فلسفه مردانه بودن گفتمان قرآنی چیست؟ چرا اکثر خطاب‌های قرآن؛ مثل (آمنوا)، (کفروا)، (قال)، (یعلمون)، (الذی) و (الذین) است؟
1. ما آن گاه می توانیم خطابات قرآنی را مردانه بدانیم که روح حاکم بر الفاظ و خطابات را تکیه بر جنسیت دانسته و مرد محوری را ثابت کنیم. حال آن که از آیات متعدد قرآن استفاده می شود که گفتمان غالب قرآنی انسان محورانه است: ( فاطر، 15؛ نحل، 97؛ آل عمران،5).   با این استدلال باید بگوییم نگاه قرآن فراجنسیتی است و فقط بر هدایت عنایت دارد، چه مرد باشد چه زن! (بقره، 128).   2. ویژگی های خاص زبان، ادبیات و فرهنگ عرب (به عنوان زبان متن قرآن) آن چنان است که:   الف. چنانچه تعداد مردان بیشتر باشد، از الفاظ مردانه استفاده می کند؛ مثل آیه تطهیر (احزاب، 32).   ب. به دلیل مراعات عفت و پوشیده مانی زنان حتی در لفظ هم کمتر از آنان یاد می شود؛ مثل آیات مربوط به ازدواج (نور، 33).   ج. بر اساس مبانی ادبیات عرب در مواردی با حفظ قرائن کلامی یا حالی، می توان با آوردن لفظ مذکر، زن ها را هم تحت پوشش مفاد کلام قرار داد، ولی عکس این مورد روا نیست و در نتیجه با آوردن الفاظ زنانه، مردها خود را از پیام کلام، خارج می دانستند؛ مثل آیات: بقره، 206- 204؛ اسراء، 31.   3. قسمتی از ادبیات مردانه قرآن به این علت است که درصدد بیان احکام، وظایف و حقوق مردان است که گاه از دستورات مربوط به زنان نیز بیشتر است. از قبیل: احکام جهاد، نحوه همسرداری (نساء، 19)، طلاق زنان (نساء، 21-20).   4. سوژه و شخصیت بسیاری از آیات مردان هستند: (انبیاء، سران کفر، و ...).[i]   5. در بسیاری از آیات، طرف خطاب مردم اند و الفاظ مذکر بار جنسیتی ندارد! نظیر آن که کاربرد لفظ مذکر در مورد خدا یا فرشتگان به مفهوم مذکر یا مؤنث بودن نیست!   آیات: اسراء، 36؛ قصص، 71؛ اعراف، 29؛ فصلت، 30؛ نساء، 56؛ طلاق، 2.   6. چون مردان حائز مسئولیت های متعددی اند، از این رو متعدد از آنان نام برده شده؛ مثل آن جا که به مردان خطاب شده: "خود و خانواده تان را از افتادن به جهنم حفظ کنید" (تحریم، 6).   7. برخی آیات در مورد وقایع مربوط به برخی مردان است. به جهت حفظ تناسب الفاظ آیه با افرادی که آیه در شأن آنان نازل شده، از الفاظ مردانه استفاده گردیده؛ مانند آیه ولایت که به مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) ربط داشته و همه الفاظ مردانه است. (مائده، 55).   8. در برخی آیات، هم از الفاظ مردانه و هم از الفاظ زنانه استفاده شده. (احزاب، 35؛ نساء، 32) و تکرار چند باره الفاظ و ضمایر زنانه در کنار مردانه، ساختار کلام قرآن را از تعادل خارج نموده و موجب طولانی گشتن کلام و آسیب به فصاحت و بلاغت آن می شود.   به هر روی، در اندیشه وحی آنچه ملاک امتیاز است "تقوا" است نه جنسیت مرد یا زن.     [i] به این آیات مراجعه شود: نحل، 40؛ نجم، 4-3؛ صف، 6؛ إسراء، 101؛ انبیاء، 80.  
عنوان سوال:

فلسفه مردانه بودن گفتمان قرآنی چیست؟ چرا اکثر خطاب‌های قرآن؛ مثل (آمنوا)، (کفروا)، (قال)، (یعلمون)، (الذی) و (الذین) است؟


پاسخ:

1. ما آن گاه می توانیم خطابات قرآنی را مردانه بدانیم که روح حاکم بر الفاظ و خطابات را تکیه بر جنسیت دانسته و مرد محوری را ثابت کنیم. حال آن که از آیات متعدد قرآن استفاده می شود که گفتمان غالب قرآنی انسان محورانه است: ( فاطر، 15؛ نحل، 97؛ آل عمران،5).   با این استدلال باید بگوییم نگاه قرآن فراجنسیتی است و فقط بر هدایت عنایت دارد، چه مرد باشد چه زن! (بقره، 128).   2. ویژگی های خاص زبان، ادبیات و فرهنگ عرب (به عنوان زبان متن قرآن) آن چنان است که:   الف. چنانچه تعداد مردان بیشتر باشد، از الفاظ مردانه استفاده می کند؛ مثل آیه تطهیر (احزاب، 32).   ب. به دلیل مراعات عفت و پوشیده مانی زنان حتی در لفظ هم کمتر از آنان یاد می شود؛ مثل آیات مربوط به ازدواج (نور، 33).   ج. بر اساس مبانی ادبیات عرب در مواردی با حفظ قرائن کلامی یا حالی، می توان با آوردن لفظ مذکر، زن ها را هم تحت پوشش مفاد کلام قرار داد، ولی عکس این مورد روا نیست و در نتیجه با آوردن الفاظ زنانه، مردها خود را از پیام کلام، خارج می دانستند؛ مثل آیات: بقره، 206- 204؛ اسراء، 31.   3. قسمتی از ادبیات مردانه قرآن به این علت است که درصدد بیان احکام، وظایف و حقوق مردان است که گاه از دستورات مربوط به زنان نیز بیشتر است. از قبیل: احکام جهاد، نحوه همسرداری (نساء، 19)، طلاق زنان (نساء، 21-20).   4. سوژه و شخصیت بسیاری از آیات مردان هستند: (انبیاء، سران کفر، و ...).[i]   5. در بسیاری از آیات، طرف خطاب مردم اند و الفاظ مذکر بار جنسیتی ندارد! نظیر آن که کاربرد لفظ مذکر در مورد خدا یا فرشتگان به مفهوم مذکر یا مؤنث بودن نیست!   آیات: اسراء، 36؛ قصص، 71؛ اعراف، 29؛ فصلت، 30؛ نساء، 56؛ طلاق، 2.   6. چون مردان حائز مسئولیت های متعددی اند، از این رو متعدد از آنان نام برده شده؛ مثل آن جا که به مردان خطاب شده: "خود و خانواده تان را از افتادن به جهنم حفظ کنید" (تحریم، 6).   7. برخی آیات در مورد وقایع مربوط به برخی مردان است. به جهت حفظ تناسب الفاظ آیه با افرادی که آیه در شأن آنان نازل شده، از الفاظ مردانه استفاده گردیده؛ مانند آیه ولایت که به مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) ربط داشته و همه الفاظ مردانه است. (مائده، 55).   8. در برخی آیات، هم از الفاظ مردانه و هم از الفاظ زنانه استفاده شده. (احزاب، 35؛ نساء، 32) و تکرار چند باره الفاظ و ضمایر زنانه در کنار مردانه، ساختار کلام قرآن را از تعادل خارج نموده و موجب طولانی گشتن کلام و آسیب به فصاحت و بلاغت آن می شود.   به هر روی، در اندیشه وحی آنچه ملاک امتیاز است "تقوا" است نه جنسیت مرد یا زن.     [i] به این آیات مراجعه شود: نحل، 40؛ نجم، 4-3؛ صف، 6؛ إسراء، 101؛ انبیاء، 80.  





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین