علت این همه تأکید روی کتب استاد شهید مطهری(ره) چیست؟ چرا در بسیاری از سیرهای مطالعاتی و مسابقات و ... از کتب سایر اندیشمندان مانند آقایان مکارم، مصباح، جوادی آملی، طهرانی، سبحانی و ... و حتی پژوهشگران جوان تر حوزه استفاده نمی شود؟ آیا شهید مطهری(ره) کار را تمام کرده اند و جای سخن برای کس دیگری نگذاشته اند؟ استاد شهید مطهری از چندین جهت دارای ویژگی های ممتازی هستند. وی در دوران تحصیل در حوزه علمیه قم ، دروس حوزه را به خوبی آموختند و با ورود به دانشگاه و تدریس در آنجا با نیازهای جوانان و جامعه نیز به خوبی آشنا گشتند. خلاصه وی فردی جامع الاطراف و دانشمندی آگاه و آشنا با مسایل و مشکلات روز بودند. از سوی دیگر ، ایشان از قلمی روان و گفتاری سلیس و قابل فهم بر خودار بودند وی سخترین مسایل را در قالب کلمات و گفتاری آسان و روان به مخاطبین عرضه می داشت. شاید بتوان گفت وی اولین کسی بود که با طرح مسایل کلامی جدید و بکار گیری آموخته های خود در زمینه کلام قدیم در صدد حل و پاسخ گویی بدانها بر آمد. استاد شهید مطهری در این مسیر با بیان خوب مساله و پاسخ گویی دقیق بدانها راه را به گونه ای برای دیگران باز کرد که دیگر کسانی هم که تصمیم می گیرند تا در حیطه مسایل کلام جدید مطلبی بنویسند و یا سخنی بگویند خود را ناچار می بینند که به کتابها و گفته های وی مراجعه کنند. در واقع وی در برخورد با هر مساله ای ابتدا آن مساله را به خوبی و با قدرت طرح می کرد بطوری که در ابتدا چنین به نظر می رسید که با گوینده سخن موافق است به عبارت دیگر در طرح مساله امانت داری را رعایت می کرد و پس از آن به نحوی بسیار دقیق به حل و جواب گویی آن می پرداخت به گونه ای که همگان حتی طرح کنند مساله نیز آن پاسخ را با رویی باز می پذیرفت. البته کتابها و نوشته کسانی مانند مکارم ، مصباح ، جوادی آملی ، طهرانی، سبحانی و دیگران نیز بسیار مفید و خوب اند و با خواند آنها نکات و مطالب تازه و خوبی را دریافت خواهیم کرد اما با وجود این خود اینها نیز در کتابها و سخنان خود بسیار به کتابهای شهید مطهری ارجاع می دهند و بدان استناد می کنند. خلاصه ، اینگونه نیست که شهید مطهری کار را تمام کرده باسند و یا ایکه دیکران حرفی برای گفتن نداشته باشند. در واقع تاکید بر کتابهای استاد شهید مطهری به معنای بی توجهی به دیگر نویسندگان و بی فایده بودن نوشته های آنان نیست بلکه خود شهید مطهری ویژگی هایی دارد که نمی توان از کنار کتابها و نوشته های ایشان بی تفاوت گذشت .
علت این همه تأکید روی کتب استاد شهید مطهری(ره) چیست؟ چرا در بسیاری از سیرهای مطالعاتی و مسابقات و ... از کتب سایر اندیشمندان مانند آقایان مکارم، مصباح، جوادی آملی، طهرانی، سبحانی و ... و حتی پژوهشگران جوان تر حوزه استفاده نمی شود؟ آیا شهید مطهری(ره) کار را تمام کرده اند و جای سخن برای کس دیگری نگذاشته اند؟
علت این همه تأکید روی کتب استاد شهید مطهری(ره) چیست؟ چرا در بسیاری از سیرهای مطالعاتی و مسابقات و ... از کتب سایر اندیشمندان مانند آقایان مکارم، مصباح، جوادی آملی، طهرانی، سبحانی و ... و حتی پژوهشگران جوان تر حوزه استفاده نمی شود؟ آیا شهید مطهری(ره) کار را تمام کرده اند و جای سخن برای کس دیگری نگذاشته اند؟
استاد شهید مطهری از چندین جهت دارای ویژگی های ممتازی هستند. وی در دوران تحصیل در حوزه علمیه قم ، دروس حوزه را به خوبی آموختند و با ورود به دانشگاه و تدریس در آنجا با نیازهای جوانان و جامعه نیز به خوبی آشنا گشتند. خلاصه وی فردی جامع الاطراف و دانشمندی آگاه و آشنا با مسایل و مشکلات روز بودند. از سوی دیگر ، ایشان از قلمی روان و گفتاری سلیس و قابل فهم بر خودار بودند وی سخترین مسایل را در قالب کلمات و گفتاری آسان و روان به مخاطبین عرضه می داشت.
شاید بتوان گفت وی اولین کسی بود که با طرح مسایل کلامی جدید و بکار گیری آموخته های خود در زمینه کلام قدیم در صدد حل و پاسخ گویی بدانها بر آمد. استاد شهید مطهری در این مسیر با بیان خوب مساله و پاسخ گویی دقیق بدانها راه را به گونه ای برای دیگران باز کرد که دیگر کسانی هم که تصمیم می گیرند تا در حیطه مسایل کلام جدید مطلبی بنویسند و یا سخنی بگویند خود را ناچار می بینند که به کتابها و گفته های وی مراجعه کنند.
در واقع وی در برخورد با هر مساله ای ابتدا آن مساله را به خوبی و با قدرت طرح می کرد بطوری که در ابتدا چنین به نظر می رسید که با گوینده سخن موافق است به عبارت دیگر در طرح مساله امانت داری را رعایت می کرد و پس از آن به نحوی بسیار دقیق به حل و جواب گویی آن می پرداخت به گونه ای که همگان حتی طرح کنند مساله نیز آن پاسخ را با رویی باز می پذیرفت.
البته کتابها و نوشته کسانی مانند مکارم ، مصباح ، جوادی آملی ، طهرانی، سبحانی و دیگران نیز بسیار مفید و خوب اند و با خواند آنها نکات و مطالب تازه و خوبی را دریافت خواهیم کرد اما با وجود این خود اینها نیز در کتابها و سخنان خود بسیار به کتابهای شهید مطهری ارجاع می دهند و بدان استناد می کنند.
خلاصه ، اینگونه نیست که شهید مطهری کار را تمام کرده باسند و یا ایکه دیکران حرفی برای گفتن نداشته باشند. در واقع تاکید بر کتابهای استاد شهید مطهری به معنای بی توجهی به دیگر نویسندگان و بی فایده بودن نوشته های آنان نیست بلکه خود شهید مطهری ویژگی هایی دارد که نمی توان از کنار کتابها و نوشته های ایشان بی تفاوت گذشت .
- [سایر] از میان انبوه کتابهای آیت الله جوادی آملی، آیت الله حسن زاده آملی و آیت الله مصباح یزدی، کدام کتابهای ایشان برای عموم دانشجویان مفید است؟ کدام یک برای اشخاصی که سیر کتب شهید مطهری(ره) را تمام کرده اند، مفید است؟
- [سایر] آقا این بحث دانش و ارزش که آقای سروش مطرح کرده چیست و ایشان مقصودش از این حرفها چیست؟ آیا همان بحث شناخت است ... که شهید مطهری و امثال ایشان معتقدند که بایدها و نبایدها ریشه در هستها و نیستها دارد ... ایدئولوژی ریشه در جهان بینی دارد و جهان بینی ریشه در جهان شناسی و نوع تفسیر انسان از عالم طبیعت؟<BR>تفاوت دیدگاه مطهری و مصباح یزدی و جوادی آملی و علامه طباطبایی و حتی آقای سید مهدی میرباقری مدیر فرهنگستان علوم دراین زمینه چیست؟ و تفاوت آنها با نظر آقای سروش چیست؟ نتایج عملی که از اعتقاد به هر یک از این نظرات آقایانی که اسم آوردم چیست؟ آیا تفاوت ماهوی دارد اعتقاد به نظر آقای سروش با آقای مطهری؟ یا اعتقاد به نظر استاد مطهری تفاوت دارد با اعتقاد به نظر استاد مصباح؟ منظور تفاوت عملی است؟ در نوع برنامه ریزی انسان برای زندگی و هدف گذاریها و نوع تعریف سعادت و کمال برای خود.