در برخی روایات تعریف مؤمن را در روبروی خودش منع کردند ودر روایات دیگر فرموده‌اند علاقه خود را به برادر دینی خود ابراز داشته و اگر کار خوبی از او سرزد تشویقش کنید، این دو روایت چگونه جمع می‌شوند؟
در ارتباط با محبت به دیگران باید گفت؛ گاه فردی را به دلیل ویژگی‌­های معنوی و اخلاقی او -حتی بدون آن‌که ارتباط مستقیمی با او داشته باشیم- دوست داریم که این ویژگی مثبتی است که در جای خودش بدان پرداخته شده است، اما انسان‌ها در زندگی اجتماعی خود نیازمند ارتباطات دو جانبۀ دیگری نیز می‌­باشند. آنها باید دوستانی برگزینند، تکیه‌گاه­‌هایی در زندگی داشته باشند، با دیگران به داد و ستد و شراکت بپردازند و ... . این‌جا است که باید مراقب بود که روابط اجتماعی انسانی در مسیری متعادل ادامه یابد، تا هم ارتباط انسان با خدای خویش را تحت الشعاع خود قرار نداده، کرامت انسانی را خدشه‌­دار نساخته و هم نوعی بی­‌تفاوتی نسبت به دیگران و رفتارهای نیک آنان در انسان به وجود نیاید. پیشوایان دینی ما نیز همواره توصیه­‌هایی جهت حفظ این تعادل ارائه می­‌فرمودند که در ذیل به بخشی از آنها خواهیم پرداخت: با توجه به این‌که ارتباطات صمیمانه و منطقی میان افراد مورد تأیید اسلام است، و نظر به این‌که ابراز محبت به تحکیم دوستی‌­ها می‌­انجامد، توصیه شده است که اگر فردی را دوست داریم، این محبت قلبی به او را ابراز داریم: امام صادق(ع) خطاب به یکی از پیروان خویش می­‌فرماید: اگر یکی از برادرانت را دوست داری، این دوستی را به اطلاع او نیز برسان؛ چرا که ابراهیم پیامبر(ع) عرضه داشت، خدایا! نشانم بده که چگونه مردگان را زنده می‌­کنی. خدا فرمود: آیا ایمان نداری؟! گفت چرا! ولی می­‌خواهم اطمینان بیشتری در قلبم به وجود آید.[1] امام با بیان این داستان حضرت ابراهیم(ع)، غیر مستقیم به این نکته اشاره می‌­فرماید که گاه باید رویکردی داشت که بر اطمینان قلبی افزود و اظهار دوستی به زبان، طرف مقابل را به وجود این علاقه‌مندی مطمئن‌­تر می‌­سازد. حضرتشان در روایت دیگری صریحاً همین موضوع را اظهار می­‌فرماید: اگر فردی را دوست داشتی، به این دوستی آگاهش کن؛ زیرا این آگاهی، دوستی میان شما را محکم‌­تر خواهد کرد.[2] در همین راستا، باید از محبت‌­های دیگران نیز تقدیر و تشکر به عمل آورد. نقل است که پروردگار در روز قیامت به بندۀ خود می‌­گوید آیا محبت فلانی را با سپاس‌گزاری پاسخ گفتی؟! او در جواب می‌­گوید: پروردگارا! من از خودت مستقیماً سپاس‌گزاری کردم! خداوند پاسخ می­‌دهد که چون تو از آن فرد تشکر نکرده‌­ای سپاس‌گزاری تو از من نیز فایده‌­ای نخواهد داشت![3] با تمام آنچه گفته ­شد، گاه ابراز محبت و تقدیر و تشکر از دیگران به جای آن‌که نشانگر ویژگی‌­های مثبت اخلاقی باشد، به ابزار و وسیله­ای برای رشد رذائل اخلاقی تبدیل می‌­شود. صفت چاپلوسی را در انسان زنده می‌­کند؛ غرور کاذب را در طرف مقابل ایجاد می‌­کند؛ توجه انسان به منشأ اصلی نعمت‌ها را کم‌­رنگ می­‌کند؛ انسان به دروغ و برای رسیدن به منافع پست مادی، خود را علاقه‌مند به دیگری نشان داده، بدون آن‌که کوچک‌ترین محبتی در قلب او وجود داشته باشد و... . این‌جا است که دیگر، توصیه‌­های پیشوایان رنگ و بوی دیگری گرفته و انسان‌­ها از چنین رفتارهایی برحذر می­دارند: پیامبر اکرم(ص) از ستایش بی‌جا منع کرده و فرمود: به روی ستایش‌گران(چاپلوس) خاک بپاشید![4] امام هادی(ع) خطاب به فردی که بیش از اندازه به ستایش از ایشان پرداخته بود، شدت عمل به خرج داده و فرمود: برو پی کارت! چاپلوسی بیش از اندازه، انسان را به تو بدگمان می­‌سازد! اگر واقعاً دیدی که برادرت مورد اعتماد می­‌باشد، به جای چاپلوسی، نیت خود را نسبت به او پاک کن.[5] در روایتی دیگر نیز توصیه شده است؛ اگر فردی نزد تو آمده و خوبی‌­ها و رفتارهای نیکی را به تو نسبت داد که تو آنها را در اندرون خود نمی‌­یابی، این ستایش را از او قبول نکرده و او را تکذیب کن؛ زیرا او با این کارش به تو ستم روا داشته است![6] امیرالمؤمنین(ع) می‌­فرماید: چه بسا افرادی که به دلیل تعریف و تمجید مردم از آنها، دچار فتنه شده‌­اند.[7] تمام موارد فوق نشانگر آن نیست که همواره باید از ستایش کارهای نیک دیگران و تشویق آنان دریغ ورزیم، بلکه تنها ضروری است که پیامدهای آن‌را سنجیده و سپس سخنی به اندازه بگوییم، چنانچه حضرتشان در جای دیگر فرمودند: ستایش بیش از شایستگی، چاپلوسی از طرف مقابل به شمار آمده و دریغ از ستایش لازم نیز ناشی از درماندگی یا حسادت است‏.[8] عقل هر فردی به تنهایی می­‌تواند داور مناسبی باشد که آیا ابراز علاقه‌­ها و ستایش‌­های او رفتاری خداپسندانه برای تحکیم روابط سالم اجتماعی و تشویق دیگران به کار نیک است و یا رفتاری منافقانه برای جلب منافع شخصی! اوّلی فضیلتی اخلاقی است که اسلام بدان توصیه کرده و دومی رذیلتی اخلاقی است که نمی‌­تواند مورد تأیید اسلام باشد. برای آگاهی بیشتر: تملق و چاپلوسی، 27671   [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 644، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق. [2] . همان. [3] . همان، ج 2، ص 99. [4] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 11، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1413ق. [5] . محمد بن مکی(شهید اول)، الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، انتشارات زائر، قم، 1379ش. [6] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 157، دار الکتاب، قم، 1404ق. [7] . سید رضی، نهج البلاغة، ص 556، انتشارات هجرت، قم، 1404ق. [8] . همان، ص 535.
عنوان سوال:

در برخی روایات تعریف مؤمن را در روبروی خودش منع کردند ودر روایات دیگر فرموده‌اند علاقه خود را به برادر دینی خود ابراز داشته و اگر کار خوبی از او سرزد تشویقش کنید، این دو روایت چگونه جمع می‌شوند؟


پاسخ:

در ارتباط با محبت به دیگران باید گفت؛ گاه فردی را به دلیل ویژگی‌­های معنوی و اخلاقی او -حتی بدون آن‌که ارتباط مستقیمی با او داشته باشیم- دوست داریم که این ویژگی مثبتی است که در جای خودش بدان پرداخته شده است، اما انسان‌ها در زندگی اجتماعی خود نیازمند ارتباطات دو جانبۀ دیگری نیز می‌­باشند. آنها باید دوستانی برگزینند، تکیه‌گاه­‌هایی در زندگی داشته باشند، با دیگران به داد و ستد و شراکت بپردازند و ... .
این‌جا است که باید مراقب بود که روابط اجتماعی انسانی در مسیری متعادل ادامه یابد، تا هم ارتباط انسان با خدای خویش را تحت الشعاع خود قرار نداده، کرامت انسانی را خدشه‌­دار نساخته و هم نوعی بی­‌تفاوتی نسبت به دیگران و رفتارهای نیک آنان در انسان به وجود نیاید.
پیشوایان دینی ما نیز همواره توصیه­‌هایی جهت حفظ این تعادل ارائه می­‌فرمودند که در ذیل به بخشی از آنها خواهیم پرداخت:
با توجه به این‌که ارتباطات صمیمانه و منطقی میان افراد مورد تأیید اسلام است، و نظر به این‌که ابراز محبت به تحکیم دوستی‌­ها می‌­انجامد، توصیه شده است که اگر فردی را دوست داریم، این محبت قلبی به او را ابراز داریم:
امام صادق(ع) خطاب به یکی از پیروان خویش می­‌فرماید: اگر یکی از برادرانت را دوست داری، این دوستی را به اطلاع او نیز برسان؛ چرا که ابراهیم پیامبر(ع) عرضه داشت، خدایا! نشانم بده که چگونه مردگان را زنده می‌­کنی. خدا فرمود: آیا ایمان نداری؟! گفت چرا! ولی می­‌خواهم اطمینان بیشتری در قلبم به وجود آید.[1]
امام با بیان این داستان حضرت ابراهیم(ع)، غیر مستقیم به این نکته اشاره می‌­فرماید که گاه باید رویکردی داشت که بر اطمینان قلبی افزود و اظهار دوستی به زبان، طرف مقابل را به وجود این علاقه‌مندی مطمئن‌­تر می‌­سازد.
حضرتشان در روایت دیگری صریحاً همین موضوع را اظهار می­‌فرماید: اگر فردی را دوست داشتی، به این دوستی آگاهش کن؛ زیرا این آگاهی، دوستی میان شما را محکم‌­تر خواهد کرد.[2]
در همین راستا، باید از محبت‌­های دیگران نیز تقدیر و تشکر به عمل آورد. نقل است که پروردگار در روز قیامت به بندۀ خود می‌­گوید آیا محبت فلانی را با سپاس‌گزاری پاسخ گفتی؟! او در جواب می‌­گوید: پروردگارا! من از خودت مستقیماً سپاس‌گزاری کردم! خداوند پاسخ می­‌دهد که چون تو از آن فرد تشکر نکرده‌­ای سپاس‌گزاری تو از من نیز فایده‌­ای نخواهد داشت![3]
با تمام آنچه گفته ­شد، گاه ابراز محبت و تقدیر و تشکر از دیگران به جای آن‌که نشانگر ویژگی‌­های مثبت اخلاقی باشد، به ابزار و وسیله­ای برای رشد رذائل اخلاقی تبدیل می‌­شود. صفت چاپلوسی را در انسان زنده می‌­کند؛ غرور کاذب را در طرف مقابل ایجاد می‌­کند؛ توجه انسان به منشأ اصلی نعمت‌ها را کم‌­رنگ می­‌کند؛ انسان به دروغ و برای رسیدن به منافع پست مادی، خود را علاقه‌مند به دیگری نشان داده، بدون آن‌که کوچک‌ترین محبتی در قلب او وجود داشته باشد و... .
این‌جا است که دیگر، توصیه‌­های پیشوایان رنگ و بوی دیگری گرفته و انسان‌­ها از چنین رفتارهایی برحذر می­دارند:
پیامبر اکرم(ص) از ستایش بی‌جا منع کرده و فرمود: به روی ستایش‌گران(چاپلوس) خاک بپاشید![4]
امام هادی(ع) خطاب به فردی که بیش از اندازه به ستایش از ایشان پرداخته بود، شدت عمل به خرج داده و فرمود: برو پی کارت! چاپلوسی بیش از اندازه، انسان را به تو بدگمان می­‌سازد! اگر واقعاً دیدی که برادرت مورد اعتماد می­‌باشد، به جای چاپلوسی، نیت خود را نسبت به او پاک کن.[5]
در روایتی دیگر نیز توصیه شده است؛ اگر فردی نزد تو آمده و خوبی‌­ها و رفتارهای نیکی را به تو نسبت داد که تو آنها را در اندرون خود نمی‌­یابی، این ستایش را از او قبول نکرده و او را تکذیب کن؛ زیرا او با این کارش به تو ستم روا داشته است![6]
امیرالمؤمنین(ع) می‌­فرماید: چه بسا افرادی که به دلیل تعریف و تمجید مردم از آنها، دچار فتنه شده‌­اند.[7]
تمام موارد فوق نشانگر آن نیست که همواره باید از ستایش کارهای نیک دیگران و تشویق آنان دریغ ورزیم، بلکه تنها ضروری است که پیامدهای آن‌را سنجیده و سپس سخنی به اندازه بگوییم، چنانچه حضرتشان در جای دیگر فرمودند: ستایش بیش از شایستگی، چاپلوسی از طرف مقابل به شمار آمده و دریغ از ستایش لازم نیز ناشی از درماندگی یا حسادت است‏.[8]
عقل هر فردی به تنهایی می­‌تواند داور مناسبی باشد که آیا ابراز علاقه‌­ها و ستایش‌­های او رفتاری خداپسندانه برای تحکیم روابط سالم اجتماعی و تشویق دیگران به کار نیک است و یا رفتاری منافقانه برای جلب منافع شخصی!
اوّلی فضیلتی اخلاقی است که اسلام بدان توصیه کرده و دومی رذیلتی اخلاقی است که نمی‌­تواند مورد تأیید اسلام باشد.
برای آگاهی بیشتر: تملق و چاپلوسی، 27671   [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 644، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق. [2] . همان. [3] . همان، ج 2، ص 99. [4] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 11، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1413ق. [5] . محمد بن مکی(شهید اول)، الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، انتشارات زائر، قم، 1379ش. [6] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 157، دار الکتاب، قم، 1404ق. [7] . سید رضی، نهج البلاغة، ص 556، انتشارات هجرت، قم، 1404ق. [8] . همان، ص 535.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین