با سلام؛ بنده کودکی دو و نیم ساله دارم که از 3 ماهگی شروع به مکیدن انگست شست کرده و تاالان هم ادامه دارد. به گفته پزشک از لاک تلخ موجود در داروخانه استفاده کردم که این مشکل تا یک هفته حل شد ولی مجدد ادامه پیدا کرد. این موضوع مرا نگران کرده است؛ خواهش می کنم که در این مورد کمکم کنید. با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی؛ از اینکه با ما سخن می گوئید خرسندیم و امیدواریم که ارتباط شما با ما تداوم داشته باشد. مکیدن شست یا انگشت، یکی از عادات رایج دوران کودکی است. این رفتار برای کودکان خردسال کاملاً طبیعی و عادی است، ولی اگر بعد از 6 سالگی باز هم کودک مبادرت به مکیدن شست کند، نیاز به درمان و رسیدگی دارد، زیرا موجب به هم ریختگی ردیف دندان ها، فک و آرواره می شود. پژوهش ها نشان می دهند حدود 75 درصد کودکان خردسال (تا یک سالگی) مُشت یا انگشتان خود را در دهان می گذارند و می مکند. انجام این کار برای این گروه سنی از کودکان آرامش بخش، سرگرم کننده و لذت بخش است. به طور معمول، کودکان زمانی مبادرت به مکیدن انگشت خود می کنند که یا خسته اند، یا ناراحت اند و یا حوصله شان سر رفته است. علت مکیدن شست انگشت مکیدن طبیعی ترین پاسخ کودک هنگام رویارویی با فشار روانی، اضطراب و مشکلات هیجان-امنیتی است. روان شناسان معتقدند برای درمان این رفتار در کودکان زیر 6-5 سال نباید عجله کرد، زیرا بسیاری از این گونه عادت ها به تدریج و با افزایش سن کودک کاهش می یابند و به کلی از بین می روند. اما اگر کودک 7 ساله ای نتواند این عادت خود را ترک کند، والدین و اطرافیان او باید درصدد درمان او برآیند، زیرا ترک چنین عاداتی در سال های بعد (نوجوانی) بسیار دشوارتر می شود. در صورتی این عادت را در زمره اختلال بررسی می کنند که تا سنین 16-12 ادامه داشته باشد. مطالعات نشان می دهند که در حدود 15 درصد کودکانی که از 5 سالگی به بعد انگشت خود را می مکند، دچار مشکلات عاطفی-هیجانی ناشی از ورود به دوره پیش دبستانی و مدرسه هستند. بیشتر این کودکان شدیداً به پدر و مادر و اطرافیان شان وابسته و متکی هستند. زمانی که کودک سعی می کند رفتار مکیدن انگشت خود را تغییر دهد، والدین و اطرافیان او باید از این تصمیم او استقبال کنند و با حمایت ها و تشویق های خود، او را کمک و یاری نمایند. حمایت روانی برای کودک امنیت پدید می آورد و باعث می شود که کودک در ناملایمات و سختی ها از خود مقاومت بیشتری نشان دهد. اگر کودک به مکیدن شست خود عادت کرده باشد و والدین در زمانی که هنوز زود است یعنی قبل از سه سالگی او را از مکیدن انگشت منع کنند و از آن جلوگیری کنند، عادت کودک شدیدتر میشود و ترک کردن آن مشکلتر میشود ولی اگر والدین اجازه دهند که مکیدن شست سیر طبیعی خود را ادامه دهد کودک معمولاً در سن چهار یا پنج سالکی آن را ترک خواهد کرد. پرسشگر گرامی؛ به نظر میرسد قدری زود برای درمان کودک خود اقدام کردهاید و همین امر باعث شده تا این رفتار در درون کودکتان نهادینه شود . بهتر است از این به بعد سعی کنید درباره این موضوع به صورت مستقیم با اوصحبت نکنید و مدتی این رفتار کودک خود را نادیده بگیرید و هیچ اقدامی در این مورد انجام ندهید. پرسشگر گرامی؛ از شما میخواهم مدتی نسبت به رفتار کودک خود بی توجهی کنید و بعد از اینکه او سه سالگی را پشت سر گذاشت، چنانچه این عادت را ترک نکرد، دوباره با ما مکاتبه کنید تا پاسخ مناسب برای شما ارسال شود. در ضمن در این مدت با تمام وجود تلاش کنید تا محیط امنی را از لحاظ عاطفی برای او فراهم کنید. گفتنی است در این سن، مکیدن انگشت ضرری برای فک و دندانهای کودک ندارد. منبع : رفتار من با کودک من، دکتر محمد جواد فیض، انتشارات اساطیر. نویسنده : محمدصادق آقاجانی
با سلام؛ بنده کودکی دو و نیم ساله دارم که از 3 ماهگی شروع به مکیدن انگست شست کرده و تاالان هم ادامه دارد. به گفته پزشک از لاک تلخ موجود در داروخانه استفاده کردم که این مشکل تا یک هفته حل شد ولی مجدد ادامه پیدا کرد. این موضوع مرا نگران کرده است؛ خواهش می کنم که در این مورد کمکم کنید.
با سلام؛ بنده کودکی دو و نیم ساله دارم که از 3 ماهگی شروع به مکیدن انگست شست کرده و تاالان هم ادامه دارد. به گفته پزشک از لاک تلخ موجود در داروخانه استفاده کردم که این مشکل تا یک هفته حل شد ولی مجدد ادامه پیدا کرد. این موضوع مرا نگران کرده است؛ خواهش می کنم که در این مورد کمکم کنید.
با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی؛ از اینکه با ما سخن می گوئید خرسندیم و امیدواریم که ارتباط شما با ما تداوم داشته باشد.
مکیدن شست یا انگشت، یکی از عادات رایج دوران کودکی است. این رفتار برای کودکان خردسال کاملاً طبیعی و عادی است، ولی اگر بعد از 6 سالگی باز هم کودک مبادرت به مکیدن شست کند، نیاز به درمان و رسیدگی دارد، زیرا موجب به هم ریختگی ردیف دندان ها، فک و آرواره می شود.
پژوهش ها نشان می دهند حدود 75 درصد کودکان خردسال (تا یک سالگی) مُشت یا انگشتان خود را در دهان می گذارند و می مکند. انجام این کار برای این گروه سنی از کودکان آرامش بخش، سرگرم کننده و لذت بخش است. به طور معمول، کودکان زمانی مبادرت به مکیدن انگشت خود می کنند که یا خسته اند، یا ناراحت اند و یا حوصله شان سر رفته است.
علت مکیدن شست
انگشت مکیدن طبیعی ترین پاسخ کودک هنگام رویارویی با فشار روانی، اضطراب و مشکلات هیجان-امنیتی است. روان شناسان معتقدند برای درمان این رفتار در کودکان زیر 6-5 سال نباید عجله کرد، زیرا بسیاری از این گونه عادت ها به تدریج و با افزایش سن کودک کاهش می یابند و به کلی از بین می روند. اما اگر کودک 7 ساله ای نتواند این عادت خود را ترک کند، والدین و اطرافیان او باید درصدد درمان او برآیند، زیرا ترک چنین عاداتی در سال های بعد (نوجوانی) بسیار دشوارتر می شود. در صورتی این عادت را در زمره اختلال بررسی می کنند که تا سنین 16-12 ادامه داشته باشد. مطالعات نشان می دهند که در حدود 15 درصد کودکانی که از 5 سالگی به بعد انگشت خود را می مکند، دچار مشکلات عاطفی-هیجانی ناشی از ورود به دوره پیش دبستانی و مدرسه هستند. بیشتر این کودکان شدیداً به پدر و مادر و اطرافیان شان وابسته و متکی هستند.
زمانی که کودک سعی می کند رفتار مکیدن انگشت خود را تغییر دهد، والدین و اطرافیان او باید از این تصمیم او استقبال کنند و با حمایت ها و تشویق های خود، او را کمک و یاری نمایند. حمایت روانی برای کودک امنیت پدید می آورد و باعث می شود که کودک در ناملایمات و سختی ها از خود مقاومت بیشتری نشان دهد.
اگر کودک به مکیدن شست خود عادت کرده باشد و والدین در زمانی که هنوز زود است یعنی قبل از سه سالگی او را از مکیدن انگشت منع کنند و از آن جلوگیری کنند، عادت کودک شدیدتر میشود و ترک کردن آن مشکلتر میشود ولی اگر والدین اجازه دهند که مکیدن شست سیر طبیعی خود را ادامه دهد کودک معمولاً در سن چهار یا پنج سالکی آن را ترک خواهد کرد.
پرسشگر گرامی؛ به نظر میرسد قدری زود برای درمان کودک خود اقدام کردهاید و همین امر باعث شده تا این رفتار در درون کودکتان نهادینه شود . بهتر است از این به بعد سعی کنید درباره این موضوع به صورت مستقیم با اوصحبت نکنید و مدتی این رفتار کودک خود را نادیده بگیرید و هیچ اقدامی در این مورد انجام ندهید.
پرسشگر گرامی؛ از شما میخواهم مدتی نسبت به رفتار کودک خود بی توجهی کنید و بعد از اینکه او سه سالگی را پشت سر گذاشت، چنانچه این عادت را ترک نکرد، دوباره با ما مکاتبه کنید تا پاسخ مناسب برای شما ارسال شود. در ضمن در این مدت با تمام وجود تلاش کنید تا محیط امنی را از لحاظ عاطفی برای او فراهم کنید. گفتنی است در این سن، مکیدن انگشت ضرری برای فک و دندانهای کودک ندارد.
منبع :
رفتار من با کودک من، دکتر محمد جواد فیض، انتشارات اساطیر.
نویسنده : محمدصادق آقاجانی
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید ... من دختری 18 ساله هستم که به دنبال کسب معرفت نسبت به خدا و ائمه هستم ولی نمی دانم که باید از کجا شروع کنم.بعضی ها میگن باید یه استاد راهنما داشت تا در این مسیر انسان راه خودش رو گم نکنه.بعضی از کتاب ها هم روش های مراقبه وذکر را گفتن.اما من می خوام یه مسیر را شروع کنم و ادامه بدم.چون از بهمن ماه،ترم اول دانشگاهم شروع می شه می خواستم از شما بپرسم که باید توی این مدت باقی مونده چی کار کنم؟ کارهایی که در مدت دانشجویی هم بتونم ادامه بدم.من این سوال رو از چند نفر دیگه هم پرسیدم اما جواب های اونا نتونسته کمکم کنه.من یخوام به خدا نزدیک بشم.باید چی کارکنم؟ راه حل عملی چیه؟ خواهش می کنم منو راهنمایی کنید.خیلی از شما متشکرم.
- [سایر] سلام چند وقتیه که برای یکی از دوستام مشکلی پیش اومده و ازم خواسته که کمکش کنم موضوع ، اختلاف پدر و مادرش هست. اون میگفت که وقتی پدر مادرم با هم هستن ، با همدیگه خوبن اما وقتی یه نفر(یکی از آشناهای دو طرف) میاد زیراب یکی(پدر یا مادر) رو میزنه، بهم میریزن و میوفتن به جون هم! به گفته دوستم، معمولاً پدرش زودتر ناراحت میشه و دعوا رو اون شروع میکنه. معمولاً توی یه ماه 3-4 باری به جون هم میوفتن. خوشبختانه کمتر پیش اومده که دعواشون به کتک کاری بکشه! ناگفته نمونه که رفیقم و پدرش سابقه بیماری قلبی دارن و هر دوشون یه باری عمل قلب داشتن. در ضمن خانواده رفیقم (یه دختر 23 ساله هست که یه پسر 1ساله داره و خونشون کناره خونه پدر-مادرش هست) و (یه دختر 16 ساله که رفیق بنده هست) و (یه پسر 16 ساله داشتن که 4 سال پیش تو تصادف فوت کرد) هستن. و بنده 17 سالمه. تنها راهی که به ذهن من رسید برای حل این مشکل ، صحبت کردن با فرد خاطی(جناب زیراب زن! ) با لحنی نسبتاً تند هست که احتمال میدم در حضور خونواده یا همسر-شوهر خودش باشه بهتر اثر کنه ، هست. البته این راهی بود که به ذهن من خطور کرده. به نظر شما برای این که تنش بین این خونواده کمتر بشه، چیکار باید کرد؟؟؟ در ضمن اگه سوالم تکراری هست لطف کنید کد یه سوال مشابه رو بدید. ممنون میشم برای حل این مشکل دوستم کمکش کنید
- [سایر] با سلام خدمت مشاور محترم بنده در بیان کلماتی که دارای حروف (س) و (ز) دچار مشکل هستم یعنی سر زبانی صحبت میکنم و از دوران بچگی دچار این مشکل هستم که والدینم علت آن را تزریق دارو برای درمان زردی در دوران نوزادی بیان کرده اند من به این مشکل زیاد اهمیت نمی دادم هر چند که دوستانم گاهی مرا مسخره می کردند اما توجه نمی کردم تا زمانی که وارد دبیرستان شدم و پدرم اصرار داشت که به نزد متخصص گفتار درمانی بروم اوایل از رفتن به گفتار درمانی طفره می رفتم اما با اصرار پدرم حساسیت من نسبت به این موضوع زیاد شد و بالاخره به نزد متخصص رفتم و ایشان یکسری تمرین به من آموزش دادند و گفتند که بعد از 2یا 3 ماه به صورت عادی صحبت میکنم هفته اول این تمرینها را انجام میدادم اما به خودم میگفتم که من که به اختیار خودم ایطور حرف نمی زنم برای چه به خودم سختی بدهم و دیگر تمرین نکردم حدود یکسالی از رفتن به گفتار درمانی می گذرد از آن زمان من اعتماد به نفس را تا حدودی از دست داده ام به گونه ای که سعی میکنم در محافل عمومی زیاد صحبت نکنم زیرا فکر میکنم دیگران مرا مسخره میکنند بعد از اتمام امتحانانات مدرسه تصمیم گرفته ام که تمرینات رو شروع کنم اما نمیتوانم و میگویم من که نمی خواستم اینگونه حرف بزنم لطفا مرا راهنمایی کنید و بگویید برای رفع این مشکل چه کنم و چگونه اراده ام را قوی کنم
- [سایر] با عرض سلام وخسته نباشید من دختری 26 ساله هستم و مجرد راستش می خواستم در مورد بستن بخت از شما سوالی بکنم ایا صحت دارد یا خیر چون بنده تا حالا خواستگاری نداشته ام البته به جز 3 موردو از لحاظ ظاهری یا از نظر مالی و غیره هیچ مشکلی ندارم ودختر سخت گیری هم نیستم ولی... راستش این موضوع تا حدی ذهن مرا به خود مشغول کرده تا جایی که ایمانم را سست کرده البته ادمی نیستم که به بسته شدن بخت اعتقادی داشته باشم ولی اطرافیان با حرفهاشون کاری کردن که این موضوع دارد برای خودم هم معنا پیدا می کند از شما خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید چون در بد وضعیتی هستم من از خداوند خیلی کمک خواستم ولی ظاهرا حاضر نیست به بنده حقیرشان کمک کند لطفا شما بگویید که چه کار کنم تا به اعتقاداتی که برام ارزش دارند ودستش دارم به خاطر یک مسئله مثل ازدواج سست نشود خواهش می کنم اگر برای شما مقدور است جواب را در ایمیلم بگویید چون من شاغل هستم و سعادت دیدن برنامه شما را در آن وقت روز را ندارم خواهش می کنم جوابم را بدهید من منتظر راهنماییهای شما هستم. با تشکرصمیمانه موفق و پیروز باشید
- [سایر] سلام استاد... برای اولین بار براتون پیام میذارم. 1-دختری 18 ساله هستم و ترم اول حوزه. 2-نزدیک 2 سال هست که با پسر خاله م رسما نامزد شدیم.ایشون22 ساله و نظامی هستن. 3-پدر و مادرم به دلیل وجود خواهر مجرد بزرگتر از من در خانه با محرم شدن و عقد شدن ما مخالفت می کنند.هر چند تلاش کردم که براشون دلیل منطقی بیارم اما قبول نمی کنند.با قهر و گریه و اعتصاب غذایی هم چیزی حل نشد! 4-الان هم من قم ایشون مشهد و خونواده هامون بیرجند هستند. با هم ارتباط تلفنی داریم با اطلاع خانواده.ایشون به خاطر مخالفت پدرم در برابر چندین بار تقاضای محرمیت خیلی خیلی نا امید شدن. حتی پشت تلفن گریه می کردن. به خاطر ترس از گناه مدتی ارتباطو قطع کردن.خلاصه شرایط خیلی سخته.و می ترسم بازتابش بعدا تو زندگیم مشکل ایجاد کنه. 5-شما بفرمایید که بنده با چه ترفندی پدرمو راضی کنم؟؟و ایشون بار دیگه برای تقاضای مجدد چه جوری وارد عمل بشن که پدرم قبول کنن؟ خواهش می کنم کمکم کنید.
- [سایر] جناب آقای مرادی سلام اول اینکه ممنونم از شما و بعضا سخنرانیهاتون را پیگیری میکنم دوم اینکه مشکلی داشتم و خواهش میکنم پاسخم را بدهید. من خانمی هستم 31 ساله، دانشجوی کارشناسی ارشد، هشت سال هست که ازدواج کرده ام. همسرم 33 ساله ، دارای مدرک کارشناسی ارشد. من و همسرم اشتراکات عقیده ای و مذهبی زیاد داریم، و تنها در بعضی موارد آنهم جزئئ با هم اختلاف نظر داریم که کنار آمده ایم با هم، من خودم اهل نماز و شرعیات هستم و حجاب دارم . خانواده ام هم همینطور و مادرم هم حجاب دارند، اما دو خواهر کوچکتر از خودم ، 22و 23 سال دارم که آنها حجاب را دوست ندارند ، یا حداقل الان دوست ندارند، منظورم توی این سن، به اجبار خانواده روسری نصفه نیمه سر میگذارند، اما به هیچ وجه بی حیایی نمیکنند، یعنی فقط موهایشان بیرون است ، و بعضا ناخنهایشان لاک دارد، دوست پسر ندارند و دخترهایی جدی هستند ،من خدا شاهده چند بار به ایشان تذکر داده ام. اما شوهر من با این قضیه مشکل دارد، هر وقت با خواهرهایم بیرون میرویم، بعدش درگیری داریم ، حتی میگوید اینها از لج من لاک میزنند و روسریشان فرق سرشان است! زندگی را به من زهر کرده است! میگوید دیگر با خواهرهایت بیرون نمیروم، آنها باید با من که بیرون میروند حجاب را رعایت کنند! حال پرسش من این است: 1- آیا این روش امر به معروف و نهی از منکر است؟ 2- آیا اصلا همسر من حق دارد که راجع به حجاب خواهرهای من نظر بدهد؟ و به خاطر این مسئله زندگی را بر من تلخ کند؟ 3- برخورد من باید چگونه باشد؟ جناب آقای مرادی خواهشمندم که پاسخ مرا بدهید، بدجور درگیر این موضوع شده ام. یک دنیا ممنونم. پیشاپیش نوروزتان مبارک و با آرزوی سالی خوش و پر توفیق.
- [سایر] با سلام من مدت 4 ساله ازدواج کردم و یه بچه 3 ساله دارم یه مدته که با شوهرم دچار اختلاف زیاد شدم تقریبا ما تو هفته 5 روزش با هم قهریم و قهر ما هم نمی دونم از کجا شروع میشه شوهرم وقتی از سر کار میاد خونه بیحوصله است و با من حرف نمیزنه بعد همین حرف نزدنش با من موجب میشه که تا 3 یا 4 روز با هم حرف نزنیم و قهر کردنش مطمئنم که به خاطر مسائل کاریش نیست چون اون کارشو خیلی دوست داره و همیشه تعریفش و میده و بعد که باهاش آشتی میکنم و علتش و جویا میشم میگه تو مشکل داری و تو قهر و شروع کردی و رفتارش خیلی باهام سرد شده هر کاری که میکنم تا اونگرمای اوایل ازدواجمونو برگردونم نمیشه براش کادو میخرم هر کاری تو خونه دوست داره انجام میدم ولی بازم باهام سرد برخورد میکنه هر چی هم باهاش حرف میزنم میگه من مشکلی ندارم ولی مدام از همه چیز من و خونه ایراد میگیره من شاغل هستم و تمام سعیمو میکنم که تو خونه کم نزارم ولی باز یه جای زندگیم میلنگه دیگه خسته شدم مدت زیادیه که دارم فکر میکنم جدا بشم ولی بچمو چیکارکنم تو دو راهی بزرگی افتادم همه چیز زندگی عذابم میدهحتی یه مشاوره هم نمیشناسم که برم باهاش مشورت کنم میترسم باهاش برم مشاوره و بعدا مدام بهم بگه که تویی که مشکل داری رفتی مشاوره موندم تو دو راهی زندگیو نمیدونم چیکار کنم خواهش میکنم راههنمایی کنید
- [سایر] با سلام و خسته نباشید من چندی پیش با شما مشاوره داشتم و گفتم که همسرم چند وقتی اس ت که با دختری ارتباط دارد و شما به من توصیه کردید که دست از چک کردن همسرم بر دارم و به او بیشتر محبت کنم من تو این مدت خیلی تلاش کردم ولی باز هم همسرم ارتباطش رو قطع نکرده و اون دختر هم وابسطه تر شده همسرم به من دروغ می گوید که اون دیگه نیست ولی من می دانم که هست احساسم به همسرم خیلی بد شده به خاطر دروغ هاش تا موبایلش رو دستش می گیره هزار تا فکر بد می کنم نمی خواهم این طور باشم ولی نمی تونم اصلا حالم خوب نیست هر خوبی به من بکنه احساس می کنم به خاطر اینه که عذاب وجدان نگیره این کار رو می کنه و برای اینکه من نفهمم هنوز با اون دخترست. من یه دختر 3 ساله دارم به جای اینکه برای اون وقت بیشتری بگذارم فکرم پیش همسرم هست همش می خواهم تز همسرم بپرسم که مرا ذوست دارد یا از روابطمون راضی است ولی او خیلی مواقع ناراحت می شود احساس می کنم به خاطر این موضوع خیلی به پر و پاش پیچیدم ولی من احساس عدم امنیت عاطفی می کنم نمی دانم چه کار کنم که این موضوع تمام شود خواهش میکنم کمکم کنید واقعا درمانده شدم جز خدا کسی رو ندارم کمکم کنید ممنون
- [سایر] سلام و خسته نباشید سوال من در رابطه باپسر 11 ساله ام هست من دو پسر دارم که مشکل من باپسر بزرگترم که 11 ساله هست میباشد پسر من از سن شش ماهگی در اتاق جدا میخوابید و هیچوقت احساس ترس یا نامنی نمیکرد ولی الان نزدیک یکسال هست که حاضر نیست در اتاق خود بخوابد حتی با وجود برادر 4 اله اش باز نیمه های شب میبینم که امده کنار من وپدرش خوابیده و حتی زمانی که خاله اش که 18 سال سن دارد در اتاق او میخوابید (نزدیک 3 ماه مهمان ما بود) بازم در نیمه های شب به اتاق ما میامد و این مسله خیلی برای ما نگران کننده شده است و مسله دوم که او بسیار دچار اظطراب میشود امتحان دارد یا کلاس زبان یا موسیقی میرود بیشتر مواقع دچار استرس میباشد و این مسله باعث میشود مدام به دستشویی برود وعلت رو من نمیفهم البته بگوییم او خیلی بچه با استعدادی هست و به زبان انگلیسی مثل زبان مادری تسلط کامل دارد و در درس و زن ویلون هم بسیار موفق میباشد ممنون میشوم مرا راهنمایی کنید
- [سایر] سلام . وقتتون بخیر. ممنون از توجه ای که می فرمایید. من یه دختر 23 ساله هستم که در حال حاضر دانشجوی ترم 3 کارشناسی ارشدم . خدارو شکر شرایط خانوادگی خوبی دارم، و بطور کلی مشکل خاصی از این جهت ندارم. مشکل من اینه که با اینکه وضعیت تحصیلیم خیلی خوبه و در دوره کارشناسی و همینطور الان رتبه اول گروه هستم ولی با شروع هر ترم جدید دچار استرس و اضطراب میشم در صورتی که دائم فکر می کنم حالم خوبه و هیچ مشکلی نیست و آرامش دارم ولی دچار عوارض جسمانی مثل طپش قلب شدید، گاهی احساس گرفتگی در قفسه سینه میشم و یا اینکه پوستم خراب میشه که من دلیلی خاصی واسه این موارد پیدا نمی کنم جز حرص و جوشی که واسه درسام میخورم و هم دوستانم و هم خانوادم دائم به من می گن چرا اینقدر به درسات اهمیت میدی؟؟؟ ولی من واقعا به درس خوندن و مطالعه کردن خیلی علاقه مندم و فراوان از این کار لذت می برم و اینکارو زحمت نمی دونم اگرچه کار چندان راحتی هم نیست اما من دوستش دارم. در ضمن من بحمدالله گرایشات مذهبی خوبی هم دارم و دائم از خدا می خوام که کمکم کنه ولی خواهش می کنم شما هم کمکم کنید و بگید چه کار کنم تا واقعا احساس آرامش کنم. بازهم سپاسگذارم از توجه و یاریتون