اگر فلسفه خلقت عبادت خداست پس آیا با عبادت نکردن بعضی افراد نقض غرض پیش می آید؟ عبادت بر دو گونه است : عبادت تکوینی و عبادت تشریعی. عبادت تکوینی ، ربطی به اختیار عبادت کننده ندارد ؛ بلکه لازمه خلقت اوست لذا نمی تواند از آن سر باز زند ؛ اما عبادت تشریعی منوط به وجود اختیار است و شرط اساسی آن ، این است که شخص عبادت کننده بتواند با اختیار خود از آن سر باز زند. در بین موجودات عالم ، تنها انسان و جنّ هستند که افزون بر عبادت و بندگی تکوینی ، عبادت اختیاری نیز دارند ؛ بر همین اساس ، خداوند متعال دو گونه هدف برای انسان و جن قرار داده است ؛ یکی عبودیت تکوینی و دیگری عبودیت تشریعی . گفته شد که هدف اول تخلف ناپذیر است ؛ و محال است انسان و جن از عبادت تکوینی حق تعالی سرباز زنند؛ اما هدف دوم اساسا وقتی معنی دارد که ذاتا قابل تخلف باشد ؛ چون اختیاری و تشریعی بودن یک امر مستلزم این است که شخص مختار و مکلف در انتخاب یا عدم انتخاب آن آزاد باشد ؛ و الا اختیاری و تشریعی بودن معنی نداشت. بنابر این اگر خداوند متعال فرمود : ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) (الذاریات/ 56 ) (جن و انس را نیافریدم مگر این که مرا عبادت کنند) مقصود این است که من این دو موجود را مختار و مکلف خلق کردم و برای آنها عبودیت تشریعی را هم هدف قرار دادم تا اگر خواستند ، فراتر از تمام موجودات دیگر به کمالی برتر دست یابند ؛ لذا فرمود : ( إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً )(الإنسان : 3) ( ما راه (درست ) را به او (انسان ) نشان دادیم، خواه شاکر باشد(و پذیرا گردد) یا ناسپاس باشد ( و نپذیرد) ) مؤید این معنا تفسیری است که امام صادق (ع) از آیه شریفه ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) ارائه فرموده اند؛ ( عنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) قَالَ: خَلَقَهُمْ لِیَأْمُرَهُمْ بِالْعِبَادَة ) ابی بصیر گفت از امام صادق (ع) سوال کردم درباره فرموده حقّ تعالی که: ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) آن حضرت فرمودند: مقصود اینست که: حقّ تعالی جنّ و انس را آفرید تا آنها را به عبادت امر فرماید.)( علل الشرائع ، ج1 ، ص 13) پس اگر کسی تشریعا خدا را عبادت نکند نقض غرضی رخ نداده است ؛ چون عبادت تشریعی ، هدف تشریعی خلقت انسان است ؛ نه هدف تکوینی او .و تشریعی بودن هدف ، به این است که امکان تخلف داشته باشد . خدا انسان و جن را آفرید و راه را به آنها نشان داد و هدف را برای او مشخص نمود( هدف را تشریع نمود ) ؛ و بیان داشت که تحقق این هدف در گرو خواست خود اوست ؛ اگر خواست ، به آن می رسد ؛ و اگر نخواست خود را از آن محروم می نماید. ( وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی )(النجم : 39) ( و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست ) خلاصه جواب این که : هدف تکوینی خلقت صددرصد محقق است ؛ ومحال است تخلف پذیرد . اما هدف تشریعی از آن جهت که به مخلوق مربوط است تخلف پذیرمی باشد ؛ اما درمقام تشریع نیز آنچه مربوط به خداست ، از خلقت موجود مادی مختار و مکلف و ارسال رسل و کتب آسمانی و ارائه طریق حق و باطل ، همگی صد در صد تحقق یافته اند ؛ و اگر عده ای عبادت تشریعی نمی کنند آن هم لازمه اختیار است و الا عبادت تشریعی معنا پیدا نمی کرد. پس غرض خدا در هدف قرار دادن عبادت تشریعی ، این نبود که صد در صد تحقق یابد تا از تحقق نیافتن آن نقض غرض لازم آید.
اگر فلسفه خلقت عبادت خداست پس آیا با عبادت نکردن بعضی افراد نقض غرض پیش می آید؟
عبادت بر دو گونه است : عبادت تکوینی و عبادت تشریعی. عبادت تکوینی ، ربطی به اختیار عبادت کننده ندارد ؛ بلکه لازمه خلقت اوست لذا نمی تواند از آن سر باز زند ؛ اما عبادت تشریعی منوط به وجود اختیار است و شرط اساسی آن ، این است که شخص عبادت کننده بتواند با اختیار خود از آن سر باز زند. در بین موجودات عالم ، تنها انسان و جنّ هستند که افزون بر عبادت و بندگی تکوینی ، عبادت اختیاری نیز دارند ؛ بر همین اساس ، خداوند متعال دو گونه هدف برای انسان و جن قرار داده است ؛ یکی عبودیت تکوینی و دیگری عبودیت تشریعی . گفته شد که هدف اول تخلف ناپذیر است ؛ و محال است انسان و جن از عبادت تکوینی حق تعالی سرباز زنند؛ اما هدف دوم اساسا وقتی معنی دارد که ذاتا قابل تخلف باشد ؛ چون اختیاری و تشریعی بودن یک امر مستلزم این است که شخص مختار و مکلف در انتخاب یا عدم انتخاب آن آزاد باشد ؛ و الا اختیاری و تشریعی بودن معنی نداشت. بنابر این اگر خداوند متعال فرمود : ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) (الذاریات/ 56 ) (جن و انس را نیافریدم مگر این که مرا عبادت کنند) مقصود این است که من این دو موجود را مختار و مکلف خلق کردم و برای آنها عبودیت تشریعی را هم هدف قرار دادم تا اگر خواستند ، فراتر از تمام موجودات دیگر به کمالی برتر دست یابند ؛ لذا فرمود : ( إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً )(الإنسان : 3) ( ما راه (درست ) را به او (انسان ) نشان دادیم، خواه شاکر باشد(و پذیرا گردد) یا ناسپاس باشد ( و نپذیرد) ) مؤید این معنا تفسیری است که امام صادق (ع) از آیه شریفه ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) ارائه فرموده اند؛ ( عنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) قَالَ: خَلَقَهُمْ لِیَأْمُرَهُمْ بِالْعِبَادَة )
ابی بصیر گفت از امام صادق (ع) سوال کردم درباره فرموده حقّ تعالی که: ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) آن حضرت فرمودند: مقصود اینست که: حقّ تعالی جنّ و انس را آفرید تا آنها را به عبادت امر فرماید.)( علل الشرائع ، ج1 ، ص 13) پس اگر کسی تشریعا خدا را عبادت نکند نقض غرضی رخ نداده است ؛ چون عبادت تشریعی ، هدف تشریعی خلقت انسان است ؛ نه هدف تکوینی او .و تشریعی بودن هدف ، به این است که امکان تخلف داشته باشد . خدا انسان و جن را آفرید و راه را به آنها نشان داد و هدف را برای او مشخص نمود( هدف را تشریع نمود ) ؛ و بیان داشت که تحقق این هدف در گرو خواست خود اوست ؛ اگر خواست ، به آن می رسد ؛ و اگر نخواست خود را از آن محروم می نماید. ( وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی )(النجم : 39) ( و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست )
خلاصه جواب این که : هدف تکوینی خلقت صددرصد محقق است ؛ ومحال است تخلف پذیرد . اما هدف تشریعی از آن جهت که به مخلوق مربوط است تخلف پذیرمی باشد ؛ اما درمقام تشریع نیز آنچه مربوط به خداست ، از خلقت موجود مادی مختار و مکلف و ارسال رسل و کتب آسمانی و ارائه طریق حق و باطل ، همگی صد در صد تحقق یافته اند ؛ و اگر عده ای عبادت تشریعی نمی کنند آن هم لازمه اختیار است و الا عبادت تشریعی معنا پیدا نمی کرد. پس غرض خدا در هدف قرار دادن عبادت تشریعی ، این نبود که صد در صد تحقق یابد تا از تحقق نیافتن آن نقض غرض لازم آید.
- [سایر] درباره محال بودن نقض غرض توضیح دهید.
- [سایر] آیا خداوند از خلقت جهان و مخلوقات غرض دارد ؟
- [آیت الله نوری همدانی] فلسفه استفاده از ذبح اسلامی چیست و آیا افراد خارج از کشور که استفاده از گوشت ذبح اسلامی برای آنان سخت است، چه تکلیفی دارند؟
- [سایر] هدف از خلقت انسان چیست؟ آیا فقط عبادت خداوند است؟
- [سایر] لطفا یک سیر مطالعاتی برای مطالعه مباحث زیر ارائه دهید: کلام اسلامی- فلسفه اسلامی عرفان اسلامی -فقه اسلامی -فلسفه غرب.
- [سایر] فلسفه ایجاد نظام اسلامی چیست ؟
- [سایر] لطفا چند دلیل برای قانع کردن افراد نسبت به این که چادر حجاب کامل است، ذکر کنید. فلسفه ء حجاب چیست ؟
- [سایر] لطفا چند دلیل برای قانع کردن افراد نسبت به این که چادر حجاب کامل است، ذکر کنید. فلسفه ء حجاب چیست ؟
- [سایر] تفاوت فلسفه اسلامی با غیر اسلامی کدامند؟
- [آیت الله بهجت] آیا یادگیری و آموزش فلسفه و عرفان در حوزه های علمیه جایز است؟ در صورت تمحض افراد در چنین علومی استفاده آنان از شهریه چه حکمی دارد؟
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله مظاهری] بر زنها و واماندهها و بچّهها، رفتن به جبهه جنگ واجب نیست و همچنین بر فقرا و ضعفا کمک به جبهه لازم نیست، ولی اگر دشمن به مملکت اسلامی هجوم آورد، بر همه افراد حتّی بر زن و بچّه و وامانده، در صورتی که قدرت داشته باشند، دفع آن دشمن لازم است، و همچنین بر همه چه متمکّنین و چه فقرا و ضعفا، در حدّ توان و قدرت واجب است کمک نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] در روایات اسلامی نسبت به (وفای به عهد و قراردادها) سفارش اکید شده است؛ از جمله در نهج البلاغه آمده است که حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به مالک اشتر رحمهالله فرمودند: (.. و اگر با دشمنت پیمان نهادی و در ذمه خود او را امان دادی، به عهد خویش وفا کن و آنچه را بر ذمه داری ادا و خود را چون سپری برابر پیمانت بر پا، چه مردم بر هیچ چیز از واجبهای خدا چون بزرگ شمردن وفای به عهد سخت همداستان نباشند با همه هواهای گونهگون که دارند و رأیهای مخالف یکدیگر که در میان آرند.)(1) بنابر این کلّیّه تعهدات و قراردادهای منعقد شده بین اشخاص و حتّی بین دولتها یا میان آنها و اشخاص باید محترم شمرده شود و نقض یکطرفه آنها بدون مجوز شرعی و نیز اعمال مکر و خدعه جایز نیست. همچنین کلّیّه تعهدات دولت اسلامی با دولتهای کافر غیر حربی که در جهت مصلحت اسلام و مسلمانان منعقد شده باشد، محترم خواهد بود؛ ولی اگر قرارداد یا تعهدی بر اساس مکر و خدعه و =============================================================================== 1 نهجالبلاغه، ترجمه دکتر شهیدی، نامه 53،ص338 و 339. استعمارِ کشور اسلامی از سوی دولت استعمارگر تحمیل شده باشد، عمل به آن تعهد و قرارداد لازم نیست، بلکه در مواردی لغو آن واجب میباشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام احتکار است، و در روایات آمده است که پروردگار عالم از محتکر بیزار است، و گناه آن در حدّ قتل نفس است، و معنای آن این است که چیزی را که امّت اسلامی به آن احتیاج دارند نگاه دارد و آن را در معرض فروش قرار ندهد، و آن اقسامی دارد: الف) نگاهداری چیزی برای اینکه بازار سیاه درست شود و آن را به قیمت گران بفروشد. و این قسم، فرد بارز احتکار است و قطعاً روایات حرمت، شامل آن میشود. ب) نگاهداری برای اینکه مردم یا حکومت اسلامی را در مضیقه قرار دهد و یا ضرر به اقتصاد مملکت اسلامی بزند، و معلوم است که این قسم گناهش خیلی بالاتر از گناه قسم اوّل است و گاهی محتکر مصداق مفسد فی الارض محسوب میشود. ج) نگاهداشتن چیزی که بازار آن کساد است، گرچه مردم احتیاج به آن هم دارند، برای اینکه آن چیز رونقی پیدا کند، این قسم نیز حرام است، گرچه حرمت آن به اندازه قسم اوّل و دوّم نیست. د) نگاه داشتن چیزی که به اندازه تقاضای مردم موجود است و عرضه نکردن آن، ضرر اقتصادی یا غیراقتصادی ندارد، این قسم حرام نیست، گرچه سزاوار است از این قسم هم پرهیز نماید. ه) نگاه داشتن چیزی که خود احتیاج به آن دارد، نظیر نگاهداشتن گندم برای مصرف سال خود، و این قسم نیز حرام نیست، گرچه مردم به آن احتیاج داشته باشند؛ ولی در صورت احتیاج شدید مردم، سزاوار نیست که نگاه دارد، زیرا ایثار و فداکاری باید از جمله سجایای مسلمان باشد.
- [آیت الله اردبیلی] در صورت تحقق دولت عدل اسلامیِ جامع الشرایط، احیای زمین موات مشروط به اجازه حکومت است هرچند اجازه به طور عام باشد پس قبل از اجازه حکومت کسی حقّ تصرّف در زمینهای موات را ندارد و تنها افراد و گروههایی که به آنان اجازه داده شده میتوانند کارهای مقدّماتی را از قبیل دیوار کشی، تسطیح و خاکبرداری شروع کنند، ولی به مجرّد به ثبت رساندن زمین بدون احیای آن، حقّی برای ثبت دهنده ثابت نمیشود و ثبت دهنده حقّ ندارد آن را بفروشد یا وقف نماید و یا معاملات دیگری بر روی آن انجام دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] امر به معروف و نهی از منکر بر تمام افراد عاقل و بالغ با شرایط زیر واجب است: 1 کسی که می خواهد امر و نهی کند باید یقین داشته باشد که طرف مقابل مشغول انجام حرام یا ترک واجبی است. 2 احتمال دهد که امر و نهی او اثردارد، خواه اثر فوری داشته باشد یا غیر فوری، کامل یا ناقص، بنابراین اگر بداند هیچ اثر نمی کند واجب نیست. 3 در امر و نهی او مفسده و ضرری نباشد، پس اگر بداند یا خوف این باشد که امر یا نهی او، ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی قابل توجه نسبت به او یا بعضی از مؤمنین می رساند واجب نیست، ولی اگر معروف و منکر از اموری باشد که شارع مقدس اسلام اهمیت زیادی به آن می دهد (مانند حفظ اسلام و قرآن و استقلال ممالک اسلامی، یا حفظ احکام ضروری اسلام)، باید اعتنا به ضرر نکند و با بذل جان و مال در حفظ آنها بکوشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] قبل از ورود در احکام نماز اشاره به دو نکته لازم است اول اهمیت نماز در قران مجید نزدیک به صد مورد از نماز گفتگو شده و اشاره به دو مورد ان کافیست بعد از ان که خداوند متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را به مقام نبوت و رسالت و خلت اختیار نمود و به کلمات ازمایش و مبتلا کرد و ان حضرت کلمات را اتمام نمود به مقام امامت نایل شد و ان قدر عظمت مقام امامت بعد از ان همه مقامات در نظرش جلوه کرد که قال و من ذریتی گفت و از برای فرزندان من هم جواب شنید لا ینال عهدی الظالمین پیمان من به ظالمین نمی رسد و در عظمت نماز همین اندازه بس که ان کس که خداوند متعال برای او مقام امامت را خواست و او برای ذریه اش مسالت کرد بعد از طی تمام مقامات در جوار خانه خدا از خداوند متعال خواست رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی پروردگارا مرا اقامه کننده نماز قرار بده و ذریه مرا و همچنین بعد از ان که ذریه خود را در نزد بیت مسکن داد گفت ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوه پروردگار ما هر اینه من از ذریه خودم مسکن دادم به بیابان بدون زرع نزد خانه محترم تو پروردگارا برای این که اقامه نماز بنمایند در قران مجید یک سوره به نام مومنون است و در ان مومنان به خصوصیاتی معرفی شده اند و اول خصوصیتی که به ان ابتدا شده این است که الذین هم فی صلاتهم خاشعون انان که همانا در نمازشان خاشعند و اخر خصوصیتی هم که به ان ختم می شود و الذین هم علی صلواتهم یحافظون و ان چنان کسانی که همانها بر نمازهایشان محافظت دارند پس افتتاح ایمان و ختم ایمان به نماز است و ثمره ان هم این ایه است اولیک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون و از سنت همین اندازه بس است که از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند بعد از معرفت خدا چیزی را افضل از این صلوات پنجگانه نمی دانم و عدم علم از ان حضرت علم به عدم است و این روایت بیان کلام خداست و خداوند متعال هم در قران مجید می فرماید ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه بعد از ایمان به غیب اقامه نماز ذکر شده است و در عظمت نماز همین اندازه کفایت می کند که جامع تر از نماز بین عبادات عبادتی یافت نمی شود زیرا این عبادتی است مشتمل بر عبادت فعلی و بر عبادت قولی و عبادت فعلی ان شامل افعال عبادی از رکوع و سجود و قیام و قعود است و عبادت قولی ان شامل قرایت و ذکر و جامع جمیع معارف الهیه از تسبیح و تکبیر و تحمید و تهلیل که ارکان اربعه معارف حضرت حق سبحانه و تعالی است و مشتمل است بر تمام عبادات ملایکه مقربین که عده ای از انها عبادتشان در قیام است و عده ای در قعود و جمعی در رکوع و جمعی در سجود و عناوینی که برای نماز در روایات وارد شده زیاد است که از ان جمله است راس الدین و اخر وصایا الانبیاء و احب الاعمال و خیر الاعمال و قوام الاسلام و استقبال الرحمن منهاج الانبیاء و به یبلغ العبد الی الدرجه العلیا
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان باید زکات را در یکی از هشت مورد زیر مصرف کند: اوّل: فقیر و او کسیست که مخارج سال خود یا عیالاتش را ندارد، البتّه لازم نیست که مخارج عیالاتی را که متناسب شؤون وی نیست دارا باشد و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را از منافع آنها بگذراند فقیر نیست. دوم: مسکین و او کسیست که زندگی را از فقیر سختتر میگذراند. سوم: کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور جمعآوری زکات یا نگاهداری یا رسیدگی به حساب آن یا رساندن به امام یا نایب امام یا مصارف زکات میباشد. چهارم: مسلمان سست اعتقادی که با پرداخت زکات، ایمان قویتری پیدا میکند. پنجم: خریداری بندگان و آزاد کردن آنان با شرایطی که در کتب مفصّل گفته شده است. ششم: بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد. هفتم: فی سبیل اللَّه یعنی امور دینی، خواه مربوط به عموم باشد، همچون ساختن مسجد و مدارس علوم دینی و نشر کتب دینی و خواه به افراد خاصّی مربوط باشد، مثل آن که برخی از مؤمنان را به حجّ خانه خدا بفرستد و روشنترین مورد این مصرف، جهاد در راه خداست و ظاهراً این مصرف، امور دنیایی را شامل نمیگردد، هر چند عمومی باشد همچون ساختن پل و تعمیر جادهها و راهها. هشتم: ابن السبیل یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام این موارد در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زکات را در یکی از هشت مورد زیر باید صرف کرد: 1 و 2 (فقرا) و (مساکین) و آنها کسانی هستند که مخارج سال خود و عیالاتشان را ندارند. تفاوت فقیر و مسکین در این است که فقیر روی سؤال از کسی ندارد، اما مسکین نیازمندی است که روی سؤال دارد، کسانی که صنعت و ملک و سرمایه و کسبی دارند که زندگی آنها را اداره نمی کند فقیر محسوب می شوند و کمبود زندگی خود را می توانند از زکات بگیرند. 3 کسی که از طرف امام یا نایب او مأمور جمع آوری زکات یا نگهداری یا رسیدگی به حساب آن و یا رساندن آن به امام و نایب او، یا رساندن به مصارف لازم هستند می توانند به اندازه زحمتی که می کشند از زکات استفاده کنند. 4 افراد ضعیف الایمانی که با گرفتن زکات تقویت می شوند و تمایل به اسلام پیدا می کنند. 5 خریدن برده ها و آزاد کردن آنها. 6 اشخاص بدهکاری که نمی توانند قرض خود را ادا کنند. 7 (سبیل الله) یعنی کارهایی مانند ساختن مسجد که منفعت دینی عمومی دارد و همچنین مدارس علوم دینی، مراکز تبلیغاتی، اعزام مبلغین، نشر کتابهای مفید اسلامی و خلاصه آنچه برای اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد، مخصوصاً جهاد در راه خدا. 8 (ابن السبیل) یعنی مسافری که در سفر مانده و محتاج شده که به مقدار نیازش می تواند از زکات استفاده کند، هر چند در محل خود غنی و بی نیاز باشد.