امروزه بسیاری از افکار و عقاید و مراسم و آئین هایی که بین اقوام و ملل جهان ریشه دوانده و روی آن پافشاری می شود و بعضا تعصباتی روی آن اعمال می شود عبارت از خرافات و بدعت هایی است که خواسته یا ناخواسته توسط دوست یا دشمن، افراد سودجو یا دلسوز ساده لو، با هدف یا بی هدف در بین مردم رواج پیدا کرده که متأسفانه جزء سنت های مقبول و پسندیده به حساب می آید که گاهی هزینه هایی گزافی برای آن صرف می شود. از آن جایی که منشأ عمده خرافات ، جهل و نادانی است از این رو، این مسئله بیشتر در بین مردم عوام رواج پیدا نموده و دچار یک سری خرافات سنتی می شوند؛ مثلا توسل به جمادات و نباتات و مسائلی که هیچ گونه جایگاهی در دین و عقل ندارد یا این که دنبال راه های ما وراء الطبیعه و متافیزیکی رفتن تا کارهای عادی را از راه های غیر عادی انجام دادن. در هر حال اینها و غیر این خرافاتی است که کم بیش در بین مردم رواج دارد و سؤال مورد نظر نیز، از این قسم است و (تا آن جا که ما بررسی کردیم) ریشه دینی و علمی ندارد؛ بلکه از خرافاتی است که علاوه بر عدم اعتناء به آن باید با این افکار غلط ، خرافات و سنت های کاذب مبارزه کرد و ریشه اینها را خشکاند. امام صادق (ع) می فرماید: أَبَی اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِکُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَاکَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ. "خدا خودداری و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد پس برای هر چیزی سبب و وسیله‏ای قرار داد و برای هر سبب شرح و گشایشی مقرر داشت و برای هر شرحی نشانه‏ای [دانشی‏] گذاشت و برای هر نشانه دری گویا نهاد، عارف حقیقی کسی است که این در را شناخت و نادان حقیقی کسی است که باین در نادان گشت، این در گویا رسول خدا (ص) است و ما هستیم".[1] بنابر این راه ورود و دسترسی به حقایق راه کسانی است که خداوند آنها را وسیله فیوضات و باب علم خویش قرارداده است که همان پیامبر اسلام (ص) و ائمه طاهرین (ع) هستند، نه خرافات و بدعت هایی که ساخته و پرداخت ه بشر عادی است. خداوند در قرآن می فرماید: ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ.[2] "آن چه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آن چه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از(مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است‏". [1] الکلینی، الکافی، ج 1، ص 184. [2] حشر، 7.
میخواستم بدانم اینکه گفته میشود حروف حک شده روی دست اگر به هم چسبیده باشد ازدواج فامیلی است و اگر جدا باشد ازدواج فامیلی نیست آیا حقیقت دارد؟
امروزه بسیاری از افکار و عقاید و مراسم و آئین هایی که بین اقوام و ملل جهان ریشه دوانده و روی آن پافشاری می شود و بعضا تعصباتی روی آن اعمال می شود عبارت از خرافات و بدعت هایی است که خواسته یا ناخواسته توسط دوست یا دشمن، افراد سودجو یا دلسوز ساده لو، با هدف یا بی هدف در بین مردم رواج پیدا کرده که متأسفانه جزء سنت های مقبول و پسندیده به حساب می آید که گاهی هزینه هایی گزافی برای آن صرف می شود. از آن جایی که منشأ عمده خرافات ، جهل و نادانی است از این رو، این مسئله بیشتر در بین مردم عوام رواج پیدا نموده و دچار یک سری خرافات سنتی می شوند؛ مثلا توسل به جمادات و نباتات و مسائلی که هیچ گونه جایگاهی در دین و عقل ندارد یا این که دنبال راه های ما وراء الطبیعه و متافیزیکی رفتن تا کارهای عادی را از راه های غیر عادی انجام دادن. در هر حال اینها و غیر این خرافاتی است که کم بیش در بین مردم رواج دارد و سؤال مورد نظر نیز، از این قسم است و (تا آن جا که ما بررسی کردیم) ریشه دینی و علمی ندارد؛ بلکه از خرافاتی است که علاوه بر عدم اعتناء به آن باید با این افکار غلط ، خرافات و سنت های کاذب مبارزه کرد و ریشه اینها را خشکاند. امام صادق (ع) می فرماید: أَبَی اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِکُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَاکَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ. "خدا خودداری و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد پس برای هر چیزی سبب و وسیلهای قرار داد و برای هر سبب شرح و گشایشی مقرر داشت و برای هر شرحی نشانهای [دانشی] گذاشت و برای هر نشانه دری گویا نهاد، عارف حقیقی کسی است که این در را شناخت و نادان حقیقی کسی است که باین در نادان گشت، این در گویا رسول خدا (ص) است و ما هستیم".[1] بنابر این راه ورود و دسترسی به حقایق راه کسانی است که خداوند آنها را وسیله فیوضات و باب علم خویش قرارداده است که همان پیامبر اسلام (ص) و ائمه طاهرین (ع) هستند، نه خرافات و بدعت هایی که ساخته و پرداخت ه بشر عادی است. خداوند در قرآن می فرماید: ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ.[2] "آن چه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آن چه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از(مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است". [1] الکلینی، الکافی، ج 1، ص 184. [2] حشر، 7.
- [سایر] میخواستم در رابطه با دلیل سریه قرطاء پیامبر اسلام(ص) بدانم؟ و اینکه علتش چه بود؟
- [سایر] با سلام؛ میخواستم بدانم دلیل بریدن سر نضر بن حارث توسط امام علی(ع) به دستور پیامبر(ص) چیست؟ آیا این جریان حقیقت دارد یا خیر؟
- [سایر] می خواستم در مورد ازدواج فامیلی مخصوصا دختر عمو پسر عمو در مورد مسائل ژنتبکی آن و بیماریهای آن بدانم.
- [سایر] می خواستم بدانم اینکه میگویند : ازدواج فامیلی ممکن است مشکلات جسمی و روحی ایجاد کند ، منشأ دینی و روایی هم دارد یا فقط منشأ پزشکی دارد ؟
- [سایر] با سلام وخسته نباشید میخواستم در مورد ازدواج فامیلی مخصوصا دختر عمو پسر عمو در مورد مسائل زنتبکی ان و بیماریهای ان بدانم
- [سایر] میخواستم بدانم اینکه میگویند یک بار نماز صبح حضرت رسول خدا(ص) قضا شد صحیح است یاخیر؟ (البته این مطلب را در کتابی که پرسش و پاسخ علامه طباطبایی بود دیدهام.)
- [سایر] جایی خوانده بودم که خواندن نوشته روی قبرها باعث فراموشی و آلزایمر میشود. میخواستم دقیق روایت را بدانم؛ ضمن اینکه منظور از نوشته روی قبرها چیست؟ آیا اسم و فامیل و شعرهای نوشته شده روی قبر مقصود است؟ و علت اینکه میگویند نخوانید چیست؟
- [سایر] برای ازدواج میخواهم با طرف مقابلم در جلسات خواستگاری صحبت کنم؛ چگونه باشم، چه سؤالاتی بپرسم و به چه صورتی صحبت کنم که بدانم حرفهایش حقیقت دارد و به من کلیشهای جواب نمیدهد؛ چون از حقیقت گفتن خودم ترسی ندارم، ولی با وضع فعلی اعتماد کردن به طرف مقابل و پاسخهایش سخت است؟
- [آیت الله مظاهری] چند وقتی است که ازدواج کردهام و الحمدلله زندگی خوبی دارم، اما حالا با فرا رسیدن ماه رمضان مشکلی برایم پیدا شده و میخواستم بدانم که آیا احساس نیاز جنسی در روزهای ماه مبارک رمضان روزه را باطل میکند؟ و برای حل این مشکل چه کاری را باید انجام دهم؟
- [سایر] اینجانب در کتابی این داستان را خواندم؛ روزی امام حسین(ع) از حق بیت المال برای پذیرایی از دوستانشان کمی عسل برمیدارند که حضرت علی(ع) متوجه میشوند و شدیداً با امام حسین برخورد میکنند. سند داستان هم شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ذکر شده است. آیا این داستان با آیه تطهیر متناقض نیست؟ آیا سند این داستان صحیح است؟ با اینکه من 100 سخن قرآن را قبول دارم درخواست میکنم جوابی در مورد این تناقض به من بدهید. با اینکه خود از نسل امام حسین(ع) هستم اما میخواهم حقیقت این داستان را بدانم.