آیا فلسفه هایی که در نهایت به نفی وجود خدا می رسند قابل رد هستند؟ اگر قابل رد توسط ما هستند چرا فیلسوفان دارای آن عقاید قانع نمی شوند؟ فیلسوفانی که شاید غرضی در کارشان نباشد و تنها هدفشان کشف حقیقت باشد؟
آیا فلسفه هایی که در نهایت به نفی وجود خدا می رسند قابل رد هستند؟ اگر قابل رد توسط ما هستند چرا فیلسوفان دارای آن عقاید قانع نمی شوند؟ فیلسوفانی که شاید غرضی در کارشان نباشد و تنها هدفشان کشف حقیقت باشد؟ در فلسفه اسلامی همه قضایای نظری باید به قضایای بدیهی ختم شوند و بدیهی ترین بدیهیات این قضیه است که (دو نقیض نه با هم قابل اجتماعند و نه هر دو با هم قابل ارتفاع) این قضیه زیر بنای تمام قضایای نظری در فلسفه اسلامی است. و با همین اساس وجود خداوند متعال اثبات می شود. و اگر برخی فلاسفه ملحد زیربار این براهین نمی روند به این خاطر است که در مبانی زیربنایی فلسفه با موحدان در تقابلند. کسی که واقعیت را غیرممکن یا نسبی می داند یا تنها ابزار شناخت را حس و تجربه می داند با حفظ این مبانی محال است بتواند وجود خدا را برای خود اثبات کند. و تا زمانی که اینگونه فلاسفه بر مبانی غلط خود پای می فشارند محال است که ما بتوانیم در مباحث روبنایی با آنها بحث کنیم. ما برای اینکه اینها را متوجه خدا کنیم باید ابتدا مبانی فلسفی آنها را عوض کنیم. اما اینکه می فرمایید اینها شاید غرضی غیر از کشف حقیقت نداشته باشد از حس ظن شماست بلی برخی از فلاسفه غربی افرادی حقیقت جو بوده اند. نظیر دکارت یا کانت که اینها نیز عمدتا وجود خدا را قبول دارند. اما بسیاری از اینها به نظر می رسد که دنبال حقیقت نبوده اند و فلسفه هایشان بیشتر معلل بوده است تا مدلل. یعنی تحت تأثیر عوامی این فلسفه ها را پدید آورده اند نه از جهت حس حقیقت جویی. ضمن اینکه قبول واقعیت و پذیرفتن یک مساله توسط فرد غیر از اثبات شدن علمی برای اوست؛ چه بسا مساله‌ای برای فردی اثبات شده باشد اما به جهت مضرات یا دلایل دیگر آن را قبول نمی‌کند؛ همچنانکه خداوند در قرآن خطاب به یهودیان در زمان پیغمبر می‌فرماید: او(پیامبر) را می‌شناختند همچنانکه فرزندانشان را می شناختند.(بقره/146 و انعام/20) با اینکه او را شناختند و از نظر علمی برای آنها ثابت بود، بدو ایمان نیاوردند و او را نپذیرفتند.و در جایی دیگر پذیرش را با وجود یقین انکار می‌کند(نمل/14)در عین حال گاهی برخی از ماتریالیستهای بسیار سر سخت نیز در برابر ادله نیرومند خداشناختی تسلیم شده و به وجود خدا ایمان می آورند کما اینکه اخیرا آنتونی فلو که یک فیلسوف مادی و پوزیتیویست افراطی بود بر خلاف مبانی پوزیتیویستی اش خدا گرا شد.
عنوان سوال:

آیا فلسفه هایی که در نهایت به نفی وجود خدا می رسند قابل رد هستند؟ اگر قابل رد توسط ما هستند چرا فیلسوفان دارای آن عقاید قانع نمی شوند؟ فیلسوفانی که شاید غرضی در کارشان نباشد و تنها هدفشان کشف حقیقت باشد؟


پاسخ:

آیا فلسفه هایی که در نهایت به نفی وجود خدا می رسند قابل رد هستند؟ اگر قابل رد توسط ما هستند چرا فیلسوفان دارای آن عقاید قانع نمی شوند؟ فیلسوفانی که شاید غرضی در کارشان نباشد و تنها هدفشان کشف حقیقت باشد؟

در فلسفه اسلامی همه قضایای نظری باید به قضایای بدیهی ختم شوند و بدیهی ترین بدیهیات این قضیه است که (دو نقیض نه با هم قابل اجتماعند و نه هر دو با هم قابل ارتفاع) این قضیه زیر بنای تمام قضایای نظری در فلسفه اسلامی است. و با همین اساس وجود خداوند متعال اثبات می شود. و اگر برخی فلاسفه ملحد زیربار این براهین نمی روند به این خاطر است که در مبانی زیربنایی فلسفه با موحدان در تقابلند. کسی که واقعیت را غیرممکن یا نسبی می داند یا تنها ابزار شناخت را حس و تجربه می داند با حفظ این مبانی محال است بتواند وجود خدا را برای خود اثبات کند. و تا زمانی که اینگونه فلاسفه بر مبانی غلط خود پای می فشارند محال است که ما بتوانیم در مباحث روبنایی با آنها بحث کنیم. ما برای اینکه اینها را متوجه خدا کنیم باید ابتدا مبانی فلسفی آنها را عوض کنیم.
اما اینکه می فرمایید اینها شاید غرضی غیر از کشف حقیقت نداشته باشد از حس ظن شماست بلی برخی از فلاسفه غربی افرادی حقیقت جو بوده اند. نظیر دکارت یا کانت که اینها نیز عمدتا وجود خدا را قبول دارند. اما بسیاری از اینها به نظر می رسد که دنبال حقیقت نبوده اند و فلسفه هایشان بیشتر معلل بوده است تا مدلل. یعنی تحت تأثیر عوامی این فلسفه ها را پدید آورده اند نه از جهت حس حقیقت جویی.
ضمن اینکه قبول واقعیت و پذیرفتن یک مساله توسط فرد غیر از اثبات شدن علمی برای اوست؛ چه بسا مساله‌ای برای فردی اثبات شده باشد اما به جهت مضرات یا دلایل دیگر آن را قبول نمی‌کند؛ همچنانکه خداوند در قرآن خطاب به یهودیان در زمان پیغمبر می‌فرماید: او(پیامبر) را می‌شناختند همچنانکه فرزندانشان را می شناختند.(بقره/146 و انعام/20) با اینکه او را شناختند و از نظر علمی برای آنها ثابت بود، بدو ایمان نیاوردند و او را نپذیرفتند.و در جایی دیگر پذیرش را با وجود یقین انکار می‌کند(نمل/14)در عین حال گاهی برخی از ماتریالیستهای بسیار سر سخت نیز در برابر ادله نیرومند خداشناختی تسلیم شده و به وجود خدا ایمان می آورند کما اینکه اخیرا آنتونی فلو که یک فیلسوف مادی و پوزیتیویست افراطی بود بر خلاف مبانی پوزیتیویستی اش خدا گرا شد.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین