علما بر اساس نیازهای زمان و مکان خود به طرح مباحث می‏پرداختند و در زمان آنها نیازی به طرح اسلام به صورت یک نظام سیستمی وجود نداشت. اما امروز این بحث مطرح است. و عالمانی چون استاد مطهری، شهید صدر و ... به این مهم پرداخته اند، به باور ما نظریه ی «اندیشه ی مدون» استاد هادوی تهرانی، بهترین و کامل ترین نظریه ی است که با ژرف نگری در ابعاد گوناگون قرآن، احادیث و میراث کهن اسلامی توانسته، تعریفی جامع و کار آمدی از دین در تمام ابعاد آن عرضه نمایند. در پاسخ به این پرسش که اسلام به حکم این که دین خاتم است و احکام، قوانین و دستوراتش جنبه ی جاودانگی دارد و باید همان طوری که از روز اوّل بوده برای همیشه باقی بماند، ولی زمان به خودی خود متغیر و کهنه می شود و هر روز اوضاع و شرایط جدید خلق می کند که با شرایط پیشین کاملاً مغایر است، حال چگونه ممکن است، چیزی که در ذات خود ثابت و لا یتغیر است، با چیزی که در ذات خود متغیر است توافق داشته باشد؟، باید گفت که جامع ترین نظریه ا ی که به گونه ی علمی به تمام ابعاد این مسئله پرداخته، نظریه ی «اندیشه ی مدون» است. این نظریه بر این باور است که بر اساس مبانی و اهدافی که دین تعریف نموده و با شناختی دقیق از زمان و مکان می توان ساز و کاری کار آمد مطابق با نیازهای جامعه و جهان در تمام ابعاد آن از دین عرضه کرد. یعنی؛ عناصر جهان شمول دین را استنباط کرد و به فلسفه، مکتب و نظام اسلامی دست یافت البته رسیدن به فلسفه،به شیوه ی کلامی، و دستیابی به مکتب و نظام اسلامی، به شیوه ی فقهی و تحلیلی صورت می گیرد که فقهای ما متکفل بیان آن هستند و آنها را هم بیان کرده اند بله ساز و کارها یا به تعبیر شما "سیستم های حکومتی و استراتژی زندگی"، نیاز به امروزی شدن دارد که علوم در طراحی آنها کاربرد دارند و یقینا پیشرفت آن در طراحی بهتر و دقیق تر ساز و کارها، مؤثر است و این امر بر عهده ی خصوص فقها نمی باشد و کار مشترک فقیهان و عالمان علوم بشری دیگر است.
چرا در بین فقها کسانی نیستند که بتوانند از دل قرآن سیستمهای حکومتی و استراتژی زندگی بیرون آورند؟ نه اینکه فقط به احکام روزمره بسنده کنند.
علما بر اساس نیازهای زمان و مکان خود به طرح مباحث میپرداختند و در زمان آنها نیازی به طرح اسلام به صورت یک نظام سیستمی وجود نداشت. اما امروز این بحث مطرح است. و عالمانی چون استاد مطهری، شهید صدر و ... به این مهم پرداخته اند، به باور ما نظریه ی «اندیشه ی مدون» استاد هادوی تهرانی، بهترین و کامل ترین نظریه ی است که با ژرف نگری در ابعاد گوناگون قرآن، احادیث و میراث کهن اسلامی توانسته، تعریفی جامع و کار آمدی از دین در تمام ابعاد آن عرضه نمایند.
در پاسخ به این پرسش که اسلام به حکم این که دین خاتم است و احکام، قوانین و دستوراتش جنبه ی جاودانگی دارد و باید همان طوری که از روز اوّل بوده برای همیشه باقی بماند، ولی زمان به خودی خود متغیر و کهنه می شود و هر روز اوضاع و شرایط جدید خلق می کند که با شرایط پیشین کاملاً مغایر است، حال چگونه ممکن است، چیزی که در ذات خود ثابت و لا یتغیر است، با چیزی که در ذات خود متغیر است توافق داشته باشد؟، باید گفت که جامع ترین نظریه ا ی که به گونه ی علمی به تمام ابعاد این مسئله پرداخته، نظریه ی «اندیشه ی مدون» است. این نظریه بر این باور است که بر اساس مبانی و اهدافی که دین تعریف نموده و با شناختی دقیق از زمان و مکان می توان ساز و کاری کار آمد مطابق با نیازهای جامعه و جهان در تمام ابعاد آن از دین عرضه کرد. یعنی؛ عناصر جهان شمول دین را استنباط کرد و به فلسفه، مکتب و نظام اسلامی دست یافت البته رسیدن به فلسفه،به شیوه ی کلامی، و دستیابی به مکتب و نظام اسلامی، به شیوه ی فقهی و تحلیلی صورت می گیرد که فقهای ما متکفل بیان آن هستند و آنها را هم بیان کرده اند بله ساز و کارها یا به تعبیر شما "سیستم های حکومتی و استراتژی زندگی"، نیاز به امروزی شدن دارد که علوم در طراحی آنها کاربرد دارند و یقینا پیشرفت آن در طراحی بهتر و دقیق تر ساز و کارها، مؤثر است و این امر بر عهده ی خصوص فقها نمی باشد و کار مشترک فقیهان و عالمان علوم بشری دیگر است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که مجتهد نیستند واجب است در مسائل شرعی و احکام غیر ضروری دین از دستورات مجتهد جامع الشرایط تقلید کنند، آیا در مسائل سیاسی و حکومتی نیز چنین است مثلا در نظام جمهوری اسلامی ایران آیا اطاعت از قوانین و مقرّرات دولت که به تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان رسیده، واجب شرعی است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا برپا کردن مسابقات فرهنگی از زندگی ائمه (علیهم السلام) و احکام شرعی یا قرآن و نهج البلاغه جایز است؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا همانگونه که بقا بر تقلید از میّت بنا بر فتوای فقها باید با اجازه مجتهد زنده باشد، اوامر و احکام شرعی حکومتی هم که از رهبر متوفّی صادر شده است، برای استمرار و نافذ بودن احتیاج به اذن رهبر زنده دارد یا این که بدون اذن رهبر زنده هم خود به خود از قابلیت اجرایی برخوردار است؟
- [سایر] در همه نظامها و سیستمهایی که بر اساس عقل می باشند این مساله امری پذیرفته شده است که مالیات و عوارض و ... برای افرادی است که از حداقل هایی برخوردار باشند و حکومت مسئول تامین حداقل شرایط زندگی با آبرو برای افراد است. احکام مالی اسلام هم حکم حکومتی است و حکومت اسلامی وظیفه تامین معیشت مردم را دارد. چرا در رابطه با احکام خمس و زکات برای افرادی که حداقل استانداردهای زندگی (مانند تامین یک سرپناه کوچک و ارزان یا هر استانداردی که به عنوان حداقل وظیفه حکومت اسلامی تشخیص داده می شود)، را ندارند، معافیت شبیه به معافیت های مالیتی وجود ندارد؟
- [سایر] در سطح متوسط و دیپلم کتاب های در زمینه های: قرآن پژوهی و تفسیر، حدیث، اصول عقاید و احکام، اخلاق، عرفان، داستان، اندیشه سیاسی، ولایت فقیه، سیره ائمه، عاشورا، انقلاب اسلامی، تربیت اسلام، ادبیات و شعر، عبادت و اسرار آن، مهدویت، ازدواج و موسیقی، شیعه و سنی، هنر و فلسفه. آیا شما ارسال کتاب به صورت پستی دارید؟
- [سایر] شبههای که بر اثر مسئله خاتمیت آقای سروش در ذهن برخی جوانان جای گرفته و نیازمند پاسخ به آن هستیم، اجمالاً از این قرار است: ادیان الهی، در گذر زمانها تغییراتی به سمت پیشرفت داشتهاند و این نبوده جز به دلیل رشد آگاهیهای بشری و به همین دلیل نمیتوان دین اسلام را نیز از این امر مستثنا نمود؛ زیرا رشد بشر نه تنها متوقف نشده است که سرعت نیز گرفته و جامعه بشری و آحاد بشر، قابل مقایسه با دوران ظهور اسلام نیستند. عبادات و احکام عبادی میتوانند ثابت و پابرجا بمانند؛ زیرا فلسفه وجودی آنها به خالق بشر برمیگردد و ربطی به تغییر میزان رشد آگاهیهای بشر ندارد. اما احکام اجتماعی و حکومتی اسلام نیاز به امروزی شدن دارند؛ مانند حدود و دیات. علت خاتمیت دین اسلام نه این است که احکام این دین تا ابد معتبر است، بلکه به جهت استغنای بشر از نزول ادیان آسمانی است و این دین (اسلام) میتواند دست بشر را گرفته تا سرمنزل خودکفایی در کشف احکام بهینه هدایت کند و این یعنی خاتمیت! لطفاً مرا نسبت به منابعی که پاسخهای مناسب در بر داشته باشد راهنمایی فرمایید.
- [سایر] در آیه 95 سوره مائده آمده: (مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ...) که قتل صید مقیّد به متعمّداً است. امّا طبق روایات احکام؛ این آیه شامل صید از روی غفلت، سهو و نسیان هم میشود. الف. آیا این روایات معارض با آیه نیستند، و در نتیجه در مقام عرضه روایت بر قرآن نباید طرد شوند؟ چطور چنین روایاتی میتوانند مبیّن یا مقیّد آیه باشند در حالیکه اصل احراز صحّتشان منوط به سنجش با قرآن است؟ ب. چگونه امر، نهی، کفّاره و عقاب ممکن است بر فعلی غیر اختیاری تعلّق گیرد، مثل صید غیر متعمّدانه؟ آیا این خلاف اصول عقلی و نیز حدیث رفع نیست؟
- [آیت الله سیستانی] در خصوص افق شرعی برای کسی که مقلد حضرتعالی می باشد ولی در سرزمینی زندگی می کند که به لحاظ افق شرعی با افق شرعی شما اختلاف زیادی دارد مسئله رؤیت هلال ماه و روز اول ماه رمضان برای چنین شخصی چه حکمی پیدا می کند؟ آیا باید به حکم شرعی مرجعی که هم افق با بنده است اقتدا کنم؟ یا به حکم مرجع تقلید خودم که حضرتعالی می باشید ولی به لحاظ افق شرعی با بنده هم افق نیستید؟ و آیا حکمی را که شما مثلاً در خصوص اول ماه صادر می فرمائید برای بنده که هم افق با شما نمی باشم نیز لازم الاجراء می باشد؟ و یا شما برای کسانی که با شما هم افق نیستند حکم دیگری صادر می فرمائید که میبایستی افرادی امثال من از آن پیروی بکنند؟ ضمناً آیا افق شهر نجف با افق شهر تهران یکی می باشد؟
- [سایر] چند سؤال داشتم: 1. اگر شیء محترمی مثل قرآن، مهر و پول هایی که نام مقدس ائمه در آنها نوشته شده در چاه فاضلاب مستراح یا آشپزخانه بیافتد چه حکمی دارد؟ 2. اگر این چاهها که امروزه به صورت مشترک باشد به خصوص در مجتمع های مسکونی حکم چه خواهد بود؟ 3. اگر به شبکه سراسری فاضلاب شهری متصل باشند حکم چیست؟ 4. آیا احکام مربوط به این مسأله فقط در حق فرد مطلع از جریان، ثابت است یا نه برای همه است و مثلا این فرد مطلع باید به سایرین که مطلع نیستند، آگاهی دهد؟
- [سایر] مذهب اینجانب شیعه است و تقریبا به قواعد دینی عمل می کنم. مثلا به طور منظم نماز می خوانم و تا حد امکان قرآن نیز می خوانم، ولی کمتر به حجاب معتقدم. من شرایط خاصی از لحاظ خانوادگی دارم. پدر مادرم وجه ی اجتماعی خوبی ندارند و همینطور اخلاق و برخورد اجتماعی بدی دارند. و هیچگونه حمایت مالی از من نمی کنند و حتی تا جایی که بتوانند در کارم و تحصیلم اخلال ایجاد می کنند. من با همه ی رنج و مشقت و سختی خودم را تا این مرحله از زندگی پیش بردم. تا اینکه برای من موقعیت ازدواج پیش آمده که خوشبختانه آن آقا همه شرایط من را پذیرفته اند. لازم به ذکر است که ایشان هیچ ضعفی ندارند و تک پسر یک خانواده مرفه و تحصیل کرده هستند.که خودشان هم تحصیلات عالیه دارند و دارای موقعیت اجتماعی خوبی میباشند. اما متاسفانه مذهب ایشان الحق (اهل حق ) است. ایشان دارای اخلاقی بسیار پسندیده و نیکو هستند. می گویند حاضر هستند نماز بخوانند و روزه بگیرند و احکام شیعیان را رعایت کنند اما حاضر نیستند عنوان مذهب خود را تغییر دهند.فکر می کنند با این کار اصالت خود را از دست میدهندو این در حالیست که به مذهب من بسیار احترام می گذارند.حال سوال من این است که ازدواج ما موردی دارد؟ آیا می توان به امید اصلاح بعد از ازدواج اقدام به ازدواج کرد؟ در ضمن من نگران این هستم که شاید دیگر موقعیت به خوبی ایشان از لحاظ اجتماعی پیش نیاید. مرجع تقلید من آیت الله سیستانی هستند.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانان باید به اصول دین ایمان و یقین داشته باشد و این ایمان باید برای هر مسلمانی به اندازه فکر و درک او بر پایة دلیل و برهان استوار باشد ، و در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد ،یا از مجتهد تقلید کند ، یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفة خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است ، مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ، آن عمل را انجام ندهد . و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را بجا آورد،پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند ، واجب است از مجتهد تقلید نمایند . به این مطلب نیز باید توجه کرد که در بسیاری از موارد در خود عمل به احتیاط نیز باید یا مجتهد بود و یا تقلید کرد .
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] شخص مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد، اگر چه از گفته دیگری برای او یقین حاصل شده باشد و در احکام دین کسی که قطع ندارد، باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد، یا از مجتهد جامع شرایط تقلید کند، یعنی بدون سؤال از دلیل، گفتار او را بپذیرد و به آن عمل کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر هیچ یک از مجتهدین عملی را واجب نمیدانند، ولی برخی آن را حرام دانسته و برخی حرام نمیدانند آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را هیچ یک حرام نمیدانند، ولی برخی آن را واجب دانسته و برخی واجب نمیدانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله سبحانی] مسلمان باید در مورد اصول دین اگر یقین نداشته باشد تحصیل یقین کند و در احکام اسلام می تواند یکی از سه راه را برگزیند: 1. مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد. 2. از مجتهد تقلید کند یعنی مطابق فتوای او عمل کند. 3. از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد پیدا کند و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید؛ یعنی بدون سؤال از دلیل گفته کسی را قبول کند. ولی در احکام دین در غیر ضروریات باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد؛ یا از مجتهد تقلید کند؛ یعنی به دستور او رفتار نماید؛ یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است؛ مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست؛ آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند؛ آن را به جا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند؛ لازم است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله بروجردی] عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفتهی کسی را قبول کند؛ ولی در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفهی خود عمل نماید که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّهی دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] مسلمان باید به اصول دین یقین حاصل کند و یقین از هر راهی آمده باشد کفایت میکند، ولی در احکام غیر ضروری و غیر یقینی دین باید یا خود مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او عمل نماید یا از راه احتیاط به گونهای به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام بدانند و عدهای دیگر بگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب بدانند آن را بجا آورد، پس بر کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد جامع الشرایط تقلید نمایند.
- [آیت الله خوئی] شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد کند و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون سؤال از دلیل، گفتة کسی را قبول کند. ولی در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بهدست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی بدون سؤال از دلیل بهدستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفة خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است مثلًا اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را بهجا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله سیستانی] شخص مسلمان باید عقیدهاش به اصول دین از روی بصیرت باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی گفته کسی را که علم به آنها دارد بهصرف اینکه او گفته است قبول کند. ولی چنانچه شخص به عقاید حقّه اسلام یقین داشته باشد، و آنها را اظهار نماید هرچند از روی بصیرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است، و همه احکام اسلام و ایمان بر او جاری میشود. و اما در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات باید شخص یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است. مثلاً: اگر گروهی از مجتهدین عملی را حرام میدانند، و گروه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد. و اگر عملی را بعضی واجب، و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند، و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.