یک شیعی فاسق که گویا حب اهل بیت دارد و یک عالم دینی سنی با هم مقایسه شود آیا شما هم بر این اعتقاد هستید شیخ عالم سنی به جهنم می رود و و آن فاسق به بهشت می رود؟ 1. ( عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ ... قَالَ قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَمَا حَالُ الْمُوَحِّدِینَ الْمُقِرِّینَ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص مِنَ الْمُسْلِمِینَ الْمُذْنِبِینَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ لَیْسَ لَهُمْ إِمَامٌ وَ لَا یَعْرِفُونَ وَلَایَتَکُمْ فَقَالَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِی حُفْرَتِهِمْ لَا یَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ کَانَ مِنْهُمْ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ یُظْهِرْ مِنْهُ عَدَاوَةً فَإِنَّهُ یُخَدُّ لَهُ خَدٌّ إِلَی الْجَنَّةِ الَّتِی خَلَقَهَا اللَّهُ فِی الْمَغْرِبِ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْهَا الرُّوحُ فِی حُفْرَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَیَلْقَی اللَّهَ فَیُحَاسِبُهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَیِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَی الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَی النَّارِ فَهَؤُلَاءِ مَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ قَالَ وَ کَذَلِکَ یَفْعَلُ اللَّهُ بِالْمُسْتَضْعَفِینَ وَ الْبُلْهِ وَ الْأَطْفَالِ وَ أَوْلَادِ الْمُسْلِمِینَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ فَأَمَّا النُّصَّابُ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَإِنَّهُمْ یُخَدُّ لَهُمْ خَدٌّ إِلَی النَّارِ الَّتِی خَلَقَهَا اللَّهُ فِی الْمَشْرِقِ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِمْ مِنْهَا اللَّهَبُ وَ الشَّرَرُ وَ الدُّخَانُ وَ فَوْرَةُ الْحَمِیمِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ مَصِیرُهُمْ إِلَی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَمَا کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَیْنَ إِمَامُکُمُ الَّذِی اتَّخَذْتُمُوهُ دُونَ الْإِمَامِ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً : ضریس کناسی گوید: به امام باقر( علیه السّلام ) عرض کردم قربانت گردم خداشناسانی که به محمد (صلی اللَّه علیه و آله) ایمان دارند و مسلمان هستند و از دنیا میروند ولی امامی را نمیشناسند و به ولایت شما معتقد نیستند پایان کار آنها چه خواهد شد؟ امام (علیه السّلام) فرموند: آنها در قبرهای خود خواهند ماند و از آنجا بیرون نخواهند گردید، هر کدام از آنها که کارهای نیک انجام داده باشند و عداوت و عنادی از آنها نسبت به ما ظاهر نشده باشد از قبر او راهی به طرف بهشتی که خداوند در مغرب آفریده است باز میگردد و روح و بشارت به قبر او میرسد. این چنین آدمی در قبر خود ( جایگاه برزخی خود ) زندگی میکند تا روز قیامت برپا شود، در آن هنگام در پیشگاه عدل خداوندی حاضر میگردد و به حساب کار او میرسند و خوبیها و بدیهای او را در نظر میگیرند، در اینجا یا به طرف بهشت میروند و یا به طرف دوزخ رهسپار میشوند ، وضع اینها بستگی به امر خداوند دارد. امام (علیه السّلام) فرمود: با مستضعفان و افرادی که عقل درستی ندارند و نیک و بد را از هم تمیز نمیدهند و با اطفال و فرزندان مسلمانان که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند همین گونه رفتار میگردد، اما ناصبیان (دشمنان اهل بیت ) که اهل قبله هستند ، برای آنها هم خطّی از قبر (جایگاه برزخی او ) به طرف دوزخ کشیده می شود. این دوزخ را خداوند در مشرق خلق کرده است و از آن دوزخ شعلههای آتش و دود و گرمی به قبرش وارد میگردد و او را معذّب میکند و بعد از این هم راه آنها به جهنم( جهنّم اخروی ) ختم میشود، و در آن جا نگهداری میگردند و به آنها میگویند شما غیر از خدا به دیگران توجه کردید، کجا هست آن امامی که خود اختیار کردید و امام منصوب از طرف خدا را رها نمودید. )( الکافی ج : 3 ص : 247) در این حدیث شریف بیان شده که افراد مسلمان صالح غیر شیعه که بغض اهل بیت (ع) را نداشته باشند ، در عالم برزخ وارد جهنّم نمی شوند و از بهشت برزخی راهی به سویاو باز می شود تا او از نعمتهای بهشتی بهرمند شود. 2. ( قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی تَفْسِیرِهِ سُئِلَ الْعَالِمُ (ع) عَنْ مُؤْمِنِی الْجِنِّ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ لِلَّهِ حَظَائِرُ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ یَکُونُ فِیهَا مُؤْمِنُو الْجِنِّ وَ فُسَّاقُ الشِّیعَة : از امام معصوم (ع) پرسیده شد که آیا مومنان جنّ به بهشت می روند ؛ فرمودند: نه ولی برای خدا جایگاههایی است بین بهشت و جهنّم که مومنان جنّ و شیعیان فاسق در آن خواهند بود.)(بحار الأنوار ؛ج60 ؛ص 291 ) در این روایت به وضوح بیان شده که شیعیان فاسق در آخرت به بهشت نمی روند ولی به جهنّم نیز نمی روند. البته باید توجّه داشت که مراد از شیعه فاسق شیعه اسمی نیست ؛ بلکه مراد کسانی هستند که حقیقتاً محبّت اهل بیت را دارند و ولایت را حقّ مسلّم آنها می دانند ولی اهل عمل نیستند. امّا کسانی که فقط اسماً شیعه هستند ولی در دل محبّت اهل بیت را ندارند شیعه محسوب نمی شوند. 3. ( مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ الزُّرَقِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِیُّونَ وَ الصِّدِّیقُونَ وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ یَدْخُلُ مِنْهُ شِیعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِینَ مِمَّنْ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یَکُنْ فِی قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ : محمد بن فضیل گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: علی علیه السّلام فرمودند: بهشت هشت در دارد، دری که از آن پیامبران و صدیقان وارد میگردند، دری که شهداء و صالحان از آن میآیند، و پنج در است که شیعیان و دوستان ما از آنها وارد خواهند شد و از در هشتم سایر مسلمانان وارد میشوند و آنها کسانی میباشند که بر وحدانیت خدا گواهی دهند و ذرّهای بغض ما را در دل نداشته باشند.)(بحار الأنوار ؛ج69 ؛ص159) به قرینه روایت قبلی به نظر می رسد که مراد از شیعیان و محبّان اهل بیت (ع) در این روایت ، شیعیان و محبّان غیر فاسقند. 4. ( عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا جَالِسٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها (6) یَجْرِی لِهَؤُلَاءِ مِمَّنْ لَا یَعْرِفُ مِنْهُمْ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ لَا إِنَّمَا هَذِهِ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّةً قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَ رَأَیْتَ مَنْ صَامَ وَ صَلَّی وَ اجْتَنَبَ الْمَحَارِمَ وَ حَسُنَ وَرَعُهُ مِمَّنْ لَا یَعْرِفُ وَ لَا یَنْصِبُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ أُولَئِکَ الْجَنَّة : زراره گوید: از امام صادق علیه السّلام سؤال شد و من هم در آن جا بودم که تفسیر ( مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها : هر که با حسنه ای به آخرت بیاید برای او ده تا مثل آن است) چیست؟ آیا کسانی که معتقد به امامت شما نیستند مشمول این آیه میباشند؟ امام فرمودند خیر این فقط برای مؤمنان میباشد. عرض کردم خداوند شما را سلامت بدارد، کسانی از مخالفین که شما را هم به امامت قبول ندارند، وجود دارند که روزه میگیرند، نماز میخوانند و اهل ورع و تقوا میباشند ولی با شما عناد ندارند؛ امام فرمودند: این جماعت وارد بهشت میگردند و مشمول رحمت خداوند میشوند.)( بحار الأنوار ج 69 ؛ص 163 ) 5. ( الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ ع أَصْحَابُ الْحُدُودِ فُسَّاقٌ لَا مُؤْمِنُونَ وَ لَا کَافِرُونَ وَ لَا یَخْلُدُونَ فِی النَّارِ وَ یَخْرُجُونَ مِنْهَا یَوْماً مَّا وَ الشَّفَاعَةُ لَهُمْ جَائِزَةٌ وَ لِلْمُسْتَضْعَفِینَ إِذَا ارْتَضَی اللَّهُ دِینَهُمْ : اعمش از امام صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمودند: آنهائی که حدّ بر آنها جاری شده، نه مؤمن هستند و نه کافر، آنها ، در آتش جاودان نخواهند ماند و روزی از آن جا آزاد خواهند شد و شفاعت به آنها خواهد رسید، ولی مستضعفان ، خداوند باید از آنها راضی گردد. )(بحار الأنوار ؛ج69 ؛ص 159) در این روایات اصحاب حدود ، نه کافر و نه مومن بلکه فاسق قلمداد شده اند. و اصحاب حدود کسانی هستند که مستحقّ حدّ شرعی هستند ؛ یعنی گناهانی را مرتکب شده اند که به موجب آنها مستحقّ حدّ شرعی شده اند ؛ مثل زنا ، شرب خمر ، قتل و ... ؛ اینها اگر شیعه هم باشند ابتدا باید وارد جهنّم شوند ؛ لکن تا ابد در جهنّم نمی مانند بلکه بعد از مدّتی از جهنّم نجات یافته و وارد بهشت می شوند ؛ امّا به قرینه روایات قبلی معلوم است که اینها بلا فاصله وارد بهشت نمی شوند بلکه بعد از خروج از جهنّم ابتدا بین بهشت و جهنّم قرار می گیرند و مدّتی بعد وارد درجات پایین بهشت می شوند. 6. ( عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا فَقَالَ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً إِلَی النَّصْبِ فَیَنْصِبُونَ وَ لَا یَهْتَدُونَ سَبِیلَ أَهْلِ الْحَقِّ فَیَدْخُلُونَ فِیهِ وَ هَؤُلَاءِ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِأَعْمَالٍ حَسَنَةٍ وَ بِاجْتِنَابِ الْمَحَارِمِ الَّتِی نَهَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا وَ لَا یَنَالُونَ مَنَازِلَ الْأَبْرَار : ابو خدیجه گوید: امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا، فرمودند: یعنی راهی ندارند تا ناصبی شوند و دشمنی کنند و به طرف حق هم هدایت نمیشوند تا به حق عمل کنند و یا حق را قبول کنند، اینها اگر کارهای نیک انجام دهند و از محرمات دست بر دارند وارد بهشت میگردند ولی مقام نیکان را پیدا نخواهند کرد.)(بحار الأنوار ؛ج69 ؛ص 160) 7. ( عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ فِی الْمُسْتَضْعَفِینَ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً فَیَدْخُلُوا فِی الْکُفْرِ وَ لا یَهْتَدُونَ فَیَدْخُلُوا فِی الْإِیمَانِ فَلَیْسَ هُمْ مِنَ الْکُفْرِ وَ الْإِیمَانِ فِی شَیْء : ابو الصباح گوید: امام باقر علیه السّلام در باره مستضعفان فرمودند: آنها راهی پیدا نمیکنند تا وارد کفر شوند و بطرف ایمان هم هدایت نمیگردند تا مؤمن شوند، آنها نه کافر هستند و نه مؤمن.)( بحار الأنوار ؛ ج69 ؛ص162) 8. ( عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْمُسْتَضْعَفِینَ ضُرُوبٌ یُخَالِفُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ نَاصِباً فَهُوَ مُسْتَضْعَفٌ : عبد الغفار جازی گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: مستضعفان گروههائی میباشند که پارهای با پارهای دیگر مخالفت دارند، هر کس از اهل قبله به حدّ ناصبی نرسد او مستضعف است.) (بحار الأنوار ؛ ج69 ؛ص 159 ) 10. ( عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ عَرَفَ اخْتِلَافَ النَّاسِ فَلَیْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ : ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر که به اختلاف مردم آشنا باشد و آن را دریابد از مستضعفان بشمار نمیرود.)(بحار الأنوار ؛ج69 ؛ ص 162) 11. (عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ أَنَا أُکَلِّمُهُ فِی الْمُسْتَضْعَفِینَ أَیْنَ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ أَیْنَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ أَیْنَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً أَیْنَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ أَیْنَ أَهْلُ تِبْیَانِ اللَّهِ أَیْنَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا فَأُولئِکَ عَسَی اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً : زرارة گوید: من با حضرت باقر علیه السّلام در باره مستضعفان گفتگو میکردم، امام فرمودند: اصحاب اعراف کجا هستند، آنها که به رحمت خداوند امیدوارند کجا میباشند، آنها که کارهای نیک و بد را به هم آمیختهاند چه میکنند. کسانی که باید دلهای آنها را به دست آورد و از دین رم نداد در کجا میباشند، آنها که خداوند موضوعات را برای آنها روشن کرده در کجا هستند، مستضعفان از مردان و زنان و کودکان در کجا زندگی میکنند آنها که راهی ندارند تا هدایت شوند، امید است خداوند از آنها درگذرد و مورد عفو قرار دهد.) (بحار الأنوار ؛ ج69 ؛ص164) نتیجه بحث: 1. شیعیان غیر فاسق اهل بهشتند ؛ لکن مرتبه بهشت آنها تابع درجه ایمان و عمل آنهاست. 2. شیعیان فاسق اگر فسقشان در حدّ زیاد باشد ابتدا وارد جهنّم شده و بعد از مدتی به حدّ فاصل بین بهشت و جهنّم منتقل می شوند و در نهایت وارد درجات پایین بهشت می شوند. ولی اگر فسق آنها متوسّط باشد وارد جهنّم نمی شوند بلکه بین بهشت و جهنّم منتظر شفاعت اولیاء الهی می مانند و در نهایت به درجات پایین بهشت بار می یابند. امّا اگر فسق آنها اندک باشد بنا به برخی روایات که در اینجا ذکر نشد در برزخ معذّب می شوند ولی در آخرت وارد بهشت می شوند. همچنین همه این سه گروه در برزخ معذّب خواهند بود. 3. کفّار ، مشرکین ، و مسلمانان ناصبی که با اهل بیت (ع) عداوت دارند ، اهل جهنّم اند. 4. مسلمانان غیر شیعه که عداوتی با اهل بیت (ع) ندارند ، اگر فاسق باشند اهل جهنّمند ؛ چون وقتی شیعه فاسق اهل جهنّم شد غیر شیعه فاسق به نحو اولی اهل جهنّم است ؛ لکن امید نجات برای این گروه نیز وجود دارد ؛ به خصوص اگر اهل بیت (ع) را محترم بدانند. 5. مسلمانان غیر شیعه و غیر ناصبی اگر اهل ورع باشند ؛ و راه تقوا پیش بگیرند ؛ اهل بهشتند لکن به درجات بالای بهشت نمی رسند. البته به شرط آنکه حقیقتاً از درک حقّانیّت اهل بیت (ع) قاصر باشند. امّا اگر قدرت درک حقّ و باطل را در مساله امامت داشته باشد ؛ ولی عمداً در این باره تحقیق نکنند ، به این راحتی نمی توان آنها را اهل بهشت دانست ؛ گرچه حکم به جهنّمی بودن آنها نیز آسان نیست ؛ شاید بتوان اینها را هم در ردیف مسلمانان غیر شیعه ی فاسق و غیر معاند قرار داد ؛ چون تحقیق در مساله امامت بر آنها واجب بوده است. امّا اگر کسی که به گمان خود قدرت فهم را در این زمینه دارد ، تحقیق کند ولی حقّانیّت شیعه برای او ثابت نشود ، او معذور است ؛ و در حقیقت چنین کسی قدرت درک لازم را در این رابطه ندارد ؛ بلکه خودش خودش را اهل درک می پندارد ؛ لذا چنین کسی در جرگه مستضعفین فکری است. چنین کسی اهل اجتهاد و فهم نیست بلکه اهل سواد و حفظ و ارائه مطالب است. مستضعف فکری بودن مستلزم بی سواد یا کم سواد بودن نیست ؛ بلکه حتّی ممکن است یک شخص مجتهد در برخی علوم نیز در بحث اعتقادات مستضعف فکری باشد ، و نتواند در میان انبوه آراء و ادلّه ، رأی و دلیل درست را تشخیص دهد. امّا اگر کسی حقیقتاً اهل فهم باشد و در این رابطه تحقیق کرده و حق را دریابد ولی تحت تاثیر هوای نفس ،آن را نپذیرد ، یقیناً چنین کسی اهل جهنّم خواهد بود ، بلکه چنین کسی از بدترین ساکنان جهنّم خواهد است ؛ چون عدم اعتراف او حقیقت باعث انحراف دیگران نیز می شود.
یک شیعی فاسق که گویا حب اهل بیت دارد و یک عالم دینی سنی با هم مقایسه شود آیا شما هم بر این اعتقاد هستید شیخ عالم سنی به جهنم می رود و و آن فاسق به بهشت می رود؟
یک شیعی فاسق که گویا حب اهل بیت دارد و یک عالم دینی سنی با هم مقایسه شود آیا شما هم بر این اعتقاد هستید شیخ عالم سنی به جهنم می رود و و آن فاسق به بهشت می رود؟
1. ( عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ ... قَالَ قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَمَا حَالُ الْمُوَحِّدِینَ الْمُقِرِّینَ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص مِنَ الْمُسْلِمِینَ الْمُذْنِبِینَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ لَیْسَ لَهُمْ إِمَامٌ وَ لَا یَعْرِفُونَ وَلَایَتَکُمْ فَقَالَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِی حُفْرَتِهِمْ لَا یَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ کَانَ مِنْهُمْ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ یُظْهِرْ مِنْهُ عَدَاوَةً فَإِنَّهُ یُخَدُّ لَهُ خَدٌّ إِلَی الْجَنَّةِ الَّتِی خَلَقَهَا اللَّهُ فِی الْمَغْرِبِ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْهَا الرُّوحُ فِی حُفْرَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَیَلْقَی اللَّهَ فَیُحَاسِبُهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَیِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَی الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَی النَّارِ فَهَؤُلَاءِ مَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ قَالَ وَ کَذَلِکَ یَفْعَلُ اللَّهُ بِالْمُسْتَضْعَفِینَ وَ الْبُلْهِ وَ الْأَطْفَالِ وَ أَوْلَادِ الْمُسْلِمِینَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ فَأَمَّا النُّصَّابُ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَإِنَّهُمْ یُخَدُّ لَهُمْ خَدٌّ إِلَی النَّارِ الَّتِی خَلَقَهَا اللَّهُ فِی الْمَشْرِقِ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِمْ مِنْهَا اللَّهَبُ وَ الشَّرَرُ وَ الدُّخَانُ وَ فَوْرَةُ الْحَمِیمِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ مَصِیرُهُمْ إِلَی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَمَا کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَیْنَ إِمَامُکُمُ الَّذِی اتَّخَذْتُمُوهُ دُونَ الْإِمَامِ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً : ضریس کناسی گوید: به امام باقر( علیه السّلام ) عرض کردم قربانت گردم خداشناسانی که به محمد (صلی اللَّه علیه و آله) ایمان دارند و مسلمان هستند و از دنیا میروند ولی امامی را نمیشناسند و به ولایت شما معتقد نیستند پایان کار آنها چه خواهد شد؟ امام (علیه السّلام) فرموند: آنها در قبرهای خود خواهند ماند و از آنجا بیرون نخواهند گردید، هر کدام از آنها که کارهای نیک انجام داده باشند و عداوت و عنادی از آنها نسبت به ما ظاهر نشده باشد از قبر او راهی به طرف بهشتی که خداوند در مغرب آفریده است باز میگردد و روح و بشارت به قبر او میرسد. این چنین آدمی در قبر خود ( جایگاه برزخی خود ) زندگی میکند تا روز قیامت برپا شود، در آن هنگام در پیشگاه عدل خداوندی حاضر میگردد و به حساب کار او میرسند و خوبیها و بدیهای او را در نظر میگیرند، در اینجا یا به طرف بهشت میروند و یا به طرف دوزخ رهسپار میشوند ، وضع اینها بستگی به امر خداوند دارد. امام (علیه السّلام) فرمود: با مستضعفان و افرادی که عقل درستی ندارند و نیک و بد را از هم تمیز نمیدهند و با اطفال و فرزندان مسلمانان که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند همین گونه رفتار میگردد، اما ناصبیان (دشمنان اهل بیت ) که اهل قبله هستند ، برای آنها هم خطّی از قبر (جایگاه برزخی او ) به طرف دوزخ کشیده می شود. این دوزخ را خداوند در مشرق خلق کرده است و از آن دوزخ شعلههای آتش و دود و گرمی به قبرش وارد میگردد و او را معذّب میکند و بعد از این هم راه آنها به جهنم( جهنّم اخروی ) ختم میشود، و در آن جا نگهداری میگردند و به آنها میگویند شما غیر از خدا به دیگران توجه کردید، کجا هست آن امامی که خود اختیار کردید و امام منصوب از طرف خدا را رها نمودید. )( الکافی ج : 3 ص : 247)
در این حدیث شریف بیان شده که افراد مسلمان صالح غیر شیعه که بغض اهل بیت (ع) را نداشته باشند ، در عالم برزخ وارد جهنّم نمی شوند و از بهشت برزخی راهی به سویاو باز می شود تا او از نعمتهای بهشتی بهرمند شود.
2. ( قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی تَفْسِیرِهِ سُئِلَ الْعَالِمُ (ع) عَنْ مُؤْمِنِی الْجِنِّ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ لِلَّهِ حَظَائِرُ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ یَکُونُ فِیهَا مُؤْمِنُو الْجِنِّ وَ فُسَّاقُ الشِّیعَة : از امام معصوم (ع) پرسیده شد که آیا مومنان جنّ به بهشت می روند ؛ فرمودند: نه ولی برای خدا جایگاههایی است بین بهشت و جهنّم که مومنان جنّ و شیعیان فاسق در آن خواهند بود.)(بحار الأنوار ؛ج60 ؛ص 291 )
در این روایت به وضوح بیان شده که شیعیان فاسق در آخرت به بهشت نمی روند ولی به جهنّم نیز نمی روند. البته باید توجّه داشت که مراد از شیعه فاسق شیعه اسمی نیست ؛ بلکه مراد کسانی هستند که حقیقتاً محبّت اهل بیت را دارند و ولایت را حقّ مسلّم آنها می دانند ولی اهل عمل نیستند. امّا کسانی که فقط اسماً شیعه هستند ولی در دل محبّت اهل بیت را ندارند شیعه محسوب نمی شوند.
3. ( مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ الزُّرَقِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِیُّونَ وَ الصِّدِّیقُونَ وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ یَدْخُلُ مِنْهُ شِیعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِینَ مِمَّنْ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یَکُنْ فِی قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ : محمد بن فضیل گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: علی علیه السّلام فرمودند: بهشت هشت در دارد، دری که از آن پیامبران و صدیقان وارد میگردند، دری که شهداء و صالحان از آن میآیند، و پنج در است که شیعیان و دوستان ما از آنها وارد خواهند شد و از در هشتم سایر مسلمانان وارد میشوند و آنها کسانی میباشند که بر وحدانیت خدا گواهی دهند و ذرّهای بغض ما را در دل نداشته باشند.)(بحار الأنوار ؛ج69 ؛ص159)
به قرینه روایت قبلی به نظر می رسد که مراد از شیعیان و محبّان اهل بیت (ع) در این روایت ، شیعیان و محبّان غیر فاسقند.
4. ( عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا جَالِسٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها (6) یَجْرِی لِهَؤُلَاءِ مِمَّنْ لَا یَعْرِفُ مِنْهُمْ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ لَا إِنَّمَا هَذِهِ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّةً قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَ رَأَیْتَ مَنْ صَامَ وَ صَلَّی وَ اجْتَنَبَ الْمَحَارِمَ وَ حَسُنَ وَرَعُهُ مِمَّنْ لَا یَعْرِفُ وَ لَا یَنْصِبُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ أُولَئِکَ الْجَنَّة : زراره گوید: از امام صادق علیه السّلام سؤال شد و من هم در آن جا بودم که تفسیر ( مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها : هر که با حسنه ای به آخرت بیاید برای او ده تا مثل آن است) چیست؟ آیا کسانی که معتقد به امامت شما نیستند مشمول این آیه میباشند؟ امام فرمودند خیر این فقط برای مؤمنان میباشد. عرض کردم خداوند شما را سلامت بدارد، کسانی از مخالفین که شما را هم به امامت قبول ندارند، وجود دارند که روزه میگیرند، نماز میخوانند و اهل ورع و تقوا میباشند ولی با شما عناد ندارند؛ امام فرمودند: این جماعت وارد بهشت میگردند و مشمول رحمت خداوند میشوند.)( بحار الأنوار ج 69 ؛ص 163 )
5. ( الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ ع أَصْحَابُ الْحُدُودِ فُسَّاقٌ لَا مُؤْمِنُونَ وَ لَا کَافِرُونَ وَ لَا یَخْلُدُونَ فِی النَّارِ وَ یَخْرُجُونَ مِنْهَا یَوْماً مَّا وَ الشَّفَاعَةُ لَهُمْ جَائِزَةٌ وَ لِلْمُسْتَضْعَفِینَ إِذَا ارْتَضَی اللَّهُ دِینَهُمْ : اعمش از امام صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمودند: آنهائی که حدّ بر آنها جاری شده، نه مؤمن هستند و نه کافر، آنها ، در آتش جاودان نخواهند ماند و روزی از آن جا آزاد خواهند شد و شفاعت به آنها خواهد رسید، ولی مستضعفان ، خداوند باید از آنها راضی گردد. )(بحار الأنوار ؛ج69 ؛ص 159)
در این روایات اصحاب حدود ، نه کافر و نه مومن بلکه فاسق قلمداد شده اند. و اصحاب حدود کسانی هستند که مستحقّ حدّ شرعی هستند ؛ یعنی گناهانی را مرتکب شده اند که به موجب آنها مستحقّ حدّ شرعی شده اند ؛ مثل زنا ، شرب خمر ، قتل و ... ؛ اینها اگر شیعه هم باشند ابتدا باید وارد جهنّم شوند ؛ لکن تا ابد در جهنّم نمی مانند بلکه بعد از مدّتی از جهنّم نجات یافته و وارد بهشت می شوند ؛ امّا به قرینه روایات قبلی معلوم است که اینها بلا فاصله وارد بهشت نمی شوند بلکه بعد از خروج از جهنّم ابتدا بین بهشت و جهنّم قرار می گیرند و مدّتی بعد وارد درجات پایین بهشت می شوند.
6. ( عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا فَقَالَ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً إِلَی النَّصْبِ فَیَنْصِبُونَ وَ لَا یَهْتَدُونَ سَبِیلَ أَهْلِ الْحَقِّ فَیَدْخُلُونَ فِیهِ وَ هَؤُلَاءِ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِأَعْمَالٍ حَسَنَةٍ وَ بِاجْتِنَابِ الْمَحَارِمِ الَّتِی نَهَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا وَ لَا یَنَالُونَ مَنَازِلَ الْأَبْرَار : ابو خدیجه گوید: امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا، فرمودند: یعنی راهی ندارند تا ناصبی شوند و دشمنی کنند و به طرف حق هم هدایت نمیشوند تا به حق عمل کنند و یا حق را قبول کنند، اینها اگر کارهای نیک انجام دهند و از محرمات دست بر دارند وارد بهشت میگردند ولی مقام نیکان را پیدا نخواهند کرد.)(بحار الأنوار ؛ج69 ؛ص 160)
7. ( عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ فِی الْمُسْتَضْعَفِینَ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً فَیَدْخُلُوا فِی الْکُفْرِ وَ لا یَهْتَدُونَ فَیَدْخُلُوا فِی الْإِیمَانِ فَلَیْسَ هُمْ مِنَ الْکُفْرِ وَ الْإِیمَانِ فِی شَیْء : ابو الصباح گوید: امام باقر علیه السّلام در باره مستضعفان فرمودند: آنها راهی پیدا نمیکنند تا وارد کفر شوند و بطرف ایمان هم هدایت نمیگردند تا مؤمن شوند، آنها نه کافر هستند و نه مؤمن.)( بحار الأنوار ؛ ج69 ؛ص162)
8. ( عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْمُسْتَضْعَفِینَ ضُرُوبٌ یُخَالِفُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ نَاصِباً فَهُوَ مُسْتَضْعَفٌ : عبد الغفار جازی گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: مستضعفان گروههائی میباشند که پارهای با پارهای دیگر مخالفت دارند، هر کس از اهل قبله به حدّ ناصبی نرسد او مستضعف است.) (بحار الأنوار ؛ ج69 ؛ص 159 )
10. ( عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ عَرَفَ اخْتِلَافَ النَّاسِ فَلَیْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ : ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر که به اختلاف مردم آشنا باشد و آن را دریابد از مستضعفان بشمار نمیرود.)(بحار الأنوار ؛ج69 ؛ ص 162)
11. (عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ أَنَا أُکَلِّمُهُ فِی الْمُسْتَضْعَفِینَ أَیْنَ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ أَیْنَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ أَیْنَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً أَیْنَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ أَیْنَ أَهْلُ تِبْیَانِ اللَّهِ أَیْنَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا فَأُولئِکَ عَسَی اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً : زرارة گوید: من با حضرت باقر علیه السّلام در باره مستضعفان گفتگو میکردم، امام فرمودند: اصحاب اعراف کجا هستند، آنها که به رحمت خداوند امیدوارند کجا میباشند، آنها که کارهای نیک و بد را به هم آمیختهاند چه میکنند. کسانی که باید دلهای آنها را به دست آورد و از دین رم نداد در کجا میباشند، آنها که خداوند موضوعات را برای آنها روشن کرده در کجا هستند، مستضعفان از مردان و زنان و کودکان در کجا زندگی میکنند آنها که راهی ندارند تا هدایت شوند، امید است خداوند از آنها درگذرد و مورد عفو قرار دهد.) (بحار الأنوار ؛ ج69 ؛ص164)
نتیجه بحث:
1. شیعیان غیر فاسق اهل بهشتند ؛ لکن مرتبه بهشت آنها تابع درجه ایمان و عمل آنهاست.
2. شیعیان فاسق اگر فسقشان در حدّ زیاد باشد ابتدا وارد جهنّم شده و بعد از مدتی به حدّ فاصل بین بهشت و جهنّم منتقل می شوند و در نهایت وارد درجات پایین بهشت می شوند. ولی اگر فسق آنها متوسّط باشد وارد جهنّم نمی شوند بلکه بین بهشت و جهنّم منتظر شفاعت اولیاء الهی می مانند و در نهایت به درجات پایین بهشت بار می یابند. امّا اگر فسق آنها اندک باشد بنا به برخی روایات که در اینجا ذکر نشد در برزخ معذّب می شوند ولی در آخرت وارد بهشت می شوند. همچنین همه این سه گروه در برزخ معذّب خواهند بود.
3. کفّار ، مشرکین ، و مسلمانان ناصبی که با اهل بیت (ع) عداوت دارند ، اهل جهنّم اند.
4. مسلمانان غیر شیعه که عداوتی با اهل بیت (ع) ندارند ، اگر فاسق باشند اهل جهنّمند ؛ چون وقتی شیعه فاسق اهل جهنّم شد غیر شیعه فاسق به نحو اولی اهل جهنّم است ؛ لکن امید نجات برای این گروه نیز وجود دارد ؛ به خصوص اگر اهل بیت (ع) را محترم بدانند.
5. مسلمانان غیر شیعه و غیر ناصبی اگر اهل ورع باشند ؛ و راه تقوا پیش بگیرند ؛ اهل بهشتند لکن به درجات بالای بهشت نمی رسند. البته به شرط آنکه حقیقتاً از درک حقّانیّت اهل بیت (ع) قاصر باشند. امّا اگر قدرت درک حقّ و باطل را در مساله امامت داشته باشد ؛ ولی عمداً در این باره تحقیق نکنند ، به این راحتی نمی توان آنها را اهل بهشت دانست ؛ گرچه حکم به جهنّمی بودن آنها نیز آسان نیست ؛ شاید بتوان اینها را هم در ردیف مسلمانان غیر شیعه ی فاسق و غیر معاند قرار داد ؛ چون تحقیق در مساله امامت بر آنها واجب بوده است. امّا اگر کسی که به گمان خود قدرت فهم را در این زمینه دارد ، تحقیق کند ولی حقّانیّت شیعه برای او ثابت نشود ، او معذور است ؛ و در حقیقت چنین کسی قدرت درک لازم را در این رابطه ندارد ؛ بلکه خودش خودش را اهل درک می پندارد ؛ لذا چنین کسی در جرگه مستضعفین فکری است. چنین کسی اهل اجتهاد و فهم نیست بلکه اهل سواد و حفظ و ارائه مطالب است. مستضعف فکری بودن مستلزم بی سواد یا کم سواد بودن نیست ؛ بلکه حتّی ممکن است یک شخص مجتهد در برخی علوم نیز در بحث اعتقادات مستضعف فکری باشد ، و نتواند در میان انبوه آراء و ادلّه ، رأی و دلیل درست را تشخیص دهد. امّا اگر کسی حقیقتاً اهل فهم باشد و در این رابطه تحقیق کرده و حق را دریابد ولی تحت تاثیر هوای نفس ،آن را نپذیرد ، یقیناً چنین کسی اهل جهنّم خواهد بود ، بلکه چنین کسی از بدترین ساکنان جهنّم خواهد است ؛ چون عدم اعتراف او حقیقت باعث انحراف دیگران نیز می شود.
- [سایر] آیا افراد سنی مذهب به معصومیت پیامبر(ص) و امامان و اهل بیت (ع) اعتقاد دارند؟
- [سایر] حدیثی از مقام حب اهل بیت در منابع اهل سنت وجود دارد؟ چه کسی از اهل سنت به خاطر نقل آن هزار ضربه شلاق خورد؟
- [سایر] اهل تسنن میگویند اهل بیت سنی هستند؟
- [سایر] سنی ها چقدر به اهل بیت (علیهم السلام)و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و هم چنین وجود مصلح آخرالزمان اعتقاد دارند؟
- [سایر] در یکی از سخنرانی های امام خامنه ای درمورد اتحاد بین شیعه و سنی اینکه میفرمایند سنی محب اهل بیت است یعنی چه؟
- [سایر] در یکی ازسخنرانی های امام خامنه ای درمورد اتحاد بین شیعه و سنی اینکه میفرمایند سنی محب اهل بیت است یعنی چه؟
- [سایر] آیا اهل سنّت با نوروز مخالفند؟ جایگاه نوروز در کلام و سیره اهلبیت(علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] آیا در کتب اهل سنت تحریفی در مورد فضائل اهل بیت ع وجود دارد؟
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی است؟
- [سایر] آیا اهل سنت امامان ما (علیهم السلام) را قبول دارند؟
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله مظاهری] آنچه در واجبات و محرّمات گفته شد در مستحبّات و مکروهات نیز میآید، زیرا ترک مستحبّات و فعل مکروهات، گرچه اشکال ندارد، ولی اگر بر ترک مستحب یا انجام مکروه، استخفاف صدق کند، حرام است، نظیر کسی که در مسجد نشسته و جماعت مسلمین بر پا میشود و او بدون عذر داخل در جماعت نمیشود، که اگر آن را ضدّ ارزش بداند و یا عمل او یا صفحه 423 گفته او تبلیغ علیه جماعت مسلمین باشد و ملتزم به لوازم آن نیز باشد کفر، و اگر ملتزم نباشد، گرچه کفر نیست، ولی گناهش خیلی بزرگ است، و اگر آن را ضدّ ارزش نداند و روی لاابالیگری باشد، از گناهان کبیره است، و از این قبیل است کسی که بدون عذر نماز اوّل وقت نمیخواند، و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) آن را استخفاف به نماز قلمداد نموده است.
- [آیت الله وحید خراسانی] در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافیست ولی بهتر است دعایی را که شیخ طوسی رحمه الله در مصباح المتهجد نقل فرموده بخوانند اللهم اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمه و اهل التقوی و المغفره اسالک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه واله وسلم ذخرا و مزیدا ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تدخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و ال محمد و ان تخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و ال محمد صلواتک علیه و علیهم اللهم انی اسالک خیر ما سالک به عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک الصالحون المخلصون المخلصون و بهتر از ان این است که دعایی را که در تهذیب به سند معتبر ذکر فرموده بخوانند اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم انت اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و القدره و السلطان و العزه اسالک فی هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه واله وسلم ذخرا و مزیدا اسالک ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تصلی علی ملایکتک المقربین و انبیایک المرسلین و ان تغفر لنا و لجمیع المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات اللهم انی اسالک من خیر ما سالک عبادک المرسلون و اعوذ بک من شر ما عاذ به عبادک المخلصون الله اکبر اول کل شیی و اخره و بدیع کل شیی و منتهاه و عالم کل شیی و معاده و مصیر کل شیی الیه و مرده و مدبر الامور و باعث من فی القبور قابل الاعمال مبدی الخفیات معلن السرایر الله اکبر عظیم الملکوت شدید الجبروت حی لا یموت دایم لا یزول اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون الله اکبر خشعت لک الاصوات و عنت لک الوجوه و حارت دونک الابصار وکلت الالسن عن عظمتک و النواصی کلها بیدک و مقادیر الامور کلها الیک لا یقضی فیها غیرک و لا یتم منها شیی دونک الله اکبر احاط بکل شیی حفظک و قهر کل شیی عزک و نفذ کل شیی امرک و قام کل شیی بک و تواضع کل شیی لعظمتک و ذل کل شیی لعزتک و استسلم کل شیی لقدرتک و خضع کل شیی لملکک الله اکبر
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام ظلم است و عقلًا و شرعاً گناهی بزرگتر از ظلم نداریم، و از نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) ظلم اقسامی دارد: الف) ظلم به خداوند متعال، و کفر و شرک و کفران نعمت از مصادیق بارز این قسم است، چنانکه مخالفت با خدای متعال و ظلم به بندگان او از مصادیق خفیّه این قسم است. ب) ظلم به بندگان خدای متعال بلکه به مخلوقات او، و از مصادیق بارز آن تجاوز به جان و مال دیگران است که به آن حقّالنّاس گفته میشود و پروردگار عالم از ذرّهای از آن نخواهد گذشت. ج) ظلم به بندگان در جهت آبروی آنها، و از مصادیق بارز آن غیبت، تهمت، استهزا و سرزنش است و در روایات آن را از رباخواری بدتر دانسته است، در حالی که رباخواری در اسلام جنگ با خداست. د) ظلم به دیگران در جهت عرض و ناموس آنها، و در اسلام و نزد متشرّعه بلکه نزد همه مردم، این قسم قبیحتر از اقسام گذشته است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر حیوان حلال گوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند، با پنج شرط حلال وبدنش پاک است: اوّل آن که اسلحه شکار مثل کارد وشمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه وتیر، تیز باشد که به واسطه تیز بودن، بدن حیوان را پاره کند و اگر به واسطه دام یا چوب وسنگ ومانند اینها حیوانی را شکار کنند، پاک نمیشود وخوردن آنهم حرام است و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند، چنانچه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند پاک وحلال است و اگر گلوله تیز نباشد بلکه برای کشتن واسلحه بودن هم درست نشده مثل گلولههای ساچمه کوچک که سلاح بودن آن معلوم نیست، اگر با آن حیوان را بکشند در حلال بودن او اشکال است وامّا صید با غیر از تفنگ ساچمهای از اقسام تفنگها چه گلوله آن مخروطی وتیز باشد یا پهن وبافشار در بدن فرو رود حلال است; دوم کسی که شکار میکند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب وبد را بفهمد و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر میکند، حیوانی را شکار نماید حلال نیست; سوم اسلحه را برای شکار کردن حیوان بکار برد، و اگر مثلاً جایی را نشان کند واتّفاقاً حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست وخوردن آنهم حرام است; چهارم در وقت بکار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمیشود، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد; پنجم وقتی به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه به اندازه سر بریدن وقت باشد وسر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر سگ شکاری حیوان وحشی حلال گوشتی را شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد: اوّل - سگ به طوری تربیت شده باشد که هروقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هروقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد و نیز باید عادتش این باشد که تا صاحبش نرسد از شکار نخورد، ولی اگر اتّفاقاً شکار را بخورد، اشکال ندارد; دوم - صاحبش آن را بفرستد و اگر پیش خود دنبال شکار رود وحیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، و اگر پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش بانک بزند که زودتر آن را بشکار برساند، و به واسطه صدای صاحبش شتاب کند، خوردن آن اشکال دارد; سوم - کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب وبد را بفهمد و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر میکند سگ را بفرستد، شکار آن سگ حرام است; چهارم - وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد و اگر عمداً نام خدا نبرد، آن شکار حرام است ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد; و احتیاط آنست که اکتفأ نکند به بردن نام خدا بعد از فرستادن و قبل از رسیدن به صید. پنجم - شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد پس اگر سگ شکار را خفه کند، یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست; ششم - کسی که سگ را فرستاده، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه وقتی برسد که به اندازه سر بریدن وقت باشد مثلاً حیوان چشم یا دم خود را حرکت دهد، یا پای خود را به زمین بزند، چنانچه سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر حیوان حلال گوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند، با پنج شرط حلال و بدنش پاک است: اول آنکه اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد; یا مثل نیزه و تیر، تیز باشد که به واسطه تیز بودن، بدن حیوان را پاره کند و اگر به وسیله دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند پاک نمی شود و خوردن آن هم حرام است. و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند، چنانچه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند پاک و حلال است. و اگر گلوله تیز نباشد بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد، یا به واسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حیوان بمیرد پاک و حلال بودنش اشکال دارد. دوم کسی که شکار می کند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بدن را بفهمد و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) می کند، حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست. سوم اسلحه را برای شکار کردن حیوان به کار برد و اگر مثلاً جائی را نشان کند و اتفاقاً حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست و خوردن آن هم حرام است. چهارم در وقت به کار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمی شود ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم وقتی به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه به اندازه سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد حرام است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر حیوان حلالگوشت وحشی و یا اهلی را که وحشیشده با اسلحه شکار کنند، با پنج شرط حلال و بدنش پاک است: اول آن که اسلحه شکار، مثل کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر، تیز باشد که به واسطه تیز بودن، بدن حیوان را پاره کند، و اگر به وسیله دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوان را شکار کنند پاک نمیشود، و خوردن آن هم حرام است؛ و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند، چنانچه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند، پاک و حلال است، و اگر گلوله تیز نباشد بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد، یا به واسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حیوان بمیرد، پاک و حلالبودنش اشکال دارد. دوم کسی که شکار میکند، باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد؛ و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله را میکند حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست. سوم اسلحه را برای شکارکردن حیوان به کار برد، و اگر مثلاً جایی را نشان کند و اتفاقاً حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست، و خوردن آن هم حرام است. چهارم در وقت به کار بردن اسلحه نام خدا را ببرد، و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد، شکار حلال نمیشود، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم وقتی به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد، و چنانچه به اندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سگ شکاری؛ حیوان وحشی حلال گوشتی را شکار کند؛ پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد: اول سگ به طوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد و نیز بنا بر احتیاط باید عادتش این باشد که تا صاحبش نرسد؛ از شکار نخورد؛ ولی اگر عادت به خوردن خون شکار داشته باشد یا اتفاقا از شکار بخورد اشکال ندارد. دوم صاحبش آن را بفرستد و اگر از پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند؛ خوردن آن حیوان حرام است؛ بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار رود و بعدا صاحبش بانگ بزند که زودتر آن را به شکار برساند؛ اگرچه به واسطه صدای صاحبش شتاب کند؛ بنا بر احتیاط واجب باید از خوردن آن شکار خودداری نمایند. سوم کسی که سگ را می فرستد باید مسلمان باشد و یا بچه مسلمان (که خوب و بد را بفهمد) باشد و اگر کافر یا کسی که در حکم کافر است - مانند غالی و خارجی و ناصبی یعنی شخصی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر (ص) می کند - سگ را بفرستد؛ شکار آن سگ حرام است. چهارم وقت فرستادن سگ؛ نام خدا را ببرد و اگر عمدا نام خدا را نبرد؛ آن شکار حرام است؛ ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد؛ پس اگر سگ؛ شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد حلال نیست. ششم کسی که سگ را فرستاده؛ وقتی برسد که حیوان مرده باشد یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه وقتی برسد که به اندازه سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد حلال نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر حیوان حلل گوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند ، با پنج شرط حلال و بدنش پاک است : اوّل : آنکه اسلحة شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد ؛ یا مثل نیزه و تیر ، تیز باشد که به واسطة تیز بودن ، بدن حیوان را پاره کند و اگر به وسیلة دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند پاک نمی شود و خوردن آن هم حرام است . و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند ، چنانچه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند پاک و حلال است . و اگر گلوله تیز نباشد بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد ، یا به واسطة حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن ، حیوان بمیرد پاک و حلال بودنش اشکال دارد . دوّم : کسی که شکار می کند باید مسلمان باشد یا بچّة مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد و اگر کافر یا کسی که اظهاردشمنی با اهل بیت پیغمبر ( صلّی الله علیه و آله و سلّم) میکند ، حیوانی را شکار نماید ، آن شکار حلال نیست . سوّم : اسلحه را برای شکار کردن حیوان به کار برد و اگر مثلاً جائی را نشان کند و اتفاقاًحیوانی را بکشد ، آن حیوان پاک نیست و خوردن آن هم حرام است . چهارم : در وقت بکار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شکارحلال نم شود ، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد . پنجم : وقتی به حیوان برسد که مرده باشد ، یا اگر زنده است به اندازة سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه به اندازة سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد ، حرام است .