دختر عمویی دارم که همش می ترسم رشته ای بهتر از من قبول شه یا کسی ازش تعریف کنه؛ حتی مریضم میشه حالت حسودیم میشه؛ همش می خوام بدونم چیکار میکنه. بگید چیکارکنم؟ خوشحالیم شما مخاطب ما هستید؛ امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم. همه ما ، به دلایل متفاوت و با مجموعه ای از احساسات مختلف، در مرحله ای از زندگی خود حس حسادت را تجربه کرده ایم. به گفته آیالا مالاک پاینز (Ayala Malach Pines) روانشناس بالینی، حسادت، واکنشی پیچیده است که در زمان مشاهده شرایطی که یک رابطه با ارزش یا کیفیت خاص موجود در آن را تهدید می کند، در شخص ایجاد می شود. در تعریف حسد در کتاب مفردات راغب و کتب اخلاقی آمده است: (الحسد تمنی زوال نعمه من مستحق لها)؛حسد عبارت است از اینکه انسان در دلش خواهان زوال یک نعمت وامتیاز از دیگری باشد، به شرط اینکه دیگری این نعمت را با استحقاق به دست آورده باشد نه با زور. در صورتی که انسان از نعمتی که خداوند به دیگری داده است ، ناخرسند باشد و آرزوی زوال و نابودی آن را نماید، دچار عقده روانی و رذیله اخلاقی حسد گشته است . چه خود او نیز دارای آن نعمت باشد یا نباشد. از دیدگاه روان شناسان ریشه حسادت ضعف اعتماد به نفس است؛ یعنی به دلایل روانشناختی، افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند و هویت خود را از درون خویش دریافت نمیکنند و نیازمند و وابسته به تایید دیگران هستند. در واقع افراد حسود به دنبال ضعف اعتماد به نفس و احساس نداشتن امنیت در شرایطی که هستند به رقابتهای ناسالم دست میزنند. برای مثال، همه ما دوست داریم در روابط اجتماعی نسبت به هم ردیفهای خودمان رشد کنیم و برای این رشد و ترقی همواره تلاش میکنیم و موفقیتهای دیگران را علاوه بر تحسین کردن، گاهی به صورت الگوی خود قرار میدهیم اما افراد حسود سعی میکنند با خراب کردن چهره کسانی که در سطح بالاتری از آنها هستند و در واقع با کاستن ارزش آن اشخاص در نظر دیگران، خود را بالاتر و بهتر جلوه دهند. آنها مدام در تلاشاند که موازنه منفی ایجاد کنند و به جای کوشش برای رسیدن به سطوح بالاتر، آنهایی را که در سطح بالا هستند، به پایین بکشند تا به اصطلاح با هم در یک مقطع قرار بگیرند. این تلاش ناسالم، انرژی زیادی از آنها میگیرد و بسیار آزارشان میدهد. در خانواده هایی که بین فرزندان خود تبعیض قائل می شوند و در این کار زیاده روی می کنند فرزندان آنان به آسیب پذیری حاد دچار شده و به حسادت بدخیم می رسند؛ آنان حالتی جبران کننده و تلافی جویانه می گیرند و علاقمند هستند آنچه دیگری دارد از او بگیرند و او را از داشتن آن چیز یا موقعیت محروم کنند. *** آثار حسادت را میتوان به 4 گروه زیر تقسیم کرد : الف) آثار روانی : تأثیری که بر حالات روانی و خلق و خوی فرد میگذارد و در او به صورت یک عقده ظاهر میشود. ب) آثار رفتاری : شخص را وادار به صدمه زدن میکند؛ مانند بدگویی، افترا، گروکشی اطلاعات؛ در مجموع حسادت آن بخش فعال روان را که همیشه آماده آزاررسانی و تجاوز به حقوق دیگران است، تقویت میکند. ج) آثار ذهنی : حسادت مانند هر احساس منفی دیگری، انرژیای از خود ساطع میکند که دیگران نسبت به آن بیتفاوت نمیمانند. د) آثار اجتماعی : این آثار معمولاً باعث میشود فرد منفور شود. *** روش درمان قبل از اینکه راهکارهای درمانی را بطور جداگانه بررسی نماییم باید بیان داریم که در درجه اول، باید نحوه تفکر و نگرش خود را تغییر دهیم. باید در خودمان انگیزه ایجاد کرده و اثرات منفی حسادت را به خود یادآوری کنیم. باید متوجه منافع حسادت نکردن باشیم؛ منافعی مانند داشتن یک زندگی توأم با آسایش؛سبکی و زشتی این ضعف و حرکات ناشی از آن را مرتباً به یاد آوریم؛ به خودمان تلقین کنیم که هرگز نسبت به هیچکس حسادت نکنیم. به نعمتها و امتیازها و نقاط مثبت خودمان بیشتر توجه کنیم. روی ارزشها تعمق کنیم و از خودمان بپرسیم که اصلاً موضوع مورد فکر ما چهقدر ارزش دارد؟ با کار کردن روی عدم دلبستگی، حسادت خودمان را فرو بنشانیم. به عدالت خداوند و استحقاق خودمان بیندیشیم. از رقابتهای بیثمر بپرهیزیم. وقتی دچار حسادت میشویم آن را مدیریت کنیم؛ به این ترتیب که تواناییهای خودمان را شناخته و در جهت آن حرکت کنیم و اگر نتیجهای حاصل نشد، از روانشناس یا روانپزشک کمک بگیریم تا مشکلمان ریشهیابی و راههای رفع آن روشن شود، چون حسادت بیمارگونه طرز فکر فرد را خراب میکند، میتواند اثرات منفی قابل ملاحظهای بر کیفیت زندگی او بگذارد. چون حسادت بیمارگونه به عنوان یک اختلال ذهنی شناخته میشود، درمانهایی برای آن وجود دارد. (درمانهای گفتگویی) نظیر درمانرفتاری شناختی (CBT) برای درمان حسادت بیمارگونه متداولتر است. CBT به فرد کمک میکند که شیوه تفکر و عملش را تغییر دهد و مشکل وی را قابل تحملتر میسازد. دارو درمانی نیز برای درمان حسادت بیمارگونه به کار میرود. برای حسادت وسواسی، داروهای ضدافسردگی مفیدند و برای حسادت روانپریشانه، داروهای ضدروانپریشی (مانند داروهایی که برای درمان اسکیزوفرنی تجویز میشود) ممکن است لازم باشد. *** راهکارهای درمان وسواس 1. اعتراف : آگاهی وپذیرش بیماری، اولین قدم برای درمان آن است. چه بسیارند بیمارانی که در اثر عدم آگاهی و یا عدم پذیرش بیماری ، فرصت علاج و درمان را از خود سلب می نمایند. همین که شما به وجود این عقده بسیار خطرناک و به تعبیر روایات، هلاک کننده اخلاقی، واقف گشته و به آن اعتراف نموده اید، اولین گام اساسی برای درمان آن را برداشته اید. 2. توجه به ضررهای حسادت : تلقی حسادت به عنوان یک بیماری خطرناک، میتواند زمینه را برای درمان آن فراهم آورد. همانگونه که گذشت، حسد موجب ضررهای بدنی و نیز رنج و اندوه فراگیر و طولانی میشود. توجه به اینکه حسادت پیش از فرد مورد حسادت، اولین ضربه و مهلکترین آنها را بر حسود وارد میآورد و او را اسیر غم و اندوه میسازد، میتواند به عنوان زنگ بیدار باش مورد توجه قرار گیرد. بنابر این باید این نکته را که (حسد جز زیان محسود چیزی دربر ندارد) را خوب درک نمود. حسد نه تنها زیانی برای محسود (مورد حسد واقع شده) ندارد بلکه به نفع اوست زیرا که حسادت دیگران نوعاً موجب غیبت او یا تهمت به او میگردد. (و حتی گاه به مراحلی بالاتر) و این کار موجب از بین رفتن گناهان او و به دوش کشیده شدن آنها توسط حسادت کننده میگردد. انسان خردمند هیچ گاه ضرر خود را نمیخواهد و چه ضرری از حسادت بالاتر. 3. توجه به حکمت الهی : بداند که خداوند نظام جهان را بنابر حکمت بالغه خود به گونهای قرار داده که انسانها از هر نظر با یکدیگر متفاوت باشند. از نظر استعداد، قیافه، مال، خانواده و... ، و این به جهت امتحان و ابتلایی است که باید برقرار باشد. اگر آدمی حقیقت این مطلب را برای خود تصور نماید و به عمق آن دست یابد آن گاه بر موقعیت دیگران رشک نخواهد برد، چرا که همه این مواهب و تفاوتها را به جهت جریان حرکت زندگی و فلسفهای که در ورای آن است میداند. 4. توجه به معاد : با توجه به معاد و نعمتها و درجات والایی که پرهیزکاران در قیامت و آخرت دارند چشم و دل از متاع دنیا باز دارد و تا می تواند دل به توجه و عنایت خدا ببندد. قرآن خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: (ولا تمدن عینیک الی ما متعنا به)؛ چشم از این متاع ناقابل دنیوی که به برخی دادهایم (برای امتحان) بازگیر و بر اینان اندوه مخور. (سوره حجر آیه 88)؛ اگر آدمی به حقیقت (معنای رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی) را دریابد دیگر چشم به امکانات و برخورداریهای این و آن نخواهد دوخت و عمر خود را بر سر این غصه گزاف نخواهد گذاشت. قرآن و احادیث، کتاب های اخلاقی، خصوصاً آنچه که مربوط به مذمت دنیا و تقویت ایمان به خدا میشود، زیاد بخوانید.در این زمینه آگاهی نسبت به زیانهای جسمی و معنوی حسد که قبلاً مذکور شد بسیار لازم و نافع است. 5. توجه به رحمت خدای متعال : توجه به گستردگی نعمتها و نیز رحمت خدای متعال، که هر کاری را از روی رحمت انجام میدهد، میتواند چاره بدبینی در حسود باشد. اگر نعمتهای الهی را به دریایی از آب شیرین و گوارا تشبیه کنیم، هیچ کس بر سر سیراب شدن از آن، به دیگری حسد نخواهد برد. از سوی دیگر، محدودیتهایی که در بهرهمندی از این دریای عظیم وجود دارد به دلیل حکمتهایی است که خداوند در اداره این عالم به کار گرفته است. توجه به این دو مطلب زمینه را برای قناعت و راضی بودن فرد به آنچه از امکانات برایش فراهم شده آماده میکند و او را از حسادت نسبت به نعمتهایی که در دست دیگران است، باز میدارد. 6. توجه به کمال نبودن بهرهمندی مادی : بی توجهی به مادیات یعنی همان اموری که غالباً موضوع حسادت است و همچنین توجه به فضیلت صبر بر تلخی محرومیتها و نیز تلاش برای به دست آوردن خواستهها از راه صحیح، از دیگر اندیشههای سودمند برای مبارزه با حسادت است.اسلام پیروان خود را همواره به بیاعتنایی نسبت به آنچه در دست مردم قرار دارد و بیارزش شمردن و اصالت ندادن به بهرهمندیهای مادی و بسنده نمودن به قدر کفایت همراه با پاکی و عفاف، دعوت نموده است. 7. توجه به موقعیتها و امکانات شخصی : علاوه بر توجه به گستردگی نعمتهای الهی در این جهان مادی و محدود و توجه به نعمتهای فراوانی که خداوند، به هر یک از ما داده است، توجه به آنچه را که حسود به صورت بالفعل دارد، میتواند راه عملی دیگری برای مبارزه با حسادت باشد؛ همینکه فرد محاسبه کند (من چه نعمتهای زیادی دارم که دیگران ندارند و میتوانم با تلاش و به کارگیری توان خود، بیش از این هم به دست آورم) ، او را کمک میکند تا ریشه حسادت را در درون خود بخشکاند. 8. شناخت و مبارزه با انگیزه های حسد : توجه به انگیزه های حسد و مبارزه به ریشه های آن یکی از راه های مهم درمان است. می دانیم بسیاری از صفات رذیله از یکدیگر سرچشمه می گیرند، یا به تعبیر دیگر تأثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتی است که از صفات زشت دیگری ناشی می شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانی است. علمای اخلاق برای حسد سرچشمه های زیادی ذکر کرده اند که عبارتند از : - گاهی عداوت و کینه باعث می شود که انسان آرزوی زوال نعمت از کسی که مورد عداوت اوست کند. معنای حقیقی حسد، بدخواهی برای دیگران است، کسی که انسان به نحوی نسبت به او دشمنی می ورزد و از او کینه و نفرت دارد. - سبب دیگر کبر و خود برتر بینی است؛ به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت های بیشتری شده اند آرزو دارد و بلکه تلاش می کند که نعمت آنان زایل گردد تا برتری او نسبت به دیگران به خطر نیفتد! - حبّ ریاست و مقام طلبی نیز در برخی موارد سبب می شود کسی آرزوی زوال نعمت دیگران را داشته باشد، تا بتواند از این طریق بر آنها حکومت نماید؛ زیرا اگر امکانات محسود از نظر مال ، ثروت و قدرت باقی بماند ،پایه های ریاست او سست می شود. - یکی از اسباب حسد، ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است؛ چرا که گاه انسان تصوّر می کند نعمت های الهی محدود است واگر دیگران به آن دست یابند، امکان رسیدن او را به آن نعمت ها کم می کنند. - در برخی افراد، احساس حقارت و خود کم بینی سبب بد خواهی آنها نسبت به دیگران است، افرادی که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایی را نمی بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارت اند آرزو می کنند دیگران هم به جایی نرسند تا همانند یکدیگر شوند! - همچنین سبب دیگر حسد، بخل و خباثت نفس است؛ زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت های خود در اختیار دیگران بگذارد، بلکه از رسیدن دیگران به نعمت های الهی نیز ناراحت می شود، آری تنگ نظری، کوته بینی و رذالت، طبع آدمی را به حسد می کشاند. البته گاهی می شود که همه این امور ششگانه دست به دست هم می دهند و گاه دو یا سه منشأ شخصی دیگر هم به آن ضمیمه می شوند که در این صورت به نسبت افزایش انگیزه، خطر حسد فزونی می یابد. ولی فراتر از اینها، حسد ریشه هایی در عقاید انسان نیز دارد؛ کسی که ایمان به قدرت خدا و لطف و عنایت او و حکمت و تدبیر و عدالتش دارد چگونه می تواند حسد بورزد؟ شخص حسود با زبان حال دارد به خداوند اعتراض می کند که چرا فلان نعمت را به فلان کس دادی؟! این چه حکمتی است و چه عدالتی؟! چرا به من نمی دهی؟! و نیز به زبان حال می گوید: هرگاه خدا به دیگری نعمتی دهد ممکن است از دادن مثل آن به من اَلْعِیَاذُ بِاللهِ عاجز باشد پس چه بهتر که نعمت از او سلب گردد تا به من برسد! بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعی تزلزل در پایه های ایمان به توحید افعالی پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه اینکه انسانی که به این اصول مؤمن باشد می داند تقسیم نعمت ها از سوی خداوند حسابی دارد و بر طبق حکمتی است و نیز می داند خداوند توانایی دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه او را شایسته نعمت بداند، پس باید کسب شایستگی کند. در گوشه و کنار عالم کسانی را مییابی که از گرفتاری و رنج و مصیبت بندگان شاد و خوشدل میشوند، و از راحتی و نیکویی حال و وسعت معاش آنان ناراحت و محزون میگردند. چنین شخصی هر گاه نگرانی و اضطراب احوال مردم و گرفتاری و ادبار و تنگی معیشت آنان را بشنود به سبب خبث باطن و رذالت طبع در خود احساس شکفتگی و شادمانی میکند، هر چند میان او و ایشان هیچ گونه سابقه دشمنی و رابطه آشنائی نبوده باشد. 9. تمرین بر ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن : مثلاً فرد به جای بدگویی، آگاهانه به مدح و ثنای طرف مقابل بپردازد و به جای تکبر، تواضع نسبتبه او را در پیش گیرد. 10. ایجاد رابطه عاطفی مثبت بین خود و فرد مورد حسادت : به این صورت که وقتی حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مساله را درک خواهد کرد و دلش نسبت به او نرم میگردد و زمینه روانی مناسبی برای محبت و دوستی فراهم میشود. واکنش طبیعی فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکی و احسان خواهد بود. بدینسان، حسود نیز به سمت احسان و نیکی تمایل پیدا میکند و زمینه توافق قلبی و برطرف شدن حسادت و از بین رفتن آثار روانی نامطلوب آن فراهم میگردد. اگر حسد به شما میگوید تعریف فلانی را نکن شما حتماً تعریف او را بکنید. اگر حسد مانع بخشش مال میشود، شما حتماً ببخشید؛ در این صورت ریشههای حسد در درون شما خواهد خشکید. در برابر بدگوییهای دیگران درباره فرد مورد حسادت مقاومت کنید و اجازه ندهید دیگران درباره افراد به بدگویی و بدبینی روی آورند. بدین وسیله زمینه بروز حسادت و نگرش منفی به دیگران در ذهن از میان خواهد رفت. 11. شرایط و احساسات موجود را با واقع بینی بررسی کنید : به مواردی که حس حسادت شما را بر می انگیزند خوب فکر کنید و از خودتان بپرسید که این موارد تهدید کننده تا چه حد واقعگرایانه هستند. نگرانی شما از در خطر بودن موقعیت تان تا چه حد بر پایه شواهد واقعی است؟ و آیا رفتار خودتان موقعیت را بدتر نمی کند؟ 12. شک و تردید خود را برطرف کنید : یکی از بهترین راه های مبارزه با حسادت این است که از طرف مقابل خود بخواهید اطمینان شما را جلب کند. مراقب باشید که حالت عیب جویی، تکه پرانی یا قلدری پیدا نکنید. بلکه احساس عدم امنیت خود را توضیح داده و از او بخواهید در رفع این مشکل به شما کمک کند. 13. به نیازهای واقعی خودتان متعهد شوید نه نیازهای دیگران : حسادت ، افراد را به انجام کارهایی وادار می کند که نیاز درونی خودشان نیست. هر انسانی منحصر به فرد است و نیازها و آرزوهای خود را دارد، اما بیشتر ما وقتی به دیگران حسادت می ورزیم از نیازهای منحصر به فرد خود غافل می شویم. برای مثال چون یکی از افراد خانواده یا دوستان در فلان رشته مشغول به تحصیل می شود ما نیز به شدت به تحصیل در آن رشته متمایل می شویم در حالی که وقتی خوب به نیازها و علائق خود می نگریم شاید نه تنها علاقه ای به این رشته نداشته باشیم بلکه حتی به خاطر برخی مسائل از آن متنفر نیز باشیم. بنابراین وقتی نسبت به موضوعی احساس حسادت می کنید ابتدا از خود بپرسید آیا واقعاً می خواهم در این موقعیت باشم؟ موقعیت را با همه جزئیات خوب و بدش مجسم کنید و پس از ارزیابی ، چنانچه واقعاً بدان علاقه مند بودید و هدفی دست یافتنی و ممکن به نظر می رسید آن را به صورت یک هدف شخصی در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن گام بردارید، در غیر اینصورت انرژی خود را صرف کار دیگری کنید. 14. برای آنچه در زندگی دارید اهمیت و ارزش قائل شوید : وقتی در زندگی با افرادی مواجه می شوید که شرایط و امکانات بهتری دارند، بلافاصله به کسانی بیندیشید که موقعیت پایین تری از شما دارند . به این ترتیب به یاد خواهید آورد که اگر چه به برخی از خواست های خود نرسیدید، هنوز از بیشتر مردم جهان خوشبخت ترید. در واقع ما بسیاری از چیزهایی که به طور طبیعی داریم یا به دست آورده ایم، نادیده می گیریم و فراموش می کنیم؛ چیزهایی نظیر سلامتی، ایمان، امنیت، خانواده خوب و سالم ، تحصیلات مناسب، دوستان خوب، شغل مناسب، همکار خوب، حداقل امکانات زندگی و... همین حالا قلم و کاغذی بردارید و فهرستی از آنچه در زندگی دارید تهیه کنید. ملاحظه چنین فهرستی، داشته های ما را به ما یادآوری می کند، امتیازات و امکانات زیادی که در زندگی خود داریم ، اما به سبب عادی شدن آنها ارزش و اهمیت واقعی آنها را از یاد برده ایم. بی تردید، نداشتن هر یک از چیزهایی که یادداشت کرده اید کمبودی برای شما به حساب می آید. 15. این واقعیت را بپذیرید که کمال مطلق در زندگی وجود ندارد : زندگی مجموعه ای از موضوعات مختلف است، خوب و بد . اگر کسی دارای امکاناتی است که شما ندارید ، شما نیز در عوض امتیازاتی دارید که دیگران ندارند. خیلی از افرادی که در درس مشخصی قوی هستند، ممکن است در درس دیگری ضعیف یا معمولی باشند. همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم که قابل تأمل است. هر یک از ما امکانات وموقعیت های خانوادگی، مالی، شغلی و تحصیلی ویژه ای داریم که ممکن است در مقایسه با دیگری در وضعیتی بالاتر یا پایین تر قرار بگیرد. بنابراین باید به آنچه خود داریم و آنچه دیگران دارند نگرش کلی داشته باشیم و حاصل جمع را ببینیم نه فقط یکی از موارد را؛ آنگاه متوجه خواهیم شد که در دنیا و یمان ما انسان ها کمال مطلق وجود ندارد. 16. نسبت به موقعیت دیگران نگاه واقع بینانه داشته باشید : یکی از اشتباهات رایج افراد حسود این است که تصورمی کنند دیگران به آسانی و بدون هیچ زحمت و دغدغه ای به موقعیت فعلی رسیده اند. در واقع مردم در ازای چیزهایی که بدست می آورند، ممکن است چیزهایی را ازدست بدهند. بنابراین هر فرد براساس اولویت ها و اهداف خود بهایی برای رسیدن به این هدف ها می پردازد. برای مثال، وقتی می بینید فردی به تحصیلات عالی، شغل مناسب یا امکانات مالی گسترده دست یافته است، مطمئن باشید با سخت کوشی به این امکانات دست یافته است؛ اکنون او در جایی قرار دارد که شما در حسرت آن هستید، اما معلوم نیست که خود او از موقعیتش کاملاً راضی باشد. پشت سر هریک از ما تجربیاتی قرار دارد که در نوع خود ارزنده و قابل تأمل است. 17. نوع تفکر و ویژگیهای شخصیتی افراد غیر حسود را شناسایی کنید : با اندکی تأمل، فهرستی از افرادی تهیه کنید که بطور واقعی از موفقیت های شما خوشحال می شوند. حالا سعی کنید منطقی که باعث می شود این افراد از خوشحالی شما خوشحال شوند، را درک کنید. ویژگی شخصیتی آنها را بشناسید و شیوه تفکر آنها را در باره خودتان کشف کنید. این افراد چه ویژگی ها و چه طرز تفکر خاصی دارند؟ آیا از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند؟ آیا واقع نگر هستند؟ آیا نسبت به نیازهای خود آگاهند؟ آیابه قدرت و حکمت خدا ایمان کافی دارند؟ آیا قلباً دیگران را دوست دارند و برایشان آرزوی خوشبختی دارند؟ در باره این سوالات فکر کنید و بیاندیشید که آنها چگونه به این آرامش و لذت نوع دوستی دست یافته اند. نویسنده : حامد محقق زاده
دختر عمویی دارم که همش می ترسم رشته ای بهتر از من قبول شه یا کسی ازش تعریف کنه؛ حتی مریضم میشه حالت حسودیم میشه؛ همش می خوام بدونم چیکار میکنه. بگید چیکارکنم؟
دختر عمویی دارم که همش می ترسم رشته ای بهتر از من قبول شه یا کسی ازش تعریف کنه؛ حتی مریضم میشه حالت حسودیم میشه؛ همش می خوام بدونم چیکار میکنه. بگید چیکارکنم؟
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید؛ امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
همه ما ، به دلایل متفاوت و با مجموعه ای از احساسات مختلف، در مرحله ای از زندگی خود حس حسادت را تجربه کرده ایم. به گفته آیالا مالاک پاینز (Ayala Malach Pines) روانشناس بالینی، حسادت، واکنشی پیچیده است که در زمان مشاهده شرایطی که یک رابطه با ارزش یا کیفیت خاص موجود در آن را تهدید می کند، در شخص ایجاد می شود. در تعریف حسد در کتاب مفردات راغب و کتب اخلاقی آمده است: (الحسد تمنی زوال نعمه من مستحق لها)؛حسد عبارت است از اینکه انسان در دلش خواهان زوال یک نعمت وامتیاز از دیگری باشد، به شرط اینکه دیگری این نعمت را با استحقاق به دست آورده باشد نه با زور. در صورتی که انسان از نعمتی که خداوند به دیگری داده است ، ناخرسند باشد و آرزوی زوال و نابودی آن را نماید، دچار عقده روانی و رذیله اخلاقی حسد گشته است . چه خود او نیز دارای آن نعمت باشد یا نباشد. از دیدگاه روان شناسان ریشه حسادت ضعف اعتماد به نفس است؛ یعنی به دلایل روانشناختی، افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند و هویت خود را از درون خویش دریافت نمیکنند و نیازمند و وابسته به تایید دیگران هستند. در واقع افراد حسود به دنبال ضعف اعتماد به نفس و احساس نداشتن امنیت در شرایطی که هستند به رقابتهای ناسالم دست میزنند. برای مثال، همه ما دوست داریم در روابط اجتماعی نسبت به هم ردیفهای خودمان رشد کنیم و برای این رشد و ترقی همواره تلاش میکنیم و موفقیتهای دیگران را علاوه بر تحسین کردن، گاهی به صورت الگوی خود قرار میدهیم اما افراد حسود سعی میکنند با خراب کردن چهره کسانی که در سطح بالاتری از آنها هستند و در واقع با کاستن ارزش آن اشخاص در نظر دیگران، خود را بالاتر و بهتر جلوه دهند. آنها مدام در تلاشاند که موازنه منفی ایجاد کنند و به جای کوشش برای رسیدن به سطوح بالاتر، آنهایی را که در سطح بالا هستند، به پایین بکشند تا به اصطلاح با هم در یک مقطع قرار بگیرند. این تلاش ناسالم، انرژی زیادی از آنها میگیرد و بسیار آزارشان میدهد. در خانواده هایی که بین فرزندان خود تبعیض قائل می شوند و در این کار زیاده روی می کنند فرزندان آنان به آسیب پذیری حاد دچار شده و به حسادت بدخیم می رسند؛ آنان حالتی جبران کننده و تلافی جویانه می گیرند و علاقمند هستند آنچه دیگری دارد از او بگیرند و او را از داشتن آن چیز یا موقعیت محروم کنند.
*** آثار حسادت را میتوان به 4 گروه زیر تقسیم کرد :
الف) آثار روانی : تأثیری که بر حالات روانی و خلق و خوی فرد میگذارد و در او به صورت یک عقده ظاهر میشود.
ب) آثار رفتاری : شخص را وادار به صدمه زدن میکند؛ مانند بدگویی، افترا، گروکشی اطلاعات؛ در مجموع حسادت آن بخش فعال روان را که همیشه آماده آزاررسانی و تجاوز به حقوق دیگران است، تقویت میکند.
ج) آثار ذهنی : حسادت مانند هر احساس منفی دیگری، انرژیای از خود ساطع میکند که دیگران نسبت به آن بیتفاوت نمیمانند.
د) آثار اجتماعی : این آثار معمولاً باعث میشود فرد منفور شود.
*** روش درمان
قبل از اینکه راهکارهای درمانی را بطور جداگانه بررسی نماییم باید بیان داریم که در درجه اول، باید نحوه تفکر و نگرش خود را تغییر دهیم. باید در خودمان انگیزه ایجاد کرده و اثرات منفی حسادت را به خود یادآوری کنیم. باید متوجه منافع حسادت نکردن باشیم؛ منافعی مانند داشتن یک زندگی توأم با آسایش؛سبکی و زشتی این ضعف و حرکات ناشی از آن را مرتباً به یاد آوریم؛ به خودمان تلقین کنیم که هرگز نسبت به هیچکس حسادت نکنیم. به نعمتها و امتیازها و نقاط مثبت خودمان بیشتر توجه کنیم. روی ارزشها تعمق کنیم و از خودمان بپرسیم که اصلاً موضوع مورد فکر ما چهقدر ارزش دارد؟ با کار کردن روی عدم دلبستگی، حسادت خودمان را فرو بنشانیم. به عدالت خداوند و استحقاق خودمان بیندیشیم. از رقابتهای بیثمر بپرهیزیم. وقتی دچار حسادت میشویم آن را مدیریت کنیم؛ به این ترتیب که تواناییهای خودمان را شناخته و در جهت آن حرکت کنیم و اگر نتیجهای حاصل نشد، از روانشناس یا روانپزشک کمک بگیریم تا مشکلمان ریشهیابی و راههای رفع آن روشن شود، چون حسادت بیمارگونه طرز فکر فرد را خراب میکند، میتواند اثرات منفی قابل ملاحظهای بر کیفیت زندگی او بگذارد. چون حسادت بیمارگونه به عنوان یک اختلال ذهنی شناخته میشود، درمانهایی برای آن وجود دارد. (درمانهای گفتگویی) نظیر درمانرفتاری شناختی (CBT) برای درمان حسادت بیمارگونه متداولتر است. CBT به فرد کمک میکند که شیوه تفکر و عملش را تغییر دهد و مشکل وی را قابل تحملتر میسازد. دارو درمانی نیز برای درمان حسادت بیمارگونه به کار میرود. برای حسادت وسواسی، داروهای ضدافسردگی مفیدند و برای حسادت روانپریشانه، داروهای ضدروانپریشی (مانند داروهایی که برای درمان اسکیزوفرنی تجویز میشود) ممکن است لازم باشد.
*** راهکارهای درمان وسواس
1. اعتراف :
آگاهی وپذیرش بیماری، اولین قدم برای درمان آن است. چه بسیارند بیمارانی که در اثر عدم آگاهی و یا عدم پذیرش بیماری ، فرصت علاج و درمان را از خود سلب می نمایند. همین که شما به وجود این عقده بسیار خطرناک و به تعبیر روایات، هلاک کننده اخلاقی، واقف گشته و به آن اعتراف نموده اید، اولین گام اساسی برای درمان آن را برداشته اید.
2. توجه به ضررهای حسادت :
تلقی حسادت به عنوان یک بیماری خطرناک، میتواند زمینه را برای درمان آن فراهم آورد. همانگونه که گذشت، حسد موجب ضررهای بدنی و نیز رنج و اندوه فراگیر و طولانی میشود. توجه به اینکه حسادت پیش از فرد مورد حسادت، اولین ضربه و مهلکترین آنها را بر حسود وارد میآورد و او را اسیر غم و اندوه میسازد، میتواند به عنوان زنگ بیدار باش مورد توجه قرار گیرد. بنابر این باید این نکته را که (حسد جز زیان محسود چیزی دربر ندارد) را خوب درک نمود. حسد نه تنها زیانی برای محسود (مورد حسد واقع شده) ندارد بلکه به نفع اوست زیرا که حسادت دیگران نوعاً موجب غیبت او یا تهمت به او میگردد. (و حتی گاه به مراحلی بالاتر) و این کار موجب از بین رفتن گناهان او و به دوش کشیده شدن آنها توسط حسادت کننده میگردد. انسان خردمند هیچ گاه ضرر خود را نمیخواهد و چه ضرری از حسادت بالاتر.
3. توجه به حکمت الهی :
بداند که خداوند نظام جهان را بنابر حکمت بالغه خود به گونهای قرار داده که انسانها از هر نظر با یکدیگر متفاوت باشند. از نظر استعداد، قیافه، مال، خانواده و... ، و این به جهت امتحان و ابتلایی است که باید برقرار باشد. اگر آدمی حقیقت این مطلب را برای خود تصور نماید و به عمق آن دست یابد آن گاه بر موقعیت دیگران رشک نخواهد برد، چرا که همه این مواهب و تفاوتها را به جهت جریان حرکت زندگی و فلسفهای که در ورای آن است میداند.
4. توجه به معاد :
با توجه به معاد و نعمتها و درجات والایی که پرهیزکاران در قیامت و آخرت دارند چشم و دل از متاع دنیا باز دارد و تا می تواند دل به توجه و عنایت خدا ببندد. قرآن خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: (ولا تمدن عینیک الی ما متعنا به)؛ چشم از این متاع ناقابل دنیوی که به برخی دادهایم (برای امتحان) بازگیر و بر اینان اندوه مخور. (سوره حجر آیه 88)؛ اگر آدمی به حقیقت (معنای رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی) را دریابد دیگر چشم به امکانات و برخورداریهای این و آن نخواهد دوخت و عمر خود را بر سر این غصه گزاف نخواهد گذاشت. قرآن و احادیث، کتاب های اخلاقی، خصوصاً آنچه که مربوط به مذمت دنیا و تقویت ایمان به خدا میشود، زیاد بخوانید.در این زمینه آگاهی نسبت به زیانهای جسمی و معنوی حسد که قبلاً مذکور شد بسیار لازم و نافع است.
5. توجه به رحمت خدای متعال :
توجه به گستردگی نعمتها و نیز رحمت خدای متعال، که هر کاری را از روی رحمت انجام میدهد، میتواند چاره بدبینی در حسود باشد. اگر نعمتهای الهی را به دریایی از آب شیرین و گوارا تشبیه کنیم، هیچ کس بر سر سیراب شدن از آن، به دیگری حسد نخواهد برد. از سوی دیگر، محدودیتهایی که در بهرهمندی از این دریای عظیم وجود دارد به دلیل حکمتهایی است که خداوند در اداره این عالم به کار گرفته است. توجه به این دو مطلب زمینه را برای قناعت و راضی بودن فرد به آنچه از امکانات برایش فراهم شده آماده میکند و او را از حسادت نسبت به نعمتهایی که در دست دیگران است، باز میدارد.
6. توجه به کمال نبودن بهرهمندی مادی :
بی توجهی به مادیات یعنی همان اموری که غالباً موضوع حسادت است و همچنین توجه به فضیلت صبر بر تلخی محرومیتها و نیز تلاش برای به دست آوردن خواستهها از راه صحیح، از دیگر اندیشههای سودمند برای مبارزه با حسادت است.اسلام پیروان خود را همواره به بیاعتنایی نسبت به آنچه در دست مردم قرار دارد و بیارزش شمردن و اصالت ندادن به بهرهمندیهای مادی و بسنده نمودن به قدر کفایت همراه با پاکی و عفاف، دعوت نموده است.
7. توجه به موقعیتها و امکانات شخصی :
علاوه بر توجه به گستردگی نعمتهای الهی در این جهان مادی و محدود و توجه به نعمتهای فراوانی که خداوند، به هر یک از ما داده است، توجه به آنچه را که حسود به صورت بالفعل دارد، میتواند راه عملی دیگری برای مبارزه با حسادت باشد؛ همینکه فرد محاسبه کند (من چه نعمتهای زیادی دارم که دیگران ندارند و میتوانم با تلاش و به کارگیری توان خود، بیش از این هم به دست آورم) ، او را کمک میکند تا ریشه حسادت را در درون خود بخشکاند.
8. شناخت و مبارزه با انگیزه های حسد :
توجه به انگیزه های حسد و مبارزه به ریشه های آن یکی از راه های مهم درمان است. می دانیم بسیاری از صفات رذیله از یکدیگر سرچشمه می گیرند، یا به تعبیر دیگر تأثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتی است که از صفات زشت دیگری ناشی می شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانی است. علمای اخلاق برای حسد سرچشمه های زیادی ذکر کرده اند که عبارتند از :
- گاهی عداوت و کینه باعث می شود که انسان آرزوی زوال نعمت از کسی که مورد عداوت اوست کند. معنای حقیقی حسد، بدخواهی برای دیگران است، کسی که انسان به نحوی نسبت به او دشمنی می ورزد و از او کینه و نفرت دارد.
- سبب دیگر کبر و خود برتر بینی است؛ به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت های بیشتری شده اند آرزو دارد و بلکه تلاش می کند که نعمت آنان زایل گردد تا برتری او نسبت به دیگران به خطر نیفتد!
- حبّ ریاست و مقام طلبی نیز در برخی موارد سبب می شود کسی آرزوی زوال نعمت دیگران را داشته باشد، تا بتواند از این طریق بر آنها حکومت نماید؛ زیرا اگر امکانات محسود از نظر مال ، ثروت و قدرت باقی بماند ،پایه های ریاست او سست می شود.
- یکی از اسباب حسد، ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است؛ چرا که گاه انسان تصوّر می کند نعمت های الهی محدود است واگر دیگران به آن دست یابند، امکان رسیدن او را به آن نعمت ها کم می کنند.
- در برخی افراد، احساس حقارت و خود کم بینی سبب بد خواهی آنها نسبت به دیگران است، افرادی که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایی را نمی بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارت اند آرزو می کنند دیگران هم به جایی نرسند تا همانند یکدیگر شوند!
- همچنین سبب دیگر حسد، بخل و خباثت نفس است؛ زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت های خود در اختیار دیگران بگذارد، بلکه از رسیدن دیگران به نعمت های الهی نیز ناراحت می شود، آری تنگ نظری، کوته بینی و رذالت، طبع آدمی را به حسد می کشاند.
البته گاهی می شود که همه این امور ششگانه دست به دست هم می دهند و گاه دو یا سه منشأ شخصی دیگر هم به آن ضمیمه می شوند که در این صورت به نسبت افزایش انگیزه، خطر حسد فزونی می یابد.
ولی فراتر از اینها، حسد ریشه هایی در عقاید انسان نیز دارد؛ کسی که ایمان به قدرت خدا و لطف و عنایت او و حکمت و تدبیر و عدالتش دارد چگونه می تواند حسد بورزد؟ شخص حسود با زبان حال دارد به خداوند اعتراض می کند که چرا فلان نعمت را به فلان کس دادی؟! این چه حکمتی است و چه عدالتی؟! چرا به من نمی دهی؟! و نیز به زبان حال می گوید: هرگاه خدا به دیگری نعمتی دهد ممکن است از دادن مثل آن به من اَلْعِیَاذُ بِاللهِ عاجز باشد پس چه بهتر که نعمت از او سلب گردد تا به من برسد!
بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعی تزلزل در پایه های ایمان به توحید افعالی پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه اینکه انسانی که به این اصول مؤمن باشد می داند تقسیم نعمت ها از سوی خداوند حسابی دارد و بر طبق حکمتی است و نیز می داند خداوند توانایی دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه او را شایسته نعمت بداند، پس باید کسب شایستگی کند. در گوشه و کنار عالم کسانی را مییابی که از گرفتاری و رنج و مصیبت بندگان شاد و خوشدل میشوند، و از راحتی و نیکویی حال و وسعت معاش آنان ناراحت و محزون میگردند. چنین شخصی هر گاه نگرانی و اضطراب احوال مردم و گرفتاری و ادبار و تنگی معیشت آنان را بشنود به سبب خبث باطن و رذالت طبع در خود احساس شکفتگی و شادمانی میکند، هر چند میان او و ایشان هیچ گونه سابقه دشمنی و رابطه آشنائی نبوده باشد.
9. تمرین بر ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن :
مثلاً فرد به جای بدگویی، آگاهانه به مدح و ثنای طرف مقابل بپردازد و به جای تکبر، تواضع نسبتبه او را در پیش گیرد.
10. ایجاد رابطه عاطفی مثبت بین خود و فرد مورد حسادت :
به این صورت که وقتی حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مساله را درک خواهد کرد و دلش نسبت به او نرم میگردد و زمینه روانی مناسبی برای محبت و دوستی فراهم میشود. واکنش طبیعی فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکی و احسان خواهد بود. بدینسان، حسود نیز به سمت احسان و نیکی تمایل پیدا میکند و زمینه توافق قلبی و برطرف شدن حسادت و از بین رفتن آثار روانی نامطلوب آن فراهم میگردد. اگر حسد به شما میگوید تعریف فلانی را نکن شما حتماً تعریف او را بکنید. اگر حسد مانع بخشش مال میشود، شما حتماً ببخشید؛ در این صورت ریشههای حسد در درون شما خواهد خشکید. در برابر بدگوییهای دیگران درباره فرد مورد حسادت مقاومت کنید و اجازه ندهید دیگران درباره افراد به بدگویی و بدبینی روی آورند. بدین وسیله زمینه بروز حسادت و نگرش منفی به دیگران در ذهن از میان خواهد رفت.
11. شرایط و احساسات موجود را با واقع بینی بررسی کنید :
به مواردی که حس حسادت شما را بر می انگیزند خوب فکر کنید و از خودتان بپرسید که این موارد تهدید کننده تا چه حد واقعگرایانه هستند. نگرانی شما از در خطر بودن موقعیت تان تا چه حد بر پایه شواهد واقعی است؟ و آیا رفتار خودتان موقعیت را بدتر نمی کند؟
12. شک و تردید خود را برطرف کنید :
یکی از بهترین راه های مبارزه با حسادت این است که از طرف مقابل خود بخواهید اطمینان شما را جلب کند. مراقب باشید که حالت عیب جویی، تکه پرانی یا قلدری پیدا نکنید. بلکه احساس عدم امنیت خود را توضیح داده و از او بخواهید در رفع این مشکل به شما کمک کند.
13. به نیازهای واقعی خودتان متعهد شوید نه نیازهای دیگران :
حسادت ، افراد را به انجام کارهایی وادار می کند که نیاز درونی خودشان نیست. هر انسانی منحصر به فرد است و نیازها و آرزوهای خود را دارد، اما بیشتر ما وقتی به دیگران حسادت می ورزیم از نیازهای منحصر به فرد خود غافل می شویم. برای مثال چون یکی از افراد خانواده یا دوستان در فلان رشته مشغول به تحصیل می شود ما نیز به شدت به تحصیل در آن رشته متمایل می شویم در حالی که وقتی خوب به نیازها و علائق خود می نگریم شاید نه تنها علاقه ای به این رشته نداشته باشیم بلکه حتی به خاطر برخی مسائل از آن متنفر نیز باشیم. بنابراین وقتی نسبت به موضوعی احساس حسادت می کنید ابتدا از خود بپرسید آیا واقعاً می خواهم در این موقعیت باشم؟ موقعیت را با همه جزئیات خوب و بدش مجسم کنید و پس از ارزیابی ، چنانچه واقعاً بدان علاقه مند بودید و هدفی دست یافتنی و ممکن به نظر می رسید آن را به صورت یک هدف شخصی در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن گام بردارید، در غیر اینصورت انرژی خود را صرف کار دیگری کنید.
14. برای آنچه در زندگی دارید اهمیت و ارزش قائل شوید :
وقتی در زندگی با افرادی مواجه می شوید که شرایط و امکانات بهتری دارند، بلافاصله به کسانی بیندیشید که موقعیت پایین تری از شما دارند . به این ترتیب به یاد خواهید آورد که اگر چه به برخی از خواست های خود نرسیدید، هنوز از بیشتر مردم جهان خوشبخت ترید. در واقع ما بسیاری از چیزهایی که به طور طبیعی داریم یا به دست آورده ایم، نادیده می گیریم و فراموش می کنیم؛ چیزهایی نظیر سلامتی، ایمان، امنیت، خانواده خوب و سالم ، تحصیلات مناسب، دوستان خوب، شغل مناسب، همکار خوب، حداقل امکانات زندگی و... همین حالا قلم و کاغذی بردارید و فهرستی از آنچه در زندگی دارید تهیه کنید. ملاحظه چنین فهرستی، داشته های ما را به ما یادآوری می کند، امتیازات و امکانات زیادی که در زندگی خود داریم ، اما به سبب عادی شدن آنها ارزش و اهمیت واقعی آنها را از یاد برده ایم. بی تردید، نداشتن هر یک از چیزهایی که یادداشت کرده اید کمبودی برای شما به حساب می آید.
15. این واقعیت را بپذیرید که کمال مطلق در زندگی وجود ندارد :
زندگی مجموعه ای از موضوعات مختلف است، خوب و بد . اگر کسی دارای امکاناتی است که شما ندارید ، شما نیز در عوض امتیازاتی دارید که دیگران ندارند. خیلی از افرادی که در درس مشخصی قوی هستند، ممکن است در درس دیگری ضعیف یا معمولی باشند. همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم که قابل تأمل است. هر یک از ما امکانات وموقعیت های خانوادگی، مالی، شغلی و تحصیلی ویژه ای داریم که ممکن است در مقایسه با دیگری در وضعیتی بالاتر یا پایین تر قرار بگیرد. بنابراین باید به آنچه خود داریم و آنچه دیگران دارند نگرش کلی داشته باشیم و حاصل جمع را ببینیم نه فقط یکی از موارد را؛ آنگاه متوجه خواهیم شد که در دنیا و یمان ما انسان ها کمال مطلق وجود ندارد.
16. نسبت به موقعیت دیگران نگاه واقع بینانه داشته باشید :
یکی از اشتباهات رایج افراد حسود این است که تصورمی کنند دیگران به آسانی و بدون هیچ زحمت و دغدغه ای به موقعیت فعلی رسیده اند. در واقع مردم در ازای چیزهایی که بدست می آورند، ممکن است چیزهایی را ازدست بدهند. بنابراین هر فرد براساس اولویت ها و اهداف خود بهایی برای رسیدن به این هدف ها می پردازد. برای مثال، وقتی می بینید فردی به تحصیلات عالی، شغل مناسب یا امکانات مالی گسترده دست یافته است، مطمئن باشید با سخت کوشی به این امکانات دست یافته است؛ اکنون او در جایی قرار دارد که شما در حسرت آن هستید، اما معلوم نیست که خود او از موقعیتش کاملاً راضی باشد. پشت سر هریک از ما تجربیاتی قرار دارد که در نوع خود ارزنده و قابل تأمل است.
17. نوع تفکر و ویژگیهای شخصیتی افراد غیر حسود را شناسایی کنید :
با اندکی تأمل، فهرستی از افرادی تهیه کنید که بطور واقعی از موفقیت های شما خوشحال می شوند. حالا سعی کنید منطقی که باعث می شود این افراد از خوشحالی شما خوشحال شوند، را درک کنید. ویژگی شخصیتی آنها را بشناسید و شیوه تفکر آنها را در باره خودتان کشف کنید. این افراد چه ویژگی ها و چه طرز تفکر خاصی دارند؟ آیا از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند؟ آیا واقع نگر هستند؟ آیا نسبت به نیازهای خود آگاهند؟ آیابه قدرت و حکمت خدا ایمان کافی دارند؟ آیا قلباً دیگران را دوست دارند و برایشان آرزوی خوشبختی دارند؟ در باره این سوالات فکر کنید و بیاندیشید که آنها چگونه به این آرامش و لذت نوع دوستی دست یافته اند. نویسنده : حامد محقق زاده
- [سایر] سلام من ساکن تهرانم مجردم وصعیت اقتصادیمون معمول دارم برای کارشناسی می خونم 5تا خواهرو برادریم که 2 تا خواهرو برادرم ازدواج کردن .مشکل من این که من همش فکرای ناگوار می کنم مثلا این که خواهرزادم که خیلی دوسش دارم گم می شه یا کنکور قبول نمی شم .شوهر آیندم معتاد می شه از مسافرت رفتن خودم و بقیه می ترسم می ترسم که بمیریم .یکی یکم دیر می کنه همش فک می کنم مرده.همش فک می کنم که کارهایی که می خوام انجام بدم نمی شه
- [سایر] من 24 سالمه هر وقت برام خواستگار میاد دست و پاهام شل میشه و می لرزه / رنگمم می پره / عصبی میشم / همش استرس دارم / نمیتونم به چیز دیگه ای فکر کنم / می ترسم / تا حالام که به این سن رسیدم هنوز همونجوریم / ممنون میشم اگه بگید من چیکار کنم؟چیکار کنم که این حالت ها رو نداشته باشم خیلی سعی میکنم آروم باشم ولی نمیتونم نمیشه از همه بدتر مامانم اصرار داره من چایی ببرم که اونم هی می لرزمو تعادل ندارم زانوهامم سست میشه واسه مهمونای دیگه پذیرایی و اینجور چیزا برام مسئله ای نیست ولی اینجور مهمونای خاص نه / یه
- [سایر] سلام حاج اقا بازم منم ... نمیدونم چکار کنم فقط از غضب خدا می ترسم چکار کنم فکرم طرف این مسائل جنسی و گناه استمنا نره؟ امروز آگهی سخنرانیهاتون رو سر قلهک دیدم حتما میام توی برنامه هاتون توروخدا بهم بگید یعنی میشه خدا این بار هم توبه ی منو قبول کنه؟
- [سایر] سلام اقای مرادی من خیلی شما رو قبول دارم یه خواب عجیبم وقتی تابستان مشهد بودم از شما دیدم به خورده هم ترسیدم بماند من خیلی خیلی سردر گم شدم خیلی می دونین به هر چی که می خوام ومی خواستم نرسیدم مخصوصا دانشگاه کاردانی قبول شدم و حالا هم هیچی یه بچه در سخون بی خاصیت مایه عبرت من عاشق کتاب خوندنم ولی حالا دیگه دارم کاملا دیوانه میشم شبا از خواب می پرم وبی خواب می شم دختر خوبی بودم ولی حالا به خدا هم شک کردم به مردن فکر میکنم یه ادم 22 ساله که داره دیوونه می شه وخیلی هم تا حالا به خودش با هزار فوت و فن البته کاملا مثبت سعی کرده کمک کنه حالا باید چیکار کنه امیدوارم بفهمید چون نمی دونم چی وچه جوری توضیح بدم کمکم کنین نمی خوام متلاشی بشم ولی دارم می شم دارم از تو منفجر می شم کمک همین!!!
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم 1.سلام علیکم 2.خدا ب شماعزت دهد 3.حدود دوماهه که دیگه میلی به خواندن نماز اول وقت و قرآن ندارم. 4.شنیدم اکه آدم گناه کنه خدا حال عبادتو ازش میگیره. 5.هرچی فکر میکنم یادم نمیاد چه گناهی کردم 6.نماز صبحهامو لحظه ی آخر میخونم اونم به زور (مثل بقیه ی نمازهام) 7.من ی مدتی انقد بچه ی خوبی بودم که نماز شبم می خوندم 8. چیکار کنم حاجاقا نمی خوام تو این حالت بمونم 9. تورو حضرت عباس جوابموبدین. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته ببخشید یادم رفت(دختری 25 ساله ام)
- [سایر] سلام خسته نباشیدحدود 8 ساله که ازدواج کردم متاسفانه با شوهرم خیلی زیاد مشکل دارم بسیار ادم دروغگو و اهل غیبت هستش با هیچکس حتی خونواده ی خودش رابطه ی خوبی نداره چون زندگیمونو از لحاظ مالی با سختی شروع کردیم از دست همه ناراحته که چرا بهش کمک نکردن حتی با دختر 2 سالمون رابطه خوبی نداره و مرتب باهاش دعوا میکنه مرتب بهانه جویی میکنه و بی دلیل ما رو میزنه اگه خونه باشم میگه برو بیرون اگه بیرون باشم دلش برام تنگ میشه همش در حال فریاد زدنه کلا با همه بیخودی میجنگه و سر مسایل خیلی کوچیک دعوا راه میندازه و هر چی که دم دستش باشه میشکنه حتی با خدا هم دعوا داره یه مدت ازش قهر میکردم و میرفتم ولی دیگه الان بیخیال شدم و تحمل میکنم در ضمن منو دیوانه وار دوست داره دلم به حال دخترم میسوزه تو رو خدا بگین چیکار کنم ؟متشکرم
- [سایر] سلام جناب مرادی میخواستم بپرسم کسی که از نظر ظاهر مشکل داره آیا حق تشکیل خانواده نداره؟ چرا کسی که انتخاب میکنه اول ظاهر رو میبینه اگر مورد پسند واقع شد بعد میره سراغ باطن؟! آخه یه دختر نمیتونه انتخاب کنه باید انتخاب بشه که در اینصورت(مشکل ظاهر)هیج وقت انتخاب نمیشه و حق ازدواج ازش گرفته میشه...بالعکس هستند آقایانی که مشکل ظاهری دارند ولی خیلی راحت ازدواج میکنن یعنی دخترها خیلی راحت اونها رو میپذیرند چون آنها به زیبایی باطنی توجه دارند نه زیبایی ظاهری نظر شما در این مورد چیه؟ یا حق
- [سایر] 4 ساله ازدواج کردم؛ از ابتدای زندگیم هم متوجه شده بودم که شوهرم ناتوانی جنسی (اختلال نعوظ) داره حتی ما 3 ماه بعد از ازدواجم تونستیم برای اولین بار سکس کنیم ولی چون سریع باردار شدم و ویار شدید داشتم و بعد هم زایمان هیچ وقت فرصت فکر کردن زیاد روی این موضوع رو نداشتم اما حالا که بچه بزرگ شده مشکل ناتوانی جنسی شوهرم مشکل اساسی زندگی من شده، چون شوهرم مشکل جنسی پیداکرده از رفتن به دکتر هم امتناع میکنه و به هیچ عنوان سمت من نمیاد. بارها و بارها خودم سمتش میرم وازش می خوام اما منو پس میزنه و همش میگه خوب میشم همین موضوع هم باعث شده خیلی بداخلاق بشم شبا تا صبح تلویزیون نگاه می کنه با اینکه خیلی دوستش دارم اما دست خودم نیست بازم این موضوع باعث شده عصبی بشم. شوهرم منو دوست داره اما از رفتن به دکتر و درمان خودش خودداری می کنه. شما بگید من جکار کنم؟
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما من پدرم خیلی ادم بی انصافیه و مادرمو خیلی اذیت میکنه و دلش به حال هیچکس نمی سوزه گاهی هم مادرمو میزنه و وقتی که عصبانی میشه مردن یا زنده بودن کسی براش مهم نیست وبه هیچکس رحم نمیکنه نه اینکه فکر کنید من یا خونوادم فقط ازش بد میگیم همه از دستش شاکین مشکل من اینجاست که جرات نمیکنم مادرمو با پدرم تنها بزارم که مبادا دعواشون بشه و بابام بزنتش ودلم برای مادرم میسوزه و وقتیم که میرم کلاس دلشوره شدیدی دارم وشاید احمقانه باشه که من نمیدونم به خاطر این مسئله کلاس برم و یا پیش مادرم بمونم میشه راهنماییم کنید میشه بگید با پدرم چه کنیم ایا کلاسمو برم یا ....حتی بابام به این مسئله توجه نمیکنه که من ومادرم مریضیم به مادرم میگم طلاق بگیر قبول نمیکنه
- [سایر] سلام آقای مرادی من با هزار امید اومدم شما جواب همه رو دادین اما جواب منو ندادین آخه چرا ------------------------------------------------ من یه دختر 19 ساله هستم مدت 8 ماه با یه پسر ارتباط تلفنی داشتم به طور کامل همدیگرو شناختیم اما مدت 8ماه قبل همدیگرو دیده بودیم و اصلا قیافه همدیگه یادمون نمیومد الان 2 ماه قطع رابطه کردم میگفت میخواد ازدواج کنه همدیگرو خیلی دوست داشتیم به هیچ وجه نمی خوام فراموشش کنم از یه طرف باور ندارم ازدواج کرده از یه طرفممیترسم راست باشه الانم دانشگاه قبول شدم همون جا که اون درس میخونه می ترسم برم خیلی دوسشدارم چی کار کنم -----------------------------------------------