در مورد موسیقی، نظرات ضد و نقیض داده شده است؛ بعضی معتقدند موسیقی اثرات مخرب و مخدر دارد و اثر سوئی روی روح و روان می گذارد. بعضی دیگر می گویند موسیقی مثل دارو است و برای مثال در درمان بیماری هایی مثل آلزایمر مفید است؛ کدام گروه حق را می گویند؟ لطفا کاملا توضیح دهید.
در مورد موسیقی، نظرات ضد و نقیض داده شده است؛ بعضی معتقدند موسیقی اثرات مخرب و مخدر دارد و اثر سوئی روی روح و روان می گذارد. بعضی دیگر می گویند موسیقی مثل دارو است و برای مثال در درمان بیماری هایی مثل آلزایمر مفید است؛ کدام گروه حق را می گویند؟ لطفا کاملا توضیح دهید. دقت شما در موضوعی که زندگی امروز را تا حد زیادی فراگرفته است، به جاست. از اینکه در افزایش آگاهی های خود، به ما اعتماد نمودید، متشکریم. همانگونه که می دانید، از بدو خلقت انسان، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها و سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است. هنر به عنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشر در خدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر، آرامبخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است. موسیقی، شکلی از هنر است که احساس، عاطفه، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند. استفاده بشر از موسیقی، امری آسان و قابل دسترس بوده است، چون ریتم و ملودی، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفی آواگری ها و حرکات ریتمیک نیز نیازی به تکلم نداشته است. از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم و آیین های مختلف موسیقیایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی جمعی و از بین بردن ترس ها و غم ها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است. موسیقی زبان آرزوها، انتظار ها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود، موسیقی خاصی دارد. با درک موسیقی، عواطف زیبا، همدردی و تفاهم بیشتر قلبی میسر خواهد شد. درباره گرایش به آهنگ های دلنشین می توان گفت: چنین گرایشی طبیعی است و نیاز پاسخگویی را می طلبد. اما باید دانست چگونگی پاسخگویی به غرایز ابتدایی و نیازهای درونی تا میزانی مشترک میان تمامی اقوام و فرهنگ ها و پیروان ادیان است. تفاوت از آنجا آغاز می شود که برای رفع این نیاز درونی و مشترک، نوشیدنی های متنوع پیشنهاد می شود. اینجاست که نظریه های انسان شناختی و فاکتورهای اقتصادی , سیاسی , فرهنگی رخ می نماید و کنش ها و واکنش ها بروز می کند. پیچیدگی ها و ابهام ها آنگاه فزونی می یابد که در عصر ارتباطات و دهکده جهانی، تنوع پاسخگویی به نیازها بسیار فراوان می شود و پاسخگویی به نیاز اصیل و طبیعی بدون عوارض جانبی و ضرر، کاری بس دشوار می باشد و تلاش همگانی را برای انتخاب صحیح و یا پیدا کردن جایگزین می طلبد. امروزه یکی از کارکردهای مثبت موسیقی، کمک به درمان برخی آسیب های جسمی و روانی است. شاید تا کنون مطالبی در روزنامه ها، مجلات، محل کارتان یا در بین مردم درباره موسیقی درمانی خوانده یا شنیده باشید. از ابتدای تاریخ، بشر از موسیقی برای شفای بیماران استفاده می کرده است. برای مثال؛ ریتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمی داشته است. ارسطو و افلاطون نیز از موسیقی به عنوان روشی برای درمان استفاده می کردند. ارسطو می گوید: از موسیقی می توان در بسیاری از شئون زندگی، تربیت، سرگرمی، درمان، خوشگذرانی و تعدیل احساسات و عواطف استفاده کرد. (منتهی تصریح می کند که گرچه پر کردن اوقات فراغت، امری لازم است، لیکن باید با نوعی از موسیقی مفید و تعالی بخش پر شود). از آن زمان به بعد رگه‌هایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته است. اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدم هایی که برداشته شد، بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی تشکیل گردید. بطوری که در سال 1944 اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد. در سال 1950 انجمن موسیقی درمانی آغاز به کار کرد. در سال 1971 انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا AAMT آغاز به کار کرد. در سال 1985 فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. انجمن موسیقی درمانی ایرانی با اهداف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرآیند موسیقی درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این شیوه درمانی فعالیت خود را آغاز کرده است. محورهای اصلی برنامه‌های موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها ، ترانه‌های فردی و یا گروهی می‌باشد.( daneshnameh.roshd.ir شبکه ملی مدارس ایران (دفتر توسعه فناوری اطلاعات آموزشی وزارت آموزش و پرورش ) در موسیقی درمانی با استفاده از موسیقی، که یک رسانه هنری خلاق است، به افراد دارای مشکلات گوناگون، به منظور دستیابی به بهداشت روانی و جسمی آنان کمک می شود. موسیقی درمانی در درمان افرادی که ناتوانی های مختلفی از جمله عقب ماندگی ذهنی، تأخیر یافتگی رشدی، معلولیت جسمی، بیماری روانی و... داشته اند، به طور موفقیت آمیزی جواب داده است. امروزه از تأثیر و فواید موسیقی در مراحل مختلف رشد و زندگی انسان (از دوره جنینی تا سالمندی) گیاهان و جانوران سخن به میان می آید، و از تغییرات آن بر روی سیستم های حسی حرکتی، هیجانی-عاطفی، ترشح غدد، هوشیاری و آگاهی و شناخت فرد بحث می شود. تحقیقات انجام شده ، نشان می‌دهد که موسیقی به میزان قابل توجهی در تسکین درد و تقلیل وضعیت بحرانی بیمارانی که در بخش آی.سی.یو بستری بوده‌اند، تأثیر داشته است. سامانه اعصاب انسان به محرکهای موزیکال پاسخ مثبت می‌دهد و عملا موسیقی در تغییر حالت بیماران مؤثر است. استفاده از موسیقی باعث آرامش روحی ، بهبود وضعیت ذهنی ، کاهش اثرات استرس های وارده می‌شود و به افراد در برقراری ارتباط ، اتحاد و تطابق کمک می‌کند. موسیقی قادر است زمان بهبودی بیماران را تسریع کند، همانطور که بیماران مثبت اندیش بسیار سریعتر از بیماران منفی گرا معالجه و درمان می شوند. البته موسیقی را نباید به عنوان اصلی ترین وسیله درمانی برای درد در نظر گرفت، بلکه باید همراه با راه اصلی درمان به گوش بیمار برسد تا به بهبودی او کمک کرده و آن را تسریع بخشد. البته دانشمندان بر این عقیده اند که هر موسیقی و آهنگی مناسب فرد نیست، بلکه هر انسان موسیقی متناسب با خود و ارگانیک خود دارد که با آن احساس آرامش می کند و غیر آن، جز تخریب جسم و روان او را بدنبال ندارد. بیان این نکته لازم است که کارکرد موسیقی در درمان، محدوده خاص زمانی و کاربردی دارد و استفاده بلند مدت و بی پروای آهنگهای مختلف بویژه آهنگهای پرتنش و هیجانی، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست. پرسشگر گرامی، تأثیرات منفی موسیقی نیز از نگاه دانشمندان مخفی نمانده است. در ادامه به بخشهایی از این آراء و نگاه دین به موسیقی می پردازیم. تأثیرات موسیقی بر عقل‌ شأن و ویژگی عقل آن است که (معتدل) و (متین) باشد. یعنی با حفظِ استواری و پختگی‌اش بتواند از چاشنی‌های لذت و سرور، نشاط و تلاش بهره‌مند باشد؛ اما در این میان، موسیقی آن چنان یکه‌تاز میدان لذّت و نشاط، خیال و تحریک و احساس می شود که آدمی دچار حالتِ (طَرب) می‌شود. (طَرب) تأثیری است فوق‌العاده! با محوریت موسیقی. این (تأثیر فوق‌العاده) باعثِ کاهش یا سلبِ جدّیّت عقل می‌شود، و این پیشامد، باعث می‌شود که عقل از محاسبات جدّی، دقیق و واقع‌بینانه به دور بیفتد. جوانی که موسیقی‌گرا و (طَرب‌خواه) است برای زدودنِ افسردگی‌اش، دُکمه ضبط صوت را حرکت می‌دهد تا یکی دیگر برایش بخواند و بنوازد تا او (خوش) باشد! اما جوانِ معقول، آن گاه که در خود افسردگی مشاهده کند سعی در شناختِ عوامل پژمردگی می‌کند تا با یافتِ آن علت‌ها، عوامل خوشیِ ماندگار یا معقول را در خود فراهم سازد. جوانِ موسیقی‌گرا، برای تحریک و برانگیختن احساس، به درمان‌های مجازی و آنی روی می‌آورد. این چنین کسی که خواسته‌اش را در (موسیقی) می‌بیند هیچ وقت به خودش، به عقلش و به اراده‌اش این زحمت را نمی‌دهد تا ببیند و بفهمد که کجای زندگی را اشتباه محاسبه کرده و چه سنگی مقابل راهش است. آیا دوستِ ناباب او را به افسردگی کشانده؟ یا سستی در انجامِ وظایفِ دینی و الهی او را به افسردگی کشانیده؟ پس (موسیقی، عقل را به خواب می‌برد!) یک شعار و شعر نیست. یک قانون است. یک حقیقت است و برای فهم حقائق باید چشم گشود نه اینکه چشم‌ها را بست. موسیقی عقل را به خواب می‌برد، یعنی باعثِ اشتغالِ آدمی به اموری می‌شود که کم‌کم باعثِ غفلت از خود، نیازها، علل و درمان‌ها می‌شود. شما دردی دارید که درمانش تنها با اراده و تغییر شرایط ممکن است. ولی وقتی می‌بینی نوار موسیقی آن را حلّ کرده، دیگر آن را درمانِ دردت می‌بینی و دیگر هیچ! اینجاست که آن درد همچنان عمق و شدّت پیدا می‌کند و شما بیشتر به نوار رو می‌آورید ... و این روند تا آنجا ادامه می‌یابد که از آهنگ‌های معمولی به تند و غربی و شرقی‌اش رو می‌کنی. تأثیرات موسیقی بر احساس برای روشن شدنِ بیشتر این قسمت ، با هم سخنانِ (مورای شافِر)، نویسنده، شاعر و آهنگساز کانادائی را می‌خوانیم: (تقریباً هیچ صدایی در جهانِ مدرن نیست که به طور مصنوعی ایجاد نشده باشد و در تملّک کسی نباشد، مثلِ موسیقی، بوق اتومبیل و سر و صدای کارگاه‌های ساختمانی ... و این صداهای مصنوعی به تعبیری برآیندِ خواست و اراده‌ گروه‌هایی خاص‌اند که می‌خواهند اراده‌شان را اقشار دیگر جامعه تحمّل کنند... و در این هجوم بی‌امانِ صدا و فریاد و بوق، مجالی برای اندیشیدن و آرامش ذهن و فراغتِ تن و روان باقی نمی‌ماند). اینک خود قضاوت کنید که با این وجود دیگر چه شباهتی میان طبیعت و صدای مصنوعیِ موسیقی وجود خواهد داشت تا در نتیجه موسیقی، پلی باشد میانِ انسان و طبیعت؟! در ادامه گفته‌های وی آمده: (... از آن زمان که انسان دشت‌های وسیع و پهناور را به سوی کلان‌ شهرهای پرجمعیت ترک گفت، و از آن هنگام که صدای زنگ ساعت جای آواز خروس و صدای باد و باران را گرفت و صدای کارخانه جایِ صدای آواز پرندگان را اشغال کرده و ما به جای تسلیم شدن به چرت‌زدن‌های طبیعی با ضرب آهنگِ شتابناکِ زندگی شهری خو کردیم، تمدّنی بنا نهاده شد که در آن فاصله بسیار کم انسان‌ها با یکدیگر خطر بروز اختلاف‌ها را افزایش داده است). این آهنگساز و شاعر و نویسنده، در ادامه سخنانش به پوچی و دور از واقعیتِ پاک بودنِ صداها و عدمِ ارتباطشان با طبیعت، می‌پردازد و می‌گوید: (آن چه برای ما ضروری است، مراسمی است آرام و بی‌هیاهو که در آن جماعت گرد آمده لحظاتی زیبا را با هم سپری کنند، بی‌آنکه برای بیان احساساتِ خود به شیوه‌های منحط یا ویرانگر متوسل شوند). دقت کنید و ببینید که چرا آنها که می‌گویند (موسیقی روح را پالایش می‌کند) و (موسیقی یک ضرورت است) و (موسیقی رازگویی و نیایش انسانِ خاکی با خداست) آن قدر که با (تار) و (سه تار) انس دارند، آیا با قرآن و مناجات و طبیعت مأنوس هستند؟ چرا از خدا سؤال نمی‌کنند که برای نزدیکی و رسیدن به تو (عرفان) از چه راهی بیاییم؟ و آیا اساساً خدا این حق را ندارد که بگوید از چه راهی می‌توانید به من نزدیک شوید؟ چرا به خدا، عملاً این حق را نمی‌دهند که حال و هوای مصنوعی برخاسته از موسیقی را عرفانی و آرامش‌آور نداند؟ بلی، ما منکر نیستیم که موسیقی آن چنان دل و روح را می‌لرزاند که اشک جاری می‌شود. ولی بحث اینجاست که این حالت، چقدر مورد تأئید خداست؟ چرا می‌خواهیم (حالت مجازی و مصنوعی) را به جای (حالت حقیقی و معنادار) حساب کنید؟ در ادامه گفته‌های آهنگساز و شاعرِ کانادایی به این موضوع پرداخته شده: (... توجه به آن چه هنگامِ اجرای کنسرت‌های موسیقی کلاسیک در غرب می‌گذرد، خالی از فایده نیست. آن چه در این کنسرت‌ها بسیار تعجب‌برانگیز است، جماعت شنونده‌ای‌اند که حاضرند نفس را در سینه حبس کرده و به اصواتی که هوا را به ارتعاش درآورده، گوش بسپارند. شاید این نهایتِ موفقیت در اجرای یک قطعه موسیقی باشد. اما باید یادآور شد که چنین سکوتی بیشتر از عادت ناشی می‌شود تا از قدرتِ زیبایی). جهتِ شناخت و فهم فزون‌تر این کلام، به ادامه گفته‌های (مورای شافر) (آهنگساز و شاعر کانادایی) توجه فرمائید : شافِر پس از آنکه تأثیر عادت و تلقین در توجّه به موسیقی را علّتِ نهفته در رازِ گوش‌سپاری شنوندگانِ کنسرت‌ها می‌داند، اضافه می‌کند که: (من بارها از خود پرسیده‌ام آیا ممکن نیست که شبیه چنین مراسمی را در موقعیت‌های دیگری مثلاً گوش سپاری مشترک به آواز پرندگان و یا جشن‌های تابستانی برپا کرد؟)( روزنامه اطلاعات، چهارشنبه، 2 آبان 1380، صفحه 5) آری! این است تنها گوشه‌ای از معنای این سخن ما که: (موسیقی‌گرایی نوعی تحریف و تغییرسازی است در حسّ زیبایی‌خواهی و ایجاد دگرگونی در ذائقه روحی و روانی بشر). تأثیر موسیقی بر سیستم اعصاب دانشمندان علم (فیزیولوژی)، دستگاه عصبی انسان را به دو قسمت تقسیم کرده‌اند : 1. سلسله اعصاب ارتباطی : شاملِ ستون مرکزی عصبی و نخاع، نیمکره‌های مغز، اَعصاب محیطی. 2. سلسله اعصاب نباتی : شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک. وقتی که از خارج تحریکاتی بر روی اَعصاب شروع می‌شود اعصاب سمپاتیک و یا پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی وارده تعادل از دست می‌دهند. بدیهی است هر اندازه بین این دو سیستم عصبی، فاصله‌ها بیشتر شود به همان اندازه نیز نگرانی‌های روانی و اغتشاشات فزون‌تر می‌گردد. و از جمله علل و عوامل تحریکاتِ خارجی، ارتعاشاتِ موسیقی است. موسیقی وقتی که با آهنگ‌های نشاط انگیز یا نوارهای حزن‌آور همراه گردد (مخصوصاً اگر با ارتعاشاتِ عجیب و غریب سمفونیک اجراء گردد) به طور مسلّم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته عصب نامبرده وجود داشته باشد را بر هم می‌زند و در نتیجه اصولِ حساس زندگی (اعم از هضم، جذب، دفع، ترشحات، ضربات قلب و وضعِ فشار مایعات بدن مثل خون و...). را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاری‌ها و امراضی نزدیک می‌سازد که طب جدید با تمامِ پیشرفت‌هایش نمی‌تواند آسیب‌های پیش آمده را درمان کند. مثل اغتشاشاتِ فکری، اَمراض روانی (افسردگی‌ها و حتی بی‌خیالی‌ها)، سکته‌های قلبی و مغزی ( تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب، صص 3، 6، 26 و 92 به بعد). پروفسور (ولف آدلر) استاد دانشگاه کلمبیا ثابت کرده که: بهترین و دل‌کش‌ترین نوارهای موسیقی، شوم‌ترین آثار را روی دستگاه اعصاب انسان باقی می‌گذارد، مخصوصا اگر هوا گرم باشد این تأثیر مخرب، شدیدتر می‌شود. (توجه دقیق به بیوگرافی مشاهیر موسیقی جهان نشان می‌دهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتی‌های روحی گردیده‌اند و عده‌ای نیز مبتلا به بیماری‌ شده‌اند. چنان که هنگام نواختن موسیقی درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانی شده‌اند( همان). از آن چه گفته شد، چنین به دست می‌آید که هر نوع موسیقی، به ویژه آهنگ‌های احساس برانگیز، تحریکاتی در اعصاب (سمپاتیک) و (پاراسمپاتیک) به وجود می‌آورد که در نتیجه، تعادلِ این اعصاب به هم خورده و انسان دچار ضعف اعصاب می‌گردد. آن چه مهم است اینکه ضعف اعصاب نیز، خود امراضِ دیگری از قبیل: اختلالِ حواس، پریشانی، جنون، ثقل سامعه (سنگینی گوش)، نابینایی، سل و... به وجود می‌آورد. البته تصور نکنید که مشکل در همین چند مورد اختلال یاد شده خلاصه می‌گردد. دکتر (الکسیس کارل)، زیست شناس و فیزیولوژیست فرانسوی می‌نویسد: (کاهش عمومیِ هوش و نیروی عقل، از تأثیر الکل و سرانجام از بی‌نظمی در عادت ناشی می‌شود؛ و بدون تردید سینما و رادیو در این بحران فکری سهیم‌اند). موسیقی نه تنها در شنوندگان اثرات منفی بر جای گذاشته، بلکه در نوازندگان نیز تأثیرات خطرناکی داشته است. اخبار و گزارشات زیر تنها گوشه‌ای از واقعیت است : در ایالتِ (لتیل راک) آمریکا، جوانی که پیانو یاد می‌گرفت، نغمات موسیقی چنان در روح آن جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جای برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پای درآورد (روزنامه اطلاعات، شماره 9622). (باخ)، موسیقی‌دانِ اتریشی، به اختلال حواس و کوری گرفتار شد. (فردریک هندل)، موسیقی‌دان آلمانی و (ماریا آلنا) خواننده ایتالیایی و (موریس راول) نوازنده فرانسوی، هر سه به نابینایی مبتلا شدند. (موتزارت) و (شوین) (دو موسیقی‌دان مشهور) به ضعف قوا و سل دچار گردیدند. (شوبرت)، (واکتر)، (دوکونیسی) و (مندلسن) به اختلالاتِ عصبی، پریشان فکری و کشمکش‌های روحی مبتلا گردیدند. (شومان) و (دووراک) گرفتار ضعف اعصاب شدید و سرانجام دیوانگی شدند. (بتهون) در سی سالگی کاملاً ناشنوا شد و پس از ضعف اعصاب، دیوانه گردید. تأثیر موسیقی بر اخلاق و عرفان اگر این اصل عقلایی را بپذیریم که همه ابزارها و وسایل، باید طوری انتخاب و استفاده شوند که رهرو را به مقصد و کمال برساند، با توجه به قرار داشتن دین اسلام در اوج حقانیت عقلی و تاریخی، باید گفت بهترین و معتبرترین منابع برای شناخت اینکه چه چیزی برای انسان کمال آور است و او را به خدا می رساند، قرآن کریم و روایات است. از آموزه های اسلامی استفاده می شود که ایمان، تقوی و عمل صالح و مانند آن انسان را به کمال و قرب الهی می رساند، ولی هرگز نداریم که انسان می تواند با موسیقی این مسیر را طی کند و به خدا برسد! البته نمی خواهیم بگوییم موسیقی هیچ گونه تاثیر مثبتی نمی تواند ایجاد کند، گاهی برخی موسیقی های می توانند تاثیر های مثبتی ایجاد کنند مانند اینکه به انسان در برخی لحظاب آرامش می دهد، ولی اینکه انسان با موسیقی بیش از دیگر راهها به خدا می رسد، حرف درستی نیست.اگر این گونه بود پیامبران بیش از دیگران از این راه استفاده می کردند. با توجه به اینکه جنبه ملکوتی و ماورای طبیعی در همه نفوس انسانی یکی است؛ چرا این همه اختلاف در نغمه‌ها و نواهای موسیقی اقوام و ملل وجود دارد؟! این اختلاف به حدّی است که گاهی بعضی از موسیقی‌های یک جامعه، برای دیگران نفرت‌انگیز و موجب ناراحتی عصبی می‌شود. این حقیقت، بهترین شاهد است که تأثرات، عواطف و هیجان‌هایی که به وسیله موسیقی برانگیخته می‌شود، مربوط به ذات و نفس انسانی نیست که همه در آن مساویند! حتی یک انسان در موقعیت و حالات روانی گوناگون، تأثرات و هیجان‌های مختلفی در مقابل یک نوع موسیقی از خود نشان می‌دهد. بنابراین از آنجا که موسیقی ریشه در جنبه روحانی، معنوی و ماورایی انسان ندارد، نمی‌تواند مدد رسان سلوک عرفانی باشد که در حوزه ملکوتی و جنبه معنوی آدمی و ما بعدالطبیعی او جای دارد. علاوه بر آنکه اگر موسیقی موجب تعالی روح و معنوی انسان می‌شد، باید هرکس که بیشتر با آن سروکار دارد، معنوی‌تر و دارای مقام و منزلت ملکوتی بیشتر باشد و حال آنکه واقع، خلاف این موضوع را ثابت می‌کند. گفتنی است: (معنی گرایی) نفوس آدمی، ریشه‌ای فطری دارد و به وسیله عبادت‌ها، خیرات، اعمال نیک، انجام دادن تکالیف و ریاضت معقول نفس - که همگی جزء فعالیت به شمار می‌روند نه انفعال - به فعلیت می‌رسد، نه با موسیقی که نخست هشیاری را از نفس بر می‌کند و آن گاه او را در اختیار ضرب‌ها، فواصل، کمیت‌ها و کیفیت‌های خویش می‌نهد. ناگفته نماند، مقصود از موسیقی در مباحث یاد شده، موسیقی رایج در میان بشر است؛ نه موسیقی و نغمه‌ای که در طبیعت نهفته و نهان است. البتّه نغمه‌ای که با فطرت آدمی عجین است، می‌تواند آدمی را به یاد حقیقت خویش، جایگاه خود و معبود خویش بیندازد؛ همان نغمه‌های داودی که دل مشتاقان را به حرکت و جنب و جوش وا می‌داشت. بله اگر موسیقی بتواند حکایتگر آن نغمه‌های الهی باشد، قادر خواهد بود که مددکار سالک باشد. پرسشگر محترم، در پایان بحث، کلماتی از رهبر فرزانه انقلاب را به عنوان مرجعی دینی تقدیم می نماییم : (ببینید، موسیقی اگر انسان را به بیکارگی و ابتذال و بی‌حالی و واخوردگی از واقعیتهای زندگی و امثال اینها بکشاند، این موسیقی، موسیقی حلال نیست؛ موسیقی حرام است. موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقی حرام است. موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوت رانی تشویق کند، این موسیقی حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن‌وقت حرام نیست. اینهایی را که من گفتم، بعضی از آنها در موسیقی بی‌کلام و در سازهاست؛ بعضی هم حتی در کلمات است. یعنی ممکن است فرضاً یک موسیقی ساده‌ بی‌ضرری را اجرا کنند، لیکن شعری که در این موسیقی خوانده می‌شود، شعر گمراه کننده‌ ای باشد؛ شعر تشویق کننده‌ به بی‌بندوباری، به ولنگاری، به شهوت رانی، به غفلت و این‌طور چیزها باشد، آن وقت حرام می‌شود. بنابراین، آن چیزی که شاخص حرمت و حلیت در موسیقی است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقی دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقی لهوی داریم ممکن است موسیقی - به اصطلاح فقهی‌اش - موسیقی لهوی باشد. (لهو) یعنی غفلت، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهای زندگی؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی‌بندوباری. این موسیقی می‌شود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقی نمی‌کند. بنابراین، مرز موسیقی حرام و حلال، عبارت از ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن نیست؛ (مرز) آن چیزی است که من عرض کردم). جهت کسب آگاهی های بیشتر در این مورد می توانید از منابع زیر بهره بگیرید : کتب : 1. تفسیر نمونه، ج 17، ص13، 19، 24، 25 و 26 2. مضرات موسیقی، سید احمد خاتمی، نشر قرآن قم 3. تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان (شامل نظریات دانشمندان دنیا) 4. موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، استاد علامه محمد تقی جعفری مقالاتی که می توانید در مورد تأثیرات مثبت موسیقی مطالعه نمایید : 1. موسیقی درمانی در درمان پارکینسون و آلزایمر مجلات : هنر ) مقام موسیقایی ) بهمن 1384 - شماره 46 نویسنده: قایمی، پروین 2. افسردگی را با موسیقی درمان کن مجلات : روان‌شناسی و علوم تربیتی ) روانشناسی جامعه ) اردیبهشت 1384 - شماره 22 نویسنده: جودیت ترنر - مترجم: یدالله وند، منیره 3. بررسی اثر موسیقی درمانگری بر علائم بیماران روان گسیخته نویسنده: زاده محمدی علی,حیدری محمود,مجدتیموری محمد مجله روانشناسی پاییز 1380؛ 5 4. بررسی تاثیر موسیقی درمانگری فعال بر کاهش اختلالات رفتاری و عاطفی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست نویسنده: زاده محمدی علی,ملک خسروی غفار,صدرالسادات سیدجلال الدین,بیرشک بهروز مجله روانشناسی تابستان 1385; 10 5. بررسی تاثیر موسیقی درمانگری فعال و فعل پذیر با استفاده از نغمه های ایرانی و غربی بر افسردگی نوجوانان نویسنده: صدیقی ارفعی فریبرز,آزادفلاح پرویز، فتحی آشتیانی علی، رسول زاده طباطبایی سیدکاظم مجله روانشناسی پاییز 1382؛ 7 6. تاثیر دو روش غیر دارویی (آرام سازی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی) بر میزان درد بیماران سرطانی نویسنده: شبان مرضیه، رسول زاده نسرین، مهران عباس، مرادعلیزاده فرناز مجله حیات پاییز 1385؛ 12 7. تاثیر روشهای موسیقی درمانی و تن آرامی بر اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه قلبی نویسنده: سیاوش وهایی یداله مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار) زمستان 1381; 8 8. تاثیر موسیقی بر درد فاز فعال مرحله اول زایمان زنان نخست زا نویسنده: صفدری قندهاری حسین,صالحیان تهمینه، کاظمیان افسانه، فروزنده نسرین، صفرزاده آمنه، حسن پوردهکردی علی مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد زمستان1371، ش65 9.تعیین تاثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب، درد، تهوع و علایم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین در بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان در سال 1385 نویسنده: رفیعیان زهرا، آذربرزین مهرداد,صفاری فرد سیامک فصلنامه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی بهار 1388، 19 10. مقایسه تاثیر دو روش تمرین های تنفسی و موسیقی برای کاهش درد ناشی از رگ گیری هنگام تجویز خون نویسنده: اسماعیلی کتایون، ایران فر شیرین، افکاری بهجت، عباسی پروین، صادقی شکوه مجله بهبود تابستان 1387; 12 امیدواریم مطالب ارائه شده، پاسخگوی سوال شما باشد. به همراهی شما، افتخار می کنیم و منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. نویسنده : عباسعلی هراتیان
عنوان سوال:

در مورد موسیقی، نظرات ضد و نقیض داده شده است؛ بعضی معتقدند موسیقی اثرات مخرب و مخدر دارد و اثر سوئی روی روح و روان می گذارد. بعضی دیگر می گویند موسیقی مثل دارو است و برای مثال در درمان بیماری هایی مثل آلزایمر مفید است؛ کدام گروه حق را می گویند؟ لطفا کاملا توضیح دهید.


پاسخ:

در مورد موسیقی، نظرات ضد و نقیض داده شده است؛ بعضی معتقدند موسیقی اثرات مخرب و مخدر دارد و اثر سوئی روی روح و روان می گذارد. بعضی دیگر می گویند موسیقی مثل دارو است و برای مثال در درمان بیماری هایی مثل آلزایمر مفید است؛ کدام گروه حق را می گویند؟ لطفا کاملا توضیح دهید.

دقت شما در موضوعی که زندگی امروز را تا حد زیادی فراگرفته است، به جاست. از اینکه در افزایش آگاهی های خود، به ما اعتماد نمودید، متشکریم.
همانگونه که می دانید، از بدو خلقت انسان، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها و سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است. هنر به عنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشر در خدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر، آرامبخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است. موسیقی، شکلی از هنر است که احساس، عاطفه، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند. استفاده بشر از موسیقی، امری آسان و قابل دسترس بوده است، چون ریتم و ملودی، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفی آواگری ها و حرکات ریتمیک نیز نیازی به تکلم نداشته است. از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم و آیین های مختلف موسیقیایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی جمعی و از بین بردن ترس ها و غم ها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است.
موسیقی زبان آرزوها، انتظار ها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود، موسیقی خاصی دارد. با درک موسیقی، عواطف زیبا، همدردی و تفاهم بیشتر قلبی میسر خواهد شد.
درباره گرایش به آهنگ های دلنشین می توان گفت: چنین گرایشی طبیعی است و نیاز پاسخگویی را می طلبد. اما باید دانست چگونگی پاسخگویی به غرایز ابتدایی و نیازهای درونی تا میزانی مشترک میان تمامی اقوام و فرهنگ ها و پیروان ادیان است. تفاوت از آنجا آغاز می شود که برای رفع این نیاز درونی و مشترک، نوشیدنی های متنوع پیشنهاد می شود. اینجاست که نظریه های انسان شناختی و فاکتورهای اقتصادی , سیاسی , فرهنگی رخ می نماید و کنش ها و واکنش ها بروز می کند. پیچیدگی ها و ابهام ها آنگاه فزونی می یابد که در عصر ارتباطات و دهکده جهانی، تنوع پاسخگویی به نیازها بسیار فراوان می شود و پاسخگویی به نیاز اصیل و طبیعی بدون عوارض جانبی و ضرر، کاری بس دشوار می باشد و تلاش همگانی را برای انتخاب صحیح و یا پیدا کردن جایگزین می طلبد.
امروزه یکی از کارکردهای مثبت موسیقی، کمک به درمان برخی آسیب های جسمی و روانی است. شاید تا کنون مطالبی در روزنامه ها، مجلات، محل کارتان یا در بین مردم درباره موسیقی درمانی خوانده یا شنیده باشید. از ابتدای تاریخ، بشر از موسیقی برای شفای بیماران استفاده می کرده است. برای مثال؛ ریتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمی داشته است.
ارسطو و افلاطون نیز از موسیقی به عنوان روشی برای درمان استفاده می کردند. ارسطو می گوید: از موسیقی می توان در بسیاری از شئون زندگی، تربیت، سرگرمی، درمان، خوشگذرانی و تعدیل احساسات و عواطف استفاده کرد. (منتهی تصریح می کند که گرچه پر کردن اوقات فراغت، امری لازم است، لیکن باید با نوعی از موسیقی مفید و تعالی بخش پر شود).
از آن زمان به بعد رگه‌هایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته است. اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدم هایی که برداشته شد، بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی تشکیل گردید. بطوری که در سال 1944 اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد.
در سال 1950 انجمن موسیقی درمانی آغاز به کار کرد. در سال 1971 انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا AAMT آغاز به کار کرد. در سال 1985 فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. انجمن موسیقی درمانی ایرانی با اهداف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرآیند موسیقی درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این شیوه درمانی فعالیت خود را آغاز کرده است. محورهای اصلی برنامه‌های موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها ، ترانه‌های فردی و یا گروهی می‌باشد.( daneshnameh.roshd.ir شبکه ملی مدارس ایران (دفتر توسعه فناوری اطلاعات آموزشی وزارت آموزش و پرورش )
در موسیقی درمانی با استفاده از موسیقی، که یک رسانه هنری خلاق است، به افراد دارای مشکلات گوناگون، به منظور دستیابی به بهداشت روانی و جسمی آنان کمک می شود. موسیقی درمانی در درمان افرادی که ناتوانی های مختلفی از جمله عقب ماندگی ذهنی، تأخیر یافتگی رشدی، معلولیت جسمی، بیماری روانی و... داشته اند، به طور موفقیت آمیزی جواب داده است.
امروزه از تأثیر و فواید موسیقی در مراحل مختلف رشد و زندگی انسان (از دوره جنینی تا سالمندی) گیاهان و جانوران سخن به میان می آید، و از تغییرات آن بر روی سیستم های حسی حرکتی، هیجانی-عاطفی، ترشح غدد، هوشیاری و آگاهی و شناخت فرد بحث می شود.
تحقیقات انجام شده ، نشان می‌دهد که موسیقی به میزان قابل توجهی در تسکین درد و تقلیل وضعیت بحرانی بیمارانی که در بخش آی.سی.یو بستری بوده‌اند، تأثیر داشته است. سامانه اعصاب انسان به محرکهای موزیکال پاسخ مثبت می‌دهد و عملا موسیقی در تغییر حالت بیماران مؤثر است. استفاده از موسیقی باعث آرامش روحی ، بهبود وضعیت ذهنی ، کاهش اثرات استرس های وارده می‌شود و به افراد در برقراری ارتباط ، اتحاد و تطابق کمک می‌کند. موسیقی قادر است زمان بهبودی بیماران را تسریع کند، همانطور که بیماران مثبت اندیش بسیار سریعتر از بیماران منفی گرا معالجه و درمان می شوند. البته موسیقی را نباید به عنوان اصلی ترین وسیله درمانی برای درد در نظر گرفت، بلکه باید همراه با راه اصلی درمان به گوش بیمار برسد تا به بهبودی او کمک کرده و آن را تسریع بخشد.
البته دانشمندان بر این عقیده اند که هر موسیقی و آهنگی مناسب فرد نیست، بلکه هر انسان موسیقی متناسب با خود و ارگانیک خود دارد که با آن احساس آرامش می کند و غیر آن، جز تخریب جسم و روان او را بدنبال ندارد.
بیان این نکته لازم است که کارکرد موسیقی در درمان، محدوده خاص زمانی و کاربردی دارد و استفاده بلند مدت و بی پروای آهنگهای مختلف بویژه آهنگهای پرتنش و هیجانی، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست.
پرسشگر گرامی، تأثیرات منفی موسیقی نیز از نگاه دانشمندان مخفی نمانده است. در ادامه به بخشهایی از این آراء و نگاه دین به موسیقی می پردازیم.
تأثیرات موسیقی بر عقل‌
شأن و ویژگی عقل آن است که (معتدل) و (متین) باشد. یعنی با حفظِ استواری و پختگی‌اش بتواند از چاشنی‌های لذت و سرور، نشاط و تلاش بهره‌مند باشد؛ اما در این میان، موسیقی آن چنان یکه‌تاز میدان لذّت و نشاط، خیال و تحریک و احساس می شود که آدمی دچار حالتِ (طَرب) می‌شود. (طَرب) تأثیری است فوق‌العاده! با محوریت موسیقی. این (تأثیر فوق‌العاده) باعثِ کاهش یا سلبِ جدّیّت عقل می‌شود، و این پیشامد، باعث می‌شود که عقل از محاسبات جدّی، دقیق و واقع‌بینانه به دور بیفتد. جوانی که موسیقی‌گرا و (طَرب‌خواه) است برای زدودنِ افسردگی‌اش، دُکمه ضبط صوت را حرکت می‌دهد تا یکی دیگر برایش بخواند و بنوازد تا او (خوش) باشد! اما جوانِ معقول، آن گاه که در خود افسردگی مشاهده کند سعی در شناختِ عوامل پژمردگی می‌کند تا با یافتِ آن علت‌ها، عوامل خوشیِ ماندگار یا معقول را در خود فراهم سازد. جوانِ موسیقی‌گرا، برای تحریک و برانگیختن احساس، به درمان‌های مجازی و آنی روی می‌آورد. این چنین کسی که خواسته‌اش را در (موسیقی) می‌بیند هیچ وقت به خودش، به عقلش و به اراده‌اش این زحمت را نمی‌دهد تا ببیند و بفهمد که کجای زندگی را اشتباه محاسبه کرده و چه سنگی مقابل راهش است. آیا دوستِ ناباب او را به افسردگی کشانده؟ یا سستی در انجامِ وظایفِ دینی و الهی او را به افسردگی کشانیده؟ پس (موسیقی، عقل را به خواب می‌برد!) یک شعار و شعر نیست. یک قانون است. یک حقیقت است و برای فهم حقائق باید چشم گشود نه اینکه چشم‌ها را بست. موسیقی عقل را به خواب می‌برد، یعنی باعثِ اشتغالِ آدمی به اموری می‌شود که کم‌کم باعثِ غفلت از خود، نیازها، علل و درمان‌ها می‌شود. شما دردی دارید که درمانش تنها با اراده و تغییر شرایط ممکن است. ولی وقتی می‌بینی نوار موسیقی آن را حلّ کرده، دیگر آن را درمانِ دردت می‌بینی و دیگر هیچ! اینجاست که آن درد همچنان عمق و شدّت پیدا می‌کند و شما بیشتر به نوار رو می‌آورید ... و این روند تا آنجا ادامه می‌یابد که از آهنگ‌های معمولی به تند و غربی و شرقی‌اش رو می‌کنی.
تأثیرات موسیقی بر احساس
برای روشن شدنِ بیشتر این قسمت ، با هم سخنانِ (مورای شافِر)، نویسنده، شاعر و آهنگساز کانادائی را می‌خوانیم:
(تقریباً هیچ صدایی در جهانِ مدرن نیست که به طور مصنوعی ایجاد نشده باشد و در تملّک کسی نباشد، مثلِ موسیقی، بوق اتومبیل و سر و صدای کارگاه‌های ساختمانی ... و این صداهای مصنوعی به تعبیری برآیندِ خواست و اراده‌ گروه‌هایی خاص‌اند که می‌خواهند اراده‌شان را اقشار دیگر جامعه تحمّل کنند... و در این هجوم بی‌امانِ صدا و فریاد و بوق، مجالی برای اندیشیدن و آرامش ذهن و فراغتِ تن و روان باقی نمی‌ماند). اینک خود قضاوت کنید که با این وجود دیگر چه شباهتی میان طبیعت و صدای مصنوعیِ موسیقی وجود خواهد داشت تا در نتیجه موسیقی، پلی باشد میانِ انسان و طبیعت؟! در ادامه گفته‌های وی آمده: (... از آن زمان که انسان دشت‌های وسیع و پهناور را به سوی کلان‌ شهرهای پرجمعیت ترک گفت، و از آن هنگام که صدای زنگ ساعت جای آواز خروس و صدای باد و باران را گرفت و صدای کارخانه جایِ صدای آواز پرندگان را اشغال کرده و ما به جای تسلیم شدن به چرت‌زدن‌های طبیعی با ضرب آهنگِ شتابناکِ زندگی شهری خو کردیم، تمدّنی بنا نهاده شد که در آن فاصله بسیار کم انسان‌ها با یکدیگر خطر بروز اختلاف‌ها را افزایش داده است). این آهنگساز و شاعر و نویسنده، در ادامه سخنانش به پوچی و دور از واقعیتِ پاک بودنِ صداها و عدمِ ارتباطشان با طبیعت، می‌پردازد و می‌گوید: (آن چه برای ما ضروری است، مراسمی است آرام و بی‌هیاهو که در آن جماعت گرد آمده لحظاتی زیبا را با هم سپری کنند، بی‌آنکه برای بیان احساساتِ خود به شیوه‌های منحط یا ویرانگر متوسل شوند). دقت کنید و ببینید که چرا آنها که می‌گویند (موسیقی روح را پالایش می‌کند) و (موسیقی یک ضرورت است) و (موسیقی رازگویی و نیایش انسانِ خاکی با خداست) آن قدر که با (تار) و (سه تار) انس دارند، آیا با قرآن و مناجات و طبیعت مأنوس هستند؟ چرا از خدا سؤال نمی‌کنند که برای نزدیکی و رسیدن به تو (عرفان) از چه راهی بیاییم؟ و آیا اساساً خدا این حق را ندارد که بگوید از چه راهی می‌توانید به من نزدیک شوید؟ چرا به خدا، عملاً این حق را نمی‌دهند که حال و هوای مصنوعی برخاسته از موسیقی را عرفانی و آرامش‌آور نداند؟ بلی، ما منکر نیستیم که موسیقی آن چنان دل و روح را می‌لرزاند که اشک جاری می‌شود. ولی بحث اینجاست که این حالت، چقدر مورد تأئید خداست؟ چرا می‌خواهیم (حالت مجازی و مصنوعی) را به جای (حالت حقیقی و معنادار) حساب کنید؟ در ادامه گفته‌های آهنگساز و شاعرِ کانادایی به این موضوع پرداخته شده: (... توجه به آن چه هنگامِ اجرای کنسرت‌های موسیقی کلاسیک در غرب می‌گذرد، خالی از فایده نیست. آن چه در این کنسرت‌ها بسیار تعجب‌برانگیز است، جماعت شنونده‌ای‌اند که حاضرند نفس را در سینه حبس کرده و به اصواتی که هوا را به ارتعاش درآورده، گوش بسپارند. شاید این نهایتِ موفقیت در اجرای یک قطعه موسیقی باشد. اما باید یادآور شد که چنین سکوتی بیشتر از عادت ناشی می‌شود تا از قدرتِ زیبایی). جهتِ شناخت و فهم فزون‌تر این کلام، به ادامه گفته‌های (مورای شافر) (آهنگساز و شاعر کانادایی) توجه فرمائید : شافِر پس از آنکه تأثیر عادت و تلقین در توجّه به موسیقی را علّتِ نهفته در رازِ گوش‌سپاری شنوندگانِ کنسرت‌ها می‌داند، اضافه می‌کند که: (من بارها از خود پرسیده‌ام آیا ممکن نیست که شبیه چنین مراسمی را در موقعیت‌های دیگری مثلاً گوش سپاری مشترک به آواز پرندگان و یا جشن‌های تابستانی برپا کرد؟)( روزنامه اطلاعات، چهارشنبه، 2 آبان 1380، صفحه 5)
آری! این است تنها گوشه‌ای از معنای این سخن ما که: (موسیقی‌گرایی نوعی تحریف و تغییرسازی است در حسّ زیبایی‌خواهی و ایجاد دگرگونی در ذائقه روحی و روانی بشر).

تأثیر موسیقی بر سیستم اعصاب
دانشمندان علم (فیزیولوژی)، دستگاه عصبی انسان را به دو قسمت تقسیم کرده‌اند :
1. سلسله اعصاب ارتباطی : شاملِ ستون مرکزی عصبی و نخاع، نیمکره‌های مغز، اَعصاب محیطی.
2. سلسله اعصاب نباتی : شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک.
وقتی که از خارج تحریکاتی بر روی اَعصاب شروع می‌شود اعصاب سمپاتیک و یا پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی وارده تعادل از دست می‌دهند. بدیهی است هر اندازه بین این دو سیستم عصبی، فاصله‌ها بیشتر شود به همان اندازه نیز نگرانی‌های روانی و اغتشاشات فزون‌تر می‌گردد. و از جمله علل و عوامل تحریکاتِ خارجی، ارتعاشاتِ موسیقی است. موسیقی وقتی که با آهنگ‌های نشاط انگیز یا نوارهای حزن‌آور همراه گردد (مخصوصاً اگر با ارتعاشاتِ عجیب و غریب سمفونیک اجراء گردد) به طور مسلّم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته عصب نامبرده وجود داشته باشد را بر هم می‌زند و در نتیجه اصولِ حساس زندگی (اعم از هضم، جذب، دفع، ترشحات، ضربات قلب و وضعِ فشار مایعات بدن مثل خون و...). را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاری‌ها و امراضی نزدیک می‌سازد که طب جدید با تمامِ پیشرفت‌هایش نمی‌تواند آسیب‌های پیش آمده را درمان کند. مثل اغتشاشاتِ فکری، اَمراض روانی (افسردگی‌ها و حتی بی‌خیالی‌ها)، سکته‌های قلبی و مغزی ( تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب، صص 3، 6، 26 و 92 به بعد). پروفسور (ولف آدلر) استاد دانشگاه کلمبیا ثابت کرده که: بهترین و دل‌کش‌ترین نوارهای موسیقی، شوم‌ترین آثار را روی دستگاه اعصاب انسان باقی می‌گذارد، مخصوصا اگر هوا گرم باشد این تأثیر مخرب، شدیدتر می‌شود. (توجه دقیق به بیوگرافی مشاهیر موسیقی جهان نشان می‌دهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتی‌های روحی گردیده‌اند و عده‌ای نیز مبتلا به بیماری‌ شده‌اند. چنان که هنگام نواختن موسیقی درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانی شده‌اند( همان).
از آن چه گفته شد، چنین به دست می‌آید که هر نوع موسیقی، به ویژه آهنگ‌های احساس برانگیز، تحریکاتی در اعصاب (سمپاتیک) و (پاراسمپاتیک) به وجود می‌آورد که در نتیجه، تعادلِ این اعصاب به هم خورده و انسان دچار ضعف اعصاب می‌گردد. آن چه مهم است اینکه ضعف اعصاب نیز، خود امراضِ دیگری از قبیل: اختلالِ حواس، پریشانی، جنون، ثقل سامعه (سنگینی گوش)، نابینایی، سل و... به وجود می‌آورد. البته تصور نکنید که مشکل در همین چند مورد اختلال یاد شده خلاصه می‌گردد. دکتر (الکسیس کارل)، زیست شناس و فیزیولوژیست فرانسوی می‌نویسد: (کاهش عمومیِ هوش و نیروی عقل، از تأثیر الکل و سرانجام از بی‌نظمی در عادت ناشی می‌شود؛ و بدون تردید سینما و رادیو در این بحران فکری سهیم‌اند). موسیقی نه تنها در شنوندگان اثرات منفی بر جای گذاشته، بلکه در نوازندگان نیز تأثیرات خطرناکی داشته است. اخبار و گزارشات زیر تنها گوشه‌ای از واقعیت است :
در ایالتِ (لتیل راک) آمریکا، جوانی که پیانو یاد می‌گرفت، نغمات موسیقی چنان در روح آن جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جای برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پای درآورد (روزنامه اطلاعات، شماره 9622).
(باخ)، موسیقی‌دانِ اتریشی، به اختلال حواس و کوری گرفتار شد. (فردریک هندل)، موسیقی‌دان آلمانی و (ماریا آلنا) خواننده ایتالیایی و (موریس راول) نوازنده فرانسوی، هر سه به نابینایی مبتلا شدند. (موتزارت) و (شوین) (دو موسیقی‌دان مشهور) به ضعف قوا و سل دچار گردیدند. (شوبرت)، (واکتر)، (دوکونیسی) و (مندلسن) به اختلالاتِ عصبی، پریشان فکری و کشمکش‌های روحی مبتلا گردیدند. (شومان) و (دووراک) گرفتار ضعف اعصاب شدید و سرانجام دیوانگی شدند. (بتهون) در سی سالگی کاملاً ناشنوا شد و پس از ضعف اعصاب، دیوانه گردید.

تأثیر موسیقی بر اخلاق و عرفان
اگر این اصل عقلایی را بپذیریم که همه ابزارها و وسایل، باید طوری انتخاب و استفاده شوند که رهرو را به مقصد و کمال برساند، با توجه به قرار داشتن دین اسلام در اوج حقانیت عقلی و تاریخی، باید گفت بهترین و معتبرترین منابع برای شناخت اینکه چه چیزی برای انسان کمال آور است و او را به خدا می رساند، قرآن کریم و روایات است. از آموزه های اسلامی استفاده می شود که ایمان، تقوی و عمل صالح و مانند آن انسان را به کمال و قرب الهی می رساند، ولی هرگز نداریم که انسان می تواند با موسیقی این مسیر را طی کند و به خدا برسد! البته نمی خواهیم بگوییم موسیقی هیچ گونه تاثیر مثبتی نمی تواند ایجاد کند، گاهی برخی موسیقی های می توانند تاثیر های مثبتی ایجاد کنند مانند اینکه به انسان در برخی لحظاب آرامش می دهد، ولی اینکه انسان با موسیقی بیش از دیگر راهها به خدا می رسد، حرف درستی نیست.اگر این گونه بود پیامبران بیش از دیگران از این راه استفاده می کردند.
با توجه به اینکه جنبه ملکوتی و ماورای طبیعی در همه نفوس انسانی یکی است؛ چرا این همه اختلاف در نغمه‌ها و نواهای موسیقی اقوام و ملل وجود دارد؟! این اختلاف به حدّی است که گاهی بعضی از موسیقی‌های یک جامعه، برای دیگران نفرت‌انگیز و موجب ناراحتی عصبی می‌شود. این حقیقت، بهترین شاهد است که تأثرات، عواطف و هیجان‌هایی که به وسیله موسیقی برانگیخته می‌شود، مربوط به ذات و نفس انسانی نیست که همه در آن مساویند! حتی یک انسان در موقعیت و حالات روانی گوناگون، تأثرات و هیجان‌های مختلفی در مقابل یک نوع موسیقی از خود نشان می‌دهد. بنابراین از آنجا که موسیقی ریشه در جنبه روحانی، معنوی و ماورایی انسان ندارد، نمی‌تواند مدد رسان سلوک عرفانی باشد که در حوزه ملکوتی و جنبه معنوی آدمی و ما بعدالطبیعی او جای دارد. علاوه بر آنکه اگر موسیقی موجب تعالی روح و معنوی انسان می‌شد، باید هرکس که بیشتر با آن سروکار دارد، معنوی‌تر و دارای مقام و منزلت ملکوتی بیشتر باشد و حال آنکه واقع، خلاف این موضوع را ثابت می‌کند.
گفتنی است: (معنی گرایی) نفوس آدمی، ریشه‌ای فطری دارد و به وسیله عبادت‌ها، خیرات، اعمال نیک، انجام دادن تکالیف و ریاضت معقول نفس - که همگی جزء فعالیت به شمار می‌روند نه انفعال - به فعلیت می‌رسد، نه با موسیقی که نخست هشیاری را از نفس بر می‌کند و آن گاه او را در اختیار ضرب‌ها، فواصل، کمیت‌ها و کیفیت‌های خویش می‌نهد.
ناگفته نماند، مقصود از موسیقی در مباحث یاد شده، موسیقی رایج در میان بشر است؛ نه موسیقی و نغمه‌ای که در طبیعت نهفته و نهان است. البتّه نغمه‌ای که با فطرت آدمی عجین است، می‌تواند آدمی را به یاد حقیقت خویش، جایگاه خود و معبود خویش بیندازد؛ همان نغمه‌های داودی که دل مشتاقان را به حرکت و جنب و جوش وا می‌داشت. بله اگر موسیقی بتواند حکایتگر آن نغمه‌های الهی باشد، قادر خواهد بود که مددکار سالک باشد.
پرسشگر محترم، در پایان بحث، کلماتی از رهبر فرزانه انقلاب را به عنوان مرجعی دینی تقدیم می نماییم : (ببینید، موسیقی اگر انسان را به بیکارگی و ابتذال و بی‌حالی و واخوردگی از واقعیتهای زندگی و امثال اینها بکشاند، این موسیقی، موسیقی حلال نیست؛ موسیقی حرام است. موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقی حرام است. موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوت رانی تشویق کند، این موسیقی حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن‌وقت حرام نیست. اینهایی را که من گفتم، بعضی از آنها در موسیقی بی‌کلام و در سازهاست؛ بعضی هم حتی در کلمات است. یعنی ممکن است فرضاً یک موسیقی ساده‌ بی‌ضرری را اجرا کنند، لیکن شعری که در این موسیقی خوانده می‌شود، شعر گمراه کننده‌ ای باشد؛ شعر تشویق کننده‌ به بی‌بندوباری، به ولنگاری، به شهوت رانی، به غفلت و این‌طور چیزها باشد، آن وقت حرام می‌شود. بنابراین، آن چیزی که شاخص حرمت و حلیت در موسیقی است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقی دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقی لهوی داریم ممکن است موسیقی - به اصطلاح فقهی‌اش - موسیقی لهوی باشد. (لهو) یعنی غفلت، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهای زندگی؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی‌بندوباری. این موسیقی می‌شود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقی نمی‌کند. بنابراین، مرز موسیقی حرام و حلال، عبارت از ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن نیست؛ (مرز) آن چیزی است که من عرض کردم).

جهت کسب آگاهی های بیشتر در این مورد می توانید از منابع زیر بهره بگیرید :
کتب :
1. تفسیر نمونه، ج 17، ص13، 19، 24، 25 و 26
2. مضرات موسیقی، سید احمد خاتمی، نشر قرآن قم
3. تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان (شامل نظریات دانشمندان دنیا)
4. موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، استاد علامه محمد تقی جعفری

مقالاتی که می توانید در مورد تأثیرات مثبت موسیقی مطالعه نمایید :
1. موسیقی درمانی در درمان پارکینسون و آلزایمر
مجلات : هنر ) مقام موسیقایی ) بهمن 1384 - شماره 46
نویسنده: قایمی، پروین
2. افسردگی را با موسیقی درمان کن
مجلات : روان‌شناسی و علوم تربیتی ) روانشناسی جامعه ) اردیبهشت 1384 - شماره 22
نویسنده: جودیت ترنر - مترجم: یدالله وند، منیره
3. بررسی اثر موسیقی درمانگری بر علائم بیماران روان گسیخته
نویسنده: زاده محمدی علی,حیدری محمود,مجدتیموری محمد
مجله روانشناسی پاییز 1380؛ 5
4. بررسی تاثیر موسیقی درمانگری فعال بر کاهش اختلالات رفتاری و عاطفی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست
نویسنده: زاده محمدی علی,ملک خسروی غفار,صدرالسادات سیدجلال الدین,بیرشک بهروز
مجله روانشناسی تابستان 1385; 10
5. بررسی تاثیر موسیقی درمانگری فعال و فعل پذیر با استفاده از نغمه های ایرانی و غربی بر افسردگی نوجوانان
نویسنده: صدیقی ارفعی فریبرز,آزادفلاح پرویز، فتحی آشتیانی علی، رسول زاده طباطبایی سیدکاظم
مجله روانشناسی پاییز 1382؛ 7
6. تاثیر دو روش غیر دارویی (آرام سازی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی) بر میزان درد بیماران سرطانی
نویسنده: شبان مرضیه، رسول زاده نسرین، مهران عباس، مرادعلیزاده فرناز
مجله حیات پاییز 1385؛ 12
7. تاثیر روشهای موسیقی درمانی و تن آرامی بر اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه قلبی
نویسنده: سیاوش وهایی یداله
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار) زمستان 1381; 8
8. تاثیر موسیقی بر درد فاز فعال مرحله اول زایمان زنان نخست زا
نویسنده: صفدری قندهاری حسین,صالحیان تهمینه، کاظمیان افسانه، فروزنده نسرین، صفرزاده آمنه، حسن پوردهکردی علی
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد زمستان1371، ش65
9.تعیین تاثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب، درد، تهوع و علایم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین در بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان در سال 1385
نویسنده: رفیعیان زهرا، آذربرزین مهرداد,صفاری فرد سیامک
فصلنامه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی بهار 1388، 19
10. مقایسه تاثیر دو روش تمرین های تنفسی و موسیقی برای کاهش درد ناشی از رگ گیری هنگام تجویز خون
نویسنده: اسماعیلی کتایون، ایران فر شیرین، افکاری بهجت، عباسی پروین، صادقی شکوه
مجله بهبود تابستان 1387; 12

امیدواریم مطالب ارائه شده، پاسخگوی سوال شما باشد. به همراهی شما، افتخار می کنیم و منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
نویسنده : عباسعلی هراتیان





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین