آیا با توجه به مفهوم و حقیقت کمال، در فلسفه می‌توان گفت انسانی که در قعر جهنم است، به دلیل وجود زمینه شقاوت در وی و به فعلیت رسیدن آن در جهنم قرار گرفته است، آیا این خود با نگاه فلسفی نوعی کمال و رسیدن قوه به فعلیت نیست؟ اساساً آیا این را می‌توان پذیرفت؟
از نگاه فیلسوفان الهی خداوند کمال و خیر مطلق است و همه موجودات را برای رسیدن به خیر و کمال مطلوب آنان یاری می‌کند. البته در مورد انسان از آن‌جا که رسیدن او به خیر و کمال مطلوب از رهگذر انتخاب آزاد صورت می‌گیرد؛ از این‌رو انسان مجهز به نیروهای متضاد است؛ هم نیروهایی که او را به خیر و سعادت می‌رسانند در او وجود دارد و هم نیروهایی که او را به شر و شقاوت می‌رسانند. از دیدگاه فلسفی هر چند شخص هر کدام از خیر و شر را بر می‌گزیند، در همان جهت تقویت می‌شود و به تعبیری قوه او در آن جهت به فعلیت می‌رسد، ولی فعلیت در جهت شقاوت را کمال نمی‌نامند، بلکه آن‌را نقص، حرمان، هلاک و نابودی می‌گویند؛ زیرا همان‌گونه که بیان شد، سیر خلقت و مسیر هستی به سوی کمال مطلق است، دست نیافتن کمال، پستی و نقص است. بنابراین معنا ندارد ضد کمال را کمال نامید. به بیان دیگر، اگر خداوند در انسان‌هایی که مسیر شقاوت را طی می‌کنند هیچ زمینه سعادت قرار نمی‌داد و فقط زمینه‌های شقاوت را در آنها به وجود می‌آورد در این صورت این سخن معنا دارد که به فعلیت رسیدن شقاوت آنها کمال آنان است، ولی هیچ حکیم الهی نمی‌گوید که خداوند در انسان‌هایی که مسیر شقاوت را طی می‌کنند هیچ زمینه سعادت قرار نداده است و فقط زمینه‌های شقاوت را در آنها به وجود آورده است. علاوه، در آن صورت اصلا شقاوت و سعادت معنا نخواهد داشت؛ زیرا شقاوت یعنی بر خلاف مسیر تکامل حرکت کردن، چنین شخصی که مسیر یک سویه دارد کمال دیگری برای او تصور نمی‌شود تا شقاوت برای او معنا پیدا کند. خلاصه این‌که قصد اصلی و اولی خداوند و عنایت و قضا الهی بر این است که همه موجودات به خیر و کمال خود برسند، اما وجود شر در قضای الهی در درجه دوم  و برای تحقق بخشیدن قصد اولی است و به تعبیر حکیمان مقصود بالعرض است.[1]   [1] . ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، النهایة الحکمة، ص 310 - 313، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1362ش.
عنوان سوال:

آیا با توجه به مفهوم و حقیقت کمال، در فلسفه می‌توان گفت انسانی که در قعر جهنم است، به دلیل وجود زمینه شقاوت در وی و به فعلیت رسیدن آن در جهنم قرار گرفته است، آیا این خود با نگاه فلسفی نوعی کمال و رسیدن قوه به فعلیت نیست؟ اساساً آیا این را می‌توان پذیرفت؟


پاسخ:

از نگاه فیلسوفان الهی خداوند کمال و خیر مطلق است و همه موجودات را برای رسیدن به خیر و کمال مطلوب آنان یاری می‌کند. البته در مورد انسان از آن‌جا که رسیدن او به خیر و کمال مطلوب از رهگذر انتخاب آزاد صورت می‌گیرد؛ از این‌رو انسان مجهز به نیروهای متضاد است؛ هم نیروهایی که او را به خیر و سعادت می‌رسانند در او وجود دارد و هم نیروهایی که او را به شر و شقاوت می‌رسانند. از دیدگاه فلسفی هر چند شخص هر کدام از خیر و شر را بر می‌گزیند، در همان جهت تقویت می‌شود و به تعبیری قوه او در آن جهت به فعلیت می‌رسد، ولی فعلیت در جهت شقاوت را کمال نمی‌نامند، بلکه آن‌را نقص، حرمان، هلاک و نابودی می‌گویند؛ زیرا همان‌گونه که بیان شد، سیر خلقت و مسیر هستی به سوی کمال مطلق است، دست نیافتن کمال، پستی و نقص است. بنابراین معنا ندارد ضد کمال را کمال نامید. به بیان دیگر، اگر خداوند در انسان‌هایی که مسیر شقاوت را طی می‌کنند هیچ زمینه سعادت قرار نمی‌داد و فقط زمینه‌های شقاوت را در آنها به وجود می‌آورد در این صورت این سخن معنا دارد که به فعلیت رسیدن شقاوت آنها کمال آنان است، ولی هیچ حکیم الهی نمی‌گوید که خداوند در انسان‌هایی که مسیر شقاوت را طی می‌کنند هیچ زمینه سعادت قرار نداده است و فقط زمینه‌های شقاوت را در آنها به وجود آورده است. علاوه، در آن صورت اصلا شقاوت و سعادت معنا نخواهد داشت؛ زیرا شقاوت یعنی بر خلاف مسیر تکامل حرکت کردن، چنین شخصی که مسیر یک سویه دارد کمال دیگری برای او تصور نمی‌شود تا شقاوت برای او معنا پیدا کند. خلاصه این‌که قصد اصلی و اولی خداوند و عنایت و قضا الهی بر این است که همه موجودات به خیر و کمال خود برسند، اما وجود شر در قضای الهی در درجه دوم  و برای تحقق بخشیدن قصد اولی است و به تعبیر حکیمان مقصود بالعرض است.[1]   [1] . ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، النهایة الحکمة، ص 310 - 313، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1362ش.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین