در هنگام صحبت با دختر 13 ساله ام در مورد خوش بینی، دخترم گفت من خوش بین نیستم و همیشه احساس میکنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد. با این مسئله چگونه برخورد نمایم تا بتوانیم با همدیگر آن را حل نمائیم. پرسشگر گرامی، ای کاش در مورد ، سرگرمی ها و روابطش با دوستانش اطلاعات بیشتری ارائه می کردید. احتمال دارد این پدیده از اشتغال فکری نامناسب باشد. به بیان بهتر تفکری مبنی بر وجود مشکل یا اتفاقی در آینده که هیچ دلیل منطقی برای آن وجود ندارد. می توان برای آن از عبارت (تفکر جادویی) که در این سنین بیشتر دیده می شود، نیز استفاده کرد. تفکر جادویی یعنی اینکه شخص بین محتوای ذهنی خود و عالم واقع رابطه ی تکوینی ایجاد می کند و تصور می کند که وقایع خارج کاملا با ذهن او ارتباط داشته و از ذهن او تبعیت می کند لذا نگران آنست که نکند او مسئول اتفتقات نا گواری باشد که برای دیگران می افتد لذا میشه مضطرب و نگران است. ریشه آن اینست که مثلا یک روز مادر کودک خود را تنبیه می کند و کودک در ذهن خود می گوید الهی دستت بشکند و چند روز بعد بطور اتفاقی دست مادر می شکند و کودک به این نتیجه می رسد که شکستن دست مادر تقصیر او بوده و یا مثلا به عروسی می رود و خیلی خوش می گذرد و وقتی باز می گردد می بیند مادر بزرگش فوت کرده است و به این نتیجه می رسد هر وقت خوشگذارنی می کند اتفاق بدی برای نزدکانش که خیلی دوستشات دارد می افتد لذا بعد از این به مهمانی و عروسی نمی رود و اگر برود سعی می کند که به او خوش نگذرد، یعنی فرد، خوشحالی و لذتی که الان دارد را بر هم می زند با این تصور که تقدیر به زودی به جبران این خوشی اتفاق ناخوشایندی را برایش تدارک خواهید دید. همانطور که عرض شد نمونه این تفکر در افرادی دیده می شود که در مراسم های عروسی و مهمانی شادی وجشن، زیاد خوشحالی و بگو بخند نمی کنند زیرا از این نگرانند که نکند فردای آن روز به مکافات خنده بسیار، اتفاق تلخی برایشان بیفتد! این افراد احتمال دارد تا به طور عمدی اتفاق ناخوشایندی برای خود ترتیب دهند تا از اتفاق خیالی بعدی جلوگیری کنند!. نام دیگر این شیوه فکری آسیب زا استنتاج دلبخواهی است. یعنی تفسیر موقعیتها وقایع و یا تجاربی که مدرک و شواهد کافی برای حمایت از نتیجه گیری ای که کرده است در آنها وجود ندارد یا آنکه نتیجه گیری انجام شده با شواهد موجود مغایر است. برای حل این مسئله می توانید از تکنیک ( شواهد و مدارک موجود) استفاده کنید. به عبارتی برای هر فکر نگران کننده که در رابطه با حال یا آینده است برگه ای تهیه )دفتر یادداشت) و در آن شواهد و مدارک موجود برای آن اتفاق در دفترچه یادداشت بطور لیست نوشته شود. به یاد داشته باشید تمام آنچه را در رابطه با آن تفکر شخص می پندارد، یادداشت کنید حتی اگر مبهم باشد. سپس همه آن پنداشته هارا با وی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و شانس هر کدام را برای اتفاق افتادن بررسی کنید. برای اینکار از جدول زیر نیز می توانید استفاده کنید. یک ستون را به باور تحریف شده اختصاص دهید زیر آن نوع باور را بنویسید مثلا احساس بدی دارم و فکر می کنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد، ستون دوم را به شواهد موافق اختصاص دهید و در زیر آن شواهد تایید کننده باور را بنویسید مثلا اگر شاهدی برای این باور نیست بنویسید که هیچ مدرکی برای این اتفاق وجود ندارد ستون سوم را به شواهد مختلف این باور اختصاص دهید و در زیر آن دلایل مخالف باور فوق را بنویسید. و همچنین جدولی رسم نمایید و ستون اول را به تفسیر نا کار آمد و منفی ای که می کنید اختصاص دهید مثلا در زیر این ستون بنویسید که چون دوستانم با من صحبت نمی کنند، پس از من نفرت دارند و در ستون بعدی بهترین تفسیر های ممکن جایگزین را به جای افکار منفی و غیرمنطقی ثبت کنید مثلا ، بنویسید که چون آنها امتحان داشته اند به همین دلیل نگران بوده اند و برای همین با من گرم نگرفتند و یا مثلا چون فلانی کار واجبی داشت برای احوال پرسی با من صبر نکرد و زود رفت. وجدولی با عنوان جدول عمل کرد رسم کنید و ستون اول را به ثبت رفتارهای نا کار آمد اختصاص دهید و در ذیل آن مثلا بنویسید که بعد از آن فکر منفی در در خانه نشستن و نگران فردا بودن را انتخاب کردم و ستون دوم را به ثبت رفتارهای جایگزین اختصاص دهید و در آن بهترین رفتارهای جایگزین که مثبت و منطقی هستند و می توانند به جای رفتارهای منفی بنشینند را ثبت کنید ، مثلا بنویسید که به جای آن رفتار منفی می توانستم به مطالعه، تفریح، و..... بپردازم. جدول دیگری که برای شما مفید خواهد بود جدول ثبت اتفاقات باورها و نتایج است به این صورت که جدولی در سه ستون رسم کنید در ستون اول اتفاق در ستون دوم باورها و در ستون سوم نتیجه را ثبت کنید، اعتقاد روانشناسان بر این است که این رویدادها نیستند که ما را نگران می سازند بلکه افکار ماست که آنها را برای ما ناراحت کننده یا خوشحال کننده جلوه می دهند. نمونه این مثال، این است که اتفاق مشابهی)مسافرت کاری) برای چند نفر می افتد، یکی از آنها خوشحال یکی ناراحت و دیگری به آن بی تفاوت است. مثلا در ستون اول بنویسید که فردا باید به اردو بروم)اتفاق) در ستون دوم فکر منفی و نیز فکر مثبت را در قبال این اتفاق بنویسید مثلا در جلوی فکر منفی بنویسید که بازهم دوستانم به من بی محلی کرده و مرا رنجیده خاطر خواهند ساخت و در جلو فکر مثبت بنویسد که فردا هم فال خواهد و هم تماشا هم در کنار دوستان خوش خواهد گذشت و با آنها بیشتر صمیمی خواهم شد و هم مثلا مطالب علمی از اردوی یاد خواهم گرفت. و در ستون سوم عدم کار آیی فکر منفی و نوع مشکلاتی را که بوجود آورد ثبت کنید و نیز کار آیی و نتایج خوبی که فکر مثبت می توانست بوجود بیاورد را ثبت نمایید. سپس در یک فرصت مناسب مثلا جمعه این جداول را به همراه فرزند خود مرور کرده و به بحث و بررسی در بتره آن بپردازید تا با این روش تدریجا موجبات تغییر طرز فکر فرزندتان را فراهم آورید زیرا اعمال ما ریشه در تفکرات و طرز نگرش ما دارند. چنانچه شما به عنوان مادر بتوانید از این تکنیکها با همکاری وی بهره بگیرید می توانید نگرانی او را کنترل کنید. اما اگر به علت تجربه ی ناکافی در این امر موفق نشدید، دخترتان را حضورا نزد یک مشاور یا روانشناس ببرید تا وی بصورت تخصصی تمرینات را برای وی توضیح دهد و پیگیری نماید. البته در این راستا مطالعه ی سه کتاب هم به شما پیشنهاد می شود که می تواند کمک شایانی به شما در رابطه با فرزندتان بنماید: 1. کودک خوش بین، تالیف مارتین سلیگمن، ترجمه فروزنده داور پناه ناشر انتشارات رشد، لازم به توضیح است که جناب آقای سلیگمن بنیان گذار روانشناسی مثبت است و رویکرد او طرفداران بسیاری در جهان دارد. 2. درمان نا هنجاریهای روانی در کودکان و نوجوانان و خانواده ها تالیف دکتر سید جلال یونسی، چاپ دانشگاه علوم بهزیستس و توانبخشی 3. آموزش اخلاق و رفتار اجتماعی و قانون پذیری به کودکان، تالیف دکتر مسعود جانبزرگی، چاپ انتشارات ارجمند نویسنده: غلامرضا مهرانفر
در هنگام صحبت با دختر 13 ساله ام در مورد خوش بینی، دخترم گفت من خوش بین نیستم و همیشه احساس میکنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد. با این مسئله چگونه برخورد نمایم تا بتوانیم با همدیگر آن را حل نمائیم.
در هنگام صحبت با دختر 13 ساله ام در مورد خوش بینی، دخترم گفت من خوش بین نیستم و همیشه احساس میکنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد. با این مسئله چگونه برخورد نمایم تا بتوانیم با همدیگر آن را حل نمائیم.
پرسشگر گرامی، ای کاش در مورد ، سرگرمی ها و روابطش با دوستانش اطلاعات بیشتری ارائه می کردید. احتمال دارد این پدیده از اشتغال فکری نامناسب باشد. به بیان بهتر تفکری مبنی بر وجود مشکل یا اتفاقی در آینده که هیچ دلیل منطقی برای آن وجود ندارد. می توان برای آن از عبارت (تفکر جادویی) که در این سنین بیشتر دیده می شود، نیز استفاده کرد. تفکر جادویی یعنی اینکه شخص بین محتوای ذهنی خود و عالم واقع رابطه ی تکوینی ایجاد می کند و تصور می کند که وقایع خارج کاملا با ذهن او ارتباط داشته و از ذهن او تبعیت می کند لذا نگران آنست که نکند او مسئول اتفتقات نا گواری باشد که برای دیگران می افتد لذا میشه مضطرب و نگران است. ریشه آن اینست که مثلا یک روز مادر کودک خود را تنبیه می کند و کودک در ذهن خود می گوید الهی دستت بشکند و چند روز بعد بطور اتفاقی دست مادر می شکند و کودک به این نتیجه می رسد که شکستن دست مادر تقصیر او بوده و یا مثلا به عروسی می رود و خیلی خوش می گذرد و وقتی باز می گردد می بیند مادر بزرگش فوت کرده است و به این نتیجه می رسد هر وقت خوشگذارنی می کند اتفاق بدی برای نزدکانش که خیلی دوستشات دارد می افتد لذا بعد از این به مهمانی و عروسی نمی رود و اگر برود سعی می کند که به او خوش نگذرد، یعنی فرد، خوشحالی و لذتی که الان دارد را بر هم می زند با این تصور که تقدیر به زودی به جبران این خوشی اتفاق ناخوشایندی را برایش تدارک خواهید دید. همانطور که عرض شد نمونه این تفکر در افرادی دیده می شود که در مراسم های عروسی و مهمانی شادی وجشن، زیاد خوشحالی و بگو بخند نمی کنند زیرا از این نگرانند که نکند فردای آن روز به مکافات خنده بسیار، اتفاق تلخی برایشان بیفتد! این افراد احتمال دارد تا به طور عمدی اتفاق ناخوشایندی برای خود ترتیب دهند تا از اتفاق خیالی بعدی جلوگیری کنند!. نام دیگر این شیوه فکری آسیب زا استنتاج دلبخواهی است. یعنی تفسیر موقعیتها وقایع و یا تجاربی که مدرک و شواهد کافی برای حمایت از نتیجه گیری ای که کرده است در آنها وجود ندارد یا آنکه نتیجه گیری انجام شده با شواهد موجود مغایر است.
برای حل این مسئله می توانید از تکنیک ( شواهد و مدارک موجود) استفاده کنید. به عبارتی برای هر فکر نگران کننده که در رابطه با حال یا آینده است برگه ای تهیه )دفتر یادداشت) و در آن شواهد و مدارک موجود برای آن اتفاق در دفترچه یادداشت بطور لیست نوشته شود. به یاد داشته باشید تمام آنچه را در رابطه با آن تفکر شخص می پندارد، یادداشت کنید حتی اگر مبهم باشد. سپس همه آن پنداشته هارا با وی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و شانس هر کدام را برای اتفاق افتادن بررسی کنید. برای اینکار از جدول زیر نیز می توانید استفاده کنید.
یک ستون را به باور تحریف شده اختصاص دهید زیر آن نوع باور را بنویسید مثلا احساس بدی دارم و فکر می کنم فردا اتفاق بدی خواهد افتاد، ستون دوم را به شواهد موافق اختصاص دهید و در زیر آن شواهد تایید کننده باور را بنویسید مثلا اگر شاهدی برای این باور نیست بنویسید که هیچ مدرکی برای این اتفاق وجود ندارد ستون سوم را به شواهد مختلف این باور اختصاص دهید و در زیر آن دلایل مخالف باور فوق را بنویسید.
و همچنین جدولی رسم نمایید و ستون اول را به تفسیر نا کار آمد و منفی ای که می کنید اختصاص دهید مثلا در زیر این ستون بنویسید که چون دوستانم با من صحبت نمی کنند، پس از من نفرت دارند و در ستون بعدی بهترین تفسیر های ممکن جایگزین را به جای افکار منفی و غیرمنطقی ثبت کنید مثلا ، بنویسید که چون آنها امتحان داشته اند به همین دلیل نگران بوده اند و برای همین با من گرم نگرفتند و یا مثلا چون فلانی کار واجبی داشت برای احوال پرسی با من صبر نکرد و زود رفت.
وجدولی با عنوان جدول عمل کرد رسم کنید و ستون اول را به ثبت رفتارهای نا کار آمد اختصاص دهید و در ذیل آن مثلا بنویسید که بعد از آن فکر منفی در در خانه نشستن و نگران فردا بودن را انتخاب کردم و ستون دوم را به ثبت رفتارهای جایگزین اختصاص دهید و در آن بهترین رفتارهای جایگزین که مثبت و منطقی هستند و می توانند به جای رفتارهای منفی بنشینند را ثبت کنید ، مثلا بنویسید که به جای آن رفتار منفی می توانستم به مطالعه، تفریح، و..... بپردازم.
جدول دیگری که برای شما مفید خواهد بود جدول ثبت اتفاقات باورها و نتایج است به این صورت که جدولی در سه ستون رسم کنید در ستون اول اتفاق در ستون دوم باورها و در ستون سوم نتیجه را ثبت کنید، اعتقاد روانشناسان بر این است که این رویدادها نیستند که ما را نگران می سازند بلکه افکار ماست که آنها را برای ما ناراحت کننده یا خوشحال کننده جلوه می دهند. نمونه این مثال، این است که اتفاق مشابهی)مسافرت کاری) برای چند نفر می افتد، یکی از آنها خوشحال یکی ناراحت و دیگری به آن بی تفاوت است. مثلا در ستون اول بنویسید که فردا باید به اردو بروم)اتفاق) در ستون دوم فکر منفی و نیز فکر مثبت را در قبال این اتفاق بنویسید مثلا در جلوی فکر منفی بنویسید که بازهم دوستانم به من بی محلی کرده و مرا رنجیده خاطر خواهند ساخت و در جلو فکر مثبت بنویسد که فردا هم فال خواهد و هم تماشا هم در کنار دوستان خوش خواهد گذشت و با آنها بیشتر صمیمی خواهم شد و هم مثلا مطالب علمی از اردوی یاد خواهم گرفت. و در ستون سوم عدم کار آیی فکر منفی و نوع مشکلاتی را که بوجود آورد ثبت کنید و نیز کار آیی و نتایج خوبی که فکر مثبت می توانست بوجود بیاورد را ثبت نمایید.
سپس در یک فرصت مناسب مثلا جمعه این جداول را به همراه فرزند خود مرور کرده و به بحث و بررسی در بتره آن بپردازید تا با این روش تدریجا موجبات تغییر طرز فکر فرزندتان را فراهم آورید زیرا اعمال ما ریشه در تفکرات و طرز نگرش ما دارند.
چنانچه شما به عنوان مادر بتوانید از این تکنیکها با همکاری وی بهره بگیرید می توانید نگرانی او را کنترل کنید. اما اگر به علت تجربه ی ناکافی در این امر موفق نشدید، دخترتان را حضورا نزد یک مشاور یا روانشناس ببرید تا وی بصورت تخصصی تمرینات را برای وی توضیح دهد و پیگیری نماید.
البته در این راستا مطالعه ی سه کتاب هم به شما پیشنهاد می شود که می تواند کمک شایانی به شما در رابطه با فرزندتان بنماید:
1. کودک خوش بین، تالیف مارتین سلیگمن، ترجمه فروزنده داور پناه ناشر انتشارات رشد، لازم به توضیح است که جناب آقای سلیگمن بنیان گذار روانشناسی مثبت است و رویکرد او طرفداران بسیاری در جهان دارد.
2. درمان نا هنجاریهای روانی در کودکان و نوجوانان و خانواده ها تالیف دکتر سید جلال یونسی، چاپ دانشگاه علوم بهزیستس و توانبخشی
3. آموزش اخلاق و رفتار اجتماعی و قانون پذیری به کودکان، تالیف دکتر مسعود جانبزرگی، چاپ انتشارات ارجمند
نویسنده: غلامرضا مهرانفر
- [سایر] سلام خسته نباشید میدونم که وقت ندارید باور کنید اگه مسئله مهمی نبود مزاحمتون نمیشدم خواهش میکنم راهنمائیم کنید آقای مرادی مشکل من اینه که در مقابل دختر ها خیلی ضعیفم اول اینکه دختری را که دوست دارم اصلا نمیتوانم با او ارتباط برقرار کنم و اگر هم ارتباط برقرار کنم به خاطر از دست ندادن او حاضرم هر کاری بکنم.آقای مرادی من آدم هوسبازی نیستم فقط به خاطر این احساس نیاز به جنس مخالف میکنم که تنهاییم پر بشه فقط زمانی احساس شادمانی میکنم که با دختر مورد علاقه ام صحبت میکنم وقتی نمیتوانم با او صحبت کنم حتی گریه هم میکنم و این برای یک پسر 24 ساله خیلی بده خانواده خیلی خوبی دارم اما گفتم فقط با صحبت کردن با آن دختره که از لحاظ روحی ارضا میشم در حال حاضر با دختری ارتباط دارم که خیلی دوستش دارم ولی شرایط ازدواج برایم مهیا نیست از طرفی او هم به خاطر شرایط خانوادگی نمیتونه صبر کنه . مسئله من این دختر نیست بلکه مهمتر از آن این است که چگونه میتوانم از این تفکرات بیرون بیام که اینقدر زود به دختری دل نبندم هر چقدر که او خوب باشد چون فکر میکنم که در زندگی هم آسیب پذیر باشم . استدعا میکنم راهنماییم کنید . قبلا از حسن نظر شما به مردم کمال تشکر را دارم
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما من زنی هستم 38 ساله تحصیلاتم فوق دیپلم است .دوست داشتم درسم را ادامه دهم ،ولی به دلایلی نشد. در حل حاضر خانه دار هستم دو دختر 16 و 13 ساله دارم، احساس میکنم زندگی من واقعا پوچ است با خود فکر میکنم بعد از اینکه مردم ،در جواب خدا که به من میگوید عمرت را چه کردی من چه جوابی دارم بدهم.دوست داشتم دکتر یا معلم بشوم تا بتوانم خدمتی به مردم بکنم و عمرم هم تلف نشود ولی این طور نشد، واقعا احساس تأسف میکنم که نمیتوانام مثمر ثمر باشم خواهش میکنم شما راه حلی برای من ارائه دهید ممنون
- [سایر] باعرض سلام به شهر ما خوشامدی حاج اقا من گذشته بدی داشتم پر از گناه اما توبه کردمو چادری شدم مسجدی شدمموسیقی گوش نکردم نرقصیدم یه کم خوش اخلاق شدم اهل قران و دعا شدم و سعی کردم خوب باشم اماچند تا بدی دارم اولا غیبت میکنم دوما صبور نیستم 6-7 ساله ازدواج کردم ولی باردار نمیشم و این موضوع تمام زندگیمو تحت تاثیر قرار داده انگیزه ای برای ادامه دادن ندارم همش فکر میکنم بچه دار نشدنم به خاطر گناهامه درست فکر میکنم مگه نه؟ به نظر شما چه کار کنم؟بهم میگن شاید به صلاحت نیست بچه دار بشی اما با این حال مثل دیشب برام دعا کنید.ممنون
- [سایر] سلام آقای مرادی چقدرخوشحالم که موفق شدم به این طریق با شما ارتباط بگیرم. جناب مرادی من 25 ساله و متاهل هستم.نماز و قرآن میخونم.تقریبا آدم معتقدی هستم ولی حجابم رو رعایت نمیکنم. اهل آرایش و به شکل زننده گشتن نیستم اما پوشش موهام خوب نیست و این به خاطر تربیت خانوادمه. الان هم احساس میکنم به خاطر این مسئله نمازوکارهای خوب دیگم زیر سواله و کلا ارتباطم با خدا اون طور که باید نیست. سعی میکنم اما از ترس اینکه دوستام و اقوام بهم چه جوری نگاه کنن میترسم.هر چی باشه 25سال منو اینطوری دیدن. کمکم کنید این مسائل رو برای خودم حل کنم.حس می کنم از خدا دورم.
- [سایر] با عرض سلام دختری 28 ساله هستم. تا بحال خاستگاران زیادی داشته ام اما به دلایل مختلف رد کرده ام. اما الان واقعا احساس خطر میکنم. نگران سنم هستم. اخیرا خاستگارهایی که دارم از خودم یکی دو سال کوچکترند و این باعث میشود اونها جواب رد بدهند. از این مسئله واقعا رنج میبرم. از نظر ظاهری خوش قیافه هستم و اکنون شاغل هم هستم. ولی مورد مناسبمو پیدا نمیکنم. در ضمن خواهر کوچکتری دارم که 23 ساله است و ازدواج نکردن من ازدواج او را هم به تاخیر انداخته..از این موضوع هم واقعا ناراحتم و از طرفی هم دوست ندارم او زودتر از من ازدواج کند چون در بین اقوام و خانواده احساس شکست میکنم و میدونم خیلی برام این اتفاق سنگین خواهد بود....لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم؟!
- [سایر] با سلام من حدود یک ساله که اشتهام خیلی کم شده احساس میکنم مثل سابق که خیلی با اشتها غذا میخوردم و مثل بقیه نیستم این در حالیه که یه پسر 24 ساله مجرد هستم صبح ها که بیدار میشم حالت تهوع دارم که بعد از نیم ساعت از بین میره طوری که از حالت تهوع سرفه های بدی میکنم و احساس میکنم معدم شل شده و میلرزه اصلا هم دلم صبحانه نمیخواد جوری که همه ی خوانوادم با اشتها صبحانه میخورن من حتی یه لقمه هم دلم نمیخواد و میتونم حتی تا شب هم چیزی نخورم و بازم اشتها ندارم ولی با این حال زورگی صبحانه و ناهار و شام را میخورم چون میدونم مریض میشم. میشه گفت هروز یکبار گرسنم میشه اگه کل روز هیچی نخورم و اونم شبه این در صورتیه که هیچ تنقلاتی هم نمیخورم .تقریبا همیشه احساس گرفتگی در ناحیه ی گلو دارم و وقتی آب دهانم را قورت میدم مثل زمان گلودرد احساس میکنم یه چیزی گیر کرده مثل حالت نفخ در حالی که هیچ چیزی هم نخوردم که فکر میکنم باد گلو باشه که آزاد نمیشه از نظر دفع هم هر سه روز یکبار دفع دارم این از همه بیشتر عذابم میده. اهل هیچ مواد مخدری هم نبوده ونیستم وتا حالا یه سیگارم نکشیدم. نمیدونم چه مشکلی دارم خواهش میکنم راهنماییم کنید چون این مسئله باعث شده زندگی برام زهر مار بشه و نتونم از زندگیم لذت ببرم خواهش میکنم جوابم را بدید یه جوابی که عملیاتی باشه و مشکلم برای همیشه حل بشه خیلی دعاتون میکنم ببخشید که خیلی حرف زدم آدم پرحرفی نیستم میخواستم توضیحاتم کامل باشه پیشاپیش از شما که اینقدر برای ما وقت میذارین ممنونم فقط خواهشا یه راهکار عملی بهم بدید باتشکر.
- [سایر] سلام 1-من هر کاری را که انجام میدهم چه به تنهایی و چه در جمع احساس میکنم کسی دارد نگاهم میکند در صورتی که شاید واقعا" این طور نباشد . 2-مشکل دیگه اینکه در جمع و صحبت با دیگران حضور ذهن ندارم(به اصطلاح حاضر جواب نیستم)ولی بعد مدتی یادم میآید که بهتر بود آن موقع این جواب را میدادم یا این موضوع را مطرح میکردم. 3-ووقتی دارم با کسی درباره مشکلاتم و واقعیات صحبت میکنم صدام حالت بغض و گریه میگیره و به همین دلیل شاید خیلی از صحبت هایی را که میخواستم نکنم. اصلا" شخص با سرزبون واجتماعی نیستم . راه حل رفع این مشکلات چیست؟لطفا"با راهنمایی خود من را از شر این مشکلات خلاص کنید. با تشکر
- [سایر] جناب مرادی گرامی سلام و اوقات خوش همیشه برنامه ها و مطالبتان را دنبال میکنم و سخنانتان برایم بسیار دلنشین است خانمی هستم 42 ساله وبسیار معتقد و اجرا کننده قوانین شرعی میخواهم بدانم از حدود شرعی پدرخواندگی و دختر خواندگی تا چه حد امکان دارد ؟ آیا اصلا امکان اینکه انسان پدرخوانده داشته باشد وجود دارد ؟ استادی دارم نزدیک 75 سال آیا در برخورد با ایشان بایستی همه موازین شرعی را رعایت نمایم یا مصداق آیه ای از قرآن که در مقابل پیران سختگیری واجب نیست مثل بستن تمام قرص صورت و یا مسائل دیگر واجب است ؟ یا میتوانم با ایشان در حد پدر خود باشم ... استادم خود در عرفان و خداشناسی تحقیقاتی داشته و به مدارج بالائی رسیده اند .. از راهنمائی شما بسیار سپاسگزارم این توصیه همسرم بود که مسئله را با شما درمیان گذارم
- [سایر] سلام و خدا قوت 1- 23 ساله و دیپلم.2-خانه دار صاحب 2فرزند3- حافظ کل قران(بودم یعنی تثبیت نیستم)4-همسرم در مقطع ارشد دانشگاه دولتی تحصیل میکند.مشکل اولم در رابطه با حفظ قرانم هست که هربار تثبیت میکنم باز یادم میره و هیچ وقت نتونستم نگهش دارم و چون بچه هام کوچیک هستن کلاس و مباحثه هم برام امکان نداره شدیدا عذاب وجدان دارم دوست دارم بیشتر ترجمه و تفسیر بخونم تا تثبیت حفظ ؛لطفا نگین روزی 5 صفحه بخون میشه میتونی چون هرکار میکنم نمیشه/مشکل دومم هم در رابطه با ادامه تحصیل هست هیچ وقت فکر نمیکردم نتونم درس بخونم اما بنا به مشکلاتی نتونستم ادامه بدم حالاهم احساس بدی دارم نسبت به خودم و اینده با توجه به اینکه همسرم ارشد میخونه؛ احساس نا امنی نسبت به اینده دارم.و چون پیش دانشگاهی هم نتونستم بخونم دست و بالم برای هر نوع درس خوندن بسته است.لطفا راهنمایی بفرمایید.ممنون
- [سایر] سلام و خسته نباشید من پسری 21 ساله هستم که متاسفانه در سن 6 سالگی پدرم را از دست دادم. در خانواده ای زندگی کردم مدام بین آنها دعوا بوده و من چون فرزند کوچک بودم همه اینها را شاهد و زجر کشیدم. متاسافه در این سال ها دچار مشکلاتی از لحاظ روانی شده ام. در محل کار که هستم در بعضی مواقع حالم خوب است ولی پیش میاد که استرس بدی روی من غلبه می کنه. نا خودآگاه احساس لرز بهم دست میده. دست هام و کف پاهام احساس سردی و عرق دارن. احساس باد معده و دل پیچه و اسهال کل بدن من رو فرا میگیره. با این شرکت خیلی وقت است که کار می کنم ولی هنوز این مشکلات و استرس رو دارم. بعد توی جمع هم بعضی وقتها می خوام صحبت کنیم و با بچه ها گپ و گفت داریم اینجوری میشم. در ضمن خیلی عصبانی ام و کوچکترین صداها مثلا صدای دهان کسی رو بشنوم عصبانی میشم جوری که دوست دارم شدیدا باهاش برخورد کنم. مثلا شدیدا از برادرم متنفرم و اگر صدایی ازش در بیاد دوست دارم بهش حمله ور بشم. متاسافنه اینجوری شدم , البته این رو توی خانواده بیشتره , یعنی توی خیابان به مردم اینجوری نیستم. دوست دارم بیشتر توی محیط ساکت بشینم فکر کنم و داخل دستشویی پیش میاد که به خودم میام میبینم 1 ربع فقط فکر کردم. متاسفانه کار من با روانشناسی و گفتاردرمانی حل نمیشه. باید دارو مصرف کنم. اگر میشه من رو راهنمایی کنید. ممنون