آیا گفتن ذکر اشهد ان فاطمه بنت رسول الله عصمه الله الکبری در اذان بدعت است؟ علمای ما قائلند که گفتن اذکاری مانند اشهد ان علیا ولی الله یا اشهد ان فاطمه بنت رسول الله عصمه الکبری و.. در اذان اگر به قصد استحباب گفته شود اشکالی ندارد ولی به قصد وجوب درست نیست و هیچ یک از شیعیان این اذکار را به قصد وجوب نمی گویند که بدعت شود یا اشکالی مترتب بر آن باشد . پس ما این شهادت را به نیت جزئی از اجزای اذان نمی گوییم که بدعت در دین شود- بلکه به عنوان جزئی از ایمان در اذان می گوییم. آن هم نه اینکه واجب است در اذان گفته شود- بلکه از این که تبرکا جایز است در اذان می آوریم. بنابراین- ما اهل تشیع- بر اساس روایات فراوانی که این روایت را- هم شیعه و هم اهل سنت- به خصوص اهل سنت- در یکی از صحاح سته- از ام سلمه از حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند- شهادت و اقرار به ولایت امیرالمومنین را جزئی از ایمان می دانیم نیز شهادت به عصمت حضرت زهرا نیز مطلبی ثابت شده است و لذا نه بدعت است و نه گفتن آن اشکالی دارد چنانکه بسیاری از بزرگان ما مانند علامه حسن زاده آملی مقید هستند که این ذکر شریف را حتما در اذان نمازشان بگویند و دلایل صحت آن را هم در کتابشان مرقوم فرموده اند که برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب ایشان با نام (شرح فص فاطمیه) مراجعه فرمایید.
آیا گفتن ذکر اشهد ان فاطمه بنت رسول الله عصمه الله الکبری در اذان بدعت است؟
علمای ما قائلند که گفتن اذکاری مانند اشهد ان علیا ولی الله یا اشهد ان فاطمه بنت رسول الله عصمه الکبری و.. در اذان اگر به قصد استحباب گفته شود اشکالی ندارد ولی به قصد وجوب درست نیست و هیچ یک از شیعیان این اذکار را به قصد وجوب نمی گویند که بدعت شود یا اشکالی مترتب بر آن باشد .
پس ما این شهادت را به نیت جزئی از اجزای اذان نمی گوییم که بدعت در دین شود- بلکه به عنوان جزئی از ایمان در اذان می گوییم. آن هم نه اینکه واجب است در اذان گفته شود- بلکه از این که تبرکا جایز است در اذان می آوریم. بنابراین- ما اهل تشیع- بر اساس روایات فراوانی که این روایت را- هم شیعه و هم اهل سنت- به خصوص اهل سنت- در یکی از صحاح سته- از ام سلمه از حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند- شهادت و اقرار به ولایت امیرالمومنین را جزئی از ایمان می دانیم نیز شهادت به عصمت حضرت زهرا نیز مطلبی ثابت شده است و لذا نه بدعت است و نه گفتن آن اشکالی دارد چنانکه بسیاری از بزرگان ما مانند علامه حسن زاده آملی مقید هستند که این ذکر شریف را حتما در اذان نمازشان بگویند و دلایل صحت آن را هم در کتابشان مرقوم فرموده اند که برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب ایشان با نام (شرح فص فاطمیه) مراجعه فرمایید.
- [آیت الله جوادی آملی] نظر حضرت عالی دربارهی افزودن این شهادت (أشهد أن فاطمة الزّهراء عصمة الله الکبری و حجّة الله علی الحجج) به قصد ثواب و رجاء، در فصول اذان و اقامه، پس از شهادت به ولایتِ امیرِ مؤمنان (علیه السّلام) چیست؟
- [سایر] مادر محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان -رضی الله عنه- فاطمه بنت حسین بن علی بن ابی طالب –رضی الله عنه- است، پس مادر بزرگ محمد فاطمه –رضی الله عنها- و پدر بزرگش عثمان -رضی الله عنه- است! از شیعه می پرسیم آیا از نظر شما درست است که فاطمه نوهای ملعون داشته باشد؟! چون بنی امیّه که محمد از آنها است، از دیدگاه شیعه ملعون هستند، و منظور از شجره ملعونه در قرآن بنی امیه است.
- [آیت الله جوادی آملی] نظر حضرتعالی دربارهی افزودن این شهادت (أشهد أن فاطمة الزّهراء عصمة الله الکبری و حجّة الله علی الحجج) به قصد ثواب و رجاء، در فصول اذان و اقامه، پس از شهادت به ولایتِ امیرِ مؤمنان (علیه السّلام) چیست؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [سایر] قرآن در دیدگاه پیامبر اکرم(ص) و حضرت زهرا(س) چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] حضرت فاطمه س در نظر رسول خدا ص چه مقام و منزلتی داشتند؟
- [سایر] چه مصائبی بر حضرت زهرا(س) پس از پیامبر اکرم(ص) وارد شد؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم فدک را به حضرت زهرا داد؟
- [سایر] در روایت آمده است که؛ (هر کس حضرت فاطمه(س) را درک کند شب قدر را درک کرده است)، و در قرآن آمده که خداوند به رسول خدا(ص) میگوید: (و ما ادراک ما لیلة القدر)، این را توضیح دهید؟ یعنی رسول خدا هم مقام حضرت فاطمه را درک نمیکند؟ مگر مقام حضرت فاطمه پایینتر نیست؟
- [سایر] چرا در بین اهلبیت پیامبر اکرم(ص)، به حضرت زهرا و حضرت رضا(ع) بضعه النبی «پاره تن رسول الله» می گویند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اَشْهَدُ اَنَّ عَلیَّاً وَلیُّ اللهِ جزو اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ به قصد قربت گفته شود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر زن کسی را وکیل کند که مهریّه او را به شوهر او ببخشد و شوهر، همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمّد) و اسم زن (فاطمه) باشد، وکیل صیغه طلاق را این طور میخواند: (عَنْ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَهَا لِمُوَکِّلِی مُحَمَّدٍ لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ) یعنی: (از جانب موکّل خودم فاطمه مهریّه او را به موکّل خودم محمد بخشیدم تا او را طلاق خلع دهد) پس از آن بدون فاصله میگوید: (زَوْجَةُ مُوَکِّلِی خَالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زن موکّل خودم را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست) و اگر زن کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکیل باید به جای کلمه (مَهرَها) آن چیز را بگوید، مثلاً اگر صد تومان داده باشد بگوید: (بَذَلْتُ مأةَ تُومان).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله وحید خراسانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه طالق خوانده شود و دو مرد عادل ان را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید زوجتی فاطمه طالق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند ان وکیل باید بگوید زوجه موکلی فاطمه طالق و در صورتی که زن معین باشد ذکر نام او لازم نیست
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه طالق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد؛ باید بگوید زوجتی فاطمه طالق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید زوجه موکلی فاطمه طالق. و در صورتی که زن معین باشد؛ ذکر نام او لازم نیست.
- [آیت الله خوئی] طلاق باید به صیغ عربی صحیح و به کلمة طالق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغ طلاق را بخواند و اسم زن او مثلًا فاطمه باشد، باید بگوید: (زوجتی فاطمة طالق) یعنی زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید: (زوجة موکلی فاطمة طالق) و درصورتی که زن معین باشد ذکر نام او لازم نیست.