چه سخنانی از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در مورد ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام است؟ به طور کلی پیامبر چگونه و تا چه اندازه به این مسأله پرداختهاند؟ چگونگی پرداختن به مسأله امامت و ولایت حضرت علی در سنت و سیره پیامبر گرامی اسلام از مسائل بسیار مهم است و تحقیقاتی دراز آهنگ میطلبد. در این جا به اختصار چند نکته اشاره میشود: یک. برخورد پیامبر با حضرت علی علیه السلام در بسیاری موارد به گونهای ویژه بود و با نحوه برخورد آن حضرت با دیگران تفاوت معنیداری را نشان داده است. از جمله اینکه: 1- 1. به طور معمول در جنگها با وجود حضرت علی علیه السلام فرماندهی جنگ را به او سپرده و به دیگران نمیداد. 1- 2. به هنگام خروج از مدینه برای جنگ تبوک حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود در مدینه باقی گذاشت. 1- 3. در ابلاغ سوره برائت به مشرکان ابوبکر را از نیمه راه برگرداند و این رسالت را بر دوش علی علیه السلام نهاد. 1- 4. در آخرین روزهای عمر خود با تأکید فراوان همه را امر نمود که در سپاه اسامه شرکت کنند و از شهر خارج شوند و سرپیچی کنندگان را مورد لعن و نفرین قرار داد. اما در میان همه علی علیه السلام را از این فرمان مستثنی کرد تا زمینه انتقال قدرت به او بدون مشاجره و درگیری فراهم آید. 1- 5. در جریان مباهله علی علیه السلام را به عنوان نفس خویش برگزید و همراه خود برد. 1- 6. در میان همه مسلمانان تنها با علی علیه السلام عقد اخوت بست. 1- 7. در هر جای و هرگاه بلندترین سخنان را در ستایش و بیان فضایل منحصر به فرد امیرمؤمنان علیه السلام بر زبان میآورد و لحظهای در معرفی چهره برتر و درخشان او دم فرو نمیبست. نمونههایی از این دست فراوان است و همه نشانگر جایگاه بلند و منزلت بیبدیل علیبن ابی طالب علیه السلام در نظر پیامبر و شایستگی او برای بلندترین مناصب و مسئولیتها در راستای حفظ دین، رهبری دینی و سیاسی امت و مدیریت جامعه اسلامی است. دو. پیامبر در موارد مختلف اساس خلافت و امامت را امری الهی و وابسته به تعیین پروردگار خواندهاند از جمله: 2- 1. حدیث رد درخواست خلافت؛ در سیره ابن هشام آمده است زمانی که پیامبر در مکه بودند و وضع سخت و دشوار بود رئیس یکی از قبایل به آن حضرت گفت من و قومم حاضریم به تو ایمان آوریم به شرط اینکه قول دهی پس از خود یکی از ما را به جانشینی برگزینی. پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: اینکه چه کسی پس از من جانشین باشد در اختیار من نیست. بلکه در اختیار خداست. (1) 2- 2. پس از واقعه غدیر خم برخی از مخالفان از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال میکردند که از جانب خود علی را ولی مؤمنان خوانده و بر دیگران سروری و برتری داده است یا از جانب خدا؟ پیامبر در پاسخ به این پرسش میفرمود: (سوگند به آنکه جز او خدایی نیست این مطلب از سوی خداست). (1) سه. پیامبر از نخستین مراحل دعوت و اعلان رسالت خویش به جانشینی حضرت علی علیه السلام تصریح کردهاند. از جمله در نخستین جلسهای که به امر خدا خویشان را گرد آورده و رسالت خود را به آنان ابلاغ نمود رو به آنان کرد و فرمود: (این جوان (علی) برادر و وصی و جانشین من در مقابل شما است. پس به سخنان او گوش دهید و از او پیروی کنید). (2) با توجه به مطالب پیشین روشن میشود که اعلام خلافت امیرمؤمنان از نخستین مرحله اعلان رسالت امری الهی و آسمانی بوده است. چهار. احادیث معتبر رسیده از پیامبر در خصوص ولایت و جانشینی امیرمؤمنان بسیار زیاد و در کمال وضوح و صراحت، در موارد مختلف و به شیوههای گوناگون بر این مسأله تأکید کرده است. اکنون چند نمونه را یادآور میشویم: 4- 1. حدیث منزلت؛ بنابر نقل متواتر از شیعه و سنی (3) پیامبر صلی الله علیه و آله درباره حضرت علی علیه السلام فرمود: (انت منّی بمنزلة هارون من موسی الا انّه لا نبیّ بعدی) (4) ؛ (تو (علی) نسبت به من همانند هارون به موسی هستی جز آنکه پس از من دیگر پیامبری نیست). یعنی غیر از نبوت هر نسبتی را که هارون به موسی داشت تو نیز نسبت به من داری و همانگونه که هارون جانشین موسی و یار و پشتیبان او بود تو نیز چنین هستی. 4- 2. حدیث لیلةالانذار؛ این حدیث همان است که در رقم سه پیرامون خلافت امام علی علیه السلام در نخستین جلسه اعلان رسالت بیان شد. 4- 3. حدیث پیشوایی (امره المؤمنین)؛ این حدیث در ذیل قضیه غدیر آمده است که پیامبر به اصحاب خود فرمود: (سلّموا علی علی بإمره المؤمنین) (1) ؛ (به علی به عنوان پیشوا و زمامدار مسلمانان سلام بدهید). 4- 4. حدیث خلافت؛ از جمله سخنان پیامبر خطاب به حضرت علی این است که: (انت الخلیفه من بعدی)؛ (خلیفه پس از من تو هستی). (2) 4- 5 و 6. حدیث ثقلین و حدیث غدیر؛ حدیث ثقلین و غدیر از شهرت و امتیازات ویژهای برخوردارند. لاجرم آن دو را جداگانه در پرسشهای پسین مورد بررسی قرار خواهیم داد. 4- 7. احادیث دوازده امام؛ احادیث متعددی در منابع شیعه و سنی نقل شده است که پیامبر جانشینان و اوصیای پس از خود را دوازده نفر معرفی کردهاند. یکی از این روایات به شرح زیر است: امام الحرمین جوینی به سند خود از ابنعباس و او از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکند که فرمودند: (من سرور پیامبرانم و علی سرور اوصیا. اوصیای پس از من دوازده نفرند، اولشان برادرم و آخرشان فرزند من است.) از آن حضرت پرسیدند: برادرتان کیست؟ فرمود: (علیبن ابی طالب). پرسیدند: فرزندتان کیست؟ فرمود: (مهدی، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد کند، همانسان که از ظلم و جور پر شده است). (1) 4- 8. حدیث وصایت؛ در احادیث متعددی پیامبر صلی الله علیه و آله امیرمؤمنان علیه السلام را به عنوان وصی خود معرفی کردهاند. در یکی از این روایات آمده است: (هر پیامبری وصی و وارثی دارد و علی وصی و وارث من است). (2) 4- 9. حدیث وزارت؛ در روایات مختلفی امام علی علیه السلام وزیر پیامبر خوانده شده است. بنابر روایتی پیامبر در سفر معراج پرسید: (ای جبرئیل! وزیر من کیست؟ پاسخ داد: علی ابن بی طالب). (3) احادیث دیگری نیز در این باب وجود دارد که به جهت اختصار به این مقدار بسنده میشود. (4) ازکتاب پرسمان دانشجویی - امام شناسی
چه سخنانی از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در مورد ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام است؟ به طور کلی پیامبر چگونه و تا چه اندازه به این مسأله پرداختهاند؟
چه سخنانی از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در مورد ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام است؟ به طور کلی پیامبر چگونه و تا چه اندازه به این مسأله پرداختهاند؟
چگونگی پرداختن به مسأله امامت و ولایت حضرت علی در سنت و سیره پیامبر گرامی اسلام از مسائل بسیار مهم است و تحقیقاتی دراز آهنگ میطلبد. در این جا به اختصار چند نکته اشاره میشود:
یک. برخورد پیامبر با حضرت علی علیه السلام در بسیاری موارد به گونهای ویژه بود و با نحوه برخورد آن حضرت با دیگران تفاوت معنیداری را نشان داده است. از جمله اینکه:
1- 1. به طور معمول در جنگها با وجود حضرت علی علیه السلام فرماندهی جنگ را به او سپرده و به دیگران نمیداد.
1- 2. به هنگام خروج از مدینه برای جنگ تبوک حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود در مدینه باقی گذاشت.
1- 3. در ابلاغ سوره برائت به مشرکان ابوبکر را از نیمه راه برگرداند و این رسالت را بر دوش علی علیه السلام نهاد.
1- 4. در آخرین روزهای عمر خود با تأکید فراوان همه را امر نمود که در سپاه اسامه شرکت کنند و از شهر خارج شوند و سرپیچی کنندگان را مورد لعن و نفرین قرار داد. اما در میان همه علی علیه السلام را از این فرمان مستثنی کرد تا زمینه انتقال قدرت به او بدون مشاجره و درگیری فراهم آید.
1- 5. در جریان مباهله علی علیه السلام را به عنوان نفس خویش برگزید و همراه خود برد.
1- 6. در میان همه مسلمانان تنها با علی علیه السلام عقد اخوت بست.
1- 7. در هر جای و هرگاه بلندترین سخنان را در ستایش و بیان فضایل منحصر به فرد امیرمؤمنان علیه السلام بر زبان میآورد و لحظهای در معرفی چهره برتر و درخشان او دم فرو نمیبست.
نمونههایی از این دست فراوان است و همه نشانگر جایگاه بلند و منزلت بیبدیل علیبن ابی طالب علیه السلام در نظر پیامبر و شایستگی او برای بلندترین مناصب و مسئولیتها در راستای حفظ دین، رهبری دینی و سیاسی امت و مدیریت جامعه اسلامی است.
دو. پیامبر در موارد مختلف اساس خلافت و امامت را امری الهی و وابسته به تعیین پروردگار خواندهاند از جمله:
2- 1. حدیث رد درخواست خلافت؛ در سیره ابن هشام آمده است زمانی که پیامبر در مکه بودند و وضع سخت و دشوار بود رئیس یکی از قبایل به آن حضرت گفت من و قومم حاضریم به تو ایمان آوریم به شرط اینکه قول دهی پس از خود یکی از ما را به جانشینی برگزینی.
پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: اینکه چه کسی پس از من جانشین باشد در اختیار من نیست. بلکه در اختیار خداست. (1)
2- 2. پس از واقعه غدیر خم برخی از مخالفان از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال میکردند که از جانب خود علی را ولی مؤمنان خوانده و بر دیگران سروری و برتری داده است یا از جانب خدا؟ پیامبر در پاسخ به این پرسش میفرمود: (سوگند به آنکه جز او خدایی نیست این مطلب از سوی خداست). (1)
سه. پیامبر از نخستین مراحل دعوت و اعلان رسالت خویش به جانشینی حضرت علی علیه السلام تصریح کردهاند. از جمله در نخستین جلسهای که به امر خدا خویشان را گرد آورده و رسالت خود را به آنان ابلاغ نمود رو به آنان کرد و فرمود: (این جوان (علی) برادر و وصی و جانشین من در مقابل شما است.
پس به سخنان او گوش دهید و از او پیروی کنید). (2)
با توجه به مطالب پیشین روشن میشود که اعلام خلافت امیرمؤمنان از نخستین مرحله اعلان رسالت امری الهی و آسمانی بوده است.
چهار. احادیث معتبر رسیده از پیامبر در خصوص ولایت و جانشینی امیرمؤمنان بسیار زیاد و در کمال وضوح و صراحت، در موارد مختلف و به شیوههای گوناگون بر این مسأله تأکید کرده است.
اکنون چند نمونه را یادآور میشویم:
4- 1. حدیث منزلت؛ بنابر نقل متواتر از شیعه و سنی (3) پیامبر صلی الله علیه و آله درباره حضرت علی علیه السلام فرمود: (انت منّی بمنزلة هارون من موسی الا انّه لا نبیّ بعدی) (4)
؛ (تو (علی) نسبت به من همانند هارون به موسی هستی جز آنکه پس از من دیگر پیامبری نیست). یعنی غیر از نبوت هر نسبتی را که هارون به موسی داشت تو نیز نسبت به من داری و همانگونه که هارون جانشین موسی و یار و پشتیبان او بود تو نیز چنین هستی.
4- 2. حدیث لیلةالانذار؛ این حدیث همان است که در رقم سه پیرامون خلافت امام علی علیه السلام در نخستین جلسه اعلان رسالت بیان شد.
4- 3. حدیث پیشوایی (امره المؤمنین)؛ این حدیث در ذیل قضیه غدیر آمده است که پیامبر به اصحاب خود فرمود: (سلّموا علی علی بإمره المؤمنین) (1)
؛ (به علی به عنوان پیشوا و زمامدار مسلمانان سلام بدهید).
4- 4. حدیث خلافت؛ از جمله سخنان پیامبر خطاب به حضرت علی این است که: (انت الخلیفه من بعدی)؛ (خلیفه پس از من تو هستی). (2)
4- 5 و 6. حدیث ثقلین و حدیث غدیر؛ حدیث ثقلین و غدیر از شهرت و امتیازات ویژهای برخوردارند. لاجرم آن دو را جداگانه در پرسشهای پسین مورد بررسی قرار خواهیم داد.
4- 7. احادیث دوازده امام؛ احادیث متعددی در منابع شیعه و سنی نقل شده است که پیامبر جانشینان و اوصیای پس از خود را دوازده نفر معرفی کردهاند.
یکی از این روایات به شرح زیر است:
امام الحرمین جوینی به سند خود از ابنعباس و او از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکند که فرمودند: (من سرور پیامبرانم و علی سرور اوصیا. اوصیای پس از من دوازده نفرند، اولشان برادرم و آخرشان فرزند من است.)
از آن حضرت پرسیدند: برادرتان کیست؟
فرمود: (علیبن ابی طالب).
پرسیدند: فرزندتان کیست؟
فرمود: (مهدی، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد کند، همانسان که از ظلم و جور پر شده است). (1)
4- 8. حدیث وصایت؛ در احادیث متعددی پیامبر صلی الله علیه و آله امیرمؤمنان علیه السلام را به عنوان وصی خود معرفی کردهاند. در یکی از این روایات آمده است:
(هر پیامبری وصی و وارثی دارد و علی وصی و وارث من است). (2)
4- 9. حدیث وزارت؛ در روایات مختلفی امام علی علیه السلام وزیر پیامبر خوانده شده است. بنابر روایتی پیامبر در سفر معراج پرسید: (ای جبرئیل! وزیر من کیست؟ پاسخ داد: علی ابن بی طالب). (3)
احادیث دیگری نیز در این باب وجود دارد که به جهت اختصار به این مقدار بسنده میشود. (4)
ازکتاب پرسمان دانشجویی - امام شناسی
- [سایر] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کدام آیه از قرآن را در افشای طومار ننگین مخالفان ولایت حضرت علی علیه السلام قرائت کردند؟
- [سایر] آیا از لحاظ مقام، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام برتری دارد؟
- [سایر] شباهت غذای امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – با غذای رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – چه بود؟
- [سایر] یاری رساندن امام علی (علیه السلام) به پیامبر، با سن خردسالی و حضور دائمی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ،چه توجیهی دارد؟
- [سایر] آیا حضرت علی(علیه السلام) با عایشه، همسر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) جنگید؟
- [سایر] امام سجاد و علی اکبر علیهم السلام روز عاشورا چند ساله بودند و آیا پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فرزندی به نام قاسم داشتند؟
- [سایر] با توجه به احادیث متعدد از پیامبر - صلی الله علیه و آله - درباره مخالفان علی علیه السلام، حکم آنان و حکم اقتداءدر نماز به عامه چیست؟
- [سایر] آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد علی علیه السلام وحوادث بعد از غدیر پیش گوئی کرده است؟
- [سایر] با توجه به احادیث متعدد از پیامبر - صلی الله علیه و آله - درباره مخالفان علی علیه السلام، حکم آنان و حکم اقتداءدر نماز به عامه چیست؟
- [سایر] آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد علی علیه السلام وحوادث بعد از غدیر پیش گوئی کرده است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود
- [آیت الله بروجردی] اذان هیجده جمله است:(اَللهُ اَکبرُ)؛ چهار مرتبه.(اَشهّدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ - اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ حَی عَلَی الصَّلوة حَی عَلَی الفَلاحِ حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ اَللهُ اَکبرُ لا اِلَهَ اِلا اللهُ)؛ هر یک دو مرتبه.و اقامه هفده جمله است:یعنی دو مرتبه (اَللهُ اَکبرُ) از اوّل اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ اِلا اللهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَد قامَتِ الصَّلوة) اضافه نمود.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اذان هیجده جمله است: اللّه اکبر چهار مرتبه؛ اشهد ان لا اله الا اللّه؛ اشهد ان محمدا رسول اللّه؛ حی علی الصلاه؛ حی علی الفلاح؛ حی علی خیر العمل؛ اللّه اکبر؛ لا اله الا اللّه هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه اللّه اکبر از اول اذان و یک مرتبه لااله الا اللّه از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود.