کسی که متون وارده در قرآن و سنت شریف درباره اهل بیت علیهم السلام و از جمله فاطمه زهرا سلام الله علیها را مورد بررسی قرار دهد جز اقرار به عصمت و بلندی مقام و عظمت ایشان در دوری از گناه و معصیت ، راه دیگری در پیش پای خود نمی بیند.[1] در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باید معتقد بودکه ایشان، صاحب ولایت کبری است. یعنی همان طور که باید به ولایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمومنین علی علیه السلام و حسنین علیهم السلام ایمان داشت، می بایست به ولایت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نیز همان گونه اعتراف کرد و معتقد بود.[2] این نوع دیدگاه جزء با عصمت ایشان نمی سازد و اینکه آن حضرت سلام الله علیها همچون دیگر ائمه معصومین علیهم السلام از هر گونه گناه و پلیدی به دور است و حتی به سهو هم دچار نمی شوند. همان گونه که ما معتقدیم، ائمه معصومین علیهم السلام حجت بر ما هستند، امامان ما، حضرت زهرا سلام الله علیها را حجت برخود خوانده اند، یعنی ایشان حجت خداوند بر حجج الهی است، لذا همان گونه که حجج الهی باید از هر گونه رجس و پلیدی بدور باشند، حجت خداوند بر حجج الهی، به طریق اولی باید از رجس و پلیدی بدور باشد و در سطح بالاتری از تقرب به مقام ربوبی باشد. سخن در مورد عصمت حضرت زهرا و بررسی تفصیلی آن، در گفتار کوتاه ما نمی گنجد، زیرا آیات و روایاتی که در مورد مناقب و شأن معصومین علیهم السلام خصوصا حضرت زهرا وارد شده است، فراوان اند، لذا جهت رعایت اختصار، مواردی از آنها را ذکر می کنیم. آیات: آیات و سوره های فراوانی در قرآن در مورد حضرت زهرا نازل شده است جهت اختصار از یکی از این آیات در اثبات عصمت حضرت زهرا استفاده می کنیم. (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) ( خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. ).[3] عامّه و خاصه مسلمین، معتقدند که این آیه در حق اهل بیت پیامبر اکرم در منزل امّ سلمه، و در حق پنج تن آل عبا نازل شده است و هیچ یک از زنان پیغمبر اکرم داخل این قضیه نیست، و این مطلب از مسلمات است. وقتی که این آیه نازل شد، پیامبر اکرم و علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام زیر عبای پیامبر اکرم بودند که (ام سلمه) می خواست زیر عبا برود، ولی پیامبر فرمودند داخل نشود (و أنت فی خیر) (تو بر خیر و نیکی هستی) ولی این آیه مخصوص ما پنج تن است. 17 نفر از صحابه از جمله، انس بن مالک، ابن عباس، ابوهریره و...، این روایت را نقل کرده اند. علاوه بر آن 300 نفر دیگر نیز این روایت را به همان ترتیب و با ذکر این که محل نزول آیه خانه (ام سلمه) بوده است، نقل کرده اند، که شرح آن به طور تفصیل در کتاب (الغدیر) آمده است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، برای اثبات و روشن شدن حقیقت امر، کار بسیار جالبی کرده است که 9 نفر از صحابه آن را نقل کرده اند، به این شرح که بعد از نزول این آیه، حضرت رسول اکرم هر روز (تا زمان وفاتش تقریبا)، هنگام خروج از منزل که برای اقامه نماز صبح به مسجد تشریف می برد، قبل از نماز صبح به در خانه حضرت صدیقه سلام الله علیها می آمد و می فرمود: (السلام علیکم یا اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا).[4] پس با توجه به مطالب فوق، جای هیچ گونه تردیدی نیست که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نیز مشمول آیه تطهیر است و در کلمه (اهل البیت)، ایشان نیز مراد است. یکی از روایاتی که مورد قبول فریقین (شیعه و سنی) می باشد، این است که (ام سلمه) که سرآمد زن های پیغمبر اکرم است، می گوید: من از پیغمبر اکرم پرسیدم که این آیه تطهیر در شأن کیست؟ حضرت فرمود: درباره من، علی، فاطمه و حسنین است و تو مشمول این آیه نیستی. لذا ام سلمه اقرار می کند ما همسران پیامبر، مشمول این آیه نیستیم. و هیچکدام از زنان، چنین ادعایی نکرده اند.[5] لذا اهل سنت هم نمی توانند ادعا کنند که این آیه در حق زنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. ادله دیگری در این مورد وجود دارد که جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می شود.[6] روایات: علاوه بر روایاتی که در توضیح آیه تطهیر و آیات دیگر، در اثبات عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است، دو دسته دیگر از روایات وجود دارد، که در این خصوص مورد استفاده قرار می گیرد: الف) روایاتی که در مدح و منزلت خود حضرت زهرا وارد شده است که به یکی از آنها اشاره می شود؛ گفتار رسول اکرم در مورد اینکه: (ان الله تبارک و تعالی یغضب لغضب فاطمه، و یرضی لرضاها) (خداوند خشم می گیرد برای خشم فاطمه، و نسبت به خرسندی او خرسند می گردد). لازمه این بیان قبول عصمت می باشد، زیرا غیر ممکن و محال است که خداوند به سبب خشم فاطمه خشمگین گردد در حالی که او معصوم نباشد. زیرا پذیرش غیر معصوم بودن وی به این معناست که او ممکن است دچار خطا یا لغزش گردد، در این صورت ممکن است برای موردی که غیر حق و باطل باشد خشمگین شود. (همین گفته در مورد خرسندی هم وجود دارد ). وجود اطلاق و عدم تقیید در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این معنا را می رساند که زهرا سلام الله علیها خشم نخواهد گرفت مگر به سبب چیزی که خداوند برای آن خشم خواهد گرفت. لذا کسی که خشمش به معنی خشم خداوند است، جز حق عملی نمی کند و از او خطایی سر نمی زند، و برای یک لحظه میل به باطل ندارد ، بنابراین خشم او: نمایانگر حق است و در واقع این حدیث، بر این دلالت می کند که زهرا سلام الله علیها جایگاه بزرگی دارد که صرفا با عقل قابل درک نیست.[7] ب) روایاتی که مناقب و منزلت اهل بیت علیهم السلام را به طور مشترک بازگو می کند. در این مورد نیز به یک نمونه از روایاتی که مورد قبول فریقین (شیعه و سنی) است استدلال می کنیم و آن حدیث ثقلین است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (من در میان شما چیزی را بر جای می گذارم که آن را داشته باشید هرگز گمراه نمی شوید، کتاب خدا و عترت اهل بیتم که از هم جدا نمی شوند تا اینکه کنار حوض بر من وارد شوند). استدلال به حدیث چنین است که، کسی که از قرآن جدا نمی شود و از او دور نمی گردد، به معنی آن است که کاملا همانند قرآن، باطل از پیش او و از پشت سر به سراغش نمی آید. و اگر احتمالی هر چند بسیار اندک از جدایی اهل بیت علیهم السلام از قرآن وجود می داشت، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در کلام خود برای ما مؤکد نمی ساخت که آن دو جدا نمی شوند تا زمانی که در کنار حوض بر من وارد شوند. لذا همان طور که در آیه تطهیر، گفتیم که در حق اهل بیت نازل شده است و هم منابع تفسیر و حدیث متفقند که این آیه در حق پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و علی و فاطمه و حسنین نازل شده است، چنانکه در صحیح مسلم در کتاب فضایل صحابه، باب فضایل اهل بیت علیهم السلام آمده است،[8] در اینجا هم اهل بیت را این پنج تن می دانیم. اشکال اهل سنت: اهل سنت و جماعت، اشکالی را به اصل مسأله عصمت وارد کرده اند که هر چند در مورد عصمت پیامبر اکرم می باشد، ولی به طریق اولی، عصمت معصومین و حضرت زهرا سلام الله علیها را زیر سئوال می برد. اهل سنت معتقد نیستند که پیامبر اکرم در هر چیزی معصوم بوده است، بلکه فقط در امر تبلیغ عصمت داشته است! و معلوم نیست که چگونه امور وارده از حضرت زهرا را تشخیص و طبقه بندی می کنند که کدام یک از مطالب دینی و کدام یک از مطالب دیگر است. وقتی که پیامبر اکرم فقط در امر تبلیغ عصمت داشته باشد و عصمت مطلق نداشته باشد، نمی توان عصمت مطلقه را برای سایر معصومین و حضرت زهرا نیز قائل شد. پاسخ آنکه؛ اولاً بنابر آیه تطهیر، هر نوع پلیدی و گناه از اهل بیت علیهم السلام دفع شده واین مطلب را کلمه (الرجس) بیان می کند، زیرا (ال) آن استغراق است و معنای آن دوری از هر گونه پلیدی، حتی به صورت سهوی، می باشد و هیچ دلیلی محکم تر و واضح تر از این دلیل نمی توان یافت. ثانیاً: در حدیث ثقلین که صحت آن نزد عموم مسلمین سنی و شیعه ثابت شده است عصمت اهل البیت و حضرت زهرا سلام الله علیها کاملا واضح است و اگر اشکال گرفته شود که این حدیث فقط ما را نسبت به رجوع به اهل بیت خبر می دهد! پاسخ می دهیم که، چنانکه قرآن از پیش رو و از پشت سر، باطل به سوی آن نمی آید، مقارن بودن اهل بیت با قرآن و تصریح به جدا نشدن از آن، دلالت بر عصمت آنان دارد. زیرا که هر مخالفت با شریعت که از سوی آنان صورت گیرد، خواه عمدی و خواه سهوی یا از روی غفلت، جدایی از قرآن شمرده می شود. لذا اگر بگوییم که آنان هر چند یک لحظه از آن جدا می شوند، این سخن، اثبات دروغ برای فرموده پیامبر اکرم است که از جانب خدای عزّوجلّ خبر از عدم وقوع جدایی داده است، اگر جایز باشد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را به دروغ و جایز شمردن دروغ عمدی متهم نماییم، این با عصمت آن حضرت حتی در مقام تبلیغ منافات دارد، در حالی که پیامبر اکرم در موارد متعددی بر این حدیث تأکید فرموده اند. (یعنی خدای ناکرده به صورت متعدد دروغ عمدی گفته است). ثالثاً: پیامبر اکرم تمسّک جستن به اهل بیت عترت را نگهدارنده از گمراهی به طور دائمی و ابدی شمرده است، زیرا واژه (لن) در حدیث ثقلین افاده ابدی دارد. بنابراین اگر جایی برای گمراهی آنان به اندازه یک لحظه هم وجود داشته باشد، دراین صورت تمسک جستن به عترت چگونه می تواند نگهدارنده باشد؟[9] نتیجه آنکه عصمت پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت در حضرت زهرا سلام الله علیها به طور دائم و در همه امور بوده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 فاطمه الزهراء سلام الله علیها گفتار علامه امینی، به کوشش حبیب چایچیان (حسان). 2 مسند فاطمه الزهراء، السید حسین شیخ الاسلامی. مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1377ش. 3 با نور فاطمه هدایت شدم، عبدالعظیم حسن سودانی. پاورقی ها: [1]. با نور فاطمه هدایت شدم، عبدالعظیم حسن سودانی، ترجمه، سید حسین محفوظی، انتشارات بنیاد معارف اسلامی، 1383ش. [2]. فاطمه الزهراء (س)، گفتار علامه امینی به کوشش حبیب چایچیان (حسان)، چاپ سیزدهم، چاپ و صحافی چاپخانه سپهر، تهران، 1362. [3]. احزاب / 33. [4]. فاطمه الزهراء گفتار علامه امینی، ص16 و 17. [5]. فاطمه الزهرا، ص18. [6]. ر.ک: شب های پیشاور، گفتار مرحوم سلطان الواعظین شیرازی، ص687 الی 693 ناشر دارالکتب الاسلامیه، 1383ش. [7]. با نور فاطمه هدایت شدم، ص117. [8]. با نور فاطمه هدایت شدم، ص218. [9]. با نور فاطمه هدایت شدم، ص220 الی 221.
در رابطه با عصمت حضرت زهرا (س) توضیح بدهید و اینکه نظر اهل تسنن در این رابطه چیست و شیعه چگونه این شبهه را رد می کند؟
کسی که متون وارده در قرآن و سنت شریف درباره اهل بیت علیهم السلام و از جمله فاطمه زهرا سلام الله علیها را مورد بررسی قرار دهد جز اقرار به عصمت و بلندی مقام و عظمت ایشان در دوری از گناه و معصیت ، راه دیگری در پیش پای خود نمی بیند.[1] در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باید معتقد بودکه ایشان، صاحب ولایت کبری است. یعنی همان طور که باید به ولایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمومنین علی علیه السلام و حسنین علیهم السلام ایمان داشت، می بایست به ولایت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نیز همان گونه اعتراف کرد و معتقد بود.[2] این نوع دیدگاه جزء با عصمت ایشان نمی سازد و اینکه آن حضرت سلام الله علیها همچون دیگر ائمه معصومین علیهم السلام از هر گونه گناه و پلیدی به دور است و حتی به سهو هم دچار نمی شوند. همان گونه که ما معتقدیم، ائمه معصومین علیهم السلام حجت بر ما هستند، امامان ما، حضرت زهرا سلام الله علیها را حجت برخود خوانده اند، یعنی ایشان حجت خداوند بر حجج الهی است، لذا همان گونه که حجج الهی باید از هر گونه رجس و پلیدی بدور باشند، حجت خداوند بر حجج الهی، به طریق اولی باید از رجس و پلیدی بدور باشد و در سطح بالاتری از تقرب به مقام ربوبی باشد. سخن در مورد عصمت حضرت زهرا و بررسی تفصیلی آن، در گفتار کوتاه ما نمی گنجد، زیرا آیات و روایاتی که در مورد مناقب و شأن معصومین علیهم السلام خصوصا حضرت زهرا وارد شده است، فراوان اند، لذا جهت رعایت اختصار، مواردی از آنها را ذکر می کنیم.
آیات: آیات و سوره های فراوانی در قرآن در مورد حضرت زهرا نازل شده است جهت اختصار از یکی از این آیات در اثبات عصمت حضرت زهرا استفاده می کنیم. (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) ( خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. ).[3]
عامّه و خاصه مسلمین، معتقدند که این آیه در حق اهل بیت پیامبر اکرم در منزل امّ سلمه، و در حق پنج تن آل عبا نازل شده است و هیچ یک از زنان پیغمبر اکرم داخل این قضیه نیست، و این مطلب از مسلمات است. وقتی که این آیه نازل شد، پیامبر اکرم و علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام زیر عبای پیامبر اکرم بودند که (ام سلمه) می خواست زیر عبا برود، ولی پیامبر فرمودند داخل نشود (و أنت فی خیر) (تو بر خیر و نیکی هستی) ولی این آیه مخصوص ما پنج تن است. 17 نفر از صحابه از جمله، انس بن مالک، ابن عباس، ابوهریره و...، این روایت را نقل کرده اند. علاوه بر آن 300 نفر دیگر نیز این روایت را به همان ترتیب و با ذکر این که محل نزول آیه خانه (ام سلمه) بوده است، نقل کرده اند، که شرح آن به طور تفصیل در کتاب (الغدیر) آمده است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، برای اثبات و روشن شدن حقیقت امر، کار بسیار جالبی کرده است که 9 نفر از صحابه آن را نقل کرده اند، به این شرح که بعد از نزول این آیه، حضرت رسول اکرم هر روز (تا زمان وفاتش تقریبا)، هنگام خروج از منزل که برای اقامه نماز صبح به مسجد تشریف می برد، قبل از نماز صبح به در خانه حضرت صدیقه سلام الله علیها می آمد و می فرمود: (السلام علیکم یا اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا).[4] پس با توجه به مطالب فوق، جای هیچ گونه تردیدی نیست که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نیز مشمول آیه تطهیر است و در کلمه (اهل البیت)، ایشان نیز مراد است.
یکی از روایاتی که مورد قبول فریقین (شیعه و سنی) می باشد، این است که (ام سلمه) که سرآمد زن های پیغمبر اکرم است، می گوید: من از پیغمبر اکرم پرسیدم که این آیه تطهیر در شأن کیست؟ حضرت فرمود: درباره من، علی، فاطمه و حسنین است و تو مشمول این آیه نیستی. لذا ام سلمه اقرار می کند ما همسران پیامبر، مشمول این آیه نیستیم. و هیچکدام از زنان، چنین ادعایی نکرده اند.[5] لذا اهل سنت هم نمی توانند ادعا کنند که این آیه در حق زنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. ادله دیگری در این مورد وجود دارد که جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می شود.[6]
روایات: علاوه بر روایاتی که در توضیح آیه تطهیر و آیات دیگر، در اثبات عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است، دو دسته دیگر از روایات وجود دارد، که در این خصوص مورد استفاده قرار می گیرد:
الف) روایاتی که در مدح و منزلت خود حضرت زهرا وارد شده است که به یکی از آنها اشاره می شود؛ گفتار رسول اکرم در مورد اینکه: (ان الله تبارک و تعالی یغضب لغضب فاطمه، و یرضی لرضاها) (خداوند خشم می گیرد برای خشم فاطمه، و نسبت به خرسندی او خرسند می گردد). لازمه این بیان قبول عصمت می باشد، زیرا غیر ممکن و محال است که خداوند به سبب خشم فاطمه خشمگین گردد در حالی که او معصوم نباشد.
زیرا پذیرش غیر معصوم بودن وی به این معناست که او ممکن است دچار خطا یا لغزش گردد، در این صورت ممکن است برای موردی که غیر حق و باطل باشد خشمگین شود. (همین گفته در مورد خرسندی هم وجود دارد ). وجود اطلاق و عدم تقیید در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این معنا را می رساند که زهرا سلام الله علیها خشم نخواهد گرفت مگر به سبب چیزی که خداوند برای آن خشم خواهد گرفت.
لذا کسی که خشمش به معنی خشم خداوند است، جز حق عملی نمی کند و از او خطایی سر نمی زند، و برای یک لحظه میل به باطل ندارد ، بنابراین خشم او: نمایانگر حق است و در واقع این حدیث، بر این دلالت می کند که زهرا سلام الله علیها جایگاه بزرگی دارد که صرفا با عقل قابل درک نیست.[7]
ب) روایاتی که مناقب و منزلت اهل بیت علیهم السلام را به طور مشترک بازگو می کند. در این مورد نیز به یک نمونه از روایاتی که مورد قبول فریقین (شیعه و سنی) است استدلال می کنیم و آن حدیث ثقلین است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (من در میان شما چیزی را بر جای می گذارم که آن را داشته باشید هرگز گمراه نمی شوید، کتاب خدا و عترت اهل بیتم که از هم جدا نمی شوند تا اینکه کنار حوض بر من وارد شوند). استدلال به حدیث چنین است که، کسی که از قرآن جدا نمی شود و از او دور نمی گردد، به معنی آن است که کاملا همانند قرآن، باطل از پیش او و از پشت سر به سراغش نمی آید. و اگر احتمالی هر چند بسیار اندک از جدایی اهل بیت علیهم السلام از قرآن وجود می داشت، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در کلام خود برای ما مؤکد نمی ساخت که آن دو جدا نمی شوند تا زمانی که در کنار حوض بر من وارد شوند. لذا همان طور که در آیه تطهیر، گفتیم که در حق اهل بیت نازل شده است و هم منابع تفسیر و حدیث متفقند که این آیه در حق پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و علی و فاطمه و حسنین نازل شده است، چنانکه در صحیح مسلم در کتاب فضایل صحابه، باب فضایل اهل بیت علیهم السلام آمده است،[8] در اینجا هم اهل بیت را این پنج تن می دانیم.
اشکال اهل سنت: اهل سنت و جماعت، اشکالی را به اصل مسأله عصمت وارد کرده اند که هر چند در مورد عصمت پیامبر اکرم می باشد، ولی به طریق اولی، عصمت معصومین و حضرت زهرا سلام الله علیها را زیر سئوال می برد. اهل سنت معتقد نیستند که پیامبر اکرم در هر چیزی معصوم بوده است، بلکه فقط در امر تبلیغ عصمت داشته است! و معلوم نیست که چگونه امور وارده از حضرت زهرا را تشخیص و طبقه بندی می کنند که کدام یک از مطالب دینی و کدام یک از مطالب دیگر است. وقتی که پیامبر اکرم فقط در امر تبلیغ عصمت داشته باشد و عصمت مطلق نداشته باشد، نمی توان عصمت مطلقه را برای سایر معصومین و حضرت زهرا نیز قائل شد.
پاسخ آنکه؛ اولاً بنابر آیه تطهیر، هر نوع پلیدی و گناه از اهل بیت علیهم السلام دفع شده واین مطلب را کلمه (الرجس) بیان می کند، زیرا (ال) آن استغراق است و معنای آن دوری از هر گونه پلیدی، حتی به صورت سهوی، می باشد و هیچ دلیلی محکم تر و واضح تر از این دلیل نمی توان یافت.
ثانیاً: در حدیث ثقلین که صحت آن نزد عموم مسلمین سنی و شیعه ثابت شده است عصمت اهل البیت و حضرت زهرا سلام الله علیها کاملا واضح است و اگر اشکال گرفته شود که این حدیث فقط ما را نسبت به رجوع به اهل بیت خبر می دهد! پاسخ می دهیم که، چنانکه قرآن از پیش رو و از پشت سر، باطل به سوی آن نمی آید، مقارن بودن اهل بیت با قرآن و تصریح به جدا نشدن از آن، دلالت بر عصمت آنان دارد. زیرا که هر مخالفت با شریعت که از سوی آنان صورت گیرد، خواه عمدی و خواه سهوی یا از روی غفلت، جدایی از قرآن شمرده می شود. لذا اگر بگوییم که آنان هر چند یک لحظه از آن جدا می شوند، این سخن، اثبات دروغ برای فرموده پیامبر اکرم است که از جانب خدای عزّوجلّ خبر از عدم وقوع جدایی داده است، اگر جایز باشد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را به دروغ و جایز شمردن دروغ عمدی متهم نماییم، این با عصمت آن حضرت حتی در مقام تبلیغ منافات دارد، در حالی که پیامبر اکرم در موارد متعددی بر این حدیث تأکید فرموده اند. (یعنی خدای ناکرده به صورت متعدد دروغ عمدی گفته است).
ثالثاً: پیامبر اکرم تمسّک جستن به اهل بیت عترت را نگهدارنده از گمراهی به طور دائمی و ابدی شمرده است، زیرا واژه (لن) در حدیث ثقلین افاده ابدی دارد. بنابراین اگر جایی برای گمراهی آنان به اندازه یک لحظه هم وجود داشته باشد، دراین صورت تمسک جستن به عترت چگونه می تواند نگهدارنده باشد؟[9]
نتیجه آنکه عصمت پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت در حضرت زهرا سلام الله علیها به طور دائم و در همه امور بوده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 فاطمه الزهراء سلام الله علیها گفتار علامه امینی، به کوشش حبیب چایچیان (حسان).
2 مسند فاطمه الزهراء، السید حسین شیخ الاسلامی. مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1377ش.
3 با نور فاطمه هدایت شدم، عبدالعظیم حسن سودانی.
پاورقی ها:
[1]. با نور فاطمه هدایت شدم، عبدالعظیم حسن سودانی، ترجمه، سید حسین محفوظی، انتشارات بنیاد معارف اسلامی، 1383ش.
[2]. فاطمه الزهراء (س)، گفتار علامه امینی به کوشش حبیب چایچیان (حسان)، چاپ سیزدهم، چاپ و صحافی چاپخانه سپهر، تهران، 1362.
[3]. احزاب / 33.
[4]. فاطمه الزهراء گفتار علامه امینی، ص16 و 17.
[5]. فاطمه الزهرا، ص18.
[6]. ر.ک: شب های پیشاور، گفتار مرحوم سلطان الواعظین شیرازی، ص687 الی 693 ناشر دارالکتب الاسلامیه، 1383ش.
[7]. با نور فاطمه هدایت شدم، ص117.
[8]. با نور فاطمه هدایت شدم، ص218.
[9]. با نور فاطمه هدایت شدم، ص220 الی 221.
- [سایر] در رابطه با عصمت حضرت زهرا (س) توضیح بدهید و اینکه نظر اهل تسنن در این رابطه چیست و شیعه چگونه این شبهه را رد می کند؟
- [سایر] در رابطه با عصمت حضرت حضرت زهرا(س) لطفاً توضیحاتی بدهید و ا ینکه نظر اهل تسنن در این رابطه چیست و شیعه چگونه این شبهه را رد می کند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] چگونه ممکن است بین شیعه و سنی وحدتی شکل بگیرد و حتی حرمت خون حضرت زهرا ( س) پاس داشته نشود؟
- [سایر] شهادت حضرت زهرا (س) طبق منابع اهل سنت چگونه بوده است؟
- [سایر] شهادت حضرت زهرا (س) طبق منابع اهل سنت چگونه بوده است؟
- [سایر] کتب اهل سنت در مورد مقام و منزلت حضرت زهرا س چه نقلی دارد؟
- [سایر] دیدگاه و اعتقاد اهل سنت پیرامون شخصیت حضرت زهرا(س) چیست؟
- [سایر] از علت شهادت حضرت فاطمه(س) در کتابهای اهل تسنن چیزی بیان شده است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).