بحث را در دو بخش پی میگیریم: الف: در روایاتی که از اهلبیت علیهم السلام رسیده تصریح شده است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله کتاب و سلاح را که از مختصّات ائمه علیهم السلام بعد از آن حضرت به شمار میرود به أمیرالمؤمنین علیه السّلام سپرد و امام علی علیه السّلام آن را به امام حسن علیه السّلام و همینطور هر کدام از آنان کتاب و سلاح را به امام بعد از خود تحویل دادهاند؛ از جمله: یک: سلیم بن قیس گفت: أمیرالمؤمنین علیه السّلام در هنگام وصیّت کتاب و سلاح را به امام مجتبی علیه السّلام داد و فرمود: پسرم، رسول خدا صلی الله علیه و آله به من دستور داده است که کتاب و سلاح را به تو تحویل دهم، همانطور که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من وصیّت کرد و کتاب و سلاح را به من داد و تو باید آن را به برادرت حسین تحویل دهی.[1] دو: در جنگ صفین أمیرالمؤمنین علیه السّلام به قنبر فرمود: نیزة رسول خدا صلی الله علیه و آله را که لمس شدة به دست آن حضرت است (برایم) بیاور، آن را امام حسن علیه السّلام از من به ارث میبرد و لکن به کار نمیگیرد و در دست حسینم شکسته خواهد شد.[2] از مجموع اینگونه روایات که شمار آنها هم در کتب روایی و تاریخی کم نیست استفاده میشود که: از رسول خدا صلی الله علیه و آله اشیایی به أئمه علیهم السلام به ارث رسیده و از مختصّات آنان محسوب میشود و در موقع لازم از آنها استفاده میکردهاند. بنابراین سخن و اتمام حجّت حضرت سیدالشّهدا علیه السّلام که به لشکر کوفه فرمود: شما را به خدا قسم میدهد که آیا میدانید، این شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله است که من همراه دارم؟... آیا میدانید این عمامة رسول خدا صلی الله علیه و آله است که من بر سر دارم؟ و کوفیان سخن آن بزرگوار را تصدیق کردند؛[3] حمل بر ظاهر آن میشود؛ به این معنی که شمشیر و عمامه واقعاً همان شمشیر و عمامة پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. ممکن است کسی احتمال بدهد که مقصود امام علیه السّلام از اینگونه سخن گفتن با کوفیان، بیان اهداف عالیة آن حضرت باشد، یعنی ای مردم بدانید هدف من همان هدف رسولخدا صلی الله علیه و آله است. چنین احتمالی بعید است، زیرا بارها آن حضرت از مدینه تا کربلا اهداف خود را صریحاً بیان کردهاند و لازم نبوده است که با کنایه و یا سربسته و یا از راه جلب عواطف مردمی به بیان اهداف خود بپردازند؛ از جمله: ولید در مدینه از آن حضرت خواست تا با یزید بیعت کند؛ امام علیه السّلام فرمود: ما خاندان نبوّت و معدن رسالتیم و (خانة ما) محلّ آمد و رفت فرشتگان است، فیض خداوند از ما شروع شده و به ما ختم خواهد شد. یزید مردی شرابخوار و فاسق است، مردم را بیگناه میکشد، فسق او آشکار است، او لایق خلافت نیست، و همانند من با همانند او بیعت نخواهد کرد.[4] ب: در بعضی از کتابهای تاریخی نقل شده است که امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا، بر اسب رسول خدا صلی الله علیه و آله سوار شده و به میدان کارزار رفته است؛ از جمله: حضرت سیدالشهداء علیه السّلام بعد از خطبهای طولانی و اتمام حجّت با لشکر کوفه اسب رسول خدا صلی الله علیه و آله مرتجز را طلبید و بر آن سوار شد و لشکر خود را برای جنگ آماده کرد.[5] اینک دو سؤال مطرح است: 1. آیا پیامبر صلّی الله علیه و آله اسبی به این نام داشته است؟ 2. آیا ممکن است این اندازه (بیش از پنجاه سال) عمر اسب طولانی باشد؟ در کتاب تاریخ آمده است: اسبی را که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را از اعرابی خرید مرتجز نام دارد.[6] از امیرالمؤمنین علیه السّلام و ابن عباس همچنین نقل شده است: (کان للنبی صلّی الله علیه و آله فرسٌ یقال له المرتجز)[7] پیامبر صلی الله علیه و آله اسبی داشتند که به آن مرتجز گفته میشد. جاحظ هم گفته است: ممکن است عمر اسب به نود (90) سال برسد[8]. بعد از بیان أهم مطالبی که رسیده است به جمعبندی میپردازیم: یک مطلب یقینی است و آن اینکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اسبی به نام مرتجز داشتهاند، حال این اسب تا روز عاشورا زنده مانده است که امام حسین علیه السّلام بر آن سوار شود و به تجهیز لشکر خود بپردازد، یا نه؟ دو احتمال میرود: 1. از بیان علی علیه السّلام و ابنعباس استفاده میشود که اسب (مرتجز) بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، دیگر زنده نبوده است، چون که مفاد (کان للنبی صلی الله علیه و آله ) این است که آن حضرت چنین اسبی داشتهاند؛ کما اینکه سهیلی صریحاً ادعا کرد بعد از اختلاف پیامبر صلی الله علیه و آله و اعرابی و برگرداندن آن اسب به اعرابی، اسب مرد. 2. از کلام جاحظ که گفت: ممکن است عمر اسب به نود سال هم برسد؛ بر میآید که: بُعدی ندارد (مرتجز) اسب رسول خدا صلی الله علیه و آله تا عاشورا زنده مانده باشد و امام حسین علیه السّلام بر آن سوار شده و لشکر خود را آمادة نبرد کرده باشد. ولی نمی توانگفت که اسب امم حسین(ع) همان اسب پیامبر بوده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. درسی که حسین به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد. 2. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی. 3. لهوف، سید بن طاووس. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . الطوسی. محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ سوّم، 1364 ه ش، ج1، ص176، ح 14؛ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، من لایحضره الفقیه، متوفای 381 ه، مؤسسة النشر الاسلامی، التابعة لجماعة المدرسین بقم، چاپ دوّم، 1404 ه، ج 4، ص 189، ح 5433؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، متوفای 329 ه، دارالأضواء، بیروت، 1405 ه، ج 4، ص 297، ح 1 و ص 298، ح 5. [2] . خوارزمی، الموفق بن احمد، المناقب، متوفای 568 ه، مؤسسة النّشر الاسلامی، التابعة لجماعة المدرسین بقم، چاپ دوّم، 1414 ه، ص 247. [3] . ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، متوفای 664 ه، دارالأسوة للطباعة و النشر، ایران، چاپ دوّم، 1417 ه، ص 147. [4] . ابن طاووس، همان، ص 98. [5] . سید یحیی بن حسینی بن هارون، تفسیر المطالب فی امالی الامام أبیطالب، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1395 ه، ص97؛ بحارالانوار، ج 45، ص10. [6] . الدمیری، کمالالدین، حیاة الحیوان، بیروت، دارالقاموس الحدیث للطباعة و النّشر، جزء 2، ص 183. [7] . ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، بیروت، متوفای 774 ه ، داراحیاء التراث العربی، ج 6، ص 10؛ الاصبهانی، ابونعیم احمد بن عبدالله، ذکر اخبار اصفهان، متوفای 430 ه، 1943 مذمّت، ج 1، ص 333. [8] . الدمیری، همان، ص 185.
بحث را در دو بخش پی میگیریم:
الف: در روایاتی که از اهلبیت علیهم السلام رسیده تصریح شده است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله کتاب و سلاح را که از مختصّات ائمه علیهم السلام بعد از آن حضرت به شمار میرود به أمیرالمؤمنین علیه السّلام سپرد و امام علی علیه السّلام آن را به امام حسن علیه السّلام و همینطور هر کدام از آنان کتاب و سلاح را به امام بعد از خود تحویل دادهاند؛ از جمله:
یک: سلیم بن قیس گفت: أمیرالمؤمنین علیه السّلام در هنگام وصیّت کتاب و سلاح را به امام مجتبی علیه السّلام داد و فرمود: پسرم، رسول خدا صلی الله علیه و آله به من دستور داده است که کتاب و سلاح را به تو تحویل دهم، همانطور که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من وصیّت کرد و کتاب و سلاح را به من داد و تو باید آن را به برادرت حسین تحویل دهی.[1]
دو: در جنگ صفین أمیرالمؤمنین علیه السّلام به قنبر فرمود: نیزة رسول خدا صلی الله علیه و آله را که لمس شدة به دست آن حضرت است (برایم) بیاور، آن را امام حسن علیه السّلام از من به ارث میبرد و لکن به کار نمیگیرد و در دست حسینم شکسته خواهد شد.[2]
از مجموع اینگونه روایات که شمار آنها هم در کتب روایی و تاریخی کم نیست استفاده میشود که: از رسول خدا صلی الله علیه و آله اشیایی به أئمه علیهم السلام به ارث رسیده و از مختصّات آنان محسوب میشود و در موقع لازم از آنها استفاده میکردهاند.
بنابراین سخن و اتمام حجّت حضرت سیدالشّهدا علیه السّلام که به لشکر کوفه فرمود: شما را به خدا قسم میدهد که آیا میدانید، این شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله است که من همراه دارم؟... آیا میدانید این عمامة رسول خدا صلی الله علیه و آله است که من بر سر دارم؟ و کوفیان سخن آن بزرگوار را تصدیق کردند؛[3] حمل بر ظاهر آن میشود؛ به این معنی که شمشیر و عمامه واقعاً همان شمشیر و عمامة پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است.
ممکن است کسی احتمال بدهد که مقصود امام علیه السّلام از اینگونه سخن گفتن با کوفیان، بیان اهداف عالیة آن حضرت باشد، یعنی ای مردم بدانید هدف من همان هدف رسولخدا صلی الله علیه و آله است. چنین احتمالی بعید است، زیرا بارها آن حضرت از مدینه تا کربلا اهداف خود را صریحاً بیان کردهاند و لازم نبوده است که با کنایه و یا سربسته و یا از راه جلب عواطف مردمی به بیان اهداف خود بپردازند؛ از جمله:
ولید در مدینه از آن حضرت خواست تا با یزید بیعت کند؛ امام علیه السّلام فرمود: ما خاندان نبوّت و معدن رسالتیم و (خانة ما) محلّ آمد و رفت فرشتگان است، فیض خداوند از ما شروع شده و به ما ختم خواهد شد. یزید مردی شرابخوار و فاسق است، مردم را بیگناه میکشد، فسق او آشکار است، او لایق خلافت نیست، و همانند من با همانند او بیعت نخواهد کرد.[4]
ب: در بعضی از کتابهای تاریخی نقل شده است که امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا، بر اسب رسول خدا صلی الله علیه و آله سوار شده و به میدان کارزار رفته است؛ از جمله:
حضرت سیدالشهداء علیه السّلام بعد از خطبهای طولانی و اتمام حجّت با لشکر کوفه اسب رسول خدا صلی الله علیه و آله مرتجز را طلبید و بر آن سوار شد و لشکر خود را برای جنگ آماده کرد.[5]
اینک دو سؤال مطرح است:
1. آیا پیامبر صلّی الله علیه و آله اسبی به این نام داشته است؟
2. آیا ممکن است این اندازه (بیش از پنجاه سال) عمر اسب طولانی باشد؟
در کتاب تاریخ آمده است: اسبی را که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را از اعرابی خرید مرتجز نام دارد.[6]
از امیرالمؤمنین علیه السّلام و ابن عباس همچنین نقل شده است: (کان للنبی صلّی الله علیه و آله فرسٌ یقال له المرتجز)[7] پیامبر صلی الله علیه و آله اسبی داشتند که به آن مرتجز گفته میشد.
جاحظ هم گفته است: ممکن است عمر اسب به نود (90) سال برسد[8]. بعد از بیان أهم مطالبی که رسیده است به جمعبندی میپردازیم: یک مطلب یقینی است و آن اینکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اسبی به نام مرتجز داشتهاند، حال این اسب تا روز عاشورا زنده مانده است که امام حسین علیه السّلام بر آن سوار شود و به تجهیز لشکر خود بپردازد، یا نه؟ دو احتمال میرود:
1. از بیان علی علیه السّلام و ابنعباس استفاده میشود که اسب (مرتجز) بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، دیگر زنده نبوده است، چون که مفاد (کان للنبی صلی الله علیه و آله ) این است که آن حضرت چنین اسبی داشتهاند؛ کما اینکه سهیلی صریحاً ادعا کرد بعد از اختلاف پیامبر صلی الله علیه و آله و اعرابی و برگرداندن آن اسب به اعرابی، اسب مرد.
2. از کلام جاحظ که گفت: ممکن است عمر اسب به نود سال هم برسد؛ بر میآید که: بُعدی ندارد (مرتجز) اسب رسول خدا صلی الله علیه و آله تا عاشورا زنده مانده باشد و امام حسین علیه السّلام بر آن سوار شده و لشکر خود را آمادة نبرد کرده باشد. ولی نمی توانگفت که اسب امم حسین(ع) همان اسب پیامبر بوده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درسی که حسین به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد.
2. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
3. لهوف، سید بن طاووس.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . الطوسی. محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ سوّم، 1364 ه ش، ج1، ص176، ح 14؛ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، من لایحضره الفقیه، متوفای 381 ه، مؤسسة النشر الاسلامی، التابعة لجماعة المدرسین بقم، چاپ دوّم، 1404 ه، ج 4، ص 189، ح 5433؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، متوفای 329 ه، دارالأضواء، بیروت، 1405 ه، ج 4، ص 297، ح 1 و ص 298، ح 5.
[2] . خوارزمی، الموفق بن احمد، المناقب، متوفای 568 ه، مؤسسة النّشر الاسلامی، التابعة لجماعة المدرسین بقم، چاپ دوّم، 1414 ه، ص 247.
[3] . ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، متوفای 664 ه، دارالأسوة للطباعة و النشر، ایران، چاپ دوّم، 1417 ه، ص 147.
[4] . ابن طاووس، همان، ص 98.
[5] . سید یحیی بن حسینی بن هارون، تفسیر المطالب فی امالی الامام أبیطالب، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1395 ه، ص97؛ بحارالانوار، ج 45، ص10.
[6] . الدمیری، کمالالدین، حیاة الحیوان، بیروت، دارالقاموس الحدیث للطباعة و النّشر، جزء 2، ص 183.
[7] . ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، بیروت، متوفای 774 ه ، داراحیاء التراث العربی، ج 6، ص 10؛ الاصبهانی، ابونعیم احمد بن عبدالله، ذکر اخبار اصفهان، متوفای 430 ه، 1943 مذمّت، ج 1، ص 333.
[8] . الدمیری، همان، ص 185.
- [سایر] آیا امام حسین(ع) با اسب پیامبر(ص) وارد کربلا شدند؟
- [سایر] در کربلا برای اسب (ذوالجناح) امام حسین (ع) چه اتفاقی افتاد؟
- [سایر] امام حسین (ع) وارث انبیا هستند یعنی چه؟
- [سایر] آیا پیامبر ص برای امام حسین ع گریه کرده است؟
- [سایر] رابطه عالی امام حسین(ع) با پیامبر(ص) را توضیح دهید؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] منظور از (من پسر کسی هستم که با دو شمشیر و با دو نیزه در رکاب پیامبر(ص) جنگید) در خطبۀ امام سجاد(ع) چیست؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] چند دختر از امام حسین(ع) در واقعة کربلا حاضر بودند و بطور کلی امام حسین(ع) چند دختر داشتند؟
- [سایر] حضرت سکینه ،دختر امام حسین (ع) چند سال زندگی کرد ؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اموال کسانی که در برابر امام معصوم (ع)شمشیر کشیده اند و در جنگ با آن ها به دست می آید, حلال است و پس از پرداخت خمس، تصر?ف در آنها بنا بر اقوا جایز است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.