درباره زندگی‌نامه و شخصیت حضرت زینب(س) پاسخ‌های «شخصیت حضرت زینب(س) در کلام پیامبر اکرم(ص)، سؤال 2239، «حضرت زینب(س) الگوی جوانان مسلمان»، سؤال 4338، «شهادت فرزندان حضرت زینب(س) در کربلا»، سؤال 31493 و «محل دفن حضرت زینب(س)»، سؤال 7003»، را مطالعه کنید. پدر ام البنین‌ ابوالمجْل‌ حزّام‌ بن‌ خالد، از قبیله بنی‌ کلاب[1] ‌ و برخی از علمای معاصر نام مادرش‌ را ثمامه‌ دختر سهیل‌ بن‌ عامر بن‌ مالک ‌ذکر کرده‌اند.[2] در مورد تاریخ ولادت حضرت ام‏البنین(س) اطلاعی در دست نیست و تاریخ‌نگاران سال ولادت او را ثبت نکرده‌اند. حضرت امّ البنین، مادر حضرت ابا الفضل عباس(ع) بود که پس از شهادت حضرت فاطمه(س) به همسری حضرت علی(ع) در آمد.[3] نامش «فاطمه بنت حزام»، بود.[4] زنی بود با شرافت، از خانواده‌ای ریشه‌دار و دلاور و نسبت به فرزندان حضرت زهرا نیز بسیار مهربان بود. ثمره ازدواج علی(ع) با او چهار پسر بود، به نام‌های: عباس، جعفر، عبد اللّه و عثمان،[5] که هر چهار فرزندش روز عاشورا در رکاب سید الشهدا به شهادت رسیدند.[6] امّ البنین، پس از شهادت فرزندانش، همه روزه به بقیع می‌رفت و به یاد فرزندان شهیدش مرثیه‌های بسیار سوزناکی می‌خواند و مردم مدینه نیز به ندبه و نوحه او گوش فرا می‌دادند تا جایی که مروان بن حکم - این دشمن اهل بیت- نیز همواره به نوحه‌خوانی او حاضر شده و می‌گریست.[7] ام البنین در مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. اما از سال و چگونگی وفات ام البنین، در منابع دسته اول روایی و تاریخی چیزی ذکر نشده است. البته برخی متأخران با استناد به منابعی سال وفات وی را روز سیزدهم جمادی الثانی سال 64 هجری قمری نوشته‌اند،[8] اما با توجه به این‌که منابع مورد استناد توسط نویسندگان یکی دو قرن اخیر، در دسترس نبوده و نیز قابلیت چندانی برای استناد تاریخی ندارند از ردّ و یا تأیید آن معذوریم. [1] . ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری، ج ‏3، ص 14، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق. [2] . سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین(ع)‏، ص 56، قم، دانشگاه شهید محلاتی‏، چاپ اول، 1419ق.‏ [3] . بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الاشراف، ج ‏2، ص 192، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ سبط بن جوزی‏، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 168، قم، منشورات الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1418ق؛ امین، ‏سید حسن، مستدرکات ‏اعیان ‏الشیعة، ج ‏1، ص 326، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، 1403ق. [4] . ابن عنبه‏ حسنی‏، سید احمد بن علی‏، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب‏، ص 327، قم، انصاریان، ‏1417ق‏؛ عاملی‏، سید محسن امین، لواعج الأشجان فی مقتل الحسین(ع)‏، ص 136، بیروت، دار الأمیر للثقافة و العلوم‏، چاپ اول، 1996م‏. [5] . أنساب الأشراف، ج ‏2، ص 192؛ الطبقات الکبری‏، ج ‏3، ص 14. [6] . الطبقات الکبری‏، ج ‏3، ص 14؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏1، ص 354، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ لواعج الأشجان، ص 136. [7] . ابوالفرج اصفهانی،‏ علی بن حسین‏، مقاتل الطالبیین‏، ص 90، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا؛ مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون‏، ص 678، قم، سرور، چاپ نهم، 1382ش؛ لواعج الأشجان، ص 139. [8] . برخی در فضای مجازی چنین نگاشته‌اند: در کتاب «کنز المطالب» نوشته شده به تاریخ 1321 هجری قمری نوشته علّامه سیّد محمّد باقر قره­باقی همدانی در باب سال و روز وفات حضرت ام البنین به نقل از کتاب «اختیارات» طی حدیثی از اعمش آمده است: «روز سیزدهم جمادی الثّانی که مصادف با جمعه بود بر امام زین العابدین وارد شدم. ناگهان فضل بن عبّاس(ع) وارد شد و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: جدّه‌ام ام البنین از دنیا رفت. شما را به خدا ببینید چطور این روزگار فریبکار، خاندان کساء را در یک ماه دوبار عزادار کرد». مرحوم قره باقی می‌نویسد: پس از چندی از خبر دیگری مندرج در حاشیه کتاب "وقایع الشّهور و الایام" تألیف بیرجندی اطلاع یافتم که به نقل از اعمش نوشته شده است: «در سیزدهم جمادی الثّانی و در سال 64 ه.ق ام البنین وفات یافت و در قبرستان بقیع به قول مشهور دفن گردید».
درباره زندگینامه و شخصیت حضرت زینب(س) پاسخهای «شخصیت حضرت زینب(س) در کلام پیامبر اکرم(ص)، سؤال 2239، «حضرت زینب(س) الگوی جوانان مسلمان»، سؤال 4338، «شهادت فرزندان حضرت زینب(س) در کربلا»، سؤال 31493 و «محل دفن حضرت زینب(س)»، سؤال 7003»، را مطالعه کنید.
پدر ام البنین ابوالمجْل حزّام بن خالد، از قبیله بنی کلاب[1] و برخی از علمای معاصر نام مادرش را ثمامه دختر سهیل بن عامر بن مالک ذکر کردهاند.[2] در مورد تاریخ ولادت حضرت امالبنین(س) اطلاعی در دست نیست و تاریخنگاران سال ولادت او را ثبت نکردهاند.
حضرت امّ البنین، مادر حضرت ابا الفضل عباس(ع) بود که پس از شهادت حضرت فاطمه(س) به همسری حضرت علی(ع) در آمد.[3] نامش «فاطمه بنت حزام»، بود.[4] زنی بود با شرافت، از خانوادهای ریشهدار و دلاور و نسبت به فرزندان حضرت زهرا نیز بسیار مهربان بود. ثمره ازدواج علی(ع) با او چهار پسر بود، به نامهای: عباس، جعفر، عبد اللّه و عثمان،[5] که هر چهار فرزندش روز عاشورا در رکاب سید الشهدا به شهادت رسیدند.[6]
امّ البنین، پس از شهادت فرزندانش، همه روزه به بقیع میرفت و به یاد فرزندان شهیدش مرثیههای بسیار سوزناکی میخواند و مردم مدینه نیز به ندبه و نوحه او گوش فرا میدادند تا جایی که مروان بن حکم - این دشمن اهل بیت- نیز همواره به نوحهخوانی او حاضر شده و میگریست.[7]
ام البنین در مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. اما از سال و چگونگی وفات ام البنین، در منابع دسته اول روایی و تاریخی چیزی ذکر نشده است. البته برخی متأخران با استناد به منابعی سال وفات وی را روز سیزدهم جمادی الثانی سال 64 هجری قمری نوشتهاند،[8] اما با توجه به اینکه منابع مورد استناد توسط نویسندگان یکی دو قرن اخیر، در دسترس نبوده و نیز قابلیت چندانی برای استناد تاریخی ندارند از ردّ و یا تأیید آن معذوریم. [1] . ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 14، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق. [2] . سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین(ع)، ص 56، قم، دانشگاه شهید محلاتی، چاپ اول، 1419ق. [3] . بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الاشراف، ج 2، ص 192، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 168، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق؛ امین، سید حسن، مستدرکات اعیان الشیعة، ج 1، ص 326، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق. [4] . ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، ص 327، قم، انصاریان، 1417ق؛ عاملی، سید محسن امین، لواعج الأشجان فی مقتل الحسین(ع)، ص 136، بیروت، دار الأمیر للثقافة و العلوم، چاپ اول، 1996م. [5] . أنساب الأشراف، ج 2، ص 192؛ الطبقات الکبری، ج 3، ص 14. [6] . الطبقات الکبری، ج 3، ص 14؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 354، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ لواعج الأشجان، ص 136. [7] . ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص 90، بیروت، دار المعرفة، بیتا؛ مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص 678، قم، سرور، چاپ نهم، 1382ش؛ لواعج الأشجان، ص 139. [8] . برخی در فضای مجازی چنین نگاشتهاند: در کتاب «کنز المطالب» نوشته شده به تاریخ 1321 هجری قمری نوشته علّامه سیّد محمّد باقر قرهباقی همدانی در باب سال و روز وفات حضرت ام البنین به نقل از کتاب «اختیارات» طی حدیثی از اعمش آمده است: «روز سیزدهم جمادی الثّانی که مصادف با جمعه بود بر امام زین العابدین وارد شدم. ناگهان فضل بن عبّاس(ع) وارد شد و در حالی که گریه میکرد، گفت: جدّهام ام البنین از دنیا رفت. شما را به خدا ببینید چطور این روزگار فریبکار، خاندان کساء را در یک ماه دوبار عزادار کرد».
مرحوم قره باقی مینویسد: پس از چندی از خبر دیگری مندرج در حاشیه کتاب "وقایع الشّهور و الایام" تألیف بیرجندی اطلاع یافتم که به نقل از اعمش نوشته شده است: «در سیزدهم جمادی الثّانی و در سال 64 ه.ق ام البنین وفات یافت و در قبرستان بقیع به قول مشهور دفن گردید».
- [سایر] حضرت زینب س چه مدت در اسارت بودند و نحوه وفات ایشان چگونه بود؟
- [سایر] خویشان حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) که در کربلا به شهادت رسیدند چه کسانی بودند؟
- [سایر] کیفیت شهادت و وصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به حضرت علی (سلام الله علیه) هنگام شهادت و دفن آن حضرت را توضیح دهید.
- [سایر] دختر بزرگ پیامبراکرم(ص) «زینب» در چه سالی وفات نمودند؟ شرح مختصری از زندگی وی را بیان کنید؟
- [سایر] چرا برخی علما میگویند به حضرت زینب نگویید (زینب مضطر)؛ چرا که زینب مضطر نبوده در حالی که در دعای ندبه میخوانیم (أین المضطر الذی یجاب اذا دعا)؟
- [سایر] با عرض سلام جریان خواستگاری عبدالله بن جعفر از حضرت زینب سلام الله علیها چه بود؟ و شروط حضرت زینب سلام الله علیها برای ازدواج چه بود؟
- [سایر] حضرت زینب پس از بازگشت ازسوریه به چه دلیل دوباره به سوریه بازگشت که شهید شود؟
- [سایر] درباره شهادت حضرت زهرا (س)، کیفیت میخ در آن زمان به چه شکلی بوده است؟
- [سایر] آیا حضرت زینب (سلام الله علیها) زیارت نامه دارد؟
- [سایر] درباره شهادت حضرت زهرا (س)، کیفیت میخ در آن زمان به چه شکلی بوده است؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).