این‌که می‌گویند اصل اعداد بسیط است و دلالت بر کثرت و بی‌‌نهایتی دارد؛ یعنی چه و چرا؟
آنچه به طور خلاصه می‌توان در ارتباط با این قاعده گفت آن است که از نظر حکیمان، «واحد» عدد نیست، بلکه پدید آورنده عدد است؛ «عدد» چیزی است که قابل شمارش بوده و از آحاد و یکان‌ها تشکیل شده باشد؛ بنابر این، «واحد» نمی‌تواند «عدد» باشد. از سوی دیگر عددی که از «واحد» پدید می‌آید محدود نیست؛ زیرا با اضافه کردن واحد به هر مرتبه از مراتب عدد به مرتبه بالاتر می‌توان رسید؛ بنابر این از «واحد» بی‌نهایت «عدد» پدید می‌آید.[1] البته بی‌نهایت در این‌جا به معنای بی‌نهایتی است که انتهایی برای آن متصور نیست، نه آنکه در واقع و بالفعل، بی نهایت عدد وجود داشته باشد.   [1] . ر. ک: حسن زاده آملی، حسن، ‏رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم‏، ص 29 - 31، تهران، فجر، چاپ اول‏، بی‌تا.‏
عنوان سوال:

این‌که می‌گویند اصل اعداد بسیط است و دلالت بر کثرت و بی‌‌نهایتی دارد؛ یعنی چه و چرا؟


پاسخ:

آنچه به طور خلاصه می‌توان در ارتباط با این قاعده گفت آن است که از نظر حکیمان، «واحد» عدد نیست، بلکه پدید آورنده عدد است؛ «عدد» چیزی است که قابل شمارش بوده و از آحاد و یکان‌ها تشکیل شده باشد؛ بنابر این، «واحد» نمی‌تواند «عدد» باشد. از سوی دیگر عددی که از «واحد» پدید می‌آید محدود نیست؛ زیرا با اضافه کردن واحد به هر مرتبه از مراتب عدد به مرتبه بالاتر می‌توان رسید؛ بنابر این از «واحد» بی‌نهایت «عدد» پدید می‌آید.[1] البته بی‌نهایت در این‌جا به معنای بی‌نهایتی است که انتهایی برای آن متصور نیست، نه آنکه در واقع و بالفعل، بی نهایت عدد وجود داشته باشد.   [1] . ر. ک: حسن زاده آملی، حسن، ‏رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم‏، ص 29 - 31، تهران، فجر، چاپ اول‏، بی‌تا.‏





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین