براساس رشته تحصیلی ام در یاد گیری توانایی بیشتری دارم اما بعد از اتمام دوره تحصیل به طور چشم گیری توانایی حفظ کردن را از دست داده ام و مطالب آموخته شده و حوادثی که در گذشته رخ داده است را فراموش کرده ام شما چه پیشنهادی دارید؟ خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم. جواب اجمالی:این مورد خیلی جای نگرانی نداره و ممکن است در این مدت درگیری ذهنی بیشتری داشته و تمرکز کمتری نسبت به بعضی مسایل داشته اید.یعنی گاهی بر اثر اتفاقات زیادی که در پیرامون ما وجود دارد و درگیری های زیاد ذهن برخی مطالب نسبتا کم اهمیت فراموش می شود زیرا موضوعات مهمتر ذهن را درگیر می نمایند. جواب تفصیلی: همانطور که می دانید تمرکز یکی از حالت های ذهن است و ذهن ابزاری است در دست شما و میتوانید به هر نحو که بخواهید از آن استفاده کنید (اختیار ذهن در دست شما است) انسانی که کنترل ذهنش را بدست بگیرد میتواند در هر زمینهای به کامیابی برسد. ذهن متمرکز در هر فعالیتی که بکار گرفته شود خواهد درخشید، یک دانشجو یا دانش آموز با ذهن کنترل شده و متمرکز، دانشجو یا دانش آموز ممتازی خواهد بود. انسانی با ذهن کنترل شده و تمرکز خوب در هر کاری موفق و پیروز میشود. اگر چه حافظه خوب در زندگی روزمره یکی از عوامل قطعی موفقیت و پیشرفت میباشد، اما تمرکز و حافظه قوی برای اقشار خاص مثل دانشجویان و دانش آموزان، معلمین، محققین و اساتید و همه کسانی که در راه کسب علم و دانش گام بر میدارند اهمیت بسیار بیشتری پیدا میکند. تمرکز خوب برگ برنده دانشجویان و دانش آموزان در زمان تحصیل است، همچنان که یکی از ویژگی های مردان بزرگ در کنار اراده قوی و پشتکار، حافظه خوب و تمرکز بالای آنان میباشد. روان شناسان معتقدند که حافظه سه مرحله دارد: 1- رمز گردانی، 2- اندوزش ، 3- بازیابی. منظور از رمز گردانی تبدیل اطلاعات فیزیکی به نوعی رمز قابل قبول برای حافظه است این مرحله همان سپردن اطلاعات به حافظه میباشد اندوزش عبارت از نگهداری و ذخیره اطلاعات رمز گردانی شده است و باز یابی فرایندی است که از طریق آن اطلاعات به هنگام نیاز از حافظه فرا خوانده میشوند در نظریههای جدیدی که در رابطه با حافظه مطرح شده است اعتقاد بر این است که فراموشی ناشی از احتمال وقوع خطا در یک یا چند مرحله از این مراحل سه گانه میباشد البته نباید نقش عوامل هیجانی که در ادامه می آید را در فراموشی نادیده گرفت به نظر میرسد که علل فراموشی شما نیز مربوط به یکی از این موارد باشد از جمله عللی که می تواند تمرکز و حافظه را ضعیف وبعنوان موانع کنترل ذهن و تمرکز شوند عبارتند از: 1) افکار منفی و بیهوده 2) علایق شدید 3) دلبستگی ها و تعلقات 4) خشم 5) کینه ها 6) نگرانی ها 7) حسادت 8) خود خواهی 9) عدم تعادل در زندگی 10) افراط در بحث های بیهوده برای تقویت حافظه راههای زیر توصیه میشود: 1- از خوردن زیاد غذاهای آبدار و غذاهایی که رطوبت بدن را زیاد میکنند خودداری کنید. 2- استفاده بیشتر از مواد حاوی گلوکز (خرما، عسل و شیرینیجات طبیعی)، مواد دارای کلسیم و فسفر و ویتامینهای D، C، B و A؛ مانند لبنیات، روغن ماهی، پرتقال، گوجه فرنگی، سبوس گندم، سبزیجات تازه، هویج و جگر، عسل ،کندر ،کرفس 3- از نگاه کردن و خواندن تابلو و اعلامیهها و نوشتههایی که در کوچه و خیابان به چشم میخورند اجتناب ورزید (صفحه ذهن خود را با اموری که به آن نیاز ندارید پر نکند). 4- استراحتتان به اندازه کافی باشد و از فشار درسی و کاری خود بکاهید. 5- به اندازه کافی تفریح داشته باشید (مخصوصاً در فضای سبز). 6- اقدام به حفظ سورههای قرآن و اشعار نمایید. 7- در هر روز مقداری قرآن تلاوت کنید. 8- برای تمام کارهای خود برنامه منظم داشته باشید و هر کاری را تا حد امکان فقط در وقت مقرر انجام دهید. 9- از خیالپردازیهای بیفایده بپرهیزید. 10- کاهش اشتغالات ذهنی. 11- سعی نمایید برای هر زمانی برنامه خاصی داشته باشید و از اینکه کارها را نیمه تمام رها نموده و کار دیگری را انجام دهید پرهیز نمایید.یعنی قبل از اتمام یک کار کار دیگری را آغاز ننمایید. 12- زعفران و سعد و عسل را با هم مخلوط و هر روز دو مثقال خوردن در کتاب شریف مفاتیحالجنان در فصل اول از باب اول که درباره تعقیبات است این دعا را نقل نموده است و میگوید: این دعا را پیغمبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) برای حافظه تعلیم نمود: (سبحان من لایعتدی علی اهل مملکته ، سبحان من لایأخذ اهل الارض بالوان العذاب، سبحان الرؤوف الرحیم، اللهم اجعل لی فی قلبی نورا و بصرا و فهما و علما انک علی کل شیء قدیر) حامد محقق زاده
براساس رشته تحصیلی ام در یاد گیری توانایی بیشتری دارم اما بعد از اتمام دوره تحصیل به طور چشم گیری توانایی حفظ کردن را از دست داده ام و مطالب آموخته شده و حوادثی که در گذشته رخ داده است را فراموش کرده ام شما چه پیشنهادی دارید؟
براساس رشته تحصیلی ام در یاد گیری توانایی بیشتری دارم اما بعد از اتمام دوره تحصیل به طور چشم گیری توانایی حفظ کردن را از دست داده ام و مطالب آموخته شده و حوادثی که در گذشته رخ داده است را فراموش کرده ام شما چه پیشنهادی دارید؟
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
جواب اجمالی:این مورد خیلی جای نگرانی نداره و ممکن است در این مدت درگیری ذهنی بیشتری داشته و تمرکز کمتری نسبت به بعضی مسایل داشته اید.یعنی گاهی بر اثر اتفاقات زیادی که در پیرامون ما وجود دارد و درگیری های زیاد ذهن برخی مطالب نسبتا کم اهمیت فراموش می شود زیرا موضوعات مهمتر ذهن را درگیر می نمایند.
جواب تفصیلی: همانطور که می دانید تمرکز یکی از حالت های ذهن است و ذهن ابزاری است در دست شما و میتوانید به هر نحو که بخواهید از آن استفاده کنید (اختیار ذهن در دست شما است) انسانی که کنترل ذهنش را بدست بگیرد میتواند در هر زمینهای به کامیابی برسد. ذهن متمرکز در هر فعالیتی که بکار گرفته شود خواهد درخشید، یک دانشجو یا دانش آموز با ذهن کنترل شده و متمرکز، دانشجو یا دانش آموز ممتازی خواهد بود. انسانی با ذهن کنترل شده و تمرکز خوب در هر کاری موفق و پیروز میشود. اگر چه حافظه خوب در زندگی روزمره یکی از عوامل قطعی موفقیت و پیشرفت میباشد، اما تمرکز و حافظه قوی برای اقشار خاص مثل دانشجویان و دانش آموزان، معلمین، محققین و اساتید و همه کسانی که در راه کسب علم و دانش گام بر میدارند اهمیت بسیار بیشتری پیدا میکند. تمرکز خوب برگ برنده دانشجویان و دانش آموزان در زمان تحصیل است، همچنان که یکی از ویژگی های مردان بزرگ در کنار اراده قوی و پشتکار، حافظه خوب و تمرکز بالای آنان میباشد.
روان شناسان معتقدند که حافظه سه مرحله دارد: 1- رمز گردانی، 2- اندوزش ، 3- بازیابی. منظور از رمز گردانی تبدیل اطلاعات فیزیکی به نوعی رمز قابل قبول برای حافظه است این مرحله همان سپردن اطلاعات به حافظه میباشد اندوزش عبارت از نگهداری و ذخیره اطلاعات رمز گردانی شده است و باز یابی فرایندی است که از طریق آن اطلاعات به هنگام نیاز از حافظه فرا خوانده میشوند در نظریههای جدیدی که در رابطه با حافظه مطرح شده است اعتقاد بر این است که فراموشی ناشی از احتمال وقوع خطا در یک یا چند مرحله از این مراحل سه گانه میباشد البته نباید نقش عوامل هیجانی که در ادامه می آید را در فراموشی نادیده گرفت به نظر میرسد که علل فراموشی شما نیز مربوط به یکی از این موارد باشد از جمله عللی که می تواند تمرکز و حافظه را ضعیف وبعنوان موانع کنترل ذهن و تمرکز شوند عبارتند از:
1) افکار منفی و بیهوده
2) علایق شدید
3) دلبستگی ها و تعلقات
4) خشم
5) کینه ها
6) نگرانی ها
7) حسادت
8) خود خواهی
9) عدم تعادل در زندگی
10) افراط در بحث های بیهوده
برای تقویت حافظه راههای زیر توصیه میشود:
1- از خوردن زیاد غذاهای آبدار و غذاهایی که رطوبت بدن را زیاد میکنند خودداری کنید.
2- استفاده بیشتر از مواد حاوی گلوکز (خرما، عسل و شیرینیجات طبیعی)، مواد دارای کلسیم و فسفر و ویتامینهای D، C، B و A؛ مانند لبنیات، روغن ماهی، پرتقال، گوجه فرنگی، سبوس گندم، سبزیجات تازه، هویج و جگر، عسل ،کندر ،کرفس
3- از نگاه کردن و خواندن تابلو و اعلامیهها و نوشتههایی که در کوچه و خیابان به چشم میخورند اجتناب ورزید (صفحه ذهن خود را با اموری که به آن نیاز ندارید پر نکند).
4- استراحتتان به اندازه کافی باشد و از فشار درسی و کاری خود بکاهید.
5- به اندازه کافی تفریح داشته باشید (مخصوصاً در فضای سبز).
6- اقدام به حفظ سورههای قرآن و اشعار نمایید.
7- در هر روز مقداری قرآن تلاوت کنید.
8- برای تمام کارهای خود برنامه منظم داشته باشید و هر کاری را تا حد امکان فقط در وقت مقرر انجام دهید.
9- از خیالپردازیهای بیفایده بپرهیزید.
10- کاهش اشتغالات ذهنی.
11- سعی نمایید برای هر زمانی برنامه خاصی داشته باشید و از اینکه کارها را نیمه تمام رها نموده و کار دیگری را انجام دهید پرهیز نمایید.یعنی قبل از اتمام یک کار کار دیگری را آغاز ننمایید.
12- زعفران و سعد و عسل را با هم مخلوط و هر روز دو مثقال خوردن
در کتاب شریف مفاتیحالجنان در فصل اول از باب اول که درباره تعقیبات است این دعا را نقل نموده است و میگوید: این دعا را پیغمبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) برای حافظه تعلیم نمود: (سبحان من لایعتدی علی اهل مملکته ، سبحان من لایأخذ اهل الارض بالوان العذاب، سبحان الرؤوف الرحیم، اللهم اجعل لی فی قلبی نورا و بصرا و فهما و علما انک علی کل شیء قدیر)
حامد محقق زاده
- [سایر] با سلام. من دانشجوی رشته ادبیات و زبان انگلیسی هستم. در طول دوران تحصیل همواره شاگرد ممتاز بودم مشکل اینجاست قادر به حفظ کردن اشعار و یا اسامی نویسندگان و شاعران نیستم. به طور کلی حس می کنم حافظه ام را به کلی از دست داده ام یعنی قدرت حفظ کردن و به خاطر سپردن مطالب را ندارم. از شما می خواهم در این رابطه به من کمک کرده و راهکارهایی برای افزایش حافظه ام را به من معرفی کنید. با تشکر shaya
- [سایر] باسلام وتشکر بنده به علت علاقه زیاد به دروس حوزوی بعداز اتمام دانشگاه درحال حاضردرحوزه شهیدبهشتی مشغول به تحصیل هستم وهمچنین در دوره مجازی موسسه امام خمینی رشته معارف اسلامی ثبت نام کرده ام ودروس پایه یک را درحوزه ان لاین فرامی گیرم وشاغل هستم ایابعدازاتمام حوزه شهید بشتی می توانم درحوزه سفیران هدایت یا بلند مدت ادامه تحصیل دهم وایا می توانم در حال حاضر درحوزه سفیران هدایت باتوجه به شرایط سنم وتحصیل درحوزه شهیدبهشتی ثبت نام کنم
- [سایر] بسمه تعالی بنده از کودکی بدلیل فشارهای پدرم ومقایسه با دیگران و در همه ضمینه ها متاسفانه اعتماد به نفس ضعیفی پیدا کردم ،ازخودم بدم می آمد و تواناییهای خودم را قبول نداشتم ،رشته تحصیلی دبیرستان را با نظر برادر بزرگتر انتخاب کردم ، خودم علاقه مند به فنی حرفه ای و بعد هم رشته انسانی بودم ،روز به روز حال بنده بد تر شد ودرسم هم بدتر از حالم ،یک سال مردود شدم و اخر سر هم نتوانستم دیپلم بگیرم ،گذشت تا این که بعد سربازی با تلاش و کوشش زیاد توانستم دیپلم بگیرم و در یکی از سازمانها به صورت بورسیه مشغول به تحصیل کامپیوتر شدم با هر زحمتی که بود مدرک گرفتم و مشغول به خدمت شدم و لی متاسفانه حس میکنم در این رشته توانایی ندارم و هر وقت خواستم جدی باشم و موضوعی را یاد بگیرم، نشد، مدتی است که فکر می کنم اصلا هدف از زندگی چیست و خدا از ما چه می خواهد ، آیا باید به صورت جدی بروم دنبال فراگیری معارف دینی،فکر میکنم اگر بعد از ساعت کاری شروع کنم به تحصیل در یک رشته انسانی شاید موفق شوم و بهتر باشد و از طرفی بنده استخدام شده ام برای رشته کامپیوتر ، البته می توانم کارم را به کارهای اداری معمولی تبدیل کنم ، خلاصه این که از اتلاف بیشتر عمرم نگرانم و نمی دانم چه بکنم ، متشکرم اگر راهنمایی منید
- [سایر] با عرض ادب و زیارت قبول 1. بیست و چهار ساله،3سال است که متاهلم ، 2.این ترم دوره کارشناسی کتابداری را به اتمام رساندم 3. علاقه مند به رشته روانشناسی، با مشورت با چند مشاور تصمیم گرفتم که در آزمون ارشد روانشناسی شرکت کنم. 4. پزشک متخصص معتقد است که بچه دار شوم چون احتمال بروز مساله در اینده وجود دارد 5.من فکر میکنم بهتر است الویت رابه بچه بدهم ولی از طرفی ادامه تحصیل، اضطراب جدایی فرزندم، از کجا معلوم 2سال دیگه شرایطم سختتر نباشه، گستردگی و فعالیت های رشته روانشناسی؟؟؟؟ کمی در انتخابم نگران و سردر گمم 6.همیشه راهنمایی های شما چراغی را در مسیر زندگی و نزدیکیم به خدا روشن کرده لطفا راهنماییم کنید. سپاسگزارم.در پناه خدا .
- [سایر] با سلام بنده اهل کشور عربستان سعودی شهر قطیف هستم مدرک لیسانس حسابداری دارم ودر یک شرکت کار میکنم از هفت سال گذشته درسهای حوزه پیش روحانیون مقیم عربستان شروع کردم کلیه کتابهای مقدماتی (ادبیات ومنطق) وسطح تا شرح لمعة وأصول مظفر را إتمام کردم همینطور زبان فارسی را یاد گرفتم قصد دارم در فرصت نزدیک (سال تحصیلی جدید) به شهر مقدس قم سفر واقامت بکنم تا به حوزه علمیه ملتحق بشوم وادامه تحصیل بدم 1- چه شرطهای لازم هست وچه مدارک باید تقدیم کنم؟ 2-چه کار باید بکنم تا از جایی که رسیدم (لمعه وأصول مظفر) إدامه تحصیل بدم وچه امتحانات باید داده بشم؟ 3-ایا برای پذیرش در حوزه علمیه قم محدودیت سنی هست؟ خیلی متشکرم احمد
- [آیت الله اردبیلی] دانشجویان کارشناسی ارشد در پایان دورة تحصیل خود جهت اخذ مدرک و فراغت از تحصیل یا شرکت در دورههای بالاتر، موظّف به نگارش پایاننامهای پس از مطالعه و سیر در منابع مختلف و رجوع به جوامع آماری میباشند. اخیراً مشاهده شده برخی افراد بدون انجام هیچگونه مطالعه و تلاش علمی برای نگارش پایاننامه به کتب و یا مقالات منتشر شده توسط دیگران مراجعه کرده و همان مطالب را عیناً به عنوان پایاننامه و دستاورد علمی خویش به دانشگاه ارائه میدهند و در واقع خلاف مقررات آموزشی دانشگاه عمل میکنند به نحوی که در صورت اطلاع دانشگاه از چنین عملی، مدرک تحصیلی به دانشجو داده نخواهد شد. حکم شرعی این عمل چیست و تکسّب با چنین مدرکی (بالأخص به عنوان استاد در دانشگاه که خود محل تولید و نشر علم است)، چه حکمی دارد؟ حکم حضور در دورههای بالاتر علمی (نظیر دکترا) توسط این افراد و رقابت با افرادی که پایاننامههای آنها صحیح نگاشته شده است در صورتی که با حضورشان باعث عدم قبولی دیگران (که پایاننامة سالم دارند) در دوره دکترا شوند چیست؟
- [سایر] سلام آقای مرادی. با اینکه زمان کمی در برنامه امروز به صحبت های شما اختصاص داشت ولی به شدت مفید بود ولذت بردم . **** 4 راه ارتباط : خواندن ونوشتن و گفتن و شنیدن . که ما برای همه آموزش می بینیم جز شنیدن . و توصیه امام علی (ع) به نرم سخن گفتن و سلام کردن وخوب شنیدن . و اینکه از موانع مهارت خوب شنیدن ،سرزنش کردن ،گلایه کردن ،طعنه زدن ،نیش دار حرف زدن و... و اینکه برای خوب گوش کردن به دیگران باید رو در رو و چشم در چشم باشیم با اون ها یا به قول لقمان حکیم \" زانو در زانو \". و اینکه هنگام گوش کردن به دیگران باید با اون ها تعامل داشته باشیم و رابطه دو طرفه باشه . . . و یکی از جالب ترین جملات شما :\" مردم یا حرف می زنند یا حرف آماده می کنند. \" ***** و با تمام این ها سؤال من اینه : من شخصاً وقتی که سر کلاس به استاد نگاه می کنم (به قول شما چهره به چهره) و در مورد مطالب استاد صحبت می کنم و سؤال می پرسم خیلی بهتر درس رو می فهمم .که این موضوع رو ترمی که گذشت به خوبی تجربه کردم چون دو درس رو با یک استاد زن داشتم و از نشستن سر این دو کلاس خیلی لذت می بردم .ولی در مورد اساتید مرد که تقریباً 90 درصد اساتید رشته تحصیلی من رو تشکیل می دن ،این ارتباط چهره به چهره وتعامل با استاد در کلاس برام راحت نیست . می خوام بدونم چطور میشه در مورد آقایون هم از خوب شنیدن بهره برد و هم شئونات اسلامی و حدود عُرف رو رعایت کرد ؟؟؟ در ضمن حدود 1 ماه پیش پیام گذاشتم خبری از جوابتون نشد. سرچ هم کردم ونتیجه ای نگرفتم می دونم ضوابط ارسال رو رعایت نکردم که مجبور بودم ،فقط جهت پیگیری عرض کردم. شرمنده ام ،طولانی شد... پاینده باشید .
- [سایر] با سلام بنده 4 و سال و اندی است که ازدواج کرده ام که چند ماه بعد از ازدواجمان همسرم بیکار شد و بعد از آن هم خودم بیکار شدم و با شرایط بد اقتصادیمان به تشخیص پزشکان مجبور به عمل پیوند قرنیه چشم شدم ولی با این وجود دست به هر کاری برای امرار معاش سالم زدم ولی خودم هم مثل همسرم نتوانستم کاری ثابت پیدا کنم به هر کس و به هر جایی سر زده و رو انداختم ولی برای استخدام شدن آیتم مهمی نیاز است که در اولویت اول استخدامی قرار دارد که آن پارتی است ولی از آنجاییکه بنده این مهم را ندارم حتی با وجود تستهای گوناگون و مصاحبه های موفق در هیچ جایی نتوانستم به طور ثابت مشغول شوم و به همین ترتیب همسرم با وجود سابقه کاری و مدرک فوق دیپلم و کلی مدارک ضمیمه ای وضعیتش بدتر از خود من است تا اینکه به این نتیجه رسیدیم که ایشان ادامه تحصیل بدهند و الان در شهرستان دیگر مشغول تحصیل هستند و چیزی که مرا خیلی آزار میدهد آینده است که آیا آینده روشن خواهد بود؟ و اینکه اگر بعد از ادامه تحصیل وضعیت کاری ایشان همچنان به همین منوال باشد چه؟ اینها همه در کنار این است که بنده در شرکتی به عنوان نیروی جایگزین مشغول کارم و هر آن از کار بی کار خواهم شد و استرس های فراوانی بابت مخارج زندگی و بدهی هایی که با ازدواج کردن برایم پیش آمده دارم و از طرفی ناچارم تا اتمام درس همسرم تنها زندگی کنم که گاهی فکر می کنم این همه سختی را بدون هیچ آینده ای به خاطر ایشان دارم تحمل میکنم که این فکر سبب می شود نسبت به همسرم دیگر آن احساس اول نداشته باشم و دیگر دوست ندارم به خواسته هایش پاسخ دهم. واقعاً شرایط بدی دارم و اعتماد به نفسم را از دست داده ام و از شما درخواست کمک و راهنمایی دارم که چه کاری درست است؟ و از این خستگی روحی چگونه میتوانم خلاص شوم. آیا به جدا شدن هم فکر کنم؟ چه کار کنم؟
- [سایر] سلام و تبریک به مناسبت سال نو یکی از مسایلی که این روزا منو به خودش درگیر کرده جواب دادن به درخواست هایی ازدواجی که به من میشه. لازمه که بگم دانشجوی سال دوم رشته ... هستم وهنوز 2 سال مونده که درسم تموم بشه،وضعیت مالی خونوادم معمولیه یا شاید بهتره بگم وضعیت عالی نداریم ولی در حد توانشون سعی میکنند نیازهای منو بر آورده کنند. تا حالا خیلی ها به من پیشنهاد دادند پیشنهادی که جدی بوده و به قصد ازدواج. با وضعیتی که دارم تا حالا بهشون جواب منفی دادم یعنی ازمن تقاضای یه فرصت برای شناخت کردند( به صورت دوستی یا به گفته ی خودشون به هر شکلی که برای خودم مقدوره...) با توجه به اینکه توی این چند مورد آخر هر کدومشون شاید حداقل به 2_3 سال فرصت برای شرایط ازدواج پیدا کردن ( یعنی وقت برای اتمام درسای دانشگاه، رفتن سربازی،پیدا کردن شغل...) دارند،همشون بهم گفتن تو این فرصت یه شناخت از روحیات و خواسته های هم پیدا کنیم که اگه تفاهم پیدا کردیم تا چند سال بعد خانواده ها هم در جریان باشند... با اینکه از خانواده های خوبی بودند و با شناخت نسبی که ازشون دارم میدونم ادم های بدی نیستند، بهشون گفتم که چند سال شناخت و انتظار برای رسیدن به همدیگه نیاز نیست و تضمینی هم وجود نداره که هر چی زمان دوستی بیشتر باشه، بشه به شناخت بیشتر رسید، شناخت بیشتر میتونه زمانی که شرایط ازدواج برای هر دو طرف بود باشه که دو طرف وقتشون رو بی خودی هدر ندن. حالا سوالی که دارم اینه آیا طرز تفکری که دارم درسته یا این طوری فقط از دست دادن شاید فرصتهای خوبی می تونه باشه که توی این در رفتنای من از دوستی با یه پسر هست؟ لطفا کمکم کنید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در بین مهاجرین افغانستان مرسوم است که هرگاه یکی از بستگانشان فوت می کند، عدّه زیادی از اقوام و دوستان بعد از کفن و دفن میّت، همه در منزل یا مسجدی که از طرف صاحبان مصیبت مهیّا شده، گرد آمده غذای ظهر یا شب را صرف می کنند، و بعد از آن منزل صاحب عزا تا چهل روز محلّ رفت آمد مردم قرار می گیرد. خانواده مصیبت دیده، از دست رفتن عزیزش را فراموش کرده به مهمانداری مشغول می شود، اگر خودش پول نداشته باشد، باید از مردم قرض کند تا آبرویش حفظ شود. در مدّت یاد شده بیش از یک میلیون و دویست هزار تومان خرج می شود. همچنین اگر شخصی در افغانستان فوت کند تمام مصارف کفن و دفن و مستحبات در آن جا انجام می شود و بستگانش در جمهوری اسلامی ایران بلافاصله مراسم ختم برگزار نموده، و مصارف سرسام آوری هزینه می کنند، و به مدّت یک هفته یا بیشتر رفت و آمد برقرار می باشد. لطفاً بفرمایید حکم این گونه مراسم و هزینه ها چیست؟