ابتدا پیش از نقل دلائل رد و هابیت لازم است تا مطالبی مختصر از پیشینه این فرقه بیان شود بعدا چند نمونه ازعقائد ودلیل بر رد آنها را خدمتتان عرض می کنیم : در آغاز قرن 8 هجری، فردی موسوم به احمد بن تیمیه، بر برخی عقاید رایج مسلمانان انگشت اعتراض نهاد و گرایش به آنها را مایه شرک دانست(در نتیجه عالمان و فقیهان مذاهب مختلف بر او سخت گرفتند و وی را طرد و حبس کردند تا اینکه در زندان در گذشت.) ٫اندیشههای باطل ابن تیمه، پس از مرگ وی نابود نشد و برخی شاگردان، مذهب وی را ترویج کردند.البته چندان اثری در میان مسلمانان نداشت تا اینکه حدود 500 سال بعد، آرای وی توسط فردی معروف به عبدالوهاب (که عنوان مکتب وهابیت را به خود گرفت).، از انزوا و گمنامی به در آمد و با ترویج آن به وسیله قدرت شمشیر، موجی نو از تفرقه و کشتار میان مسلمانان به راه انداخت. (1206 1115 ه. ق) این در حالی بود که امت اسلامی از چهار سو، مورد هجمه و حمله شدید استعمار گران مسیحی قرار داشت. انگلیسیها، فرانسویها، روسها و آمریکاییها، هر یک امت مظلوم و پریشان اسلامی را مورد حمله قرار داده بودند. در چنین دوران سختی محمد بن عبدالوهاب، مسلمانان را به جرم شفاعت خواهی از پاکان و زیارت قبور اولیای خدا، مشرک، بت پرست و واجب القتل خواند عربهای بادیه نشین را برانگیخت که مناطق شیعه نشین و سنی نشین حجاز، عراق، شام و یمن را به خاک و خون بکشد و اموال مسلمانان را به عنوان غنیمت جهاد با کفار به غارت برند. ٫نکته بسیار عجیب و غیر قابل هضم در این کار، جریان فتوای محمد بن عبدالوهاب به تکفیر مسلمانان جهان و تشویق پیروان خویش، به قتل و غارت آنان، به اتهام شرک و بت پرستی است که صحنههای جانگدازی در طول دو قرن اخیر پیش آورده است. خشونت و وحشیگری که در ذات این مکتب نهفته و مظاهر آن در حمله و کشتار بی سابقه مردم مظلوم کربلای معلا، در سال 1343 ه ق که حدود 7000 نفر از علما، سادات و مردم را قلع و قمع کردند، نمودار گشته است. برای روشنتر شدن کیفیت همکاری علمای وهابی با دولت آل سعود، سخن الیاسینی را عینا نقل میکنیم: (تعالیم وهابی، حکومت سعودی را در جزیرة العرب محکم و استوار کرد. محمد بن عبدالوهاب تاکید بسیار داشت که اطاعت حکام واجب است؛ حتی اگر ظالم باشند. اوامر حکام، تا زمانی که با قواعد دین تضاد و مخالفتی نداشته باشد، باید اطاعت شود و علما قیم و مسئول شرح و تفسیر آن قواعد هستند. عبدالوهاب، صبر در برابر ظلم حکام را توصیه میکرد و از قیام مسلحانه علیه حکومت نهی میکرد) چند نمونه از عقائد وهابیت ودلیل ردآنها : وهابیون اطاعت از حاکم ظالم را جایز می دانندولی این تفکر مخالف قرآن است و آیات بسیاری، تبعیت از ظالمان را معصیت میداند و از آن نهی میکند. از جمله آیه (ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان…)(مائده /2( بنابراین وهابیت از فرق نسبتاً نو پای اسلامی است، که در زادگاه اسلام، یعنی در عربستان رشد یافته و به دلیل پشتوانه قوی سیاسی و اقتصادی، در حال گسترش به دیگر نقاط اسلامی است. این فرقه، تنها خود را بر حق دانسته و پیروان مذاهب دیگر اسلامی را کافر، مشرک و خارج از حوزه اسلام میشمردند. درعربستان به اجبار، آیین وهابیان رسمیت یافت؛ اما تعدادی از مسلمانان مناطق شرقی که قبلاً شیعه اثنا عشری بودند، تسلیم نشدند و هنوز هم به اعتقاد خود عمل میکنند. از تفکرات وهابی ها: (تشیع مذهب جدیدی است که از فرقه های مجوس، مسیحیت و یهودیت مشتق شده و این مذهب استبدادی و طاغوتی آفت و بلایی است که توسط مراکز یهودی وفراماسونری، یاوه گویان، شیادان و احمقان ساخته و پرداخته شده است.آنان که در مورد کفر و بی ایمانی شیعیان تردید دارند میگویند شیعیان،مجوسی اند.) وهابیون خود راپیروان حقیقی پیامبر (ص) و فرقه های دیگر سنی، به ویژه شیعیان را به عنوان بدعت گذار تلقی می کنند وعلمای وهابی جهان را به دوگروه موحدین و مشرکین یا بدعت گذاران تقسیم کرده اند. این دسته بندی تعصب آمیز نشان می دهد وهابیون هرگز گرایش های دیگر اسلامی را تحمل نخواهند کرد. در کتب، فتاوی و نوارهای سخنرانی آنان، کسانی که تعالیم وهابیت را نمی پذیرند، در بهترین حالت به عنوان منحرف یا ضاله و در بدترین حالت کافر معرفی شده اند. گروه نخست افراطیون می باشندکه (شیخ بن جبرین، شیخ عبدالمحسن العبیکان، شیخ ناصرالعمر و شیخ الحذیفی) و بسیاری از علمای وهابی از آن جمله اند. جوانان وهابی از این طیف حمایت می کنند و برای حصول اهداف خود شیوه های خشونت آمیز را بکار می گیرند و خاندان سلطنتی سعودی را فاسد و بی لیاقت می پندارند. از نظر آنان مقامات سعودی نباید به شیعیان اجازه دهند اعمال بدعت آمیز خود را بجای آورند و باید آنان را به قتل برسانند، تبعید و سرکوب کنند و یا وادار به ترک عقیده نمایند.یکی از کارگران وهابی شرکت نفتی آرامکو عربستان از شیخ بن جبرین پرسید آیا غذا خوردن یک وهابی با کارگران شیعه سر یک میز جایزاست. شیخ بن جبرین پاسخ داد: سعی کنید از آنان دوری کنید و جایتان را تغییر دهید، در غیر این صورت با طعنه و کنایه و بی احترامی نفرت خود را نسبت به آنان نشان دهید. شما باید سعی کنید بطلان و کذب بودن عقاید مخرب و منحرفشان را آشکار کنید و سپس آنان را متقاعد کنید حقانیت مبانی عقیدتی وهابیت را بپذیرند و دست از عقاید موهوم خود بردارند. اگر آنان مقاومت کردند باید به عقوبت خود برسند و کشته شوند. وی معتقد بود خطر شیعیان برای اسلام بیش از یهودیان و مسیحیان است وهرگز نباید به آنان اعتماد کرد. بنابراین مسلمین باید با نهایت احتیاط باآنان برخورد کنند. وهابیها با توسل، به هر شکل آن، کاملاً مخالف بوده، آن را شرک اکبر میدانند. ولی هیچ شیعه ای در زمان توسل به اهل بیت(ع)،آنان را به جای خداوند قرار نمی دهد فقط آنها را به این دلیل که مقربان درگاه خدا هستند شفیع خویش قرار می دهند. وهابی ها اینگونه توسل، استغاثه و شفاعت، را با واژه (عبادت) هم معنی گرفتهاند؛ در حالی که هر یک معنای خاص خود را دارند. وقتی بنی اسرائیل صندوقی را که مواریث خاندان موسی و هارون بوده است را تا مدتها بعد حفظ و حفاظت می کردند و قرآن آن را مایه آرامش و تقویت روحی و روانی می داند چگونه ما مسلمانها به ذخایر و مواریث انسانی خود می توانیم بی توجه باشیم؟ مسئله دیگر اینکه چه کسی در شفاعت، پیامبر و اولیای الهی را مستقل در اثر خوانده است؟ اعتقاد شیعه این است به اذن خداوند شفاعت انجام می پذیرد. وهابی ها ساختن بناء بر روی قبور اولیاء را تحریم و بر لزوم ویرانی آن فتوی دادند. ولی در قرآن تعظیم شعائر از تقوای قلوب دانسته شده (ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب) و در جایی دیگر، صفا و مروه یا شتر تعیین شده برای ذبح، از شعائر قلمداد می شوند (والبدان جعلناها لکم من شعائرالله) در حالی که یک شتر می تواند از شعائر گردد چگونه پیامبران و بزرگان و شهدا از شعائر نباشند و استحقاِق تعظیم و احترام نداشته باشند؟ قرآن تعمیر قبر و ساختن مسجد در کنار قبر اصحاب کهف را بدون نقد و اعتراض ذکر می کند. نقطه ای از بلاد اسلامی نیست که در آنجا قبر و مشهدی نباشد و لذا تعمیر قبور در فرهنگ اسلامی و سیره مسلمانان کاملا جاری و ساری بوده است.حتی قبر پیامبر و قبور شیخین که به خاطر تبرک در کنار آن حضرت دفن شده اند همواره تعمیر و تجدید شده است. و نباید فراموش کرد که قبر پیامبر در تاریخ همواره دارای بنا بوده است. وهابیان اصل زیارت را ممنوع و حرام نمی دانند بلکه سفر برای زیارت را نامشروع می دانند.ولی قرآن رفتن بر قبر و طلب رحمت را فقط برای منافق و مشرک ممنوع می داند (و لاتصل علی احد منهم مات ولاتقهم علی قبره.) هم چنین پیامبر به زیارت قبر مادر گرامیشان می رفتند و می گریستند. از برخی احادیث استفاده می شود که پیامبر برای مدتی زیارت قبور را که عمدتاً قبور مشرکان و بت پرستان بوده اند به ملاحظات تربیتی، نهی کرده بودند ولی این امر موقت بوده و سپس مردم به این امر تشویق می شدند. همچنین حضور بر تربت عزیزان از رسوم عام و فراگیر بوده، به نحوی ریشه در فطرت انسانها دارد که به حکم عاطفی و روحی مردگان خود را از یاد نمی برند. براستی چگونه می توان مادر مومنی را از زیارت قبر فرزند رشیدش محروم کرد که شاید تنها طریق تخلیه و تسلی بخشی وی همین زیارت باشد؟ علامه امینی کلمات 40 تن از علماء و بزرگان اهل سنت را مبنی بر استحباب و سنت بودن زیارت پیامبر به همراه نه زیارتنامه مختلف جهت زیارت پیامبر از کتابهای اهل سنت ذکر کرده است. وهابیان هر گونه تبرک به آثار اولیاء را شرک می دانند. در حالی که ما در قران کریم و روایات به کرات مواردی داریم که نشان از جواز آن می دهد به طور مثال:تبرک به پیراهن یوسف چشم نابینا یعقوب را شفا بخشید: اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا (یوسف/ 93) فلما ان جاء البشیر القاه علی وجه فارتد بصیرا(یوسف/ 96) بخاری در نقل سرگذشت صلح حدیبیه مینویسد: هر گاه پیامبر وضو می گرفت یاران او برای ربودن قطرات آب وضوی آن حضرت بر یکدیگر سبقت می گرفتند. قرآن تبرک صندوِق حمل خاندان موسی و هارون را مایه آرامش و پیروزی می داند “وقال لهم نبیهم ان آیة ملک ان یاتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک ال موسی و ال هارون تحمله الملائکه (بقره/ 218(. وهابی ها هر گونه بزرگداشت میلاد پیامبر را حرام و بدعت می دانند . ولی قرآن برخی پیشینیان مثل پیامبران را تجلیل کرده و ستوده است. حال چگونه است که اگر همین توضیحات و تجلیلها از جانب مسلمانان صورت پذیرد شرک می شود.آیا ارزش وجود پیامبر اکرم و اولیاء الهی از یک مائده آسمانی کمتر است که حضرت عیسی (ع) روز نزول آن را عید دانستند و قرآن به آن اشاره می نماید(مائده /114)همچنین بزرگداشت میلاد پیامبر و دیگر مناسبتهای مربوط از مصادیق (و رفعنا لک ذکرک) است. از مهمترین اصول مذهب وهابیون، تکفیر مسلمانان دیگر و هر مسلمانی است که با عقیده آنان هم رأی نباشد. برای تصریح نظر وهابیون به سخنانی از عبدالوهاب استناد میشود: (کسانی که به غیر خدا متوسل میشوند، همگی کافر و مرتد از اسلام هستند و هر کس که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل است؛ خود حداقل فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمیتوان پشت او نماز گزارد. در واقع دین اسلام، جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمیشود. شما میتوانید با مطالعه و تحقیق از کتب مختلفی که در این مورد نگاشته شده است، شبهات وهابیون را از دیدگاه قرآن و سنت و عقل بررسی نمودهاند نسبت به این آیین ساختگی اطلاعات بیشتری به دست بیاورید. برای مطالعه و تحقیق پیرامون وهابیت، کتابهای معرفی شده ذیل را مطالعه نمایید: 1 آیین وهابیت؛ جعفر سبحانی 2 برگی از جنایات وهابیها؛ مرتضی رضوی ترجمه: ضیایی 3 وهابیان؛ علی اصغر فقیهی 4 آیا این است اسلام واقعی؛ ابوالفضل حسینی 5 فتنه وهابیت؛ زینی دهلان ترجمه: همتی 6 نقدی بر اندیشه وهابیان؛ موسوی قزوینی ترجمه: طارمی 7 تحلیلی نو بر عقاید وهابیان؛ حسن ابراهیمی 8 فرقه وهابی و پاسخ به شبهات آنها؛ قزوینی ترجمه: دوانی 9 نقد و تحلیلی پیرامون وهابیگری؛ همایون همتی 10 اشتباه بزرگ وهابیها؛ عیسی اهری 11 پیشینه سیاسی فکری وهابیت ؛درّی 12 تاریخ مکه؛ هادی امینی ترجمه: آخوندی 13 ترجمه کشف الارتیاب؛ ج 4 علامه سید محسن امین ترجمه: تهرانی 14 سخنی چند با موحدین؛ مصطفی نورانی
ابتدا پیش از نقل دلائل رد و هابیت لازم است تا مطالبی مختصر از پیشینه این فرقه بیان شود بعدا چند نمونه ازعقائد ودلیل بر رد آنها را خدمتتان عرض می کنیم :
در آغاز قرن 8 هجری، فردی موسوم به احمد بن تیمیه، بر برخی عقاید رایج مسلمانان انگشت اعتراض نهاد و گرایش به آنها را مایه شرک دانست(در نتیجه عالمان و فقیهان مذاهب مختلف بر او سخت گرفتند و وی را طرد و حبس کردند تا اینکه در زندان در گذشت.)
٫اندیشههای باطل ابن تیمه، پس از مرگ وی نابود نشد و برخی شاگردان، مذهب وی را ترویج کردند.البته چندان اثری در میان مسلمانان نداشت تا اینکه حدود 500 سال بعد، آرای وی توسط فردی معروف به عبدالوهاب (که عنوان مکتب وهابیت را به خود گرفت).، از انزوا و گمنامی به در آمد و با ترویج آن به وسیله قدرت شمشیر، موجی نو از تفرقه و کشتار میان مسلمانان به راه انداخت. (1206 1115 ه. ق)
این در حالی بود که امت اسلامی از چهار سو، مورد هجمه و حمله شدید استعمار گران مسیحی قرار داشت. انگلیسیها، فرانسویها، روسها و آمریکاییها، هر یک امت مظلوم و پریشان اسلامی را مورد حمله قرار داده بودند.
در چنین دوران سختی محمد بن عبدالوهاب، مسلمانان را به جرم شفاعت خواهی از پاکان و زیارت قبور اولیای خدا، مشرک، بت پرست و واجب القتل خواند عربهای بادیه نشین را برانگیخت که مناطق شیعه نشین و سنی نشین حجاز، عراق، شام و یمن را به خاک و خون بکشد و اموال مسلمانان را به عنوان غنیمت جهاد با کفار به غارت برند.
٫نکته بسیار عجیب و غیر قابل هضم در این کار، جریان فتوای محمد بن عبدالوهاب به تکفیر مسلمانان جهان و تشویق پیروان خویش، به قتل و غارت آنان، به اتهام شرک و بت پرستی است که صحنههای جانگدازی در طول دو قرن اخیر پیش آورده است. خشونت و وحشیگری که در ذات این مکتب نهفته و مظاهر آن در حمله و کشتار بی سابقه مردم مظلوم کربلای معلا، در سال 1343 ه ق که حدود 7000 نفر از علما، سادات و مردم را قلع و قمع کردند، نمودار گشته است.
برای روشنتر شدن کیفیت همکاری علمای وهابی با دولت آل سعود، سخن الیاسینی را عینا نقل میکنیم: (تعالیم وهابی، حکومت سعودی را در جزیرة العرب محکم و استوار کرد. محمد بن عبدالوهاب تاکید بسیار داشت که اطاعت حکام واجب است؛ حتی اگر ظالم باشند. اوامر حکام، تا زمانی که با قواعد دین تضاد و مخالفتی نداشته باشد، باید اطاعت شود و علما قیم و مسئول شرح و تفسیر آن قواعد هستند. عبدالوهاب، صبر در برابر ظلم حکام را توصیه میکرد و از قیام مسلحانه علیه حکومت نهی میکرد)
چند نمونه از عقائد وهابیت ودلیل ردآنها :
وهابیون اطاعت از حاکم ظالم را جایز می دانندولی این تفکر مخالف قرآن است و آیات بسیاری، تبعیت از ظالمان را معصیت میداند و از آن نهی میکند. از جمله آیه (ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان…)(مائده /2(
بنابراین وهابیت از فرق نسبتاً نو پای اسلامی است، که در زادگاه اسلام، یعنی در عربستان رشد یافته و به دلیل پشتوانه قوی سیاسی و اقتصادی، در حال گسترش به دیگر نقاط اسلامی است. این فرقه، تنها خود را بر حق دانسته و پیروان مذاهب دیگر اسلامی را کافر، مشرک و خارج از حوزه اسلام میشمردند.
درعربستان به اجبار، آیین وهابیان رسمیت یافت؛ اما تعدادی از مسلمانان مناطق شرقی که قبلاً شیعه اثنا عشری بودند، تسلیم نشدند و هنوز هم به اعتقاد خود عمل میکنند.
از تفکرات وهابی ها: (تشیع مذهب جدیدی است که از فرقه های مجوس، مسیحیت و یهودیت مشتق شده و این مذهب استبدادی و طاغوتی آفت و بلایی است که توسط مراکز یهودی وفراماسونری، یاوه گویان، شیادان و احمقان ساخته و پرداخته شده است.آنان که در مورد کفر و بی ایمانی شیعیان تردید دارند میگویند شیعیان،مجوسی اند.)
وهابیون خود راپیروان حقیقی پیامبر (ص) و فرقه های دیگر سنی، به ویژه شیعیان را به عنوان بدعت گذار تلقی می کنند وعلمای وهابی جهان را به دوگروه موحدین و مشرکین یا بدعت گذاران تقسیم کرده اند. این دسته بندی تعصب آمیز نشان می دهد وهابیون هرگز گرایش های دیگر اسلامی را تحمل نخواهند کرد. در کتب، فتاوی و نوارهای سخنرانی آنان، کسانی که تعالیم وهابیت را نمی پذیرند، در بهترین حالت به عنوان منحرف یا ضاله و در بدترین حالت کافر معرفی شده اند. گروه نخست افراطیون می باشندکه (شیخ بن جبرین، شیخ عبدالمحسن العبیکان، شیخ ناصرالعمر و شیخ الحذیفی) و بسیاری از علمای وهابی از آن جمله اند. جوانان وهابی از این طیف حمایت می کنند و برای حصول اهداف خود شیوه های خشونت آمیز را بکار می گیرند و خاندان سلطنتی سعودی را فاسد و بی لیاقت می پندارند. از نظر آنان مقامات سعودی نباید به شیعیان اجازه دهند اعمال بدعت آمیز خود را بجای آورند و باید آنان را به قتل برسانند، تبعید و سرکوب کنند و یا وادار به ترک عقیده نمایند.یکی از کارگران وهابی شرکت نفتی آرامکو عربستان از شیخ بن جبرین پرسید آیا غذا خوردن یک وهابی با کارگران شیعه سر یک میز جایزاست. شیخ بن جبرین پاسخ داد: سعی کنید از آنان دوری کنید و جایتان را تغییر دهید، در غیر این صورت با طعنه و کنایه و بی احترامی نفرت خود را نسبت به آنان نشان دهید. شما باید سعی کنید بطلان و کذب بودن عقاید مخرب و منحرفشان را آشکار کنید و سپس آنان را متقاعد کنید حقانیت مبانی عقیدتی وهابیت را بپذیرند و دست از عقاید موهوم خود بردارند. اگر آنان مقاومت کردند باید به عقوبت خود برسند و کشته شوند.
وی معتقد بود خطر شیعیان برای اسلام بیش از یهودیان و مسیحیان است وهرگز نباید به آنان اعتماد کرد. بنابراین مسلمین باید با نهایت احتیاط باآنان برخورد کنند.
وهابیها با توسل، به هر شکل آن، کاملاً مخالف بوده، آن را شرک اکبر میدانند. ولی هیچ شیعه ای در زمان توسل به اهل بیت(ع)،آنان را به جای خداوند قرار نمی دهد فقط آنها را به این دلیل که مقربان درگاه خدا هستند شفیع خویش قرار می دهند. وهابی ها اینگونه توسل، استغاثه و شفاعت، را با واژه (عبادت) هم معنی گرفتهاند؛ در حالی که هر یک معنای خاص خود را دارند. وقتی بنی اسرائیل صندوقی را که مواریث خاندان موسی و هارون بوده است را تا مدتها بعد حفظ و حفاظت می کردند و قرآن آن را مایه آرامش و تقویت روحی و روانی می داند چگونه ما مسلمانها به ذخایر و مواریث انسانی خود می توانیم بی توجه باشیم؟ مسئله دیگر اینکه چه کسی در شفاعت، پیامبر و اولیای الهی را مستقل در اثر خوانده است؟ اعتقاد شیعه این است به اذن خداوند شفاعت انجام می پذیرد.
وهابی ها ساختن بناء بر روی قبور اولیاء را تحریم و بر لزوم ویرانی آن فتوی دادند. ولی در قرآن تعظیم شعائر از تقوای قلوب دانسته شده (ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب) و در جایی دیگر، صفا و مروه یا شتر تعیین شده برای ذبح، از شعائر قلمداد می شوند (والبدان جعلناها لکم من شعائرالله) در حالی که یک شتر می تواند از شعائر گردد چگونه پیامبران و بزرگان و شهدا از شعائر نباشند و استحقاِق تعظیم و احترام نداشته باشند؟ قرآن تعمیر قبر و ساختن مسجد در کنار قبر اصحاب کهف را بدون نقد و اعتراض ذکر می کند. نقطه ای از بلاد اسلامی نیست که در آنجا قبر و مشهدی نباشد و لذا تعمیر قبور در فرهنگ اسلامی و سیره مسلمانان کاملا جاری و ساری بوده است.حتی قبر پیامبر و قبور شیخین که به خاطر تبرک در کنار آن حضرت دفن شده اند همواره تعمیر و تجدید شده است. و نباید فراموش کرد که قبر پیامبر در تاریخ همواره دارای بنا بوده است.
وهابیان اصل زیارت را ممنوع و حرام نمی دانند بلکه سفر برای زیارت را نامشروع می دانند.ولی قرآن رفتن بر قبر و طلب رحمت را فقط برای منافق و مشرک ممنوع می داند (و لاتصل علی احد منهم مات ولاتقهم علی قبره.) هم چنین پیامبر به زیارت قبر مادر گرامیشان می رفتند و می گریستند. از برخی احادیث استفاده می شود که پیامبر برای مدتی زیارت قبور را که عمدتاً قبور مشرکان و بت پرستان بوده اند به ملاحظات تربیتی، نهی کرده بودند ولی این امر موقت بوده و سپس مردم به این امر تشویق می شدند. همچنین حضور بر تربت عزیزان از رسوم عام و فراگیر بوده، به نحوی ریشه در فطرت انسانها دارد که به حکم عاطفی و روحی مردگان خود را از یاد نمی برند. براستی چگونه می توان مادر مومنی را از زیارت قبر فرزند رشیدش محروم کرد که شاید تنها طریق تخلیه و تسلی بخشی وی همین زیارت باشد؟ علامه امینی کلمات 40 تن از علماء و بزرگان اهل سنت را مبنی بر استحباب و سنت بودن زیارت پیامبر به همراه نه زیارتنامه مختلف جهت زیارت پیامبر از کتابهای اهل سنت ذکر کرده است.
وهابیان هر گونه تبرک به آثار اولیاء را شرک می دانند. در حالی که ما در قران کریم و روایات به کرات مواردی داریم که نشان از جواز آن می دهد به طور مثال:تبرک به پیراهن یوسف چشم نابینا یعقوب را شفا بخشید: اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا (یوسف/ 93) فلما ان جاء البشیر القاه علی وجه فارتد بصیرا(یوسف/ 96)
بخاری در نقل سرگذشت صلح حدیبیه مینویسد: هر گاه پیامبر وضو می گرفت یاران او برای ربودن قطرات آب وضوی آن حضرت بر یکدیگر سبقت می گرفتند.
قرآن تبرک صندوِق حمل خاندان موسی و هارون را مایه آرامش و پیروزی می داند “وقال لهم نبیهم ان آیة ملک ان یاتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک ال موسی و ال هارون تحمله الملائکه (بقره/ 218(.
وهابی ها هر گونه بزرگداشت میلاد پیامبر را حرام و بدعت می دانند . ولی قرآن برخی پیشینیان مثل پیامبران را تجلیل کرده و ستوده است. حال چگونه است که اگر همین توضیحات و تجلیلها از جانب مسلمانان صورت پذیرد شرک می شود.آیا ارزش وجود پیامبر اکرم و اولیاء الهی از یک مائده آسمانی کمتر است که حضرت عیسی (ع) روز نزول آن را عید دانستند و قرآن به آن اشاره می نماید(مائده /114)همچنین بزرگداشت میلاد پیامبر و دیگر مناسبتهای مربوط از مصادیق (و رفعنا لک ذکرک) است.
از مهمترین اصول مذهب وهابیون، تکفیر مسلمانان دیگر و هر مسلمانی است که با عقیده آنان هم رأی نباشد. برای تصریح نظر وهابیون به سخنانی از عبدالوهاب استناد میشود: (کسانی که به غیر خدا متوسل میشوند، همگی کافر و مرتد از اسلام هستند و هر کس که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل است؛ خود حداقل فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمیتوان پشت او نماز گزارد. در واقع دین اسلام، جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمیشود.
شما میتوانید با مطالعه و تحقیق از کتب مختلفی که در این مورد نگاشته شده است، شبهات وهابیون را از دیدگاه قرآن و سنت و عقل بررسی نمودهاند نسبت به این آیین ساختگی اطلاعات بیشتری به دست بیاورید.
برای مطالعه و تحقیق پیرامون وهابیت، کتابهای معرفی شده ذیل را مطالعه نمایید:
1 آیین وهابیت؛ جعفر سبحانی
2 برگی از جنایات وهابیها؛ مرتضی رضوی ترجمه: ضیایی
3 وهابیان؛ علی اصغر فقیهی
4 آیا این است اسلام واقعی؛ ابوالفضل حسینی
5 فتنه وهابیت؛ زینی دهلان ترجمه: همتی
6 نقدی بر اندیشه وهابیان؛ موسوی قزوینی ترجمه: طارمی
7 تحلیلی نو بر عقاید وهابیان؛ حسن ابراهیمی
8 فرقه وهابی و پاسخ به شبهات آنها؛ قزوینی ترجمه: دوانی
9 نقد و تحلیلی پیرامون وهابیگری؛ همایون همتی
10 اشتباه بزرگ وهابیها؛ عیسی اهری
11 پیشینه سیاسی فکری وهابیت ؛درّی
12 تاریخ مکه؛ هادی امینی ترجمه: آخوندی
13 ترجمه کشف الارتیاب؛ ج 4 علامه سید محسن امین ترجمه: تهرانی
14 سخنی چند با موحدین؛ مصطفی نورانی
- [سایر] تجسیم در وهابیت چگونه رد می شود؟
- [سایر] در رد وهابیت چه کتاب هایی نوشته شده است؟
- [سایر] چه دلیلی بر رد ادعای وهابیت در غیر مجاز دانستن اعیاد و عزا داری وجود دارد؟
- [سایر] وهابیت در مورد ذکر گفتن با تسبیح چه نظری دارد؟
- [سایر] چند مورد از اعتقادات وهابیت را ذکر کنید.
- [سایر] آیا وهابیت معاصر همان وهابیت اصیل است؟
- [سایر] آیا وهابیون کافرند؟
- [سایر] آیا وهابیت وجود دارد؟
- [سایر] اهداف فرقه وهابیت چیست؟
- [سایر] وهابیون چه عقایدیی دارند؟
- [آیت الله اردبیلی] حکم ذکر سجده مانند حکم ذکر رکوع است که در مسأله 1052 بیان شد، با این تفاوت که در سجده به جای ذکر (سُبْحانَ رَبّیَِ الْعَظیمِ وَبِحَمْدِهِ) ذکر (سُبْحانَ رَبّیَِ الاَعْلی وَبِحَمْدِهِ) گفته میشود.
- [آیت الله بهجت] نمازگزار میتواند به جای رد سلام، جواب سلام را به قصد دعاء بگوید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در موقع ذکر واجب باید بدن آرام باشد و برای ذکر مستحب نیز اگر آن را به قصد ذکر رکوع می گوید آرام بودن بدن لازم است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . جواب سلام را باید به قصد رد تحیت بگوید، نه به قصد قرآن یا دعا.
- [آیت الله بهجت] اگر برای حفظ امانت مسافرت لازم باشد، واجب است مسافرت نماید یا امانت را رد نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میت برای غسل و کفن و دفن و نماز خود غیر از ولیّ، کس دیگری را معیّن کند احتیاط آن است که ولیّ و آن کس هر دو اجازه بدهند و کسی که میت او را برای انجام این کارها معیّن کرده، میتواند این وصیت را رد کند؛ ولی اگر آن را رد نکند یا رد آن به وصیت کننده نرسد تا بمیرد، لازم است وصی پس از مرگ به آن عمل کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه پس از معامله معلوم شود که کالا یا بهای آن , پیش از داد و ستد معیوب بود, میتواند مقداری از زمان را جهت مطالعه و مصلحتاندیشی تأمل کند , نه بیش از آن، آ نگاه فوراً رد کند و اگر رد نکرد , دیگر حقّ به هم زدن معامله را ندارد و رد کرد ن معامله لازم نیست در حضور طرف داد و ستد باشد. البته برای اثبات آن, مناسب است گواه داشته باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در رکوع باید به مقدار ذکر واجب؛ بدن آرام باشد و در ذکر مستحب هم آرام بودن بدن بهتر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . شرکت در مجالس و محافل اهل بدع و فرق ضاله، حرام است مگر برای ردّ آنها در صورت تمکن.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیر از روزه هایی که ذکر شد روزه های حرام دیگری هم هست که در کتابهای مفصل ذکر شده است