اینجانب مدتی است به یک مشکل اعتقادی دچار شده ام. من با اینکه یک فرد شیعه هستم و بسیار به اصول و عقاید مذهب خود پایبند می باشم ولی نمی دانم که از روی سستی ایمان است یا چیز دیگری گاهی دچار شک و تردید می شوم. لطفا برای اینکه قلبم آرام گیرد و اطمینان قلبی در مورد مکتب و مذهبم پیدا کنم مرا راهنمائی بفرمائید. چه کار کنم تا از این شک و تردید ها خارج شوم؟!
اینجانب مدتی است به یک مشکل اعتقادی دچار شده ام. من با اینکه یک فرد شیعه هستم و بسیار به اصول و عقاید مذهب خود پایبند می باشم ولی نمی دانم که از روی سستی ایمان است یا چیز دیگری گاهی دچار شک و تردید می شوم. لطفا برای اینکه قلبم آرام گیرد و اطمینان قلبی در مورد مکتب و مذهبم پیدا کنم مرا راهنمائی بفرمائید. چه کار کنم تا از این شک و تردید ها خارج شوم؟! ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که شک و تردید و وسوسه و تزلزل از خطرات و القائات شیطانی است. چنان که یقین و ثبات و اطمینان از الطاف رحمانی و الهی است؛ یعنی شیطان برای بیرون راندن بندگان خداوند از راه مستقیم، از وسایل و حیله های متفاوتی استفاده می کند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگی هایشان تشخیص داده و از همان راه وارد می شود. علاوه بر تحریکاتی که از طرف شیطان متوجه انسان است ذهن بشر نیز بیشتر اوقات آرام و قرار ندارد و در مورد هر مسأله ای دست به کاوش می زند که این مسأله هر چند امری مثبت است اما اگر نظم نیابد و روشمند نگردد مشکل آفرین خواهد بود. ذهن انسان به مقتضای ویژگی خاصش با هر پدیده ای که رو به رو می شود سؤال و مسأله ای را طرح می کند و خود نیز سعی در پاسخگویی بدان ها می نماید و چون ابزار و توانش محدود است دچار سرگردانی و حیرت می گردد. حال آنچه را ما برای جلوگیری از ورود شک و تردید و استقرار آن مفید می دانیم پیشنهاد می کنیم بدان امید که راهگشا باشد. باید سعی کرد توان و ابزار ذهنی را تقویت کرد و ‌آن نیز با مطالعه کتاب های مفید اعتقادی و دینی و تأمل در آنها تحقق می یابد. باید با پرداختن به یک سری فعالیت های جسمی و ورزشی فرصت را از بلند پردازی ها و شیطنت ذهنی که غالبا دستمایه اهداف شیطان قرار می گیرد، گرفت بدین گونه که بخشی از اوقات روز را صرف انجام حرکات ورزشی کرد، بخشی را به مصاحبت و گفتگو با خانواده و دوستان اختصاص داد و حتی می توان در کارهای منزل حضوری فعالیت داشت. باید در مورد مسائل و تردیدهایی که برایتان پیش می آید با دقت و مطالعه دست به تحلیل و بررسی بزنید و در صورت نیاز از کتاب های مفید و افراد آگاه کمک و یاری بگیرید. در هنگام بررسی و تحلیل یک مشکل فکری بهتر است ذهن تان را از طرح مسائل دیگر و در واقع از پراکندگی حفظ کنید و تنها بر آن مسأله تمرکز نمائید تا مسائل دیگر با ورودشان مانع از رسیدن شما به نتیجه مطلوب نشوند. بهتر است بخشی از اوقات خود را صرف خواندن آیات قرآن و تأمل در آنها نمایید. به طبیعت و زیبایی های آن نگاه و فکر کنید و سعی کنید به گونه ای دیگر و نو به آنها بنگرید. معمولا آنهایی که بسیار در معرض شک و تردید از سوی خود -نه از سوی دیگران- قرار می گیرند افرادی اند با جولان فکری زیاد، افرادی اند که در مورد مسائل مختلف دوست دارند خودشان فکر کنند و نظر دهند از این رو بهتر است این قدرت جولان فکری تان را به سوی واقعیات عینی و خارجی و در واقع مخلوقات و آفریده های الهی معطوف کنید و در ساختار و کارکرد انها و در پیچیدگی موجود در آنها تأمل و تفکر کنید. سعی کنید با دوستانتان زیاد حرف بزنید و صحبت کنید اما بحث و جدال نکنید از مسائل روزمره و زیبایی ها و ظرافت موجود در جهان خارج سخن بگویید. در آخر باید بدانید که شک کردن امری ناپسند نیست بلکه آن چه ناپسند و نابود کننده است ماندن و توقف در شک و تردید است. شک همچون پلی است که شما می توانید با عبور از آن به یقین برسید و ایمان خود را مستحکم و کامل نمایید. باید بدانید که شیطان، دشمنی ضعیف است و مکر و حیله های او در استان های عاقل و حقیقت جو کارگر نمی افتد. به نظر می رسد که شما دچار مشکل بزرگی شده‌اید. شک مهمترین چالش اعتقادی صراط مستقیم است. راه ایمان و کمال انسان راهی است که یکی از شرایط اصلی آن داشتن اعتقادی یقین به مبدأ، معاد، حقانیت دین، وحی و انبیاء است و شک که نفی کننده و ضد حالت یقین است، بزرگترین مشکلی است که بر سر این راه قرار دارد و مانع حرکت مطمئن اهل ایمان می‌شود. علی(ع) در روایتی می‌فرماید: شک فاسد کننده‌ی یقین و باطل کننده‌ی دین و خنثی کننده‌ی ایمان است، (غررالحکم، ص 72 71). و در روایت دیگری فرموده است: بر تو باد که با یقین ملازم باشی و از شک اجتناب نمائی؛ زیرا چیزی به مانند غلبه شک بر یقین، برای دین انسان مضر نمی‌باشد، (غررالحکم، ص 62). دین‌داری که روش وصول به حقیقت است، با معرفت یقین آغاز و با وصول یقین نیز پایان می‌یابد. در روایتی هست که دین با معرفت خداوند آغاز می‌شود و در آیات قرآن می‌خوانیم: و عبادت نما پروردگارت را تا به یقین باریابی، (حجر / 99). ابتدا سلوک انسان با دانستن حق و علم الیقین شروع می‌شود و در اواسط راه با شهود حق و عین الیقین ادامه می‌یابد و در نهایت پا وصول به حق و حق الیقین خاتمه می‌یابد. دین هم ریشه در یقین دارد و هم ثمره‌اش یقین است. علی(ع) فرموده است: هر قدر یقین انسان بیشتر باشد، دین‌داری او نیز نیکوتر خواهد بود و در مقابل قوت یقین خود، میوه و ثمره‌ی دین‌داری است، (غررالحکم، ص 275). بنابراین اهل ایمان را چاره‌ای جز ایمان، یقین نسبت به این راه و مبدأ و مقصد آن نیست و شک که ضد یقین است، آنتی‌تزی است که تمام کوشش آدمی را در این راه باطل و خنثی می‌نماید. شک در وجود خدا و اما در مورد خصوص شک در وجود خداوند، ابتدا این سؤال مطرح است که آیا شک کردن در وجود خداوند، شکی معقول است یا نامعقول؟ آیا ممکن است شک کردن در وجود چیزی نامعقول باشد؟ پاسخ آن است که آری، شک در وجود خداوند از آن دسته شک‌هایی است که به طور اصولی نامعقول است و وجود خدا موضوعی است که اصلاً شک‌پذیر نمی‌باشد. در این زمینه باید بر این نکته بسیار مهم توجه شود که مشکل شناختی انسان نسبت به خداوند، یک مشکل تصدیقی نیست، تا بحث شک که از مباحث تصدیقی است بر آن مطرح باشد. مشکل انسان در این زمینه بیشتر یک مشکل تصوری است. وجود خداوند موضوعی است که اگر خوب تصور شود، تصدیق آن از بدیهیات است و از نظر علمی شک در بدیهیات بی‌معنا است. به نظر ما مشکل شما نیز در این رابطه، مشکل شک و یقین و مربوط به حوزه تصدیقات نمی‌باشد. مشکل شما یک مشکل تصوری و شناختی است و مربوط به حوزه‌ی تصورات است. از عملکرد شما بر می‌آید که شما به خداوند ایمان دارید و او را می‌پرستید؛ ولی تصور و شناخت درستی از حقیقت خداوند ندارید. شما اگر بتوانید با تحقیق و تفکر و استعانت از خود خداوند، برای خودتان تصور حقیقی ودرستی نیست به موضوع خداوند بدست آورید، قطعا نسبت به آن یقین و تصدیق خواهید داشت و مشکل به کلی رفع خواهد گشت. یک دلیل مهم برای اینکه مشکل انسان نسبت به حق تعالی، یک مشکل تصوری است و نه یک مشکل تصدیقی و ایمانی، قرآن کریم است. در قرآن کریم بحث اثبات اصل وجود خدا به هیچ وجه دنبال نشده است و حتی یک دلیل برای اثبات وجود خداوند در آن یافت نمی‌شود. آنچه در قرآن کریم در این زمینه وجود دارد مربوط به بحث توحید خداوند و صفات وکمالات و افعال اوست و کار استدلال و اثباتی که در تألیفات وجود دارد تماما مربوط به فلاسفه و متکلمین است. قرآن کریم در مورد کسی که نسبت به وجود خداوند شک دارد و یا خیال می‌کند که شک دارد می‌فرماید: (أفی الله شک فاطر السموات و الارض؛ آیا در وجود خدا شک می‌کنید، کسی که خالق آسمان‌ها و زمین است)، (ابراهیم / 10). این آیه بدین معنی است که با دیدن آسمانها و زمین، شک نمودن در خالق آنها شکی معقول نمی‌باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) در این زمینه کلام بسیار زیبائی دارد. ایشان فرموده است: تعجب می‌کنم از کسی که خلق خدا را می‌بیند ولی در وجود خالق آنها شک می‌کند، (نهج‌البلاغه، حکمت 121، ص 422). شک در وجود خدا مانند آن است که انسان ساختمانی را ببیند و در وجود بنّای آن شک نماید، کتابی را مطالعه کند؛ ولی نسبت به وجود نویسنده آن شک کند، شعری را بخواند؛ ولی در وجود شاعر آن شاکّ باشد و یا به قول متکلمین، صنع را مشاهده نماید؛ ولی در وجود صانع آن شک داشته باشد، به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولی در وجود علت آن شک نماید و یا به بیان عرفا، مظهر را ببیند؛ ولی در وجو مُظهر آن تشکیک نماید. به هر روی شک و تردید علل و عوامل مختلفی دارد از جمله : 1.عدم تصور درست از موضوع. 2. نا آشنایی با ادله و پشتوانه های نظری مساله. 3.گرفتار آمدن در دام شبهات. 4. شک یا وسواس روانی. هر یک از علل فوق راه حل مناسب خود را می طلبد. در ادامه لازم است نوع مشکلات و شبهات و مسائل مورد شک و تردید خود را به صورت جزیی و دقیق بنویسید تا به بررسی آنها بپردازیم.
عنوان سوال:

اینجانب مدتی است به یک مشکل اعتقادی دچار شده ام. من با اینکه یک فرد شیعه هستم و بسیار به اصول و عقاید مذهب خود پایبند می باشم ولی نمی دانم که از روی سستی ایمان است یا چیز دیگری گاهی دچار شک و تردید می شوم. لطفا برای اینکه قلبم آرام گیرد و اطمینان قلبی در مورد مکتب و مذهبم پیدا کنم مرا راهنمائی بفرمائید. چه کار کنم تا از این شک و تردید ها خارج شوم؟!


پاسخ:

اینجانب مدتی است به یک مشکل اعتقادی دچار شده ام. من با اینکه یک فرد شیعه هستم و بسیار به اصول و عقاید مذهب خود پایبند می باشم ولی نمی دانم که از روی سستی ایمان است یا چیز دیگری گاهی دچار شک و تردید می شوم. لطفا برای اینکه قلبم آرام گیرد و اطمینان قلبی در مورد مکتب و مذهبم پیدا کنم مرا راهنمائی بفرمائید. چه کار کنم تا از این شک و تردید ها خارج شوم؟!

ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که شک و تردید و وسوسه و تزلزل از خطرات و القائات شیطانی است. چنان که یقین و ثبات و اطمینان از الطاف رحمانی و الهی است؛ یعنی شیطان برای بیرون راندن بندگان خداوند از راه مستقیم، از وسایل و حیله های متفاوتی استفاده می کند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگی هایشان تشخیص داده و از همان راه وارد می شود. علاوه بر تحریکاتی که از طرف شیطان متوجه انسان است ذهن بشر نیز بیشتر اوقات آرام و قرار ندارد و در مورد هر مسأله ای دست به کاوش می زند که این مسأله هر چند امری مثبت است اما اگر نظم نیابد و روشمند نگردد مشکل آفرین خواهد بود. ذهن انسان به مقتضای ویژگی خاصش با هر پدیده ای که رو به رو می شود سؤال و مسأله ای را طرح می کند و خود نیز سعی در پاسخگویی بدان ها می نماید و چون ابزار و توانش محدود است دچار سرگردانی و حیرت می گردد. حال آنچه را ما برای جلوگیری از ورود شک و تردید و استقرار آن مفید می دانیم پیشنهاد می کنیم بدان امید که راهگشا باشد. باید سعی کرد توان و ابزار ذهنی را تقویت کرد و ‌آن نیز با مطالعه کتاب های مفید اعتقادی و دینی و تأمل در آنها تحقق می یابد. باید با پرداختن به یک سری فعالیت های جسمی و ورزشی فرصت را از بلند پردازی ها و شیطنت ذهنی که غالبا دستمایه اهداف شیطان قرار می گیرد، گرفت بدین گونه که بخشی از اوقات روز را صرف انجام حرکات ورزشی کرد، بخشی را به مصاحبت و گفتگو با خانواده و دوستان اختصاص داد و حتی می توان در کارهای منزل حضوری فعالیت داشت. باید در مورد مسائل و تردیدهایی که برایتان پیش می آید با دقت و مطالعه دست به تحلیل و بررسی بزنید و در صورت نیاز از کتاب های مفید و افراد آگاه کمک و یاری بگیرید. در هنگام بررسی و تحلیل یک مشکل فکری بهتر است ذهن تان را از طرح مسائل دیگر و در واقع از پراکندگی حفظ کنید و تنها بر آن مسأله تمرکز نمائید تا مسائل دیگر با ورودشان مانع از رسیدن شما به نتیجه مطلوب نشوند.
بهتر است بخشی از اوقات خود را صرف خواندن آیات قرآن و تأمل در آنها نمایید. به طبیعت و زیبایی های آن نگاه و فکر کنید و سعی کنید به گونه ای دیگر و نو به آنها بنگرید. معمولا آنهایی که بسیار در معرض شک و تردید از سوی خود -نه از سوی دیگران- قرار می گیرند افرادی اند با جولان فکری زیاد، افرادی اند که در مورد مسائل مختلف دوست دارند خودشان فکر کنند و نظر دهند از این رو بهتر است این قدرت جولان فکری تان را به سوی واقعیات عینی و خارجی و در واقع مخلوقات و آفریده های الهی معطوف کنید و در ساختار و کارکرد انها و در پیچیدگی موجود در آنها تأمل و تفکر کنید. سعی کنید با دوستانتان زیاد حرف بزنید و صحبت کنید اما بحث و جدال نکنید از مسائل روزمره و زیبایی ها و ظرافت موجود در جهان خارج سخن بگویید.
در آخر باید بدانید که شک کردن امری ناپسند نیست بلکه آن چه ناپسند و نابود کننده است ماندن و توقف در شک و تردید است. شک همچون پلی است که شما می توانید با عبور از آن به یقین برسید و ایمان خود را مستحکم و کامل نمایید. باید بدانید که شیطان، دشمنی ضعیف است و مکر و حیله های او در استان های عاقل و حقیقت جو کارگر نمی افتد. به نظر می رسد که شما دچار مشکل بزرگی شده‌اید. شک مهمترین چالش اعتقادی صراط مستقیم است. راه ایمان و کمال انسان راهی است که یکی از شرایط اصلی آن داشتن اعتقادی یقین به مبدأ، معاد، حقانیت دین، وحی و انبیاء است و شک که نفی کننده و ضد حالت یقین است، بزرگترین مشکلی است که بر سر این راه قرار دارد و مانع حرکت مطمئن اهل ایمان می‌شود. علی(ع) در روایتی می‌فرماید: شک فاسد کننده‌ی یقین و باطل کننده‌ی دین و خنثی کننده‌ی ایمان است، (غررالحکم، ص 72 71). و در روایت دیگری فرموده است: بر تو باد که با یقین ملازم باشی و از شک اجتناب نمائی؛ زیرا چیزی به مانند غلبه شک بر یقین، برای دین انسان مضر نمی‌باشد، (غررالحکم، ص 62). دین‌داری که روش وصول به حقیقت است، با معرفت یقین آغاز و با وصول یقین نیز پایان می‌یابد. در روایتی هست که دین با معرفت خداوند آغاز می‌شود و در آیات قرآن می‌خوانیم: و عبادت نما پروردگارت را تا به یقین باریابی، (حجر / 99). ابتدا سلوک انسان با دانستن حق و علم الیقین شروع می‌شود و در اواسط راه با شهود حق و عین الیقین ادامه می‌یابد و در نهایت پا وصول به حق و حق الیقین خاتمه می‌یابد. دین هم ریشه در یقین دارد و هم ثمره‌اش یقین است. علی(ع) فرموده است: هر قدر یقین انسان بیشتر باشد، دین‌داری او نیز نیکوتر خواهد بود و در مقابل قوت یقین خود، میوه و ثمره‌ی دین‌داری است، (غررالحکم، ص 275). بنابراین اهل ایمان را چاره‌ای جز ایمان، یقین نسبت به این راه و مبدأ و مقصد آن نیست و شک که ضد یقین است، آنتی‌تزی است که تمام کوشش آدمی را در این راه باطل و خنثی می‌نماید. شک در وجود خدا و اما در مورد خصوص شک در وجود خداوند، ابتدا این سؤال مطرح است که آیا شک کردن در وجود خداوند، شکی معقول است یا نامعقول؟ آیا ممکن است شک کردن در وجود چیزی نامعقول باشد؟
پاسخ آن است که آری، شک در وجود خداوند از آن دسته شک‌هایی است که به طور اصولی نامعقول است و وجود خدا موضوعی است که اصلاً شک‌پذیر نمی‌باشد. در این زمینه باید بر این نکته بسیار مهم توجه شود که مشکل شناختی انسان نسبت به خداوند، یک مشکل تصدیقی نیست، تا بحث شک که از مباحث تصدیقی است بر آن مطرح باشد. مشکل انسان در این زمینه بیشتر یک مشکل تصوری است. وجود خداوند موضوعی است که اگر خوب تصور شود، تصدیق آن از بدیهیات است و از نظر علمی شک در بدیهیات بی‌معنا است. به نظر ما مشکل شما نیز در این رابطه، مشکل شک و یقین و مربوط به حوزه تصدیقات نمی‌باشد. مشکل شما یک مشکل تصوری و شناختی است و مربوط به حوزه‌ی تصورات است. از عملکرد شما بر می‌آید که شما به خداوند ایمان دارید و او را می‌پرستید؛ ولی تصور و شناخت درستی از حقیقت خداوند ندارید. شما اگر بتوانید با تحقیق و تفکر و استعانت از خود خداوند، برای خودتان تصور حقیقی ودرستی نیست به موضوع خداوند بدست آورید، قطعا نسبت به آن یقین و تصدیق خواهید داشت و مشکل به کلی رفع خواهد گشت. یک دلیل مهم برای اینکه مشکل انسان نسبت به حق تعالی، یک مشکل تصوری است و نه یک مشکل تصدیقی و ایمانی، قرآن کریم است. در قرآن کریم بحث اثبات اصل وجود خدا به هیچ وجه دنبال نشده است و حتی یک دلیل برای اثبات وجود خداوند در آن یافت نمی‌شود. آنچه در قرآن کریم در این زمینه وجود دارد مربوط به بحث توحید خداوند و صفات وکمالات و افعال اوست و کار استدلال و اثباتی که در تألیفات وجود دارد تماما مربوط به فلاسفه و متکلمین است. قرآن کریم در مورد کسی که نسبت به وجود خداوند شک دارد و یا خیال می‌کند که شک دارد می‌فرماید: (أفی الله شک فاطر السموات و الارض؛ آیا در وجود خدا شک می‌کنید، کسی که خالق آسمان‌ها و زمین است)، (ابراهیم / 10). این آیه بدین معنی است که با دیدن آسمانها و زمین، شک نمودن در خالق آنها شکی معقول نمی‌باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) در این زمینه کلام بسیار زیبائی دارد. ایشان فرموده است: تعجب می‌کنم از کسی که خلق خدا را می‌بیند ولی در وجود خالق آنها شک می‌کند، (نهج‌البلاغه، حکمت 121، ص 422). شک در وجود خدا مانند آن است که انسان ساختمانی را ببیند و در وجود بنّای آن شک نماید، کتابی را مطالعه کند؛ ولی نسبت به وجود نویسنده آن شک کند، شعری را بخواند؛ ولی در وجود شاعر آن شاکّ باشد و یا به قول متکلمین، صنع را مشاهده نماید؛ ولی در وجود صانع آن شک داشته باشد، به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولی در وجود علت آن شک نماید و یا به بیان عرفا، مظهر را ببیند؛ ولی در وجو مُظهر آن تشکیک نماید. به هر روی شک و تردید علل و عوامل مختلفی دارد از جمله :
1.عدم تصور درست از موضوع.
2. نا آشنایی با ادله و پشتوانه های نظری مساله.
3.گرفتار آمدن در دام شبهات.
4. شک یا وسواس روانی.
هر یک از علل فوق راه حل مناسب خود را می طلبد. در ادامه لازم است نوع مشکلات و شبهات و مسائل مورد شک و تردید خود را به صورت جزیی و دقیق بنویسید تا به بررسی آنها بپردازیم.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین