این‌که مردم می‌گویند یک نفر شانس دارد یک نفر شانس ندارد به چه معنا است؟ اصلاً چیزی به معنای شانس وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود دارد، چرا بین مردم فرق می‌کند؟ این‌که مردم می‌گویند سرنوشت تو این بوده به چه معنا است با توجه به این موضوع که همه چیز در نزد خداوند است، چرا تفاوت بین انسان‌ها در این زمانه فاحش شده است؟
بخت و شانس از واژه هایی است که گاهی در بین مردم استعمال می شود و بیشتر ریشه در ادبیات و شعر دارد.   این واژه می تواند به دو معنا به کار رود:   1. تحقق پدیده ای بدون علت:   این معنا؛ از نظر فلسفه مردود است و در جای خود اثبات شده که هر چیزی دارای علت و سبب خاصی است. البته ممکن است این سبب، سببی نیکو و مستحسن نباشد؛ یعنی یک عامل بی عدالتی و یا ظلم، در وجود یک پدیده نقش داشته باشد.   اما بعضی از علل روی آوردن به این گونه واژه ها که نشان از یک تفکر خاص دارد، از این قبیل است:   الف. وجود بی عدالتی های اجتماعی، ظلم و عدم تناسب بین استحقاق و مناصب و مواهب.   ب. وجود روحیه راحت طلبی در میان جامعه و توجیه بهره مندی افراد خاص به شانس و اقبال.   ج. تبلیغات حکومت های جبار که با این گونه واژه ها می خواستند حکومت خود را به شانس و سرنوشت گره بزنند تا جلوی اعتراضات مردم را بگیرند.   در آیات و روایات اسلامی هم هیچ التفاتی به شانس و اقبال نشده و مورد پذیرش قرار نگرفته است.   2. سرنوشت و مقدرات الهی:   این معنا مورد پذیرش است و به معنای آن است که موفقیت انسان در پرتو عنایت خداوند و تلاش خود انسان میسر است و در این تلاش استعداد و شرایط اجتماعی و محیطی، نقش مهمی دارند و همین است سرّ تفاوت هایی که در جامعه مشاهده می شود.
عنوان سوال:

این‌که مردم می‌گویند یک نفر شانس دارد یک نفر شانس ندارد به چه معنا است؟ اصلاً چیزی به معنای شانس وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود دارد، چرا بین مردم فرق می‌کند؟
این‌که مردم می‌گویند سرنوشت تو این بوده به چه معنا است با توجه به این موضوع که همه چیز در نزد خداوند است، چرا تفاوت بین انسان‌ها در این زمانه فاحش شده است؟


پاسخ:

بخت و شانس از واژه هایی است که گاهی در بین مردم استعمال می شود و بیشتر ریشه در ادبیات و شعر دارد.   این واژه می تواند به دو معنا به کار رود:   1. تحقق پدیده ای بدون علت:   این معنا؛ از نظر فلسفه مردود است و در جای خود اثبات شده که هر چیزی دارای علت و سبب خاصی است. البته ممکن است این سبب، سببی نیکو و مستحسن نباشد؛ یعنی یک عامل بی عدالتی و یا ظلم، در وجود یک پدیده نقش داشته باشد.   اما بعضی از علل روی آوردن به این گونه واژه ها که نشان از یک تفکر خاص دارد، از این قبیل است:   الف. وجود بی عدالتی های اجتماعی، ظلم و عدم تناسب بین استحقاق و مناصب و مواهب.   ب. وجود روحیه راحت طلبی در میان جامعه و توجیه بهره مندی افراد خاص به شانس و اقبال.   ج. تبلیغات حکومت های جبار که با این گونه واژه ها می خواستند حکومت خود را به شانس و سرنوشت گره بزنند تا جلوی اعتراضات مردم را بگیرند.   در آیات و روایات اسلامی هم هیچ التفاتی به شانس و اقبال نشده و مورد پذیرش قرار نگرفته است.   2. سرنوشت و مقدرات الهی:   این معنا مورد پذیرش است و به معنای آن است که موفقیت انسان در پرتو عنایت خداوند و تلاش خود انسان میسر است و در این تلاش استعداد و شرایط اجتماعی و محیطی، نقش مهمی دارند و همین است سرّ تفاوت هایی که در جامعه مشاهده می شود.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین