چرا زن مجتهده نمی تواند مرجع تقلید باشد، در حالی که او نیز مانند مردان تلاش کرده و به درجه اجتهاد رسیده است؟ اجتهاد غیر از مرجعیت تقلید است و علاوه بر بعد علمی نیاز به حضور در فعالیت های گسترده اجتماعی و ارتباط با همه اقشار دارد. اسلام به لحاظ حفظ عفاف و مقتضیات جسمی و روانی زن، بیشتر بر بعد تربیتی او تکیه کرده است و با حذف بارهای سنگین و زحمت طاقت فرسای سر وکار داشتن با افراد، جمعیت ها و سازمان ها، برخی از کارها را به زنان اختصاص داده است که از لحاظ کارکرد اجتماعی و دینی بی نظیر است. زحمت های دردسر ساز که از نظر اخلاقی نیز زمینه سلب کرامت شایسته زنان را فراهم می کند از زنان حذف و به جای آن کارکردهای دیگری را به آنان واگذار کرده است. مرجعیت دینی یک حق نیست که زنان از آن محروم شده اند، بلکه تکلیف و مسئولیت است. بسیاری از بزرگان فقاهت حاضر نمی شدند مرجع شوند، چون این کار تکلیف است و مسئولیت دارد. آن چه مایه ارزش آدمی است، مرجعیت نیست، بلکه فقاهت است که در آن زن و مرد یکسانند. هر که بخواهد می تواند فقیه بشود. مرجعیت نوعی مسئولیت اجتماعی و از نوع کارهای اجرایی است که با توجه به همه جوانب، از ویژگی های مردان است. چون در اسلام یک سری خطوط قرمز در معاشرت های زنان و مردان وجود دارد که در صورت تصدی زنان به شئون مرجعیت، چاره ای جز نادیده گرفتن این خطوط قرمز وجود ندارد. گاهی صدور حکم از سوی مرجع تقلید آن چنان او را درگیر عرصه های فعالیت اجتماعی می کند که نه روحیه زنان با آن سازگار است و نه فعالیت سالم برای او میسر است. مرجع تقلید باید در عرصه های سیاسی، مبارازتی و اجتماعی حضور داشته و به موقع حکم صادره نموده و تصمیم لازم را اتخاذ نماید. از همین رو، اسلام در برنامه ریزی برای زندگی، مسؤلیتها و وظایفی که هماهنگ با تفاوت های آفرینش زن و مرد است برای هر کدام مقررکرده است. برخی از مسئولیت ها و وظایف در زنان و مردان یکسان و برابر، برخی متفاوت و برخی ترجیحاً به یکی از این دو واگذار شده است. خداوند حکیم از زیر و بم آفرینش انسان با خبر است، از این رو با وجود تفاوت ها در آفرینش این دو، بار مسؤلیت را هماهنگ با آن قرار داده است. گاهی گفته می شود: اگر مرجع تقلید مرد باشد، زن نیز ناچار است نزد او مراجعه کند، احکام، مشکلات و سؤالهای علمی خود را مطرح کرده و پاسخ دریافت نماید. جواب این است که این ارتباط بسیار محدود و کار روزانه او نیست و لذا مشکلی را هم ایجاد نمی کند. اما اگر زن یکی از مسئولیتهای مهم کلیدی از جمله (مرجعیت) را به عهده بگیرد، کار روزانه او پاسخگویی به صدها مرد متقاضی از اصناف و ارگانهای مختلف اعم از دولتی و غیردولتی و مانند آن است . البته اگر زن بر اثر تلاش و مجاهدتهای علمی همانند مرحومه خانم امین، به مقام اجتهاد و مرجعیت نایل گردد، میتواند به نظر و فتوای خود عمل نماید و حتی طبق نظر برخی از اندیشمندان زنان دیگر هم می توانند به لحاظ فتوای دینی، وی را به عنوان مرجع تقلید انتخاب نموده و از نظریات او پیروی نمایند همانگونه که برخی عقیده دارند زن می تواند امام جماعت زنان شود. به عبارت دیگر، لازمه مقام مرجعیت، ایفای مسئولیتهای سنگین و طاقت فرسای اجتماعی و گاهی رهبری مبارزات سیاسی است و این کارها مستلزم سختی ها و حضور اجتماعی بیش از توان زنان است. بنابراین مرجعیت یک مقام اجرایی است اما فقاهت و اجتهاد، کمال است؛ مرجعیت به خودی خود، کمال و ارزش محسوب نمی شود، آیت اللّه جوادی آملی در این زمینه می فرماید: (کارهای اجرایی به منزله امانتند، مرجعیت (امانت) است ولی فقاهت (ملک) است. وزارت امانت است، اما تقوا ملک است. آنچه تعلّق به جان دارد و کمال روح است، زن و مرد یکسانند. اما در محدوده آنچه امانت و وظیفه است و جدای از جان است، کارها تقسیم شده است). بنابراین زنان به خاطر ویژگی ها و صفات طبیعی که دارند از مسئولیت مرجعیت معاف هستند و این منافاتی با تحصیل علم فقه و اجتهاد ندارد زیرا هر کسی می تواند به مقام اجتهاد دست یابد و اختصاصی به مردان یا زنان ندارد.
چرا زن مجتهده نمی تواند مرجع تقلید باشد، در حالی که او نیز مانند مردان تلاش کرده و به درجه اجتهاد رسیده است؟
چرا زن مجتهده نمی تواند مرجع تقلید باشد، در حالی که او نیز مانند مردان تلاش کرده و به درجه اجتهاد رسیده است؟
اجتهاد غیر از مرجعیت تقلید است و علاوه بر بعد علمی نیاز به حضور در فعالیت های گسترده اجتماعی و ارتباط با همه اقشار دارد. اسلام به لحاظ حفظ عفاف و مقتضیات جسمی و روانی زن، بیشتر بر بعد تربیتی او تکیه کرده است و با حذف بارهای سنگین و زحمت طاقت فرسای سر وکار داشتن با افراد، جمعیت ها و سازمان ها، برخی از کارها را به زنان اختصاص داده است که از لحاظ کارکرد اجتماعی و دینی بی نظیر است. زحمت های دردسر ساز که از نظر اخلاقی نیز زمینه سلب کرامت شایسته زنان را فراهم می کند از زنان حذف و به جای آن کارکردهای دیگری را به آنان واگذار کرده است. مرجعیت دینی یک حق نیست که زنان از آن محروم شده اند، بلکه تکلیف و مسئولیت است. بسیاری از بزرگان فقاهت حاضر نمی شدند مرجع شوند، چون این کار تکلیف است و مسئولیت دارد. آن چه مایه ارزش آدمی است، مرجعیت نیست، بلکه فقاهت است که در آن زن و مرد یکسانند. هر که بخواهد می تواند فقیه بشود. مرجعیت نوعی مسئولیت اجتماعی و از نوع کارهای اجرایی است که با توجه به همه جوانب، از ویژگی های مردان است. چون در اسلام یک سری خطوط قرمز در معاشرت های زنان و مردان وجود دارد که در صورت تصدی زنان به شئون مرجعیت، چاره ای جز نادیده گرفتن این خطوط قرمز وجود ندارد.
گاهی صدور حکم از سوی مرجع تقلید آن چنان او را درگیر عرصه های فعالیت اجتماعی می کند که نه روحیه زنان با آن سازگار است و نه فعالیت سالم برای او میسر است. مرجع تقلید باید در عرصه های سیاسی، مبارازتی و اجتماعی حضور داشته و به موقع حکم صادره نموده و تصمیم لازم را اتخاذ نماید. از همین رو، اسلام در برنامه ریزی برای زندگی، مسؤلیتها و وظایفی که هماهنگ با تفاوت های آفرینش زن و مرد است برای هر کدام مقررکرده است. برخی از مسئولیت ها و وظایف در زنان و مردان یکسان و برابر، برخی متفاوت و برخی ترجیحاً به یکی از این دو واگذار شده است. خداوند حکیم از زیر و بم آفرینش انسان با خبر است، از این رو با وجود تفاوت ها در آفرینش این دو، بار مسؤلیت را هماهنگ با آن قرار داده است.
گاهی گفته می شود: اگر مرجع تقلید مرد باشد، زن نیز ناچار است نزد او مراجعه کند، احکام، مشکلات و سؤالهای علمی خود را مطرح کرده و پاسخ دریافت نماید. جواب این است که این ارتباط بسیار محدود و کار روزانه او نیست و لذا مشکلی را هم ایجاد نمی کند. اما اگر زن یکی از مسئولیتهای مهم کلیدی از جمله (مرجعیت) را به عهده بگیرد، کار روزانه او پاسخگویی به صدها مرد متقاضی از اصناف و ارگانهای مختلف اعم از دولتی و غیردولتی و مانند آن است .
البته اگر زن بر اثر تلاش و مجاهدتهای علمی همانند مرحومه خانم امین، به مقام اجتهاد و مرجعیت نایل گردد، میتواند به نظر و فتوای خود عمل نماید و حتی طبق نظر برخی از اندیشمندان زنان دیگر هم می توانند به لحاظ فتوای دینی، وی را به عنوان مرجع تقلید انتخاب نموده و از نظریات او پیروی نمایند همانگونه که برخی عقیده دارند زن می تواند امام جماعت زنان شود.
به عبارت دیگر، لازمه مقام مرجعیت، ایفای مسئولیتهای سنگین و طاقت فرسای اجتماعی و گاهی رهبری مبارزات سیاسی است و این کارها مستلزم سختی ها و حضور اجتماعی بیش از توان زنان است. بنابراین مرجعیت یک مقام اجرایی است اما فقاهت و اجتهاد، کمال است؛ مرجعیت به خودی خود، کمال و ارزش محسوب نمی شود،
آیت اللّه جوادی آملی در این زمینه می فرماید: (کارهای اجرایی به منزله امانتند، مرجعیت (امانت) است ولی فقاهت (ملک) است. وزارت امانت است، اما تقوا ملک است. آنچه تعلّق به جان دارد و کمال روح است، زن و مرد یکسانند. اما در محدوده آنچه امانت و وظیفه است و جدای از جان است، کارها تقسیم شده است). بنابراین زنان به خاطر ویژگی ها و صفات طبیعی که دارند از مسئولیت مرجعیت معاف هستند و این منافاتی با تحصیل علم فقه و اجتهاد ندارد زیرا هر کسی می تواند به مقام اجتهاد دست یابد و اختصاصی به مردان یا زنان ندارد.
- [سایر] چرا زن مجتهده نمی تواند مرجع تقلید باشد، در حالی که او نیز مانند مردان تلاش کرده و به درجه اجتهاد رسیده است؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا از هر فردی که به درجه اجتهاد رسیده میتوان تقلید کرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] تقلید از زن مجتهده چه حکمی دارد؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا تقلید از کسی که در یکی از ابواب فقه مثل نماز و روزه به درجه ی اجتهاد رسیده، جایز است؟
- [آیت الله بهجت] آیا تقلید از کسی که در یکی از ابواب فقه مثل نماز و روزه به درجه ی اجتهاد رسیده، جایز است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا زن مجتهده میتواند از خودش تقلید کند یا خیر؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر مرجع تقلید یا مجتهدی احساس کند که شرایط مرجعیّت یا اجتهاد را از دست داده آیا لازم است که اعلام کند؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا رسیدن زن را به مرتبه اجتهاد و مرجعیت و افتاء صحیح میدانید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا مرجع باید مجتهد در تمامی ابواب فقه باشد یا از کسی که در بعضی از ابواب اجتهاد دارد هم می تواند تقلید کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا زن و فرزند باید از مرجعِ تقلیدِ شوهر و پدر تقلید کنند، یا در تقلید آزاد هستند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .در صورت احتمال زوال برخی از شرایط صحت تقلید, یا احتمال عوض شدن فتوای مرجع, میتوان به فتوای سابق او عمل کرد و جستجو لازم نیست؛ چنانچه بعداً ثابت شود که فتوای مرجع تقلید یا شرایط او عوض شده بود, باید نسبت به گذشته, مطابق فتوای جدید یا فتوای مرجع جدید عمل کرد.
- [آیت الله بهجت] شخصی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعی دیگر بر تقلید باقی مانده، ولی در بعضی از فتاوی ( از قبیل بلاد کبیره و شب مهتاب یا هرمسأله دیگر ) به مرجع دوم عدول کرده، بعد از وفات مرجع دوم، در صورت بقاء، نمی تواند در این مسائل به مرجع اول برگردد ولی می تواند به تقلید مرجع دوم باقی باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مرجع تقلید باید مجتهد، زنده،بالغ، عاقل، مرد، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد و در فهمیدن احکام خدا از منابع دینی، هیچ مجتهدی از او داناتر ( یعنی ماهرتر) نباشد و بنا بر احتیاط لازم، مبتلا به حب دنیا نباشد. جواز تقلید زنان از زن مجتهدی که هیچ مجتهدی از او اعلم نباشد، بعید نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اجتهاد و اعلم بودن مرجع تقلید, با سه راه ثابت میشود. یکم: خود انسان, آگاه به فن اجتهاد باشد و یقین یا اطمینان حاصل نماید. دوم: دو مجتهد عادل و اعلمشناس گواهی دهند، در صورتی که دو مجتهد عادل مجتهدشناسِ دیگر, بر خلاف گواهی آنان, شهادت ندهند. سوم: عده ای از مجتهدان اعلم شناس, اجتهاد و اعلم بودن کسی را تصدیق کنند و از گفته آنان اطمینان حاصل شود. یادآوری: أ. ثبوت اجتهاد و اعلم بودن مجتهدی به گفته یک عالم خبیر که از قول او اطمینان حاصل میشود, بعید نیست. ب. گواهی دو عالم عادل مجتهدشناس و نیز گفته یک مجتهدشناس خبیر کافی است. لازم نیست جستجو شود که کسی مخالف است یا نه.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله مظاهری] در زمانی که در اعلمیّتِ مجتهدین اختلاف باشد یا مجتهدِ اعلم وجود نداشته باشد، مکلّف میتواند از هر مجتهدِ جامع الشرایطی تقلید کند. همچنین در چنین شرایطی از دو مرجع و یا بیشتر میشود تقلید کرد و رجوع از مرجعی به مرجع دیگر نیز جایز است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مرجع تقلید در مسألهای فتوا دهد و پیش از آن یا پس از آن احتیاط کند، مثلاً بفرماید )نماز جمعه در روز جمعه کافی است و احتیاطاً چهار رکعت ظهر را هم بخواند( که آن را احتیاط مستحب گویند مقلّد او نمیتواند به فتوای مرجع دیگر عمل کند, مگر آنکه فتوای مرجع دیگر به احتیاطْ نزدیکتر باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] وقتی فتوای مرجع تقلید تغییر کرد عمل کردن مقلّد به فتوای قبلی جایز نیست ولی اگر فتوای قبلی مطابق احتیاط باشد عمل به آن بنابر احتیاط مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی بخواهد وجوهات شرعیّه¬ی خود را به مجتهدی که از او تقلید نمی کند بدهد در صورتی جایز است که مرجع تقلیدش اجازه دهد.