شانس و اقبال و قسمت تا چه اندازه صحت دارد؟
شانس و اقبال و قسمت تا چه اندازه صحت دارد؟ اصل واژه (شانس) فرانسوی و به معنای فرصت است و در فارسی قدیم این واژه وجود نداشته است. اما آیا شانس به معنای رایج آن حقیقت دارد یا نه؟ در توضیح آن باید گفت: هیچ چیز در عالم از روی تصادف و اتفاق رخ نمی‌دهد. همه چیز در نظامی متقن، متکی بر سلسله علل خویش هستند. ولی ما از آن جایی که علل را نمی‌شناسیم، نامش را تصادف و شانس می‌گذاریم.اگر پرده از روی سلسله علل کنار رود، خواهیم دید که هیچ چیز اتفاقی وجود ندارد، گرچه برخی از این علل از اختیار و علم ما خارج باشد. بنابراین باید کوشید تا با فراهم کردن اسباب و عوامل در هر زمینه‌ای، به ایجاد بخت و شانس پرداخت؟! خوش شانسی و بد شانسی، بیشتر از آن که معلول علت‌های ناشناخته باشد، دستاورد تفکر و اندیشه هر شخص درباره خویشتن است. کسی که به هر دلیلی، خود را همواره بدشانس می‌داند، طبیعتا عملی متناسب با آن بروز می‌دهد و زمینه‌ساز بدشانسی خویش می‌شود. نکته دیگر آن که ممکن است رفتارهایی از ما سر بزند - که عواقب آن مدت‌ها بعد ظاهر می‌گردد - ولی آدمی نتواند ریشه آن را دریابد. و قرآن قاعده‌ای کلی در این گونه موارد به دست می‌دهد و آن این که: (ما اصابک من سیئه فمن نفسک ؛ آنچه از بدی‌ها به تو می‌رسد، دستاورد عمل خودت می‌باشد) (نساء، آیه 79). البته گاهی در میان مردم، شانس به مقدرات الهی اطلاق می‌گردد. مثلاً به شخصی که روزیش زیاد است و معمولاً در کارهای اقتصادی سود می‌کند می‌گویند فلانی خوش‌شانس است که برای تحلیل این مطلب باید با نگاهی گسترده‌تر به عوامل پدیده‌ها نگریست و علاوه برفعالیت‌های ظاهری شخص، به شرایط روحی و معنوی فرد و حتی تأثیر نسل‌های گذشته و تأثیر دعا یا نفرین دیگران در زندگی فرد و دیگر عوامل آشکار و پنهان در همواری یا ناهمواری زندگی توجه نمود که اگر منظور از شانس این معنا باشد ریشه در روایات و آیات دارد. زیرا از نظردین نیز این مسأله مورد قبول است. (والله فضّل بعضکم علی بعض فی الرزق....)؛ (نحل، آیه 71). امام علی(ع) می‌فرماید: خداوند روزی‌ها را مقدر فرمود و آن گاه آنها را زیاد و کم و به تنگی و فراخی عادلانه تقسیم کرد تا هر که را بخواهد به وسعت روزی و یا تنگی آن بیازماید و از این طریق سپاسگزاری و شکیبایی توانگر و تهیدست را به آزمایش گذارد،(نهج‌البلاغه، خطبه 91). بنابراین همه اشخاص با توجه به فاکتورهای یاد شده در بالا، در شرایط یکسان آفریده نشده‌اند و مقدرات آنها نیز یکسان نیست. اما در نگاه عموم مردم که بسیاری از علل و عوامل پنهان است و تنها به فعالیت ظاهری شخص توجه می‌کنند از سودهای کلان او تعبیر به خوش‌شانسی می‌کنند، پس شانس به معنای تصادف در سنت پیامبر(ص) و مکتب اسلام جایگاه ندارد و درست نمی‌باشد چرا که با اصل علیّت منافات دارد. چون اصل علیت عمومی و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثی ضرورت و قطعیت وجود خود را و هم‌چنین شکل و خصوصیت زمانی و مکانی و سایر خصوصیات وجودی خود را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستنی میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودی و علل متقدمه او هست. اما باید دیدگاه ما نسبت به علت‌ها گسترش یابد و علاوه بر علت‌های مادی و ظاهری به علت‌های روحی و معنوی نیز توجه کنیم و حتی تأثیر نسل‌های گذشته در نسل آینده را نادیده نگیریم، (شهید مطهری، انسان و سرنوشت، ص 55). برای مطالعه پیرامون قانون علیت نگا: 1- علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم با تعلیقات شهید مطهری، مقاله نهم 2- محسن جوادی، درآمدی برخداشناسی فلسفی، انتشارات معارف قم، ص 48 تا 86 T - معجزه چیست؟}T معجزه در اصطلاح علم کلام خصوص امری است که بر نبوت و حقانیت یک پیامبر دلالت دارد. مثل این که قرآن را معجزه پیامبر(ص) می‌دانیم. اما گاه در تعابیر عرفی هر امر خارق‌العاده را معجزه می‌نامیم یعنی اموری که براساس علت‌های طبیعی قابل توجیه نیستند. برای درک دقیق معجزه در اصطلاح فلسفی کلامی نگا: 1- شهید مطهری، نبوت، انتشارات صدرا، ص 97 به بعد 2- مصباح یزدی، آموزش عقاید، دروس 27 و 28 3- دکتر سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، ج 2، ص 38 به بعد
عنوان سوال:

شانس و اقبال و قسمت تا چه اندازه صحت دارد؟


پاسخ:

شانس و اقبال و قسمت تا چه اندازه صحت دارد؟

اصل واژه (شانس) فرانسوی و به معنای فرصت است و در فارسی قدیم این واژه وجود نداشته است.
اما آیا شانس به معنای رایج آن حقیقت دارد یا نه؟ در توضیح آن باید گفت: هیچ چیز در عالم از روی تصادف و اتفاق رخ نمی‌دهد. همه چیز در نظامی متقن، متکی بر سلسله علل خویش هستند. ولی ما از آن جایی که علل را نمی‌شناسیم، نامش را تصادف و شانس می‌گذاریم.اگر پرده از روی سلسله علل کنار رود، خواهیم دید که هیچ چیز اتفاقی وجود ندارد، گرچه برخی از این علل از اختیار و علم ما خارج باشد. بنابراین باید کوشید تا با فراهم کردن اسباب و عوامل در هر زمینه‌ای، به ایجاد بخت و شانس پرداخت؟!
خوش شانسی و بد شانسی، بیشتر از آن که معلول علت‌های ناشناخته باشد، دستاورد تفکر و اندیشه هر شخص درباره خویشتن است. کسی که به هر دلیلی، خود را همواره بدشانس می‌داند، طبیعتا عملی متناسب با آن بروز می‌دهد و زمینه‌ساز بدشانسی خویش می‌شود.
نکته دیگر آن که ممکن است رفتارهایی از ما سر بزند - که عواقب آن مدت‌ها بعد ظاهر می‌گردد - ولی آدمی نتواند ریشه آن را دریابد. و قرآن قاعده‌ای کلی در این گونه موارد به دست می‌دهد و آن این که: (ما اصابک من سیئه فمن نفسک ؛ آنچه از بدی‌ها به تو می‌رسد، دستاورد عمل خودت می‌باشد) (نساء، آیه 79).
البته گاهی در میان مردم، شانس به مقدرات الهی اطلاق می‌گردد. مثلاً به شخصی که روزیش زیاد است و معمولاً در کارهای اقتصادی سود می‌کند می‌گویند فلانی خوش‌شانس است که برای تحلیل این مطلب باید با نگاهی گسترده‌تر به عوامل پدیده‌ها نگریست و علاوه برفعالیت‌های ظاهری شخص، به شرایط روحی و معنوی فرد و حتی تأثیر نسل‌های گذشته و تأثیر دعا یا نفرین دیگران در زندگی فرد و دیگر عوامل آشکار و پنهان در همواری یا ناهمواری زندگی توجه نمود که اگر منظور از شانس این معنا باشد ریشه در روایات و آیات دارد. زیرا از نظردین نیز این مسأله مورد قبول است. (والله فضّل بعضکم علی بعض فی الرزق....)؛ (نحل، آیه 71).
امام علی(ع) می‌فرماید: خداوند روزی‌ها را مقدر فرمود و آن گاه آنها را زیاد و کم و به تنگی و فراخی عادلانه تقسیم کرد تا هر که را بخواهد به وسعت روزی و یا تنگی آن بیازماید و از این طریق سپاسگزاری و شکیبایی توانگر و تهیدست را به آزمایش گذارد،(نهج‌البلاغه، خطبه 91).
بنابراین همه اشخاص با توجه به فاکتورهای یاد شده در بالا، در شرایط یکسان آفریده نشده‌اند و مقدرات آنها نیز یکسان نیست. اما در نگاه عموم مردم که بسیاری از علل و عوامل پنهان است و تنها به فعالیت ظاهری شخص توجه می‌کنند از سودهای کلان او تعبیر به خوش‌شانسی می‌کنند، پس شانس به معنای تصادف در سنت پیامبر(ص) و مکتب اسلام جایگاه ندارد و درست نمی‌باشد چرا که با اصل علیّت منافات دارد. چون اصل علیت عمومی و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثی ضرورت و قطعیت وجود خود را و هم‌چنین شکل و خصوصیت زمانی و مکانی و سایر خصوصیات وجودی خود را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستنی میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودی و علل متقدمه او هست. اما باید دیدگاه ما نسبت به علت‌ها گسترش یابد و علاوه بر علت‌های مادی و ظاهری به علت‌های روحی و معنوی نیز توجه کنیم و حتی تأثیر نسل‌های گذشته در نسل آینده را نادیده نگیریم، (شهید مطهری، انسان و سرنوشت، ص 55).
برای مطالعه پیرامون قانون علیت نگا:
1- علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم با تعلیقات شهید مطهری، مقاله نهم 2- محسن جوادی، درآمدی برخداشناسی فلسفی، انتشارات معارف قم، ص 48 تا 86 T - معجزه چیست؟}T معجزه در اصطلاح علم کلام خصوص امری است که بر نبوت و حقانیت یک پیامبر دلالت دارد. مثل این که قرآن را معجزه پیامبر(ص) می‌دانیم. اما گاه در تعابیر عرفی هر امر خارق‌العاده را معجزه می‌نامیم یعنی اموری که براساس علت‌های طبیعی قابل توجیه نیستند. برای درک دقیق معجزه در اصطلاح فلسفی کلامی نگا:
1- شهید مطهری، نبوت، انتشارات صدرا، ص 97 به بعد
2- مصباح یزدی، آموزش عقاید، دروس 27 و 28
3- دکتر سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، ج 2، ص 38 به بعد





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین