بنده یک سؤال برایم پیش آمده البته احتمالا وسواس دینی است ولی اگر لطف بفرمائید ، جواب مرا بدهید. علت اینکه خداوند در خلقت، انسانها را شبیه هم نیافریده چیست؟ یعنی چرا مثلا ظاهر من با دوست من یکی نیست و یا چرا انسانها همه شبیه هم نیستند؟
بنده یک سؤال برایم پیش آمده البته احتمالا وسواس دینی است ولی اگر لطف بفرمائید ، جواب مرا بدهید. علت اینکه خداوند در خلقت، انسانها را شبیه هم نیافریده چیست؟ یعنی چرا مثلا ظاهر من با دوست من یکی نیست و یا چرا انسانها همه شبیه هم نیستند؟ مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند; بلکه اقتضای حکمت این است که جهان را به گونه ای بیافریند که موجودات مختلف متناسب با هدف نهایی باشند. در این رابطه اجزای عالم را نباید گسسته و جدا از یکدیگر در نظر گرفت , بلکه باید آنها را به صورت مجموعی که هر عضو واقعا و تکوینا جزء و عضو یک نظامند و در این صورت هر امر جزیی و موردی باید با نظام سنجیده شود. در یک مجموعه, هر جزء موقعیت خاصی دارد که برحسب آن, کیفیت خاصی را دارا می شود. جهان چون چشم و خط و خال و ابروست / که هر چیزی به جای خویش نیکوست اساسا اگر تفاوت وجود نداشته باشد, کثرت و تنوع نیز نخواهد بود و اگر کثرت و تنوع نباشد, دیگر مجموعه و نظام , مفهومی نخواهد داشت . هر یک از پدیده های هستی معلول بی شماری از علت ها و پدیده های دیگر است که هر یک تاثیر خاصی بر این پدیده دارند، بنابراین چون علت ها و عوامل موثر در هر پدیده متفاوت است، محصول آنها نیز متفاوت خواهد بود. در فلسفه بحثی هست تحت عنوان امتناع تماثل. یعنی مثلیت در هستی وجود ندارد و نمی شود که دو پدیده دقیقا مثل هم باشند. البته مثال هم داریم و تشابه وجود دارد. اما مثلیت وجود ندارد، اینکه دو موجود دقیقا در یک موقعیت مکانی و زمانی و کیفیتی باشند، عقلا محال است. همین که پدر و مادر شما و زمان و مکان تولد و رشد شما با بنده و اشخاص دیگری که زندگی می کنند، متفاوت است، بهترین علت برای این است که شما با بنده و سایر انسان ها متفاوت باشید؛ زیرا تمامی این عوامل بر کیفیت خلقتی ما اثر دارند و زمینه تفاوت را فراهم می کنند. نظان احسن خلقت: خداوند متعال، نظام خلقت را به نحو احسن و کامل‌ترین وجه، خلق کرده است. اقتضای نظام احسن و کامل آن است که در این نظام، (تفاوت)ها به عنوان یک ضرورت باشد. ما در این عالم - که به اقتضای کمال خود، واجد تفاوت‌هایی است - به یکی می‌گوییم خوب و دیگری بد. سپس می‌پرسیم: آن خوب که هست، این بد چرا وجود دارد؟ نمی‌دانیم که در واقع اگر این بد نبود؛ آن خوب هم نبود مثل یک تابلوی نقاشی که در آن، روشنایی و تاریکی توأم وجود دارد. این تفاوت میان قسمت‌ها است که یک قسمت روشن و یک قسمت تاریک است؛ ولی این تابلو، تابلو بودن و زیبایی و کمال خودش را به همین دارد که روشنی‌ها و تاریکی‌ها، به یکدیگر آمیخته است. اگر به جای تاریکی‌ها، همه روشنی بود، آیا آن وقت تابلو وجود داشت؟ آیا آن وقت زیبایی وجود داشت؟ آیا اگر در دنیا زشتی نبود، زیبایی وجود داشت؟ اگر انسان بد و شقی نبود، انسان خوب و سعید بود؟ آن را که الان ما می‌گوییم زیبایی و در مقابل آن مات و مبهوت می‌مانیم و آن را درک و توصیف می‌کنیم، برای این است که همه جای دنیا آن طور نیست. اگر تمام دنیا یک جور بود و همه انسان‌ها خوب بودند و اگر همه افراد بشر، خصیصه علی بن ابیطالب و پایین‌تر یک انسان سعید و خوب را می‌داشتند، دیگر حضرت علی بن ابیطالب و انسان‌های وارسته‌ای هم در دنیا قابل شناخت نبودند. پس آنچه که ما آن را خوب و سعید و زیبا می‌نامیم، زیبایی، سعید و خوب بودنش مدیون همین زشتی زشت، بدی بد و شقاوت شقی است. (نگا: توحید، ص 312؛ عدل الهی، صص 163-165) علت تفاوت ها: درباره علل تفاوت ها در بین افراد بشر باید دانست . تفاوت در کیفیت خلقت انسان ها نتیجه و لازمه حتمی نظام مندی و قانونمندی جهان هستی است . یعنی : 1) نظام خلقت نظام علت و معلول است . هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید و تخلف هیچ معلولی از علت تامه اش ممکن نیست (اصل ضرورت علی ). 2 ) رابطه علت و معلول دارای قوانین و قواعد معین است ; یعنی چنان نیست که از هر علتی , هر معلولی قابل ایجاد باشد. به تعبیر دیگر هر علت معینی معلول معینی دارد; مثلا از علف خوردن گوسفند, بوعلی سینا درست نمی شود و آمریکایی ها به خاطر خوردن قهوه , به کره ماه نرفتند (اصل سنخیت علت و معلول ). اگر دو اصل فوق با ژرفکاوی دقیق فلسفی مورد بررسی قرار گیرد, مشخص خواهد شد بینا یا نابینا تولد یافتن یک فرد لازمه حتمی مجموعه عللی است که در به وجود آوردن وی مؤثر بوده اند. در این امور عوامل بسیار متعددی دخیل اند, حتی کیفیت آمیزش والدین , زمان , مکان , روحیات و حالات روانی , وضعیت جسمی , نوع و مقدار غذاهایی که مصرف کرده اند و ... هر یک به سهم خود نقشی در کیفیت تکوین جنین ایفا می کنند. در این جا ممکن است سوال شود که آیا خداوند نمی تواند با تفاوت چشمگیری که همه این عوامل دارند, ولی تأثیر همه را یکسان سازد؟ پاسخ آن است که چنین چیزی سر از تناقض درمی آورد, زیرا لازمه آن این است که علت پدیده ای محقق باشد, ولی تأثیر نکند و علت بودن و تاثیر نکردن تناقض آمیز است . و یا معلولی بدون علت پدید آید, که لازمه آن این است که کل طرح نظام آفرینش به هم بخورد, زیرا در این صورت پدید آمدن هر چیز از هر امر نامربوطی محتمل می شود و آن گاه است که از علف خوردن گوسفند باید ابوعلی سینا پدید آید! در قیامت نیز خداوندئ هر کس را به اندازه نعمتی که به او داده بازخواست می کند. از این رو عدالت خداوند هم در دنیا و هم در آخرت تجلی می کند. برای مطالعه بیشتر ر.ک: - عدل الهی, شهید مطهری, بحث راز تفاوت ها
عنوان سوال:

بنده یک سؤال برایم پیش آمده البته احتمالا وسواس دینی است ولی اگر لطف بفرمائید ، جواب مرا بدهید. علت اینکه خداوند در خلقت، انسانها را شبیه هم نیافریده چیست؟ یعنی چرا مثلا ظاهر من با دوست من یکی نیست و یا چرا انسانها همه شبیه هم نیستند؟


پاسخ:

بنده یک سؤال برایم پیش آمده البته احتمالا وسواس دینی است ولی اگر لطف بفرمائید ، جواب مرا بدهید. علت اینکه خداوند در خلقت، انسانها را شبیه هم نیافریده چیست؟ یعنی چرا مثلا ظاهر من با دوست من یکی نیست و یا چرا انسانها همه شبیه هم نیستند؟

مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند; بلکه اقتضای حکمت این است که جهان را به گونه ای بیافریند که موجودات مختلف متناسب با هدف نهایی باشند.
در این رابطه اجزای عالم را نباید گسسته و جدا از یکدیگر در نظر گرفت , بلکه باید آنها را به صورت مجموعی که هر عضو واقعا و تکوینا جزء و عضو یک نظامند و در این صورت هر امر جزیی و موردی باید با نظام سنجیده شود. در یک مجموعه, هر جزء موقعیت خاصی دارد که برحسب آن, کیفیت خاصی را دارا می شود.
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست / که هر چیزی به جای خویش نیکوست
اساسا اگر تفاوت وجود نداشته باشد, کثرت و تنوع نیز نخواهد بود و اگر کثرت و تنوع نباشد, دیگر مجموعه و نظام , مفهومی نخواهد داشت .
هر یک از پدیده های هستی معلول بی شماری از علت ها و پدیده های دیگر است که هر یک تاثیر خاصی بر این پدیده دارند، بنابراین چون علت ها و عوامل موثر در هر پدیده متفاوت است، محصول آنها نیز متفاوت خواهد بود.
در فلسفه بحثی هست تحت عنوان امتناع تماثل. یعنی مثلیت در هستی وجود ندارد و نمی شود که دو پدیده دقیقا مثل هم باشند. البته مثال هم داریم و تشابه وجود دارد. اما مثلیت وجود ندارد، اینکه دو موجود دقیقا در یک موقعیت مکانی و زمانی و کیفیتی باشند، عقلا محال است.
همین که پدر و مادر شما و زمان و مکان تولد و رشد شما با بنده و اشخاص دیگری که زندگی می کنند، متفاوت است، بهترین علت برای این است که شما با بنده و سایر انسان ها متفاوت باشید؛ زیرا تمامی این عوامل بر کیفیت خلقتی ما اثر دارند و زمینه تفاوت را فراهم می کنند.
نظان احسن خلقت:
خداوند متعال، نظام خلقت را به نحو احسن و کامل‌ترین وجه، خلق کرده است. اقتضای نظام احسن و کامل آن است که در این نظام، (تفاوت)ها به عنوان یک ضرورت باشد. ما در این عالم - که به اقتضای کمال خود، واجد تفاوت‌هایی است - به یکی می‌گوییم خوب و دیگری بد. سپس می‌پرسیم: آن خوب که هست، این بد چرا وجود دارد؟ نمی‌دانیم که در واقع اگر این بد نبود؛ آن خوب هم نبود مثل یک تابلوی نقاشی که در آن، روشنایی و تاریکی توأم وجود دارد.
این تفاوت میان قسمت‌ها است که یک قسمت روشن و یک قسمت تاریک است؛ ولی این تابلو، تابلو بودن و زیبایی و کمال خودش را به همین دارد که روشنی‌ها و تاریکی‌ها، به یکدیگر آمیخته است. اگر به جای تاریکی‌ها، همه روشنی بود، آیا آن وقت تابلو وجود داشت؟ آیا آن وقت زیبایی وجود داشت؟ آیا اگر در دنیا زشتی نبود، زیبایی وجود داشت؟ اگر انسان بد و شقی نبود، انسان خوب و سعید بود؟ آن را که الان ما می‌گوییم زیبایی و در مقابل آن مات و مبهوت می‌مانیم و آن را درک و توصیف می‌کنیم، برای این است که همه جای دنیا آن طور نیست. اگر تمام دنیا یک جور بود و همه انسان‌ها خوب بودند و اگر همه افراد بشر، خصیصه علی بن ابیطالب و پایین‌تر یک انسان سعید و خوب را می‌داشتند، دیگر حضرت علی بن ابیطالب و انسان‌های وارسته‌ای هم در دنیا قابل شناخت نبودند.
پس آنچه که ما آن را خوب و سعید و زیبا می‌نامیم، زیبایی، سعید و خوب بودنش مدیون همین زشتی زشت، بدی بد و شقاوت شقی است. (نگا: توحید، ص 312؛ عدل الهی، صص 163-165)
علت تفاوت ها:
درباره علل تفاوت ها در بین افراد بشر باید دانست . تفاوت در کیفیت خلقت انسان ها نتیجه و لازمه حتمی نظام مندی و قانونمندی جهان هستی است . یعنی : 1) نظام خلقت نظام علت و معلول است . هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید و تخلف هیچ معلولی از علت تامه اش ممکن نیست (اصل ضرورت علی ). 2 ) رابطه علت و معلول دارای قوانین و قواعد معین است ; یعنی چنان نیست که از هر علتی , هر معلولی قابل ایجاد باشد. به تعبیر دیگر هر علت معینی معلول معینی دارد; مثلا از علف خوردن گوسفند, بوعلی سینا درست نمی شود و آمریکایی ها به خاطر خوردن قهوه , به کره ماه نرفتند (اصل سنخیت علت و معلول ). اگر دو اصل فوق با ژرفکاوی دقیق فلسفی مورد بررسی قرار گیرد, مشخص خواهد شد بینا یا نابینا تولد یافتن یک فرد لازمه حتمی مجموعه عللی است که در به وجود آوردن وی مؤثر بوده اند. در این امور عوامل بسیار متعددی دخیل اند, حتی کیفیت آمیزش والدین , زمان , مکان , روحیات و حالات روانی , وضعیت جسمی , نوع و مقدار غذاهایی که مصرف کرده اند و ... هر یک به سهم خود نقشی در کیفیت تکوین جنین ایفا می کنند.
در این جا ممکن است سوال شود که آیا خداوند نمی تواند با تفاوت چشمگیری که همه این عوامل دارند, ولی تأثیر همه را یکسان سازد؟ پاسخ آن است که چنین چیزی سر از تناقض درمی آورد, زیرا لازمه آن این است که علت پدیده ای محقق باشد, ولی تأثیر نکند و علت بودن و تاثیر نکردن تناقض آمیز است .
و یا معلولی بدون علت پدید آید, که لازمه آن این است که کل طرح نظام آفرینش به هم بخورد, زیرا در این صورت پدید آمدن هر چیز از هر امر نامربوطی محتمل می شود و آن گاه است که از علف خوردن گوسفند باید ابوعلی سینا پدید آید! در قیامت نیز خداوندئ هر کس را به اندازه نعمتی که به او داده بازخواست می کند. از این رو عدالت خداوند هم در دنیا و هم در آخرت تجلی می کند.
برای مطالعه بیشتر ر.ک: - عدل الهی, شهید مطهری, بحث راز تفاوت ها





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین