگی‌ها و با تحقیق و بررسی، وی را همسری ایده‌آل بیابید؛ آن گاه در صدد رساندن حرف دل خود به وی برآیید. در ضمن این انتخاب آگاهانه، او خود متوجه می‌شود که محبتش در دل پاک شما خانه کرده است و خود به خود این محبت ابراز می‌گردد. با این بیان پاسخ سؤال نخست نیز به دست آمد که ارتباط بعد از انتخاب، مسیر خود را می‌یابد. محمد رضا احمدی
عنوان سوال:

به ازدواج با کسی سخت علاقه‌مندم؛ ولی خانواده‌ام مخالفت می‌کنند! چگونه با او ارتباط برقرار کنم و حرف دلم را به او بگویم و خانواده‌ام را راضی سازم؟


پاسخ:

به ازدواج با کسی سخت علاقه‌مندم؛ ولی خانواده‌ام مخالفت می‌کنند! چگونه با او ارتباط برقرار کنم و حرف دلم را به او بگویم و خانواده‌ام را راضی سازم؟

این پرسش، در واقع حاوی سه سؤال است که ابتدا به پاسخ سؤال پایانی می‌پردازیم: موافقت و مخالفت والدین در ازدواج، از دیدگاه‌های مختلف و در چندین علم و دانش مورد بررسی قرار می‌گیرد و هر یک از این علوم، نیز به غرضی خاص و از دریچه‌ای ویژه به آن می‌نگرند. به تعبیری دیگر این موضوع، یک بحث بین رشته‌ای است و در علم فقه، حقوق، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی خانواده، مدنظر دانشمندان هر یک از این علوم است و در این میان آنچه هم اکنون مورد توجه است، بررسی ضرورت و تأثیر روان‌شناختی این عنصر، در تشکیل خانواده و انجام یک ازدواج موفق است. از دیدگاه روان‌شناختی، تأثیر موافقت و مخالفت والدین در ازدواج موفّق، به جایگاه والدین در نزد فرزندان خانواده بستگی دارد. بر اساس فرهنگ دینی و ایرانی، چون والدین یک تأثیر عمیق و به سزا در ذهن و خاطر فرزندان دارند و بعد از تشکیل خانواده، پشتوانه و استوانه خانواده تازه شکل گرفته محسوب می‌شوند؛ لذا همراهی نکردن آنها برای فرزندان، یک شکست محسوب می‌شود، در حالی که در فرهنگ غرب، فرزندان بعد از رسیدن به سن قانونی، حتی از حمایت عاطفی والدین بی‌بهره‌اند و بر همین محرومیت خو گرفته و به سراغ شریک زندگی خود می‌روند؛ بدون آنکه والدین اطلاع داشته باشند. حال با عنایت به این جایگاه برجسته والدین و وابستگی روحی و عاطفی فرزندان در تمام سنین به والدین، نه تنها عدم مخالفت؛ بلکه موافقت والدین یک عنصر ضروری در ازدواج موفق است و چه بسا شرط انجام یک ازدواج موفق، رضایت و همراهی مستمر والدین با فرزندان است؛ چه اینکه بدون تحصیل رضایت آن دو، آنان در انجام یک عمل خطیر، بدون پشتوانه می‌باشند و این خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است.
فرزندان ایرانی و مسلمان، با وجود فراهم بودن تمام شرایط یک ازدواج موفق، چون رضایت والدین را به همراه خود ندارند؛ کمتر می‌توانند یک زندگی شیرین و همراه با پیشرفتی را پیش روی داشته باشند. از منظر روان‌شناختی، این قضیه را باید با نگاه به پیامدهای ناشی از نبود رضایت و همراهی صمیمانه والدین بررسی کرد که آیا ازدواج بدون موافقت والدین و حتی همراه با مخالفت آنان موفق خواهد بود؟ آیا این ازدواج از پیامدهای منفی مصون است؟ در یک کلام مخالفت والدین با ازدواج چه تأثیرات مثبت و یا منفی بر موفقیت‌آمیز بودن آن ازدواج دارد؟
میزان تأثیر این پدیده در موفقیت یک ازدواج، به نظام ارزشی و فرهنگ خانوادگی وابسته است و در این بین، هرگز نمی‌توان نظام و فرهنگی را یافت که مخالفت والدین یا حتی بیگانه فرض کردن آنها، شرط موفقیت یک ازدواج باشد. از این‌رو بهره‌مندی از عنصر رضایت والدین، از نظر ارزشی و فرهنگی، حداقل یک پشتوانه روحی برای جوانان در مسیر ازدواج است؛ تا این راه را با اطمینان خاطر و پشت گرمی کامل طی کنند. ازدواج کردن - بدون توجه به عوامل دیگر مرتبط با آن - خود به خود همراه با دل نگرانی و اضطراب است و به واسطه مبهم بودن آینده آن و ناآشنا بودن دو طرف برای همدیگر، عملی رازآلود و معماگونه است. کمترین تأثیر روان‌شناختی این نوع مخالفت، آن است که به میزان دلبستگی روحی و روانی به والدین، به نگرانی و اضطراب یک جوان جویای اطمینان و سکون می‌افزاید و در صورتی که در نهان‌خانه اعتقادات خود برای دعا و نفرین والدین تأثیری ماورای اسباب طبیعی قائل شود، این پدیده ژرف‌تر خواهد شد. پس با تکیه بر جایگاه والدین در خانواده‌های ایرانی و مسلمانان از دیدگاه روان‌شناختی، جلب رضایت آنان در ازدواج یک ضرورت بی‌تردید است و حضور این عامل، موجب دلگرمی جوانان به ازدواج و برخورداری آنها از اطمینان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سکون می‌گردد. همچنین راه بهره‌مندی از پشتوانه‌ای محکم و تجارب آنها و دلسوزی و نیک‌اندیشی آنان را هموار می‌کند و خرمنی از خوبی‌ها و علم، دانش، تجربه و مصلحت‌اندیشی دلسوزانه و حتی‌پشتوانه اقتصادی فراروی دو جوان نیازمند می‌گذارد. مخالفت والدین با ازدواج، یعنی، محرومیت از تمام این خوبی‌ها و از دست دادن این عناصر ضروری که نمی‌توان حتی از یکی از آنها چشم پوشید. روشن است که ازدواج بی‌بهره از سرمایه (رضایت پدر و مادر) در واقع به نوعی ازدواج بی‌بهره از موفقیت کامل خواهد بود. آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با (ازدواج خاصی)، باید از آن دست شست؟ نه بلکه باید در تحصیل رضایت آنان کوشید. باید بررسی کرد، علت مخالفت آنها چیست؟ آیا آنان دلیلی قانع کننده، برای مخالفت خود دارند؟ آیا شما جوابی منطقی و منصفانه برای مخالفت آنها دارید یا نه؟ مخالفت آنها را بجا و مقتضی اندیشه و محصول عاقبت اندیشی (پیران تجربه) می‌دانید یا نه؟ به هر حال اگر در عمق نهان خانه وجدان، مخالفت آنها را بجا می‌شمارید، پس تسلیم حق شوید و از اصرار بر تصمیم غلط خود دست بکشید؛ اما اگر مخالفت آنها را بی‌مورد می‌شمارید، هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید و در برابر هم جبهه‌ای تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود مکوبید؛ بلکه درصدد جلب رضایت آنان برآیید. شما باید با تکیه بر دو عنصر محبت و اندیشه، عشق‌ورزی و مصلحت‌اندیشی خانوادگی، والدین خود را نیز به جبهه موافقان با این ازدواج خاص دعوت کنید و جملگی یک صدا (فریاد موافقت) برآورید و اقدام کنید. پس تا زمانی که رضایت آنان را به دست نیاورده یک صدا نشده‌اید، اقدام نکنید. برای تحصیل رضایت والدین از چند راه‌کار می‌توانید بهره گیرید: 1. صحبت همراه با احترام و محبت با والدین بدون اصرار و سماجت؛ 2. استفاده از همکاری و میانجی‌گری خیراندیشان و خویشاوندان نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنان؛ 3. اصرار و سماجت، آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق باشد. 4. گاهی اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان یک عامل مؤثر، می‌تواند شما را در رسیدن به هدفتان یاری دهد. پس صبر و تحمل داشته باشید و عجولانه عمل نکنید؛ بلکه اجازه بدهید مدتی بگذرد. با این، حال اگر پدر و مادرتان - به رغم سعی و تلاش شما - رضایت ندادند، به مصلحت شما است که از این ازدواج دست بکشید و بدون رضایت آنان اقدام نکنید، مگر آنکه مخالفت آنان را برطرف و تبدیل به رضایت کنید. و چنانچه احساس کردید لجاجت در کار است - نه مخالفت - در این صورت از همکاری افراد خیرخواه و آگاه، در رفع این حالت کمک بگیرید. از همین جا به پاسخ سؤال دوم شما که (چگونه حرف دلم را به گوش او برسانم) می‌پردازیم. پس از آنکه رضایت والدین را به دست آوردید، راه ابراز محبت و بیان حرف دل نیز گشوده می‌شود. آن گاه مادر و خواهر شما - همچون کبوتران پیام‌آور عشق و محبت - پیام شما را به او می‌رسانند و با رعایت آداب و رسوم سنتی و ارزش‌های فرهنگی و شرایط دینی و شرعی، مسیر عشق ‌ورزی سالم را به روی شما می‌گشایند. چون حرف دل را جز با مأنوس دل نتوان گفت و گوش نامحرم جای اسرار نهانی نیست؛ ابتدا باید احراز نمود که او این قابلیت را دارا است و آن گاه بدون دغدغه و بی‌ریا، ابراز کرد که دوستت دارم؛ ولی اگر شما گفتید و او نپذیرفت و یا حتی جواب منفی داد، آیا می‌توانید حدس بزنید که چه از دست داده‌اید؟ آری شما محبت و قلبتان را ارزان عرضه داشته‌اید و این در قاموس (عاشق آگاه) جای ندارد. البته باید با احراز ویژگی‌ها و با تحقیق و بررسی، وی را همسری ایده‌آل بیابید؛ آن گاه در صدد رساندن حرف دل خود به وی برآیید. در ضمن این انتخاب آگاهانه، او خود متوجه می‌شود که محبتش در دل پاک شما خانه کرده است و خود به خود این محبت ابراز می‌گردد. با این بیان پاسخ سؤال نخست نیز به دست آمد که ارتباط بعد از انتخاب، مسیر خود را می‌یابد.
محمد رضا احمدی





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین