عصمت، یک صفت نفسانی و نیروی درونی است که دارنده را از فکر و خیال انجام گناه، چه رسد به ارتکاب گناه، باز می‌دارد و در اصطلاح به معنای مصون و محفوظ بودن از خطا، نسیان، لغزش و گناه است. علامه طباطبایی می‌‏فرماید: منظور از "عصمت" وجود امری است در انسان معصوم که باعث حفظ او از وقوع در آنچه که جایز نیست (مثل خطا و معصیت) می‌‏شود.[1] در یک تقسیم بندی کلی عصمت بر دو نوع است: 1- مصونیت و معصومیت کلی؛ 2- عصمت نسبی، که قابل شدت و ضعف است. براین اساس معصوم به پنج گروه اطلاق می شود: 1.همه انبیأ الهی. 2. همه ائمه. 3. همه فرشتگان الهی. 4. عصمت غیر گروه های سه گانه (زیرا عصمت ملازم با نبوت یا امامت نیست زیرا ممکن است فردی معصوم باشد ولی پیامبر نباشد) مانند حضرت فاطمه (س)و حضرت مریم(س). 5. گروهی از انسان‏های مخلص. عصمت ائمه نیز تفاوت با عصمت پیامبران ندارد؛ آنان نیز از ابتدای ولادت معصوم‏اند[2]، جز این که درباره ائمه اطهار، به جای دریافت و ابلاغ وحی، از تبیین و توضیح معارف وحیانی سخن می‏رود[3]. دلائل عقلی عصمت ائمه (ع) و حضرت زهرا (س) همان است که در عصمت انبیاء آمد اما دلائل نقلی عصمت این بزرگواران عبارتند از: آیه ی تطهیر[4]: قرآن می‏فرماید: خداوند «تنها» می‏خواهد پلیدی و گناه را از شما "اهل بیت" دور سازد و شما را کاملاً پاک کند. در این بخش از آیه دو ضمیر جمع به کار رفته است که هر دو به صورت جمع مذکر آمده است، و ربطی به همسران پیامبر (ص) پیدا نمی کند. همچنین تعبیر به "انّما" که معمولاً برای حصر است و امروز در فارسی به جای آن «فقط» یا «تنها» گفته می‏شود، دلیل بر آن است: موهبتی که در این آیه آمده ویژه ی خاندان پیامبر (ص) است و شامل دیگران نمی‏شود. جمله «یرید» (خداوند اراده دارد و می‏خواهد ....) اشاره به اراده تکوینی پروردگار است ، یعنی خداوند با یک فرمان تکوینی اراده کرده است که شما را از هر گونه آلودگی پاک و مصون دارد، نه اراده تشریعی، زیرا اراده تشریعی، به معنی مکلف ساختن آنها به حفظ پاکی خویش است و می‏دانیم این تکلیف منحصر به خاندان پیامبر(ص) نیست، همه مسلمانان مکلف و موظفند که خود را پاک نگه دارند. و اما «رجس» در لغت به معنی شیء ناپاک[5] است و اگر در بعضی از کلمات بزرگان رجس به معنی «گناه» یا «شرک» یا «اعتقاد باطل» یا «بخل و حسد» تفسیر شده در حقیقت بیان مصداق هایی از این مفهوم وسیع و گسترده است. به هر حال با توجه به الف و لام جنس که بر سر این کلمه آمده (اَلرِّجْس) و در این جا معنی عموم را می‏رساند مفهوم آیه چنین است که خداوند اراده کرده هرگونه و هر نوع از انواع آلودگی را از آنان دور سازد. جملة «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» با توجه به این که معنی «تطهیر» پاک ساختن است تأکید مجددی است بر مسألة نفی رجس و نفی همه پلیدی‏ها که در جمله قبل آمده است ، و واژه «تطهیراً» که به اصطلاح مفعول مطلق است باز هم تأکید دیگری بر این معنی است. نتیجه این که خداوند با انواع تأکیدها اراده فرموده است که اهل بیت پیامبر اسلام (ص) را از هر گونه پلیدی و آلودگی پاک و مبّرا سازد. طبق روایاتی که از اهل سنت نقل شده است، عایشه و ام سلمه به صراحت اعلام داشتند که آیه تطهیر در شأن آنها نازل نشده است.[6] البته ادله ی دیگر این نکته را به وضوح بیان می کنند که اهل بیت پیامبر (ص) در چهارده معصوم منحصر است.[7] عصمت حضرت زهرا و اهل سنت: اهل سنت اگرچه مناقب فراوانی را برای حضرت زهرا سلام الله علیها نقل می کنند[8]، اما غالب آنان همانطور که عصمت را برای امامان معصوم قبول ندارند برای ایشان نیز قبول ندارند. اما با توجه به استدلالی که درباره آیه تطهیر عرض شد و اعتراف همه که حضرت زهرا(س) از اهل بیت پیامبر است. می توان عصمت حضرت را نتیجه گرفت. با توجه به مناقبی که در کتب اهل سنت ذکر شده است نیز می توان این عصمت را ثابت کرد. همان طور که در مناقب حضرت در کتب اهل سنت موجود است ، خداوند با غضب ایشان غضبناک می شود.[9] اگر ایشان شخص غیر معصومی باشد و مانند افراد عادی زندگی کند، پس چه بسا به خاطر امور فراوان وپیش پا افتاده ای که چه بسا ظالمانه و غیر عادلانه نیز باشد عصبانی شود. حال اگر بپذیریم که خداوند نیز با عصبانیت این شخص، عصبانی شود، به این معنا است که -معاذ الله- خداوند نیز ظالمانه عصبانی شود و طرف مقابل را مورد خشم قرار دهد، امری که با حکمت، قدرت، و....خداوند ناسازگار است و همه ادله توحید و صفات خداوند این را رد می کند. بله در بیان بعضی از علمای اهل سنت اعتراف ضمنی به عصمت حضرت زهرا وجود دارد مثلا آلوسی - یکی از پرآوازه ترین مفسران اهل سنت - در تفسیر آیه 42 سوره آل عمران، از یکسو حضرت مریم(علیها السلام) را معصوم از گناه شمرده، از تمامی پلیدی های حسّی، معنوی و قلبی پاک می داند و از سوی دیگر، بر دیدگاه کسانی که وی را سرور تمامی زنان جهان، از آغاز تا انجام می شمارند، می تازد و با اقامه شواهد گوناگونی چنین نتیجه می گیرد که این ویژگی شایسته فاطمه زهرا(علیها السلام) است.[10] پرواضح است که جمع میان این دو سخن، جز با پذیرش عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) سازگار نیست. [1] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 134 (کلام فی عصمة الانبیاء). [2] راهنماشناسی، محمد تقی مصباح یزدی، ص 673. [3]منشور عقایدامامیه، ص110 و 111؛ پرسمان عصمت، حسن یوسفیان، ص 43. [4] «انَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِرَّکُمْ تَطهیراً». [5] خواه از نظر طبع آدمی آلوده و منفور باشد یا به حکم عقل یا شرع، و یا همه ی این ها، به همین جهت راغب در مفردات بعد از آن که رجس را به معنی شیء قذر (آلوده) معنی می‏کند، چهار صورت برای آن ذکر می‏نماید (آلوده از نظر طبع آدمی ، یا عقل، یا شرع ، و یا همه این ها). [6] بدران، عبدالقادر، تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 908؛ مجمع البیان، ج 8، ص 356؛ قندوزی، ینابیع المودة، ص 249؛ ابن حجر عسقلانی، الصواعق المحرقه، ص 141 و... اهل بیت در آیه تطهیر، ص 28 - 20؛ طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 324 - 316. [7] نک: نمایه: مصادیق اهل بیت، سؤال 1247 (سایت: ). [8] حاکم، مستدرک حاکم، ج 4، ص: 139، شماره ی حدیث: 4783،( یا فاطمة‌ إن‌ الله یغضب‌ لغضبک‌ و یرضی لرضاک‌) دار المعرفتة، 1418ه، 1998م؛ شرح النووی- ج 8، ص: 243، دار ابی حیان 1415ه 1995م- سایت سنی نیوز [9] حاکم، مستدرک حاکم، ج 4، ص: 139، شماره ی حدیث: 4783 [10] آلوسی ، سید محمود،روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج‏2، ص 149
در رابطه با عصمت حضرت حضرت زهرا(س) لطفاً توضیحاتی بدهید و ا ینکه نظر اهل تسنن در این رابطه چیست و شیعه چگونه این شبهه را رد می کند؟
عصمت، یک صفت نفسانی و نیروی درونی است که دارنده را از فکر و خیال انجام گناه، چه رسد به ارتکاب گناه، باز میدارد و در اصطلاح به معنای مصون و محفوظ بودن از خطا، نسیان، لغزش و گناه است. علامه طباطبایی میفرماید: منظور از "عصمت" وجود امری است در انسان معصوم که باعث حفظ او از وقوع در آنچه که جایز نیست (مثل خطا و معصیت) میشود.[1]
در یک تقسیم بندی کلی عصمت بر دو نوع است: 1- مصونیت و معصومیت کلی؛ 2- عصمت نسبی، که قابل شدت و ضعف است.
براین اساس معصوم به پنج گروه اطلاق می شود:
1.همه انبیأ الهی.
2. همه ائمه.
3. همه فرشتگان الهی.
4. عصمت غیر گروه های سه گانه (زیرا عصمت ملازم با نبوت یا امامت نیست زیرا ممکن است فردی معصوم باشد ولی پیامبر نباشد) مانند حضرت فاطمه (س)و حضرت مریم(س).
5. گروهی از انسانهای مخلص.
عصمت ائمه نیز تفاوت با عصمت پیامبران ندارد؛ آنان نیز از ابتدای ولادت معصوماند[2]، جز این که درباره ائمه اطهار، به جای دریافت و ابلاغ وحی، از تبیین و توضیح معارف وحیانی سخن میرود[3].
دلائل عقلی عصمت ائمه (ع) و حضرت زهرا (س) همان است که در عصمت انبیاء آمد اما دلائل نقلی عصمت این بزرگواران عبارتند از:
آیه ی تطهیر[4]:
قرآن میفرماید: خداوند «تنها» میخواهد پلیدی و گناه را از شما "اهل بیت" دور سازد و شما را کاملاً پاک کند. در این بخش از آیه دو ضمیر جمع به کار رفته است که هر دو به صورت جمع مذکر آمده است، و ربطی به همسران پیامبر (ص) پیدا نمی کند.
همچنین تعبیر به "انّما" که معمولاً برای حصر است و امروز در فارسی به جای آن «فقط» یا «تنها» گفته میشود، دلیل بر آن است: موهبتی که در این آیه آمده ویژه ی خاندان پیامبر (ص) است و شامل دیگران نمیشود.
جمله «یرید» (خداوند اراده دارد و میخواهد ....) اشاره به اراده تکوینی پروردگار است ، یعنی خداوند با یک فرمان تکوینی اراده کرده است که شما را از هر گونه آلودگی پاک و مصون دارد، نه اراده تشریعی، زیرا اراده تشریعی، به معنی مکلف ساختن آنها به حفظ پاکی خویش است و میدانیم این تکلیف منحصر به خاندان پیامبر(ص) نیست، همه مسلمانان مکلف و موظفند که خود را پاک نگه دارند.
و اما «رجس» در لغت به معنی شیء ناپاک[5] است و اگر در بعضی از کلمات بزرگان رجس به معنی «گناه» یا «شرک» یا «اعتقاد باطل» یا «بخل و حسد» تفسیر شده در حقیقت بیان مصداق هایی از این مفهوم وسیع و گسترده است.
به هر حال با توجه به الف و لام جنس که بر سر این کلمه آمده (اَلرِّجْس) و در این جا معنی عموم را میرساند مفهوم آیه چنین است که خداوند اراده کرده هرگونه و هر نوع از انواع آلودگی را از آنان دور سازد.
جملة «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» با توجه به این که معنی «تطهیر» پاک ساختن است تأکید مجددی است بر مسألة نفی رجس و نفی همه پلیدیها که در جمله قبل آمده است ،
و واژه «تطهیراً» که به اصطلاح مفعول مطلق است باز هم تأکید دیگری بر این معنی است.
نتیجه این که خداوند با انواع تأکیدها اراده فرموده است که اهل بیت پیامبر اسلام (ص) را از هر گونه پلیدی و آلودگی پاک و مبّرا سازد. طبق روایاتی که از اهل سنت نقل شده است، عایشه و ام سلمه به صراحت اعلام داشتند که آیه تطهیر در شأن آنها نازل نشده است.[6] البته ادله ی دیگر این نکته را به وضوح بیان می کنند که اهل بیت پیامبر (ص) در چهارده معصوم منحصر است.[7]
عصمت حضرت زهرا و اهل سنت:
اهل سنت اگرچه مناقب فراوانی را برای حضرت زهرا سلام الله علیها نقل می کنند[8]، اما غالب آنان همانطور که عصمت را برای امامان معصوم قبول ندارند برای ایشان نیز قبول ندارند. اما با توجه به استدلالی که درباره آیه تطهیر عرض شد و اعتراف همه که حضرت زهرا(س) از اهل بیت پیامبر است. می توان عصمت حضرت را نتیجه گرفت. با توجه به مناقبی که در کتب اهل سنت ذکر شده است نیز می توان این عصمت را ثابت کرد. همان طور که در مناقب حضرت در کتب اهل سنت موجود است ، خداوند با غضب ایشان غضبناک می شود.[9] اگر ایشان شخص غیر معصومی باشد و مانند افراد عادی زندگی کند، پس چه بسا به خاطر امور فراوان وپیش پا افتاده ای که چه بسا ظالمانه و غیر عادلانه نیز باشد عصبانی شود. حال اگر بپذیریم که خداوند نیز با عصبانیت این شخص، عصبانی شود، به این معنا است که -معاذ الله- خداوند نیز ظالمانه عصبانی شود و طرف مقابل را مورد خشم قرار دهد، امری که با حکمت، قدرت، و....خداوند ناسازگار است و همه ادله توحید و صفات خداوند این را رد می کند.
بله در بیان بعضی از علمای اهل سنت اعتراف ضمنی به عصمت حضرت زهرا وجود دارد مثلا آلوسی - یکی از پرآوازه ترین مفسران اهل سنت - در تفسیر آیه 42 سوره آل عمران، از یکسو حضرت مریم(علیها السلام) را معصوم از گناه شمرده، از تمامی پلیدی های حسّی، معنوی و قلبی پاک می داند و از سوی دیگر، بر دیدگاه کسانی که وی را سرور تمامی زنان جهان، از آغاز تا انجام می شمارند، می تازد و با اقامه شواهد گوناگونی چنین نتیجه می گیرد که این ویژگی شایسته فاطمه زهرا(علیها السلام) است.[10] پرواضح است که جمع میان این دو سخن، جز با پذیرش عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) سازگار نیست.
[1] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 134 (کلام فی عصمة الانبیاء).
[2] راهنماشناسی، محمد تقی مصباح یزدی، ص 673.
[3]منشور عقایدامامیه، ص110 و 111؛ پرسمان عصمت، حسن یوسفیان، ص 43.
[4] «انَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِرَّکُمْ تَطهیراً».
[5] خواه از نظر طبع آدمی آلوده و منفور باشد یا به حکم عقل یا شرع، و یا همه ی این ها، به همین جهت راغب در مفردات بعد از آن که رجس را به معنی شیء قذر (آلوده) معنی میکند، چهار صورت برای آن ذکر مینماید (آلوده از نظر طبع آدمی ، یا عقل، یا شرع ، و یا همه این ها).
[6] بدران، عبدالقادر، تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 908؛ مجمع البیان، ج 8، ص 356؛ قندوزی، ینابیع المودة، ص 249؛ ابن حجر عسقلانی، الصواعق المحرقه، ص 141 و... اهل بیت در آیه تطهیر، ص 28 - 20؛ طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 324 - 316.
[7] نک: نمایه: مصادیق اهل بیت، سؤال 1247 (سایت: ).
[8] حاکم، مستدرک حاکم، ج 4، ص: 139، شماره ی حدیث: 4783،( یا فاطمة إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک) دار المعرفتة، 1418ه، 1998م؛ شرح النووی- ج 8، ص: 243، دار ابی حیان 1415ه 1995م- سایت سنی نیوز
[9] حاکم، مستدرک حاکم، ج 4، ص: 139، شماره ی حدیث: 4783
[10] آلوسی ، سید محمود،روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج2، ص 149
- [سایر] در رابطه با عصمت حضرت زهرا (س) توضیح بدهید و اینکه نظر اهل تسنن در این رابطه چیست و شیعه چگونه این شبهه را رد می کند؟
- [سایر] در رابطه با عصمت حضرت زهرا (س) توضیح بدهید و اینکه نظر اهل تسنن در این رابطه چیست و شیعه چگونه این شبهه را رد می کند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] چگونه ممکن است بین شیعه و سنی وحدتی شکل بگیرد و حتی حرمت خون حضرت زهرا ( س) پاس داشته نشود؟
- [سایر] شهادت حضرت زهرا (س) طبق منابع اهل سنت چگونه بوده است؟
- [سایر] شهادت حضرت زهرا (س) طبق منابع اهل سنت چگونه بوده است؟
- [سایر] کتب اهل سنت در مورد مقام و منزلت حضرت زهرا س چه نقلی دارد؟
- [سایر] دیدگاه و اعتقاد اهل سنت پیرامون شخصیت حضرت زهرا(س) چیست؟
- [سایر] از علت شهادت حضرت فاطمه(س) در کتابهای اهل تسنن چیزی بیان شده است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).