از پیامبر اسلام نقل شده که:ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه،همچنین روایات دیگری در مورد مذمت گریه و عزا بر میت وارد شده است.بااین حال چرا شیعیان بر گذشتگانشان عزاداری می کنند؟ جواب اجمالی: روایات مذکور، از طرف عایشه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پذیرفته نشده، و او به راویان این روایت نسبت فراموشی و اشتباه داده است، زیرا ناقلین، درست نقل نکردهاند، و ابن عباس هم میگوید، این روایات سخن خلیفه است نه سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله . علاوه بر آن، روایات مذکور با قرآن مخالفت دارد، و اگر سخن پیامبر هم باشد، مربوط به کفار میشود نه مسلمانان. گذشته از اینها روش عملی خلیفة دوم، مخالف با احادیث مذکور است، چرا که خود بارها در مرگ دیگران گریه کرده است و یا هنگام گریة دیگران از آن منع و جلوگیری ننموده است. نکته دیگر اینکه: افتخار شیعیان به عزداری تمّسک به سیره پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام است و اظهار همدردی و ابراز محبت و مودّت به اهلبیت که مورد تأکید پیامبر و قرآن کریم است. جواب تفصیلی: الگو و اسوه حسنه که در قرآن سفارش به تبعیت از او شده است، وجود مبارک پیامبر مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله است. در سیرة پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در کتب معتبر شیعه و اهل سنّت، سوگواری و عزاداری ایشان در عزای افرادی مانند: حمزه سید الشهدا[1]، جعفر ابن ابیطالب[2]، فرزندش ابراهیم[3]، عثمان ابن مظعون[4] و ... نقل شده است، که در این نوشتار به دنبال تفصیل و بیان آن نیستم. نکتة مهم در این باره اینست که؛ در آیات و روایات. هیچگونه نهی و مذمتی دربارة عزاداری و گریه وجود ندارد و اصل عزاداری و سوگواری، به نحوی که خلاف شرع در قرآن صورت نگیرد، همواره مورد تأیید و تأکید پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام می باشد. و امّا پاسخ روایات مذکور در شبهه، از روایات دیگری که ابن عباس و عایشه نقل کردهاند و همچنین روش عملی خلیفة دوم روشن میشود. الف) توضیح ابن عباس، عایشه، در مورد روایات مخالف: برای روشن شدن این روایات، شایسته است به چند نکته اشاره کنیم: 1. نووی، شارح صحیح مسلم، دربارة این روایات چنین مینویسد: (روایات فوق از نظر عایشه امالمؤمنین پذیرفته نشده و او به راویان این روایات نسبت فراموشی و اشتباه میدهد، زیرا خلیفه دوم و پسرش عبدالله روایت را به صورت صحیح از پیامبر نگرفتهاند چنانکه ابن عباس نیز میگوید: این روایات سخن خلیفه است نه سخن پیامبر صلی الله علیه و آله ، چنانکه ابی ملیکه میگوید: (در مکه یکی از دختران عثمان فوت کرد، برای تشییع جنازة وی، همراه عبدالله عمر و عبدالله عباس حاضر شدیم، من بین آن دو نشسته بودم، عبدالله عمر به فرزند عثمان رو کرد و گفت: چرا مردم را از گریه نهی نمیکنی؟ از رسول خدا شنیدم، فرمود: میت با گریه اهلش معذّب میشود. ابن عباس در جواب عبدالله عمر گفت: عمر گوینده این سخن است، آنگاه ابن عباس ادامه داد و گفت: در هنگامی که عمر از جراحت وارده در بستر بیماری بود؛ صهیب صحابی پیامبر صلّی الله علیه و آله گریه کنان و اشک ریزان بر وی وارد شد و با خود میگفت: وا اخاه و اصاحباه! فقال عمر یا صهیب أتبکی علی و قد قال رسول الله صلی الله علیه و آله : (ان المیت لیعذب ببعض بکاء اهله علیه). ابن عباس میگوید: (پس از فوت عمر، این حدیث را برای عایشه نقل کردم، گفت: رحم الله عمر و الله ما وحدث رسول الله، ان الله لیعذب... و لکن رسولالله قال: ان الله لیزید الکافر عذاباً ببکاء اهله علیه و قالت حسبکم القرآن و لا تزرو وازرة وزر أخری. قال ابن عباس عند ذلک: والله هو أضحک و أبکی. قال ابن ابی ملیکه: والله ما قال ابن عمر شیئاً؛[5] خداوند عمر را رحمت کند! سوگند به خدا که هرگز پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نفرمود، بلکه پیامبر فرمود: خداوند عذاب کافر را با گریه بستگانش زیادتر میکند، آنگاه گفت بیان قرآن، شما را در اینباره کفایت میکند که فرمود: هیچکس گناه دیگری را به دوش نمیکشد. پس از آن ابن عباس این جمله را گفت که خداوند میخنداند و میگریاند. ابن ابی ملیکه میگوید وقتی سخن ابن عباس به پایان رسید عبدالله عمر ساکت شد و چیزی نگفت. این حدیث به وضوح روشن میسازد که ابن عباس، حدیث عمر و نهی او را چنین توجیه میکند که عمر حدیثی از پیامبر را که راجع به گریه کفار بر مردگان شان بوده است را ملاک قرار داده و این استدلال را احادیث وارده در صحیح بخاری تأیید میکند، چرا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به گریه یهودیان بر اموات شان هشدار داده که آن گریه از عذاب جهنم آنها نخواهد کاست، اما عمر خیال کرد مسلمان ها نباید بر درگذشتگان شان گریه کنند. 2 در روایت دیگر آمده است: (ذکر عند عایشه ابن عمر رفع الی النبی صلی الله علیه و آله ان المیت یعذب فی قبره ببکاء اهله. فقالت: ذهل ابن عمر له انما قال رسول الله صلی الله علیه و آله انه لعذب بخطیئته و ذنبه و ان اهله لیبکون علیه الآن)؛[6] در حضور عایشه یادآوری شد که عبدالله عمر حدیثی را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکند که: میت با گریه خویشانش در قبر عذاب میشود عایشه گفت: فرزند عمر فراموش کرده است بلکه پیامبر فرمود: میت در قبر به خاطر گناهانش عذاب میشود، در حالی که اهل و نزدیکانش هم در آن هنگام گریه میکنند. 3. در روایت دیگر نقل شده است که عایشه گفت: (انکم لتحدثون عن غیر کاذبین ولا مکذوبین و لکن السمع یخطی).[7] مقصود آن است که عمر و عبدالله از روی عمد و آگاهی نسبت دروغ به پیامبر صلی الله علیه و آله ندادند؛ حدیث را از پیامبر صلی الله علیه و آله اشتباه شنیدهاند. در روایت عمره دختر عبدالرحمان آمده است: ( انه لم یکذب و لکنه أخطا أو نسی).[8] در روایت ابی داوود و نسایی چنین ذکر شده: (قالت انما مرّ رسول الله علی قبر فقال: ان صاحب هذا لیعذب و اهله یبکون علیه ثم قرأت: (و لا تزر وازرة وزر أخری)؛[9] رسول خدا صلی الله علیه و آله از کنار قبری که نزدیکان صاحب آن بر آن میگریستند عبور نمودند، پس این آیه را تلاوت نمودند (کسی سنگینی عمل دیگری را به دوش نمیکشد). با توجه به روایات فوق مشخص میشود که ابن عباس و عایشه سعی دارند با نقل روایاتی از پیامبر، موضع آن حضرت را در قبال گریه و عزاداری مشخص نمایند و گفتهاند چنین روایتی با قرآن مخالفت دارد و آنچه در آن رابطه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودهاند مربوط به کفار بوده است چنانکه آن حضرت در روایات بخش پیشین بارها به روشنی به عمر فرمودهاند: رها کن تا گریه کنند. ب) روش خلیفة دوم: از برخی روایات دیگر نیز چنین به دست میآید که روش عملی خلیفه دوم، مخالف با این احادیث بوده است و حتی خود وی بارها گریه کرده و یا هنگام گریه دیگران از آن جلوگیری ننموده است؛ شاید در اواخر حیات، تعدیلی در نظر ایشان پدید آمده که در اینجا به چند نمونه از آن اشاره میکنیم: 1. سفیان بن سلمه میگوید: پس از فوت خالد بن ولید؛ (اجتمع نسوة بنی المغیرة فی دار خالد یبکین علیه فقیل لعمر: انهن اجتمعن فی دار خالد و هن خلقاء أن یسمعنک بعض ما تکره فأرسل الیهن فانههن فقالعمر و ما علیهن أن یرقن من دموعهن علی ابی سلیمان مالم یکن نقعاً او لقلقة)[10] زنان بنی مغیره در خانه خالد جمع شده و گریه می کردند، خبر به خلیفه دوم رسید که در خانه خالد اجتماع است که در آن نوحه سرایی می کنند و از برخی از ایشان سخنان ناپسند شنیده می شود، کسی را نزد آنان بفرست و آنها را نهی کن. در پاسخ گفت: هیچ اشکالی ندارد که بر ابوسلیمان اشک بریزند؛ ولی با این شرط که موها را پریشان نکنند و سخنان باطل نیز بر زبان جاری نسازند. نقع به معنای خاک به سر گذاشتن و لقلقه به معنای صدای بلند آمده است؛ زرکشی می گوید این کلمه به معنای ریختن خاک به سر است.[11] 2. در روایت دیگری آمده است: (لم تبق مرأة من بنی المغیرة الا وضعت لمتها علی قبر خالد؛ یعنی حلقت رأسها)[12] عبدالله بن عکرمه می گوید: (عجبا لقول الناس ان عمر بن الخطاب نهی عن النوح! لقد بکی علی خالد بن الولید بمکه و المدینة نساء بنی المغیره سبعاً یشققن الجیوب و یضربن الوجوه و اطعموا الطعام تلک الایام حتی مضت ما ینهاهن عمر)[13]؛ تعجب است از سخن مردم که می گویند عمربن خطاب از نوحه سرایی جلوگیری کرده است؛ در صورتی که پس از مرگ خالد، زنان بنی مغیره هفت شبانه روز در مکه و مدینه گریه کردند تا اینکه این مدت به پایان رسید ولی عمر از آن جلوگیری نکرد. 3. ابوعثمان می گوید: (رأیت عمر لما جائه نعی النعمان وضع یده علی رأسه و جعل یبکی)؛[14] پس از فوت نعمان عمر را دیدم که دستش را بر سرگذاشته بود و گریه می کرد. 4. همچنین در سیره عبدالله عمر نیز آمده است که وی، پس از کشته شدن حجربن عدی، یار با وفای علی بن ابیطالب به شدت گریه کرد. در هنگام شنیدن خبر شهادت حجر، عبدالله در بازار بوده؛ (فاطلق حبوته و قام و قد غلبه النحیت)؛[15] آنچه در اختیار داشت رها کرد و ایستاد، آنگاه در حالی که گریه می کرد فریاد زد. 5. در سیره حلبی نقل شده: (رسول خدا صلی الله علیه و آله در آغاز از نوحه خوانی خانمهای انصار جلوگیری کرد، پس از آن گروهی از انصار خدمت آن حضرت رفتند و اظهار داشتند که بر اثر گریه و نوحه بر اموات، نوعی راحتی می یابیم؛ شما اجازه بفرمایید گریه کنیم. آن حضرت فرمود: (با این شرط اجازه می دهم که موهای خود را پریشان و گریبانها را پاره نکنید و از زخمی کردن صورت پرهیز نمایید.)[16] با توجه به روایات نقل شده روشن می شود که از دیدگاه اهل سنت برپایی مجالس سوگواری و عزا در صورتی که همراه با اعمال خلاف شرع همچون پریشان کردن موی، پاره کردن گریبان، زخمی کردن صورت و... نباشد مانعی ندارد و نمی توان در منابع آنها استدلالی مبنی بر حرمت اصل برپایی مجالس عزا جستجو کرد. با این وجود به فرض در اختیار داشتن دلیل محکم و قوی نمی توان جز کراهت، چیز دیگری از آن برداشت نمود؛ بدین جهت در شرح نووی از برخی علمای مالکیه نقل می شود که گریه حرام نیست، آنچه حرام است اعمال و رفتارهای دوران جاهلیت است و بایستی از آن اعمال جلوگیری کرد.[17] افزون بر این، روش عملی صحابه دیگر اثبات می کند که روایات مخالف گریه و مرثیه سرایی تمام نیست، چنانکه در مرگ عثمان مرثیه سرایی کردند، ام حبیبه همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید: (پس از کشته شدن عثمان، شخصی را همراه پیراهن عثمان و لباسهایی که هنگام کشته شدن به تن داشت و خون آلود بود نزد عبدالله بن ابی ربیعه برادر عیاش بن ابی ربیعه فرستادم تا از کشته شدن عثمان آگاه شود؛ فلما ورد علیه الرسول خرج الی الناس و صعد المنبر و أخبر هم بقتله و نشر قمیصه علی المنبر و بکی و بکی الناس معه و انشأ یقول: أتانی أمر فیه للناس غمة و فیه بکاء للعیون طویل و فیه... پس از رسیدن خبر به او، به سوی مردم آمد و بالای منبر رفت مردم را از کشته شدن عثمان با اطلاع کرد، مردم نیز گریستند، آنگاه مرثیه ای خواند با این مضمون که: به من خبری رسید که اندوه و غم بزرگی برای مردم در پی دارد و پس از آن خبر گریه ای طولانی برای چشمها به ارمغان خواهد داشت.) شعبی می گوید من مرثیه ای بهتر از اشعار کعب در رثای عثمان نشنیدم.[18] همچنین در فوت بسیاری از صحابه، مرثیه خوانده شده است که نمونه های فراوانی از آن در کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه آمده است؛ از جمله در سوگ: 1. عثمان بن مظعون؛ 2. قیس بن سفیان؛ 3. قیس بن عاصم؛ 4. شماس بن عثمان. ابن حجر می نویسد حسان شاعر معروف صدر اسلام برای خواهر او مرثیه خواند: أبقی حیاءک فی ستر و کرم فانّما کان شماس من الناس...[19] در پایان، تذکر این نکته لازم است که شیعیان همواره مفتخر هستند که پیروان حقیقی قرآن کریم، سنّت نبوی صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام می باشند و این پیروی را در اقوال و افعال خود نشان داده اند، که عزاداری و اضهاری حزن و همدردی با معصومین علیهم السّلام مورد تأیید و سفارش آنها بوده و است که آثار و برکات آنرا مجال بیان آن نیست.________________________________________ 1 . سیرة الحلبیه، حلبی، ج 1، ص 260، وسایل الشیعه، حّر عاملی، ج 2، ص 924. مغازی، و اقدای، ج 1، ص 315. 2 . طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 282، سیره ابن هشام، ج 4، ص 22. 3 . صحیح بخاری، ج 1. کتاب الجنائز، باب 525، ص 158. فتح الباری، ج 3، ص 135. 4 . جامع الاصول، محمد بن اثیر جزوی. ج 11، ص 95. شماره 8566. 5 . مسند، احمد حنبل، ج 1، ص 41؛ صحیح بخاری، کتاب الجنائز، باب قول النبی یعذب المیت ببعض بکاء اهله؛ صحیح مسلم، باب امیت یعذب ببکاء اهله علیه و جامع الاصول، ج 11، ص 99، رق، م 8570. 6 . اللؤلؤالمرجان فیما اتفق علیه الشیخان، محمد فؤاد عبدالباقی، ج 1، ص 186. 7. مسند، احمد، ج 1، ص 42 و جامع الاصول، ج 11، ص 93، شماره 8563. 8 . صحیح بخاری، ابواب الجنائز؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 344 و ارشاد الساری، ج 2، ص 404. 9 . سنن، نسایی، ج 4، ص 17، باب النیاحه علی امیت و جامع الاصول، ج 11، ص 94، شماره 8564. 10 . کنزالعمال، ج 15، ص 730، شماره 42907، باب النیاحه و فتح الباری، ج3، ص125، باب ما یکره من النیاحه. 11 . ارشاد الساری، ج2، ص404. 12 . اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ترجمه خالد بن ولید، ج1، ص588. 13 . کنز العمال، ج15، ص731، شماره 42908، باب النیاحه. 14 . همان، ج15، ص727 و الاستیعاب، ترجمه نعمان. 15 . الاستیعاب، ترجمه حجربن عدی. 16 . سیره حلبی، علی بن برهان الدین حلبی شافعی، ص255، واقعه احد. 17 . شرح نووی، ج4، کتاب الجنائز. 18 . مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج3، ص105، کتاب، معرفة الصحابة. 19. برای اطلاع بیشتر ر.ک: ترجمة این اشعار در الاصابه
از پیامبر اسلام نقل شده که:ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه،همچنین روایات دیگری در مورد مذمت گریه و عزا بر میت وارد شده است.بااین حال چرا شیعیان بر گذشتگانشان عزاداری می کنند؟
از پیامبر اسلام نقل شده که:ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه،همچنین روایات دیگری در مورد مذمت گریه و عزا بر میت وارد شده است.بااین حال چرا شیعیان بر گذشتگانشان عزاداری می کنند؟
جواب اجمالی:
روایات مذکور، از طرف عایشه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پذیرفته نشده، و او به راویان این روایت نسبت فراموشی و اشتباه داده است، زیرا ناقلین، درست نقل نکردهاند، و ابن عباس هم میگوید، این روایات سخن خلیفه است نه سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله . علاوه بر آن، روایات مذکور با قرآن مخالفت دارد، و اگر سخن پیامبر هم باشد، مربوط به کفار میشود نه مسلمانان.
گذشته از اینها روش عملی خلیفة دوم، مخالف با احادیث مذکور است، چرا که خود بارها در مرگ دیگران گریه کرده است و یا هنگام گریة دیگران از آن منع و جلوگیری ننموده است.
نکته دیگر اینکه: افتخار شیعیان به عزداری تمّسک به سیره پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام است و اظهار همدردی و ابراز محبت و مودّت به اهلبیت که مورد تأکید پیامبر و قرآن کریم است.
جواب تفصیلی:
الگو و اسوه حسنه که در قرآن سفارش به تبعیت از او شده است، وجود مبارک پیامبر مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله است.
در سیرة پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در کتب معتبر شیعه و اهل سنّت، سوگواری و عزاداری ایشان در عزای افرادی مانند: حمزه سید الشهدا[1]، جعفر ابن ابیطالب[2]، فرزندش ابراهیم[3]، عثمان ابن مظعون[4] و ... نقل شده است، که در این نوشتار به دنبال تفصیل و بیان آن نیستم.
نکتة مهم در این باره اینست که؛ در آیات و روایات. هیچگونه نهی و مذمتی دربارة عزاداری و گریه وجود ندارد و اصل عزاداری و سوگواری، به نحوی که خلاف شرع در قرآن صورت نگیرد، همواره مورد تأیید و تأکید پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام می باشد.
و امّا پاسخ روایات مذکور در شبهه، از روایات دیگری که ابن عباس و عایشه نقل کردهاند و همچنین روش عملی خلیفة دوم روشن میشود.
الف) توضیح ابن عباس، عایشه، در مورد روایات مخالف:
برای روشن شدن این روایات، شایسته است به چند نکته اشاره کنیم:
1. نووی، شارح صحیح مسلم، دربارة این روایات چنین مینویسد: (روایات فوق از نظر عایشه امالمؤمنین پذیرفته نشده و او به راویان این روایات نسبت فراموشی و اشتباه میدهد، زیرا خلیفه دوم و پسرش عبدالله روایت را به صورت صحیح از پیامبر نگرفتهاند چنانکه ابن عباس نیز میگوید: این روایات سخن خلیفه است نه سخن پیامبر صلی الله علیه و آله ، چنانکه ابی ملیکه میگوید: (در مکه یکی از دختران عثمان فوت کرد، برای تشییع جنازة وی، همراه عبدالله عمر و عبدالله عباس حاضر شدیم، من بین آن دو نشسته بودم، عبدالله عمر به فرزند عثمان رو کرد و گفت: چرا مردم را از گریه نهی نمیکنی؟ از رسول خدا شنیدم، فرمود: میت با گریه اهلش معذّب میشود. ابن عباس در جواب عبدالله عمر گفت: عمر گوینده این سخن است، آنگاه ابن عباس ادامه داد و گفت: در هنگامی که عمر از جراحت وارده در بستر بیماری بود؛ صهیب صحابی پیامبر صلّی الله علیه و آله گریه کنان و اشک ریزان بر وی وارد شد و با خود میگفت: وا اخاه و اصاحباه! فقال عمر یا صهیب أتبکی علی و قد قال رسول الله صلی الله علیه و آله : (ان المیت لیعذب ببعض بکاء اهله علیه). ابن عباس میگوید: (پس از فوت عمر، این حدیث را برای عایشه نقل کردم، گفت: رحم الله عمر و الله ما وحدث رسول الله، ان الله لیعذب... و لکن رسولالله قال: ان الله لیزید الکافر عذاباً ببکاء اهله علیه و قالت حسبکم القرآن و لا تزرو وازرة وزر أخری. قال ابن عباس عند ذلک: والله هو أضحک و أبکی. قال ابن ابی ملیکه: والله ما قال ابن عمر شیئاً؛[5] خداوند عمر را رحمت کند! سوگند به خدا که هرگز پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نفرمود، بلکه پیامبر فرمود: خداوند عذاب کافر را با گریه بستگانش زیادتر میکند، آنگاه گفت بیان قرآن، شما را در اینباره کفایت میکند که فرمود: هیچکس گناه دیگری را به دوش نمیکشد. پس از آن ابن عباس این جمله را گفت که خداوند میخنداند و میگریاند. ابن ابی ملیکه میگوید وقتی سخن ابن عباس به پایان رسید عبدالله عمر ساکت شد و چیزی نگفت.
این حدیث به وضوح روشن میسازد که ابن عباس، حدیث عمر و نهی او را چنین توجیه میکند که عمر حدیثی از پیامبر را که راجع به گریه کفار بر مردگان شان بوده است را ملاک قرار داده و این استدلال را احادیث وارده در صحیح بخاری تأیید میکند، چرا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به گریه یهودیان بر اموات شان هشدار داده که آن گریه از عذاب جهنم آنها نخواهد کاست، اما عمر خیال کرد مسلمان ها نباید بر درگذشتگان شان گریه کنند.
2 در روایت دیگر آمده است: (ذکر عند عایشه ابن عمر رفع الی النبی صلی الله علیه و آله ان المیت یعذب فی قبره ببکاء اهله. فقالت: ذهل ابن عمر له انما قال رسول الله صلی الله علیه و آله انه لعذب بخطیئته و ذنبه و ان اهله لیبکون علیه الآن)؛[6] در حضور عایشه یادآوری شد که عبدالله عمر حدیثی را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکند که: میت با گریه خویشانش در قبر عذاب میشود عایشه گفت: فرزند عمر فراموش کرده است بلکه پیامبر فرمود: میت در قبر به خاطر گناهانش عذاب میشود، در حالی که اهل و نزدیکانش هم در آن هنگام گریه میکنند.
3. در روایت دیگر نقل شده است که عایشه گفت: (انکم لتحدثون عن غیر کاذبین ولا مکذوبین و لکن السمع یخطی).[7]
مقصود آن است که عمر و عبدالله از روی عمد و آگاهی نسبت دروغ به پیامبر صلی الله علیه و آله ندادند؛ حدیث را از پیامبر صلی الله علیه و آله اشتباه شنیدهاند. در روایت عمره دختر عبدالرحمان آمده است: ( انه لم یکذب و لکنه أخطا أو نسی).[8]
در روایت ابی داوود و نسایی چنین ذکر شده: (قالت انما مرّ رسول الله علی قبر فقال: ان صاحب هذا لیعذب و اهله یبکون علیه ثم قرأت: (و لا تزر وازرة وزر أخری)؛[9] رسول خدا صلی الله علیه و آله از کنار قبری که نزدیکان صاحب آن بر آن میگریستند عبور نمودند، پس این آیه را تلاوت نمودند (کسی سنگینی عمل دیگری را به دوش نمیکشد). با توجه به روایات فوق مشخص میشود که ابن عباس و عایشه سعی دارند با نقل روایاتی از پیامبر، موضع آن حضرت را در قبال گریه و عزاداری مشخص نمایند و گفتهاند چنین روایتی با قرآن مخالفت دارد و آنچه در آن رابطه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودهاند مربوط به کفار بوده است چنانکه آن حضرت در روایات بخش پیشین بارها به روشنی به عمر فرمودهاند: رها کن تا گریه کنند.
ب) روش خلیفة دوم:
از برخی روایات دیگر نیز چنین به دست میآید که روش عملی خلیفه دوم، مخالف با این احادیث بوده است و حتی خود وی بارها گریه کرده و یا هنگام گریه دیگران از آن جلوگیری ننموده است؛ شاید در اواخر حیات، تعدیلی در نظر ایشان پدید آمده که در اینجا به چند نمونه از آن اشاره میکنیم:
1. سفیان بن سلمه میگوید: پس از فوت خالد بن ولید؛ (اجتمع نسوة بنی المغیرة فی دار خالد یبکین علیه فقیل لعمر: انهن اجتمعن فی دار خالد و هن خلقاء أن یسمعنک بعض ما تکره فأرسل الیهن فانههن فقالعمر و ما علیهن أن یرقن من دموعهن علی ابی سلیمان مالم یکن نقعاً او لقلقة)[10] زنان بنی مغیره در خانه خالد جمع شده و گریه می کردند، خبر به خلیفه دوم رسید که در خانه خالد اجتماع است که در آن نوحه سرایی می کنند و از برخی از ایشان سخنان ناپسند شنیده می شود، کسی را نزد آنان بفرست و آنها را نهی کن. در پاسخ گفت: هیچ اشکالی ندارد که بر ابوسلیمان اشک بریزند؛ ولی با این شرط که موها را پریشان نکنند و سخنان باطل نیز بر زبان جاری نسازند. نقع به معنای خاک به سر گذاشتن و لقلقه به معنای صدای بلند آمده است؛ زرکشی می گوید این کلمه به معنای ریختن خاک به سر است.[11]
2. در روایت دیگری آمده است: (لم تبق مرأة من بنی المغیرة الا وضعت لمتها علی قبر خالد؛ یعنی حلقت رأسها)[12] عبدالله بن عکرمه می گوید: (عجبا لقول الناس ان عمر بن الخطاب نهی عن النوح! لقد بکی علی خالد بن الولید بمکه و المدینة نساء بنی المغیره سبعاً یشققن الجیوب و یضربن الوجوه و اطعموا الطعام تلک الایام حتی مضت ما ینهاهن عمر)[13]؛ تعجب است از سخن مردم که می گویند عمربن خطاب از نوحه سرایی جلوگیری کرده است؛ در صورتی که پس از مرگ خالد، زنان بنی مغیره هفت شبانه روز در مکه و مدینه گریه کردند تا اینکه این مدت به پایان رسید ولی عمر از آن جلوگیری نکرد.
3. ابوعثمان می گوید: (رأیت عمر لما جائه نعی النعمان وضع یده علی رأسه و جعل یبکی)؛[14] پس از فوت نعمان عمر را دیدم که دستش را بر سرگذاشته بود و گریه می کرد.
4. همچنین در سیره عبدالله عمر نیز آمده است که وی، پس از کشته شدن حجربن عدی، یار با وفای علی بن ابیطالب به شدت گریه کرد. در هنگام شنیدن خبر شهادت حجر، عبدالله در بازار بوده؛ (فاطلق حبوته و قام و قد غلبه النحیت)؛[15] آنچه در اختیار داشت رها کرد و ایستاد، آنگاه در حالی که گریه می کرد فریاد زد.
5. در سیره حلبی نقل شده: (رسول خدا صلی الله علیه و آله در آغاز از نوحه خوانی خانمهای انصار جلوگیری کرد، پس از آن گروهی از انصار خدمت آن حضرت رفتند و اظهار داشتند که بر اثر گریه و نوحه بر اموات، نوعی راحتی می یابیم؛ شما اجازه بفرمایید گریه کنیم. آن حضرت فرمود: (با این شرط اجازه می دهم که موهای خود را پریشان و گریبانها را پاره نکنید و از زخمی کردن صورت پرهیز نمایید.)[16]
با توجه به روایات نقل شده روشن می شود که از دیدگاه اهل سنت برپایی مجالس سوگواری و عزا در صورتی که همراه با اعمال خلاف شرع همچون پریشان کردن موی، پاره کردن گریبان، زخمی کردن صورت و... نباشد مانعی ندارد و نمی توان در منابع آنها استدلالی مبنی بر حرمت اصل برپایی مجالس عزا جستجو کرد.
با این وجود به فرض در اختیار داشتن دلیل محکم و قوی نمی توان جز کراهت، چیز دیگری از آن برداشت نمود؛ بدین جهت در شرح نووی از برخی علمای مالکیه نقل می شود که گریه حرام نیست، آنچه حرام است اعمال و رفتارهای دوران جاهلیت است و بایستی از آن اعمال جلوگیری کرد.[17]
افزون بر این، روش عملی صحابه دیگر اثبات می کند که روایات مخالف گریه و مرثیه سرایی تمام نیست، چنانکه در مرگ عثمان مرثیه سرایی کردند، ام حبیبه همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید: (پس از کشته شدن عثمان، شخصی را همراه پیراهن عثمان و لباسهایی که هنگام کشته شدن به تن داشت و خون آلود بود نزد عبدالله بن ابی ربیعه برادر عیاش بن ابی ربیعه فرستادم تا از کشته شدن عثمان آگاه شود؛ فلما ورد علیه الرسول خرج الی الناس و صعد المنبر و أخبر هم بقتله و نشر قمیصه علی المنبر و بکی و بکی الناس معه و انشأ یقول:
أتانی أمر فیه للناس غمة
و فیه بکاء للعیون طویل
و فیه...
پس از رسیدن خبر به او، به سوی مردم آمد و بالای منبر رفت مردم را از کشته شدن عثمان با اطلاع کرد، مردم نیز گریستند، آنگاه مرثیه ای خواند با این مضمون که: به من خبری رسید که اندوه و غم بزرگی برای مردم در پی دارد و پس از آن خبر گریه ای طولانی برای چشمها به ارمغان خواهد داشت.)
شعبی می گوید من مرثیه ای بهتر از اشعار کعب در رثای عثمان نشنیدم.[18]
همچنین در فوت بسیاری از صحابه، مرثیه خوانده شده است که نمونه های فراوانی از آن در کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه آمده است؛ از جمله در سوگ:
1. عثمان بن مظعون؛ 2. قیس بن سفیان؛ 3. قیس بن عاصم؛ 4. شماس بن عثمان.
ابن حجر می نویسد حسان شاعر معروف صدر اسلام برای خواهر او مرثیه خواند:
أبقی حیاءک فی ستر و کرم
فانّما کان شماس من الناس...[19]
در پایان، تذکر این نکته لازم است که شیعیان همواره مفتخر هستند که پیروان حقیقی قرآن کریم، سنّت نبوی صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام می باشند و این پیروی را در اقوال و افعال خود نشان داده اند، که عزاداری و اضهاری حزن و همدردی با معصومین علیهم السّلام مورد تأیید و سفارش آنها بوده و است که آثار و برکات آنرا مجال بیان آن نیست.________________________________________
1 . سیرة الحلبیه، حلبی، ج 1، ص 260، وسایل الشیعه، حّر عاملی، ج 2، ص 924. مغازی، و اقدای، ج 1، ص 315.
2 . طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 282، سیره ابن هشام، ج 4، ص 22.
3 . صحیح بخاری، ج 1. کتاب الجنائز، باب 525، ص 158. فتح الباری، ج 3، ص 135.
4 . جامع الاصول، محمد بن اثیر جزوی. ج 11، ص 95. شماره 8566.
5 . مسند، احمد حنبل، ج 1، ص 41؛ صحیح بخاری، کتاب الجنائز، باب قول النبی یعذب المیت ببعض بکاء اهله؛ صحیح مسلم، باب امیت یعذب ببکاء اهله علیه و جامع الاصول، ج 11، ص 99، رق، م 8570.
6 . اللؤلؤالمرجان فیما اتفق علیه الشیخان، محمد فؤاد عبدالباقی، ج 1، ص 186.
7. مسند، احمد، ج 1، ص 42 و جامع الاصول، ج 11، ص 93، شماره 8563.
8 . صحیح بخاری، ابواب الجنائز؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 344 و ارشاد الساری، ج 2، ص 404.
9 . سنن، نسایی، ج 4، ص 17، باب النیاحه علی امیت و جامع الاصول، ج 11، ص 94، شماره 8564.
10 . کنزالعمال، ج 15، ص 730، شماره 42907، باب النیاحه و فتح الباری، ج3، ص125، باب ما یکره من النیاحه.
11 . ارشاد الساری، ج2، ص404.
12 . اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ترجمه خالد بن ولید، ج1، ص588.
13 . کنز العمال، ج15، ص731، شماره 42908، باب النیاحه.
14 . همان، ج15، ص727 و الاستیعاب، ترجمه نعمان.
15 . الاستیعاب، ترجمه حجربن عدی.
16 . سیره حلبی، علی بن برهان الدین حلبی شافعی، ص255، واقعه احد.
17 . شرح نووی، ج4، کتاب الجنائز.
18 . مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج3، ص105، کتاب، معرفة الصحابة.
19. برای اطلاع بیشتر ر.ک: ترجمة این اشعار در الاصابه
- [سایر] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در مذمت فقر چه فرمودند؟
- [سایر] گفته میشود که اگر کسی هنگام صلوات کلمه (آل محمد) را نگوید مرتکب گناه میشود. این را میدانم که سیوطی در تفسیر خود از بخاری، مسلم، ابوداود، ترمذی، نسائی و ابن ماجه نقل میکند که مردی به پیامبر عرضه داشت: سلام بر تو را میدانیم؛ اما صلوات بر تو چگونه است؟ پیامبر فرمود: (بگو اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک علی محمد و آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید). سیوطی افزون بر این حدیث، هیجده حدیث دیگر را نقل کرده که همه آنها دلالت میکند هنگام صلوات، آل محمد نیز باید افزوده شود. به نقل ابن حجر در صواعق، پیغمبر اکرم(ص) از اینکه مؤمنان بر او صلوات ناقص بفرستند و فقط بگویند: (اللهم صل علی محمد)، نهی کرده و سفارش فرموده است که هنگام صلوات بگویید: (اللهم صل علی محمد و آل محمد). روایات شیعه هم در اینباره بسیار فراوان است. لطفاً جواب کلامی و فلسفی بدهید و از ذکر احادیث راجع به حتمی بودن صلوات بر آل محمد از روایات شیعه و سنی خودداری شود؛ چون تمام آنها را میدانم.
- [سایر] بخش نامه (انظروا حدیث رسول الله فاکتبوه فإنی خفت دروس العلم و ذهاب أهله) از سوی چه کسی صادر شد؟ آنرا توضیح دهید.
- [سایر] محمد عبدالخالق مصری چگونه شیعه شد؟
- [سایر] محمد شحاده چگونه شیعه شد؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [سایر] چه مصائبی بر حضرت زهرا(س) پس از پیامبر اکرم(ص) وارد شد؟
- [سایر] آیا این حدیث از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: (اگر بنا بود پیامبری بعد از من بیاید او حتماً عمر میبود)؟!
- [سایر] فرق بین امامان(علیهم السلام) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از نظر شیعه چیست؟
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است، بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلَّا اللَّهُ وأَنَّ محمَّداً رَسُولُ اللَّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أَللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول، بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالحَقِّ بشیراً ونَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ). و بعد از تکبیر دوم، بگوید: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ وبارِکْ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ، وارْحَمْ محمَّداً و آلَ محمَّد، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وبارَکْتَ و رَحِمْتَ عَلی إبْرَاهیمَ و آلِ إبْراهیمَ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وصَلِّ عَلی جَمیعِ الْأنبیاءِ و الْمُرْسَلینَ، و الشُّهداءِ و الصِّدِّیقینَ، وجَمیعِ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالحین). و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمنینَ و الْمُؤْمِناتِ و المُسْلِمِینَ و المُسْلِماتِ، الْأَحیاءِ مِنْهُمْ و الْأَمْواتِ، تَابِعِ اللّهُمَّ بَیْنَنَا وبَیْنَهُمْ بالخَیْراتِ، إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ، إنَّکَ علی کلِّ شیءٍ قَدیرٌ). و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذا عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أَمَتِکَ، نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ به مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِهِ، وإِنْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عنْهُ واغْفِرْ له، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِهِ فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ) ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذه أَمَتُکَ وابْنَةُ عَبْدِکَ وابْنَةُ أَمَتِکَ، نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ بها مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَتْ مُحْسِنةً فَزِدْ فی إِحْسَانِها، وإِنْ کانت مُسِیئةً فَتَجاوَزْ عنْها واغْفِرْ لها، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِها فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است قبل از تکبیره الاحرام بگوید یا محسن قد اتاک المسیی و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی انت المحسن و انا المسیی فبحق محمد و ال محمد صل علی محمد و ال محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدایی که احسان کننده ای بنده بدکردار به درگاه تو امده و تو امر کرده ای به نیکوکار که از بدکردار بگذرد تو نیکوکاری و من بدکردار پس به حق محمد و ال محمد رحمت خود را برمحمد وال محمد بفرست واز زشتیهایی که می دانی از من سرزده بگذر
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ أَتاکَ المُسِیءُ وَقَدْ اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِیءِ أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنَا الْمُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی بنده گنه کار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد وآل محمد:رحمت خود را بر محمد وآل محمد: بفرست و از بدی هایی که می دانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله علوی گرگانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر را به این ترتیب بگوید کافی است، بعد ازنیّت وگفتن تکبیر اوّل بگوید: )أَشْهَدُ أَنْ لا اًّلهَ اًّلاّ ا& وَأنّ َمُحَمَّداً رَسُولُ ا&( و بعد از تکبیر دوم بگوید: )اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ محّمَدً( و بعد از تکبیر سوم بگوید: )اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَالمُؤْمِنات( و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: )اَلّلهُمَّ اغْفِر لِهذا المَیِّت( و اگر زن است بگوید: )اللّهُمَّ اغْفِر لِهذِهِ المَیِّت( و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: )أَشْهَدُ أن لا اًّلهَ الاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیرَاً وَنَذیرَاً بَیْنَ یَدَیِ السّاعََْ(، و بعد از تکبیر دوم بگوید: )اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمّدً وَأرْحَمْ مُحَمَّداً وَآلِ مُحَمَّدً کَأفْضَلِ ماصَلیّْتَ و بارَکتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی اًّبراهیمَ وَآلِ اًّبراهیمَ اًّنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَصَلِّ عَلیجَمیعِ الأنْبِیأِ وَالمُرْسَلینَ وَالشُهَدأِ وَالصِدّیقینَ وَجَمیعِ عِبادِ اللّهِ الصالِحینَ(، و بعد از تکبیر سوم بگوید: )اَللهمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ وَالمُسْلِمینَ وَالمُسْلِماتِ الاحیأِ مِنْهُم وَالامْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُم بِالخَیْراتِ انّکَ مُجیبُ الدَعواتِ اِنَّکَ عَلیکُلِّ شَئً قَدیر(، و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: )الّلهمَّ اًّنّ هذا عَبْدُکَ وَابنُ عَبْدِکَ وابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَأَنتَ خَیرُ مَنْزولً بِهِ الّلهُمَّ انّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ الاّ خَیْراً وَانْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا الّلهُمّ اًّن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی اًّحْسانِهِ وَان کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ اللهُمّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعلی عِلّیّینَ وَاخْلُف عَلَی اَهْلِهِ فِی الغابِرینَ وارْحَمْهُ بِرِحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الراحِمینَ(، و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: )الّلهُمَّ اًّنّ هذهِ اَمَتُکَ وَابْنَُْ عَبْدِکَ وَابْنَُْ امَتِکَ نَزَلَت بِکَ وَاَنْتَ خَیرُ مَنزولً بِهِ الّلهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنها اًّلاّ خَیْراً وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا اللّهُمَّ اًّن کانَت مُحْسِنَْ فَزِدْ فی اًّحْسانِها وَاًّن کانَت مُسِیئَْ فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعلی عِلِّیینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِها فِی الغابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الراحِمین(.