به لقاءالله پیوست یعنی به دیدار خدا رفت. مگر خدا جسم است که به دیدارش رفت؟ سوره یونس آیه 7 و قیامت 22 و 23 و در قیامت با صورت های شاداب و سرور به پروردگار می نگرند ولی خدا جسم نبوده و نخواهد بود؟ ‌لطفا شرح فرمایید.
به لقاءالله پیوست یعنی به دیدار خدا رفت. مگر خدا جسم است که به دیدارش رفت؟ سوره یونس آیه 7 و قیامت 22 و 23 و در قیامت با صورت های شاداب و سرور به پروردگار می نگرند ولی خدا جسم نبوده و نخواهد بود؟ ‌لطفا شرح فرمایید. [کامل از کد33850]منظور از لقاء خدا دیدار با چشم نیست. برای روشن شدن مطلب باید هویت (شهود، شاهد و مشهود) روشن شود. اما شهود بر دو قسم است. شهود بصری و شهود قلبی. شهود بصری همان دیدن با چشم است، دیدن جسم و جسمانیات و شهود قلبی که همان شهود دل است به باطن جهان هستی تعلق دارد و از زندان جسم و جسمانیات آزاد است بنابراین چون خداوند جسم و جسمانی نیست لذا با چشم سر دیده نمی شود و تنها با چشم دل رؤیت می شود. اما چگونه دل، خداوند سبحان را می بیند؟! برای پاسخ به این سؤال باید دل شاهد و خداوند مشهود شناخته شوند. اما خداوند مشهود، بنا بر توحید صمدی قرآنی خدای نامتناهی بی پایان همه جهان را پر کرده است که (هو الاول والاخر والظاهر والباطن) (حدید، آیه 3) و لذا در دل تک تک ذرات عالم حضور دارد که (هو معکم اینما کنتم؛ هر کجا باشید او با شماست) (حدید، آیه 4) و این حضور چنان نزدیک و قریب است که جدا انگاری حق از خلق امری ناممکن و محال است که (نحن اقرب الیه من حبل الورید) (ق، آیه 16). و لذا حضرت امیر مؤمنان می فرماید: (ما رأیت شیئا الا و رأیت الله قبله و بعده و معه و فیه؛ من چیزی را ندیدم مگر این که خدا را قبل از آن و بعد از آن و با آن و در آن دیدم) (علم الیقین فیض کاشانی، ج 1، ص 99). این حضور وجودی خدای سبحان را محدود نمی کند و در حد اشیاء قرار نمی دهد واین به دلیل احاطه و بی پایانی اوست و لذا در عین این که در دل تک تک ذرات حاضر است خارج از آن نیز هست که حضرت امیر علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: (داخل فی الاشیاء لابالممازجه و خارج عن الاشیاء لا بالمبانیه؛ داخل در اشیاء است نه به ممازجت و خلط و خارج از اشیاء نه به مباینت و کاملا جدا). البته شایان ذکر است که فهم کامل توحید صمدی مستلزم رجوع عالمانه و آگاهانه به کتاب های عرفانی همچون مصباح الهدایه حضرت امام خمینی(ره) و شرح مقدمه قیصری، استاد سید جلال الدین آشتیانی است. اما دل شهود کننده، دلی به مقام شهود مشهود حقیقی یعنی خداوند سبحان می رسد که اولا به تمام معنا پاک پاک پاک (مطهر) باشد و از هرگونه رنگ تعلق به ماسو الله پاکیزه باشد و علاوه بر پاکی کامل جانش پخته باشد و در تمام لحظات اهل مراقبه باشد و همواره از حاضر بی پایان یعنی خداوند سبحان غافل نگردد و با تمام وجود اعتقاد راسخ به توحید صمدی داشته باشد در این صورت اگر در مقام عبادت باشید و توجه اش را به خداوندگار حاضر، تام کند و تمامی حواس های ظاهری و باطنی اش را جمع سازد و همه قوا و ادراک ها را توجه و یکسو کند و از هرگونه توجه به غیر خداوند مبرا باشد، خدای متعال را با تمام وجودش حس می کند و حضور او را ادراک می کند و همین ادراک دیدار او را میسر می سازد و جمال دل آرای او را می بیند و لذا حضرت امیر وقتی می فرماید: (لم اعبد ربا لم اره) یعنی من علی چنان دل پاکی دارم که با توجه تام خویش خدا را با تمام وجودم احساس می کنم و در دل خود و تمام اشیاء حاضر می بینم و تا این دیدار حاصل نباشد عبادت نمی کنم. و لذا در سخن پربار دیگری می فرماید: (ان الله احتجب عن العقول کما احتجب عن الابصار ولکن تراه القلوب بحقایق الایمان؛ همانا خداوند از محدوده ادراک عقل خارج است همان طور که از چشم انداز دیدگان فراتر است ولی دل هایی که به حقیقت ایمان نورانی شده او را می بیند) (نهج البلاغه). نکته دیگر این است که در جهان آخرت حجابها برداشته میشود و لقای خدا با نگرش شهودی برای همه تحقق می پذیرد ولی هر کس به تناسب اعمال و عقاید و درجاتی که دارد جلوه و اسمی از اسمای پروردگار را ملاقات می کند و هر چه در آن عالم است یا جلوه اسمای جمال خداوند است و یا جلوه اسمای جلال . بنابراین نیکان با اسم رحمت پروردگار و بدان با اسم غضب او ملاقات می کنند. [پایان کد انتخابی]
عنوان سوال:

به لقاءالله پیوست یعنی به دیدار خدا رفت. مگر خدا جسم است که به دیدارش رفت؟ سوره یونس آیه 7 و قیامت 22 و 23 و در قیامت با صورت های شاداب و سرور به پروردگار می نگرند ولی خدا جسم نبوده و نخواهد بود؟ ‌لطفا شرح فرمایید.


پاسخ:

به لقاءالله پیوست یعنی به دیدار خدا رفت. مگر خدا جسم است که به دیدارش رفت؟ سوره یونس آیه 7 و قیامت 22 و 23 و در قیامت با صورت های شاداب و سرور به پروردگار می نگرند ولی خدا جسم نبوده و نخواهد بود؟ ‌لطفا شرح فرمایید.

[کامل از کد33850]منظور از لقاء خدا دیدار با چشم نیست. برای روشن شدن مطلب
باید هویت (شهود، شاهد و مشهود) روشن شود. اما شهود بر دو قسم است. شهود بصری و شهود قلبی. شهود بصری همان دیدن با چشم است، دیدن جسم و جسمانیات و شهود قلبی که همان شهود دل است به باطن جهان هستی تعلق دارد و از زندان جسم و جسمانیات آزاد است بنابراین چون خداوند جسم و جسمانی نیست لذا با چشم سر دیده نمی شود و تنها با چشم دل رؤیت می شود. اما چگونه دل، خداوند سبحان را می بیند؟! برای پاسخ به این سؤال باید دل شاهد و خداوند مشهود شناخته شوند. اما خداوند مشهود، بنا بر توحید صمدی قرآنی خدای نامتناهی بی پایان همه جهان را پر کرده است که (هو الاول والاخر والظاهر والباطن) (حدید، آیه 3) و لذا در دل تک تک ذرات عالم حضور دارد که (هو معکم اینما کنتم؛ هر کجا باشید او با شماست) (حدید، آیه 4) و این حضور چنان نزدیک و قریب است که جدا انگاری حق از خلق امری ناممکن و محال است که (نحن اقرب الیه من حبل الورید) (ق، آیه 16). و لذا حضرت امیر مؤمنان می فرماید: (ما رأیت شیئا الا و رأیت الله قبله و بعده و معه و فیه؛ من چیزی را ندیدم مگر این که خدا را قبل از آن و بعد از آن و با آن و در آن دیدم) (علم الیقین فیض کاشانی، ج 1، ص 99). این حضور وجودی خدای سبحان را محدود نمی کند و در حد اشیاء قرار نمی دهد واین به دلیل احاطه و بی پایانی اوست و لذا در عین این که در دل تک تک ذرات حاضر است خارج از آن نیز هست که حضرت امیر علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: (داخل فی الاشیاء لابالممازجه و خارج عن الاشیاء لا بالمبانیه؛ داخل در اشیاء است نه به ممازجت و خلط و خارج از اشیاء نه به مباینت و کاملا جدا). البته شایان ذکر است که فهم کامل توحید صمدی مستلزم رجوع عالمانه و آگاهانه به کتاب های عرفانی همچون مصباح الهدایه حضرت امام خمینی(ره) و شرح مقدمه قیصری، استاد سید جلال الدین آشتیانی است. اما دل شهود کننده، دلی به مقام شهود مشهود حقیقی یعنی خداوند سبحان می رسد که اولا به تمام معنا پاک پاک پاک (مطهر) باشد و از هرگونه رنگ تعلق به ماسو الله پاکیزه باشد و علاوه بر پاکی کامل جانش پخته باشد و در تمام لحظات اهل مراقبه باشد و همواره از حاضر بی پایان یعنی خداوند سبحان غافل نگردد و با تمام وجود اعتقاد راسخ به توحید صمدی داشته باشد در این صورت اگر در مقام عبادت باشید و توجه اش را به خداوندگار حاضر، تام کند و تمامی حواس های ظاهری و باطنی اش را جمع سازد و همه قوا و ادراک ها را توجه و یکسو کند و از هرگونه توجه به غیر خداوند مبرا باشد، خدای متعال را با تمام وجودش حس می کند و حضور او را ادراک می کند و همین ادراک دیدار او را میسر می سازد و جمال دل آرای او را می بیند و لذا حضرت امیر وقتی می فرماید: (لم اعبد ربا لم اره) یعنی من علی چنان دل پاکی دارم که با توجه تام خویش خدا را با تمام وجودم احساس می کنم و در دل خود و تمام اشیاء حاضر می بینم و تا این دیدار حاصل نباشد عبادت نمی کنم. و لذا در سخن پربار دیگری می فرماید: (ان الله احتجب عن العقول کما احتجب عن الابصار ولکن تراه القلوب بحقایق الایمان؛ همانا خداوند از محدوده ادراک عقل خارج است همان طور که از چشم انداز دیدگان فراتر است ولی دل هایی که به حقیقت ایمان نورانی شده او را می بیند) (نهج البلاغه).
نکته دیگر این است که در جهان آخرت حجابها برداشته میشود و لقای خدا با نگرش شهودی برای همه تحقق می پذیرد ولی هر کس به تناسب اعمال و عقاید و درجاتی که دارد جلوه و اسمی از اسمای پروردگار را ملاقات می کند و هر چه در آن عالم است یا جلوه اسمای جمال خداوند است و یا جلوه اسمای جلال . بنابراین نیکان با اسم رحمت پروردگار و بدان با اسم غضب او ملاقات می کنند. [پایان کد انتخابی]





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین