در سوره بقره آیه 124 خداوند می‌فرمایند: (وَ إِذِ ابْتَلی‌ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً....)، خدا ابراهیم را به امور و کلماتی امتحان کرد.... این کلمات و اموری چه چیزهایی بود؟
امتحان بر دو نوع است:[1] 1. امتحانی که به منظور کشف حقیقت و پی‌بردن به عاقبت امر صورت می‌گیرد، این نوع امتحان بر خداوند محال است؛ زیرا خداوند علام الغیوب است و حقیقت هر موضوعی و عاقبت هر امری را می‌داند. 2. امتحان به جهت بروز استعدادها: خداوند در زندگی برای اشخاص حوادثی پیش می‌آورد تا استعدادها بروز کند و حقایق اشخاص معلوم گردد، کسانی که در برابر این حوادث به وظیفه خود عمل می‌کنند و شکیبایی و مقاومت به خرج می‌دهند به کمال می‌رسند و مستحق پاداش می‌گردند، و استحقاق ارتقا به مقام بالاتر و کمال عالی‌­تر را پیدا می‌‏کنند. ضمناً عمل آنها سرمشق دیگران نیز واقع می‌گردد. بنابر این حوادث زندگی در عین حال که سنگ محک است، نردبان تکامل نیز محسوب می‌شود. امتحان خداوند نسبت به حضرت ابراهیم(ع) از نوع دوّم است. خداوند برای ابراهیم(ع) حوادثی پیش آورد و او در آن حوادث با کمال مقاومت و شکیبایی به وظیفه خود عمل کرد و در نتیجه، شایستگی وی برای «مقام امامت» برای همه روشن و مسلّم گردید. از این جهت در قرآن کریم فرموده: «وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»؛[2] (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم». ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده)». خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‏‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)». در این که مراد از کلمات چیست که حضرت ابراهیم به وسیله آنها امتحان شد و سربلند گردید، اقوال گوناگون و متعددی ذکر شده است.[3] اما از بررسی آیات قرآن و اعمال مهم و چشم‌گیری که ابراهیم انجام داد و مورد تحسین خداوند قرار گرفت، چنین استفاده می‌‏شود که مقصود از «کلمات»، یک سلسله وظایف سنگین و مشکل بوده که خدا بر دوش ابراهیم گذارده بود، و این پیامبر مخلص همه آنها را به عالی‌ترین وجه انجام داد، این دستورات عبارت بودند از: 1. یقین.[4] به دلیل قول خداوند: «و این چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد».[5] 2. توحید خداوند و منزّه دانستن او از تشبیه:[6] هنگامی که او به ستاره و ماه و خورشید، در میان ستاره پرستان و ماه پرستان و خورشید پرستان، نگاه کرد و رو به خدا آورد و گفت: «ای قوم من از شریک‌هایی که شما (برای خدا) می‏‌سازید، بیزارم! من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم»![7] 3. شجاعت:[8] به دلیل قول خداوند: «سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها- جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد، شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)».[9] 4. حلم:[10] به دلیل گفتار خداوند: «چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏کننده (بسوی خدا) بود».[11] 5. سخاوت:[12] و دلیل آن گفتار خداوند است: «آیا خبر مهمان‌های بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است»؟[13] 6. اعتزال و کناره جویی در راه خدا از خویشاوندان خود:[14] به دلیل قول خداوند: «و از شما، و آنچه غیر خدا می‏‌خوانید، کناره‏‌گیری می‌‏کنم و پروردگارم را می‏‌خوانم».[15] 7. امر به معروف و نهی از منکر.[16] دلیل آن قول خداوند است: «هنگامی که به پدرش گفت: «ای پدر! چرا چیزی را می‌‏پرستی که نه می‌‏شنود، و نه می‏‌بیند، و نه هیچ مشکلی را از تو حلّ می‏‌کند؟!».[17] 8. بدی را به نیکی مکافات کردن،[18] هنگامی که پدر وی گفت: «ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟! اگر (از این کار) دست برنداری، تو را سنگسار می‏‌کنم! و برای مدّتی طولانی از من دور شو».[19] ولی ابراهیم(ع) در جواب گفت: «سلام بر تو! من بزودی از پروردگارم برایت تقاضای عفو می‏‌کنم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است».[20]   9. توکّل و اعتماد ویژه بر خداوند: به دلیل گفتار خداوند: «همان کسی که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم می‏‌کند، و کسی که مرا غذا می‌‏دهد و سیراب می‌‏نماید، و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می‌‏دهد».[21] 10. محنت در نفس به واسطه انداختن او در آتش[22] که خداوند متعال فرمود: «(سرانجام او را به آتش افکندند ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!»[23] 11. امتحان نسبت به ذبح فرزند خود اسماعیل(ع):[24] که خداوند چنین می‌فرماید: « گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‏‌کنم».[25] 12. امتحان در باره اسکان خانواده‌اش در سرزمین خشک و بی‌آب و علف،[26] چنانچه خداوند در این باره از قول ابراهیم(ع) می‌فرماید: «پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی‏‌آب و علفی، در کنار خانه‌‏ای که حرم تو است، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند».[27] 13. شکیبایی بر بد اخلاقی همسرش ساره.[28] 14. خود را در عبادت مقصر محسوب داشت،[29] به دلیل قول خداوند: «و در آن روز که مردم برانگیخته می‏‌شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن».[30] 15. موقعیت و مقام ممتاز وی.[31] به دلیل گفتار خداوند «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحّدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود».[32] 16. مداومت او به همه طاعات و ادای وظایف عبودیّت.[33] به دلیل آیات «بگو نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. همتایی برای او نیست و به همین مأمور شده‏‌ام و من نخستین مسلمانم».[34] 17. اجابت خداوند دعای او را[35] هنگامی که گفت: «و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‏‌کنی»؟[36] 18. خیر عاقبت،[37] چنان که خداوند متعال می‌فرماید: «ما او را در این جهان برگزیدیم و او در جهان دیگر، از صالحان است»[38] 19. پیروی پیغمبران بعد، از او.[39] به دلیل آیه: «سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم- که ایمانی خالص داشت و از مشرکان نبود- پیروی کن[40] .«   [1] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 379، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش. [2] . بقره، 124. [3] . مجمع البیان، همان، ص 377. [4] . مجمع البیان، همان، ص 379؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 182، اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش. [5] . انعام، 75. [6] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [7] . انعام، 78 – 79. [8] . مجمع البیان، همان؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 437، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول،  1374 ش؛ أطیب البیان، همان. [9] . انبیاء، 58. [10] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [11] . هود، 75. [12] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [13] . ذاریات، 24. [14] . مجمع البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان؛ أطیب البیان، همان. [15] . مریم، 48. [16] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [17] . مریم، 42. [18] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [19] . مریم، 46. [20] . مریم، 47. [21] . شعراء، 78 – 80. [22] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان. [23] . انبیاء، 69. [24] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان. [25] . صافات، 102. [26] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان. [27] . ابراهیم، 37. [28] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [29] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [30] . شعراء، 87. [31] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [32] . آل عمران، 67. [33] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [34] . انعام، 162 – 163. [35] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [36] . بقره، 260. [37] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [38] . بقره، 130. [39] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [40] . نحل، 123.
عنوان سوال:

در سوره بقره آیه 124 خداوند می‌فرمایند: (وَ إِذِ ابْتَلی‌ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً....)، خدا ابراهیم را به امور و کلماتی امتحان کرد.... این کلمات و اموری چه چیزهایی بود؟


پاسخ:

امتحان بر دو نوع است:[1]
1. امتحانی که به منظور کشف حقیقت و پی‌بردن به عاقبت امر صورت می‌گیرد، این نوع امتحان بر خداوند محال است؛ زیرا خداوند علام الغیوب است و حقیقت هر موضوعی و عاقبت هر امری را می‌داند.
2. امتحان به جهت بروز استعدادها: خداوند در زندگی برای اشخاص حوادثی پیش می‌آورد تا استعدادها بروز کند و حقایق اشخاص معلوم گردد، کسانی که در برابر این حوادث به وظیفه خود عمل می‌کنند و شکیبایی و مقاومت به خرج می‌دهند به کمال می‌رسند و مستحق پاداش می‌گردند، و استحقاق ارتقا به مقام بالاتر و کمال عالی‌­تر را پیدا می‌‏کنند. ضمناً عمل آنها سرمشق دیگران نیز واقع می‌گردد. بنابر این حوادث زندگی در عین حال که سنگ محک است، نردبان تکامل نیز محسوب می‌شود. امتحان خداوند نسبت به حضرت ابراهیم(ع) از نوع دوّم است.
خداوند برای ابراهیم(ع) حوادثی پیش آورد و او در آن حوادث با کمال مقاومت و شکیبایی به وظیفه خود عمل کرد و در نتیجه، شایستگی وی برای «مقام امامت» برای همه روشن و مسلّم گردید.
از این جهت در قرآن کریم فرموده: «وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»؛[2] (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم». ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده)». خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‏‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)».
در این که مراد از کلمات چیست که حضرت ابراهیم به وسیله آنها امتحان شد و سربلند گردید، اقوال گوناگون و متعددی ذکر شده است.[3] اما از بررسی آیات قرآن و اعمال مهم و چشم‌گیری که ابراهیم انجام داد و مورد تحسین خداوند قرار گرفت، چنین استفاده می‌‏شود که مقصود از «کلمات»، یک سلسله وظایف سنگین و مشکل بوده که خدا بر دوش ابراهیم گذارده بود، و این پیامبر مخلص همه آنها را به عالی‌ترین وجه انجام داد، این دستورات عبارت بودند از:
1. یقین.[4] به دلیل قول خداوند: «و این چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمینحکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد».[5]
2. توحید خداوند و منزّه دانستن او از تشبیه:[6] هنگامی که او به ستاره و ماه و خورشید، در میان ستاره پرستان و ماه پرستان و خورشید پرستان، نگاه کرد و رو به خدا آورد و گفت: «ای قوم من از شریک‌هایی که شما (برای خدا) می‏‌سازید، بیزارم! من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم»![7]
3. شجاعت:[8] به دلیل قول خداوند: «سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها- جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد، شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)».[9]
4. حلم:[10] به دلیل گفتار خداوند: «چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏کننده (بسوی خدا) بود».[11]
5. سخاوت:[12] و دلیل آن گفتار خداوند است: «آیا خبر مهمان‌های بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است»؟[13]
6. اعتزال و کناره جویی در راه خدا از خویشاوندان خود:[14] به دلیل قول خداوند: «و از شما، و آنچه غیر خدا می‏‌خوانید، کناره‏‌گیری می‌‏کنم و پروردگارم را می‏‌خوانم».[15]
7. امر به معروف و نهی از منکر.[16] دلیل آن قول خداوند است: «هنگامی که به پدرش گفت: «ای پدر! چرا چیزی را می‌‏پرستی که نه می‌‏شنود، و نه می‏‌بیند، و نه هیچ مشکلی را از تو حلّ می‏‌کند؟!».[17]
8. بدی را به نیکی مکافات کردن،[18] هنگامی که پدر وی گفت: «ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟! اگر (از این کار) دست برنداری، تو را سنگسار می‏‌کنم! و برای مدّتی طولانی از من دور شو».[19]
ولی ابراهیم(ع) در جواب گفت: «سلام بر تو! من بزودی از پروردگارم برایت تقاضای عفو می‏‌کنم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است».[20]  
9. توکّل و اعتماد ویژه بر خداوند: به دلیل گفتار خداوند: «همان کسی که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم می‏‌کند، و کسی که مرا غذا می‌‏دهد و سیراب می‌‏نماید، و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می‌‏دهد».[21]
10. محنت در نفس به واسطه انداختن او در آتش[22] که خداوند متعال فرمود: «(سرانجام او را به آتش افکندند ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!»[23]
11. امتحان نسبت به ذبح فرزند خود اسماعیل(ع):[24] که خداوند چنین می‌فرماید: « گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‏‌کنم».[25]
12. امتحان در باره اسکان خانواده‌اش در سرزمین خشک و بی‌آب و علف،[26] چنانچه خداوند در این باره از قول ابراهیم(ع) می‌فرماید: «پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی‏‌آب و علفی، در کنار خانه‌‏ای که حرم تو است، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند».[27]
13. شکیبایی بر بد اخلاقی همسرش ساره.[28]
14. خود را در عبادت مقصر محسوب داشت،[29] به دلیل قول خداوند: «و در آن روز که مردم برانگیخته می‏‌شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن».[30]
15. موقعیت و مقام ممتاز وی.[31] به دلیل گفتار خداوند «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحّدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود».[32]
16. مداومت او به همه طاعات و ادای وظایف عبودیّت.[33] به دلیل آیات «بگو نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. همتایی برای او نیست و به همین مأمور شده‏‌ام و من نخستین مسلمانم».[34]
17. اجابت خداوند دعای او را[35] هنگامی که گفت: «و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‏‌کنی»؟[36]
18. خیر عاقبت،[37] چنان که خداوند متعال می‌فرماید: «ما او را در این جهان برگزیدیم و او در جهان دیگر، از صالحان است»[38]
19. پیروی پیغمبران بعد، از او.[39] به دلیل آیه: «سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم- که ایمانی خالص داشت و از مشرکان نبود- پیروی کن[40] .«   [1] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 379، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش. [2] . بقره، 124. [3] . مجمع البیان، همان، ص 377. [4] . مجمع البیان، همان، ص 379؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 182، اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش. [5] . انعام، 75. [6] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [7] . انعام، 78 – 79. [8] . مجمع البیان، همان؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 437، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول،  1374 ش؛ أطیب البیان، همان. [9] . انبیاء، 58. [10] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [11] . هود، 75. [12] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [13] . ذاریات، 24. [14] . مجمع البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان؛ أطیب البیان، همان. [15] . مریم، 48. [16] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [17] . مریم، 42. [18] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [19] . مریم، 46. [20] . مریم، 47. [21] . شعراء، 78 – 80. [22] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان. [23] . انبیاء، 69. [24] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان. [25] . صافات، 102. [26] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان. [27] . ابراهیم، 37. [28] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [29] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [30] . شعراء، 87. [31] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [32] . آل عمران، 67. [33] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [34] . انعام، 162 – 163. [35] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [36] . بقره، 260. [37] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [38] . بقره، 130. [39] . مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان. [40] . نحل، 123.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین