شوهرم با کتک مرا از خانه ساعت 11شب از خانه بیرون کرده کتک زدن کار همیشگی اش است، می خواهم طلاق بگیرم اما طلاق نمی دهد چگونگی شرایط طلاق را بیان کنید. پرسشگر گرامی از اینکه با این مرکز در ارتباط هستید، خوشحالیم و از تاخیری که در امر پاسخ گویی به سوال شما پیش آمده عذر خواهی می کنیم و امیدواریم که عذر ما را در این زمینه بپذیرید. پرسشگر گرامی متن سوال شما را با دقت و تامل خواندم، بدون شک لحظات سختی را گذرانده اید و تحمل رفتار های ناپسند شریک زندگی ، کسی که انسان به او اعتماد دارد و او را در تمام سختی پشتیبان خود می داند، بسیار طاقت فرسا است، حال اگر این تکیه گاه و مامن خود موجب سلب آرامش انسان شود، انسان شکایت نزد چه کسی ببرد. آزار و اذیت از طرف هر کسی باشد غیر قابل تحمل است اما اگر این رفتارها از طرف شریک زندگی انسان باشد، احساس نارضایتی را در انسان دو چندان می کند. تصور کنید برای رسیدن به مقدار زیادی پول لازم است در صندوقچه ای را باز کنید اما قفل بزرگی مانع رسیدن شما به آن پول می شود. شما چه راهی را در پیش می گیرید؟ آیا بعد از مقداری تلاش از باز کردن در صندوقچه منصرف می شوید؟ و یا اینکه برای رسیدن به هدف خود با تمام وجود تلاش می کنید، حتی اگر این تلاش ها ماه ها و سال ها طول بکشد؟ گرچه برای رسیدن به پول باید زحمت و رنج بسیاری را تحمل کنید اما لذت به دست آوردن پول تمام این سختی ها را شیرین می کند. شما هم برای رسیدن به گنج زندگی خود لازم است با تمام وجود تلاش کنید و هیچ گاه ناامید نشوید. به یاد داشته باشید طلاق پاک کردن صورت مسئله است نه حل آن و به عنوان آخرین راه پیش روی زوجین مطرح می شود و انسان تا زمانی که راه های دیگر را امتحان نکرده است نباید به سراغ این راه برود. در زیر به بررسی راهکارهایی که می تواند باعث اصلاح رفتار همسرتان شود می پردازیم اما قبل از آن ذکر چند نکته لازم است: 1. از آنجا که مرد از لحاظ عاطفی تحت تاثیر همسر خود می باشد، رفتار های زن در بهبود روابط بین همسران بسیار حیاتی است. پس رفتارهای شما در تداوم زندگی شما نقش زیادی دارد. با دقت راهکارهایی که در این پاسخ به آن اشاره می شود را به کار گیرید. 2. آیا تا به حال به تفاوت های بین انسان وحیوان توجه کرده اید؟ چه تفاوتی بین انسان وحیوان وجود دارد، قبل از خواندن جواب لحظه ای با خود تامل کنید!چه جوابی به این سوال می دهید؟درست حدس زدید، یکی از تفاوت های انسان و حیوان امید به آینده است. امید به انسان شور و روشنی می بخشد و در سخترین شرایط به فریاد انسان می رسد. مرگ واقعی انسان زمانی فرا می رسد که امید خود را از دست بدهد. شما هم برای موفقیت در این میدان باید امید خود را از دست ندهید. انسان با داشتن امید به آینده خود می تواند بر تمام مشکلات بر سر راه خود فایق آید. شما نیز می توایند بر مشکلی که ذکر کرده اید غلبه کنید به شرط اینکه واقعا و از صمیم قلب خواستار غلبه بر مشکل خود باشید و هیچگاه امید خود را از دست ندهید. 3. انتظار نداشته باشید یک شبه شوهر شما تغییر کند، بلکه همانطور که خود شما هم می دانید تغییر رفتار به صورت تدریجی صورت می پذیرد، پس در این راه بیش از هر چیز صبر می تواند به شما کمک کند. در زیر به راهکارهایی اشاره می شود که می تواند در حل مشکلتان به شما کمک کند: 1. در گام اول لازم است که علت رفتار همسر خود را شناسایی کنید و زمینه های بوجود آمدن چنین رفتارهایی را از بین ببرید. برای این کار با دقت رفتار های او را زیر نظر بگیرید و ببینید چنین رفتارهایی در چه زمان ها و موقعیت هایی رخ می دهد، پس از آن سعی کنید این عوامل را از بین ببرید. 2. خاطرات خوش گذشته را یاد آوری کنید، این امر می تواند این نکته را به شما یاد آور شود که همانطور که در گذشته لحظات خوشی را با همسرتان داشته اید، می توانید الان نیز آن خوشی ها را تکرار کنید. 3. نقاط ضعفی که در زمینه ارتباط و تعامل با همسر خود دارید را یاد داشت کنید وسعی کنید آنان را بر طرف کنید. 4. یکی از عوامل بسیار مهم برای استحکام خانواده و رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی، داشتن نگرش مثبت نسبت به همسر و مثبتاندیشی درباره اوست. مثبتاندیشی به مفهوم پذیرفتن توانمندیها، صداقت، قابلیت اعتماد و صمیمیت یک شخص دیگر است. مثبت اندیشی نسبت به همسر به معنای خوب دیدن همسر، علاقه داشتن به او، و داشتن احساس مثبت نسبت به اوست. تا زمانی که زن و شوهر چنین احساسی نسبت به هم پیدا نکنند همواره در معرض اختلاف و تعارض با یکدیگر قرار دارند. پایه خانواده بر محبت بین زن و شوهر بنا نهاده شده است و این تنها در سایه نگرش مثبت زن و شوهر نسبت به هم امکان پذیر است. حسن ظن و نگرش مثبت یکی از همسران به دیگری، محبت او را به سوی خود جلب میکند.علی(علیهالسلام) میفرماید: (من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه؛ کسی که نسبت به دیگران گمان نیکو برد محبت آنان را به دست آورد.) از اینرو لازم است برای مدتی هم که شده تمرکز بر ویژگیهای مثبت همسر خود پیدا کنید و از افکار منفی که در مورد او به ذهنتان می آید خود داری کنید. 5. غم و نگرانی را از چهره خود بزدایید و با رویی باز و چهرهای خندان با او روبهرو شوید. هنگام ورود شوهرتان به خانه به استقبال او بروید، به او سلام و خسته نباشید بگویید، از حالش جویا شوید، به او بگویید که از آمدن او خوشحالید و دلتان برای او تنگ شده بود. 6. زمانی که او را بی حال و بی انگیزه می بینید، شما سر صحبت را باز کنید، و با او حرف بزنید؛ با شوهرتان شوخی کنید و او را بخندانید؛ کنارش بنشینید و با او درد دل کنید؛ از اتفاقاتی که در روز برایش رخ داده بپرسید، به سخنانش با توجه و علاقه گوش دهید؛ کنار شوهرتان بنشینید و با هم فیلم مورد علاقهاش را تماشا کنید. 7. پیش از ورود شوهر، خود را بیارایید، لباسهای زیبا و اغوا کننده بپوشید، عطر یا ادکلن خوش بو استعمال کنید، و به او نشان دهید که همة این کارها را برای او انجام دادهاید. 8. به این نکته مهم توجه داشته باشید که، برای مردان نشان دادن عشق خود از طریق معاشقه و آمیزش بسیار راحتتر از بیان لفظی آن است؛ بنابراین تمایل شوهرتان را به معاشقه و آمیزش، نوعی ابراز عشق و علاقه به حساب آورید. البته، مرد نیاز دارد احساس کند دوستش دارند نه آنکه تحملش میکنند؛ و این زمانی حاصل میشود که زن با رغبت به این خواسته شوهرش پاسخ دهد. به طور خلاصه، از هر راه و روشی برای باز کردن دریچههای قلب شوهرتان به سمت خودتان استفاده کنید. با انجام این کار، حتی اگر لفظ (دوستت دارم) را از او نشنوید رفتار و گفتارش نشان دهنده نهایت عشق و علاقة او به شما خواهد بود. 9. در حق اودعا کنید و از خداوند بخواهید که مهر و محبت شما و همسرتان را افزایش دهد. 10. در موقعیت های مناسب به او ابراز علاقه و عشق کنید و در مناسبتها برای او هدیه (هر چند ارزان قیمت) تهیه کنید. 11. باید به این باور رسید که نحوه رفتار با همسر و مراعات حقوقی که بر گردن دیگری دارد، هم او را محبوب می سازد و هم ضامن توفیق او در امر همسرداری است و در نتیجه فضای زندگی آمیخته به لطف و خوش رفتاری و جاذبه بین یکدیگر می شود. 12. با مطالعه کتابهای مربوط به انتخاب همسر،آیین همسرداری،چگونگی ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه های آموزش خانواده ،دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید. 13. رفتارهای ناپسند همسرتان را با خشونت پاسخ ندهید و اشتباهات او را نادیده بگیرید و با کرامت نفس از این رفتارها تغافل کنید. 14. هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم ،به جای سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایی مسأله و یافتن راه حل آن بپردازید. همیشه در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت خود و شناخت انتظارات متقابل، به حل و فصل اختلافات رو آورید. 15. هرگز همسرتان را با مرد دیگر مقایسه نکنید. 16. گاهی مواقع تلاش زن و شوهر برای حل مشکل خود ره به جایی نمی برد، از اینرو لازم است از همفکری دیگران کمک بگیرند. برای حل مشکل خود از اقوام و نزدیکان خود که راز نگهدار و مورد اعتماد شوهرتان هستند، بخواهید در حل مشکلتان شما یاری دهند. در ضمن استفاده از تجربه مشاوران خانواده می تواند به شما کمک شایانی داشته باشد. از آنجا که موضوع مورد نظر شما نیاز به مشاوره مداوم دارد، بهتر است برای مدتی راهکارهای بالا را بکارگیرید و پس از آن تاثیرات ایت راهکارها را برای ما ارسال کنید تا ما بتوانبم بهنر شما را راهنمایی کنیم. جهت مطالعه بیشتر می توانید به این منابع مراجعه نمایید 1-رابطه دوستی و محبت،احمد مطهری 2-رنگ محبت،فرزانه علاقهبند 3-معجزه محبت،حسین حسینی 4-ازدواج آسان و شیوه همسرداری محمد محمدی اشتهاردی 5-ازدواج پایدار کاظمی حقیقی 6-ازدواج در اسلام مصطفی کاشفی خوانساری 7-پیوند دو قلب یا راهنمای ازدواج مهدی پاکزاد 8-جوانان و ازدواج - زندگی بهتر سید احمد واحدی محمد صادق آقاجانی
شوهرم با کتک مرا از خانه ساعت 11شب از خانه بیرون کرده کتک زدن کار همیشگی اش است، می خواهم طلاق بگیرم اما طلاق نمی دهد چگونگی شرایط طلاق را بیان کنید.
شوهرم با کتک مرا از خانه ساعت 11شب از خانه بیرون کرده کتک زدن کار همیشگی اش است، می خواهم طلاق بگیرم اما طلاق نمی دهد چگونگی شرایط طلاق را بیان کنید.
پرسشگر گرامی از اینکه با این مرکز در ارتباط هستید، خوشحالیم و از تاخیری که در امر پاسخ گویی به سوال شما پیش آمده عذر خواهی می کنیم و امیدواریم که عذر ما را در این زمینه بپذیرید.
پرسشگر گرامی متن سوال شما را با دقت و تامل خواندم، بدون شک لحظات سختی را گذرانده اید و تحمل رفتار های ناپسند شریک زندگی ، کسی که انسان به او اعتماد دارد و او را در تمام سختی پشتیبان خود می داند، بسیار طاقت فرسا است، حال اگر این تکیه گاه و مامن خود موجب سلب آرامش انسان شود، انسان شکایت نزد چه کسی ببرد. آزار و اذیت از طرف هر کسی باشد غیر قابل تحمل است اما اگر این رفتارها از طرف شریک زندگی انسان باشد، احساس نارضایتی را در انسان دو چندان می کند.
تصور کنید برای رسیدن به مقدار زیادی پول لازم است در صندوقچه ای را باز کنید اما قفل بزرگی مانع رسیدن شما به آن پول می شود. شما چه راهی را در پیش می گیرید؟ آیا بعد از مقداری تلاش از باز کردن در صندوقچه منصرف می شوید؟ و یا اینکه برای رسیدن به هدف خود با تمام وجود تلاش می کنید، حتی اگر این تلاش ها ماه ها و سال ها طول بکشد؟ گرچه برای رسیدن به پول باید زحمت و رنج بسیاری را تحمل کنید اما لذت به دست آوردن پول تمام این سختی ها را شیرین می کند. شما هم برای رسیدن به گنج زندگی خود لازم است با تمام وجود تلاش کنید و هیچ گاه ناامید نشوید. به یاد داشته باشید طلاق پاک کردن صورت مسئله است نه حل آن و به عنوان آخرین راه پیش روی زوجین مطرح می شود و انسان تا زمانی که راه های دیگر را امتحان نکرده است نباید به سراغ این راه برود. در زیر به بررسی راهکارهایی که می تواند باعث اصلاح رفتار همسرتان شود می پردازیم اما قبل از آن ذکر چند نکته لازم است:
1. از آنجا که مرد از لحاظ عاطفی تحت تاثیر همسر خود می باشد، رفتار های زن در بهبود روابط بین همسران بسیار حیاتی است. پس رفتارهای شما در تداوم زندگی شما نقش زیادی دارد. با دقت راهکارهایی که در این پاسخ به آن اشاره می شود را به کار گیرید.
2. آیا تا به حال به تفاوت های بین انسان وحیوان توجه کرده اید؟ چه تفاوتی بین انسان وحیوان وجود دارد، قبل از خواندن جواب لحظه ای با خود تامل کنید!چه جوابی به این سوال می دهید؟درست حدس زدید، یکی از تفاوت های انسان و حیوان امید به آینده است. امید به انسان شور و روشنی می بخشد و در سخترین شرایط به فریاد انسان می رسد. مرگ واقعی انسان زمانی فرا می رسد که امید خود را از دست بدهد. شما هم برای موفقیت در این میدان باید امید خود را از دست ندهید. انسان با داشتن امید به آینده خود می تواند بر تمام مشکلات بر سر راه خود فایق آید. شما نیز می توایند بر مشکلی که ذکر کرده اید غلبه کنید به شرط اینکه واقعا و از صمیم قلب خواستار غلبه بر مشکل خود باشید و هیچگاه امید خود را از دست ندهید.
3. انتظار نداشته باشید یک شبه شوهر شما تغییر کند، بلکه همانطور که خود شما هم می دانید تغییر رفتار به صورت تدریجی صورت می پذیرد، پس در این راه بیش از هر چیز صبر می تواند به شما کمک کند.
در زیر به راهکارهایی اشاره می شود که می تواند در حل مشکلتان به شما کمک کند:
1. در گام اول لازم است که علت رفتار همسر خود را شناسایی کنید و زمینه های بوجود آمدن چنین رفتارهایی را از بین ببرید. برای این کار با دقت رفتار های او را زیر نظر بگیرید و ببینید چنین رفتارهایی در چه زمان ها و موقعیت هایی رخ می دهد، پس از آن سعی کنید این عوامل را از بین ببرید.
2. خاطرات خوش گذشته را یاد آوری کنید، این امر می تواند این نکته را به شما یاد آور شود که همانطور که در گذشته لحظات خوشی را با همسرتان داشته اید، می توانید الان نیز آن خوشی ها را تکرار کنید.
3. نقاط ضعفی که در زمینه ارتباط و تعامل با همسر خود دارید را یاد داشت کنید وسعی کنید آنان را بر طرف کنید.
4. یکی از عوامل بسیار مهم برای استحکام خانواده و رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی، داشتن نگرش مثبت نسبت به همسر و مثبتاندیشی درباره اوست. مثبتاندیشی به مفهوم پذیرفتن توانمندیها، صداقت، قابلیت اعتماد و صمیمیت یک شخص دیگر است. مثبت اندیشی نسبت به همسر به معنای خوب دیدن همسر، علاقه داشتن به او، و داشتن احساس مثبت نسبت به اوست. تا زمانی که زن و شوهر چنین احساسی نسبت به هم پیدا نکنند همواره در معرض اختلاف و تعارض با یکدیگر قرار دارند. پایه خانواده بر محبت بین زن و شوهر بنا نهاده شده است و این تنها در سایه نگرش مثبت زن و شوهر نسبت به هم امکان پذیر است. حسن ظن و نگرش مثبت یکی از همسران به دیگری، محبت او را به سوی خود جلب میکند.علی(علیهالسلام) میفرماید: (من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه؛ کسی که نسبت به دیگران گمان نیکو برد محبت آنان را به دست آورد.) از اینرو لازم است برای مدتی هم که شده تمرکز بر ویژگیهای مثبت همسر خود پیدا کنید و از افکار منفی که در مورد او به ذهنتان می آید خود داری کنید.
5. غم و نگرانی را از چهره خود بزدایید و با رویی باز و چهرهای خندان با او روبهرو شوید. هنگام ورود شوهرتان به خانه به استقبال او بروید، به او سلام و خسته نباشید بگویید، از حالش جویا شوید، به او بگویید که از آمدن او خوشحالید و دلتان برای او تنگ شده بود.
6. زمانی که او را بی حال و بی انگیزه می بینید، شما سر صحبت را باز کنید، و با او حرف بزنید؛ با شوهرتان شوخی کنید و او را بخندانید؛ کنارش بنشینید و با او درد دل کنید؛ از اتفاقاتی که در روز برایش رخ داده بپرسید، به سخنانش با توجه و علاقه گوش دهید؛ کنار شوهرتان بنشینید و با هم فیلم مورد علاقهاش را تماشا کنید.
7. پیش از ورود شوهر، خود را بیارایید، لباسهای زیبا و اغوا کننده بپوشید، عطر یا ادکلن خوش بو استعمال کنید، و به او نشان دهید که همة این کارها را برای او انجام دادهاید.
8. به این نکته مهم توجه داشته باشید که، برای مردان نشان دادن عشق خود از طریق معاشقه و آمیزش بسیار راحتتر از بیان لفظی آن است؛ بنابراین تمایل شوهرتان را به معاشقه و آمیزش، نوعی ابراز عشق و علاقه به حساب آورید. البته، مرد نیاز دارد احساس کند دوستش دارند نه آنکه تحملش میکنند؛ و این زمانی حاصل میشود که زن با رغبت به این خواسته شوهرش پاسخ دهد. به طور خلاصه، از هر راه و روشی برای باز کردن دریچههای قلب شوهرتان به سمت خودتان استفاده کنید. با انجام این کار، حتی اگر لفظ (دوستت دارم) را از او نشنوید رفتار و گفتارش نشان دهنده نهایت عشق و علاقة او به شما خواهد بود.
9. در حق اودعا کنید و از خداوند بخواهید که مهر و محبت شما و همسرتان را افزایش دهد.
10. در موقعیت های مناسب به او ابراز علاقه و عشق کنید و در مناسبتها برای او هدیه (هر چند ارزان قیمت) تهیه کنید.
11. باید به این باور رسید که نحوه رفتار با همسر و مراعات حقوقی که بر گردن دیگری دارد، هم او را محبوب می سازد و هم ضامن توفیق او در امر همسرداری است و در نتیجه فضای زندگی آمیخته به لطف و خوش رفتاری و جاذبه بین یکدیگر می شود.
12. با مطالعه کتابهای مربوط به انتخاب همسر،آیین همسرداری،چگونگی ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه های آموزش خانواده ،دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.
13. رفتارهای ناپسند همسرتان را با خشونت پاسخ ندهید و اشتباهات او را نادیده بگیرید و با کرامت نفس از این رفتارها تغافل کنید.
14. هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم ،به جای سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایی مسأله و یافتن راه حل آن بپردازید. همیشه در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت خود و شناخت انتظارات متقابل، به حل و فصل اختلافات رو آورید.
15. هرگز همسرتان را با مرد دیگر مقایسه نکنید.
16. گاهی مواقع تلاش زن و شوهر برای حل مشکل خود ره به جایی نمی برد، از اینرو لازم است از همفکری دیگران کمک بگیرند. برای حل مشکل خود از اقوام و نزدیکان خود که راز نگهدار و مورد اعتماد شوهرتان هستند، بخواهید در حل مشکلتان شما یاری دهند. در ضمن استفاده از تجربه مشاوران خانواده می تواند به شما کمک شایانی داشته باشد.
از آنجا که موضوع مورد نظر شما نیاز به مشاوره مداوم دارد، بهتر است برای مدتی راهکارهای بالا را بکارگیرید و پس از آن تاثیرات ایت راهکارها را برای ما ارسال کنید تا ما بتوانبم بهنر شما را راهنمایی کنیم.
جهت مطالعه بیشتر می توانید به این منابع مراجعه نمایید
1-رابطه دوستی و محبت،احمد مطهری
2-رنگ محبت،فرزانه علاقهبند
3-معجزه محبت،حسین حسینی
4-ازدواج آسان و شیوه همسرداری محمد محمدی اشتهاردی
5-ازدواج پایدار کاظمی حقیقی
6-ازدواج در اسلام مصطفی کاشفی خوانساری
7-پیوند دو قلب یا راهنمای ازدواج مهدی پاکزاد
8-جوانان و ازدواج - زندگی بهتر سید احمد واحدی
محمد صادق آقاجانی
- [آیت الله شبیری زنجانی] خانمی هستم که ناخواسته باردار شده ام و شوهرم اصرار بر سقط جنین دارد و مرا تهدید به طلاق می کند. تکلیف من چیست؟
- [سایر] بسمه تعالی باسلام حاج آقا لطفاً راهنمایی فرمائید من یک دختر 24 ساله هستم که 2 ساله ازدواج کردم و الان قریب به 2 ماهه که با همسرم مشکل دارم که گاهی اوقات به جروبحث و نازسا و حتی کتک زدن ختم میشه و الان قریب به 2 ماهه که شدید تر شده و در ضمن صبحا 3 ساعت زودتر از همیشه از خانه خارج میشه و شبها 3 تا 4 ساعت دیرتر از قبل یعنی ساعت 1 نیمه شب به خانه برمیگرده و در این 2 ماه خرجی به من نداده چیزی برای خانه تهیه نمی کنه من از صبح تا شب بیشتر اوقات یا گرسنه می مونم یا گاهی اوقات از مادرم خرجی میگیرم. در ضمن مادرش خیلی در زندگیمون دخالت می کنه. حاج آقا لطفاً راهنمایی بفرمایید که چه کار کنم زندگیم داره از هم میپاشه. ... خیلی نگران زندگیم هستم. متشکر.
- [سایر] با سلام وخسته نباشید من کار مند که ساعت 7 تا3 سر کار می باشم بعد به دنیا امدن پسرم که الان سه سال وچهار ماه دارد خیلی زود عصبانی می شوم یه مورد مثل این شوهرم که اکر کار یبهش بگم میگه بذار برا بعد که دیگه سرعتر عصبانیتم میشه البته من فکر میکنم بعد از به دنیا امدن پسرم باشه شاید هم این نباشد لطفا مرا راهنمایی کنید وجواب به ایمیلم ارسال کنید
- [آیت الله اردبیلی] اینجانب به واسطه وکالت نامه بلاعزل طلاق گرفتم. اما شوهرم که راضی نبود پیش از شروع دادگاه بدوی قاضی را با استدلال قانع نمود که چون مرا برکنار نموده نمی توانم طلاق بگیرم. لذا رأی به نفع شوهرم داده شد. اما در مرحله تجدیدنظر به نفع من به استناد وکالت تام الاختیار و بلاعزل محضری صادر شد. لازم به ذکر است که هیچ گونه عقد بیع خارج لازم بین من و شوهرم در میان نبود و من این نکته را به قاضی تجدیدنظر نگفتم. آیا با اینکه توانستم قانوناً طلاق بگیرم شرعاً نیز طلاق من درست است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] زنی هستم که حدود سه سال است، به دلیل اعتیاد و کتک کاری همسر و اختلاف و مشاجره متعدد، جدا از شوهرم زندگی میکنم و او من و فرزند بیمارش را رها کرده و هیچ معاشرتی با ما ندارد و از طرفی هیچگونه نفقه و خرجی نمیدهد و ما به سختی زندگی را می گذرانیم. تقاضای طلاق دادهام اما با طلاق موافقت نمی کند. آیا راهی برای طلاق و جدایی وجود دارد؟
- [سایر] خانمی هستم که تازه ازدواج کردهام، شوهرم وقتی از کار به خانه میآید بد اخلاقی میکند ؛ چگونه با او رفتار نماییم؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] من همراه شوهر و فرزندانم در سال 1366 به نروژ آمدیم و الآن سه سال است که شوهرم من و بچّه هایم را رها کرده و رفته و مرا بلاتکلیف گذاشته است ولی طلاق دولتی را در نروژ انجام داده ایم در نروژ مرکز توحید اسلامی برای شیعیان و مسلمین وجود دارد، از جنابعالی درخواست می کنیم که به روحانی این مرکز وکالت و اجازه برای جاری کردن صیغه طلاق شرعی بدهید تا مرا طلاق دهد؟
- [سایر] سلام.لطفا در بخش عمومی جوابمو بدین.ممنون حدود 5 ماهه عقدکردم اوایل فکرمیکردم شوهرم همونیه که میخواستم ولی کم کم خودشو نشون داد.بیش از 10 بار سر موضوعات پوچ کتک خوردم و شوهرم اصلا پشیمون نشد از کاراش.نمیتونم ادامه بدم ولی خانوادم اجازه طلاق نمیدن پس من با این همه اختلاف چه کنم؟حتی اجازه نمیده پیش برادرم بشینم میگه حسودیم میشه رفتارای زشتی داره میخواد همه جوره مطیعش باشم و حرفی نزنم خب منم نمیتونم اینجوری باشم.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زن بگوید من با شوهرم زندگی میکنم ولی از وطنم اعراض نکردم طوری که اگر شوهرم مرد یا طلاقم داد به وطنم بر میگردم، آیا این گفته زن سبب میشود که وطنش از وطنیّت نیفتد و اگر جهت سر زدن به خانه پدر بیاید نمازش قصر است یا تمام؟
- [آیت الله خامنه ای] هنگامی که شوهرم مشغول خانه سازی بود، من هم به او کمک می کردم و همین، باعث تقلیل هزینه های آن و تمام شدن ساخت خانه شد، خود او هم چند بار گفت که من با او در خانه شریک هستم و بعد از پایان کار یک سوم آن را به نام من ثبت خواهد کرد، ولی او قبل از انجام این کار فوت نمود و الآن هم هیچ سند و وصیّتی که ادّعای مرا ثابت کند در اختیار ندارم، حکم این مسأله چیست؟
- [امام خمینی] اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت، بر کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار، و در مضیقه قرار دادن او جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیادهروی نشود، و بهتر آن است که در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت، بر کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار، و در مضیقه قرار دادن او جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیاده روی نشود، و بهتر بلکه احتیاط لازم آنست که در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 42 تعزیر منحصر به شلاق زدن نیست، بلکه جریمه های مالی و زندان و حتی معرفی خطا کار در وسایل ارتباط جمعی و یا انواع مختلف توبیخ را نیز شامل می شود (البته انتخاب هر یک از این امور بسته به نظر حاکم شرع و چگونگی جرم و خصوصیات مجرم و سایر امور مربوطه است).
- [آیت الله اردبیلی] کسی که زن خود را طلاق رجعی داده، حرام است او را در مدّت عدّه از خانهای که هنگام طلاق در آن خانه بوده بیرون کند، ولی در بعضی از موارد که در کتابهای مفصل گفته شده مانند این که زن کار حرامی که موجب حدّ است انجام دهد یا ناشزه باشد بیرون کردن او اشکال ندارد و نیز حرام است زن برای کارهای غیرلازم از آن خانه بیرون رود.
- [آیت الله اردبیلی] مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور کند، مگر در مناطقی که کار در خانه جزء وظایف زن محسوب میشود به گونهای که در ازدواج جزء شرایط عقد به حساب میآید، یعنی عقد مبنی بر آن انجام میگیرد.
- [آیت الله سیستانی] در طلاق رجعی ، مرد به دو قسم میتواند به زن خود رجوع کند : اول : حرفی بزند که معنایش این باشد که دوباره ازدواج با او را بر قرار نموده است . دوم : کاری کند و به آن کار قصد رجوع نماید ، و با نزدیکی کردن رجوع محقق میشود ، اگر چه قصد رجوع نداشته باشد ، و امّا بوسیدن و دست زدن با شهوت محل اشکال است ، و بنابر احتیاط واجب اگر نخواهد رجوع کند باید ، دوباره طلاق بدهد .
- [آیت الله اردبیلی] نشستن روبروی خورشید و ماه در حال تخلی مکروه است، ولی اگر عورت خود را به وسیلهای حتی با دست بپوشاند مکروه نیست. همچنین در حال تخلّی نشستن روبروی باد و در جاده، خیابان، کوچه، درِ خانه و هر جایی که محل عبور و مرور باشد مکروه است، بلکه در بعضی از شرایط حرام میباشد. همچنین تخلی در زیر درختی که میوه میدهد و چیز خوردن و توقف زیاد و تطهیر کردن با دست راست و حرف زدن در حال تخلی، مکروه میباشد، ولی اگر ذکر خدا بگوید یا ناچار باشد که صحبت کند، اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است: مرتبه اوّل: اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از منکرات است به طوری که دیگران از رفتار او متنبه شوند و واجبات را به جا آورند و گناهان را ترک کنند، و این مرتبه از بهترین مراتب است و تأثیر آن هم زیاد است مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع. مرتبه دوّم: امر و نهی به زبان است که واجب است اهل معصیت را نهی کنند و تارک واجب را به آوردن واجب امر کنند. مرتبه سوّم: با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت، با او این نحو عمل شده است، مثل اینکه از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او ملاقات کند یا با او ترک مراوده کند. مرتبه چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمیکند یا واجب را به جا نمیآورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند. مرتبه پنجم: اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت بر جرح و کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار و در مضیقه قرار دادن او، جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیادهروی نشود و لازم است در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.
- [آیت الله اردبیلی] (حج) زیارت کردن خانه خداوند متعال و انجام دادن اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر هر کسی که شرایط ذیل را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: اوّل:آن که بالغ باشد.دوم:آن که عاقل و آزاد باشد.سوم:به واسطه رفتن به حجّ =============================================================================== 1 آل عمران(3):96 و 97 نهج البلاغه، خطبه 1. 2 مائده(5):97. 3 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب وجوب الحجّ و شرائطه)،ح18،ج11،ص14. مجبور نشود کار حرامی را که اهمیّت آن در شرع مقدّس از حجّ بیشتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حجّ مهمتر است ترک نماید.چهارم:آن که مستطیع باشد و شرایط استطاعت عبارت است از: 1 آن که توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حال خود در سفر به آن احتیاج دارد و در کتاب (مناسک حجّ و عمره) گفته شده دارا باشدو نیز وسیله سفر یا مالی که بتواند آنها را تهیّه کند، داشته باشد. 2 سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند به مکّه برود و اعمال حجّ را بجا آورد. 3 در راه مانعی از رفتن و برگشتن نباشد و اگر راه را بسته باشند یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد در صورتی که مشقّت زیاد نداشته باشد و یا موجب ضرر قابل توجه به وی نگردد، باید از آن راه برود. 4 به اندازه بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد. 5 مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچّه ومخارج افرادی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند، داشته باشد. 6 بعد از برگشتن از حجّ، کسب، زراعت، عایدی ملک، یا راه دیگری برای تأمین معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.