سلام/ ازدواج و طلاق با یک دوره نامزد داشتن و یا حتی عقد محرمیت فرق می کند و این حق پسر هست که قبل از آمدن به خواستگاری از این مسئله باخبر باشد و این برای شما هم بهتر است و این طور ضربه نمی خورید. صراحتا به خواستگارها بگویید که به خاطر دوری از مزاحمت های احتمالی مسئله ازدواج و طلاق را مخفی کرده بودید و اظهار کنید که او نباید خود را برای ازدواج با شما مجبور بداند و دخترم مبادا با ابزارهای عاطفی مثل سرزنش خود و یا تحریک حس ترحم کسی او را به ازدواج مجبور کنی و بدان که ازدواجی که یک نفر یا هر دو خود را مجبور بدانند بنای مستحکم و قابل اعتمادی نمی شود. با وجود این آمار نگران کننده طلاق، موارد مشابه شما زیاد است البته در این صورت حتما چند مرحله را با نظر یک مشاور خبره پیش بروید. تا یکی دو سال بعد از ازدواج حتما در ارتباط باشید و این به معنی درمان نیست! مشورت در تصمیم گیری ها و سرزدن دوره ای به مشاور.
با عرض سلام وتشکر ازاینکه به پیامم جواب دادید حاج اقا من اصلا برای کسی مخفی نمیکنم ولی وقتی به بعضی از خواستگارام در جلسه اول میگم پشیمون میشن لطف میکند به من روشی رایابدید که چگونه این موضوع را بیان کنم {ازدواج قبلی)؟چون همیشه برای بیان ان واهمه دارم وفراوان خودم را لعنت میکنم که چرا با ان فرد ازدواج کردم
سلام/ ازدواج و طلاق با یک دوره نامزد داشتن و یا حتی عقد محرمیت فرق می کند و این حق پسر هست که قبل از آمدن به خواستگاری از این مسئله باخبر باشد و این برای شما هم بهتر است و این طور ضربه نمی خورید. صراحتا به خواستگارها بگویید که به خاطر دوری از مزاحمت های احتمالی مسئله ازدواج و طلاق را مخفی کرده بودید و اظهار کنید که او نباید خود را برای ازدواج با شما مجبور بداند و دخترم مبادا با ابزارهای عاطفی مثل سرزنش خود و یا تحریک حس ترحم کسی او را به ازدواج مجبور کنی و بدان که ازدواجی که یک نفر یا هر دو خود را مجبور بدانند بنای مستحکم و قابل اعتمادی نمی شود.
با وجود این آمار نگران کننده طلاق، موارد مشابه شما زیاد است البته در این صورت حتما چند مرحله را با نظر یک مشاور خبره پیش بروید. تا یکی دو سال بعد از ازدواج حتما در ارتباط باشید و این به معنی درمان نیست! مشورت در تصمیم گیری ها و سرزدن دوره ای به مشاور.
- [سایر] ا عرض سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقامرادی 1-من دختری 21 ساله دانشجوی رشته کامپیوتر از شیراز هستم. 2-خواستگاری دارم 27 ساله از ...(یکی از شهرستانهای استان ...) که عموی دوستم میشه خانواده دار هستند و پسر خوبی به نظر میرسه دیپلم داره و شغلش هم آزاد هست 3-مراحل خواستگاری 3 جلسه طول کشید ودر 2 جلسه اخر با هم صحبت کردیم 4-اما حاج آقا من نمیتونم راجع بهش نظر قطعی بدم نه میتونم جواب مثبت بدم نه منفی البته میزان رضایتم بیشتر از نارضایتیم هست 5-تا یکی دو هفته دیگه باید جواب نهایی رو بدم 6-حاج آقا من همیشه دوست داشتم کسی که منو میخواد اگر یکبار بهش نه گفتم ول نکنه بره دلم میخواد بدونم چقدر براش ارزش دارم؟حاضر هست یکبار دیگه ازم خواستگاری کنه یا نه؟حالا هم قصدم اینه که به ایشون جواب منفی بدم ببینم مجددا ازم خواستگاری میکنه یا نه ؟ برای چیزی که میخواد تلاش میکنه یا نه ؟اصلا واقعا منو میخواد یا فقط اومده که یه زنی گرفته باشه؟ و اگه من نشدم عیب نداره یکی دیگه؟ 7- حالا سوالم از شما اینه که به نظرتون اینجور امتحان کردن درسته یا نه ؟ با توجه به این که اونا مال یه شهر دیگه هستن و باید خیلی سفت و سخت امتحان شن.به قول حافظ شیراز که میگه: در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن کس عیار زر خالص نشناسد چو محک حاج آقا یه تفال به حافظ زدم همین غزل که یه بیتشو واستون نوشتم اومد البته میدونم آدم آیندشو دسته فال نمیده ولی خوب فال آدمو یه دل تر میکنه گاهی میگم اگر برگشت که جواب مثبت رو بهش میدم ولی اگر برنگشت چیزی از دست نخواهم داد بازم موقعیت های خوب یا شاید بهتر برام میادتازه اگر واقعا قسمتم با ایشون باشه هیچ چیز جلوی این ازدواجو نمیتونه بگیره و اون دوباره میاد من خیلی به قسمت تو ازدواج اعتقاد دارم 8-حاج آقا واقعا نمیدونم چیکار کنم راهنماییم کنید و اگر جایی دارم اشتباه میکنم بهم بگید درک میکنم که سرتون خیلی شلوغه باور کنید من سعی کردم همیشه تو سایت جستجو کنم و کمتر مزاحم وقت شما بشم و جواب سوالاتم رو هم با جستجو کردن میگیرم ولی لطفا اینو جواب بدید اگر قابل جواب دادن هم نیست حداقل یه جواب بدید که من بفهمم درست تو سایت عضو شدم لطفا اگر جواب دادید شهر محل سکونت آقا پسر رو نقطه چین کنید وقتتون رو خیلی گرفتم شرمنده- سایت فوق العاده ای دارید من که هر وقت میرم تو سایت زودتر از یکی دو ساعت نمیتونم بیرون بیام از بس که جالب و خوب هست-سپاسگذارم موفق باشید
- [سایر] سلام حاج آقا وقتی بعد از مدتها گشت و گذار در پیامها و خواندن آنها و پیدا نکردن پیام خودم داشتم نا امید میشدم خواستم برای آخرین بار امتحان کنم شاید فرجی حاصل شد میخواستم از شما بپرسم اگر قبل از ازدواج به کسی علاقمند بودیم و میخواستیم ازدواج کنیم و به هر دلیلی منصرف شدیم لازم هست الان در آستانه ی شروع زندگی مشترک این مطلبو به کسی که او را برای زندگی انتخاب کردیم بگوییم به خصوص اگر در رابطه با این فرد زیاده روی کرده و احتمال برود او برای ما مشکلی ایجاد کند امیدوارم این دفعه پیامم به شما برسه و بتونم از راهنمایی های شما استفاده کنم چون خیلی وقته دنبال پاسخ هستم پیشاپیش از لطف شما تشکر نموده توفیقات روز افزون برای شما از خدا طلب میکنم
- [سایر] سلام حاج آقا. چند روز پیش به واسطه استادم با آقایی آشنا شدم و با هم راجع به ازدواج صحبت کردیم.استادمون به من گفت فقط در حد آشنایی باهم صحبت کنید یعنی مثلا خونوادتون چه کارند .مادر. پدر. توافق محل سکونت(ایشون دانشجوی تهران بودند) اما وقتی اون آقا اومد سوالایی پرسید که بایس در مرحله بعد میپرسیدن من هول شدم گیج شدم نفهمیدم چی میگم منی که قبلا بقیه رو با سوالای سخت گیج میکردم حالا یه دست روی دست من اومد.حاج آقا من هرکسی که دوستم داشت دست رد به سینه اش زدم نمیدونم چرا ولی وقتی میفهمیدم دوسم داره ازش بدم می اومد ولی این آقا که این دفعه اون منو رد کرد رو احساس میکنم همونیه که من میخاستم به خاطر همین اعصابم خورده فکر میکنم حقم ضایع شده.باور کنید دنیام سیاه شده منم دختر مذهبی و مغروری هستم و نمیتونم کاری کنم .حاج آقا همیشه خیرو از خدا خواستم ولی این دفعه احساس میکنم خدا داره تنبیهم میکنه چون من متاسفانه و بدبختانه به خاطر غرورم تقریبا همه تابستونو با پدر و مادرم قهر بودم.اون آقا به استادمون گفته بود من به دلش ننشستم به اضافه اینکه بلد نبودم جواب سولاشو بدم.حاج آقا من از گناهام پشیمونم.یعنی ممکنه اون آقا برگرده؟ منتظر جوابتون هستم...
- [سایر] سلام حاج اقا این هشتمین باریه که پیام میدم ولی جواب نمیگیرم من دختری 21 ساله ودانشجو هستم من تقریبا از 5/6 سال پیش به فکر ازدواج بودم چون هم محیط خانوادم اینو میپذیرفت هم خواستگار داشتم حاج اقا مشکل من اینه که یه مدت به کسی دل میبندم که یه موقعیت عالی داره با اون انس میگیرم باهاش تو خیالم زندگی میکنم ولی این قضیه خیلی ناراحتم میکنه وقتی میخوام از این اوضاع دست بر دارم انگار خدا نمیخواد من با ارامش زندگی کنم چون وقتی میخوام اون فردو فراموش کنم خدا یکیو سر راهم قرار میده که خیلی از فرد قبلی سرتره الان چند ساله که درگیره این موضوعم الان که ترم دوم هستم در مورد یکی از اساتیدم این احساس دوست داشتنو دارم از این موضوع میترسم لطفا کمکم کنید عجیب اینه که تمام کسایی که به اونا دل میبندم مذهبی . تحصیل کرده .از خانواده های با ایمان هستن یه جور به خودم اطمینان دارم که این علاقه ها از روی هوس نیستن حالا شما میگین چیکار کنم امیدوارم این دفعه جواب ببینم با تشکر
- [سایر] دوباره سلام اقای مرادی خسته نباشید خوشبختانه امروز هم به خواست خدا تونستم از حرفهای زیباتون بهرهمند بشم ولی یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده و ناراحت شاید بگید برای فرد 17-18 ساله زوده که از این حرفها بزنه ولی شما امروز چند سوال رو مطرح کردید که دختر خانومها بایستی برای شناختن خواستگارشان بپرسند {گذشته-فرهنگ خوانواده..} ولی خود شما بهتر از من میدونید که اکثر خانواده ها هیچوقت جلسه ی خانوادگی ندارند یا شاید امکان داره که فرد خود شخصی متدین باشد ولی خانواده ی فرد اینطور نباشند پس این به این معنا است که نمیشود هیچوقت با این فرد زندگی خوبی را شروع کرد؟ چون فرهنگ خانواده ها فرق میکند؟ پس این فرد هیچوقت معنای خوشبختی رو نمیفهمه؟ این سوال کمی مربوط به مشکل من هم میشه . همیشه میترسم از گذشتم بگم گذشته ای که پر از تلخی هاست و سعی میکنم فراموشش کنم ولی واقعیت اینه که گذشته قسمتی از منه نمیتونم جداش کنم. من بر خلاف خانوادم فرد متدینی هستم{نمیخوام از خودم تعریف کنم}و برای نگه داشتن اعتقاداتم خیلی سختی ها رو تحمل میکنم با وجود اینکه کسی منو نمیفهمه و در خانه ی خودم احساس تنهایی میکنم. با حرف شما پس من دیگه هیچوقت نمیتونم حتی در آینده به ازدواج فکر کنم چون به اعتقاد من فرد مقابل باید بیشتر از خود آدم دیندار باشه و حتما خانواده هابا هم دچار مشکل میشن حتی گاهی وقتها اینقدر از پدرم میترسم که نمیتونم حتی بهش سلام بدم چه برسه باهاش حرفم بزنم مادرم هم وقتی از ازدواج حرفی به میون میاد میگه من نمیذارم قبل از 30 سالگی ازدواج کنی . دیگه مهم نیست. شاید حق با شماست ولی من تسلیم گذشتم نمیشم یا تحقیر های اطرافیانم. باز هم متشکرم. یا حق.التماس دعا
- [سایر] سلام. جناب آقای مرادی من در جلسه دانشگاه آزاد واحد پزشکی تهران حضور داشتم. از حضور محترمتون سوالی داشتم. من 20 سال سن دارم. یکی از معیارهایی که برای ازدواج دارم سن پسر هست به نظرم حداقل باید 8 سال تفاوت سنی وجود داشته باشه حتی حاضرم اقایی که 10 یا 12 سال از من بزرگتر هست رو برای ازدواج انتخاب کنم البته با داشتن شرایط مناسب و معیارهای مد نظر من.این عقیده من صحیح هست یا نه اگر هست باید در معیارهام جزو موارد اولیه باشه یا نه؟ با عرض معذرت سوال دیگه ای هم دارم: طبق فرموده خودتون که قبل از ازدواج باید خودخواه بود تقریبا حاضر نیستم از هیچ کدوم خواسته هام در امر ازدواج بگذرم و به این موضوع واقفم که هیچ کس نمیتونه همه چیزرو کنار هم داشته باشه پس اقا باید حداقل چند درصد معیارهای من رو داشته باشن؟ پیشاپیش سپاسگزارم که من رو بی جواب نمیگذارید.
- [سایر] سلام وقت بخیر... بدون مقدمه این سوال و می پرسم حس مثبت پیدا کردن به طرف در جلسه ی اول خواستگاری بعد چندین خواستگاری که برای من اومده و همه رو رد کردم معنای منطقی داره؟ وقتی خانوادهی پسر جواب رد دادن یعنی در واقع مادر اقا مخالف بودن و مخالف پووشش یا به قولی حجاب...یا این توضیح که به نظر میاومد خود پسر مشکلی نداشته باشه...و منهم البته همیشه چادر نمیذارم... و اصلا این میتونه دلیل محکمی برای رد کردن باشه به هر حال پوشش و باید دو طرف با هم کنار بیان نه خانواده...به نظرتون من اشتباه فکر میکنم که میگم خود اقا هم توافق اولیه با من بر سر مسائل داشته ؟ می دونید اقای دکیتر من حتی فکر میکنم که مخالفت مادر اقا ان قدر زیاد بوده که از طرف ما به پسر جواب منفی داده و البته حدسم اینه!...وگرنه نباید خود اقا یک بار دیگه پیگیر میشد؟ چون من برای بار اول وارد مسله احساسی شدم و بار اول به کسی حس مثبت داشتم پذیرش این موضوع برام سخت شده وگرنه بارها پیش اومده که خواستگارهایی داشتم که اونا منو رد کردن... حالا شما چی میگید؟ البته میدونم که دیگه دلخوش بودن به اونا بی معنی هست ولی من تو ذهنیت بدی دست و پا میزنم و زندگی عادیمو مختل کرده...یک سوال دیگه مثلا با توجه به مخالفت مادر که احساس می کنم آدم دو رنگی هست :) غیبت نشه یه وقت ! چون خود پسره هم این موضوع رو بهم گفته :))...با یه واسطه پیگیر شد کار درستی هست؟ احساس میکنم اگه ما پیگیر بشیم وجه ی خوبی نداشته باشه ! می بینید آقای دکتر کلا بدجور همه از دست منو خواستگارام کلافه شدن و از اینکه من بار اول راضی شدم دوست دارن این قضیه اوکی بشه....حتی اگه پیگیری از طرف ما باشه :)...من نمی دونم ولی اگه نیازی بود جزئیات بیشتری رو هم می تونم بگم...باور کنید من اصلا سعی نمیکنم احساسی باشم تمام تلاشم اینه که منطق اصل کار باشه ...ولی خوب گاهی آدم میزاده دیگه حس مثبت و این حرفا کلی به آدم انرژی خوب میده...
- [سایر] سلام حاج آقا پیامم رو خلاصه میگم که وقتتون رو نگیره. دختری 19ساله.دانشجوی ترم دوم دانشگاه هستم.در این مدت در دانشگاه با یکی از پسرای کلاسم آشنا شدم.آشنایی ما علمی بود. اما پس از مدتی فهمیدم که ایشون با معیارهای من برای ازدواج مطابقت دارند.دربارش بیشتر تحقیق کردم و اطلاعات بیشتری کسب کردم و مطمئن شدم که شرایطش به من میخوره. چند ماهی گذاشت.رابطه ایشون کمی با من سرد وبد شد. اما دوباره رابطه برگشت.این رابطه در حد علمی بود و بس.کم کم متوجه علاقه خود به ایشون شدم.در همین حال خواستگاری داشتم که مورد تائید خانواده بود. اما علاقه به همکلاسیم باعث شک و تردید شد. همین شد که به طور ناخواسته ،طوری که خودمم نفهمیدم چی شد احساسم رو به ایشون گفتم.ایشونم احساس مثبتی نشون دادن.رابطه با چت و ایمیل ادامه داشت و بیشتر باهم آشنا شدیم.خانواده ها و حتی خودمون خیلی بهم شباهت دارم. خانوادهامون هم کامل در جریانند.اما چون ایشون شرایط ازدواج رو ندارند باید صبر کرد.میدونم صبر کار اشتباهی ! است و هیچی تضمینی وجود نداره!پس رابطه قطع شد. خواستگارم اومده.از آشناهمونه!پسرخوبیه. اما قبلا ازدواج کرده.خانوادم کاملا راضی هستند، اما من هم به خاطر ازدواج قبلشون تردید دارم و هم دلم پیش همکلاسیمه. از نظر شرایط خانوادگی و مالی بیشتر مورد پسند خانوادست تا همکلاسیم.اگر همکلاسیم پیش قدم میشد به احتمال90درصد به او جواب میدادم. اما نمیدانم که صبر برای اون درست هست یا نه! از طرفی میترسم که بعداز صبر همکلاسیم مرا ول کند. به خاطر سن کمش میگم!و از طرفی میترسم بعد از ازدواج پشیمون بشم که چرا برای همکلاسیم صبر نکردم. کمکم کنید. شرمنده! اگه میشه زود جواب بدید.خیلی وقت ندارم ممنون
- [سایر] سلام وقتی وارد سالن شدم و دیدم همه خانم هایی که اونجا هستن همسن وسال مامانم هستند و همگی معلم گفتم نکنه اشتباه اومدم از خانم کناریم پرسیدم سخنران جلسه کیه گفت آقای شهاب مرادی همونکه تو تلویزیون هم صحبت کرده وقتی هم شما وارد شدید اون خانم به حساب اینکه من شمارو نمیشناسم گفت ایشون حاج آقا مرادی هستن و شما دقیقا از کنار من رد شدید چون ابتدای ردیف نشسته بودم ممنون که اومدید به شهر ما اصلا فکر نمیکردم اینقدر ساده و بی تکلف و صمیمی صحبت کنید رئوس مطالبتونو یادداشت کردم یه جا گفتید "برای اینکه امام زمان از شما راضی باشه باید از گناه کردن دست بکشید" حالا سوال من اینه چرا یه سری افراد با اعتقتدات نه چندان قوی که حتی طرف نه حجاب چندانی داره نه نمازاشو به موقع و مرتب میخونه تا اینکه واسشون یه مشکلی پیش میاد سریع دست به دامن امام زمان میشن و نتیجه هم میگیرن ولی ماها نه. من خودمو میگم که سعی میکنم گناه نکنم ولی هر چی توسل میکنم و از خود حضرت میخوام جوابی نمیگیرم احساس میکنم ایشون اصلا صدامو نمیشنون.
- [سایر] حاج آقا عرض سلام وادب خدمت شما من چندی پیش فردی از طرف یکی از دوستان خانوادگی معرفی شدن برای خواستگاری من دختری هستم که در محله بالایی از تهران ساکنم واون آقا پسر از یکی از مناطق جنوبی تهران بود با اینکه من در گذشته اینگونه مسائل برایم مهم بود ولی در این چند ساله گذشته سعی کردم به دیگر بر جوانی که به خواستگاریم می آید سخت نگیرم و به اون چیزی که خدا گفته عمل کنم در روز خواستگاری ایشون همونجا گفتن نظرشون مثبت ولی یه چهزی منو ناراحت کرد ودلسرد ایشون گفتن من از هر لحاظ نمون کسی هستم که می خوان اما گفتن باید یه استخاره کنن استخارشونم به این صورت بود که گفتن اسم من ومادرم واسم خوشون ومادرشونو به یه آخوندی میدن وایشون از این طریق میگه که این ازدواج خوبه یه بد من نمی دونم واقعا یه همچین علمی وجود داره چون به نظر من این بشتر شبیه فالگوییه این آقا پسر فرد بسیار معتقدی بودن ولی این موضوع منو خانوادمو ناراحت کرده اگر زحمتی نیست جواب منو زود بدین چون تا چند روز دیگه عازم سفر کربلا هستم.در پناه حق باشید.