تو رو قرآن بگید این زندگی لعنتی پر از مشکل، به چه دردی میخوره؟ من جوونم اما دوست دارم خودکشی کنم ولی چرا خودکشی گناهه؟ چرا؟ از مکاتبه تان با ما، که نشانگر اعتماد شما به این مرکز است خرسندیم و خوشحالیم مخاطبمان فردی است که در مواجهه با دغدغه های ذهنی اش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا، کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک می گوییم و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم. پرسشگر گرامی؛ اگر شما موضوعی که باعث این افکار منفی در شما شده است را دقیق بیان می کردید، پاسخ ما نیز دقیق تر می بود، چرا که داشتن اطلاعات دست و دقیق از مراجع و مشکلش از بایسته های امر مشاوره و راهنمایی است. وقتی سوالی کلی مطرح گردد پاسخ نیز لاجرم کلی خواهد بود. با این وصف اگر پاسخ سوال، برایتان قانع کننده نبود، در مکاتبات بعدی، اطلاعات بیشتری درباره مشکلتان در اختیار ما بگذارید و پاسخ کامل تر را دریافت کنید. احساسات شما را درک می کنیم؛ چون یکی از خصوصیات جوان، کم تحملی و عجله داشتن در رسیدن به اهدافش است و وقتی با شکستی مواجه می شود به زمین و زمان ایراد می گیرد؛ که البته با گذر زمان و کسب تجربه و افزایش آگاهی ها، این ویژگی جای خود را به افزایش صبر و تحمل و واقع بینی می دهد. گفتید (این زندگی لعنتی به چه درد می خورد!) اولا می گوییم این زندگی و اسباب آن را خداوند برای بشر خلق کرده، پس هیچ گاه نمی تواند لعنتی باشد، زیرا لعنت، یعنی از رحمت خدا دور بودن ، در حالیکه اگر یک لحظه رحمت خداوند از روی زندگی بشر برداشته شود هستی از هم می پاشد؛ ثانیا همین قرآن که در نوشته تان به آن قسم خوردید به ما می گوید هدف از خلقت بشر، بندگی و عبادت خداست. وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون (سوره ذاریات/ آیه 56). این دنیا فانی است و دنیای ابدی در انتظار ماست. ما به این دنیا آمده ایم تا امتحان پس بدهیم و بندگی خود را ثابت کنیم. به سال های مدرسه برگردید، روزهایی که امتحانی در کلاس گرفته می شد و عده ای از بچه ها می گفتند آقا این سوالات سخت است، آقا ما این ها را نخواندیم و بلد نیستیم ، آقا این سوالات را حذف کنید و .... و بعضی از بچه ها هم آرام و بی سر و صدا به سوالات جواب می دادند و در پایان هم نمره های قبولی از آن کسانی بود که به سوالات جواب داده بودند، نه کسانی که اعتراض می کردند و می گفتند سخت است و ما نمی توانیم و بلد نیستیم و در توانمان نیست و ... و چیزی نمی نوشتند و مردود می شدند. صحبت های اشتباه ما واقعیت را عوض نمی کند و زمانی فرا خواهد رسید که می بینیم تمام فرصت هایمان را از دست داده ایم و نوبت تصحیح برگه هاست و هیچ اعتراضی هم وارد نیست و آنجا دیگر پشیمانی سودی ندارد. پس چه زیباست این فرصت ها را با تصورات اشتباهمان از دست ندهیم و راه درست را در پیش بگیریم، راهی که پیامبران و امامان و اولیای الهی پیمودند و رستگار شدند. پرسشگر محترم؛ به دلیل محدودیت درک انسان، پی بردن به این که چه چیزی واقعا موجب سعادت و یا سبب شقاوت و بدبختی او است آسان نیست. چه بسا چیزهایی که انسان به آن دل بسته، ولی سرانجام بلای جان و مایه اندوهش میگردد؛ و چه بسیار اموری که در نظر انسان ناگوار و ناخوشایند است و گاه مورد نفرت او است ولی باطن و سرانجام آن برای او خیر و مبارک است ، قرآن کریم بر این حقیقت ریشه دار انگشت گذاشته و می فرماید : (وَ عَسَیٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَیٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ؛ چه بسا چیزی را ناگوار بدانید ولی در واقع مایه خیر شما است و چه بسا به چیزی دل ببندید که در واقع برایتان زیانبار است).(سوره بقره/آیه 216). پس انسان به خودی خود توان شناخت خوبیها و بدیها آن هم در سطح کلان را ندارد چرا که نه تنها توان دیدن زوایای پنهان یک کار را ندارد بلکه از آینده خود و آنچه را که بدان دل بسته است،خبر ندارد. شما وقتی خداوند را دارید نگران چه هستید! وظیفه شما تلاش است و تلاش است و تلاش. سر بند تمام امور هستی به دست خداست. یک مسلمان هیچ گاه ناامید نمی شود. نا امیدی از رحمت خداوند از بزرگترین گناهان است. زیرا معنی اش این است که خدایا از دست تو هم دیگر کاری بر نمی آید! او خیر و صلاح ما را بهتر از هر کسی می داند. ما موظف به انجام تکلیف هستیم، نتیجه باخداست. وظیفه ما این است که برای هر کاری که می خواهیم شروع کنیم ابتدا با تفکر، تمام جوانب امر را بسنجیم و با صاحبنظران مشورت کنیم، احکام دینی مربوط به آن را بدانیم و به آن عمل کنیم و شرایط مطلوب را نیز فراهم کنیم و در نهایت با توکل به خدا اقدام به آن کار کنیم و نتیجه را به خدا واگذار کنیم. از دست انسان همین بر می آید و بس. اگر نتیجه به گونه ای رقم خورد که باب میل ما نبود نباید از رحمت خدا ناامید شویم. دنیا محل آزمون و امتحان است و هر کسی به نوعی امتحان می شود. یکی با رفاه، یکی با فقر، یکی با بیماری و ... مهم تلاش کردن و بی تابی نکردن و سر بلند بیرون آمدن از این آزمون های الهی است. (وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشیْء مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْص مِّنَ الأَمْوَلِ وَ الأَنفُسِ وَ الثَّمَرَتِ وَ بَشرِ الصبرِینَ؛ قطعاً همة شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها، آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان).(سوره بقره/آیه 155). خدا را شاکر باشید که به سن جوانی رسیده اید و خداوند تن و عقلی سالم در اختیارتان قرار داده است تا با آن بتوانید فکر کنید و تلاش کنید و زندگی تان را بسازید. افرادی که تصمیم به خودکشی می گیرند تصور می کنند که با این کار از مشکلات زندگی در این دنیا رها می شوند ، در حالیکه بدون هیچ شکی با خودکشی مشکلات خود را دو چندان خواهند کرد و فرصتی را که خدا برای زندگی سعادتمند در این دنیا و دنیای ابدی در اختیار آن ها قرار داده است را از خود می گیرند و راه برگشتی هم دیگر نخواهند داشت و پشیمانی نیز دیگر سودی نخواهد داشت و امکان توبه هم دیگر وجود ندارد، چون فرد با خودکشی، دستش از زندگی دنیا کوتاه می شود و نمی تواند از این گناهش توبه کند. فرد اگر بداند با خودکشی شرایط بسیار بدتر و وخیم تری از آنچه که در آن قرار دارد، در انتظار اوست، آیا به فکر این کار می افتد؟ مسلماً نه؛ و ما به شما می گوییم خودکشی مشکلات آدمی را در دنیای ابدی دو چندان خواهد کرد و به عذاب الهی گرفتار خواهد شد. پس بهتر است آدمی از فرصتی که خداوند در این دنیا در اختیارش قرار داده است به نحو احسن استفاده کند و هیچ گاه از رحمت او ناامید نشود و به دستورات او عمل کند و زندگی ابدی خود را با خودکشی نابود نکند.مثل اینگونه افراد مثل کسی است که خاری به انگشتش رفته است و دردی در بدنش ایجاد شده و او به جای اینکه خار را از دست جدا کند، دستش را از بدن جدا می کند و در نتیجه دردش تسکین که نمی یابد هیچ، دو چندان هم می شود. پرسشگر محترم؛ هر مشکلی راه حلی دارد. در بسیاری از مواقع انسان ها مشکلاتی که به راحتی قابل حل هستند را به اشتباه برای خود بزرگ جلوه می دهند و آن را لاینحل می دانند. پس این افکار مسموم و منفی را از خود دور کنید و به جای آن در برابر مشکلات مقاوم باشید و تمام تلاشتان را برای حل آن ها بکنید. ما نیز در کنارتان خواهیم بود. با نگاهی به تاریخ دنیا متوجه خواهید شد که بی تحرکی و نا امیدی و فرار از مشکلات، هیچ مساله ای را تاکنون حل نکرده است و نمی کند. در مواجهه با مشکلات اگر تلاش نکنید یا با چند شکست نا امید شوید و زانوی غم بغل بگیرید و مدام بر طبل ناتوانی بکوبید هیچ گاه به مقصود خود نخواهید رسید و در آینده حسرت روزهایی را خواهید خورد که می توانستید برای ساختن زندگی زیباتر و بهتر تلاش کنید و تلاش نکردید.(وَ أَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی؛ برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست).(سوره نجم/آیه 39 ). همواره به یاد داشته باشید که وجود مشکلات و ناکامی ها در زندگی افراد جامعه امری طبیعی است و تنها مختص شما نیست. چه بسا افرادی که مشکلات بسیار بیشتر و بدتری از شما دارند و هیچ گاه این افکار را به ذهن خود راه نمی دهند و به رحمت خدا و آینده بهتر امید دارند و بعد از شکست بر می خیزند و با تلاش های خود زندگی خوبی را برای خود و خانواده شان فراهم می کنند. مشکلات و ناراحتی ها در زندگی افراد به وجود می آید ولی لازم نیست شما به آن مشکلات یک صندلی هم تعارف کنید و به آن ها بگویید بفرمایید و با خیال راحت بنشینید! وظیفه شما هنگام مواجهه با مشکلات و ناکامی ها تلاش در حد وسع و توان، جهت رفع آن ها است. امری که زشت، مذموم و نکوهیده است، سستی، تلاش نکردن و تسلیم شدن در برابر این مشکلات است. در روانشناسی گفته شده است که خشم بهتر از یأس و نومیدی است، از آنجا که یأس آدمی را خموده و افسرده و نا امید می سازد تا جایی که اقدام به هیچ کاری نمی کند و در برابر محیط اطرافش منفعل می شود و عکس العملی نشان نمی دهد و تبدیل به عنصری خنثی، بی فایده و بی اثر می گردد، در حالی که خشم (در معنای مثبت و کنترل شده که باعث آزار و تجاوز به حقوق دیگران نشود) حداقل فایده ای که در اینگونه موارد دارد این است که آدمی را به فعالیت و تحرک وا میدارد؛ فعالیتی که اگر در جهت صحیح هدایت شود مفید خواهد بود. پرسشگر گرامی آیا ما بیشتر دچار مصائب و مشکلات شده ایم یا انبیای الهی!؟ مسئولیت کدامیک بیشتر است؟ امتحانات الهی سخت برای ما بیشتر اتفاق افتاده یا آنها!؟ آنها که عزیز ترین مخلوقات الهی بودند و ما یک بنده عادی! آیا می بایست آنها خودشان را می کشتند؟! با چه ادعایی گلایه داریم زندگی خیلی سخت است و باید به آن خاتمه داد؟ زندگی در این چند روزه دنیا بدون مشکل نیست و این سنتی است که حتی خوبان عالم بیشتر از همه به آن مبتلا بوده و هستند. رسول خدا (صلوات الله علیه وآله) فرمودند هیچ پیامبری به اندازه من رنج نکشید. آیا حادثه ای سخت تر از عاشورا رخ خواهد داد؟ آیا کسی به اندازه زینب کبری (سلام الله علیها) رنج خواهد کشید؟ آن همه مصیبت ایشان را از این باز نمی دارد که اعلام نمایند من در کربلا جز زیبایی ندیدم. شما هم با ما موافقید که اگر تمام عالم، محضر خداست و ما جز رفتار مورد رضای او نداشته باشیم، هرچه بلا ببارد، جز زیبایی نیست. من و شما قطره ای از آن دریاهای بیکران نیستیم و مشکلاتمان ذره ایست در مقابل بینهایت بلایی که ایشان را دربر گرفت. داستان عاشقانه عالم همیشه برای خوبان، شاه بیتی جز بلا ندارد: هرکه در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش می دهند. آدمهای بزرگ، امتحانات بزرگی دارند. شاید او می خواهد بگوید: (بنده من، تو را دوست دارم. تو را آزمودم که بدانی رهایت نکرده ام. تو را آزمودم تا با صبر خود در آن پیروز گردی و به من نزدیکتر). لذت بخش نیست؟ اگر با دیگرانش بود میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟ شما نیز قطعا استعدادهای متفاوت و فراوانی دارید. باید از جای برخیزید، همراه با توکلی آسمانی، اراده ای پولادین داشته باشید تا با بر همه سختیها پیروز شوید و با افزودن دانش و مهارتهای خود، زمینه های نیل به موفقیت را ایجاد نمایید. گاهی خوب است سری به آسایشگاه ها بزنید؛ مسن ترها شما را یاد نعمت جوانی می اندازند، بیماران بیمارستان شما را یاد نعمت سلامتی می اندازند، کودکان استثنایی و دارای مشکل عقلی، شما را یاد عقلی می اندازند که خدا به شما هدیه نموده است، نابینایان شما را یاد این پنجره ای می اندازند که به همه زیبایی های عالم متصل می کنند، ناشنوایان ...، معلولان ...، و ... پس داشتههای شما کم نیست. خدا همه هستی را درخدمت شما خلق کرده است. همه هستی، منتظر یک یاعلی شماست که از جای بلندتان کند و عقل، عشق و ایمانتان را ابزاری قرار دهید برای به خدمت گرفتن این هستی و مشکلاتی که برایتان به وجود آمده است را حل کنید. ما می گوییم که شما می توانید. این انتظار اشتباهی است که ما هیچ کاری نکنیم و از خدا بخواهیم مشکلاتمان را حل کند. خداوند یاری گر کسی است که سستی و تنبلی نمی کند و تمام توان و تلاشش را برای رسیدن به هدف به کار می برد. ما مشکلاتمان را را خودمان باید حل کنیم. البته ما می توانیم از دیگران کمک و مشاوره بگیریم ولی مشکل ما نهایتا باید با تلاش خودمان حل شود. *** اما چرا خودکشی گناه است؟ از دیدگاه اسلام، مالک همه چیز از جمله انسان، خداوند است و اوست که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا که او رخصت دهد، مجاز و جایی که او اذن ندهد، غیرمجاز است. از جمله موارد غیر مجاز، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتی بین انتحار (خودکشی) و دیگر کشی نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگری است. خدای سبحان انسان را از این امر بر حذر داشته، می فرماید : (مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا؛ و آن کس که انسانی را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد گویا همه مردم را کشته است). (سوره مائده/آیه 32). مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوی با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتی به آن دارد، از این رو در جایی که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است. در نگرش الهی، از آن جا که خداوند خالق انسان است و تمام هستی او از خدا است، هیچ کسی نه حق کشتن دیگری را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهی، حیات موهبتی الهی و حقی خدادادی است. از این رو هرگاه این حق، وسیله ای برای قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاکم بر جامعه شود و افرادی در صدد محاربه با نظام الهی برآیند، این حق به نفع دیگران سلب می شود. (ر.ک: آیات 32 و 33 مائده - 178 و 179 و 217 بقره). به طور کلی می توان گفت : الف) حیات، موهبتی خداوندی است و حق حیات برای همه انسانها تضمین شده است و همه دولتها، جمعیتها و افراد مکلف به حمایت و دفاع از این حقاند و کشتن هیچ کس بدون مجوز شرعی جایز نیست. ب) استفاده از هر وسیله ای برای نابودی چشمه سار حیات بشری، اعم از کلی و جزئی، حرام است. ج) حفظ ادامه حیات بشری، تا آنجا که مشیت الهی تعلق گیرد، واجب است؛ خواه محافظت هر فردی بر حیات خود در مقابل تعدی دیگران و یا تعدی بر خویشتن (مانند خودکشی) باشد و یا محافظت او درباره حیات دیگران. نتیجه آن که در نگرش الهی (حق حیات) عطای الهی است که مسؤولانه به انسان عطا شده است. پس باید : - اولاً : در حفظ آن مراقب بود؛ چه این که (حیات) فقط (حق) افراد نیست بلکه حفظ آن، (تکلیف) آنان نیز می باشد. - ثانیا : چون مالک اصلی این حق خداوند متعال است، در مواردی که این عطای الهی، باعث سوء استفاده افرادی واقع شود، از آنان سلب میشود (مانند حکم قصاص، رجم یا اعدام که خشونتهای قانونی میباشند). هم او که (حیات) را داده است میگوید : در این موارد (باید سلب نمود). با توجه به تحلیل مذکور به یک آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید (خودکشی) اشاره می شود: خداوند می فرماید: (وَ لَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَارًا وَکَانَ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرًا؛ و خود را مکشید زیرا خداوند به شما مهربان است و هر کس چنین کاری را از روی عداوت و ستم انجام بدهد، به زودی او را در آتش میاندازیم و این کار برای خدا آسان است)، (سوره نساء/آیات 29و30). گرچه برخی از مفسران احتمال داده اند که مقصود از (انفسکم) نفوس مردم اجتماع میباشد. بنا بر آن معنای آیه چنین می شود که (همدیگر را از روی عداوت و ستم مکشید) لکن اولاً، آیه شامل هرگونه قتل نفس می شود و به مقتضای آیه 32 سوره (مائده) هر کس که بی گناهی را بکشد، مانند آن است که همه انسانها را کشته است. ثانیاً امام صادق(ع) با استناد به همین آیه می فرمایند: (هر کس عمداً خودکشی کند، برای همیشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد) (من قتل نفسه متعمدا فهو فی نار جهنم خالدا فیها قال الله عز وجل: (ولا تقتلوا انفسکم...)، (الحر العاملی (الشیخ) محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج 19، بیروت، داراحیاء التراث العربی، باب تحریم قتل الانسان نفسه، ص 13، ح 2 و 3). افزون بر این، امام باقر(ع) نیز فرموده اند: (مؤمن به هر بلایی مبتلا میشود و با هر نوعی مرگ میمیرد ولی خودکشی نمی کند) (ان المؤمن یبتلی بکل بلیه و یموت بکل میته الا انه لایقتل نفسه)(همان). همان طور که گفته شد قرآن کریم در مورد قتل نفس فرموده است : (مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا؛ هر کس نفسی را بدون قصاص و یا فساد در زمین کشت مثل اینست که همه مردم را کشته است). بعضی از مفسران در توجیه این آیه گفته اند: کسی که حاضر است شخصی را به ناحق بکشد انسان و انسانیت در نزد او بیارزش است و اگر یک نفر را کشت مثل این است که همه انسانها را کشته است. همه مفاسد و زیانهایی که در کشتن دیگران هست در خودکشی نیز وجود دارد از جمله: 1- خودکشی نافرمانی و سرپیچی از دستور خدا است و کسی که دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی کند مستحق عذاب میگردد. 2- خودکشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا میباشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگترین گناهان است که گاهی در رتبه شرک و کفر قرار می گیرد. 3- کسی که دست به خودکشی زده همانند کسی که دیگری را کشته انسان و انسانیت در نظر او بی ارزش شده است. از این جهت بین خودکشی یا کشتن دیگران فرقی نیست و همانگونه که هر کس دیگری را کشت مستحق عقوبت و عذاب می گردد انسانی که خودکشی کرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی می گردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتی ندارد. 4- خودکشی گناهی کبیره است؛ اما این که عقوبت آن دقیقا چیست و آیا موجب عذاب ابدی است یا نه اطلاعی نداریم و چه بسا نسبت به افراد و شرایط آنها نیز مجازاتهای متفاوتی داشته باشد، اما به هر حال خودکشی عملی نادرست است که نه دین بر آن صحه می گذارد و نه عقل و خرد انسانی. 5- در نظام های حقوقی جهان نیز اساسا خودکشی نوعی بزهکاری و جرم تلقی میشود، از این رو شخصی که به خودکشی کننده در جهت انتحار کمک کند، شریک جرم شناخته شده و مجازات می شود و این فرع بر جرم بودن خودکشی است. *** برای آگاهی در این زمینه رجوع کنید به : 1 مسائلی از دیدگاه اسلام، ناصر مکارم شیرازی 2 خود کشی: پیدایش، عمل، درمان، پییر مورون، ترجمه مازیار سهند 3 بحران خودکشی، علی اسلامی نسب موفق باشید. این ارتباط با ما را قطع نکنید و همواره با ما مکاتبه کنید. نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان
تو رو قرآن بگید این زندگی لعنتی پر از مشکل، به چه دردی میخوره؟ من جوونم اما دوست دارم خودکشی کنم ولی چرا خودکشی گناهه؟ چرا؟
تو رو قرآن بگید این زندگی لعنتی پر از مشکل، به چه دردی میخوره؟ من جوونم اما دوست دارم خودکشی کنم ولی چرا خودکشی گناهه؟ چرا؟
از مکاتبه تان با ما، که نشانگر اعتماد شما به این مرکز است خرسندیم و خوشحالیم مخاطبمان فردی است که در مواجهه با دغدغه های ذهنی اش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا، کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک می گوییم و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.
پرسشگر گرامی؛ اگر شما موضوعی که باعث این افکار منفی در شما شده است را دقیق بیان می کردید، پاسخ ما نیز دقیق تر می بود، چرا که داشتن اطلاعات دست و دقیق از مراجع و مشکلش از بایسته های امر مشاوره و راهنمایی است. وقتی سوالی کلی مطرح گردد پاسخ نیز لاجرم کلی خواهد بود. با این وصف اگر پاسخ سوال، برایتان قانع کننده نبود، در مکاتبات بعدی، اطلاعات بیشتری درباره مشکلتان در اختیار ما بگذارید و پاسخ کامل تر را دریافت کنید.
احساسات شما را درک می کنیم؛ چون یکی از خصوصیات جوان، کم تحملی و عجله داشتن در رسیدن به اهدافش است و وقتی با شکستی مواجه می شود به زمین و زمان ایراد می گیرد؛ که البته با گذر زمان و کسب تجربه و افزایش آگاهی ها، این ویژگی جای خود را به افزایش صبر و تحمل و واقع بینی می دهد. گفتید (این زندگی لعنتی به چه درد می خورد!) اولا می گوییم این زندگی و اسباب آن را خداوند برای بشر خلق کرده، پس هیچ گاه نمی تواند لعنتی باشد، زیرا لعنت، یعنی از رحمت خدا دور بودن ، در حالیکه اگر یک لحظه رحمت خداوند از روی زندگی بشر برداشته شود هستی از هم می پاشد؛ ثانیا همین قرآن که در نوشته تان به آن قسم خوردید به ما می گوید هدف از خلقت بشر، بندگی و عبادت خداست. وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون (سوره ذاریات/ آیه 56). این دنیا فانی است و دنیای ابدی در انتظار ماست. ما به این دنیا آمده ایم تا امتحان پس بدهیم و بندگی خود را ثابت کنیم. به سال های مدرسه برگردید، روزهایی که امتحانی در کلاس گرفته می شد و عده ای از بچه ها می گفتند آقا این سوالات سخت است، آقا ما این ها را نخواندیم و بلد نیستیم ، آقا این سوالات را حذف کنید و .... و بعضی از بچه ها هم آرام و بی سر و صدا به سوالات جواب می دادند و در پایان هم نمره های قبولی از آن کسانی بود که به سوالات جواب داده بودند، نه کسانی که اعتراض می کردند و می گفتند سخت است و ما نمی توانیم و بلد نیستیم و در توانمان نیست و ... و چیزی نمی نوشتند و مردود می شدند. صحبت های اشتباه ما واقعیت را عوض نمی کند و زمانی فرا خواهد رسید که می بینیم تمام فرصت هایمان را از دست داده ایم و نوبت تصحیح برگه هاست و هیچ اعتراضی هم وارد نیست و آنجا دیگر پشیمانی سودی ندارد. پس چه زیباست این فرصت ها را با تصورات اشتباهمان از دست ندهیم و راه درست را در پیش بگیریم، راهی که پیامبران و امامان و اولیای الهی پیمودند و رستگار شدند.
پرسشگر محترم؛ به دلیل محدودیت درک انسان، پی بردن به این که چه چیزی واقعا موجب سعادت و یا سبب شقاوت و بدبختی او است آسان نیست. چه بسا چیزهایی که انسان به آن دل بسته، ولی سرانجام بلای جان و مایه اندوهش میگردد؛ و چه بسیار اموری که در نظر انسان ناگوار و ناخوشایند است و گاه مورد نفرت او است ولی باطن و سرانجام آن برای او خیر و مبارک است ، قرآن کریم بر این حقیقت ریشه دار انگشت گذاشته و می فرماید : (وَ عَسَیٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَیٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ؛ چه بسا چیزی را ناگوار بدانید ولی در واقع مایه خیر شما است و چه بسا به چیزی دل ببندید که در واقع برایتان زیانبار است).(سوره بقره/آیه 216). پس انسان به خودی خود توان شناخت خوبیها و بدیها آن هم در سطح کلان را ندارد چرا که نه تنها توان دیدن زوایای پنهان یک کار را ندارد بلکه از آینده خود و آنچه را که بدان دل بسته است،خبر ندارد.
شما وقتی خداوند را دارید نگران چه هستید! وظیفه شما تلاش است و تلاش است و تلاش. سر بند تمام امور هستی به دست خداست. یک مسلمان هیچ گاه ناامید نمی شود. نا امیدی از رحمت خداوند از بزرگترین گناهان است. زیرا معنی اش این است که خدایا از دست تو هم دیگر کاری بر نمی آید! او خیر و صلاح ما را بهتر از هر کسی می داند. ما موظف به انجام تکلیف هستیم، نتیجه باخداست. وظیفه ما این است که برای هر کاری که می خواهیم شروع کنیم ابتدا با تفکر، تمام جوانب امر را بسنجیم و با صاحبنظران مشورت کنیم، احکام دینی مربوط به آن را بدانیم و به آن عمل کنیم و شرایط مطلوب را نیز فراهم کنیم و در نهایت با توکل به خدا اقدام به آن کار کنیم و نتیجه را به خدا واگذار کنیم. از دست انسان همین بر می آید و بس. اگر نتیجه به گونه ای رقم خورد که باب میل ما نبود نباید از رحمت خدا ناامید شویم. دنیا محل آزمون و امتحان است و هر کسی به نوعی امتحان می شود. یکی با رفاه، یکی با فقر، یکی با بیماری و ... مهم تلاش کردن و بی تابی نکردن و سر بلند بیرون آمدن از این آزمون های الهی است. (وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشیْء مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْص مِّنَ الأَمْوَلِ وَ الأَنفُسِ وَ الثَّمَرَتِ وَ بَشرِ الصبرِینَ؛ قطعاً همة شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها، آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان).(سوره بقره/آیه 155). خدا را شاکر باشید که به سن جوانی رسیده اید و خداوند تن و عقلی سالم در اختیارتان قرار داده است تا با آن بتوانید فکر کنید و تلاش کنید و زندگی تان را بسازید.
افرادی که تصمیم به خودکشی می گیرند تصور می کنند که با این کار از مشکلات زندگی در این دنیا رها می شوند ، در حالیکه بدون هیچ شکی با خودکشی مشکلات خود را دو چندان خواهند کرد و فرصتی را که خدا برای زندگی سعادتمند در این دنیا و دنیای ابدی در اختیار آن ها قرار داده است را از خود می گیرند و راه برگشتی هم دیگر نخواهند داشت و پشیمانی نیز دیگر سودی نخواهد داشت و امکان توبه هم دیگر وجود ندارد، چون فرد با خودکشی، دستش از زندگی دنیا کوتاه می شود و نمی تواند از این گناهش توبه کند.
فرد اگر بداند با خودکشی شرایط بسیار بدتر و وخیم تری از آنچه که در آن قرار دارد، در انتظار اوست، آیا به فکر این کار می افتد؟ مسلماً نه؛ و ما به شما می گوییم خودکشی مشکلات آدمی را در دنیای ابدی دو چندان خواهد کرد و به عذاب الهی گرفتار خواهد شد. پس بهتر است آدمی از فرصتی که خداوند در این دنیا در اختیارش قرار داده است به نحو احسن استفاده کند و هیچ گاه از رحمت او ناامید نشود و به دستورات او عمل کند و زندگی ابدی خود را با خودکشی نابود نکند.مثل اینگونه افراد مثل کسی است که خاری به انگشتش رفته است و دردی در بدنش ایجاد شده و او به جای اینکه خار را از دست جدا کند، دستش را از بدن جدا می کند و در نتیجه دردش تسکین که نمی یابد هیچ، دو چندان هم می شود.
پرسشگر محترم؛ هر مشکلی راه حلی دارد. در بسیاری از مواقع انسان ها مشکلاتی که به راحتی قابل حل هستند را به اشتباه برای خود بزرگ جلوه می دهند و آن را لاینحل می دانند. پس این افکار مسموم و منفی را از خود دور کنید و به جای آن در برابر مشکلات مقاوم باشید و تمام تلاشتان را برای حل آن ها بکنید. ما نیز در کنارتان خواهیم بود. با نگاهی به تاریخ دنیا متوجه خواهید شد که بی تحرکی و نا امیدی و فرار از مشکلات، هیچ مساله ای را تاکنون حل نکرده است و نمی کند. در مواجهه با مشکلات اگر تلاش نکنید یا با چند شکست نا امید شوید و زانوی غم بغل بگیرید و مدام بر طبل ناتوانی بکوبید هیچ گاه به مقصود خود نخواهید رسید و در آینده حسرت روزهایی را خواهید خورد که می توانستید برای ساختن زندگی زیباتر و بهتر تلاش کنید و تلاش نکردید.(وَ أَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی؛ برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست).(سوره نجم/آیه 39 ).
همواره به یاد داشته باشید که وجود مشکلات و ناکامی ها در زندگی افراد جامعه امری طبیعی است و تنها مختص شما نیست. چه بسا افرادی که مشکلات بسیار بیشتر و بدتری از شما دارند و هیچ گاه این افکار را به ذهن خود راه نمی دهند و به رحمت خدا و آینده بهتر امید دارند و بعد از شکست بر می خیزند و با تلاش های خود زندگی خوبی را برای خود و خانواده شان فراهم می کنند. مشکلات و ناراحتی ها در زندگی افراد به وجود می آید ولی لازم نیست شما به آن مشکلات یک صندلی هم تعارف کنید و به آن ها بگویید بفرمایید و با خیال راحت بنشینید! وظیفه شما هنگام مواجهه با مشکلات و ناکامی ها تلاش در حد وسع و توان، جهت رفع آن ها است. امری که زشت، مذموم و نکوهیده است، سستی، تلاش نکردن و تسلیم شدن در برابر این مشکلات است. در روانشناسی گفته شده است که خشم بهتر از یأس و نومیدی است، از آنجا که یأس آدمی را خموده و افسرده و نا امید می سازد تا جایی که اقدام به هیچ کاری نمی کند و در برابر محیط اطرافش منفعل می شود و عکس العملی نشان نمی دهد و تبدیل به عنصری خنثی، بی فایده و بی اثر می گردد، در حالی که خشم (در معنای مثبت و کنترل شده که باعث آزار و تجاوز به حقوق دیگران نشود) حداقل فایده ای که در اینگونه موارد دارد این است که آدمی را به فعالیت و تحرک وا میدارد؛ فعالیتی که اگر در جهت صحیح هدایت شود مفید خواهد بود.
پرسشگر گرامی آیا ما بیشتر دچار مصائب و مشکلات شده ایم یا انبیای الهی!؟ مسئولیت کدامیک بیشتر است؟ امتحانات الهی سخت برای ما بیشتر اتفاق افتاده یا آنها!؟ آنها که عزیز ترین مخلوقات الهی بودند و ما یک بنده عادی! آیا می بایست آنها خودشان را می کشتند؟! با چه ادعایی گلایه داریم زندگی خیلی سخت است و باید به آن خاتمه داد؟
زندگی در این چند روزه دنیا بدون مشکل نیست و این سنتی است که حتی خوبان عالم بیشتر از همه به آن مبتلا بوده و هستند. رسول خدا (صلوات الله علیه وآله) فرمودند هیچ پیامبری به اندازه من رنج نکشید. آیا حادثه ای سخت تر از عاشورا رخ خواهد داد؟ آیا کسی به اندازه زینب کبری (سلام الله علیها) رنج خواهد کشید؟ آن همه مصیبت ایشان را از این باز نمی دارد که اعلام نمایند من در کربلا جز زیبایی ندیدم. شما هم با ما موافقید که اگر تمام عالم، محضر خداست و ما جز رفتار مورد رضای او نداشته باشیم، هرچه بلا ببارد، جز زیبایی نیست. من و شما قطره ای از آن دریاهای بیکران نیستیم و مشکلاتمان ذره ایست در مقابل بینهایت بلایی که ایشان را دربر گرفت. داستان عاشقانه عالم همیشه برای خوبان، شاه بیتی جز بلا ندارد: هرکه در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش می دهند. آدمهای بزرگ، امتحانات بزرگی دارند. شاید او می خواهد بگوید: (بنده من، تو را دوست دارم. تو را آزمودم که بدانی رهایت نکرده ام. تو را آزمودم تا با صبر خود در آن پیروز گردی و به من نزدیکتر).
لذت بخش نیست؟ اگر با دیگرانش بود میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
شما نیز قطعا استعدادهای متفاوت و فراوانی دارید. باید از جای برخیزید، همراه با توکلی آسمانی، اراده ای پولادین داشته باشید تا با بر همه سختیها پیروز شوید و با افزودن دانش و مهارتهای خود، زمینه های نیل به موفقیت را ایجاد نمایید.
گاهی خوب است سری به آسایشگاه ها بزنید؛ مسن ترها شما را یاد نعمت جوانی می اندازند، بیماران بیمارستان شما را یاد نعمت سلامتی می اندازند، کودکان استثنایی و دارای مشکل عقلی، شما را یاد عقلی می اندازند که خدا به شما هدیه نموده است، نابینایان شما را یاد این پنجره ای می اندازند که به همه زیبایی های عالم متصل می کنند، ناشنوایان ...، معلولان ...، و ...
پس داشتههای شما کم نیست. خدا همه هستی را درخدمت شما خلق کرده است. همه هستی، منتظر یک یاعلی شماست که از جای بلندتان کند و عقل، عشق و ایمانتان را ابزاری قرار دهید برای به خدمت گرفتن این هستی و مشکلاتی که برایتان به وجود آمده است را حل کنید. ما می گوییم که شما می توانید. این انتظار اشتباهی است که ما هیچ کاری نکنیم و از خدا بخواهیم مشکلاتمان را حل کند. خداوند یاری گر کسی است که سستی و تنبلی نمی کند و تمام توان و تلاشش را برای رسیدن به هدف به کار می برد. ما مشکلاتمان را را خودمان باید حل کنیم. البته ما می توانیم از دیگران کمک و مشاوره بگیریم ولی مشکل ما نهایتا باید با تلاش خودمان حل شود.
*** اما چرا خودکشی گناه است؟
از دیدگاه اسلام، مالک همه چیز از جمله انسان، خداوند است و اوست که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا که او رخصت دهد، مجاز و جایی که او اذن ندهد، غیرمجاز است. از جمله موارد غیر مجاز، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتی بین انتحار (خودکشی) و دیگر کشی نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگری است. خدای سبحان انسان را از این امر بر حذر داشته، می فرماید : (مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا؛ و آن کس که انسانی را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد گویا همه مردم را کشته است). (سوره مائده/آیه 32).
مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوی با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتی به آن دارد، از این رو در جایی که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است. در نگرش الهی، از آن جا که خداوند خالق انسان است و تمام هستی او از خدا است، هیچ کسی نه حق کشتن دیگری را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهی، حیات موهبتی الهی و حقی خدادادی است. از این رو هرگاه این حق، وسیله ای برای قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاکم بر جامعه شود و افرادی در صدد محاربه با نظام الهی برآیند، این حق به نفع دیگران سلب می شود. (ر.ک: آیات 32 و 33 مائده - 178 و 179 و 217 بقره).
به طور کلی می توان گفت :
الف) حیات، موهبتی خداوندی است و حق حیات برای همه انسانها تضمین شده است و همه دولتها، جمعیتها و افراد مکلف به حمایت و دفاع از این حقاند و کشتن هیچ کس بدون مجوز شرعی جایز نیست.
ب) استفاده از هر وسیله ای برای نابودی چشمه سار حیات بشری، اعم از کلی و جزئی، حرام است.
ج) حفظ ادامه حیات بشری، تا آنجا که مشیت الهی تعلق گیرد، واجب است؛ خواه محافظت هر فردی بر حیات خود در مقابل تعدی دیگران و یا تعدی بر خویشتن (مانند خودکشی) باشد و یا محافظت او درباره حیات دیگران.
نتیجه آن که در نگرش الهی (حق حیات) عطای الهی است که مسؤولانه به انسان عطا شده است. پس باید :
- اولاً : در حفظ آن مراقب بود؛ چه این که (حیات) فقط (حق) افراد نیست بلکه حفظ آن، (تکلیف) آنان نیز می باشد.
- ثانیا : چون مالک اصلی این حق خداوند متعال است، در مواردی که این عطای الهی، باعث سوء استفاده افرادی واقع شود، از آنان سلب میشود (مانند حکم قصاص، رجم یا اعدام که خشونتهای قانونی میباشند). هم او که (حیات) را داده است میگوید : در این موارد (باید سلب نمود).
با توجه به تحلیل مذکور به یک آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید (خودکشی) اشاره می شود:
خداوند می فرماید: (وَ لَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَارًا وَکَانَ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرًا؛ و خود را مکشید زیرا خداوند به شما مهربان است و هر کس چنین کاری را از روی عداوت و ستم انجام بدهد، به زودی او را در آتش میاندازیم و این کار برای خدا آسان است)، (سوره نساء/آیات 29و30).
گرچه برخی از مفسران احتمال داده اند که مقصود از (انفسکم) نفوس مردم اجتماع میباشد. بنا بر آن معنای آیه چنین می شود که (همدیگر را از روی عداوت و ستم مکشید) لکن اولاً، آیه شامل هرگونه قتل نفس می شود و به مقتضای آیه 32 سوره (مائده) هر کس که بی گناهی را بکشد، مانند آن است که همه انسانها را کشته است. ثانیاً امام صادق(ع) با استناد به همین آیه می فرمایند: (هر کس عمداً خودکشی کند، برای همیشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد) (من قتل نفسه متعمدا فهو فی نار جهنم خالدا فیها قال الله عز وجل: (ولا تقتلوا انفسکم...)، (الحر العاملی (الشیخ) محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج 19، بیروت، داراحیاء التراث العربی، باب تحریم قتل الانسان نفسه، ص 13، ح 2 و 3).
افزون بر این، امام باقر(ع) نیز فرموده اند: (مؤمن به هر بلایی مبتلا میشود و با هر نوعی مرگ میمیرد ولی خودکشی نمی کند) (ان المؤمن یبتلی بکل بلیه و یموت بکل میته الا انه لایقتل نفسه)(همان).
همان طور که گفته شد قرآن کریم در مورد قتل نفس فرموده است : (مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا؛ هر کس نفسی را بدون قصاص و یا فساد در زمین کشت مثل اینست که همه مردم را کشته است). بعضی از مفسران در توجیه این آیه گفته اند: کسی که حاضر است شخصی را به ناحق بکشد انسان و انسانیت در نزد او بیارزش است و اگر یک نفر را کشت مثل این است که همه انسانها را کشته است. همه مفاسد و زیانهایی که در کشتن دیگران هست در خودکشی نیز وجود دارد از جمله:
1- خودکشی نافرمانی و سرپیچی از دستور خدا است و کسی که دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی کند مستحق عذاب میگردد.
2- خودکشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا میباشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگترین گناهان است که گاهی در رتبه شرک و کفر قرار می گیرد.
3- کسی که دست به خودکشی زده همانند کسی که دیگری را کشته انسان و انسانیت در نظر او بی ارزش شده است. از این جهت بین خودکشی یا کشتن دیگران فرقی نیست و همانگونه که هر کس دیگری را کشت مستحق عقوبت و عذاب می گردد انسانی که خودکشی کرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی می گردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتی ندارد.
4- خودکشی گناهی کبیره است؛ اما این که عقوبت آن دقیقا چیست و آیا موجب عذاب ابدی است یا نه اطلاعی نداریم و چه بسا نسبت به افراد و شرایط آنها نیز مجازاتهای متفاوتی داشته باشد، اما به هر حال خودکشی عملی نادرست است که نه دین بر آن صحه می گذارد و نه عقل و خرد انسانی.
5- در نظام های حقوقی جهان نیز اساسا خودکشی نوعی بزهکاری و جرم تلقی میشود، از این رو شخصی که به خودکشی کننده در جهت انتحار کمک کند، شریک جرم شناخته شده و مجازات می شود و این فرع بر جرم بودن خودکشی است.
*** برای آگاهی در این زمینه رجوع کنید به :
1 مسائلی از دیدگاه اسلام، ناصر مکارم شیرازی
2 خود کشی: پیدایش، عمل، درمان، پییر مورون، ترجمه مازیار سهند
3 بحران خودکشی، علی اسلامی نسب
موفق باشید. این ارتباط با ما را قطع نکنید و همواره با ما مکاتبه کنید.
نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان
- [سایر] من در انتخاب دوست اشتباه کردم و دوستانی دارم که ظاهری سالم اما باطنی فاسدی دارند.من جوانی سالم، پر انرژی و درس خوان بودم ولی همنشینی و رفت وآمد با آنها باعث شد من از نظر روحی و اخلاقی دچار مشکل بشم. دو سال قبل از لحاظ درس و قرآن و اخلاق زبان زد همه بودم و بسیار شاد و با انرژی زندگی می کردم، اما در طول این دو سال چنان عوض شدم که باورش سخته! الان دچار افسردگی و یاس شدیدی شدم و احساس ناامیدی می کنم، چون گذشته زیبا و شاد خودم رو به کلی نابود کردم. باید چکار کنم تا دوباره همون جوان سالم بشم؟ لطفا راهنماییم کنید.
- [سایر] سلام،خدا حفظتون کنه که انقدر خوبید-حاج آقا من از زندگی خسته شدم،از دنیا خسته شدم،دوست داشتم اصلا به دنیا نمی اومدم اگر به خاطر گناهش نبود تا حالا خودکشی کرده بودم،همیشه آرزو میکنم یادنیا تموم بشه یا من بمیرم اگر خواستید جواب بدید خواهشن نگید که برو پیش روانشناس، خیلی با زندگی راه اومدم ولی اون با من راه نمیاد-یک کلام چیکار کنم؟؟؟
- [سایر] سلام.من ساحل هستم،15ساله و 1.آش شله قلمکاری هستم از تمام ادیان.و 2.اکنون دارم دنبال 1مأمن روحی برای خودم میگردم. 3.... 4.مزاحم شما شدم تابه من بی دین لا مذهب کمک کنید. 5.ممنون میشم به من بگید قرآن رو با چه ترجمه ای بخونم؟؟؟؟؟ 6.اصلا چه کتابهایی؟؟؟؟؟ ا.7یک سوال هم فارغ از این موضوع: چرا در تمام دین و آیین ها خودکشی طرد میشه؟؟؟؟؟
- [سایر] 4 ساله ازدواج کردم؛ از ابتدای زندگیم هم متوجه شده بودم که شوهرم ناتوانی جنسی (اختلال نعوظ) داره حتی ما 3 ماه بعد از ازدواجم تونستیم برای اولین بار سکس کنیم ولی چون سریع باردار شدم و ویار شدید داشتم و بعد هم زایمان هیچ وقت فرصت فکر کردن زیاد روی این موضوع رو نداشتم اما حالا که بچه بزرگ شده مشکل ناتوانی جنسی شوهرم مشکل اساسی زندگی من شده، چون شوهرم مشکل جنسی پیداکرده از رفتن به دکتر هم امتناع میکنه و به هیچ عنوان سمت من نمیاد. بارها و بارها خودم سمتش میرم وازش می خوام اما منو پس میزنه و همش میگه خوب میشم همین موضوع هم باعث شده خیلی بداخلاق بشم شبا تا صبح تلویزیون نگاه می کنه با اینکه خیلی دوستش دارم اما دست خودم نیست بازم این موضوع باعث شده عصبی بشم. شوهرم منو دوست داره اما از رفتن به دکتر و درمان خودش خودداری می کنه. شما بگید من جکار کنم؟
- [سایر] با سلام من حدود دو ماه است که با یه دختری نامزد کردم. در واقع صیغه موقت جاری شده. نحوه اشنایی با این دختر از طریق دوستان بوده. ما توی خونواده دختر دم بخت زیاد داریم و من ادمی هستم که همه قبولم دارن و ازم تعریف کردن به همین خاطر یکم توقعم از زندگی بالا رفته. اول اینکه نامزدم دختری است که توی خونه کامل تحت نظر بوده و اجازه بیرون رفتن با دوستانش هم نداشته دوم اینکه سابقه رابطه جنسی داره (خودش بهم گفته) البته خودم هم سابقه شو دارم. من الان خیلی میترسم نمیدونم باید چکار کنم. میترسم نامزدم اونی نباشه که میخام. متاسفانه درست نمیدونم باید چجوری بفهمم که به دردم میخوره یا نه. در واقع اینجور بگم میترسم از اینکه نرفتم سراغ دخترای خانواده پشیمون بشم. اخه ازم انتظار داشتن. شما بگید من چجوری باید بفهمم که این دختر به دردم میخوره یا نه؟
- [سایر] سلام. می خواستم ازتون بپرسم آیا عذاب گناه خودکشی عذابی دائمی در آخرت خواهد بود یا پس از مدتی رفع می شود؟ موضع اینه که خیلی از زندگی دنیایی رنج می برم و حاضرم در قعر جهنم عذاب بکشم ولی در این دنیای مادی نباشم. خیلی از خدا این تقاضا رو کردم و الان هر روز و هر شب و هر لحظه اینو از خدا می خوام. به خودکشی فکر کردم ولی دلم نمی خواد گناه کار از دنیا برم اما اگر بدونم عذاب گناه خودکشی رفع شدنی و بخشودنی خواهد بود حاضرم به این کار تن بدم هرچند دوست ندارم. از پاسخ تون ممنون میشم. دلم می خواست از استاد فاطمی نیا هم سوالاتم رو بپرسم اگه ایشون سایتی دارند ممنون می شم به من معرفی اش کنید. با تشکر از شما
- [سایر] 28 سالم و فوق لیسانس مدیریت دارم . کارمندم . 9ماه است ازدواج کردم. 3 سال هم با شوهرم دوست بودم. گرچه دائما باهم اختلاف داشتیم. براساس نظر مشاور شوهرم دچار نوعی وسواس یا وسوسه است . وسواس فکری (فکربه سکس) که این مشکل عواقب دیگری هم دارد. مااز نظر خانوادگی و فرهنگی خیلی باهم اختلاف داریم . نمی دونم بامشکل شوهره می شه باز به زندگی مشترک ادامه داد ؟ نمی تونم تصمیم بگیرم. لطفا کمکم کنید. با یک انتخاب غلط تمام زندگی ام رانابود کردم.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید من خاستگاری دارم خیلی اقای خوبی هستن و بیشتر شرایطی که در نظر دارم دارا هستن ولی مشکلی که هست اینکه از نظر سطح مالی خانواده ها به هم نمیخورند سطح مالی ما از اونا خیلی بالاتر است میترسم بعد با فامیل مشکل پیدا کنم که روم نشه بگم مثلا خونه مادر شوهرم کجاست چون توی شهرستان زندگی میکنیم و محیط کوچک است خواهشمیکنم بگید باید چه کار کنم هواهش میکنم
- [سایر] سلام آقای شهاب مرادی.می خواستم کمی با شما درددل کنم.راستش من پس از سفری که پارسال با راهیان نور به مناطق جنگی رفتم واقعن دچار تحول بسیار خوبی شدم.از هر جهت که در نظر بگیرید من خوب بودم تا اینکه پس از چند ماه واقعن از هر چه دین بود خسته شدم شاید به خاطر این که قلب خود را خسته کردم بسیار دلتنگم.حالا که پر حرفی کردم بگذارید یک مشکل دیگرم را نیز بگویم.من دچار لکنت زبان هستم و نمی توانم با دیگران دوست شوم آیا اگر همین روند(تنهایی و دوست نداشتن)را ادامه دهم از نظر شما درست است یا اینکه بدنبال افراد خوب برای دوستی باشم؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید خدمت خانم عطاریان در واقع من به فردی علاقه مندم و قراره با هم ازدواج کنیم اما طی روابطی که زیر نظر خانواده هامون داشتیم فردی که من بهش علاقه دارم از علاقه ی شدید خودش نسبت به خواهرش حرف میزنه و من چون علاقه ی شدیدی به این فرد دارم نمیتونم تحمل کنم که اون فردی به من جز من رو دوست داشته باشه وقتی از علاقش به خواهرش حرف میزنه قلبم درد میگیره و اشکم در میاد من یه بار این موضوع رو به خودش گفتم بهش گفتم که به خواهرش حسادت میکنم به این دلیل که اونو خیلی دوست داره و اون قسم خورد که منو بیشتر از خواهرش دوست داره اما من نمیتونم تحمل کنم که یکی دیگه رو به جز من دوست داشته باشه لطفا من رو کمک کنید و بگید باید چی کار کنم ایا این میتونه تاثیری در زندگی اینده من با فرد مورد علاقم داشته باشه و زندگیمونو خراب کنه