اصولاً دین و اعتقاد باید از طریق عقل و منطق و جست و جوی حقیقت بوده و به انتخاب شخص باشد. انسان باید در اصول اعتقادی تحقیق نموده پس از پی بردن به حقانیت، آن را انتخاب نماید. دین و مذهب نمی تواند موروثی باشد. به همین دلیل است که تقلید در اصول دین جایز نیست.[1] چرا که دین و مذهب و اعتقاد، امر درونی و قلبی است، باید به انتخاب شخص باشد و نمی تواند امر موروثی باشد. اما هر گونه لغزشی در این مسیر به هلاکت ابدی می انجامد، بنابراین باید در انتخاب پیشوای دینی، هر چه بیشتر دقت نموده و دغدغه بسیار داشته و از خداوند در این مسیر کمک و یاری طلبید. قرآن مجید می فرماید: "روزی که هر شخص به رهبر و امامش خوانده می شود."[2] بر این اساس، در قیامت هر گروهی پشت سر کسی قرار می گیرند که در دنیا او را امام و رهبر خویش می دانستند و در عمل از او پیروی می کردند. پیوند رهبری و پیروان در این جهان، در آخرت به طور کامل منعکس می شود و گروه هایی که اهل نجات و اهل عذاب اند، مشخص می گردند. آنها که رهبری پیامبران و جانشینان آنان را در هر عصر و زمان پذیرفتند، همراه پیشوایشان خواهند بود و آنها که رهبری شیطان و پیشوایان غاصب و ستمگر را انتخاب کردند، همراه آنان خواهند بود. قرآن کریم امامان و رهبران را دو دسته معرفی نموده است: یک گروه امامان نور و هدایت گرند. از آنان به "ائمة یهدون بأمرنا"[3] یاد می شود، این دسته مردم را به سوی خدا دعوت می کنند، در نتیجه پیروان خود را به همراه خویش به بهشت و رضوان الاهی می رسانند. دسته دیگر، امامان و رهبران "نار" و آتش هستند و قرآن از آنان به "ائمة یدعون الی النّار"[4] یاد می کند. این جهنمیان مردم و پیروان خویش را همراه خود به سمت دروزخ سوق می دهند. انسان عاقل باید بیندیشد و با نهایت جُهد و تلاشش تحقیق کند تا امامان و رهبران راستین را بشناسد و از آنان پیروی نماید و کورکورانه به دنبال کسانی که خود و پیروانشان را به سمت جهنم سوق می دهند، حرکت نکند؛ زیرا به نقل سنی و شیعه پیامبر اکرم (ص) فرمود: "ر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد و به او معرفت پیدا نکند، به دین اسلام از دنیا نمی رود، بلکه مرگی بر پایه زمان جاهلیّت است".[5] با توجه به آنچه گفته شد، اگر شخصی با مطالعه و تحقیق، به این نتیجه قطعی رسید که مکتب دیگری، خواه از میان مدعیان اسلام و خواه از غیر مسلمانان، بر مکتب تشیع برتری دارد، خود به خود و بدون نیاز به پرسش، در اعماق جان خود، مکتبی را که برتر می داند، مورد پذیرش قرار می دهد، گرچه در ظاهر نیز آن را ابراز نکند، اما با این وجود معتقدیم که به دلیل استحکام مبانی تشیع، اگر فردی اهل تحقیق و پژوهش باشد، هیچ گاه از این مذهب روی نخواهد گرداند.برای آگاهی بسشتر به نمایه های زیر مراجعه کنید: دلایل برتری شیعه، 222 (سایت: 1406). سؤال 287 (سایت: 2483) (مشخصات و ویژگی های شیعه). سؤال 192 (سایت: 2381) (علل پیدایش فرقه‏های اسلامی). سؤال 4019 (سایت: 4463) (شک در امامت یکی از امامان). سؤال 5997 (سایت: 6747) (بررسی حدیث افتراق امت). [1] توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‏1، ص 11. [2] اسراء، 71. [3] سجده، 24. [4] قصص، 41. [5] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 51، ص 160، دار الوفاء، بیروت، 1404.
اصولاً دین و اعتقاد باید از طریق عقل و منطق و جست و جوی حقیقت بوده و به انتخاب شخص باشد. انسان باید در اصول اعتقادی تحقیق نموده پس از پی بردن به حقانیت، آن را انتخاب نماید. دین و مذهب نمی تواند موروثی باشد. به همین دلیل است که تقلید در اصول دین جایز نیست.[1] چرا که دین و مذهب و اعتقاد، امر درونی و قلبی است، باید به انتخاب شخص باشد و نمی تواند امر موروثی باشد. اما هر گونه لغزشی در این مسیر به هلاکت ابدی می انجامد، بنابراین باید در انتخاب پیشوای دینی، هر چه بیشتر دقت نموده و دغدغه بسیار داشته و از خداوند در این مسیر کمک و یاری طلبید. قرآن مجید می فرماید: "روزی که هر شخص به رهبر و امامش خوانده می شود."[2] بر این اساس، در قیامت هر گروهی پشت سر کسی قرار می گیرند که در دنیا او را امام و رهبر خویش می دانستند و در عمل از او پیروی می کردند.
پیوند رهبری و پیروان در این جهان، در آخرت به طور کامل منعکس می شود و گروه هایی که اهل نجات و اهل عذاب اند، مشخص می گردند. آنها که رهبری پیامبران و جانشینان آنان را در هر عصر و زمان پذیرفتند، همراه پیشوایشان خواهند بود و آنها که رهبری شیطان و پیشوایان غاصب و ستمگر را انتخاب کردند، همراه آنان خواهند بود. قرآن کریم امامان و رهبران را دو دسته معرفی نموده است: یک گروه امامان نور و هدایت گرند. از آنان به "ائمة یهدون بأمرنا"[3] یاد می شود، این دسته مردم را به سوی خدا دعوت می کنند، در نتیجه پیروان خود را به همراه خویش به بهشت و رضوان الاهی می رسانند. دسته دیگر، امامان و رهبران "نار" و آتش هستند و قرآن از آنان به "ائمة یدعون الی النّار"[4] یاد می کند. این جهنمیان مردم و پیروان خویش را همراه خود به سمت دروزخ سوق می دهند. انسان عاقل باید بیندیشد و با نهایت جُهد و تلاشش تحقیق کند تا امامان و رهبران راستین را بشناسد و از آنان پیروی نماید و کورکورانه به دنبال کسانی که خود و پیروانشان را به سمت جهنم سوق می دهند، حرکت نکند؛ زیرا به نقل سنی و شیعه پیامبر اکرم (ص) فرمود: "ر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد و به او معرفت پیدا نکند، به دین اسلام از دنیا نمی رود، بلکه مرگی بر پایه زمان جاهلیّت است".[5]
با توجه به آنچه گفته شد، اگر شخصی با مطالعه و تحقیق، به این نتیجه قطعی رسید که مکتب دیگری، خواه از میان مدعیان اسلام و خواه از غیر مسلمانان، بر مکتب تشیع برتری دارد، خود به خود و بدون نیاز به پرسش، در اعماق جان خود، مکتبی را که برتر می داند، مورد پذیرش قرار می دهد، گرچه در ظاهر نیز آن را ابراز نکند، اما با این وجود معتقدیم که به دلیل استحکام مبانی تشیع، اگر فردی اهل تحقیق و پژوهش باشد، هیچ گاه از این مذهب روی نخواهد گرداند.برای آگاهی بسشتر به نمایه های زیر مراجعه کنید:
دلایل برتری شیعه، 222 (سایت: 1406).
سؤال 287 (سایت: 2483) (مشخصات و ویژگی های شیعه).
سؤال 192 (سایت: 2381) (علل پیدایش فرقههای اسلامی).
سؤال 4019 (سایت: 4463) (شک در امامت یکی از امامان).
سؤال 5997 (سایت: 6747) (بررسی حدیث افتراق امت).
[1] توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج1، ص 11.
[2] اسراء، 71.
[3] سجده، 24.
[4] قصص، 41.
[5] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 51، ص 160، دار الوفاء، بیروت، 1404.
- [آیت الله اردبیلی] دختر شیعه با رضایت پدر به شرط عدم تغییر مذهب شیعه به عقد مرد سنی مذهب درآمده است، ولی بعد از عقد دختر تغییر مذهب از شیعه به سنی کرده است. پدر دختر با مخالفت دختر را به خانه برگردانده اما مرد سنی با دختر فرار کرده است. حکم عقد و حکم محرمیت دختر و پسر و رابطة آنها چگونه است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] اختلافات مذهب شیعه و سنی در چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا تهیه گوشت شتر از اهل سنت مشروط به اینکه مطابق مذهب شیعه، شتر را نحر کنند جایز است؟
- [آیت الله بهجت] آیا اقتدا به امام جماعت سنّی مذهب جایز است؟
- [سایر] آیا افراد سنی مذهب به معصومیت پیامبر(ص) و امامان و اهل بیت (ع) اعتقاد دارند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنی چه طور؟
- [سایر] مؤلف کتاب (تاریخ الخمیس) که بود؟ آیا مذهب او سنی است یا شیعی؟
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب عامه در طلاق زن یایسه و یا صغیره ای که شوهر با انها نزدیکی کرده باشد بر ان زن واجب است عده نگه دارد هر چند در مورد صغیره در بعضی از مذاهب عامه تفصیلی است ولی در مذهب شیعه در طلاق زن یایسه و صغیره عده واجب نیست بنابراین بر مذهب عامه انها ملزم هستند که احکام عده را رعایت کنند پس اگر زن یایسه یا صغیره از عامه شیعه گردد لازم نیست عده نگه دارد و اگر طلاق او رجعی باشد جایز است نفقه ایام عده را از شوهر عامی مطالبه کند و جایز است با شخص دیگری در ان ایام ازدواج نماید و همچنین اگر مرد عامی شیعه شود جایز است با خواهر زن یایسه و صغیره ای که طلاق داده است و هنوز به مذهب عامه در ایام عده هستند ازدواج کند و لازم نیست احکام عده را رعایت نماید
- [آیت الله وحید خراسانی] بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد بنا به قاعده الزام خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب