1. امام سجاد(ع) در مجلس یزید، پس از بیان ویژگی ها و فضایل رسول خدا(ص) از وحی، معراج و ... به ذکر فضایل جدّش امام علی بن ابی طالب(ع)، می پردازد که در بخشی از آن می فرماید: (... من فرزند آن کسی هستم که در خدمت پیامبر با دو شمشیر جهاد کرد و با دو نیزه ضربه زد، دو هجرت به جای آورد و دو بیعت را انجام داد، به سوی دو قبله نماز گزارد و در بدر و حنین، نبرد کرد و چشم به هم زدنی به خدا کفر نورزید...).[1] 2. منظور آن حضرت، امام علی(ع) است که دو شمشیر داشت و با آنها نبرد می کرد؛ همان طور که حضرت علی(ع) در یکی از سخنان خود می فرماید: (من بهترین اوصیاء و وصی سالار پیامبرانم. من امام مسلمانان، پیشوای پرهیزکاران، مولای مؤمنان و همسر سرور زنان همه جهانیانم. من در دست راست خویش انگشتر می کنم و پیشانی بر خاک ساینده ام و من کسی هستم که دو هجرت و دو بیعت کرده ام. سالار جنگ های بدر و حنین و ضربه زننده با دو شمشیر هستم...).[2] 3. می توان در معنای (ضربه زننده با دو شمشیر)[3] چنین احتمال داد که امام علی(ع) در همۀ جنگ ها با دو شمشیر نمی جنگید، بلکه در برخی از جنگ ها با دو تا و در برخی از جنگ ها شمشیر خود را تعویض می کرد.[4] 3. در منابع اسلامی، نام این دو شمشیر (ذوالفقار) و (مِخذَم)[5] نقل شده است.[6] 4. گفتنی است شبیه این جملات از افرادی همچون قنبر، غلام امام علی(ع) نیز نقل شده است، آن جا که از قنبر پرسیدند غلام کیستی؟ گفت: مولای من، آن کسی است که با دو شمشیر جنگ کرد و با دو نیزه دشمن را می زد؛ و به دو قبله نماز خواند، و دو بار با رسول خدا بیعت کرد، و دو بار هجرت کرد...).[7] [1] . مرعشی تستری، قاضی نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 12، ص 126، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1409ق؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 138، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش. البته در برخی از منابع حدیثی و تاریخی که خطبۀ امام سجاد(ع) را نقل کرده اند، این قسمت از سخن آن حضرت را نیاورده اند؛ مانند: ابن شهر آشوب مازندرانی، المناقب، ج 4، ص 168، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379ق. [2] . شیخ صدوق، الأمالی، ص 25، کتابچی، تهران، چاپ ششم، 1376ش؛ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 111، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، 1375ش. [3] . (انا الضارب بالسیفین). [4] . بحارالانوار، ج 39، ص 341 و 342. [5] . برخی از منابع اسلامی (مِجذم) نیز ثبت کرده اند که هر دو واژۀ (مخذم) و )مجذم) به معنای وسیله ای اند که به سرعت قطع کننده هستند؛ پس از این جهت فرقی میانشان نیست. ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 4، ص 246 و ج 6، ص 96، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 86 و 87 و 168، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [6] . کتاب الأصنام (تنکیس الأصنام)، ابن کلبی، ابو المنذر هشام بن محمد، تحقیق: زکی باشا، احمد، ص 15، القاهرة، افست تهران (همراه با ترجمه)، نشر نو، چاپ دوم، 1364ش؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ص 186، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق؛ حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 5، ص 205، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ بحار الأنوار، ج 26، ص 211. [7] . شیخ مفید، الإختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 73، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
منظور از (من پسر کسی هستم که با دو شمشیر و با دو نیزه در رکاب پیامبر(ص) جنگید) در خطبۀ امام سجاد(ع) چیست؟
1. امام سجاد(ع) در مجلس یزید، پس از بیان ویژگی ها و فضایل رسول خدا(ص) از وحی، معراج و ... به ذکر فضایل جدّش امام علی بن ابی طالب(ع)، می پردازد که در بخشی از آن می فرماید: (... من فرزند آن کسی هستم که در خدمت پیامبر با دو شمشیر جهاد کرد و با دو نیزه ضربه زد، دو هجرت به جای آورد و دو بیعت را انجام داد، به سوی دو قبله نماز گزارد و در بدر و حنین، نبرد کرد و چشم به هم زدنی به خدا کفر نورزید...).[1] 2. منظور آن حضرت، امام علی(ع) است که دو شمشیر داشت و با آنها نبرد می کرد؛ همان طور که حضرت علی(ع) در یکی از سخنان خود می فرماید: (من بهترین اوصیاء و وصی سالار پیامبرانم. من امام مسلمانان، پیشوای پرهیزکاران، مولای مؤمنان و همسر سرور زنان همه جهانیانم. من در دست راست خویش انگشتر می کنم و پیشانی بر خاک ساینده ام و من کسی هستم که دو هجرت و دو بیعت کرده ام. سالار جنگ های بدر و حنین و ضربه زننده با دو شمشیر هستم...).[2] 3. می توان در معنای (ضربه زننده با دو شمشیر)[3] چنین احتمال داد که امام علی(ع) در همۀ جنگ ها با دو شمشیر نمی جنگید، بلکه در برخی از جنگ ها با دو تا و در برخی از جنگ ها شمشیر خود را تعویض می کرد.[4] 3. در منابع اسلامی، نام این دو شمشیر (ذوالفقار) و (مِخذَم)[5] نقل شده است.[6] 4. گفتنی است شبیه این جملات از افرادی همچون قنبر، غلام امام علی(ع) نیز نقل شده است، آن جا که از قنبر پرسیدند غلام کیستی؟ گفت: مولای من، آن کسی است که با دو شمشیر جنگ کرد و با دو نیزه دشمن را می زد؛ و به دو قبله نماز خواند، و دو بار با رسول خدا بیعت کرد، و دو بار هجرت کرد...).[7] [1] . مرعشی تستری، قاضی نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 12، ص 126، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1409ق؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 138، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش. البته در برخی از منابع حدیثی و تاریخی که خطبۀ امام سجاد(ع) را نقل کرده اند، این قسمت از سخن آن حضرت را نیاورده اند؛ مانند: ابن شهر آشوب مازندرانی، المناقب، ج 4، ص 168، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379ق. [2] . شیخ صدوق، الأمالی، ص 25، کتابچی، تهران، چاپ ششم، 1376ش؛ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 111، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، 1375ش. [3] . (انا الضارب بالسیفین). [4] . بحارالانوار، ج 39، ص 341 و 342. [5] . برخی از منابع اسلامی (مِجذم) نیز ثبت کرده اند که هر دو واژۀ (مخذم) و )مجذم) به معنای وسیله ای اند که به سرعت قطع کننده هستند؛ پس از این جهت فرقی میانشان نیست. ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 4، ص 246 و ج 6، ص 96، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 86 و 87 و 168، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [6] . کتاب الأصنام (تنکیس الأصنام)، ابن کلبی، ابو المنذر هشام بن محمد، تحقیق: زکی باشا، احمد، ص 15، القاهرة، افست تهران (همراه با ترجمه)، نشر نو، چاپ دوم، 1364ش؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ص 186، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق؛ حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 5، ص 205، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ بحار الأنوار، ج 26، ص 211. [7] . شیخ مفید، الإختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 73، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبۀ غدیر چند مرتبه کلمات وصی و امام را در مورد حضرت علی (ع) ذکر فرمودند؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبه غدیر چند مرتبه کلمات وصی و امام را در مورد حضرت علی (ع) ذکر فرمودند؟
- [سایر] در وصف امیرالمؤمنین(ع) در خطبه امام سجّاد(ع) در شام آمده است: (و هاجر الهجرتین) این دو هجرت کداماند؟
- [سایر] آیا عمامه، شمشیر و اسب امام حسین(ع) همان عمامه و شمشیر و اسب پیامبر بود؟ توضیح دهید.
- [سایر] نظر به اینکه پیامبر(ص) طبق حدیث غدیر و روایات دیگر، امیرالمؤمنین(ع) را به طور مطلق و عام جایگزین خود نمودند، تمام ولایتهای پیامبر(ص) از جمله ولایت عرفانی و سیاسی و ... برای ایشان نیز ثابت میشود.
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبۀ غدیر چند مرتبه کلمۀ علی را ذکر فرمودند؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبه غدیر چند مرتبه کلمه علی را ذکر فرمودند؟
- [سایر] چرا شیعیان علی (ع) را وصی پیامبر (ص) میدانند؟
- [سایر] آیا امام چهارم (زین العابدین) و امام محمد باقر (ع) در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] آیا پیامبر ص برای امام حسین ع گریه کرده است؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] در خطبة اوّل واجب است حَمْدِ الهی ، گرچه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است ، ولی احتیاط مستحبّ آن است که به لفظ جَلاله ( الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سورة کوچک از قرآن را بخواند . و در خطبة دوّم نیز حمد و ثنای الهی ( به صورتی که ذکر شد ) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است .و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سورة کوچکی از قرآن تلاوت نماید . و احتیاط مستحبّ و مُؤَکَّدْ آن است که در خطبة دوّم پس از درود بر پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) به اَئِمَّة معصومین ( علیه السّلام ) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند . و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین ( علیه السّلام ) یا آنچه از ائمه معصومین ( علیه السّلام ) وارد شده ، انتخاب کند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در خطبه اول واجب است حمد الهی، گر چه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است، ولی احتیاط مستحب آن است که به لفظ جلاله (الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد، و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سوره کوچک از قرآن را بخواند. و در خطبه دوم نیز حمد و ثنای الهی (به صورتی که ذکر شد) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است. و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سوره کوچکی از قرآن تلاوت نماید. و احتیاط مستحب و مؤکد آن است که در خطبه دوم پس از درود بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند. و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین(علیه السلام) یا آنچه از ائمه معصومین(علیهم السلام)وارد شده انتخاب کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است امامِ خطیب در زمستان و تابستان عمامه داشته و ردائی از برد یمانی یا (عدنی) بپوشد و خود را بیاراید، تمیزترین لباسهای خود را بپوشد و بوی خوش به کار برد به طوری که با وقار و سکینه باشد، و قبل از خطابه هنگامی که مؤذن اذان می گوید او بر منبر قرار گرفته باشد تا اذان به پایان رسد و خطبه را آغاز کند، و هنگام صعود بر منبر خطابه روبروی مردم بایستد و سلام کند و مردم نیز با چهره های خود از او استقبال کنند و به چیزی از قبیل کمان و شمشیر (اسلحه) و عصا تکیه کند، و مردم نیز خود را روبروی او قرار دهند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط؛ گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند؛ مگر آنکه قبرستان دورتر؛ از جهتی بهتر باشد؛ مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند؛ یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر؛ زمین بگذارند و سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند. و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهائی که دستور داده شده؛ پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت نگردد و پیش از آنکه لحد را پوشانند؛ دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگویند؛ مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا محمد بن علی؛ پس از آن بگویند: هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و ان محمدا صلی اللّه علیه و آله عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المؤمنین و سید الوصیین و امام افترض اللّه طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القائم الحجه المهدی صلوات اللّه علیهم ائمه المؤمنین و حجج اللّه علی الخلق اجمعین و أئمتک أئمه هدی بک ابرار؛ یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: اذا أتاک الملکان المقربان رسولین من عند اللّه تبارک و تعالی و سألاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن أئمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما: اللّه ربی و محمد (ص) نبیی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی؛ هؤلاء صلوات اللّه علیهم أئمتی و سادتی و قادتی و شفعائی؛ به هم اتولی و من اعدائهم اتبرا فی الدنیا و الاخره. ثم اعلم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: ان اللّه تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا (ص) نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الائمه الاثنی عشر نعم الائمه و ان ما جاء به محمد (ص) حق و ان الموت حق و سؤال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان اللّه یبعث من فی القبور پس بگوید: افهمت یا فلان و به جای فلان اسم میت را بگوید؛ پس از آن بگوید: ثبتک اللّه بالقول الثابت و هداک اللّه الی صراط مستقیم عرف اللّه بینک و بین اولیائک فی مستقر من رحمته پس بگوید: اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک. و اگر میت زن است تمام خطابها و ضمیرها و افعال؛ مؤنث ذکر شود.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله سبحانی] همان طور که در حال شروع می تواند این شرط را با خدا بکند، به هنگام نذر نیز می تواند این شرط را منظور بدارد، مثلاً بگوید: (للّه علیّ که معتکف شوم به شرط آن که هر موقع خواستم اعتکاف را به هم بزنم). احکام اعتکاف: