آیا ابوبکر نیز به افضلیت حضرت علی علیه السلام نسبت به خود اعتراف کرده است؟
آیا ابوبکر نیز به افضلیت حضرت علی علیه السلام نسبت به خود اعتراف کرده است؟ ابوبکر بارها به جهل و نادانی و پایین تر بودن خود در مقابل امیرالمومنین علی علیه السلام اشاره کرده است که به طور نمونه به برخی موارد اشاره می کنیم: ابن حجر هیتمی شافعی گوید که: ابن سمان در کتاب خود که به نام (الموافقة) می باشد با اسناد خود از ابن عباس روایت کرده است قال: لما جاء ابوبکر و علی لزیارة قبر النبی صلی الله علیه و آله و سلم بعد وفاته بستة ایام، قال علی لابی بکر: تقدم، فقال ابوبکر: لا اتقدم رجلا سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول فیه: علی منی کمنزلتی من ربی(الصواعق المحرقة) ص 108) ابن عباس گوید: (چون بعد از شش روز که از رحلت رسول خدا گذشت ابوبکر و علی برای زیارت قبر رسول خدا آمدند علی به ابوبکر گفت: بفرما (یعنی در ورود به روضه شریفه، حضرت به او تعارف کردند) ابوبکر گفت: من هیچگاه جلوتر از مردی قدم نمی گذارم که از رسول خدا شنیدم که درباره او می فرمود: نسبت علی با من مثل منزلت من است نسبت به خدای من). این حدیث را محب الدین احمد بن عبدالله طبری در دو کتاب خود: (الریاض النضرة) ج 2 ص 163، و (ذخائر العقبی) ص 64 روایت کرده است و لیکن بدین عبارت: علی منی بمنزلتی من ربی. و همچنین موفق بن احمد خوارزمی با اسناد خود از شعبی روایت کرده است قال: نظر ابوبکر الی علی بن ابی طالب مقبلا فقال: من سره ان ینظر الی اقرب الناس من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و اجدرهم منزلة و اعظمهم عند الله عناء و اعظمهم علیه فلینظر الی هذا- و اشار الی علی بن ابی طالب- لانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: انه لرؤوف بالناس و انه لاواه حلیم.( مناقب) خوارزمی ص 97) شعبی گوید: (در حالی که علی بن ابیطالب می آمد ابوبکر بدو نگاه کرد و گفت: هر کس دوست دارد که نزدیک ترین مردم را و شایسته ترین آنها را از لحاظ منزلت و مقام نسبت به رسول خدا، و عظیم ترین آن ها را در نزد خدا از جهت تحمل مشاق و زحمات دین خدا ببیند باین مرد نگاه کند، و با دست خود اشاره کرد به سوی علی بن ابیطالب و گفت: به علت آنکه من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: علی بن ابیطالب نسبت به مردم بسیار مهربان و بسیار شکیبا و حلیم و نسبت به خدا خاشع و بسیار کثیر المناجات است). تمام این حدیث را بدون استشهاد به قول رسول خدا نیز محب الدین طبری در (الریاض النضرة) ج 2 ص 163 آورده است. نیز نقل شده چون ابوبکر مسند خلافت را از امیرالمؤمنین علیه السلام غصب کرد، و در برابر فشار اعتراضات مردم به ویژه احتجاجات علی علیه السلام قرار گرفت، در خانه خودش را به وی مردم بست، و سپس به مسجد آمد و خطاب به مردم گفت: 'اقیلونی اقیلونی فلست بخیرکم و علی فیکم' مرا رها کنید، مرا رها کنید، من برتر و افضل شما نیستم در حالی که علی علیه السلام در میان شما است. ( حق الیقین شبر ج1 ص180 و با تفاوت الفاظ مختصر کنزالعمال ج5 ص631 ش14112 و ص607 ش14073 و ص600 ش 14064 الامامة والسیاسة دینوری ج1 ص 14 تاریخ طبری ج2 ص450 و460 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج17 ص155 و156 و ج6 ص20) و در حدیثی از انس بن مالک آمده است که یک دانشمند یهودی پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد مدینه شد، و چون از 'وصی' پیامبر سؤال کرد، او را به حضور 'ابوبکر' آورده اند. یهودی گفت: من سؤالاتی دارم که جز پیامبر و یا وصی او کس دیگر نمی تواند آنها را جواب گوید: ابوبکر گفت: هر چه می خواهی سؤال کن. یهودی: مرا خبر ده از چیزی که برای خدا نیست، و از آنچه در نزد او نیست، و آنچه را که خدا آن را نمی داند!! ابوبکر چون خود را مرد میدان ندید، فورا یهودی را متهم کرد و گفت: اینها سؤالات افراد بی دین است و آنگاه قصد کرد وی را تنبیه نماید. ابن عباس خطاب به ابوبکر گفت: با مرد یهودی انصاف نکردید، یا جوابش را بگویید و یا به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روید، زیرا من از پیامبر خدا شنیدم که او را دعا کرد. ابوبکر و یهودی و همراهان به خانه علی علیه السلام آمده و سؤال یهودی را مطرح ساختند. حضرت در جواب او فرمود: اما آنچه را که خدا نمی داند عقیده شما یهودی ها است که می گوئید 'عزیر فرزند خدا است' در حالی که او برای خویش فرزندی قائل نیست. و در مورد سؤال دومتان ظلم و ستم است که نزد خدا اینها وجود ندارد. و اما این که در سؤال سوم پرسیده اید آن چیست که برای خدا نیست؟ آن شریک و همتا است که پروردگار عالم از آن مبرّا است. چون یهودی این جواب ها درست را شنید، زبان به اظهار 'شهادت' گشوده و گفت: 'اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا رسول الله، واشهد انک وصی رسول الله' در حالی که ابوبکر و مسلمانان حاضر این صحنه را تماشا می کردند، با شادی و خوشحالی زبان به تحسین علی علیه السلام گشودند و بالاتفاق گفتند: 'یا علی! یا مفرج الکرب!' ای علی! ای مرد بزرگواری که غم ها و غصه ها را از ما برطرف کردی! ( المجتبی لا بن درید ص35 به نقل از الغدیر ج7 ص 178 مناقب ابن شهر آشوب ج2 صلی الله علیه و آله 257)
عنوان سوال:

آیا ابوبکر نیز به افضلیت حضرت علی علیه السلام نسبت به خود اعتراف کرده است؟


پاسخ:

آیا ابوبکر نیز به افضلیت حضرت علی علیه السلام نسبت به خود اعتراف کرده است؟

ابوبکر بارها به جهل و نادانی و پایین تر بودن خود در مقابل امیرالمومنین علی علیه السلام اشاره کرده است که به طور نمونه به برخی موارد اشاره می کنیم:
ابن حجر هیتمی شافعی گوید که: ابن سمان در کتاب خود که به نام (الموافقة) می باشد با اسناد خود از ابن عباس روایت کرده است قال: لما جاء ابوبکر و علی لزیارة قبر النبی صلی الله علیه و آله و سلم بعد وفاته بستة ایام، قال علی لابی بکر: تقدم، فقال ابوبکر: لا اتقدم رجلا سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول فیه: علی منی کمنزلتی من ربی(الصواعق المحرقة) ص 108) ابن عباس گوید: (چون بعد از شش روز که از رحلت رسول خدا گذشت ابوبکر و علی برای زیارت قبر رسول خدا آمدند علی به ابوبکر گفت: بفرما (یعنی در ورود به روضه شریفه، حضرت به او تعارف کردند) ابوبکر گفت: من هیچگاه جلوتر از مردی قدم نمی گذارم که از رسول خدا شنیدم که درباره او می فرمود: نسبت علی با من مثل منزلت من است نسبت به خدای من).
این حدیث را محب الدین احمد بن عبدالله طبری در دو کتاب خود:
(الریاض النضرة) ج 2 ص 163، و (ذخائر العقبی) ص 64 روایت کرده است و لیکن بدین عبارت: علی منی بمنزلتی من ربی.
و همچنین موفق بن احمد خوارزمی با اسناد خود از شعبی روایت کرده است قال: نظر ابوبکر الی علی بن ابی طالب مقبلا فقال: من سره ان ینظر الی اقرب الناس من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و اجدرهم منزلة و اعظمهم عند الله عناء و اعظمهم علیه فلینظر الی هذا- و اشار الی علی بن ابی طالب- لانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: انه لرؤوف بالناس و انه لاواه حلیم.( مناقب) خوارزمی ص 97) شعبی گوید: (در حالی که علی بن ابیطالب می آمد ابوبکر بدو نگاه کرد و گفت: هر کس دوست دارد که نزدیک ترین مردم را و شایسته ترین آنها را از لحاظ منزلت و مقام نسبت به رسول خدا، و عظیم ترین آن ها را در نزد خدا از جهت تحمل مشاق و زحمات دین خدا ببیند باین مرد نگاه کند، و با دست خود اشاره کرد به سوی علی بن ابیطالب و گفت: به علت آنکه من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: علی بن ابیطالب نسبت به مردم بسیار مهربان و بسیار شکیبا و حلیم و نسبت به خدا خاشع و بسیار کثیر المناجات است). تمام این حدیث را بدون استشهاد به قول رسول خدا نیز محب الدین طبری در (الریاض النضرة) ج 2 ص 163 آورده است.
نیز نقل شده چون ابوبکر مسند خلافت را از امیرالمؤمنین علیه السلام غصب کرد، و در برابر فشار اعتراضات مردم به ویژه احتجاجات علی علیه السلام قرار گرفت، در خانه خودش را به وی مردم بست، و سپس به مسجد آمد و خطاب به مردم گفت:
'اقیلونی اقیلونی فلست بخیرکم و علی فیکم'
مرا رها کنید، مرا رها کنید، من برتر و افضل شما نیستم در حالی که علی علیه السلام در میان شما است. ( حق الیقین شبر ج1 ص180 و با تفاوت الفاظ مختصر کنزالعمال ج5 ص631 ش14112 و ص607 ش14073 و ص600 ش 14064 الامامة والسیاسة دینوری ج1 ص 14 تاریخ طبری ج2 ص450 و460 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج17 ص155 و156 و ج6 ص20)
و در حدیثی از انس بن مالک آمده است که یک دانشمند یهودی پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد مدینه شد، و چون از 'وصی' پیامبر سؤال کرد، او را به حضور 'ابوبکر' آورده اند.
یهودی گفت: من سؤالاتی دارم که جز پیامبر و یا وصی او کس دیگر نمی تواند آنها را جواب گوید: ابوبکر گفت: هر چه می خواهی سؤال کن.
یهودی: مرا خبر ده از چیزی که برای خدا نیست، و از آنچه در نزد او نیست، و آنچه را که خدا آن را نمی داند!!
ابوبکر چون خود را مرد میدان ندید، فورا یهودی را متهم کرد و گفت: اینها سؤالات افراد بی دین است و آنگاه قصد کرد وی را تنبیه نماید.
ابن عباس خطاب به ابوبکر گفت: با مرد یهودی انصاف نکردید، یا جوابش را بگویید و یا به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روید، زیرا من از پیامبر خدا شنیدم که او را دعا کرد.
ابوبکر و یهودی و همراهان به خانه علی علیه السلام آمده و سؤال یهودی را مطرح ساختند. حضرت در جواب او فرمود:
اما آنچه را که خدا نمی داند عقیده شما یهودی ها است که می گوئید 'عزیر فرزند خدا است' در حالی که او برای خویش فرزندی قائل نیست.
و در مورد سؤال دومتان ظلم و ستم است که نزد خدا اینها وجود ندارد. و اما این که در سؤال سوم پرسیده اید آن چیست که برای خدا نیست؟ آن شریک و همتا است که پروردگار عالم از آن مبرّا است.
چون یهودی این جواب ها درست را شنید، زبان به اظهار 'شهادت' گشوده و گفت:
'اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا رسول الله، واشهد انک وصی رسول الله' در حالی که ابوبکر و مسلمانان حاضر این صحنه را تماشا می کردند، با شادی و خوشحالی زبان به تحسین علی علیه السلام گشودند و بالاتفاق گفتند:
'یا علی! یا مفرج الکرب!' ای علی! ای مرد بزرگواری که غم ها و غصه ها را از ما برطرف کردی! ( المجتبی لا بن درید ص35 به نقل از الغدیر ج7 ص 178 مناقب ابن شهر آشوب ج2 صلی الله علیه و آله 257)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین