با توجه به تحقیقی بودن اصول دین، بنده نسبت به مسائل اعتقادی دچار شک و تردید شدهام و این موضوع مرا در انجام اعمال عبادی به وسواس انداخته است، مرا راهنمایی کنید. ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانی است؛ چنان که طمأنینه، یقین، ثبات و امثال آن از افاضات رحمانی و ملکوتی است. شیطان برای بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسایل و حیلههای متفاوتی استفاده میکند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگیهای ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد میشود. برای مثال شخصی که نسبت به احکام __________________________________________________ (1). آیه 54. (2). عبداللَّه جوادی آملی، قرآن در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، ج 1، صص 362- 361. و مسائل شرعی بیمبالات است، هرگز به وسواس در وضو یا نماز دچار نمیشود. وسواس از تحریکات شیطان است و شیطان، انسان بیمبالات و کم اعتنا به مسائل شرعی را نسبت به آنها حسّاس و مقیّد نمیکند؛ بلکه برای دورتر کردن او از وظایف شرعی و تکالیف الهی، راهی مناسب با حالات و تمایلات درونی او بر میگزیند. بنابراین، شیطان لعین- که شما را گرفتار شک و تردید در مسلّمات دین کرده است- توجّه به امور دینی را در شما سراغ داشته و درست روی همین نقطه دست گذاشته است و میخواهد این موهبت الهی را از شما بگیرد: سالها او را به بانگی بندهای در چنین ظلمت نمد افکندهای هیبت بانگ شیاطین خلق را بند کردهست و گرفته حلق را تا چنان نومید شد جانشان زنور که روان کافران ز اهل قبور (1) با توجه به این مطلب، باید بگوییم: یکم. اینکه شما به جهت تحقیقی بودن اعتقادات خود، تلاش نموده و با مطالعه و تفکر کوشیدهاید در پذیرفتن اصول دین تقلید نکنید، کاری بسیار شایسته و سزاوار تحسین انجام دادهاید و پاداش بسیاری برای این امر نزد خداوند خواهید داشت. دوم. هرگز نگویید و به خود تلقین نکنید که به دلیل شک در اعتقادات، اعمال من نزد خداوند پذیرفته نیست و یا مثلًا پس از انجام واجبات و یا ترک محرمات، سودی برای من حاصل نمیشود! این خود دنباله توطئههای شیطانی است که نخست اعتقادات را در درون شما سست نموده و اینک به دنبال خدشهدار کردن اعمالتان است. __________________________________________________ (1). مثنوی، دفتر سوم، ابیات 4338- 4336. همین که شما میگویید خدا از من نمیپذیرد، دلیل بر آن است که شما خدا را از صمیم وجود و باطن خویش قبول دارید و در وجود او شکی ندارید. پس به رغم وسوسههای شیطان و خواستههای او، به عبادت خویش ادامه دهید و همچون بندگان دیگر خدا، امیدوار باشید که اعمال شما نزد او پذیرفته است. چون چنین وسواس دیدی زود زود با خدا گرد و درآ اندر سجود سجده گه را تَر کن از اشک روان کای خدا تو وارهانم زین گمان (1) سوم. بدانید شیطان ضعیف است و کید و مکر او به انسانهای عاقل و انسانهای خداجو و حقیقتطلب و آنان که با یاد خدا زندگی میکنند و تنها از او فرمان میبرند، کارگر نیست. با توجه به این سه نکته، بهتر است تا مدتی به جای اینکه در باب مسائل اعتقادی بیندیشید، به مبارزه با شیطان و وسوسههای او بپردازید. راه مبارزه با شیطان نیز چند چیز است: نخست آنکه، به وسوسهها و القائات او بیاعتنایی کنید. وقتی شما را به پندارهای بد و باطل وا میدارد، فکر خود را به مسائل دیگر مشغول سازید. در روایتی معصوم علیه السلام میفرماید: (جز این نیست که آن خبیث (شیطان)، میخواهد اطاعت شود؛ پس وقتی که سرپیچی شود، به سوی هیچ یک از شما باز نمیگردد). (2) الحذر ای گِل پرستان از شرش! تیغ لاحولی زنید اندر سرش کاو همی بیند شما را از کمین که شما او را نمیبینید، هین دایماً صیاد ریزد دانهها دانه پیدا باشد و پنهان دغا هرکجا دانه بدیدی، الحذر تا نبندد دام بر تو بال و پر (3) __________________________________________________ (1). مثنوی، دفتر چهارم، ابیات 385 و 386. (2). فروع کافی، ج 3، ص 358. (3). مثنوی، دفتر سوم، ابیات 2859- 2856. دومین راه مبارزه با شیطان این است که ما در همه امور زندگی و در هر کاری که میخواهیم انجام دهیم و هنگام مواجهه با هر مشکلی، از خداوند و از وسایط فیض و رحمت او کمک بگیریم و با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه، توجّه خدا را به خویش جلب کنیم. خداوند متعال نیز این حقیقت را با لحن خاصی بیان کرده است: (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ) (1) ؛ بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم اعتنایی به شما نمیکند). بعد از خداوند متعال، باید از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام درخواست کرد تا ما را از وسوسههای شیطانی نجات دهند و حالت بیداری و انتباه را در ما مستقر سازند تا بر اثر غفلت، شیطان با وسوسههای خود بر ما مستولی نشود. تلاوت یا شنیدن آیات قرآنی و تدبّر در آنها، تفکر در آیات خلقت و نظایر اینها نیز، همه در وجود انسان ایجاد آمادگی میکند تا نور یقظه و جذب الهی به سراغ او آمده، وی را از غفلت، اوهام و وسوسههای شیطان نجات دهد و به خود بیاورد. قرآن کریم در هر بابی از ابواب خود، برای انسان، هدایتها، تذکرها، هشدارها و انذارها دارد و هر کس صادقتر و دردمندانه به سراغ قرآن رود و در کلام حضرت معبود صادقانه (فکر) کند، کلام، رموز و اشارات کلام الهی راهگشای وی خواهد بود. گفت پیغمبر که نفحتهای حق اندرین ایام میآرد سبق گوش وهش دارید این اوقات را در ربایید این چنین نفحات را __________________________________________________ (1). فرقان (25)، آیه 77. نفحه آمد مر شما را دید و رفت هر که را میخواست جان بخشید و رفت نفحه دیگر رسید، آگاه باش تا از این هم وانمانی خواجه تاش (1) سومین راه، آن است که در همه احوال، از (غفلت) اجتناب ورزید و در همه احوال در (یاد) حضرت حق باشید؛ چرا که شیطان همواره میکوشد انسان را به غفلت کشانده، از این راه آدمی را دچار تزلزل، شک و تردید سازد. از این رو باید تصمیم بگیرید که مراقب حال خود باشید و هر وقت به هر بهانهای غافل شدید، فوراً متذکر شوید و استعاذه و استغفار کنید و به حالت ذکر و یاد خدا برگردید. آیات 200 و 201 سوره (اعراف) به این حقیقت اشاره کرده، میفرماید: (اگر وسوسهای از جانب شیطان بر تو راه یافت، پس به خدای متعال پناه ببر، که او سمیع و علیم است. پرهیزگاران را هر وقت وسوسه شیطانی رسد و طایف شیطانی بر دل آنها روی بیاورد، فوراً به خود آیند و به حقیقت حال آگاه شوند). اگر حقیقتش را بخواهید، این غفلت است که آدمی را در دام شیطان و وسوسههای او قرار میدهد و یکی از تبعات آن، همان تردید، اضطراب و شک و تزلزل است. به بیان دیگر، غفلت از حق- به این معنا که انسان باطناً خدای متعال را فراموش کند، از او و ذکر او غافل شود و مستغرق در این و آن و این سو و آن سو گردد- اساس همه گرفتاریها و وسیله راه یافتن شیطان بر دل و وسوسههای او است؛ امام صادق علیه السلام میفرماید: (فان الغفلة مصطاد الشیطان و رأس کل بلیة و __________________________________________________ (1). مثنوی، دفتر اول، ابیات 1954- 1951. سبب کل حجاب)؛ (1) (حقیقت آن است که غفلت صیدگاه شیطان، ریشه هر بلا و بدبختی و سبب همه حجابها است). جلیس دل و قرین آدمی به هنگام غفلت، جز شیطان نیست؛ چنان که خود غفلت هم از ناحیه شیطان است و اوست که انسان را به غفلت میکشد و از یاد خدا غافل میگرداند: (اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ ...) (2) ؛ (شیطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از یاد خدا غافل کرد ...). پیام غیبی این آیه آن است که آنجا که فکر و دل تو و باطن تو به کلی از خدا غافل شد، او را فراموش کرد و مستغرق در اوهام و خیالات و این و آن گشت؛ بدان که شیطان بر تو استیلا یافته و فکر و دل تو را و یا (تو) را به آنجاها کشانیده است، تا از یاد معبود خویش بازمانی و خسران بینی: (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ) (3) ؛ (هر کس از ذکر خدای رحمان روی برگرداند، شیطانی را بر او میگماریم که دوست و مصاحب او میگردد. و این شیاطین مسلماً آنان را از راه باز میدارند و خودشان گمان میکنند که در راه هدایت پیش میروند). امیدواریم که با دقت در مطالب پیش گفته و به کارگیری آنها، شک و تردید شما به آرامش و ثباتی پایدار مبدل گردد و همیشه در زندگی پیروز و بهروز باشید. ای خدا فریاد زین فریاد خواه! داد خواهم نه ز کس زین دادخواه دادِخود از کس نیابم جز مگر ز آن که او از من به من نزدیکتر (4) __________________________________________________ (1). مصباح الشریعة، باب بیست و چهارم. (2). مجادله (58)، آیه 19. (3). زخرف (43)، آیه 36 و 37. (4). مثنوی، دفتر اول، ابیات 2196- 2195.
با توجه به تحقیقی بودن اصول دین، بنده نسبت به مسائل اعتقادی دچار شک و تردید شدهام و این موضوع مرا در انجام اعمال عبادی به وسواس انداخته است، مرا راهنمایی کنید.
با توجه به تحقیقی بودن اصول دین، بنده نسبت به مسائل اعتقادی دچار شک و تردید شدهام و این موضوع مرا در انجام اعمال عبادی به وسواس انداخته است، مرا راهنمایی کنید.
ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانی است؛ چنان که طمأنینه، یقین، ثبات و امثال آن از افاضات رحمانی و ملکوتی است. شیطان برای بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسایل و حیلههای متفاوتی استفاده میکند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگیهای ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد میشود. برای مثال شخصی که نسبت به احکام
__________________________________________________
(1). آیه 54.
(2). عبداللَّه جوادی آملی، قرآن در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، ج 1، صص 362- 361.
و مسائل شرعی بیمبالات است، هرگز به وسواس در وضو یا نماز دچار نمیشود. وسواس از تحریکات شیطان است و شیطان، انسان بیمبالات و کم اعتنا به مسائل شرعی را نسبت به آنها حسّاس و مقیّد نمیکند؛ بلکه برای دورتر کردن او از وظایف شرعی و تکالیف الهی، راهی مناسب با حالات و تمایلات درونی او بر میگزیند. بنابراین، شیطان لعین- که شما را گرفتار شک و تردید در مسلّمات دین کرده است- توجّه به امور دینی را در شما سراغ داشته و درست روی همین نقطه دست گذاشته است و میخواهد این موهبت الهی را از شما بگیرد:
سالها او را به بانگی بندهای در چنین ظلمت نمد افکندهای
هیبت بانگ شیاطین خلق را بند کردهست و گرفته حلق را
تا چنان نومید شد جانشان زنور که روان کافران ز اهل قبور (1)
با توجه به این مطلب، باید بگوییم:
یکم. اینکه شما به جهت تحقیقی بودن اعتقادات خود، تلاش نموده و با مطالعه و تفکر کوشیدهاید در پذیرفتن اصول دین تقلید نکنید، کاری بسیار شایسته و سزاوار تحسین انجام دادهاید و پاداش بسیاری برای این امر نزد خداوند خواهید داشت.
دوم. هرگز نگویید و به خود تلقین نکنید که به دلیل شک در اعتقادات، اعمال من نزد خداوند پذیرفته نیست و یا مثلًا پس از انجام واجبات و یا ترک محرمات، سودی برای من حاصل نمیشود! این خود دنباله توطئههای شیطانی است که نخست اعتقادات را در درون شما سست نموده و اینک به دنبال خدشهدار کردن اعمالتان است.
__________________________________________________
(1). مثنوی، دفتر سوم، ابیات 4338- 4336.
همین که شما میگویید خدا از من نمیپذیرد، دلیل بر آن است که شما خدا را از صمیم وجود و باطن خویش قبول دارید و در وجود او شکی ندارید. پس به رغم وسوسههای شیطان و خواستههای او، به عبادت خویش ادامه دهید و همچون بندگان دیگر خدا، امیدوار باشید که اعمال شما نزد او پذیرفته است.
چون چنین وسواس دیدی زود زود با خدا گرد و درآ اندر سجود
سجده گه را تَر کن از اشک روان کای خدا تو وارهانم زین گمان (1)
سوم. بدانید شیطان ضعیف است و کید و مکر او به انسانهای عاقل و انسانهای خداجو و حقیقتطلب و آنان که با یاد خدا زندگی میکنند و تنها از او فرمان میبرند، کارگر نیست.
با توجه به این سه نکته، بهتر است تا مدتی به جای اینکه در باب مسائل اعتقادی بیندیشید، به مبارزه با شیطان و وسوسههای او بپردازید. راه مبارزه با شیطان نیز چند چیز است:
نخست آنکه، به وسوسهها و القائات او بیاعتنایی کنید. وقتی شما را به پندارهای بد و باطل وا میدارد، فکر خود را به مسائل دیگر مشغول سازید. در روایتی معصوم علیه السلام میفرماید: (جز این نیست که آن خبیث (شیطان)، میخواهد اطاعت شود؛ پس وقتی که سرپیچی شود، به سوی هیچ یک از شما باز نمیگردد). (2)
الحذر ای گِل پرستان از شرش! تیغ لاحولی زنید اندر سرش
کاو همی بیند شما را از کمین که شما او را نمیبینید، هین
دایماً صیاد ریزد دانهها دانه پیدا باشد و پنهان دغا
هرکجا دانه بدیدی، الحذر تا نبندد دام بر تو بال و پر (3)
__________________________________________________
(1). مثنوی، دفتر چهارم، ابیات 385 و 386.
(2). فروع کافی، ج 3، ص 358.
(3). مثنوی، دفتر سوم، ابیات 2859- 2856.
دومین راه مبارزه با شیطان این است که ما در همه امور زندگی و در هر کاری که میخواهیم انجام دهیم و هنگام مواجهه با هر مشکلی، از خداوند و از وسایط فیض و رحمت او کمک بگیریم و با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه، توجّه خدا را به خویش جلب کنیم. خداوند متعال نیز این حقیقت را با لحن خاصی بیان کرده است: (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ) (1)
؛ بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم اعتنایی به شما نمیکند).
بعد از خداوند متعال، باید از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام درخواست کرد تا ما را از وسوسههای شیطانی نجات دهند و حالت بیداری و انتباه را در ما مستقر سازند تا بر اثر غفلت، شیطان با وسوسههای خود بر ما مستولی نشود.
تلاوت یا شنیدن آیات قرآنی و تدبّر در آنها، تفکر در آیات خلقت و نظایر اینها نیز، همه در وجود انسان ایجاد آمادگی میکند تا نور یقظه و جذب الهی به سراغ او آمده، وی را از غفلت، اوهام و وسوسههای شیطان نجات دهد و به خود بیاورد. قرآن کریم در هر بابی از ابواب خود، برای انسان، هدایتها، تذکرها، هشدارها و انذارها دارد و هر کس صادقتر و دردمندانه به سراغ قرآن رود و در کلام حضرت معبود صادقانه (فکر) کند، کلام، رموز و اشارات کلام الهی راهگشای وی خواهد بود.
گفت پیغمبر که نفحتهای حق اندرین ایام میآرد سبق
گوش وهش دارید این اوقات را در ربایید این چنین نفحات را
__________________________________________________
(1). فرقان (25)، آیه 77.
نفحه آمد مر شما را دید و رفت هر که را میخواست جان بخشید و رفت
نفحه دیگر رسید، آگاه باش تا از این هم وانمانی خواجه تاش (1)
سومین راه، آن است که در همه احوال، از (غفلت) اجتناب ورزید و در همه احوال در (یاد) حضرت حق باشید؛ چرا که شیطان همواره میکوشد انسان را به غفلت کشانده، از این راه آدمی را دچار تزلزل، شک و تردید سازد. از این رو باید تصمیم بگیرید که مراقب حال خود باشید و هر وقت به هر بهانهای غافل شدید، فوراً متذکر شوید و استعاذه و استغفار کنید و به حالت ذکر و یاد خدا برگردید.
آیات 200 و 201 سوره (اعراف) به این حقیقت اشاره کرده، میفرماید:
(اگر وسوسهای از جانب شیطان بر تو راه یافت، پس به خدای متعال پناه ببر، که او سمیع و علیم است. پرهیزگاران را هر وقت وسوسه شیطانی رسد و طایف شیطانی بر دل آنها روی بیاورد، فوراً به خود آیند و به حقیقت حال آگاه شوند).
اگر حقیقتش را بخواهید، این غفلت است که آدمی را در دام شیطان و وسوسههای او قرار میدهد و یکی از تبعات آن، همان تردید، اضطراب و شک و تزلزل است. به بیان دیگر، غفلت از حق- به این معنا که انسان باطناً خدای متعال را فراموش کند، از او و ذکر او غافل شود و مستغرق در این و آن و این سو و آن سو گردد- اساس همه گرفتاریها و وسیله راه یافتن شیطان بر دل و وسوسههای او است؛ امام صادق علیه السلام میفرماید:
(فان الغفلة مصطاد الشیطان و رأس کل بلیة و
__________________________________________________
(1). مثنوی، دفتر اول، ابیات 1954- 1951.
سبب کل حجاب)؛ (1)
(حقیقت آن است که غفلت صیدگاه شیطان، ریشه هر بلا و بدبختی و سبب همه حجابها است).
جلیس دل و قرین آدمی به هنگام غفلت، جز شیطان نیست؛ چنان که خود غفلت هم از ناحیه شیطان است و اوست که انسان را به غفلت میکشد و از یاد خدا غافل میگرداند: (اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ ...) (2)
؛ (شیطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از یاد خدا غافل کرد ...).
پیام غیبی این آیه آن است که آنجا که فکر و دل تو و باطن تو به کلی از خدا غافل شد، او را فراموش کرد و مستغرق در اوهام و خیالات و این و آن گشت؛ بدان که شیطان بر تو استیلا یافته و فکر و دل تو را و یا (تو) را به آنجاها کشانیده است، تا از یاد معبود خویش بازمانی و خسران بینی:
(وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ) (3)
؛ (هر کس از ذکر خدای رحمان روی برگرداند، شیطانی را بر او میگماریم که دوست و مصاحب او میگردد. و این شیاطین مسلماً آنان را از راه باز میدارند و خودشان گمان میکنند که در راه هدایت پیش میروند).
امیدواریم که با دقت در مطالب پیش گفته و به کارگیری آنها، شک و تردید شما به آرامش و ثباتی پایدار مبدل گردد و همیشه در زندگی پیروز و بهروز باشید.
ای خدا فریاد زین فریاد خواه! داد خواهم نه ز کس زین دادخواه
دادِخود از کس نیابم جز مگر ز آن که او از من به من نزدیکتر (4)
__________________________________________________
(1). مصباح الشریعة، باب بیست و چهارم.
(2). مجادله (58)، آیه 19.
(3). زخرف (43)، آیه 36 و 37.
(4). مثنوی، دفتر اول، ابیات 2196- 2195.
- [سایر] نسبت به صحت بعضی از اصول دین شک و تردید دارم ، چگونه این مشکل را حل کنم؟
- [سایر] اینجانب مدتی است به یک مشکل اعتقادی دچار شده ام. من با اینکه یک فرد شیعه هستم و بسیار به اصول و عقاید مذهب خود پایبند می باشم ولی نمی دانم که از روی سستی ایمان است یا چیز دیگری گاهی دچار شک و تردید می شوم. لطفا برای اینکه قلبم آرام گیرد و اطمینان قلبی در مورد مکتب و مذهبم پیدا کنم مرا راهنمائی بفرمائید. چه کار کنم تا از این شک و تردید ها خارج شوم؟!
- [آیت الله بهجت] اگر کسی به شهادتین اقرار زبانی نماید؛ امّا در دل خود نسبت به یک یا چند رکن از اصول دین مثل توحید، تردید و شک داشته باشد، عقد نمودن زن مسلمان برای او چه حکمی خواهد داشت، حکم طهارت بدن و ذبیحه او چه می باشد؟
- [سایر] با سلام؛ بنده طبق عادت قبلی؛ بعد از ازدواج و بعد از وقفهای اقدام به ثبت دقیق حساب و کتاب در امور مالی زندگی میکنم. در این مسیر همسرم را هم وادار به این امر کردهام. با این هدف که به خرجها واقف شویم و در صورت نیاز توانایی کنترل هزینهها و یا پس انداز کردن منابع مالی را داشته باشیم. حال درخواست بنده این است: با توجه به حدیثی که شنیدم در مذمت این امر، و تأثیر آن در کم شدن برکت مال با حساب و کتاب دقیق، در این امر دچار تردید شدهام. لطفاً در این مسیر با استفاده از توصیههای دینی(سنت نبوی و یا احادیث ائمه بزرگوار) بنده را راهنمایی فرمایید که کدام امر درست است؟ (حساب کتاب دقیق یا عدم ثبت خرج و برج زندگی)
- [سایر] خواهشمند است بنده را در رابطه با طلسم (دعاهای منفی) راهنمایی فرمایید. توضیح این که این جانب احساس می کنم که کارهایم با توجه به فعالیت زیاد، به کندی و بدون این که کارهای مثبت من در نظر کسی باشد پیش می رود و در سال 84 به یکی از دعا نویس ها مراجعه کردم که ایشان جواب داد که 9 ساله توسط خانمی قد بلند طلسم شده ام که 3 سال آن گذشته و خودم نیز احساس کردم درست می گوید. به خاطر این موضوع دچار افسردگی روحی شدید شده ام، لذا خواهشمندم مرا از این افسردگی روحی نجات دهید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پدرم اعتقاد چندانی به مسائل دینی ندارد، و فقط نماز و روزه را به جا می آورد; آن هم کاملا سرسری، امّا بقیّه تکالیف مانند خمس و زکات و مانند آن را رعایت نمی کند. نمی خواهم اموال ایشان در مسائل زندگی من داخل شود، امّا اصرار دارند که به من کمک کنند. لطفاً در این مورد به سؤالات زیر پاسخ دهید: 1 چه کار کنم؟ تکلیف غذا خوردن در آن جا چیست؟ 2 مبلغی که تاکنون کمک کرده اند، مرا به ایشان زیاد وابسته کرده است. به نظر شما چه کاری در این شرایط مناسب است؟ 3 عدم رعایت فروع دین، عدم اعتقاد عملی به اصول را نشان می دهد. دوستی با ایشان من را نسبت به دین و حلال و حرام و واجبات بی تفاوت می کند. چگونه می توان این مطلب را به ایشان متذکّر شد به طوری که ناراحت نشود، و از طرف من نیز اتمام حجّت شده باشد. با توجّه به این که ایشان بسیار عاطفی هستند، و به کوچکترین انتقادات سازنده ای ناراحت می شوند، و اشک می ریزند؟
- [سایر] با سلام خدمت مشاور محترم بنده در بیان کلماتی که دارای حروف (س) و (ز) دچار مشکل هستم یعنی سر زبانی صحبت میکنم و از دوران بچگی دچار این مشکل هستم که والدینم علت آن را تزریق دارو برای درمان زردی در دوران نوزادی بیان کرده اند من به این مشکل زیاد اهمیت نمی دادم هر چند که دوستانم گاهی مرا مسخره می کردند اما توجه نمی کردم تا زمانی که وارد دبیرستان شدم و پدرم اصرار داشت که به نزد متخصص گفتار درمانی بروم اوایل از رفتن به گفتار درمانی طفره می رفتم اما با اصرار پدرم حساسیت من نسبت به این موضوع زیاد شد و بالاخره به نزد متخصص رفتم و ایشان یکسری تمرین به من آموزش دادند و گفتند که بعد از 2یا 3 ماه به صورت عادی صحبت میکنم هفته اول این تمرینها را انجام میدادم اما به خودم میگفتم که من که به اختیار خودم ایطور حرف نمی زنم برای چه به خودم سختی بدهم و دیگر تمرین نکردم حدود یکسالی از رفتن به گفتار درمانی می گذرد از آن زمان من اعتماد به نفس را تا حدودی از دست داده ام به گونه ای که سعی میکنم در محافل عمومی زیاد صحبت نکنم زیرا فکر میکنم دیگران مرا مسخره میکنند بعد از اتمام امتحانانات مدرسه تصمیم گرفته ام که تمرینات رو شروع کنم اما نمیتوانم و میگویم من که نمی خواستم اینگونه حرف بزنم لطفا مرا راهنمایی کنید و بگویید برای رفع این مشکل چه کنم و چگونه اراده ام را قوی کنم
- [سایر] سلام آقای مرادی/خدا قوت. من دختری 21 ساله هستم. یک هفته پیش خواستگاری برایم آمد که 7 سال بزرگتر از من است. برای من مسائل مذهبی و اعتقادی بسیار بسیار مهم و در درجه اول می باشد. در جلسه اول کاملا متوجه شدم ایشان در حدی که من می خواهم هستند حتی بیشتر از آن.اما مشکل من اولویت دوم معیارم برای ازدواج است و ان هم مهربانی و عاطفی بودن همسر آینده ام می باشد.نمی دانم چطور باید به این موضوع پی ببرم چه بپرسم و چگونه نتیجه گیری کنم که این شخص دارای عواطف و احساسات است؟از اینجا به بعد خصوصی است [با توجه به اینکه ایشان ... لطفا مرا راهنمایی کنید...
- [سایر] مسئله ای که مطرح می کنم سوالی است که به یکباره در ذهنم به وجود نیامده است بلکه به نوعی با آن زندگی کرده ام اما به تازگی نسبت به آن آگاهی یافته ام . این موضوع مربوط به درک من از بیت معروف حافظ است که می فرماید : هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند . وقتی این بیت را با دنیای واقعی و مسائل گوناگون در آن ، چه تاریخی و چه مرتبط با امروز مقایسه می کنم به صحت آن ایمان می آورم . اما از طرف دیگر این موضوع مرا آزار داده و ذهنم را به شدت مشوش می کند . چرا که هرگاه تصمیم می گیرم میزان تقرب و توکل خودم را به خدواند افزایش دهم این احساس پیش می آید که از این لحظه به بعد باید منتظر بلا های آسمانی باشم که بر سرم فرود آید و لذا تقرب به درگاه خداوند برای من نه تنها کمک نمی کند بلکه روحیه ی مرا ضعیفتر از گذشته می کند و احساس می کنم که با توجه به تجربیات تاریخی و حال امروز افراد من هم باید به سیل شکست خوردگانی این چنینی اضافه شوم . این موضوع یک تناقض رنج آور است و گویی سنت الهی بر این است که هر که رابطه اش رابا خداوند قوی تر کند محکوم به بدبختی کشیدن و رنج و حتی در برهه هایی ذلت است .این موضوع را در مطالعه ی سرگذشت بسیاری از مومنان و حقیقت جویان تاریخ و امروز جهان به خوبی مشاهده می کنید . این موضوعات موجب شده نتوانم به خوبی با خداوند رابطه برقرار کنم و این دست سوالات ذهن مرا به شدت آزار می دهد . من انتظار داشتم با توکل و تقرب به درگاه پروردگار بر قوت قلبی من افزوده شود و مطمئن تر از قبل به زندگی ادامه دهم اما احساسم اکنون بر عکس شده . لطفا مرا راهنمایی و از این رنج نجات دهید . با تشکر
- [سایر] سلام و شاد باشید. چند وقت گذشته با خانمی در ارتباط بودم که از آشنایان دور ماست، او ادعا می کند که با تمام ائمه در ارتباط است و به صورت درک شهودی و یا دیدار با آنها در ارتباط است، مثلا در خانه¬شان حضور می یابند و دستوراتی هم از ائمه می¬گیرد و به تعدادی از اطرافیانش (از جمله من ) می¬گوید، که این دستورات در زندگی افراد اغلب به صورت شخصی است به طور مثال فاطمه امام...به تو می فرماید این کار را بکن! که غالبا دستورات سازنده ای است و همه در راستای دین ماست و منافاتی با آن ندارد. اما بنده دچار تردید شدیدی هستم چرا که پیش بینی¬هایی هم از طرف ائمه می¬کند که برایم شبهه ناک است با این اوصاف نمی دانم که چه باید بکنم ؟؟؟ البته خودش 80 درصد مطمئن است که این ارتباط هست و آنها به او می¬گویند که به چه کسی چه بگوید! و اذعان دارد که به دنبال هیچ نفعی از این دنیا نیست و بر حسب وظیفه دستورات را به دیگران ابلاغ می¬کند وقابل ذکر است که آن طور که من دریافت کرده¬ام خودش هم انسان خوبی است و همواره در مقابل این موضوع فروتنی می¬کند و تا آنجا که مطلع هستم ترک محرمات می¬کند و به انجام واجبات و مستحبات اهتمام می¬ورزد. لطفا هر چه سریع¬تر مرا راهنمایی کنید و بگویید ما در مقابل این مسائل که امروزه کم هم نیستند چه وظیفه¬ای داریم وآیا این¬چنین ادعاهایی صحت دارد؟؟؟؟ (26 سال دارم و همچنان در پیدا کردن مسیر معنوی زندگیم سردر گم!)