هرگاه در منطقه یا محیطی، رسم بر این باشد که هنگام برخورد با یکدیگر مصافحه میکنند (حتی زنان با مردان ) و اگر این کار را ترک کنند، اهانت و اسائه ادب نسبت به طرف مقابل محسوب میشود ؛ حکم دست دادن زن و مرد با این فرض چیست؟ همه مراجع: دست دادن با زن نامحرم جایز نیست و شعائر دینی باید حفظ شود و با بیان حکم شرعی، حمل آن بر اسائه ادب از بین میرود. خامنهای، استفتاء، س 515 و 479 ؛ تبریزی، استفتاءات، س1606 ؛ نوری، استفتاءات، ج 2، س 655 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س818 ؛ صافی، جامعالاحکام، ج2، س1660 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج1، س1717 ؛ بهجت، توضیحالمسائل، م1934 ؛ سیستانی، منهاجالصالحین، ج2، النکاح، م16 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج2، النکاح، م20 ؛ دفتر: وحید. (رساله دانشجویی، سید مجتبی حسینی، کد: 328/500016)
هرگاه در منطقه یا محیطی، رسم بر این باشد که هنگام برخورد با یکدیگر مصافحه میکنند (حتی زنان با مردان ) و اگر این کار را ترک کنند، اهانت و اسائه ادب نسبت به طرف مقابل محسوب میشود ؛ حکم دست دادن زن و مرد با این فرض چیست؟
هرگاه در منطقه یا محیطی، رسم بر این باشد که هنگام برخورد با یکدیگر مصافحه میکنند (حتی زنان با مردان ) و اگر این کار را ترک کنند، اهانت و اسائه ادب نسبت به طرف مقابل محسوب میشود ؛ حکم دست دادن زن و مرد با این فرض چیست؟
همه مراجع: دست دادن با زن نامحرم جایز نیست و شعائر دینی باید حفظ شود و با بیان حکم شرعی، حمل آن بر اسائه ادب از بین میرود. خامنهای، استفتاء، س 515 و 479 ؛ تبریزی، استفتاءات، س1606 ؛ نوری، استفتاءات، ج 2، س 655 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س818 ؛ صافی، جامعالاحکام، ج2، س1660 ؛ فاضل، جامعالمسائل، ج1، س1717 ؛ بهجت، توضیحالمسائل، م1934 ؛ سیستانی، منهاجالصالحین، ج2، النکاح، م16 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج2، النکاح، م20 ؛ دفتر: وحید. (رساله دانشجویی، سید مجتبی حسینی، کد: 328/500016)
- [سایر] طبق روایتی که حضرت علی(ع) در بخشی از نامه خویش به امام حسن(ع) میفرماید: (وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ فَافْعَل)؛ آیا معنایش این است که حتی شناختن یک مرد نامحرم نیز ممکن است برای یک زن خطر آفرین باشد؟! حتی یک شناخت معمولی و به اسم. الآن فرض بگیرید ائمه(ع) نسبت به زنان نامحرم هستند. پس اگر شوهر این زن بتواند کاری کند که این زن ائمه(ع) را نشناسد این کار را بکند، درست است؟! ممکن است شما بفرمایید خیر این نامه شامل این موارد نمیشود. پس مقصود از این حدیث چیست؟ بالأخره زن ممکن است برادر شوهر داشته باشد، ممکن است شوهر خواهر داشته باشد، و سایر اشخاص نامحرمی که نسبت فامیلی نزدیکی با زن دارند. طبق نامه حضرت علی(ع) اگر مرد میتواند کاری کند که زن هیچیک از این اشخاص را نشناسد این کار را بکند؟! اگر اینگونه است چرا؟!
- [آیت الله خامنه ای] زن علویه ای ادعا می کند که پدرش در پرداخت هزینه خانواده اش کوتاهی نموده و مجبور به گدایی در کنار مساجد شده اند تا از این طریق مالی به دست آورده و مصرف کنند. اهالی منطقه هم آن سید را فردی ثروتمند، ولی خسیس نسبت به خانواده اش می دانند، آیا دادن نفقه آنان از سهم سادات جایز است؟ و بر فرض که پدر بگوید که بر من فقط دادن هزینه پوشاک و خوراک واجب است، ولی پرداخت بقیه مخارج مثل لوازم اختصاصی زنان و پول روزانه کودکان، واجب نیست، آیا می توان به مقدار رفع احتیاج از سهم سادات به آنان داد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] دست دادن زنان غیرمسلمان با مردان و بلعکس در اروپا هنگام ملاقات ویا مراسم های رسمی ویا غیر رسمی و روزمره اعم از دکتر رفتن با همسایه و.... بعنوان احترام به یگدیگر محسوب شده و امری متداول و مبادی آداب و نشانه نزاکت بشمار می آید، که رعایت این مهم در نوع نگاه و تداوم مراودات اجتماعی بسیار حایز اهمیت بوده و تاثیری بسزا دارد واز دیگر سو نیز عدم رعایت آن علاوه بر ایجاد ضرر و زیان مادی با توجه به این امر که ما شیعیان خلاف این امر عمل می نماییم موجبات وهن و توهین به فرد مقابل را فراهم و خود را بعنوان یک شیعه مسلمان فردی بی ادب و بی توجه به موازین عرفی و اخلاقی معرفی مینماییم وهمچنین موجب وهن به شیعه، اسلام و دین را فراهم مینماییم . تاثیر منفی این رویه تا به ان اندازه است که حتی علاوه بر ناراحتی شدید فرد مقابل دربرخی مواقع موجب به گریه افتادن فرد خصوصا دربانوان گردیده چرا که این نوع برخورد را شدیدا تبعیض آمیز میدانند و درمواقع زیادی نیز فرض بر همجنس بازبودن چنین فردی میدانند .لازم به توضیح است که برای حقیر این موضوع به کرات رخ داده و علاوه بر توضیح با زبان لکن متاسفانه این مشکل کماکان بقوت خود باقی است . لذا از آن مرجع محترم کمال تشکر را دارم چنانچه راه حلی در این خصوص ارایه فرمایند واگر همچنان برحرمت آن تاکید دارند موجب امتنان است دقیقا علل شرعیه و فقهی و قرآنی و سنت و معصومین (علیهم السلام) را ذکر نمایند. باتشکر
- [آیت الله مکارم شیرازی] متأسّفانه نوارهای ویدیوئی محتوی فیلم های مبتذل، اعم از موسیقی، آواز، رقص زنان یا مردان، یا زن و مرد، بلکه بالاتر نوارهایی که عمل زناشویی را نمایش می دهد، به وفور در بازار یافت می شود! و از طرفی، در بعضی از محافل شایع شده که چون به صورت پخش غیر مستقیم است اشکالی ندارد، یا اگر محرّک نباشد، حرام نیست! لطفاً در این زمینه به سؤالات زیر پاسخ فرمایید: 1 خرید و فروش و نگهداری این نوارها، و نگاه کردن به این فیلمها چه حکمی دارد؟ 2 آیا بین پخش مستقیم و غیر مستقیم در فرض مزبور تفاوتی است؟ 3 آیا جمع آوری و از بین بردن آنها واجب است؟ در صورت وجوب، این کار، بر عهده چه کسی است؟ 4 در صورتی که از شخصی به دلیل خرید، یا فروش، یا نگه داری، این گونه نوارها، یا دیدن فیلمهای محتوی آن، به دادگاه شکایت کند، مجازات آن چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] متأسّفانه نوارهای ویدیوئی محتوی فیلم های مبتذل، اعم از موسیقی، آواز، رقص زنان یا مردان، یا زن و مرد، بلکه بالاتر نوارهایی که عمل زناشویی را نمایش می دهد، به وفور در بازار یافت می شود! و از طرفی، در بعضی از محافل شایع شده که چون به صورت پخش غیر مستقیم است اشکالی ندارد، یا اگر محرّک نباشد، حرام نیست! لطفاً در این زمینه به سؤالات زیر پاسخ فرمایید: 1 خرید و فروش و نگهداری این نوارها، و نگاه کردن به این فیلمها چه حکمی دارد؟ 2 آیا بین پخش مستقیم و غیر مستقیم در فرض مزبور تفاوتی است؟ 3 آیا جمع آوری و از بین بردن آنها واجب است؟ در صورت وجوب، این کار، بر عهده چه کسی است؟ 4 در صورتی که از شخصی به دلیل خرید، یا فروش، یا نگه داری، این گونه نوارها، یا دیدن فیلمهای محتوی آن، به دادگاه شکایت کند، مجازات آن چیست؟
- [سایر] با سلام من موضوع حجاب رو در متون مختلف بررسی کردم اخیرا مقاله دیدم که بسیار متفاوت می باشد دوست دارم نظر خود را با دلیل بیان کنید توسعهی عورت به سراپای زنان در متون قدیمی ادبیات فارسی از اصطلاح عورت علاوه بر معنی رایج آن برای اشاره به زن نیز استفاده شده است: 1. چون زنی از کار بد شد روی زرد مسخ کرد او را خدا و زُهره کرد عورتی را زُهره کردن مسخ بود خاک و گل گشتن نه مسخ است ای عنود؟ روح میبُردت سوی چرخ برین سوی آب و گل شدی در اسفلین (مثنوی، دفتر اول) شاید از ابیات فوق استنباط شود که عورت کلمهای تحقیرآمیز است و برای اشاره به زنی بدکاره به کار رفته است، اما شواهد دیگر نشان میدهد که اطلاق عورت به زن مفهومی منفی ندارد و از این کلمه حتی به معنی ناموس نیز استفاده شده است: گفت حق زَ اهل نفاق ناسدید بَأسُهُم ما بَینَهُم بَأسٌ شَدید در میان همدگر مردانهاند در غزا چون عورتان خانهاند گفت پیغمبر سپهدار غیوب لا شجاعه یا فتی قبل الحروب (مثنوی، دفتر سوم) آنکه دزدد مال تو، گویی بگیر دست و پایش را ببُر، سازَش اسیر وآنکه قصد عورت تو میکند صد هزاران خشم از تو سر زند گر بیاید سیل و رخت تو برد هیچ با سیل آورد کینی خرد؟ (مثنوی، دفتر پنجم) کاربرد عادی عورات به معنی زنان در متون زیر بیشتر مشخص است. در زبان فارسی قدیم اهل شهر شامل اطفال و عورات بودهاند و اگر مردی میمرده است اطفال او یتیم و عورات او بیوه میشدهاند: تمامت اهل اصفهان از صغیر و کبیر و وضیع و شریف و اطفال و عورات،… (ترجمهی محاسن اصفهان) …و بر دل اطفال و عورات او که یتیم و بیوه شوند نمیبخشاید، … (سندباد نامه) عورتانه و عورتینه نیز از اصطلاحات مرتبط به زنان در زبان فارسی قدیم است و نگرش فرهنگی نیاکان ما را به زن منعکس میکند. در لغتنامهی دهخدا آمده است: عورتانه: منسوب و متعلق به زن و متشابه و مانند آن, زنانه. عورتینه: جنس زن و دختر. در مقابل مردینه و پسرینه. …و باقی آنچه عورتینه بودند از بنات و اخوات و خواتین که با ترکان به هم بودند. (جهانگشای جوینی) بنات و اخوات و خواتین به معنی دختران و خواهران و بانوان (خاتونها) است. علاوه بر متون فارسی قدیم، زن در روایاتی منسوب به پیامبر و اصحاب و نزدیکان او نیز عورت خوانده شده است. این روایات را در اینجا نقل میکنیم و پس از مقایسه با قرآن اعتبار و اصالت آنها را بررسی میکنیم. 1. رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن چیست؟ گفتند: عورت. گفت: زن کی به خدا نزدیکتر است؟ ندانستند. فاطمه این را شنید و گفت: زن آنگاه به خدا نزدیکتر است که در قعر خانه باشد. (بحار الأنوار, ج 43, ص 92) 2. رسول خدا گفت: زنان عورتند، آنها را در خانه حبس کنید. (بحار الأنوار, ج 100, ص 250) در فقه به تمام مواضعی از بدن زن که باید پوشیده شود عورت میگویند که تقریباً تمام بدن زن را در بر میگیرد. مرتضی مطهری در کتاب مسألهی حجاب از قول ابن رشد میگوید: (عقیدهی اکثر علما بر این است که بدن زن -جز چهره و دو دست تا مچ- عورت است. ابوحنیفه معتقد است که قدمین نیز عورت شمرده نمیشود، و ابوبکر بن عبدالرحمن بن هشام معتقد است که تمام بدن زن بلا استثنا عورت است.)[1] عورت کلمهای عربی است. در فرهنگ عربی منجد الطلاب معانی زیر برای این کلمه بیان شده است: -رخنهگاهی که موجب نگرانی است -شکاف کوه -جای طلوع و غروب خورشید -کمینگاهی که در آن پنهان شوند -آنچه موجب شرم است -اعضایی از بدن که انسان به سبب شرم میپوشاند. در قرآن از اصطلاح عورت برای اشاره به زنان استفاده نشده است، اما عورت علاوه بر معنای رایج آن در معانی دیگری نیز به کار رفته است: 1. "ای کسانی که ایمان آوردید، باید مملوکان شما و کسانی که به بلوغ نرسیدهاند سه بار از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح، و هنگام ظهر که لباستان را در میآورید، و بعد از نماز عشا که سه عورت برای شماست. بعد از این بر شما و آنها گناهی نیست که گرد یکدیگر بگردید. خدا این گونه آیات را برای شما تبیین میکند. و خدا علیم و حکیم است." (نور 58) 2. "و آنگاه که گروهی از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما را جای ماندن نیست،برگردید. و گروهی از آنها از پیامبر اجازه میخواستند و میگفتند خانههای ما عورت است با اینکه عورت نبود. فقط میخواستند فرار کنند." (احزاب 13) 3. در آیهی 31 سورهی نور که آیهای مهم در تعیین حدود پوشش زنان است، عورت در مفهومی نزدیک یا منطبق بر معنی رایج امروزی آن به کار رفته است: "به زنان مؤمن بگو که غض بصر کنند و فروج خود را حفظ کنند و زینت خود را جز آنچه از آن پیداست آشکار نکنند، و خِمارشان را بر جیوبشان بزنند، و زینتشان را آشکار نکنند مگر بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا مملوکانشان یا مردان تابعی که اِربه ندارند یا کودکانی که بر عورتهای زنان اظهار ندارند، و پایشان را نزنند که آنچه از زینتشان پنهان میکنند دانسته شود. و ای مؤمنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید." در این آیه عورات از نظر دستوری به زنان اضافه شده است, بنا بر این عورات در اصطلاح قرآن بخش یا بخشهایی از اندام زنان است، نه تمام بدن آنان. علاوه بر این اندام هایی همچون سر و صورت و دست و پای زن نمیتواند مصداق عورت زن در اصطلاح قرآن باشد, چرا که اینها مواضعی نیستند که کودکان بر آن (اظهار) نداشته باشند. عورات زنان را در این آیه میتوان به اندام های جنسی یا شرم گاه های زنان ترجمه کرد. دیده میشود که زن در ادبیات فارسی، فقه سنتی، و روایات عورت خوانده شده است و در قرآن از چنین اصطلاحی استفاده نشده است. در اعتبار و اصالت روایاتی که زن را عورت میخوانند به دلایل زیر میتوان تردید کرد: 1. زن از موضوعات مهم در قرآن است. قرآن سورهای به نام زنان (نسا) دارد و سورهای از قرآن نیز به نام مریم نامگذاری شده است. کلمات بنت, بنات, امرأه, نساء, زوج, أزواج، أخت، أخوات و دیگر کلمات مترادف نزدیک به صد و پنجاه بار در قرآن تکرار شده است. قرآن اصطلاح عورت را برای اشاره به زن به کار نبرده است. بنا به روایات فوق پیامبر و اصحاب متفقالقولند که زن عورت است و باید بپذیریم که اطلاق اصطلاح عورت به زنان در عصر پیامبر رایج بوده است. چگونه ممکن است که با وجود اشارهی مکرر قرآن به زنان، این اصطلاح هیچ انعکاسی در قرآن نداشته باشد؟ 2. قرآن در توصیف زنان تعبیرات خاصی دارد: الف ." زنان لباس شمایند و شما لباس آنهایید (بقره 178) -زنان شما حرث شمایند (بقره 223) ب."-از آیاتش آن است که برایتان از خودتان زنانی آفرید که با آنان آرام گیرید (روم 21) پیامبر در مقام معلم به اصحاب آموخته است که زن لباس است، حرث است و مایهی آرامش است. قرآن مرجع اصلی در تعالیم پیامبر است. با این حال بنا به روایات فوق وقتی پیامبر از اصحاب میپرسد زن چیست، میگویند عورت است. گویا اصحاب با قرآن و تعالیم و اصطلاحات آن آشنا نیستند، یا آن را در درجهی دوم اهمیت قرار میدهند. 3. لحن روایاتی که زن را عورت میخواند و به حبس آنان در خانه تشویق میکند فراتر از یک توصیهی اخلاقی است و از عقلانیت و انسانیت فاصله دارد. چرا به جای ماندن زن در خانه، از ماندن زن در قعر خانه سخن گفته میشود؟ و چرا حبس در خانه؟ تأمل در لحن و کلماتی که در این روایات به کار رفته است نشان میدهد که سازندهی این روایات با هر گونه حضور اجتماعی زن به شدت مخالف بوده است و به مخفی کردن زن در خانه میاندیشیده است. مرتضی مطهری در بخشی از کتاب مسألهی حجاب تحت عنوان (نه حبس و نه اختلاط) میگوید: از آنچه مجموعاً بیان شد معلوم گشت آنچه اسلام میگوید نه آن چیزی است که مخالفان اسلام، اسلام را بدان متهم میکنند، یعنی محبوسیت زن در خانه و نه نظامی است که دنیای جدید آن را پذیرفته است و عواقب شوم آن را میبیند، یعنی اختلاط زن و مرد در جوامع.[2] سخن فوق در حالی بیان میشود که در کتب حدیث روایاتی به پیامبر و دیگر پیشوایان دینی نسبت داده شده است که مردان را به حبس کردن زنان در خانه فرامیخواند. وقتی کتب حدیث ما حاوی چنین روایاتی است، مخالفان اسلام سخن بیجایی نگفتهاند. عورت خواندن زن و حبس او در خانه را نمیتوان مستقل از فرهنگ ایران باستان تحلیل کرد. مورخان و باستانشناسان در تحلیل جایگاه زن در مقاطعی از تاریخ ایران باستان به نقوش به جا مانده در آثار باستانی استناد میکنند. در این نقوش زنان دیده نمیشوند. بخش زیر از کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت نقل شده است و در کتاب مسألهی حجاب نیز به آن اشاره شده است: پس از داریوش مقام زن مخضوصاً در طبقهی ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفتهرفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنها اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.[3] حتی در میان ایرانیان امروز سنتی وجود دارد که میتوان آن را ناشی از عورتانگاری زنان در ایران قدیم دانست. این سنت مبنای عقلی و شرعی ندارد، اما همچنان وجود دارد. در این فرهنگ مرد از ذکر مستقیم نام زن خود نزد دیگران شرم میکند و از او با تعابیر غیرمستقیمی همچون خانواده و بچهها نام میبرد،پ همان گونه که معمولاً برای رعایت ادب، از ذکر مستقیم نام اعضایی از بدن پرهیز میشود و عبارات غیرمستقیمی به کار میرود. لغتنامهی فارسی دهخدا اصطلاح ستر عورت را پوشاندن موضع های مستقبح الذکر معنی کرده است. زن نیز در فرهنگ سنتی مستقبح الذکر است و جایگاهی همچون عورت دارد. اگر زن عورت باشد پوشاندن او معقول و نمایاندنش شرمآور است. از اقلیتی ناچیز که بگذریم، عموم مردم جهان بنا به عقل عرفی در زندگی اجتماعی عورت را میپوشانند و از نمایاندن آن شرم میکنند. یکی از انتقادات مکرر قرآن به اهل کتاب این است که آنان کلمات را از مواضع خود تحریف میکنند. با تحریف کلمات از مواضع آنها میتوان حکمی را تغییر داد. تحریف کلمات از مواضع آنها لزوماً این نیست که در متنی دست ببریم، بلکه میتوانیم معنی کلمهای را عوض کنیم یا آن را نابجا به کار ببریم. اطلاق عورت به سرتاپای زن، در حالی که نه عقل به آن حکم میکند نه از قرآن برداشت میشود، مصداق بارزی از تحریف کلمات از مواضع آن است. حجاب و حدود پوشش زنان در فقه سنتی بر بستر کلمات و اصطلاحاتی تحریف شده به قرآن نسبت داده میشود. اگر اولین منبع فقه اسلامی قرآن است، لازم است که اصطلاحات فقهی با محوریت قرآن پالایش شود.1 اکثر مثالها از لغتنامه فارسی دهخدا نقل شده است. [1] مسأله حجاب، ص 225. [2] مسأله حجاب، ص 218 [3] تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، جلد اول، ص 552
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا دین مقیاس عدالت است، یا عدالت مقیاس دین؟ به بیان دیگر، آیا دین به هر چه که عدالت باشد امر می کند، یا هر چه که دین به آن امر کند، عدالت است؟ و به بیان فنّی، آیا عدالت در سلسله علل احکام است، یا در سلسله معالیل آن؟ توضیح بیشتر این که: آیا انسانها، مصادیق بارز ظلم و عدالت را از طریق شریعت می شناسند، یا عدالت و ظلم برای همه روشن است، و توصیه های دین ارشاد به حکم عقل است؟ مستحضرید شیعه نیز مثل معتزله معتقد است که عدالت، مقیاس دین است، و اشاعره دین را مقیاس عدالت می دانند. حال سؤال این است که اگر شیعه عدالت را مقیاس دین می داند، چرا در استنتاجات فقهی به احکامی می رسد که هر عُرفی آن را مصداق بیّن ظلم می داند. بعضی از احکام نکاح چنین است; توجّه فرمایید: 1 اجماعی است که طلاق به دست مرد است، و مرد می تواند هرگاه که اراده کند زنش را طلاق بدهد، هر چند هیچ عذر موجّهی نداشته باشد! طلاق غیابی و بدون هیچ عذر موجّه، در هر عرفی ظلم محسوب می شود. 2 در بحث عیوب زوجین می گویند: (اگر مرد بعد از عقد بفهمد زنش کور یا شل است، خوره یا برص دارد، می تواند عقد را فسخ کند. ولی اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهرش یکی از این عیوب را دارد حق فسخ ندارد; باید بسوزد و بسازد!) 3 مرد هر وقت تمایل داشته باشد زن باید خود را در اختیار او قرار دهد; حتّی اگر وسط نماز باشد. ولی زن فقط سالی سه مرتبه حقّ آمیزش دارد، آن هم چنان کوتاه و مختصر که مجال بیان آن نیست! 4 اگر مرد در شب عروسی همسرش را ترک کند و مسافرت برود، و بعد از ده سال برگردد (در صورتی که نفقه داده باشد،) زن حق اعتراض ندارد! چگونه می توان با حفظ مبنای کلامی شیعه، این قبیل احکام را پذیرفت؟ آیا می گویید همه عقلا اشتباه می کنند که می گویند طلاقِ مبنی بر هوس و بدون عذر موجّه ظلم است؟ همه عقلا که برای زن نیز (در شرایط تدلیس مرد در موارد فوق) حق فسخ قائلند اشتباه می کنند؟
- [سایر] السلام علیکم ورحمة الله و برکاته. اللهم صلی علی محمد و آل محمد. پدیده متعه (صیغه) با سرعت پیشرفت کرده نه تنها در ماکسرMakassar)) بلکه در شهر ما پاره پاره Parepare)نیز همین طوری است. صیغه در بین دانشجویان در این شهر می توان گفت نوعی فحشاء و بی بند و باری است. طبق گزارش از یکی از دانشجویان، یکی از هم اتاقی های او در یک زمان با سه زن صیغه کرده. از همان دانشجو شنیدم که پدر یکی از دختران دانشجو وقتی با خبر شد که دخترش به عقد موقت دوستش در آمده بسیار ناراحت شد. و دختر از همسر صیغه ای خود درخواست نکاح دائم کرده تا بلکه بتواند از پدرش را از این ناراحتی نجات دهد. ولی شوهر به دلیل اینکه صرفا عقد موقت بین آن وجود داشته است و تعهد و قرار دادی بر عقد دائم نداشته اند ،این در خواست را رد کرده است. نکته جالب توجه این که یکی از اساتید اینجا به دانشجویان و شیعیان گفته است:" که اگر زنی درخواست متعه مردی را رد کند، در گمراهی است و باید او را ترک کرد. همچنین مرد و زنی که بدانند نکاح متعه مباح و حلال است، واجب است که به آن عمل کنند. این سخنان دست آویزی برای دانشجویان مرد شده است تا با هر دختری که دلشان خواسته باشد متعه کنند. و دختران دانشجو دلیلی برای رد این درخواست نداشته باشند و مجبور باشند تن به این کار بدهند. در حالی که من شنیده ام تنها نکاحی که زن در آن مختار است متعه می باشد. ولی طبق سخنان این فرد زن در رد کردن در خواست متعه اختیاری ندارد و مجبور است بپذیرد. لذا زنان بسیار رنج می برند زیرا از یک طرف می خواهند به آیین اهل بیت (ع) عمل کنند و از طرف دیگر می ترسند با مردی که دوست ندارند متعه کنند. از حضرت عالی درخواست می کنم نظر خود را در باره اعتبار و صحت مطالب و دلائل (نقلی) که این فرد گفته بیان کنید. آیا واقعا مراجع تقلید در ایران همین نظر را دارند ؟ شرایط صحیح متعه چیست؟ والسلام علیکم.