در مورد سؤال اول، به نظر می‌رسد عصاره و اساس استدلال از راه حرکت عرضی برای اثبات حرکت جوهری؛ همان شئون بودن اعراض نسبت به جوهر است؛ زیرا اگر اثبات کنیم که اعراض از شئون جوهرند، فاعلیت جوهر نسبت به اعراض راحت‌تر یا به طریق اولویت اثبات می‌شود، به ویژه این‌که بر اساس حکمت متعالیه علیت به تشأن و تجلی بر گشت می‌کند؛ یعنی معلول شأنی از شئون علت است. به نظر می‌رسد با دقت در آنچه حکیمان متأله حکمت متعالیه در تبیین شأن بودن عرض نسبت به جوهر بیان داشتند، این ادعا نامعقول نیست و می‌توان آن را پذیرفت. در مورد سوال دوم، باید گفت؛ استدلال از راه زمان برای حرکت جوهری مستلزم دور نخواهد بود؛ زیرا زمان به عنوان مشخصه حرکت است؛ از آن‌جا که هر اثری دلیلی بر وجود صاحب اثر است، از ویژگی زمان که اثر حرکت است، می‌توان وجود حرکت را اثبات کرد. اما سؤال سوم؛ یعنی حرکت در مجردات چگونه است؟ همان‌گونه که در سؤال اشاره شد حرکت در مجردات مانند حرکت در اجسام مادی نیست. به این معنا که ممکن است یک مفهوم به لحاظ مواطن و جایگاه‌های مختلف، دارای مصادیق مختلف باشد؛ بنابر این، حرکت در مجردات ممکن است، ولی مصداق و حقیقت آن مطابق همان عالم مجردات است. توضیح این مطالب در پاسخ تفصیلی بیان می‌شود.
آیا اشکالات برخی از اندیشمندان بر پارهای از دلایل حرکت جوهری وارد است یا خیر؟ 2. آیا استدلال از طریق زمان برای اثبات حرکت جوهری و استدلال از راه حرکت جوهری برای اثبات زمان، استدلال دوری نیست؟ 3. حرکت در مجردات چگونه است؟
در مورد سؤال اول، به نظر میرسد عصاره و اساس استدلال از راه حرکت عرضی برای اثبات حرکت جوهری؛ همان شئون بودن اعراض نسبت به جوهر است؛ زیرا اگر اثبات کنیم که اعراض از شئون جوهرند، فاعلیت جوهر نسبت به اعراض راحتتر یا به طریق اولویت اثبات میشود، به ویژه اینکه بر اساس حکمت متعالیه علیت به تشأن و تجلی بر گشت میکند؛ یعنی معلول شأنی از شئون علت است. به نظر میرسد با دقت در آنچه حکیمان متأله حکمت متعالیه در تبیین شأن بودن عرض نسبت به جوهر بیان داشتند، این ادعا نامعقول نیست و میتوان آن را پذیرفت. در مورد سوال دوم، باید گفت؛ استدلال از راه زمان برای حرکت جوهری مستلزم دور نخواهد بود؛ زیرا زمان به عنوان مشخصه حرکت است؛ از آنجا که هر اثری دلیلی بر وجود صاحب اثر است، از ویژگی زمان که اثر حرکت است، میتوان وجود حرکت را اثبات کرد. اما سؤال سوم؛ یعنی حرکت در مجردات چگونه است؟ همانگونه که در سؤال اشاره شد حرکت در مجردات مانند حرکت در اجسام مادی نیست. به این معنا که ممکن است یک مفهوم به لحاظ مواطن و جایگاههای مختلف، دارای مصادیق مختلف باشد؛ بنابر این، حرکت در مجردات ممکن است، ولی مصداق و حقیقت آن مطابق همان عالم مجردات است. توضیح این مطالب در پاسخ تفصیلی بیان میشود.
- [سایر] از حرکت جوهری علاوه بر اثبات خالق چه استفاده بیشتری می شود؟
- [سایر] پاسخ شما در کل خوب بود. و از شما بسیار سپاسگزارم. لکن لازم دیدم چند نکته را در باره پاسخ 5146 سوال3و4 بیان کنم. در پاسخ، شما به دلیل اثبات علم حضوری معلول به علت هستی بخش اشاره نفرمودید البته در برخی کتب فلسفی برای اثبات علم حضوری معلول مجرد (غیر عرض) به علت هستی بخش از تجرد معلول و وجود جمعی آن و دور بودن آن از (امتدادات مکانی و زمانی که موجب تفرق و پراکندکی می شود) استفاده می شود، ولی چگونه می توان با این استدلال علم حضوری معلول مادی (که دارای امتداد و تفرق و پراکندگی است) به علت هستی بخش را اثبات کرد؟ در پاسخ شما فرمودید: موجودات مادّی چون سیال اند، همیشه در حال خروج از قوّه به فعل هستند، و حرکت یعنی خروج از قوه به فعل؛ پس مادیات حرکت دارند و حرکت مقدار دارد و مقدار حرکت همان زمان است؛ پس موجودات مادی همیشه زمان دار هستند. در واقع شما از این مقدمه استفاده کردید که " موجودات مادی سیال اند" ولی در واقع ما می خواهیم همین مطلب را ثابت کنیم. چون سیال بودن به معنای این است که مادیات دارای امتداد سیال و گذرای زمان اند. و ما نیز در اصل می خواهیم همین را اثبات کنیم. پس نمی توان آن را مقدمه برای اثبات زمان قرار داد. به علاوه این که: در این استدلال از حرکت جوهری در مادیات زمان مندی آنها نتیجه شده است. در حالی که طبق مطالب کتاب "آموزش فلسفه" متقن ترین و محکم ترین دلیل اثبات حرکت جوهری دلیلی است که در آن از این مقدمه استفاده شده که: "هر موجود مادی زمان مند است". پس بایستی ابتدا این مقدمه اثبات شود.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید؛ 2. و در ارتباط با سوال فوق با توجه به اینکه ماده بنا به حرکت جوهری دایما" در حال تغیر یافتن است. آیا ادراکات حسی نیز که نیازمند به ماده هستند با تغییر جوهری ماده تغییر می یابند؟ و آنها نیز هر لحظه وجودی غیر از وجود سابق دارند؟
- [سایر] سلام متولد ... ... چندین جا خواستگاری رفتم(ناموفق) با استدلال مخالف نظریه مهریه سنگین شما هستم 1.میخوام بدونم نظر شما پیرامون موردی که هفت سال از خودم بزگتر است وشرایط مذهبی و اعتقادی برابر است بدانم 2.اگر وارد بشم با چه مشکلاتی روبرو هستم 3.هنوز اقدامی انجام ندادم اصلا وارد بشم یا کاملا خوداری کنم باتشکر
- [سایر] با سلام. از آفات انتظار: 1- عافیت طلبی 2- دنیا پرستی 3- ترس 4- خودمحوری است. لطفا بفرمایید چگونه می توان از آنها دوری کرد تا ان شاء ا... از یاران ویژه آن حضرت قرار بگیریم؟ (بویژه موارد 1 و 3 را مفصل توضیح دهید) با تشکر توفیق رفیقتان
- [سایر] در مورد شناخت قلبی یا همان علم حضوری دو سؤال برای من مطرح است: 1. آیا شناخت قلبی یا معرفت باطنی که استدلال عقلی در آن راه ندارد از طریق عقل و برهان قابل اثبات است یا تنها با تجربه و درک آن می توان به وجود آن پی برد؟ 2. آیا این نوع معرفت منحصر به شناخت خداست یا می توان قلبا به موضوعات دیگر نیز معرفت پیدا کرد؟
- [سایر] مدتی است با یکی از دوستان مسیحی که در گروه شاهدان یهوه فعالیت دارد در باره اسلام و مسیحیت صحبت می کنیم .لطفا در این رابطه به سؤالات زیر پاسخ دهید: 2. با چه دلایل محکمی می توان گفت که در انجیل تحریفات وجود دارد؟ (چون مسیحیان می گویند انجیل از سوی خدا است و کلام خدا تحریف نمی شود. آنان می گویند قرآن به انجیل به عنوان کتاب هدایت، زیاد استناد کرده است.) 3. چگونه می توان به مسیحیان اثبات کرد که قرآن بر خلاف سایر کتاب ها از تحریف مصون است؟
- [آیت الله جوادی آملی] آیا تغییر جنسیت (مرد به زن و بالعکس) جایز است یا نه؟ سؤال 2: ادلّه فقهی که میتوان برای اثبات یا رد آن بیان کرد چیست؟ سؤال 3: اگر در کشور اسلامی چنین عملی صورت گیرد (در صورت عدم جواز) تکلیف مطلعین فقط امر به معروف و نهی از منکر است یا نه؟
- [آیت الله جوادی آملی] آیا تغییر جنسیت (مرد به زن و بالعکس) جایز است یا نه؟ سؤال 2: ادلّه فقهی که میتوان برای اثبات یا رد آن بیان کرد چیست؟ سؤال 3: اگر در کشور اسلامی چنین عملی صورت گیرد (در صورت عدم جواز) تکلیف مطلعین فقط امر به معروف و نهی از منکر است یا نه؟
- [سایر] 1.پیام های جدید در صفخه اول وارد میشود؟ 2.برای عارف شدن از کجا باید شروع کنیم و کلا چه مراحلی را باید طی کنیم؟ 3.فرق فلسفه با عرفان در چیست؟ 4.ایا عرفان فقط به تزکیه میپردازد و به تفکر در مطالب کاری ندارد؟ قبلا از شما تشکر فراوان میکنم.
- [آیت الله مظاهری] در مسجد و حرم امامانعلیهم السلام شش امر مکروه است: 1 - خوابیدن. 2 - انجام کاری یا صحبتی درباره دنیا. 3 - کثیف نمودن آنجا. 4 - بلند کردن صدا. 5 - راه دادن بچّه و دیوانه (در صورت ایجاد مزاحمت). 6 - وارد شدن کسی که بوی دهان یا لباس یا بدن او مردم را اذیت میکند.
- [آیت الله مظاهری] چهار چیز برای معتکف حرام است: 1 - هرگونه استمتاع از غریزه جنسی نظیر جماع، لمس، استمناء، نگاه و مانند اینها. 2 - استعمال بوی خوش نظیر عطر و گل و ادکلن و مانند اینها. 3 - خرید و فروش برای استفاده، ولی خرید و فروش برای رفع حوائج اشکال ندارد. 4 - مجادله یعنی گفتگو به عنوان غلبه یا اظهار فضل، امّا گفتگو به عنوان اثبات حقّ یا رفع باطل مانعی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] چند چیز برای روزه دار مکروه است و از آن جمله است: 1. دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد، 2. انجام دادن هر کاری که مانند: خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف می شود، 3.انفیه کشیدن اگر نداند که به حلق می رسد و اگر بداند به حلق می رسد نباید انجام دهد، 4. بو کردن گیاهان معطّر، 5. نشستن زن در آب، 6. استعمال شیاف، 7.تر کردن لباسی که در بدن است، 8.کشیدن دندان و هر کاری که به واسطه آن از دهان خون بیاید، 9. مسواک کردن به چوب تر، 10. انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد، یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد. و اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد، روزه او باطل می شود اگرچه منی بیرون نیاید. کفّاره روزه
- [آیت الله بروجردی] چند چیز برای روزهدار مکروه است و از آن جمله است:1. دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن، در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد.2. انجام دادن هر کاری که مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف میشود.3. انفیه کشیدن، اگر نداند که به حلق میرسد و اگر بداند به حلق میرسد جایز نیست.4. بو کردن گیاههای معطّر.5. نشستن زن در آب.6. استعمال شیاف.7. تر کردن لباسی که در بدن است.8. کشیدن دندان و هر کاری که به واسطهی آن از دهان خون بیاید.9. مسواک کردن به چوب تر.10. بی جهت آب یا چیزی در دهان کردن.و نیز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد، یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد و اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد، روزهی او باطل میشود.
- [آیت الله سیستانی] چند چیز برای روزهدار مکروه است و از آن جمله است : 1 دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن ، در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد . 2 انجام دادن هر کاری مانند خون گرفتن ، و حمام رفتن که باعث ضعف میشود . 3 دارو در بینی ریختن ، اگر نداند که به حلق میرسد ، و اگر بداند به حلق میرسد جایز نیست . 4 بو کردن گیاههای معطّر . 5 نشستن زن در آب . 6 استعمال شیاف . 7 تر کردن لباسی که در بدن است . 8 کشیدن دندان ، و هر کاری که بواسطه آن از دهان خون بیاید . 9 مسواک کردن با چوب تر . 10 بی جهت آب یا چیزی روان در دهان کردن . و نیز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد ، یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند کار برای روزه دار مکروه است از جمله: 1 ریختن دوا در چشم 2 سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد. 3 انجام کارهایی که باعث ضعف می شود، مانند خون گرفتن و حمام رفتن. 4 انفیه کشیدن اگر نداند به حلق می رسد، ولی اگر بداند به حلق می رسد جایز نیست. 5 بو کردن گیاههای معطر 6 نشستن زن در آب، بنابر احتیاط 7 استعمال شیاف بنابر احتیاط 8 تر کردن لباس بر بدن 9 کشیدن دندان و هر کاری که سبب خون آمدن از دهان و موجب ضعف شود. 10 مسواک کردن با چوب تازه 11 بوسیدن همسر بدون قصد بیرون آمدن منی و هر کاری که شهوت را به حرکت در آورد، اما اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد روزه او باطل می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای شش گروه روزه گرفتن ممکن (صحیح) نیست هرچند مستحب است اعمالی که روزه را باطل می کند ترک کنند: 1 مسافرانی که در سفر روزه خود را خورده اند و پیش از ظهر به وطن یا جایی که می خواهند ده روز اقامت کنند وارد شوند. 2 مسافرانی که بعد از ظهر به وطن یا محل اقامت می رسند. 3 بیمارانی که قبل از ظهر بهبودی یابند، ولی کاری که روزه را باطل می کند قبلاً انجام داده اند و نمی توانند روزه بگیرند. 4 بیمارانی که بعد از ظهر خوب شوند هرچند تا آن ساعت چیزی نخورده اند. 5 زنانی که در بین روز از عادت ماهانه، یا نفاس پاک شوند. 6 افراد غیر مسلمانی که در روز ماه رمضان بعد از ظهر مسلمان شوند، ولی اگر قبل از ظهر باشد و چیزی نخورده باشند احتیاط واجب آن است که روزه بگیرند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه با سگ شکاری، حیوان وحشی حلال گوشتی را شکار کند، این حیوان با پنج شرط حلال می شود: 1 سگ طوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد، بلکه همین اندازه که سگ را برای شکار تربیت کرده اند کافی است، ولو این که وقتی چشمش به شکار افتاد خودش حرکت کند و به سوی شکار برود، ولی احتیاط واجب آن است که اگر عادت دارد پیش از رسیدن صاحبش شکار را می خورد از شکار او اجتناب شود، اما اگر گاهی شکار را بخورد، یا فقط خون او را بخورد، اشکال ندارد. 2 کسی که سگ را می فرستد بنابر احتیاط واجب باید مسلمان یا بچه مسلمانی که خوب و بد را می فهمد باشد، کسی که نسبت به اهل بیت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) اظهار دشمنی کند مسلمان نیست و شکار او اشکال دارد. 3 هنگام فرستادن یا حرکت کردن سگ باید نام خدا را ببرد، ولی اگر از روی فراموشی آن را ترک کند اشکال ندارد و لازم نیست پیش از فرستادن سگ نام خدا را ببرد، بلکه اگر پیش از آن که سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد حلال است. 4 شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، بنابراین اگر سگ، شکار خود را خفه کند یا از زیادی دویدن یا ترس بمیرد حلال نیست. 5 کسی که سگ را فرستاده وقتی برسد که شکار جان داده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن وقت نباشد، اما اگر زمانی برسد که به اندازه سربریدن وقت دارد مثلاً چشم خود را حرکت می دهد یا پای بر زمین می زند، باید سر حیوان را مطابق دستور شرع ببرد وگرنه حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] کعبه معظّمه اوّلین خانه و قبله مردمان و مایه برکت و هدایت جهانیان و پناهگاه واردان و نشانهای از ابراهیم خلیلالرّحمان علیهالسلام است. مردمان به دعوت عامّ ابراهیم علیهالسلام به اشتیاق چون پرندگانی که به آشیانه خویش برمیگردند، برای ابراز فروتنی در مقابل عظمت و بزرگی خداوند و گواهی به عزّت او، در جایگاه پیامبران به گونه فرشتگان عرش بر دورش طواف میکنند. خداوند سبحان آن خانه را عَلَم اسلام و حجّ آن را واجب و احترامش را لازم دانست(1). کعبه وسیله قوام و قیام مردم است(2) و مظهر وحدت و مشهد منفعت و وعدهگاه اخلاص و دوری از مظاهر دنیوی و توکّل بر خداوند است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: (خداوند در تشریع فریضه حج مردم را به چیزی امر کرد که علاوه بر تعبّد و اطاعت دینی، مشتمل بر مصالح و منافع دنیوی نیز هست.)(3) پس بر آنان که توانایی دارند، واجب است خالصانه متوجّه ذات حق گردند و آن چنانکه خداوند فرموده است، حج و عمره را بجا آورند که انجام دادن آن، برکت و ترک آن، هلاکت و تباهی همگان است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ازدواج با زن شوهردار حرام و باطل است و اگر مردی با زن شوهردار ازدواج کند، در چند صورت آن زن بر او حرام ابدی میشود: 1 - هنگام عقد زن و مرد بدانند که زن شوهردار است و ازدواج آنها حرام است. 2 - هنگام عقد از یکی از راههای شرعی - مانند شهادت دو مرد عادل یا گزارشهای اطمینانبخش - این امر اثبات شده باشد. 3 - هنگام عقد هر دو بدانند که این زن سابقاً شوهر داشته و الان در شوهردار بودن او شک داشته و خلاف آن ثابت نشده باشد. در این سه صورت که زن و شوهر بدون عذر شرعی ازدواج کردهاند، بر یکدیگر حرام ابدی میگردند؛ هر چند دخول نکرده باشند. 4 - هنگام عقد فقط مرد بداند که زن شوهر دارد و ازدواج با او حرام است. 5 - هنگام عقد از یکی از راههای شرعی این امر فقط برای مرد اثبات شده باشد. 6 - هنگام عقد فقط مرد بداند که این زن قبلاً شوهر داشته ولی نسبت به هنگام ازدواج شک داشته و خلاف آن ثابت نشده باشد. (تذکر این نکته مناسب است که چنانچه زن به مردی که از شوهر داشتن یا نداشتن او بیخبر است، بگوید که شوهر ندارد، در صورتی که مرد احتمال بدهد که این زن از اموری اطّلاع دارد که آن مرد از آنها بیاطّلاع است گفته زن برای او معتبر است ولی اگر مرد بداند که زن بیش از آن مقداری که مرد از آن مطلع است، اطلاع بیشتری ندارد، گفته او برای مرد معتبر نیست). در این سه صورت که تنها مرد بدون عذر شرعی ازدواج کرده، اگر بعد از عقد دخول کرده باشد، این زن بر او حرام ابدی میشود. در غیر این چند صورت ازدواج با زن شوهردار هر چند باطل است؛ لیکن باعث حرمت ابدی نمیشود.