سلام/ هرچند این سوال ها عقلی است ولی اشتباه است و به سوال اشتباه نباید پاسخ داد! (معمولا بچه های سوالات اشتباه را زیاد می پرسند که کمتر تجربه موفقیت دارند در کنار پاسخ و راهنمایی آنها را در کسب موفقیت کمک کنید.) خدا واجب الوجود است پس اگر بپرسیم: از کجا آمده؟ یا کِی آمده؟ این سوال غلط است. چرا سوال غلط ایجاد می شود چون اطلاعمان از موضوع سوال کم است . یکی از صفات خدا ازلی بودن است سوال های درست و بهتر را موقعی می توانی بپرسیم که از آن اطلاع نسبی پیدا کنیم. شما به این سوال من پاسخ بده:"چه کسی مسیر حرکت هواپیما ها را در آسمان ریل گذاری کرده؟ و چه کسی چرخ های آهنی آن را ساخته؟" چرا کسی به سوال من جواب نمی دهد؟! پاسخ: این سوال ها نادرست است و به همین دلیل پاسخ ندارند. اگر هواپیما روی ریل حرکت کند دیگر هواپیما نیست، قطار است! یکی از صفات هواپیما این است که روی هوا حرکت کند (صفت ثبوتی) در این مثال یکی از صفات هواپیما "چرخ آهنی نداشتن" و"روی ریل حرکت نکردن" است.(صفت سلبی) یکی از صفات سلبی پروردگار این است که از جایی نیامده، کسی او را نزاییده و کسی او را خلق نکرده و...
با عرض سلام خدمت آقای شهاب مرادی ببخشید یکی از آشناهای بنده که یه دختر 13 ساله است می گوید به خدا شک کرده ام مثلا وقتی فکر می کنم که خدا کی به وجود آمده و کی از بین می رود یا خدا تا کی هست او میگوید سر درد میگیرد استرس دارد دودل است همین امر باعث شوده بین ما کودرت پیش بیاید لطفا مرا رهنمایی کنید چون کسی جواب مرا نداده وخودم هم نمی توانم این مشکل را حل کنم با عرض تشکر
سلام/ هرچند این سوال ها عقلی است ولی اشتباه است و به سوال اشتباه نباید پاسخ داد! (معمولا بچه های سوالات اشتباه را زیاد می پرسند که کمتر تجربه موفقیت دارند در کنار پاسخ و راهنمایی آنها را در کسب موفقیت کمک کنید.)
خدا واجب الوجود است پس اگر بپرسیم: از کجا آمده؟ یا کِی آمده؟ این سوال غلط است.
چرا سوال غلط ایجاد می شود چون اطلاعمان از موضوع سوال کم است .
یکی از صفات خدا ازلی بودن است
سوال های درست و بهتر را موقعی می توانی بپرسیم که از آن اطلاع نسبی پیدا کنیم.
شما به این سوال من پاسخ بده:"چه کسی مسیر حرکت هواپیما ها را در آسمان ریل گذاری کرده؟ و چه کسی چرخ های آهنی آن را ساخته؟" چرا کسی به سوال من جواب نمی دهد؟!
پاسخ: این سوال ها نادرست است و به همین دلیل پاسخ ندارند.
اگر هواپیما روی ریل حرکت کند دیگر هواپیما نیست، قطار است! یکی از صفات هواپیما این است که روی هوا حرکت کند (صفت ثبوتی)
در این مثال یکی از صفات هواپیما "چرخ آهنی نداشتن" و"روی ریل حرکت نکردن" است.(صفت سلبی)
یکی از صفات سلبی پروردگار این است که از جایی نیامده، کسی او را نزاییده و کسی او را خلق نکرده و...
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما من زنی هستم 38 ساله تحصیلاتم فوق دیپلم است .دوست داشتم درسم را ادامه دهم ،ولی به دلایلی نشد. در حل حاضر خانه دار هستم دو دختر 16 و 13 ساله دارم، احساس میکنم زندگی من واقعا پوچ است با خود فکر میکنم بعد از اینکه مردم ،در جواب خدا که به من میگوید عمرت را چه کردی من چه جوابی دارم بدهم.دوست داشتم دکتر یا معلم بشوم تا بتوانم خدمتی به مردم بکنم و عمرم هم تلف نشود ولی این طور نشد، واقعا احساس تأسف میکنم که نمیتوانام مثمر ثمر باشم خواهش میکنم شما راه حلی برای من ارائه دهید ممنون
- [سایر] سلام آقای مردای خوبین؟ من از دانشجویان دانشگاه شهید چمرانم من 2سال نشون کرده پسر داییم هستم ولی تا الن هیچ رابطه خاصی با هم نداشتیم یعنی اون تمایلی نشون نداده من هم دختر اصلا نمیتونم قدم پیش بذارم نمیدونم چه احساسی بهم داره خیلی اذیتم موقعیتهای خوبی هم ناخواسته از دست دادم یه جورایی پاسوزش شدم تورو خدا یه راهی برای تسکینم بهم بدین چکار کنم بهش شک دارم که کس دیگه ایی رو دوست داشته باشه اخه منوخواهرم هردومون با هم نشون کرده 2داداش شدیم که خواهرم الان عقد کرده ولی من بلاتکلیفم تورو خدا زود جواب بدین یه دنیا تشکر از بهترینها
- [سایر] توجه:خواهشا فقط بخشی از نوشته زیر را نمایش دهید. با سلام خدمت آقای شهاب مرادی عزیز و تشکر فراوان از شما که وقت بسیار مفید خود را به حل مشکلات ما جوان ها اختصاص می دهید.حدود یک سالی هست که هروقت به اینترنت می روم به سایت شما سر می زنم ولی نمی دانم که چرا این قدر دیر به فکر افتادم که مشکلم را با شما در میان بگذارم.(از اینکه صریح حرف می زنم معذرت می خواهم.) من پسری 19ساله هستم که تقریبا از 10سالگی با اینکه در همه چیز وسواس دارم ... می دانم که شاید تا به حال فکر کنید که چقدر وسواس هستم ولی من فقط چون از دودلی و بلاتکلیفی در بیایم این مشکل را با شما درمیان گذاشتم . امیدوارم با جوابی قانع کننده از طرف شما و اراده ای بالا از من این مشکل حل شود چون خیلی کلافه شده ام. با تشکر فراوان
- [سایر] به نام خدا با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی و عرض تبریک سال نو و آرزوی داشتن سالی سرشار از خوشی مشکل اساسی که بنده دارم و مدت هاست ذهن مرا مشغول کرده که چطور اصلاحش کنم این است که به نظر خودم قدرت تصمیم گیری ام بسیار ضعیف است.یعنی در شرایطی که بایستی به سرعت تصمیم بگیرم متأسفانه نمی توانم تصمیم بگیرم. مشکل دیگری که به نظر خودم از مشکل اول ناشی می شود این است که این امر به باعث عدم قاطعیت خودم در ارتباط با همسرم می شود. رک بگویم. به نظر خودم همین مشکل باعث شده که همسرم خیلی از من حساب نبرد. با اینکه همسر خوبی دارم و او به نظر نمی آید که بخواهد مرا زیر دست خود ببرد ولی همین مشکلات باعث شده که به حرفهای من خیلی توجهی نشان نمی دهد. یعنی به قولی آن قاطعیت و ابهت مردانگی (در حد لازم) را ندارم و چون اول این مشکل است در پی حل آن هستم. ضمناً این را هم بگویم که به نظر خودم یکی از دلایلش این است که شاید در 98 درصد صحبت های دوجانبه شوخی زیاد می کنم.خصوصیت اخلاقی من همین است ولی حس می کنم این شوخی زیاد در بروز عدم قاطعیت مردانگی نیز تأثیر داشته است. لطفاً راهنمایی ام کنید و اگر مقاله یا هرگونه مطلبی سراغ دارید آدرس آن بدهید. ضمن اینکه پیشاپیش این را بگویم که اگر سوالی بود باز مزاحمتان خواهم شد. با تشکر فراوان
- [سایر] با سلام خدمت استاد گرامی آقای مرادی . این دفعه دومی است که من درد دلهامو برای شما می نویسم اما گویا دفعه ی قبل یا گفته های من به دست شما نرسیده و یا جواب شما به من ارسال نشده. ازتون خواهش میکنم مشکل من رو پخش نکنین و حتی اشاره ای هم تو برنامه های تلویزیونی یا جاهای دیگه نکنین. من دختری 20 ساله هستم... ...خصوصی... حالا سوالم از شما اینه [1]که من به خاطر کاری که کردم اون دنیا چقدر باید عذاب بکشم [2] وآیا خدا بعد از این ارتکاب گناه از طرف من به دعاها یا خواسته های من یا اصلا به خود من توجهی میکنه یا نه منو رها کرده؟ [3] و ایا این درسته که من ایشونو از خدا بخوام یا نه؟ [4] سوال بعدیم اینه همه بهم میگن این رابطه فایده ای نداره اگر آخر این رابطه ها به ازدواج ختم بشه بعد از ازدواج علاقه از بین میره و به جدایی میرسه و این خیلی منو میترسونه . ازتون خواهش میکنم یه راهی پیش پام بذارین و کمکم کنین من واقعا درمونده شدم و قدرت تصمیم گیریمو از دست دادم. آقای مرادی نمی دونین چه عذابی می کشم همش فکر میکنم[5] خدا برای کاری که کردم یه روز یه بلایی سرم میاره یا ازدواجم حتماً با یه شکست همراه . فکر میکنم وقتی با خدا حرف میزنم اصلاً توجهی نمی کنه و من رو به حال خودم رها کرده . از توجه شما بینهایت ممنونم ... بازم ازتون ممنونم . خواهش میکنم جواب منو زودتر بدین من نابود شدم . خدا حافظ.
- [سایر] سلام حاج آقا وقت بخیر . این برای بار چهارم است که این سوالات را از شما می پرسم . خواهش می کنم بی جواب نذارین... 1_فاصله سنی بنده و اون خانوم 6.5 ساله و به نظر شما ازدواج یک آقای 21 ساله با یک خانم 15 یا 16 ساله صحیحه یا اجازه بدیم یکی دوسال دیگه زمان بگذره و بعدش اقدام کنیم . 2-در حال حاضر بنده تازه خدمت سربازی رو تموم کردم و هنوز بحث ادامه تحصیل و پیدا کردن شغل رو هم در پیش دارم . باز هم شما میگین پا پیش بذارم و جلو برم . خودم خیلی به آیات قرآن معتقدم و بارها در این مدتی که با قرآن مانوسم شاهد برکات زیادی بوده ام . و قرآن هم تاکید زیادی به ازدواج کرده ولی باز هم نگرانی از آینده و مشکلات پیش رو باعث میشه کمی شک کنم که آیا الان وقتشه یا باید یه کم دیگه صبر کنم. ممنون التماس دعا
- [سایر] یه سلام به اندازه تمام ثوابی که بردین تا من رو علاقه مند کردین که به صحبتهای بعضی از روحانیون گوش بدم. من یه دختر 18 ساله ام . یه موضوع تکراریه میدونم .اما بالاخره همونطور که شاید بعضی وقتا خانوادم نتونن مسئله ریاضی منو حل کنن چون متخصص این امر نیستن در مورد مسائل شرعی هم نتونن کمکم کنن. من کاملا شرمسارم از اینکه با این سن هنوز نمازهامو 4 تا درمیون میخونم . پشت کنکور هستم شاید بیشتر از هر موقعی الان به خدا نیاز دارم و میدونم که الان خدا از من راضی نیست اینو در قلبم حس میکنم. اما من دوست ندارم نمازم رو بخونم در حالی که مثل موقعی که پدرم نماز میخونه و حواسش به گل استقلاله . درسته نمازم 4 تا درمیونه اما همون یه بار هم که میخونم اشک میریزمو میخونم . به خدا نه به این دلیل که نیاز یا حاجتی داشته باشم ! بالاخره هر کی پا تو راهی بزاره که بهش زیاد وارد نیست یه کم میترسه. از ماه رمضون به بعد احساس تنهایی عجیبی میکنم اما احساس میکنم که خدا یه چیزه با ارزش بهم داده که باعث میشه براش گریه کنم یادش باشم و به بعضی از خواسته هاش بهتر عمل کنم. نماز نخوندنم مانع از نگهداری این ودیعه میشه! راستش تا به حال کسی نتونسته منو قانع کنه که چرا حتی بدون حضور قلب باید نمازم رو بخونم ! کمک اقای مرادی eltemase doa
- [سایر] سلام عرض شد آقای دکتر غریبی خسته نباشید یک راست میرم سر اصل مطلب بنده یک ساله عاشق یکی از ترم پایینی هامم و این عشقم یه طوریه که فکر و ذهنم رو بدجور درگیر خودش کرده. هر چند یک بار همون اولا رفتم جلو و بهشون درخواست دادم و ایشون رد کردن و گفتن کلا ازتون خوشم نمیاد ولی بازم فکرم مشغولشه. چون خیلی تو دانشکده هم رو میبینیم. همین باعث میشه که نتونم فراموشش کنم و فکرم بیشتر مشغول شه. آقای دکتر من ایشون رو خیلی دوست دارم ولی اون نه.... باید بگم من مشهدیم و اون تهرانی یک سالم از من کوچیکتره هر سری میخواستم باهاش صحبت کنم نذاشته و شده حتی دنبالش رفتم تا حرفامو بش بزنم من اوایل شمارشو داشتم و بش مسیج میزدم ولی اون جوابمو نمیداد. یک روزم یکی از بستگانش زنگ زد و گفت دیگه مزاحمش نشم تا همین الانم دیگه هیچوقت حتی جواب ایمیلمم نداده با وجود اینکه ازش خواهش کردم و بش گفتم به عقاید و نظراتش احترام میذارم اگرم نمیخواد منو ولی بازم جوابی نداده و یه جورایی احساس میکنم بی احترامی میکنه به من با جواب ندادنش خلاصه فکرم خیلی مشغولشه آقای دکتر کمکم کنید تا بتونم به حالت اول برگردم. ممنون و متشکر
- [سایر] جناب آقای مرادی سلام اول اینکه ممنونم از شما و بعضا سخنرانیهاتون را پیگیری میکنم دوم اینکه مشکلی داشتم و خواهش میکنم پاسخم را بدهید. من خانمی هستم 31 ساله، دانشجوی کارشناسی ارشد، هشت سال هست که ازدواج کرده ام. همسرم 33 ساله ، دارای مدرک کارشناسی ارشد. من و همسرم اشتراکات عقیده ای و مذهبی زیاد داریم، و تنها در بعضی موارد آنهم جزئئ با هم اختلاف نظر داریم که کنار آمده ایم با هم، من خودم اهل نماز و شرعیات هستم و حجاب دارم . خانواده ام هم همینطور و مادرم هم حجاب دارند، اما دو خواهر کوچکتر از خودم ، 22و 23 سال دارم که آنها حجاب را دوست ندارند ، یا حداقل الان دوست ندارند، منظورم توی این سن، به اجبار خانواده روسری نصفه نیمه سر میگذارند، اما به هیچ وجه بی حیایی نمیکنند، یعنی فقط موهایشان بیرون است ، و بعضا ناخنهایشان لاک دارد، دوست پسر ندارند و دخترهایی جدی هستند ،من خدا شاهده چند بار به ایشان تذکر داده ام. اما شوهر من با این قضیه مشکل دارد، هر وقت با خواهرهایم بیرون میرویم، بعدش درگیری داریم ، حتی میگوید اینها از لج من لاک میزنند و روسریشان فرق سرشان است! زندگی را به من زهر کرده است! میگوید دیگر با خواهرهایت بیرون نمیروم، آنها باید با من که بیرون میروند حجاب را رعایت کنند! حال پرسش من این است: 1- آیا این روش امر به معروف و نهی از منکر است؟ 2- آیا اصلا همسر من حق دارد که راجع به حجاب خواهرهای من نظر بدهد؟ و به خاطر این مسئله زندگی را بر من تلخ کند؟ 3- برخورد من باید چگونه باشد؟ جناب آقای مرادی خواهشمندم که پاسخ مرا بدهید، بدجور درگیر این موضوع شده ام. یک دنیا ممنونم. پیشاپیش نوروزتان مبارک و با آرزوی سالی خوش و پر توفیق.
- [سایر] یا عرض سلام و خسته نباشید خدمت شم من 27 سال سن دارم کارمند یه شرکت معتبر خصوصی هستم با حقوق و درآمد متوسط البته بیمه هم هستم مدتی هست که تصمیم گرفتم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم این موضوع رو هم با خانواده مطرح کردم و انتخاب یه همسر مناسب رو به مادرم سپردم البته این اطمینان رو دارم که با شناختی که مادرم روی من دارن گزینه مناسبی رو برام انتخاب میکنن ولی چند روزی هست که یه شخصی به من معرفی شده که یه دفعه به اتفاق خانواده منزل اون دختر خانوم هم رفتم که ظاهرا مشکلی ندارن خانواده ای متوسط شبیه به خود ما ولی الان که این موضوع یه مقدار جدی شده اون دختر خانوم تقریبا جواب مثبت داده و از ما خواستن برای بار دوم و صحبت ما دو نفر با هم بازم بریم منزلشون یه مقدار ترس و دلهره تو من ایجاد شده ترس از آینده که ایا میتونم تکیه گاه باشم برای یه نفر دیگه نیازهاشو بر طرف کنم یه چند مدتی هست فکرم رو مشغول کرده واحساس نگرانی میکنم من تا امروز با هیچ دختر ارتباط دوستی نداشتم به طور کلی هیچ شناختی روی جنس مخالف ندارم این موضوع هم باعث شده بیشتر نگران بشم ولی کلا با امر ازدواج مشکلی ندارم فقط نگرانم نمیخوام تصمیم غلط بگیرم اصلا میخواستم بدونم این استرس و نگرانی یه چیز همگیر هست یا نه به نظر شما من باید چیکار کنم ممنون میشم اگه منو راهنمایی کنید و بفرمائید چه معیار هایی رو باید در نظر بگیرم برای یک انتخاب درست .