من 18 سالمه و به یه دختر با یک سال سن از خودم علاقه مند شدم و اون رو خیلی دوست دارم، آیا اینکه من 1 سال از اون کوچکترم مشکلی برای من ایجاد خواهد شد و اینکه اگر من این مسأله رو به گوش اون بروسونم مشکل دارد یا خیر؟
من 18 سالمه و به یه دختر با یک سال سن از خودم علاقه مند شدم و اون رو خیلی دوست دارم، آیا اینکه من 1 سال از اون کوچکترم مشکلی برای من ایجاد خواهد شد و اینکه اگر من این مسأله رو به گوش اون بروسونم مشکل دارد یا خیر؟ دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد؟ چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟ آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد برادر گرامی، خوشحالیم با جوانی در ارتباطیم که ذهن آگاه و دل پاکش، از هوس و گناه متنفر، خانه دلش معطر عشق است و در عبور از مشکلات، مشورت را غنیمت می‌داند. از اینکه به ما اعتماد نمودید، متشکریم. برادر گرامی، به راستی این علاقه پرشور شما همان عشق آتشینی است که نویسندگان و شاعران در همه سرزمین‌ها و فرهنگ‌ها از آن یاد کرده‌اند و روان‌شناسان در بیان ویژگی‌های نوجوانی آن را (عشق رمانتیک) نامیده‌اند. محبتی پاک و بی‌آلایش، آرامش برانداز و شور آفرین و هیجانی ویژه که آمیزه‌ای از رنج و شادی، نگرانی و امید و شیدایی و شور را با خود دارد. عشق و محبت یکی از ویژگی‌های انسان سالم است. اگر عشق را از هستی بگیریم، چیزی جز نیستی نخواهد ماند. محبت، به همه رفتارها و اندیشه های انسان معنا می دهد و قادر است همه اتفاقات عالم را ترجمه کند. تاثیر محبت تا آنجاست که امام مهربان ما، اما باقر (علیه السلام) می فرمایند: (آیا دین چیزی جز محبت است؟) اگر به عقل مصلحت اندیش که آینده‌ای روشن و بسامان را برای پسری 18ساله در جامعه می‌خواهد، ماجرای این دلدادگی را بگویند، نصیحت و ملامت می‌کند: که ای جوان خوب و پاک‌اندیش! اگر عشق به یک دختر در مسیر ازدواجی سالم و استوار قرار نگیرد، تو را در منجلاب هوس سرنگون می‌کند و یا به وادی افسردگی و نومیدی فردی می‌اندازد. چه دست نایافتنی است پیوند همسری در این سن و حتی سالهای پرابهامی که در پیش دارید. بسیاری از بزرگترها هم تجربه شیرین شوریدگی را در دوران نوجوانی داشته‌اند. تجربه‌ای که نمی‌توان آن را با نثر و شعر و موسیقی و نقاشی که جلوه‌های بلند هنر انسانی‌اند به تصویر کشید. جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد رمزی ز راز عشقت در صد بیان نگنجد جولانگه جلالت در کوی دل نباشد جلوه گه جمالت در چشم و جان نگنجد در دل چو عشقت آمد سودای جان نماند در جان چو مهرت افتد عشق رون نگنجد شمار زیادی از نوجوانان عاشق که چنین عشق پاک و گرمازایی دارند، به تدریج و با فاصله گرفتن از محبوب، ندیدن او و تا اندازه‌ای جایگزین کردن یاد او با اندیشه‌ها دیگر (البته مثبت و متعالی) و پرداختن به امور سازنده و سالم از قبیل درس، هنر، ورزش، خواندن متون عرفانی و حضور در مجالس مذهبی لذتبخش، از درماندگی و ناامیدی درآمده‌اند و در سالهای بعد در گنج‌خانه دلشان جایی کوچک و زیبا برای خاطره آن عشق فراهم ساخته‌اند. تا آنجا که توانسته‌اند از بیکاری دوری جسته‌اند تا ذهنشان، جولانگاه خیال محبوب نباشد. هر چیزی که ایشان را یاد معشوق می‌اندازد از خود دور می‌کنند. شاید آنها هم فهمیده‌اند اینکه کمتر از 5 درصد عشق های نوجوانان منجر به ازدواج و تشکیل خانواده در جوانی و بزرگسالی می شود، نشانه اشتباه بودن ادامه این مسیر است. آنها در تجربه‌های مشابه دقت کرده‌اند که تنها چیزی که از این جریان عاید دختر یا پسر نوجوان می شود افت تحصیلی، افسردگی، تغییر مسیر زندگی آینده خود و طرف مقابل و حتی گاهی خانواده‌هاست. شما سالهای زیادی تا امکان ازدواج و همراهی دارید؛ این سالها عشق شما را تبدیل به عادت می‌کند و از لذت عاطفی و معنوی آن می کاهد و این یعنی دور شدن. نوجوانان عاشق و منطقی در عین اینکه از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند، می‌دانند که با یاری دیگران (بویژه بزرگترها) راه را با اطمینان و سرعت بیشتری می‌پیمایند. گاهی آنقدر برای خود، احساسات طرف مقابل و خانواده‌ها ارزش قائل‌اند که از یکی از بزرگترها که به او نزدیکتر است می‌خواهند مراقب او باشد تا خلاف تصمیمش انجام نشود. ارتباط خود با دوستان خوب همجنس را توسعه می‌دهند تا جایگزین رابطه عاشقانه قبل گردد. اینان، صبورند، می‌دانند عشق آتشفشانی نوجوانی به این راحتی از دل نمی‌رود، به خدا توکل دارند و به او اعتماد، امامان مهربان را به یاری می‌طلبند و از زندگی مادی و معنوی خود لذت می‌برند. اما اندکی از نوجوانان رنجور از عشق، شاید بدلیل پیشینه تربیتی و بافت خانوادگی خود، نتوانسته‌اند از این دوران گذار به سلامت عبور کنند. عدم وجود اعتماد بنفس کافی در این افراد برای گذر از این مرحله خطیر و کنترل افکار و رفتارها و بدست گرفتن تقدیر آینده باعث می‌شود سالها بعد اینان را که نه به وصال محبوب و نه به بلندای شادکامی و موفقیت رسیده‌اند ببینی که همچنان لنگ لنگان وادی زندگی را می‌پیمایند و ناله سر‌می‌دهند. اینان بارها از چاله یک عشق در آمده‌اند و در چاه عشقی دیگر افتاده‌اند. به این نکته دقت نداشته‌اند، ازدواج قرارداد اجتماعی دوطرفه‌ای است که به همراه خود تعهد، مسؤولیت‌های سنگین و پایبندی به بسیاری از موارد را به دنبال دارد که معمولا توانایی عمل به این تعهدات به‌طور صحیح در نوجوانان یا جوانان کم‌سن وجود ندارد و بعد از یک تصمیم‌گیری ناپخته و صرفا احساسی در انتخاب شریک زندگی، پس از مدتی زندگی مشترک، متوجه اشتباه خود در تصمیم‌گیری شده و تصمیم به طلاق می‌گیرد و یا با ادامه زندگی دچار مشکلات شدید خانوادگی می‌شود. حال که فرصتها را از دست داده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند ایجاد جدل در خانواده و مخالفت با نظر درست والدین ، از برکت زندگی‌شان کاسته است. چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون دلم را دوزخی سازد، دو چشمم را کند جیحون چه دانستم که سیلابی، مرا ناگاه برباید چو کشتی ام در اندازند، میان غلزم پر خون زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون برادر محترم ، شما تازه 18سال دارید و اول راهید، تصور کنید امشب به خواستگاری ایشان رفتید و قول او و خانواده‌اش را گرفتید. هنوز که نه شغلی دارید، نه تجربه‌ای در اداره زندگی و نه تحصیلات قابل توجهی. سربازی را هم اضافه کنید. پس سالها تا تشکیل زندگی مشترک فاصله دارید .این سالها را چگونه باید گذراند؟ یکدیگر را نبینید و به هم فکر نکنید؟ برای دو نفر که یکدیگر را دوست دارند،‌ چنین امکانی وجود دارد؟ توان این را دارید شب‌ها و روزهایتان به یاد یکدیگر بگذرد اما از دیدن هم یا حتی حرف زدن با هم، محروم باشید؟ دوست خوبم، عشق انرژی روانی و عاطفی زیادی از عاشق و معشوق می‌گیرد. اگر این زجر ادامه یابد شما دچار مشکلاتی خواهید شد که زندگیتان را با مشکلاتی مواجه خواهد نمود. در اولین نمودها اشتغال ذهنی، باعث خواهد شد از تحصیلتان عقب بمانید و این یعنی دور ماندن از موفقیت‌هایی که آینده برای شما رقم زده است. چه کسی خواهان همراهی فردی شکست خورده خواهد بود؟ نگویید که عشق به او به من انرژی مضاعف خواهد داد، که غالبا چنین اتفاقی نیفتاده است. حال اگر درطی این سالها، با یکدیگر باشید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در قدم اول خانواده دختر این اجازه را به شما نخواهند داد که اینهمه سال، بدون اینکه تعهدی به عنوان همسر داشته باشید، رفت و آمد نمایید. در قدم بعدی، نیازهای عاطفی و جنسی شماست که با وجود نزدیک بودن به یکدیگر به اوج خود می‌رسند در حالیکه قادر به ارضاء آنها نیستید و اگر باشید عبور این سالها باعث خواهد شد برای یکدیگر تکراری شوید و هنگامی که به سن مناسب ازدواج برسید، نسبت به هم این احساس کنونی را نخواهید داشت. یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن ازدواج بسیاری از روابط دوستانه دختر و پسر، همین امر است. با همه آسیب‌ها و مشکلاتی که توضیح دادیم، اگر همچنان شور و هیجان عشق شما را رها نمی‌کند، می توانید پدر و مادرتان را به صحبت با والدین دختر، تشویق نمایید تا در صورت موافقت آنها و دختر، قول او را به شما بدهند تا از این جهت آرامش داشته باشید. اما این نکته را توجه نمایید که طبق فرموده قرآن؛ دختران پاک برای پسران پاکند و پسران پاک، روزی دختران پاک خواهند بود. پاکی و طهارت روح و جسم خود را حفظ کنید تا به مقصود خود برسید. خداوند در قرآن وعده داده که هرکس اهل تقوا و پرهیزگاری باشد، برای او گشایشی در امور خواهد بود. پس در این مدت که به سرنوشت الهی خود برسید، ایمان خود را حفظ کنید و حدود شرعی و عرفی را رعایت نمایید. اگر بتوانید مسیر تحصیل را ادامه دهید، با طی مدارج بالای علمی، موقعیت شغلی و اجتماعی بهتری را بدست میاروید که البته تأثیر مثبت آن را در تمام عمرتان مشاهده خواهید کرد و بعد از سربازی با فراق بال، تصمیم بگیرید. امیدواریم سرانجام شیرینی برای این ماجرای شما اتفاق بیفتد. ضمنا وجود تفاوت سنی یک سالی که با دختر دارید، مشکل ساز نخواهد بود اگر: 1. اگر دختر دارای امتیاز بالایی در معیارهای انتخاب همسر است. (در صورت تمایل در مکاتبات بعدی برای شما ملاک های همسر مناسب را ارسال میکنیم) 2. این تفاوت در ظاهر چهره و اندام دختر نمایان نباشد. 3. روحیه تبعیت از شما که کوچکتر هستید در او باشد. 4. توان روانی تحمل کنایه احتمالی دیگران را داشته باشید.
عنوان سوال:

من 18 سالمه و به یه دختر با یک سال سن از خودم علاقه مند شدم و اون رو خیلی دوست دارم، آیا اینکه من 1 سال از اون کوچکترم مشکلی برای من ایجاد خواهد شد و اینکه اگر من این مسأله رو به گوش اون بروسونم مشکل دارد یا خیر؟


پاسخ:

من 18 سالمه و به یه دختر با یک سال سن از خودم علاقه مند شدم و اون رو خیلی دوست دارم، آیا اینکه من 1 سال از اون کوچکترم مشکلی برای من ایجاد خواهد شد و اینکه اگر من این مسأله رو به گوش اون بروسونم مشکل دارد یا خیر؟

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
برادر گرامی، خوشحالیم با جوانی در ارتباطیم که ذهن آگاه و دل پاکش، از هوس و گناه متنفر، خانه دلش معطر عشق است و در عبور از مشکلات، مشورت را غنیمت می‌داند. از اینکه به ما اعتماد نمودید، متشکریم.
برادر گرامی، به راستی این علاقه پرشور شما همان عشق آتشینی است که نویسندگان و شاعران در همه سرزمین‌ها و فرهنگ‌ها از آن یاد کرده‌اند و روان‌شناسان در بیان ویژگی‌های نوجوانی آن را (عشق رمانتیک) نامیده‌اند. محبتی پاک و بی‌آلایش، آرامش برانداز و شور آفرین و هیجانی ویژه که آمیزه‌ای از رنج و شادی، نگرانی و امید و شیدایی و شور را با خود دارد. عشق و محبت یکی از ویژگی‌های انسان سالم است. اگر عشق را از هستی بگیریم، چیزی جز نیستی نخواهد ماند. محبت، به همه رفتارها و اندیشه های انسان معنا می دهد و قادر است همه اتفاقات عالم را ترجمه کند. تاثیر محبت تا آنجاست که امام مهربان ما، اما باقر (علیه السلام) می فرمایند: (آیا دین چیزی جز محبت است؟)
اگر به عقل مصلحت اندیش که آینده‌ای روشن و بسامان را برای پسری 18ساله در جامعه می‌خواهد، ماجرای این دلدادگی را بگویند، نصیحت و ملامت می‌کند: که ای جوان خوب و پاک‌اندیش! اگر عشق به یک دختر در مسیر ازدواجی سالم و استوار قرار نگیرد، تو را در منجلاب هوس سرنگون می‌کند و یا به وادی افسردگی و نومیدی فردی می‌اندازد. چه دست نایافتنی است پیوند همسری در این سن و حتی سالهای پرابهامی که در پیش دارید. بسیاری از بزرگترها هم تجربه شیرین شوریدگی را در دوران نوجوانی داشته‌اند. تجربه‌ای که نمی‌توان آن را با نثر و شعر و موسیقی و نقاشی که جلوه‌های بلند هنر انسانی‌اند به تصویر کشید.
جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد بیان نگنجد
جولانگه جلالت در کوی دل نباشد
جلوه گه جمالت در چشم و جان نگنجد
در دل چو عشقت آمد سودای جان نماند
در جان چو مهرت افتد عشق رون نگنجد
شمار زیادی از نوجوانان عاشق که چنین عشق پاک و گرمازایی دارند، به تدریج و با فاصله گرفتن از محبوب، ندیدن او و تا اندازه‌ای جایگزین کردن یاد او با اندیشه‌ها دیگر (البته مثبت و متعالی) و پرداختن به امور سازنده و سالم از قبیل درس، هنر، ورزش، خواندن متون عرفانی و حضور در مجالس مذهبی لذتبخش، از درماندگی و ناامیدی درآمده‌اند و در سالهای بعد در گنج‌خانه دلشان جایی کوچک و زیبا برای خاطره آن عشق فراهم ساخته‌اند. تا آنجا که توانسته‌اند از بیکاری دوری جسته‌اند تا ذهنشان، جولانگاه خیال محبوب نباشد. هر چیزی که ایشان را یاد معشوق می‌اندازد از خود دور می‌کنند. شاید آنها هم فهمیده‌اند اینکه کمتر از 5 درصد عشق های نوجوانان منجر به ازدواج و تشکیل خانواده در جوانی و بزرگسالی می شود، نشانه اشتباه بودن ادامه این مسیر است. آنها در تجربه‌های مشابه دقت کرده‌اند که تنها چیزی که از این جریان عاید دختر یا پسر نوجوان می شود افت تحصیلی، افسردگی، تغییر مسیر زندگی آینده خود و طرف مقابل و حتی گاهی خانواده‌هاست. شما سالهای زیادی تا امکان ازدواج و همراهی دارید؛ این سالها عشق شما را تبدیل به عادت می‌کند و از لذت عاطفی و معنوی آن می کاهد و این یعنی دور شدن.
نوجوانان عاشق و منطقی در عین اینکه از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند، می‌دانند که با یاری دیگران (بویژه بزرگترها) راه را با اطمینان و سرعت بیشتری می‌پیمایند. گاهی آنقدر برای خود، احساسات طرف مقابل و خانواده‌ها ارزش قائل‌اند که از یکی از بزرگترها که به او نزدیکتر است می‌خواهند مراقب او باشد تا خلاف تصمیمش انجام نشود. ارتباط خود با دوستان خوب همجنس را توسعه می‌دهند تا جایگزین رابطه عاشقانه قبل گردد. اینان، صبورند، می‌دانند عشق آتشفشانی نوجوانی به این راحتی از دل نمی‌رود، به خدا توکل دارند و به او اعتماد، امامان مهربان را به یاری می‌طلبند و از زندگی مادی و معنوی خود لذت می‌برند.
اما اندکی از نوجوانان رنجور از عشق، شاید بدلیل پیشینه تربیتی و بافت خانوادگی خود، نتوانسته‌اند از این دوران گذار به سلامت عبور کنند. عدم وجود اعتماد بنفس کافی در این افراد برای گذر از این مرحله خطیر و کنترل افکار و رفتارها و بدست گرفتن تقدیر آینده باعث می‌شود سالها بعد اینان را که نه به وصال محبوب و نه به بلندای شادکامی و موفقیت رسیده‌اند ببینی که همچنان لنگ لنگان وادی زندگی را می‌پیمایند و ناله سر‌می‌دهند. اینان بارها از چاله یک عشق در آمده‌اند و در چاه عشقی دیگر افتاده‌اند. به این نکته دقت نداشته‌اند، ازدواج قرارداد اجتماعی دوطرفه‌ای است که به همراه خود تعهد، مسؤولیت‌های سنگین و پایبندی به بسیاری از موارد را به دنبال دارد که معمولا توانایی عمل به این تعهدات به‌طور صحیح در نوجوانان یا جوانان کم‌سن وجود ندارد و بعد از یک تصمیم‌گیری ناپخته و صرفا احساسی در انتخاب شریک زندگی، پس از مدتی زندگی مشترک، متوجه اشتباه خود در تصمیم‌گیری شده و تصمیم به طلاق می‌گیرد و یا با ادامه زندگی دچار مشکلات شدید خانوادگی می‌شود. حال که فرصتها را از دست داده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند ایجاد جدل در خانواده و مخالفت با نظر درست والدین ، از برکت زندگی‌شان کاسته است.
چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد، دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی، مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام در اندازند، میان غلزم پر خون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
برادر محترم ، شما تازه 18سال دارید و اول راهید، تصور کنید امشب به خواستگاری ایشان رفتید و قول او و خانواده‌اش را گرفتید. هنوز که نه شغلی دارید، نه تجربه‌ای در اداره زندگی و نه تحصیلات قابل توجهی. سربازی را هم اضافه کنید. پس سالها تا تشکیل زندگی مشترک فاصله دارید .این سالها را چگونه باید گذراند؟ یکدیگر را نبینید و به هم فکر نکنید؟ برای دو نفر که یکدیگر را دوست دارند،‌ چنین امکانی وجود دارد؟ توان این را دارید شب‌ها و روزهایتان به یاد یکدیگر بگذرد اما از دیدن هم یا حتی حرف زدن با هم، محروم باشید؟ دوست خوبم، عشق انرژی روانی و عاطفی زیادی از عاشق و معشوق می‌گیرد. اگر این زجر ادامه یابد شما دچار مشکلاتی خواهید شد که زندگیتان را با مشکلاتی مواجه خواهد نمود. در اولین نمودها اشتغال ذهنی، باعث خواهد شد از تحصیلتان عقب بمانید و این یعنی دور ماندن از موفقیت‌هایی که آینده برای شما رقم زده است. چه کسی خواهان همراهی فردی شکست خورده خواهد بود؟ نگویید که عشق به او به من انرژی مضاعف خواهد داد، که غالبا چنین اتفاقی نیفتاده است.
حال اگر درطی این سالها، با یکدیگر باشید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در قدم اول خانواده دختر این اجازه را به شما نخواهند داد که اینهمه سال، بدون اینکه تعهدی به عنوان همسر داشته باشید، رفت و آمد نمایید. در قدم بعدی، نیازهای عاطفی و جنسی شماست که با وجود نزدیک بودن به یکدیگر به اوج خود می‌رسند در حالیکه قادر به ارضاء آنها نیستید و اگر باشید عبور این سالها باعث خواهد شد برای یکدیگر تکراری شوید و هنگامی که به سن مناسب ازدواج برسید، نسبت به هم این احساس کنونی را نخواهید داشت. یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن ازدواج بسیاری از روابط دوستانه دختر و پسر، همین امر است.
با همه آسیب‌ها و مشکلاتی که توضیح دادیم، اگر همچنان شور و هیجان عشق شما را رها نمی‌کند، می توانید پدر و مادرتان را به صحبت با والدین دختر، تشویق نمایید تا در صورت موافقت آنها و دختر، قول او را به شما بدهند تا از این جهت آرامش داشته باشید. اما این نکته را توجه نمایید که طبق فرموده قرآن؛ دختران پاک برای پسران پاکند و پسران پاک، روزی دختران پاک خواهند بود. پاکی و طهارت روح و جسم خود را حفظ کنید تا به مقصود خود برسید. خداوند در قرآن وعده داده که هرکس اهل تقوا و پرهیزگاری باشد، برای او گشایشی در امور خواهد بود. پس در این مدت که به سرنوشت الهی خود برسید، ایمان خود را حفظ کنید و حدود شرعی و عرفی را رعایت نمایید. اگر بتوانید مسیر تحصیل را ادامه دهید، با طی مدارج بالای علمی، موقعیت شغلی و اجتماعی بهتری را بدست میاروید که البته تأثیر مثبت آن را در تمام عمرتان مشاهده خواهید کرد و بعد از سربازی با فراق بال، تصمیم بگیرید. امیدواریم سرانجام شیرینی برای این ماجرای شما اتفاق بیفتد.
ضمنا وجود تفاوت سنی یک سالی که با دختر دارید، مشکل ساز نخواهد بود اگر:
1. اگر دختر دارای امتیاز بالایی در معیارهای انتخاب همسر است. (در صورت تمایل در مکاتبات بعدی برای شما ملاک های همسر مناسب را ارسال میکنیم)
2. این تفاوت در ظاهر چهره و اندام دختر نمایان نباشد.
3. روحیه تبعیت از شما که کوچکتر هستید در او باشد.
4. توان روانی تحمل کنایه احتمالی دیگران را داشته باشید.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین