در هنگام صحبت با دختر 13 ساله ام در مورد خوش بینی، دخترم گفت من خوش بین نیستم و همیشه احساس میکنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد. با این مسئله چگونه برخورد نمایم تا بتوانیم با همدیگر آن را حل نمائیم.
در هنگام صحبت با دختر 13 ساله ام در مورد خوش بینی، دخترم گفت من خوش بین نیستم و همیشه احساس میکنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد. با این مسئله چگونه برخورد نمایم تا بتوانیم با همدیگر آن را حل نمائیم. پرسشگر گرامی، ای کاش در مورد ، سرگرمی ها و روابطش با دوستانش اطلاعات بیشتری ارائه می کردید. احتمال دارد این پدیده از اشتغال فکری نامناسب باشد. به بیان بهتر تفکری مبنی بر وجود مشکل یا اتفاقی در آینده که هیچ دلیل منطقی برای آن وجود ندارد. می توان برای آن از عبارت (تفکر جادویی) که در این سنین بیشتر دیده می شود، نیز استفاده کرد. تفکر جادویی یعنی اینکه شخص بین محتوای ذهنی خود و عالم واقع رابطه ی تکوینی ایجاد می کند و تصور می کند که وقایع خارج کاملا با ذهن او ارتباط داشته و از ذهن او تبعیت می کند لذا نگران آنست که نکند او مسئول اتفتقات نا گواری باشد که برای دیگران می افتد لذا میشه مضطرب و نگران است. ریشه آن اینست که مثلا یک روز مادر کودک خود را تنبیه می کند و کودک در ذهن خود می گوید الهی دستت بشکند و چند روز بعد بطور اتفاقی دست مادر می شکند و کودک به این نتیجه می رسد که شکستن دست مادر تقصیر او بوده و یا مثلا به عروسی می رود و خیلی خوش می گذرد و وقتی باز می گردد می بیند مادر بزرگش فوت کرده است و به این نتیجه می رسد هر وقت خوشگذارنی می کند اتفاق بدی برای نزدکانش که خیلی دوستشات دارد می افتد لذا بعد از این به مهمانی و عروسی نمی رود و اگر برود سعی می کند که به او خوش نگذرد، یعنی فرد، خوشحالی و لذتی که الان دارد را بر هم می زند با این تصور که تقدیر به زودی به جبران این خوشی اتفاق ناخوشایندی را برایش تدارک خواهید دید. همانطور که عرض شد نمونه این تفکر در افرادی دیده می شود که در مراسم های عروسی و مهمانی شادی وجشن، زیاد خوشحالی و بگو بخند نمی کنند زیرا از این نگرانند که نکند فردای آن روز به مکافات خنده بسیار، اتفاق تلخی برایشان بیفتد! این افراد احتمال دارد تا به طور عمدی اتفاق ناخوشایندی برای خود ترتیب دهند تا از اتفاق خیالی بعدی جلوگیری کنند!. نام دیگر این شیوه فکری آسیب زا استنتاج دلبخواهی است. یعنی تفسیر موقعیتها وقایع و یا تجاربی که مدرک و شواهد کافی برای حمایت از نتیجه گیری ای که کرده است در آنها وجود ندارد یا آنکه نتیجه گیری انجام شده با شواهد موجود مغایر است. برای حل این مسئله می توانید از تکنیک ( شواهد و مدارک موجود) استفاده کنید. به عبارتی برای هر فکر نگران کننده که در رابطه با حال یا آینده است برگه ای تهیه )دفتر یادداشت) و در آن شواهد و مدارک موجود برای آن اتفاق در دفترچه یادداشت بطور لیست نوشته شود. به یاد داشته باشید تمام آنچه را در رابطه با آن تفکر شخص می پندارد، یادداشت کنید حتی اگر مبهم باشد. سپس همه آن پنداشته هارا با وی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و شانس هر کدام را برای اتفاق افتادن بررسی کنید. برای اینکار از جدول زیر نیز می توانید استفاده کنید. یک ستون را به باور تحریف شده اختصاص دهید زیر آن نوع باور را بنویسید مثلا احساس بدی دارم و فکر می کنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد، ستون دوم را به شواهد موافق اختصاص دهید و در زیر آن شواهد تایید کننده باور را بنویسید مثلا اگر شاهدی برای این باور نیست بنویسید که هیچ مدرکی برای این اتفاق وجود ندارد ستون سوم را به شواهد مختلف این باور اختصاص دهید و در زیر آن دلایل مخالف باور فوق را بنویسید. و همچنین جدولی رسم نمایید و ستون اول را به تفسیر نا کار آمد و منفی ای که می کنید اختصاص دهید مثلا در زیر این ستون بنویسید که چون دوستانم با من صحبت نمی کنند، پس از من نفرت دارند و در ستون بعدی بهترین تفسیر های ممکن جایگزین را به جای افکار منفی و غیرمنطقی ثبت کنید مثلا ، بنویسید که چون آنها امتحان داشته اند به همین دلیل نگران بوده اند و برای همین با من گرم نگرفتند و یا مثلا چون فلانی کار واجبی داشت برای احوال پرسی با من صبر نکرد و زود رفت. وجدولی با عنوان جدول عمل کرد رسم کنید و ستون اول را به ثبت رفتارهای نا کار آمد اختصاص دهید و در ذیل آن مثلا بنویسید که بعد از آن فکر منفی در در خانه نشستن و نگران فردا بودن را انتخاب کردم و ستون دوم را به ثبت رفتارهای جایگزین اختصاص دهید و در آن بهترین رفتارهای جایگزین که مثبت و منطقی هستند و می توانند به جای رفتارهای منفی بنشینند را ثبت کنید ، مثلا بنویسید که به جای آن رفتار منفی می توانستم به مطالعه، تفریح، و..... بپردازم. جدول دیگری که برای شما مفید خواهد بود جدول ثبت اتفاقات باورها و نتایج است به این صورت که جدولی در سه ستون رسم کنید در ستون اول اتفاق در ستون دوم باورها و در ستون سوم نتیجه را ثبت کنید، اعتقاد روانشناسان بر این است که این رویدادها نیستند که ما را نگران می سازند بلکه افکار ماست که آنها را برای ما ناراحت کننده یا خوشحال کننده جلوه می دهند. نمونه این مثال، این است که اتفاق مشابهی)مسافرت کاری) برای چند نفر می افتد، یکی از آنها خوشحال یکی ناراحت و دیگری به آن بی تفاوت است. مثلا در ستون اول بنویسید که فردا باید به اردو بروم)اتفاق) در ستون دوم فکر منفی و نیز فکر مثبت را در قبال این اتفاق بنویسید مثلا در جلوی فکر منفی بنویسید که بازهم دوستانم به من بی محلی کرده و مرا رنجیده خاطر خواهند ساخت و در جلو فکر مثبت بنویسد که فردا هم فال خواهد و هم تماشا هم در کنار دوستان خوش خواهد گذشت و با آنها بیشتر صمیمی خواهم شد و هم مثلا مطالب علمی از اردوی یاد خواهم گرفت. و در ستون سوم عدم کار آیی فکر منفی و نوع مشکلاتی را که بوجود آورد ثبت کنید و نیز کار آیی و نتایج خوبی که فکر مثبت می توانست بوجود بیاورد را ثبت نمایید. سپس در یک فرصت مناسب مثلا جمعه این جداول را به همراه فرزند خود مرور کرده و به بحث و بررسی در بتره آن بپردازید تا با این روش تدریجا موجبات تغییر طرز فکر فرزندتان را فراهم آورید زیرا اعمال ما ریشه در تفکرات و طرز نگرش ما دارند. چنانچه شما به عنوان مادر بتوانید از این تکنیکها با همکاری وی بهره بگیرید می توانید نگرانی او را کنترل کنید. اما اگر به علت تجربه ی ناکافی در این امر موفق نشدید، دخترتان را حضورا نزد یک مشاور یا روانشناس ببرید تا وی بصورت تخصصی تمرینات را برای وی توضیح دهد و پیگیری نماید. البته در این راستا مطالعه ی سه کتاب هم به شما پیشنهاد می شود که می تواند کمک شایانی به شما در رابطه با فرزندتان بنماید: 1. کودک خوش بین، تالیف مارتین سلیگمن، ترجمه فروزنده داور پناه ناشر انتشارات رشد، لازم به توضیح است که جناب آقای سلیگمن بنیان گذار روانشناسی مثبت است و رویکرد او طرفداران بسیاری در جهان دارد. 2. درمان نا هنجاریهای روانی در کودکان و نوجوانان و خانواده ها تالیف دکتر سید جلال یونسی، چاپ دانشگاه علوم بهزیستس و توانبخشی 3. آموزش اخلاق و رفتار اجتماعی و قانون پذیری به کودکان، تالیف دکتر مسعود جانبزرگی، چاپ انتشارات ارجمند نویسنده: غلامرضا مهرانفر
عنوان سوال:

در هنگام صحبت با دختر 13 ساله ام در مورد خوش بینی، دخترم گفت من خوش بین نیستم و همیشه احساس میکنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد. با این مسئله چگونه برخورد نمایم تا بتوانیم با همدیگر آن را حل نمائیم.


پاسخ:

در هنگام صحبت با دختر 13 ساله ام در مورد خوش بینی، دخترم گفت من خوش بین نیستم و همیشه احساس میکنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد. با این مسئله چگونه برخورد نمایم تا بتوانیم با همدیگر آن را حل نمائیم.

پرسشگر گرامی، ای کاش در مورد ، سرگرمی ها و روابطش با دوستانش اطلاعات بیشتری ارائه می کردید. احتمال دارد این پدیده از اشتغال فکری نامناسب باشد. به بیان بهتر تفکری مبنی بر وجود مشکل یا اتفاقی در آینده که هیچ دلیل منطقی برای آن وجود ندارد. می توان برای آن از عبارت (تفکر جادویی) که در این سنین بیشتر دیده می شود، نیز استفاده کرد. تفکر جادویی یعنی اینکه شخص بین محتوای ذهنی خود و عالم واقع رابطه ی تکوینی ایجاد می کند و تصور می کند که وقایع خارج کاملا با ذهن او ارتباط داشته و از ذهن او تبعیت می کند لذا نگران آنست که نکند او مسئول اتفتقات نا گواری باشد که برای دیگران می افتد لذا میشه مضطرب و نگران است. ریشه آن اینست که مثلا یک روز مادر کودک خود را تنبیه می کند و کودک در ذهن خود می گوید الهی دستت بشکند و چند روز بعد بطور اتفاقی دست مادر می شکند و کودک به این نتیجه می رسد که شکستن دست مادر تقصیر او بوده و یا مثلا به عروسی می رود و خیلی خوش می گذرد و وقتی باز می گردد می بیند مادر بزرگش فوت کرده است و به این نتیجه می رسد هر وقت خوشگذارنی می کند اتفاق بدی برای نزدکانش که خیلی دوستشات دارد می افتد لذا بعد از این به مهمانی و عروسی نمی رود و اگر برود سعی می کند که به او خوش نگذرد، یعنی فرد، خوشحالی و لذتی که الان دارد را بر هم می زند با این تصور که تقدیر به زودی به جبران این خوشی اتفاق ناخوشایندی را برایش تدارک خواهید دید. همانطور که عرض شد نمونه این تفکر در افرادی دیده می شود که در مراسم های عروسی و مهمانی شادی وجشن، زیاد خوشحالی و بگو بخند نمی کنند زیرا از این نگرانند که نکند فردای آن روز به مکافات خنده بسیار، اتفاق تلخی برایشان بیفتد! این افراد احتمال دارد تا به طور عمدی اتفاق ناخوشایندی برای خود ترتیب دهند تا از اتفاق خیالی بعدی جلوگیری کنند!. نام دیگر این شیوه فکری آسیب زا استنتاج دلبخواهی است. یعنی تفسیر موقعیتها وقایع و یا تجاربی که مدرک و شواهد کافی برای حمایت از نتیجه گیری ای که کرده است در آنها وجود ندارد یا آنکه نتیجه گیری انجام شده با شواهد موجود مغایر است.
برای حل این مسئله می توانید از تکنیک ( شواهد و مدارک موجود) استفاده کنید. به عبارتی برای هر فکر نگران کننده که در رابطه با حال یا آینده است برگه ای تهیه )دفتر یادداشت) و در آن شواهد و مدارک موجود برای آن اتفاق در دفترچه یادداشت بطور لیست نوشته شود. به یاد داشته باشید تمام آنچه را در رابطه با آن تفکر شخص می پندارد، یادداشت کنید حتی اگر مبهم باشد. سپس همه آن پنداشته هارا با وی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و شانس هر کدام را برای اتفاق افتادن بررسی کنید. برای اینکار از جدول زیر نیز می توانید استفاده کنید.
یک ستون را به باور تحریف شده اختصاص دهید زیر آن نوع باور را بنویسید مثلا احساس بدی دارم و فکر می کنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد، ستون دوم را به شواهد موافق اختصاص دهید و در زیر آن شواهد تایید کننده باور را بنویسید مثلا اگر شاهدی برای این باور نیست بنویسید که هیچ مدرکی برای این اتفاق وجود ندارد ستون سوم را به شواهد مختلف این باور اختصاص دهید و در زیر آن دلایل مخالف باور فوق را بنویسید.
و همچنین جدولی رسم نمایید و ستون اول را به تفسیر نا کار آمد و منفی ای که می کنید اختصاص دهید مثلا در زیر این ستون بنویسید که چون دوستانم با من صحبت نمی کنند، پس از من نفرت دارند و در ستون بعدی بهترین تفسیر های ممکن جایگزین را به جای افکار منفی و غیرمنطقی ثبت کنید مثلا ، بنویسید که چون آنها امتحان داشته اند به همین دلیل نگران بوده اند و برای همین با من گرم نگرفتند و یا مثلا چون فلانی کار واجبی داشت برای احوال پرسی با من صبر نکرد و زود رفت.
وجدولی با عنوان جدول عمل کرد رسم کنید و ستون اول را به ثبت رفتارهای نا کار آمد اختصاص دهید و در ذیل آن مثلا بنویسید که بعد از آن فکر منفی در در خانه نشستن و نگران فردا بودن را انتخاب کردم و ستون دوم را به ثبت رفتارهای جایگزین اختصاص دهید و در آن بهترین رفتارهای جایگزین که مثبت و منطقی هستند و می توانند به جای رفتارهای منفی بنشینند را ثبت کنید ، مثلا بنویسید که به جای آن رفتار منفی می توانستم به مطالعه، تفریح، و..... بپردازم.
جدول دیگری که برای شما مفید خواهد بود جدول ثبت اتفاقات باورها و نتایج است به این صورت که جدولی در سه ستون رسم کنید در ستون اول اتفاق در ستون دوم باورها و در ستون سوم نتیجه را ثبت کنید، اعتقاد روانشناسان بر این است که این رویدادها نیستند که ما را نگران می سازند بلکه افکار ماست که آنها را برای ما ناراحت کننده یا خوشحال کننده جلوه می دهند. نمونه این مثال، این است که اتفاق مشابهی)مسافرت کاری) برای چند نفر می افتد، یکی از آنها خوشحال یکی ناراحت و دیگری به آن بی تفاوت است. مثلا در ستون اول بنویسید که فردا باید به اردو بروم)اتفاق) در ستون دوم فکر منفی و نیز فکر مثبت را در قبال این اتفاق بنویسید مثلا در جلوی فکر منفی بنویسید که بازهم دوستانم به من بی محلی کرده و مرا رنجیده خاطر خواهند ساخت و در جلو فکر مثبت بنویسد که فردا هم فال خواهد و هم تماشا هم در کنار دوستان خوش خواهد گذشت و با آنها بیشتر صمیمی خواهم شد و هم مثلا مطالب علمی از اردوی یاد خواهم گرفت. و در ستون سوم عدم کار آیی فکر منفی و نوع مشکلاتی را که بوجود آورد ثبت کنید و نیز کار آیی و نتایج خوبی که فکر مثبت می توانست بوجود بیاورد را ثبت نمایید.
سپس در یک فرصت مناسب مثلا جمعه این جداول را به همراه فرزند خود مرور کرده و به بحث و بررسی در بتره آن بپردازید تا با این روش تدریجا موجبات تغییر طرز فکر فرزندتان را فراهم آورید زیرا اعمال ما ریشه در تفکرات و طرز نگرش ما دارند.
چنانچه شما به عنوان مادر بتوانید از این تکنیکها با همکاری وی بهره بگیرید می توانید نگرانی او را کنترل کنید. اما اگر به علت تجربه ی ناکافی در این امر موفق نشدید، دخترتان را حضورا نزد یک مشاور یا روانشناس ببرید تا وی بصورت تخصصی تمرینات را برای وی توضیح دهد و پیگیری نماید.
البته در این راستا مطالعه ی سه کتاب هم به شما پیشنهاد می شود که می تواند کمک شایانی به شما در رابطه با فرزندتان بنماید:
1. کودک خوش بین، تالیف مارتین سلیگمن، ترجمه فروزنده داور پناه ناشر انتشارات رشد، لازم به توضیح است که جناب آقای سلیگمن بنیان گذار روانشناسی مثبت است و رویکرد او طرفداران بسیاری در جهان دارد.
2. درمان نا هنجاریهای روانی در کودکان و نوجوانان و خانواده ها تالیف دکتر سید جلال یونسی، چاپ دانشگاه علوم بهزیستس و توانبخشی
3. آموزش اخلاق و رفتار اجتماعی و قانون پذیری به کودکان، تالیف دکتر مسعود جانبزرگی، چاپ انتشارات ارجمند
نویسنده: غلامرضا مهرانفر





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین